دلایل توحید - 50 سوال و جواب دربارۀ عقیده
تأليف:
نبیل محمد محمود
مترجم:
محمد یوسف رحمتی
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله والصلاة والسلام على رسول اللهج،
(جواب) شناخت پروردگارش، و دینش و پیامبرش محمد ج.
(جواب) پروردگارم الله که مرا خلقت کرد و همچنین تمام جهانیان و با نعمتهایش همه را پرورد، اوست معبود من، غیر از او هیچ معبودی ندارم، دلیلش نیز واضح است.
﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ٢﴾
«ستایش برای خدای که پروردگار جهانیان است».
(جواب) مالک، معبود، متصرف و اوست که مستحق عبادت است.
(جواب) با آیاتش و مخلوقاتش او را شناختم، و از نشانههای او شب و روز و آفتاب و ماه میباشد، و نیز مخلوقاتش آسمان هفتگانه و آنچه که درون آنها است، و هفت زمین و آنچه که درون آنها وجود دارد، و دلیلش:
﴿وَمِنۡ ءَايَٰتِهِ ٱلَّيۡلُ وَٱلنَّهَارُ وَٱلشَّمۡسُ وَٱلۡقَمَرُۚ لَا تَسۡجُدُواْ لِلشَّمۡسِ وَلَا لِلۡقَمَرِ وَٱسۡجُدُواْۤ لِلَّهِۤ ٱلَّذِي خَلَقَهُنَّ إِن كُنتُمۡ إِيَّاهُ تَعۡبُدُونَ ٣٧﴾ [فصلت: ۳٧].
«از نشانههای او شب و روز، و خورشید و ماه است، برای خورشید و ماه سجده نکنید، بلکه برای او سجده کنید، آن خدای که آنها را آفریده، اگر شما تنها او را میپرستید».
و همچنین خداوند میفرماید:
﴿إِنَّ رَبَّكُمُ ٱللَّهُ ٱلَّذِي خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٖ ثُمَّ ٱسۡتَوَىٰ عَلَى ٱلۡعَرۡشِۖ يُغۡشِي ٱلَّيۡلَ ٱلنَّهَارَ يَطۡلُبُهُۥ حَثِيثٗا وَٱلشَّمۡسَ وَٱلۡقَمَرَ وَٱلنُّجُومَ مُسَخَّرَٰتِۢ بِأَمۡرِهِۦٓۗ أَلَا لَهُ ٱلۡخَلۡقُ وَٱلۡأَمۡرُۗ تَبَارَكَ ٱللَّهُ رَبُّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ٥٤﴾
[الأعراف: ۵۴].
«بیگمان پروردگار شما آن خدا است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید، آنگاه بر عرش مستقر شد، شب را به روز که شتابان در پی اوست میپوشاند، و خورشید و ماه و ستارگان را آفرید و همه مسخر فرمان او هستند، آگاه باش! آفرینش و فرمان از آن اوست خداوند، پروردگار جهانیان بزرگ و برتر است».
(جواب) دینم اسلام است، و اسلام به معنای تسلیمشدن و فرمانبرداری الله یکتا میباشد.
چنانچه خداوند میفرماید:
﴿إِنَّ ٱلدِّينَ عِندَ ٱللَّهِ ٱلۡإِسۡلَٰمُۗ﴾ [آل عمران: ۱٩].
«بیگمان دین (پسندیده) نزد خدا اسلام است».
و آیۀ دیگر میفرماید:
﴿وَمَن يَبۡتَغِ غَيۡرَ ٱلۡإِسۡلَٰمِ دِينٗا فَلَن يُقۡبَلَ مِنۡهُ وَهُوَ فِي ٱلۡأٓخِرَةِ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِينَ ٨٥﴾ [آل عمران: ۸۵].
«و هرکه غیر از دین اسلام، دینی (دیگر) بجوید، هرگز از او پذیرفته نمیشود، و در آخرت از زیانکاران است».
و دلیل دیگر میفرماید:
﴿ٱلۡيَوۡمَ أَكۡمَلۡتُ لَكُمۡ دِينَكُمۡ وَأَتۡمَمۡتُ عَلَيۡكُمۡ نِعۡمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ ٱلۡإِسۡلَٰمَ دِينٗاۚ﴾ [المائده: ۳].
«امروز دین شما را برایتان کامل نمودم، و نعمت خودم را بر شما به اتمام (و کمال) رساندم، و دین اسلام را به عنوان دین برای شما پسندیدم (و اختیار نمودم)».
(جواب) بر پنج رکن بنا شده است:
اول: شهادتین «لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ، مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ».
دوم: اقامه نماز.
سوم: پرداختن زکات.
چهارم: روزه ماه مبارک رمضان.
پنجم: حج خانه در صورت توانایی.
(جواب) اینکه ایمان داشته باشی به خداوند و ملائکههایش و کتابهایش و پیامبرانش و روز جزا و ایمان به قضا و قدر (خیر و شرش) خداوند میفرماید:
﴿ءَامَنَ ٱلرَّسُولُ بِمَآ أُنزِلَ إِلَيۡهِ مِن رَّبِّهِۦ وَٱلۡمُؤۡمِنُونَۚ كُلٌّ ءَامَنَ بِٱللَّهِ وَمَلَٰٓئِكَتِهِۦ وَكُتُبِهِۦ وَرُسُلِهِ﴾ [البقره: ۲۸۵].
