مولف ابن قیم جوزیه
علامه ابن قیم جوزیه بزرگمرد اندیشه واصلاح
ولادت علامه ابن قیم جوزیه
نام وی شمس الدین محمد بن ابوبکر بن ایوب بن سعد بن حریز زرعی دمشقی است که به ابن قین جوزیه اشتهار یافته است و علت مشهور شدنش به ابن قیم جوزیه این بود که پدرش ابوبکر بن ایوب قیم مدرسه جوزیه بود.وی در سال 691ه.ق یعنی یک سال بعد از بیرون راندن صلیبیان از بلاد اسلامی در روستای زرع از توابع حوران که در 55مایلی شهر دمشق از قسمت جنوب شرقی قرار دارد واقع شده است متولد شد.
پدرش از علماء و متفکران عصر خود بود که علامه ابن کثیر در مورد وی می گوید: شیخ صالح و عابد و زاهد ابوبکر بن ایوب بن سعد زرعی قیم مدرسه جوزیه مردی صالح و کم تکلف بود.وی دلائل نبوت را از رشید عامری شنیده و آموخته بود و در یکشنبه شب 19 ذی الحجة در مدرسه جوزیه دار فانی را وداع گفت و بعد از نماز ظهر در مسجد جامع اموی بر وی نماز گذارده شد و در مقبره باب الصغیر مدفون گشت. در تشییع جنازه اش جمعیت انبوهی شرکت کرده بودند و مردم به هنگام تشییع وی را ثنا می گفتند و دعای خیر می نمودند.
ایشان در علم فرائض تبحر خاصی داشت و علامه ابن قیم علم فرائض را در از وی آموخت.برادرش زین الدین ابوالفرج عبدالرحمن بن ابوبکر که دو سال بعد از وی در سال693ه.ق متولد شد همراه او در مقابل اساتید وی زانوی تلمذ گشود واز شاگردان وی می توان حافظ ابن رجب را نام برد وی در یکشنبه شب 18 ذی الحجة سال 769ه.ق ذر دمشق وفات یافت و در باب الصغیر دفن شد.
توضیحاتی در مورد مدرسه جوزیه
پس از آنکه در مورد ولادت و خاندان و سبب اشتهار محمد بن ابوبکر بن ایوب به ابن قیم جوزیه سخن گفته شد جا دارد تعریفی داشته باشیم از مدرسه جوزیه که قیومیت آن را پدر وی بر عهده داشت.
مدرسه جوزیه از بزرگترین مدارس حنابله در دمشق وشام بود که کنسوب به بانی آن یعنی محی الدین فرزند سخنور مشهورامام ابوالفرج عبدالرحمن بن علی بن محمد جوزی قریشی بکری حنبلی ( صاحب کتب مشهور تلبیس ابلیس و صیدالخاطر) است که در سال 656ه.ق وفات یافته است مکان این مدرسه تا امروز در دمشق معروف است و در قلب بزوریه که قبلا معروف به بازار جو بود قرار دارد.این مدرسه تا سال 327ه.ق مبدل به دادگاهی شده بود وبعد از آن قفل گردید تا اینکه جمعیت خیری دمشق آنرا گشود و سپس مدرسه ای برای کودکان قرار داد ، این مدرسه بهنگام انقلاب سوریه در سال 1925 میلادی به آتش کشیده شد.
در جستجوی علم و دانش
اگر کسی به زندگانی علامه ابن قیم بیندیشد متوجه می شود آنچه در زندگی وی به وضوح ملموس ومشهود است رغبت و علاقه صادقانه وی در طلب علم و دانش و تلاشهای بسیار بزرگ در جهت ارائه بحوث و نظریات منطقی و آزاد اندیشی بدون وابسته بودن به شیخی و یا مقید بودن به مذهب خاصی بود. ابن قیم در سنین کودکی علم فرائض را از پدرش آموخت واز آنجایی که پدرش قیومیت مدرسه جوزیه را برعهده داشت وبا آراء و آثار حنابله آشنا بود همین آگاهیها به فرزند کودکش منتقل شد و در حالی که وی هفت ساله بود رخت سفر به دمشق را گشود و در مقابل علمای آن دیار زانوی تلمذ نهاد.
حقیقتا سفر برای کسب علم در نزد شیفتگان دانش امری محبوب وپسندیده است زیرااگرانسان زندگی هر عالم و متفکر و اندیشمند را مطالعه نماید با سخنانی پیرامون سفرهای آن شخصیت برای کسب علم و استماع حدیث مواجه می شود. خصوصا علمای حدیث که عنایت فراوانی برای رخت سفر بربستن برای طلب وکسب علم از عصر صحابه تا زمان تدوین سنت و انتشار آن در قالب صحاح و سنن و معاجم و غیره تا امروز داشته اند.
