X پژوهشیار

کتابخانه قلم

{ فَبَشِّرۡ عِبَادِ ٱلَّذِينَ يَسۡتَمِعُونَ ٱلۡقَوۡلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحۡسَنَهُۥٓۚ أُوْلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ هَدَىٰهُمُ ٱللَّهُۖ وَأُوْلَٰٓئِكَ هُمۡ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ }

شرح

كتابِ مسأله خمس در بخش فقه و احكام كتابخانه عقيده نشر شد

شنبه, 06 مهر 1387

كتابِ مسأله خمس

 ایجاد و تقویت بدعت‌های معموله و ضلالت‌های موجوده و خرافات شایعه و اوهام متبعه چون شخص‌پرستی‌ها که پاره‌ای از مشاهیر اسلام را بصورت خدا و ابناء‌الله درآورده‌اند به‌طوری‌که حتی شرک جاهلیت بر آن رجحان دارد، و عزاداری‌های نامشروع و توسلات شرک‌آفرین و زیارت‌های ناصواب که شبیه همان ایاب و ذهاب مجوسیت و جاهلیت به آتشکده‌ها و بتخانه‌هاست و تعمی مقابر و تزیین و ترغیب ضرایح سجین و زرین و اعتکاف و اقامت در قبور و مزارها که مورد نهی عقل و شرع است و وقف اراضی و اموال بچنین امکنه و بقاع بمنظور تحکیم و تزئین آن و زنده کردن افتخارات موهوم نسب و نژاد و قومیت که اسلام با شدیدترین اراده و قدرت با آن مبارزه داشت و تعیین حقوق و مزایای خاصی به نژادی مخصوص که از آن جمله خمس کذایی است که بهمان قدرت و شدت بدعت‌های دیگر بلکه از آن شدیدتر در میان شیعه امامیه شایع است ...

 
خمس که بنص صریح قرآن و سنت روشن پیغمبر آخرالزمان و سیره عموم مسلمانان نام یک پنجمی است که از غنیمت جنگ با مشرکین که عاید اردوی مجاهد مسلمین می‌شود، زمامدار و پیشوای آن جنگ می‌تواند به این مقدار از غنائم بردارد و چهار پنجم دیگر آن را طبق دستور اسلامی به مجاهدین واگذارد امروز بصورت مالیات ظالمانه‌ای درآمده است که نه از اموال مشرکین بلکه از دسترنج طبقات قوی وضعیت شیعیان با اخلاص امیرالمؤمنین برای طبقه خاصی از انگلان گرفته می‌شود و آن‌چنان با شدت و دقت از مردم حتی از ضعفا چون حمال و هیزم کن و چرخ ریس و با تهدیدات شدیدی از عذاب اخذ می‌شود تا مجالس سور و بساط سرور عده‌ای مخصوص را دائر و گرم دارد.

 
این مالیات عجیب و سنگین که اگر صورت عمل بخود گیرد با آن می‌توان سفره‌های رنگین و بسترهای ننگین برای یک طبقه خاص معدودی پهن کرد! هرگاه در کشوری مثل ایران که از حیث درآمد چندان غنی نیست و از حیث وجود سادات غنی‌ترین کشورهاست اگر حقوق اموال مشمول خمسش پرداخته شود بلکه همان درآمد تنها معادن او، به هر سیدی روزانه یکهزار تومان میرسد باز اگر گفته میشد که هر گاه از نفقه این طبقه زیادتر می‌شد میتوان در امور اجتماعی و عام‌المنفعه دیگر آنرا مصرف کرد. لکن صریح فتوای فقهای بزرگ شیعه آن است که آن را بجز این طبقه بر احدی نباید داد و به هیچ امری نمی توان مصرف نمود.

 
اما مصرف نیمه دیگر که بنام سهم امام گرفته می‌شود: صرفنظر از اینکه در شریعت حقه اسلامیه از این عنوان نام و نشانی نیست، و در صدر اول اسلام هیچ مسلمانی بنام سهم امام دیناری به احدی از ائمه اسلام از حق و باطل نداده است و مصرفی نداشته است. بدبختانه امروز هم سرش بیکلاه است: یعنی امامی بظاهر وجود ندارد که از آن بهره‌مند شود زیرا مال شخص برای مصرف خود اوست.
 
با صرفنظر از اینکه اکثر فقهای اقدم شیعه پرداخت چنین مالی را بلکه کلیه خمس کذایی را واجب ندانسته و در زمان غیبت آنرا بر شیعیان مباح و حلال میشمردند بنا بر فتوای پاره‌ای از آنان که از باب احتیاط پرداخت آنرا لازم می‌دانستند عقل و اندیشه خود را سر هم کرده چنین می‌گفتند. سهم امام را می‌باید از مال خود جدا کرده و در انتظار ظهور آن‌حضرت بود تا بمجرد ظهور آنرا تقدیم حضور موفورالسرور نمود! و اگر نه در هنگام احتضار آنرا بوصی امین خود سپرد تا در صورت دست یافتن به امام غائب آنرا بوی پرداخت وگرنه آن وصی نیز در موقع احتضار بوصی امین خود واگذارد همچنین تا هر چند نسلی که ادامه یابد تا شاید روزی بدین فیض عظیم نائل آید و مال امامت چند صد ساله یا چند هزار ساله را بصاحب اصلی آن رد کند، و حق بمن له‌الحق برسد؟ این یک راه!