«پیامبر به آنچه از طرف پروردگارش به سوی او نازل شد ایمان آورد، و همه مؤمنان ایمان آوردند، به خداوند و فرشتگانش و کتابهایش و پیامبرانش».
(جواب) اینکه عبادت خدای را چنان به جای آوری، گویی که خداوند را میبینی، و اگر تو او را نمیبینی مسلماً او تو را میبیند.
خداوند میفرماید:
﴿إِنَّ ٱللَّهَ مَعَ ٱلَّذِينَ ٱتَّقَواْ وَّٱلَّذِينَ هُم مُّحۡسِنُونَ ١٢٨﴾ [النحل: ۱۲۸].
«بیگمان خداوند با کسانی است که تقوا پیشه کردند و کسانی که آنان محسن (و نیکوکار) اند».
(جواب) پیامبرم محمد ج فرزند عبدالله بن عبدالمطلب فرزند هاشم و هاشم از قبیله قریش از کنانه عرب و عرب از نواده اسماعیل فرزند ابراهیم و اسماعیل از نسل ابراهیم، و ابراهیم از نواده نوح†میباشد.
(جواب) با «اقرأ» به نبوت بشارت داده شده و با «المدثر» به رسالت رسید.
(جواب) این قرآنی که تمام خلائق از آوردن سورهای شبیه آن عاجزند، و با آن فصاحت و بلاغتشان و عداوتی که نسبت با آن و پیروان آن دارند هرگز نخواهند توانست همانندش بیاورند، از معجزه بزرگ پیامبر ج محسوب میشود، همانطور که خداوند تبارک و تعالی میفرماید:
﴿وَإِن كُنتُمۡ فِي رَيۡبٖ مِّمَّا نَزَّلۡنَا عَلَىٰ عَبۡدِنَا فَأۡتُواْ بِسُورَةٖ مِّن مِّثۡلِهِۦ وَٱدۡعُواْ شُهَدَآءَكُم مِّن دُونِ ٱللَّهِ إِن كُنتُمۡ صَٰدِقِينَ ٢٣﴾ [البقره: ۲۳].
«اگر در آنچه بر بنده خود نازل نموده ایم، شک و تردید دارید، پس سورهای مانند آن بیاورید و گواهان (و مددکاران) خود را غیر از خدا بخوانید».
آیۀ دیگر میفرماید:
﴿قُل لَّئِنِ ٱجۡتَمَعَتِ ٱلۡإِنسُ وَٱلۡجِنُّ عَلَىٰٓ أَن يَأۡتُواْ بِمِثۡلِ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانِ لَا يَأۡتُونَ بِمِثۡلِهِۦ وَلَوۡ كَانَ بَعۡضُهُمۡ لِبَعۡضٖ ظَهِيرٗا ٨٨﴾ [الإسراء: ۸۸].
«بگو اگر تمام انس و جن جمع شوند برآن که بمانند این قرآن بیاورند هرگز مانند آن نخواهند آورد، اگرچه برخی از ایشان مددکار برخی دیگر باشد».
(جواب) ﴿وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٞ قَدۡ خَلَتۡ مِن قَبۡلِهِ ٱلرُّسُلُۚ أَفَإِيْن مَّاتَ أَوۡ قُتِلَ ٱنقَلَبۡتُمۡ عَلَىٰٓ أَعۡقَٰبِكُمۡۚ وَمَن يَنقَلِبۡ عَلَىٰ عَقِبَيۡهِ فَلَن يَضُرَّ ٱللَّهَ شَيۡٔٗاۗ وَسَيَجۡزِي ٱللَّهُ ٱلشَّٰكِرِينَ ١٤٤﴾ [آل عمران: ۱۴۴].
«و محمد جز پیامبری نیست که پیش از او پیامبرانی نیز گذشته اند، آیا اگر وفات نماید یا کشته شود بر پاشنههای خود به عقب برمیگردید (و مرتد میشوید) و هرکه به عقب برگردد هرگز به خداوند زیان نمیرساند، و به زودی خداوند پاداش شکرگزاران را میدهد».
و همچنین میفرماید:
﴿مُّحَمَّدٞ رَّسُولُ ٱللَّهِۚ وَٱلَّذِينَ مَعَهُۥٓ أَشِدَّآءُ عَلَى ٱلۡكُفَّارِ رُحَمَآءُ بَيۡنَهُمۡۖ تَرَىٰهُمۡ رُكَّعٗا سُجَّدٗا﴾ [الفتح: ۲٩].
«محمد پیامبر خداست، و کسانی که همراه او هستند بر کافران سخت و در میان خود مهربان هستند، آنان را در حال رکوع و سجود میبینی».
(جواب) خداوند در این آیۀ شریفه میفرماید:
﴿مَّا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَآ أَحَدٖ مِّن رِّجَالِكُمۡ وَلَٰكِن رَّسُولَ ٱللَّهِ وَخَاتَمَ ٱلنَّبِيِّۧنَۗ﴾ [الأحزاب: ۴۰].
«محمد پدر هیچ از مردان شما نیست، و لکن پیامبر خدا و خاتم پیامبران است».
این آیه بر نبوت حضرت ج دلالت دارد، و اینکه خاتم الأنبیاء هستند.