علامه ابن قیم رحمه الله یکی دیگر از علمای چیره دستی بود که برای کسب علم و دانش راهی به جز رخت سفر بر بستن بسوی دیار علماء درآن زمان یعنی دمشق نداشت. علمایی که در مورد ایشان دست به قلم شده اند به جزئیات زندگی وی در کودکی نپرداخته اند و حتی دو تن از شاگردان معروف وی به نامهای ابن رجب حنبلی و ابن کثیر دمشقی رحمهما الله به جزئیات زندگی استاد خود اگاه نبود و اشاره ای در کتابهایشان نداشته اند و بیشتر به هویت و شخصیت علمی وی در روزگار پختگی و بلوغ فکری وی پرداخته اند.
ازجمله اساتید وی می توان از شیخ الاسلام ابن تیمیه، شهاب نابلسی، عمادالدین شیرازی، فاطمه بنت جوهر، ابوبکر بن عبدالدائم ، قاضی تقی الدین سلیمان وغیره نام برد اما آنچه از مجموع نوشته های علامه ابن قیم و نیز گفتارهای کوتاه و بلند دیگران در مورد او حاصل می آید این است که دانش و اندوخته های علمی وی آنگاه شکوفا شد و تکمیل گردید که در اوج جوانی در سن 21 سالگی به جمع شاگردان شیخ الاسلام ابن تیمیه پیوست.
آشنایی علامه ابن قیم با شیخ الاسلام ابن تیمیه و متأثر شدن از افکار و اندیشه های وی:
علامه ابن قیم رحمه الله در عصری متولد شد که فرهنگ و تمدن اسلامی شکوفا شده بود.ایشان در اواخر قرن هفتم هجری بدنیا آمد ، زمانی که سلطان مسلمین در مصر و امیرانش در شام بلاد اسلامی را از رجس صلیبیان آلایش داده بودند و همه بلاد اسلامی به آنها باز گردانیده شده بود لیکن در حالی که هشت سال از عمرش نگذشته بود که حمله تاتاریان به بلاد اسلامی شروع شد.
در سال 699.م هنگامی که سپاه و لشکر تاتاریان درحالی سپاه اسلام را شکست داده بود به دروازه شهر دمشق رسید ، شیخ الاسلام ابن تیمیه بزرگان شهر را جمع نمود و پس از مذاکره با قازان خان پادشاه تاتاریان وی را برآن داشت که از دخول به شهر دمشق ابا ورزد وبه همین علت شیخ الاسلام ابن تیمیه مرد دمشق و شخصیت اول این شهر گردید و به تعلیم و تربیت اهل آن و جمع نمودن و متحد کردن آنها برای مقابله با تاتاریان پرداخت و در سال 702ه.ق در نبرد شقحب که در ماه رمضان رخ داد شیخ الاسلام ابن تیمیه تحت لوای سلطان مسلمین لشکر اسلام را پیش برد و شجاعانه جنگید تا اینکه خداوند نصرت و پیروزی خویش را بر آنان ارزانی داشت و تاتاریان مجبور به عقب نشینی شدند. این واقعه به علامه ابن قیم رحمه الله دو درس آموخت:
1- متکی شدن به خداوند و یقین به نصرت الهی و وجوب اتحاد مسلمین که از مقدمات نصرت الهی است.
2- اعجاب و متأثر شدن وی از افکار و اندیشه ها و شخصیت شیخ الاسلام ابن تیمیه. به همین علت در سال 712ه.ق آنگاه که شیخ الاسلام ابن تیمیه از قاهره به دمشق باز گشت ابن قیم به ایشان پیوست و در مقابلش زانوی تلمذ زد و مدت 16 سال ملازم وی بود و از این همراهی و مصاحبت بسیار بهره مند گردید. محبت استاد در دلش جای گرفت و از افکار و اندیشه های وی متأثر شد و چون در آن زمان جوانی رشید و برومند و21 ساله بود ادراکش رو به کمال نهاده بود تفکرات شیخ الاسلام ابن تیمیه او را مجذوب خود نمود تا جایی که از هیچ کدام از اقوال وی خارج نمی شد بلکه از آنها دفاع می کرد و برای صحت آنان استدلال می کرد و با معارضین آن به مبارزه بر می خواست. بسیاری از علما علامه ابن قیم را مروج و ناشر اندیشه های شیخ الاسلام می دانند.