 
راه دیگر آسانتر آنکه سهم امام‌ را در بیابانی دفن کند تا هنگامی که امام ظهور می‌کند آن دفینه فریاد برآورده امام‌ را بجانب خود دعوت کند تا امام آنرا تصاحب نماید و بمصارف لازمه عمر امامت هفت ساله یا حداکثر چهل ساله برساند (عمر امامت حضرت مهدی را احادیث هفت و حداکثر چهل سال معین می‌کنند).

 
راه بهتر و آسانتر و مطمئن‌تر آنکه آن را بدریا افکند، چه در بیابان خوف آن است که دزدانی بدان دست یابند اما در قعر دریا از این آفت مصون است و این پول در قعر دریا میماند تا روزی که امام آنرا برون آورده مصرف نماید.
 
می‌فهمید نتیجه این حکم نازنین که از عقل زرین! مروجین دین مبین مایه می‌گیرد و بدبختانه آنرا بشریعت آسمانی و الهی سید‌المرسلین نسبت می‌دهند چیست؟
 
آن‌است که همه ساله یک درهم ثروت روی زمین را باید بدریا افکند تا پس از چند هزار سال امام غائب بیاید و آنرا برداشته (در دنیایی که می‌گویند معامله با صلوات انجام می‌گیرد و کسی را بدرهم و دینار احتیاجی نیست) مگر با آن آسمان‌خراشهای طلا و نقره بنیاد کند!!

 
باز خدا پدر ملایان و مراجع تقلید امروز را بیامرزد که برای مصرف این بودجه عظیم هر چند به اخلاص کمال کاملاً پرداخته نمی‌شود. (زیرا بنای غلطی است که ادنی شعوری هم به بطلان آن پی می‌برد). راهی پیدا کردند هر چند اکثر آن را بعده‌ای عطله و بطله برای ترویج همان اباطیل و بدعت‌های سابق الذکر بنام طلبه می‌دهند. وگرنه با این حکم امروز ماهیان دریا هم از انبار شدن نقره و طلای سهم امام به پیسی و زکام مبتلی می‌شدند. اگر تمام این ننگ‌ها که از خفت عقل و شدت جهل و آلودگی مذهب و اضلال مطلب نصیب مسلمان شیعی مذهب میشود تحملش ممکن باشد آنچه بر وجدان ما سنگین و عملش بسیار ننگین است آن‌ است که نسبت جعل این حکم را به پروردگار حکیم و تبلیغ آنرا به نبی اکرم (ص) که رحمه للعالمین است می‌دهند.

 
اما آنچه باعث سرگردانی فقهاء شیعه شده است آن‌است که احادیثی که در باره خمس غنائم جنگ است و این خمس در زمان رسول خدا از اموال مشرکین در جنگ اخذ می‌شد و شاید از آن، خانواده رسول خدا در زمان حیات آن‌حضرت بهره‌ور می‌شدند از آن جهت که کلمه خمس که نامی از یک کسر متعارفی است و آن را امروز بصورت یک حقیقت شرعیه درآورده‌اند با خمسی که رسول خدا و خلفا از پاره‌ای از معادن و کنوز و امثال آن از مسلمانان از بابت زكات می‌گرفتند و بعداً اینگونه مسائل مورد ابتلای مسلمین بوده و از فقهای زمان خود از آن سؤال می‌کردند که مثلاً از درآمد معدن نفت و کبریت و مس و آهن باید چه مقدار زکات داد؟ در جواب سائلان، فقیهان آن ‌زمان هر یک بنظر خود فتوائی می‌دادند مشتبه شده چنانکه مالک در زكات معادن و رکاز یک عشر قائل بود و شافعی یک خمس.

 
همچنین پاره‌ای از شیعیان از ائمه معصومین سلام‌الله علیهم از این مسائل پرسش می‌نمودند و آن بزرگواران نیز می‌فرمودند یک خمس. این‌گونه احادیث باعث شده که زكات معادن را که یک خمس است و مصرف آن مصرف زکات است اشتباهاً خمسی گرفته‌اند که مصرف آن خمس غنائم جنگ است وگرنه هرگز ائمه شریعتی در طول شریعت سیدالمرسلین نیاورده و حکمی غیر از آنچه قرآن مجید و سنت رسول، مبین آن است نگفته‌اند و چنین نسبتی العیاذ بالله به آن بزرگواران هزار مرتبه بدتر از قتل آنان بسیف و سنان است زیرا در این‌صورت آنان ‌را با پیغمبری بعد از خاتم‌الانبیاء العیاذ بالله یا محرفین کتاب خدا باید شمرد و چنین عقیده‌ و گفتاری کفر صریح است.
 اگر مبنای دین، کتاب خدا و سنت رسول‌الله است. کتاب خدا و سنت رسول الله را از چنین خمسی آگاهی نیست. وگرنه راه ضلالت بسی فراخ است!خدا اسلام را از شر چنین مفتریان نجات بخشد.
 
برادران و خواهران مسلمانان می توانند این كتاب را در بخش فقه واحكام كتابخانه عقیده مطاله نمایند