(جواب) برای عبادت خدای یکتا و اینکه به جز الله خدای دیگری را نپرستند و آنها را از عبادت مخلوق از ملائکه و انبیاء و صالحین و سنگ و درختان و غیره باز دارد.
همانطور که خداوند میفرماید:
﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَا مِن قَبۡلِكَ مِن رَّسُولٍ إِلَّا نُوحِيٓ إِلَيۡهِ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّآ أَنَا۠ فَٱعۡبُدُونِ ٢٥﴾ [الأنبیاء: ۲۵].
«و ما پیش از تو هیچ پیامبری را نفرستادیم، مگر اینکه به سوی او وحی نمودیم که هیچ معبود برحق غیر از من نیست، پس مرا پرستش کنید».
و همچنین میفرماید:
﴿وَلَقَدۡ بَعَثۡنَا فِي كُلِّ أُمَّةٖ رَّسُولًا أَنِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ وَٱجۡتَنِبُواْ ٱلطَّٰغُوتَۖ﴾ [النحل: ۳۶].
«ما برای هر قومی پیامبری فرستادیم که خدا را بپرستید و از طاغوت دوری کنید».
و در آیۀ دیگر میفرماید:
﴿وَمَا خَلَقۡتُ ٱلۡجِنَّ وَٱلۡإِنسَ إِلَّا لِيَعۡبُدُونِ ٥٦﴾ [الذاریات: ۵۶].
«ما جن و انس را جز برای پرستش خلق نکردیم».
(جواب) توحید ربوبیت: فعل خداوند مثل خلقت، رزق و روزیدادن، میراندن و زندهکردن، بارش باران، رویش نباتات تدبیر امور.
توحید الهیت: فعل بنده مثل دعاءکردن، ترس، امید، پناهجستن، رجوع، توکل، رغبت، نذر، و فریادرسی و انواع دیگر عبادت.
(جواب) دعا، یاریخواستن و مدد و فریادرسی، ذبح یا قربانیکردن، نذر، ترس، امید، توکل، محبت، خشوع، رغبت، رکوع، سجود، خواری، تعظیم که خصوصیات الهیت میباشد.
(جواب) بزرگترین امر که خداوند به آن امر فرموده همانا توحید است، یعنی پرستش خداوند یگانه، و بزرگترین چیزی که خداوند ما را از آن نهی نموده شرک به خداوند یکتاست، و اگر کسی به سوی غیر خدا دست طلب دراز کند چه عمداً یا غیر عمد، و چیزی از عبادات را برای او انجام دهد وارد شرک گشته است.
(جواب) اول: اینکه خداوند ما را آفرید و روزیمان داد، و ما را بیهوده رها نکرده، بلکه برای ما رسول فرستاد، پس هرکس اطاعتش کرد وارد بهشت میشود، و هرکس معصیت و نافرمانی وی نموده وارد جهنم خواهد شد.
دوم: خداوند راضی نمیشود که کسی با او در عبادتش شریک قرار داده شود نه فرشته مقرب نه پیامبر فرستاده شده.
سوم: کسی که پیامبر را اطاعت کرد و خداوند را به یگانگی پذیرفت، برای او جائز نیست که با کسانی که با خدا و رسولش دشمنی میکنند اگرچه نزدیکترین نزدیکانش باشند دوستی و محبت داشته باشد.
(جواب) الله صاحب الوهیت و عبودیت بر تمام خلق است.
(جواب) برای عبادتش.
(جواب) وحدانیت و یگانگیاش و فرمانبرداریاش.
(جواب) ﴿وَمَا خَلَقۡتُ ٱلۡجِنَّ وَٱلۡإِنسَ إِلَّا لِيَعۡبُدُونِ ٥٦﴾ [الذاریات: ۵۶].
«جن و انس را جز برای پرستش نیافریدم».
(جواب) کفر به طاغوت و ایمانآوردن به خداوند یکتا، و دلیل آن:
﴿لَآ إِكۡرَاهَ فِي ٱلدِّينِۖ قَد تَّبَيَّنَ ٱلرُّشۡدُ مِنَ ٱلۡغَيِّۚ فَمَن يَكۡفُرۡ بِٱلطَّٰغُوتِ وَيُؤۡمِنۢ بِٱللَّهِ فَقَدِ ٱسۡتَمۡسَكَ بِٱلۡعُرۡوَةِ ٱلۡوُثۡقَىٰ لَا ٱنفِصَامَ لَهَاۗ وَٱللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ٢٥٦﴾ [البقره: ۲۵۶].
«در (پذیرش) دین هیچ جبر و اکراهی نیست، به راستی که راه رشد و هدایت از گمراهی آشکار شده است، پس کسی که به طاغوت (معبودان باطل) کفر ورزد و به خدا ایمان آورد، مسلماً به (عروة الوثقی) دستگیره محکمی چنگ زده است که گسستنی نیست، و خداوند شنوای داناست».
(جواب) لا إله إلا الله و معنی لا إله: نفیکردن و إلا الله: اثبات یعنی معبودی به حق جز خدای یکتا نیست.
(جواب) نفی تمام آنچه که غیر از خدا پرستش میشود، و اثبات پرستش برای خدای یکتای که شریک ندارد.
(جواب) خداوند میفرماید:
﴿وَإِذۡ قَالَ إِبۡرَٰهِيمُ لِأَبِيهِ وَقَوۡمِهِۦٓ إِنَّنِي بَرَآءٞ مِّمَّا تَعۡبُدُونَ ٢٦﴾ [الزخرف: ۲۶].