مهمترین چیزی که علامه ابن قیم از شیخ الاسلام ابن تیمیه آموخت دعوت به چنگ زدن و متمسک شدن به قرآن و سنت صحیح رسول الله صلی الله علیه و سلم و فهم آن به گونه ای که سلف صالح آنرا فهمیدند و دوری گزیدن از آنچه با آن مخالف باشد و از نو زنده نمودن معالم صحیح دین و پاک نمودن آن از شائبه ها و بدعات، و برحذر داشتن آنها از خرافات صوفیان و منطق یونانی بود ، اگر کسی کتابهای علامه ابن قیم را مطالعه نماید تأثیر شگفت انگیز شیخ الاسلام ابن تیمیه بر وی را به درستی مشاهده خواهد کرد. محبت علامه ابن قیم به استادش تنها در کلاس درس نبود بلکه وی در سختی و راحتی و در محنت و فرحت همیشه همراه و ملازم شیخ الاسلام بود و سختی ها و مصائب فراوانی را همراه استادش به جان خرید و در این راه بسیار شکنجه شد. برای مثال وی بعلت بعضی از فتاوایش همراه شیخ الاسلام ابن تیمیه در قلعه ای زندانی شد و تا زمانی که استادش دار فانی را وداع گفت و در همان زندان از دنیا رفت، ایشان از زندان آزاد نشد.
عنایت شیخ الاسلام ابن تیمیه به شاگردش علامه ابن قیم
هنگامی که شیخ الاسلام ابن تیمیه رغبت صادقانه و علاقه وافر شاگردش در راه خدمت به علم و تحصیل آن را مشاهده نمود سعی کرد بوسیله نصایح و توجیهات متعددش وی را در این راه و عقیده ثابت قدم و راسخ گرداند. خود علامه ابن قیم در بسیاری از کتابهایش نصایحی که استادش به وی نموده را بیان میکند.
برای مثال در کتاب مدارج السالکین می گوید : شیخ الاسلام ابن تیمیه به من فرمود : مشکلات و سختی ها مانند سرما است که اگر انسان معتقد باشد که ناچار باید به وی برسد بهنگام رسیدن آن خشمگین نخواهد شد و مغموم و محزون نخواهد گشت. و در جای دیگر شیخ الاسلام ابن تیمیه شاگردش را به ترک زیاده روی در مباح تشویق می کند و خطاب به وی می فرماید: در چیزهای مباح مراتب عالیه موجود نیست گرچه ترکش شرطی برای نجات نیست اما انسان مؤمن و خداشناس بسیاری از چیزهای مباح را رها می کند تا بر صیانت خویش باقی بماند خصوصا اگر مباح بین حلال و حرام معلق باشد.
مکانت علمی علامه ابن قیم رحمه الله
برای بیان مکانت علمی ابن قیّم همین بسنده می کند که وی 16 سال ملازم شیخ الاسلام ابن تیمیه بوده و از محضر وی کسب فیض نموده است. ابن قیّم جستجوگری چیره دست بود که از هر علم و فرهنگ بهره ای وافر داشت و کتابهای فراوانی را جمع آوری کرده بود تا جایی که فرزندانش پس از وفات وی تا سالها آنها را میفروختند. (علاوه بر کتابهایی که برای خود برگزیده بودند.)
حقیقتاً ابن قیّم رحمه الله دائره المعارفی زنده از علوم عصرش بود که در فقه و اصول و سیرت و تاریخ دارای تالیفاتی گرانسنگ و ارزشمند است و تنها کسی میتواند به مکانت علمی وی واقف شود که در دریای علومش که در اوراق مستور است شنا کند و به معانی آن بیندیشد، آنگاه فراروی خویش کتابخانه ای مملو از معانی و معلومات خواهد یافت. علی رغم اینکه ابن قیّم در فقه و اصول و تفسیر و اصول حدیث متبحر بود، ذوق شاعرانه ی عجیبی نیز داشت در لغت و نحو سر آمد زمانه بود. تا جایی که علما برای پیدا کردن ریشه ی لغات و حل مسائل نحوی به وی مراجعه می نمودند.
آراء عقیدتی و فقهی علامه ابن قیم رحمه الله:
در حقیقت بیان کردن آراء ابن قیم در مورد مسائل عقیدتی و فقهی به صورت تفصیل کتاب های قطور را در بر می گیرد و اگر کسی به کتاب های وی رجوع کند با آراء و افکار وی به خوبی آشنا خواهد شد که ما بر سبیل مثال به شش نکته اشاره خواهیم کرد.