«و به یاد آور هنگامی که ابراهیم به پدر خود و قومش گفت: همانا من از آنچه شما پرستش میکنید بیزارم».
این آیه دلالت دارد بر نفی.
﴿إِلَّا ٱلَّذِي فَطَرَنِي﴾ [الزخرف: ۲٧].
«مگر آن کسی که مرا آفرید».
(جواب) بسیارند و سران آنها پنج تا است:
۱- ابلیس لعنه الله علیه.
۲- و کسی که پرستش شود، در حالی که او راضی باشد.
۳- کسی که مردم را به سوی عبادت خدا فرا خواند.
۴- کسی که ادعای علم غیب نماید.
۵- کسی که به غیر آنچه خدا نازل کرده حکم کند.
(جواب) بهترین اعمال بعد از شهادتین نماز پنجگانه است که دارای شروط و ارکان و واجبات میباشد که بزرگترین شروط آن اسلام و عقل و تمییز و طهارت، از بینبردن نجاست و ستر عورت و استقبال قبله و دخول وقت، و نیت میباشد.
و ارکان آن چهارده رکن است:
قیام در صورت توانایی، تکبیرة الإحرام، قرائت سورۀ فاتحه، رکوع، قیام از رکوع سجده بر روی هفت اعضای بدن، اعتدال، نشستن بین دو سجده، طمانینه و آرامش در ارکان ترتیب، تشهد اخیری، نشستن برای آن، صلوات بر پیامبر ج و سلامدادن.
واجبات آن هشتتا میباشد:
تمامی تکبیرها بجز تکبیرة الإحرام - «سبحان ربی العظیم» در رکوع، «سمع الله لمن حمده» برای امام و منفرد، «ربنا ولک الحمد» برای امام و مأموم و منفرد، «سبحان ربی الأعلی» در سجده، «رب اغفرلی» بین دو سجده، تشهد اول و نشستن برای آن، و غیر از اینها از افعال و اقوال سنت میباشد.
(جواب) بلی و دلیل آن: خداوند تبارک و تعالی میفرماید:
﴿زَعَمَ ٱلَّذِينَ كَفَرُوٓاْ أَن لَّن يُبۡعَثُواْۚ قُلۡ بَلَىٰ وَرَبِّي لَتُبۡعَثُنَّ ثُمَّ لَتُنَبَّؤُنَّ بِمَا عَمِلۡتُمۡۚ وَذَٰلِكَ عَلَى ٱللَّهِ يَسِيرٞ ٧﴾ [التغابن: ٧].
«کافران پنداشتند که هرگز برانگیخته نمیشوند، بگو: آری، قسم به پروردگارم که برانگیخته میشوید آنگاه آنچه کرده اید شما را آگاه میسازند، و این امر بر خداوند آسان است».
و همچنین میفرماید:
﴿مِنۡهَا خَلَقۡنَٰكُمۡ وَفِيهَا نُعِيدُكُمۡ وَمِنۡهَا نُخۡرِجُكُمۡ تَارَةً أُخۡرَىٰ٥٥﴾
[طه: ۵۵].
«شما را از زمین آفریدیم و شما را در آن باز میگردانیم، و شما را از آن بار دیگر بیرون میآوریم».
(جواب) او کافر و مرتد است و قربانیاش حلال نیست (مگر شخصی که از روی نادانی و جهل انجام دهد) زیرا که در آن دو مانع وجود دارد، اول قربانی مرتدی است و قربانی شخصی مرتد به اجماع حلال نیست.
دوم: برای غیر خدا ذبح شده است و خداوند تبارک و تعالی در قرآن آن را حرام قرار داده است:
﴿قُل لَّآ أَجِدُ فِي مَآ أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّمًا عَلَىٰ طَاعِمٖ يَطۡعَمُهُۥٓ إِلَّآ أَن يَكُونَ مَيۡتَةً أَوۡ دَمٗا مَّسۡفُوحًا أَوۡ لَحۡمَ خِنزِيرٖ فَإِنَّهُۥ رِجۡسٌ أَوۡ فِسۡقًا أُهِلَّ لِغَيۡرِ ٱللَّهِ بِهِۦۚ﴾ [الأنعام: ۱۴۵].
«بگو در آنچه به من وحی شده، چیزی که خوردنش حرام باشد نمییابم، مگر اینکه مردار باشد یا خون ریخته شده، یاگوشت خوک باشد که آن پلید است، یا آنچه که فسق باشد که برای غیر خدا ذبح شده باشد».
(جواب) انواع شرک عبارتند از: طلب حاجت از مردگان و خواستن مدد از ایشان و روی به سوی آنها آوردن، و این اصل شرک جهانیان محسوب میشود، چونکه میت عملش قطع شده، حتی برای خودش هم نمیتواند نفع یا ضرر برساند.
تا چه برسد برای کسی که او را فریاد میزند و اینکه بخواهد نزد خدا شافعاش باشد، و این چنین کردن نشانه جاهلبودن به شفاعتکننده، و کسی که نزدش شفاعت میشود میباشد.
(جواب) نفاق بر دو نوع است: اعتقادی، عملی.
نفاق اعتقادی: در جاههای بسیار در قرآن ذکر شده است و خداوند برای آنان (منافقان) اسفل السافلین واجب گردانیده است.
نفاق عملی: پیامبر ج میفرماید: «چهار صفت است که در هر شخصی اگر وجود داشته باشد منافق میباشد، و هرکس خصلتی از آن داشته باشد گویی که خصلتی از نفاق دارد.
هرگاه سخن گوید دروغ میگوید، و اگر عهد و پیمان ببندد غدر میکند.
اگر دشمنی کرد از حد میگذرد، و اگر به او اطمینان کردی خیانت میکند» همانطور که میفرماید:
«إذا حَدَّثَ كَذَبَ، وإذا وَعَدَ أَخْلَفَ، وإذا أوْتُمِنَ خَانَ».
«هرگاه سخن بگوید دروغ میگوید، و هرگاه وعده دهد خلاف وعده میکند، و هرگاه امین دانسته شود خیانت میکند».
(جواب) ایمان است.
(جواب) هفتاد و چند دسته که طبق فرمایش پیامبر اسلام ج بالاترین آنها گفتن کلمه (لا إله إلا الله) و پائینترین آنها برداشتن مانعی از سر راه مردم میباشد.
(جواب) شش رکن:
ایمان به خدا – ملائکههای خدا – کتابهای خدا – رسولان خدا – روز حساب – ایمان به قضا و قدر خیر و شرش.
(جواب) احسان میباشد، و آنهم یک رکن دارد، و آنست که طوری عبادت الله را به جای آوری گویی او را میبینی، پس اگر تو او را نمیبینی یقیناً او تو را میبیند.
(جواب) بله، بر حسب اعمالشان محاسبه و مجازات میشوند. خداوند میفرماید:
﴿وَلِلَّهِ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِي ٱلۡأَرۡضِ لِيَجۡزِيَ ٱلَّذِينَ أَسَٰٓـُٔواْ بِمَا عَمِلُواْ وَيَجۡزِيَ ٱلَّذِينَ أَحۡسَنُواْ بِٱلۡحُسۡنَى ٣١﴾ [النجم: ۳۱].
«تا آنکه بدکاری کردند به حسب آنچه عمل کردهاند کیفر دهد، و کسانی که نیکوکاری کردند با نیکی پاداش دهد».
(جواب) کافر است، طبق فرمایش خداوند تبارک و تعالی:
﴿زَعَمَ ٱلَّذِينَ كَفَرُوٓاْ أَن لَّن يُبۡعَثُواْۚ قُلۡ بَلَىٰ وَرَبِّي لَتُبۡعَثُنَّ ثُمَّ لَتُنَبَّؤُنَّ بِمَا عَمِلۡتُمۡۚ وَذَٰلِكَ عَلَى ٱللَّهِ يَسِيرٞ ٧﴾[التغابن: ٧].
(جواب) خیر، هیچ امتی نیست، مگر آنکه خداوند برآن پیامبری فرستاده است.
چنانکه میفرماید:
﴿وَلَقَدۡ بَعَثۡنَا فِي كُلِّ أُمَّةٖ رَّسُولًا أَنِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ وَٱجۡتَنِبُواْ ٱلطَّٰغُوتَۖ﴾
[النحل: ۳۶].
(جواب)
۱- توحید ربوبیت: این همان توحیدی است که کفار هم به آن معتقد بودند، همانطور که خداوند تبارک و تعالی در این آیه میفرماید:
۲- ﴿قُلۡ مَن يَرۡزُقُكُم مِّنَ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِ أَمَّن يَمۡلِكُ ٱلسَّمۡعَ وَٱلۡأَبۡصَٰرَ وَمَن يُخۡرِجُ ٱلۡحَيَّ مِنَ ٱلۡمَيِّتِ وَيُخۡرِجُ ٱلۡمَيِّتَ مِنَ ٱلۡحَيِّ وَمَن يُدَبِّرُ ٱلۡأَمۡرَۚ فَسَيَقُولُونَ ٱللَّهُۚ فَقُلۡ أَفَلَا تَتَّقُونَ ٣١﴾[یونس: ۳۱].
«بگو کیست که شما را از آسمان و زمین روزی میدهد و یا چه کسی مالک شنوایی و بینایی است؟ و چه کسی زنده را از مرده و مرده را از زنده بیرون میآورد؟ و چه کسی امور جهان را تدبیر میکند؟ بیدرنگ خواهند گفت: «الله» بگو: پس چرا تقوا پیشه نمیکنید».
۲- توحید الوهیه: یعنی اخلاص در عبادت خدای یکتا بدون ریا و شرک.
زیرا که کلمه اله در عربی به معنای معبود میباشد، و اعراب میگفتند که خداوند (إله آلهة) یعنی: خدای خدایان ماست، آنها از صالحین مجسمههایی میساختند و میگفتند: خداوند از این شخص راضی بوده و نزد خداوند شفاعتکننده ما خواهند بود.
۳- توحید صفات: توحید ربوبیت و توحیت الوهیت کامل نمیگردد، مگر با اقرارکردن به توحید صفات، لکن کفار از کسانی که صفات را انکار کردند عاقلتر بودند.
(جواب) هفت وظیفه داریم:
اول: داشتن علم به امر.
دوم: داشتن محبت به امر خدا.
سوم: عزم بر انجام امر خدا.
چهارم: عملکردن.
پنجم: در انجام امر خدا اخلاص داشته باشد و آن عمل درست باشد.