1- عقیده ی وی در مورد صفات خداوند:
عقیده ی ابن قیم رحمه الله در مورد صفات خداوند، ایمان آوردن به آنچه که خداوند خودش را به آن متصف نموده و رسولش وی را توصیف کرده و پذیرفتن آن بدون تحریف و تمثیل می باشد، زیرا خداوند از همه کس به خود آگاه تر است و پیامبرش آگاه ترین خلق نسبت به او می باشد، پس هرگاه نصی از کتاب و یا سنت صحیح مبنی بر اثبات صفتی و یا نفی آن پیدا شد درست نیست کسی به وسیله رأی و یا قیاس از آن عدول نماید. و سخن گفتن در مورد صفات خداوند فرعی از سخن گفتن در مورد ذات او می باشد.
2- یکی دیگر از عقاید وی طبق عقیده ی اهل سنت و جماعت این بود که مسلمین فاسق، اصل ایمان در وجودشان هست اما آن ایمانی که بوسیله آن مستوجب بهشت شوند را ندارند و در جهنم نیز جاودان نخواهند ماند، بلکه هر کس مقدار اندکی از ایمان در وجودش باشد از آن خارج خواهد شد.
3- از دیگر آرای وی مبارزه با تقلید کورکورانه می باشد که فاعل آن را مذمت می کند و اجتهاد را برای کسی که توانایی آن را دارد واجب می داند. ابن قیم تقلید را به سه دسته تقسیم می کند:
الف: روی گردانی از آنچه که خداوند نازل نموده و التفات نکردن به آن و اصرار نمودن به تقلید از نیاکان و گذشتگان.
ب: تقلید از کسی که انسان در مورد صلاحیت وی متردّد است.
ج: تقلید بعد از آشکار شدن حجت و دلیل خلاف قول مرجع تقلید و یا امام مذهب.
4- وی معتقد بود که عقل قادر بر ادراک خوبی و بدی می باشد چون خداوند فطرت انسان را بر صدق و عدل و عفت و احسان و شکر نعمت و بد پنداشتن رذائل بنا نهاده است، اما ثواب و عقاب دو امر شرعی می باشند که متوقف به امر شارع هستند و انسان از طریق عقل نمی تواند آنها را درک کند. ایشان می گویند: تناقضی بین این وجود ندارد که افعال در ذات خود خوب یا بد هستند همانطور که دارای منفعت و مضرت نیز می باشند و لیکن ثواب و عقابی بر افعال مترتب نمی شود مگر با امر و نهی شارع، و قبل از ورود امر و نهی عمل قبیح با وجود قبح ذاتیش فاعلش را مستوجب عقاب نمی کند اگر چه در نهایت قباحت هم باشد. زیرا خداوند تنها بعد از ارسال پیامبران انسان را مواخذه می کند.
5- همچنین وی قائل به تغییر فتاوی و احکام و شیوه های اداری امور در زمان های مختلف بود. از دیدگاه ابن قیم سیاست های جزئی که حکام باید به کار گیرند با مرور زمان فرق می کند و اشتباه عده ای این است که این گونه تدبیرها را که رسول خدا و صحابه در عصر خودشان به کار برده اند شرائع ابدی و عمومی تلقی می کنند و تخلف از آن را روا نمی دارند. لذا باید در مورد هر تدبیری که از گذشتگان و پیشینیان رسیده به دقت نگریست که آیا َآن تدبیر دائمی و همگانی است یا تابع مصالح وقت و مقید به آن زمان و مکان بوده است. ابن قیم کتاب "الطرق الحکمیة فی السیاسة الشرعیة" را نوشت تا با ارائه شواهد زیادی نشان دهد که چگونه پیشینیان از تدبیرهای عقلی برای احقاق حقوق مردم و در مقام قضاوت و اداره ی امور جامعه و تأمین مصالح عمومی مسلمین استفاده می کرده و شیوه های مجاز را به آنچه که در کتاب و سنت آمده منحصر نمیدانستهاند.
6- ابن قیم در حکمت متأثر از اندیشه های استادش شیخ الاسلام ابن تیمیه بود و در افکار و آرای فلسفی به نوشته های استادش که چندین اثر در ابطال یافته ها و گفته های فلاسفه نوشته بود نظر داشت. سرچشمه فلسفه به پندار علامه ابن قیم رحمه الله به روزگاری می رسد که معارضه عقل و نقل با شبهات ابلیس آغاز شد.
ابن قیم که با شبهات ابلیس از طریق نظرات شهرستانی آشنا شده بود می پنداشت که بسیاری از اندیشه های فلسفی و آراء مذاهب از شبهات مذکور برخواسته
# | نام کتاب | تعداد نمایش | -- |
---|---|---|---|
1 | نماز و حکم تارک آن | 48307 | |
2 | طب القلوب - آسیب شناسی شخصیت انسان | 41662 | |
3 | بزرگترین نعمت بهشت رویت خداوند جل جلاله | 40925 |