ششم: برحذربودن از عواملی که موجب از بینرفتن اعمال میشود.
هفتم: بر عمل ثابتبودن.
(جواب) مرتبه اول: بیشتر مردم از اینکه توحید حق است و شرک باطل است آگاهند، ولی نمیپرستند و رویگردانی میکنند، میدانند که ربا حرام است، ولی خرید و فروش میکند و نمیپرسند، میدانند خوردن مال یتیم حرام است ولی متولی مال یتیم هستند، ولی نمیپرسند چگونه اداره کنند.
مرتبه دوم: محبت آنچه خداوند نازل فرموده و کفر کسانی که از آن کراهت دارند، اکثر مردم پیامبر ج را دوست ندارند، بلکه با او و آنچه آورده هرچند میداند که از طرف خدا نازل شده است، کینه و دشمنی میکنند.
مرتبه سوم: عزمداشتن بر انجام امر الله: اکثر مردم فهمیدهاند و دوست دارند، ولی عزم بر این اعمال نمیبندند، ترس از اینکه مبادا دنیا و مال و اموالشان تغییر کند.
مرتبه چهارم: عملکردن، بسیاری از مردم هرگاه عزم یا عمل کنند و کسی از مشایخش که به تعظیم او قائل است اگر از وی ایراد گیرد عمل را رها میکند.
مرتبه پنجم: بیشتر افراد اعمالشان خالص نیست، چرا که اگر خالصانه باشد هیچوقت ارزش آن را از دست نمیدهد.
مرتبه ششم: صالحین همیشه ترس به هدر رفتن و حبط اعمال خود را دارند، همانطور که خداوند میفرماید:
﴿أَن تَحۡبَطَ أَعۡمَٰلُكُمۡ وَأَنتُمۡ لَا تَشۡعُرُونَ﴾ [الحجرات: ۲].
«مبادا اعمال شما نابود گردد در حالی که نمیدانید».
مرتبه هفتم: برحق ثابت قدمبودن و از عاقبت امور ترسیدن، این هم از اعظم چیزهایی است که صالحان از آن میترسند.
(جواب) کفر دو نوع دارد:
۱- کفری که فرد از ملت اسلام بیرون میآید که خود این پنج نوع دارد.
اول: کفر تکذیب.
خداوند میفرماید:
﴿وَمَنۡ أَظۡلَمُ مِمَّنِ ٱفۡتَرَىٰ عَلَى ٱللَّهِ كَذِبًا أَوۡ كَذَّبَ بِٱلۡحَقِّ لَمَّا جَآءَهُۥٓۚ أَلَيۡسَ فِي جَهَنَّمَ مَثۡوٗى لِّلۡكَٰفِرِينَ ٦٨﴾ [العنکبوت: ۶۸].
«و چه کسی ستمکارتر از آن کسی است که بر خدا افترا بسته یا حق را بعد از آنکه به سوی او آمده تکذیب کند؟! آیا جایگاه کافران در جهنم نیست؟!».
دوم: کفر تکبر و غرور و خودداری.
خدای تعالی میفرماید:
﴿وَإِذۡ قُلۡنَا لِلۡمَلَٰٓئِكَةِ ٱسۡجُدُواْ لِأٓدَمَ فَسَجَدُوٓاْ إِلَّآ إِبۡلِيسَ أَبَىٰ وَٱسۡتَكۡبَرَ وَكَانَ مِنَ ٱلۡكَٰفِرِينَ ٣٤﴾[البقره: ۳۴].
«و هنگامی که به فرشتگان گفتیم: برای آدم سجده کنید، همگی سجده کردند، جز ابلیس که خودداری کرد و تکبر نمود و از کافران شد».
سوم: کفر شک یا کفر ظن میباشد.
خداوند میفرماید:
﴿وَدَخَلَ جَنَّتَهُۥ وَهُوَ ظَالِمٞ لِّنَفۡسِهِۦ قَالَ مَآ أَظُنُّ أَن تَبِيدَ هَٰذِهِۦٓ أَبَدٗا ٣٥ وَمَآ أَظُنُّ ٱلسَّاعَةَ قَآئِمَةٗ وَلَئِن رُّدِدتُّ إِلَىٰ رَبِّي لَأَجِدَنَّ خَيۡرٗا مِّنۡهَا مُنقَلَبٗا٣٦﴾
[الکهف: ۳۵ – ۳۶].
«در حالی که بر خود ستمکار بود به باغش وارد شد و گفت: من گمان نمیکنم هرگز این باغ نابود گردد، و گمان نمیکنم قیامت برپا شود، و اگر به سوی پروردگارم باز گردم جایگاهی بهتر از این بیابم».
چهارم: کفر اعراض و رویگردانی و دلیل آن:
﴿وَٱلَّذِينَ كَفَرُواْ عَمَّآ أُنذِرُواْ مُعۡرِضُونَ ٣﴾ [الأحقاف: ۳].
«کافران از آنچه به وسیله آن اندازه داده میشود رویگردان هستند».
پنجم: کفر نفاق یا دورویی.
خداوند میفرماید:
﴿ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمۡ ءَامَنُواْ ثُمَّ كَفَرُواْ فَطُبِعَ عَلَىٰ قُلُوبِهِمۡ فَهُمۡ لَا يَفۡقَهُونَ٣﴾
[المنافقون: ۳].
«این بدان سبب است که اول ایمان آوردند، سپس کافر شدند، پس بر دلهایشان مهرزده شده و حقیقت را درک نمیکنند».
۲- کفر اصغر که همان کفر نعمت میباشد که انسان از ملت اسلام خارج نمیشود.
﴿وَضَرَبَ ٱللَّهُ مَثَلٗا قَرۡيَةٗ كَانَتۡ ءَامِنَةٗ مُّطۡمَئِنَّةٗ يَأۡتِيهَا رِزۡقُهَا رَغَدٗا مِّن كُلِّ مَكَانٖ فَكَفَرَتۡ بِأَنۡعُمِ ٱللَّهِ فَأَذَٰقَهَا ٱللَّهُ لِبَاسَ ٱلۡجُوعِ وَٱلۡخَوۡفِ بِمَا كَانُواْ يَصۡنَعُونَ١١٢﴾ [النحل: ۱۱۲].
«خداوند مثال آبادی زده است که آرام و مطمئن بود و روزیش از هرجا میآمد، اما به نعمتهای خدا کافر شد و خداوند به خاطر اعمالشان لباس گرسنگی و ترس را بر آنان پوشانید».
و همچنین در آیۀ مبارکۀ دیگر آمده است:
﴿إِنَّ ٱلۡإِنسَٰنَ لَظَلُومٞ كَفَّارٞ﴾[ابراهیم: ۳۴].
«بیگمان انسان ستمگر و ناسپاس است».
(جواب) میدانیم که شرک توحید عکس شرک است و انواع آن سه نوع میباشد: شرک اکبر، شرک اصغر، شرک خفی.
نوع اول: شرک اکبر عبارت است از چهار نوع:
۱- شرک دعوت، یا شرک در دعا.
﴿فَإِذَا رَكِبُواْ فِي ٱلۡفُلۡكِ دَعَوُاْ ٱللَّهَ مُخۡلِصِينَ لَهُ ٱلدِّينَ فَلَمَّا نَجَّىٰهُمۡ إِلَى ٱلۡبَرِّ إِذَا هُمۡ يُشۡرِكُونَ ٦٥﴾ [العنکبوت: ۶۵].
«هنگامی که بر کشتی سوار شوند، خدا را با اخلاص میخوانند، چون خدا آنان را نجات داد و به خشکی رساند، باز شرک میآورند».
۲- شرک نیت و قصد و اراده:
خداوند تبارک و تعالی میفرماید:
﴿مَن كَانَ يُرِيدُ ٱلۡحَيَوٰةَ ٱلدُّنۡيَا وَزِينَتَهَا نُوَفِّ إِلَيۡهِمۡ أَعۡمَٰلَهُمۡ فِيهَا وَهُمۡ فِيهَا لَا يُبۡخَسُونَ ١٥ أُوْلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ لَيۡسَ لَهُمۡ فِي ٱلۡأٓخِرَةِ إِلَّا ٱلنَّارُۖ وَحَبِطَ مَا صَنَعُواْ فِيهَا وَبَٰطِلٞ مَّا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ ١٦﴾[هود: ۱۵ – ۱۶]. «هر کس که زندگانى دنیا و تجمّل آن را خواسته باشد، [پاداش] کارهایشان را در آنجا برایشان به تمام و کمال مىرسانیم و آنان در آنجا کاستى نبینند. اینان کسانى هستند که در آخرت جز آتش [جهنّم] ندارند و آنچه در آنجا (دنیا) کرده بودند، بر باد رفته و آنچه را که انجام مىدهند باطل است».
۳- شرک طاعت یا شرک در پیروی.
﴿ٱتَّخَذُوٓاْ أَحۡبَارَهُمۡ وَرُهۡبَٰنَهُمۡ أَرۡبَابٗا مِّن دُونِ ٱللَّهِ وَٱلۡمَسِيحَ ٱبۡنَ مَرۡيَمَ وَمَآ أُمِرُوٓاْ إِلَّا لِيَعۡبُدُوٓاْ إِلَٰهٗا وَٰحِدٗاۖ لَّآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۚ سُبۡحَٰنَهُۥ عَمَّا يُشۡرِكُونَ٣١﴾[التوبه: ۳۱]. «احبار و رهبانهای خویش را معبودهایی در برابر خدا قرار دادند، و همچنین مسیح فرزند مریم را در حالی که امر نشده بودند جز اینکه خدای یکتا را که معبودی جز او نیست پرستش نمایند، او پاک و منزه است از آنچه آنان شرک میآورند».
۴- شرک محبت.
﴿وَمِنَ ٱلنَّاسِ مَن يَتَّخِذُ مِن دُونِ ٱللَّهِ أَندَادٗا يُحِبُّونَهُمۡ كَحُبِّ ٱللَّهِۖ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَشَدُّ حُبّٗا لِّلَّهِۗ وَلَوۡ يَرَى ٱلَّذِينَ ظَلَمُوٓاْ إِذۡ يَرَوۡنَ ٱلۡعَذَابَ أَنَّ ٱلۡقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعٗا وَأَنَّ ٱللَّهَ شَدِيدُ ٱلۡعَذَابِ ١٦٥﴾ [البقره: ۱۶۵]. «و از مردم کسانى هستند که به جاى خدا همتایانى را [براى او] بر مىگیرند که آنها را مانند دوست داشتن خدا دوست مىدارند- و مؤمنان در دوستى خدا قوىترند- و اگر [این] ستمکاران هنگامى که عذاب را مىبینند، ببینند [که شریکانشان سودى نمىبخشند، خواهند دانست] که همه توان از آن خداست و اینکه خداوند سخت کیفر است».
نوع دوم: شرک اصغر، یا همان ریا در اعمال روزانه خود انسان.
﴿فَمَن كَانَ يَرۡجُواْ لِقَآءَ رَبِّهِۦ فَلۡيَعۡمَلۡ عَمَلٗا صَٰلِحٗا وَلَا يُشۡرِكۡ بِعِبَادَةِ رَبِّهِۦٓ أَحَدَۢا﴾ [الکهف: ۱۱۰].
«پس هرکس که به لقای پروردگارش امیدوار است، باید کار شایسته انجام دهد و هیچکس را در عبادت پروردگارش شریک نکند».
نوع سوم: شرک خفی:
دلیل آن حدیث پیامبر ج میفرماید: «شرک در این امت پنهانتر از حرکت مورچه سیاه بر تخته سیاهی میباشد».
(جواب) قدر در اصل به معنای اندازه است، پس این کلمه در بیان و اندازه و تفصیل آمده است، همچنین کلمه تقدیر آنچه که خداوند قبل از به وقوع پیوستنش برای کائنات تقدیر کرده است، گفته میشود.
(جواب) خیر و شر قدر در عموم است، علیس میگوید: ما همراه پیامبرج در بقیع غرقد در تشییع جنازهای بودیم.
آنگاه رسول الله ج تشریف آوردند و نشستند، ما هم اطراف ایشان نشستیم، همراه پیامبر چوبدستی کوچکی بود، چوبدستیاش را به زمین زد سپس فرمود:
«هرکدام از شما خداوند تبارک و تعالی جایگاه او در بهشت و دوزخ نوشته است، حتی بدبخت یا سعادتمندبودن او نیز نوشته شده است. شخصی عرض کرد: آیا ما برآن کتاب نوشتهشده درنک نمائیم و عمل را رها کنیم؟ فرمودند: کسی که اهل سعادت باشد به سوی عمل اهل سعادت توفیق سوق داده میشود. و کسی که از اهل شقاوت و بدبختی باشد پس به سوی عمل اهل شقاوت و سوق داده میشود».
در حدیث آمده است: «عمل کنید، زیرا که هرکدام از شما سوق و رانده میشوید، اما اهل شقاوت به سوی عمل اهل شقاوت سوق داده میشوند، و اما اهل سعادت به سوی عمل اهل سعادت سوق داده میشوند.
سپس این آیه را خواند:
﴿وَصَدَّقَ بِٱلۡحُسۡنَىٰ ٦ فَسَنُيَسِّرُهُۥ لِلۡيُسۡرَىٰ ٧﴾ [اللیل: ۶ – ٧].
«و [آیین] نیک را تصدیق کرد. [راه رسیدن] به آسایش را برایش آسان مىگردانیم».
(جواب) معبودی به حق غیر از خدا نیست، و دلیلش نیز در این آیات واضح میباشد.
﴿وَقَضَىٰ رَبُّكَ أَلَّا تَعۡبُدُوٓاْ إِلَّآ إِيَّاهُ﴾ [الإسراء: ۲۳].
«و پروردگارت فرمان داده که جز او نپرستید». ﴿أَلَّا تَعۡبُدُوٓاْ﴾. یعنی لا إله، یا خدایی نیست، ﴿إِلَّآ إِيَّاهُ﴾. مگر الله».
(جواب) توحید عبادت خدای یکتا که به غیر از خدای یگانه کسی دیگر را نخوانیم، نه پیامبر ج و نه دیگری.
﴿وَأَنَّ ٱلۡمَسَٰجِدَ لِلَّهِ فَلَا تَدۡعُواْ مَعَ ٱللَّهِ أَحَدٗا ١٨﴾ [الجن: ۱۸].
«همانا مسجد از آن خداست، پس هیچکس را با خدا نخوانید».
(جواب) مسأله غنی و فقر و صابر و شاکر هرکدام از این دو با ارزش هستند، اما بهترین این دو باتقواترین آنان میباشد.
﴿إِنَّ أَكۡرَمَكُمۡ عِندَ ٱللَّهِ أَتۡقَىٰكُمۡۚ﴾ [الحجرات: ۱۳].
«گرامیترین شما نزد خدا باتقواترین شماست».
و اما در مورد حمد و اندازه صبر و شکر: علماء میگویند:
صبر یعنی در برابر مصیبت داد و فریاد نکردن و شکر به معنی فرمانبرداری و اطاعت از خداوند متعال به خاطر نعمتهایی که بر ما عطا فرموده است.
(جواب) تفقه در توحید و مطالعه کتابهای توحید، چونکه برایت حقیقت توحیدی که خداوند پیامبرش را به خاطر آن فرستاده شده بیان میکند.
و همچنین حقیقت شرکی که خدا و پیامبرش بر ما حرام نموده و اینکه بخشیده نمیشود، و بهشت را بر مرتکب آن حرام گردانیده بیان میکند.
و کلا هدف از شناخت حقیقت توحیدی که خداوند به خاطر آن پیامبرش را فرستاده است که شخص مسلمان حقیقی باشد و از شرک و اهلش دوری گزیند.