795

مشخصات کتاب

فرصت‌های کسب پاداش




[بیش از ۱۵۰ سبب داخل شدن به بهشت به توفیق خداوند متعال]


نویسنده:

نایف بن ممدوح بن عبدالعزیز


ترجمه:

اسحاق دبیری /

بشارتی بزرگ

خداوند بزرگ فرموده است:

﴿۞قُلۡ يَٰعِبَادِيَ ٱلَّذِينَ أَسۡرَفُواْ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ لَا تَقۡنَطُواْ مِن رَّحۡمَةِ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ يَغۡفِرُ ٱلذُّنُوبَ جَمِيعًاۚ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡغَفُورُ ٱلرَّحِيمُ ٥٣ وَأَنِيبُوٓاْ إِلَىٰ رَبِّكُمۡ وَأَسۡلِمُواْ لَهُۥ مِن قَبۡلِ أَن يَأۡتِيَكُمُ ٱلۡعَذَابُ ثُمَّ لَا تُنصَرُونَ ٥٤ وَٱتَّبِعُوٓاْ أَحۡسَنَ مَآ أُنزِلَ إِلَيۡكُم مِّن رَّبِّكُم مِّن قَبۡلِ أَن يَأۡتِيَكُمُ ٱلۡعَذَابُ بَغۡتَةٗ وَأَنتُمۡ لَا تَشۡعُرُونَ ٥٥ أَن تَقُولَ نَفۡسٞ يَٰحَسۡرَتَىٰ عَلَىٰ مَا فَرَّطتُ فِي جَنۢبِ ٱللَّهِ وَإِن كُنتُ لَمِنَ ٱلسَّٰخِرِينَ ٥٦ أَوۡ تَقُولَ لَوۡ أَنَّ ٱللَّهَ هَدَىٰنِي لَكُنتُ مِنَ ٱلۡمُتَّقِينَ ٥٧ أَوۡ تَقُولَ حِينَ تَرَى ٱلۡعَذَابَ لَوۡ أَنَّ لِي كَرَّةٗ فَأَكُونَ مِنَ ٱلۡمُحۡسِنِينَ ٥٨ بَلَىٰ قَدۡ جَآءَتۡكَ ءَايَٰتِي فَكَذَّبۡتَ بِهَا وَٱسۡتَكۡبَرۡتَ وَكُنتَ مِنَ ٱلۡكَٰفِرِينَ ٥٩ وَيَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ تَرَى ٱلَّذِينَ كَذَبُواْ عَلَى ٱللَّهِ وُجُوهُهُم مُّسۡوَدَّةٌۚ أَلَيۡسَ فِي جَهَنَّمَ مَثۡوٗى لِّلۡمُتَكَبِّرِينَ ٦٠ وَيُنَجِّي ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ ٱتَّقَوۡاْ بِمَفَازَتِهِمۡ لَا يَمَسُّهُمُ ٱلسُّوٓءُ وَلَا هُمۡ يَحۡزَنُونَ ٦١ [الزمر: ۵۳- ۶۱].

«بگو: (ای محمّد): ای بندگانِ (مؤمن) من که (با افراط و زیاده‌روی در گناهان) بر خود، اسراف روا داشته‌اید، از رحمت (و مغفرت) خدا نومید نشوید؛ حقیقتاً خدا همه‌ی گناهان را (از هر نوعی که باشد، اگر بخواهد) یک جا می‌آمرزد. بی‌گمان او آمرزگار مهربان است. و (با انجامِ طاعات، پرهیز از معاصی، تسلیم شدن به فرمان و گردن نهادن به حکم خدا) به سویِ پروردگارِ خویش باز گردید و منقادِ او شوید، پیش از آن که بر شما، عذاب (دنیا) بیاید و دیگر، یاری نشوید. و پیش از آن که به طور ناگهانی و در حالی که حدس نمی‌زنید، عذاب بر شما فرود آید (و شما را غافل‌گیر سازد) از نیکوترین چیزی که از جانب پروردگارتان به سوی شما نازل شده است (یعنی قرآن) پیروی کنید. تا مبادا کسی بگوید: دریغا بر آنچه که در کار خدا فرو گذاشتم (و از ایمان به خدا أ و قرآن و عمل به آن فروگذاری کردم) بی‌تردید من از تمسخرکنندگان (به دینِ خدا در دنیا) بودم. یا (اینکه کافر در روز قیامت) بگوید: اگر خدا هدایتم می‌کرد مسلّماَ از متّقیان بودم. یا چون عذاب را ببیند بگوید: کاش مرا (به سوی دنیا) برگشتی بود تا از نیکوکاران (و مؤمنان به خدا أ و یکتاپرستان وی و از نیکوکاران در اعمالِ خویش) می‌شدم. نه چنان است (که تو می‌گویی ای بنده‌ی پشیمان از گذشته‌ی خویش در سرایِ دنیا بلکه حقّ این است که:) آیاتِ من (یعنی قرآن) بر تو آمد و تو آن‌ها را تکذیب کردی و تکبّر ورزیدی و از کافران شدی. و روزِ قیامت، کسانی را که بر خدا دروغ بسته‌اند (هنگامی که مدّعی شدند خدایِ سبحان، شریک و زن و فرزند دارد) روسیاه می‌بینی. آیا منزلگاهِ متکبّران در جهنّم نیست؟، خداوند، کسانی را که تقوا پیشه کرده‌اند، (از عذابِ جهنّم) رهایی می‌بخشد و به مقصودشان (یعنی رضایت او و بهشت برین) می‌رساند؛ نه هیچ‌گونه بدی و بلایی بدیشان می‌رسد و نه اندوهگین می‌شوند».

از ابوهریره س روایت شده است که گفت: «پیامبر ص فرمود:

«كُلُّ أُمَّتِى يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ، إِلاَّ مَنْ أَبَى»

«تمامِ افرادِ امّتِ من واردِ بهشت می‌شوند مگر آن که سر باز زند».

گفتند: «ای رسولِ خدا، و چه کسی سر باز می‌زند؟ فرمود:

«مَنْ أَطَاعَنِى دَخَلَ الْجَنَّةَ ، وَمَنْ عَصَانِى فَقَدْ أَبَى» (به روایت از بخاری).

«هر کس مرا اطاعت کند وارد بهشت می‌شود و کسی که نافرمانیِ من کند، سر باز زده است».

مقدّمه

اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَصَلَّی اللهُ وسلّم وَبَارَك عَلَی عَبْدِهِ وَرَسُولِهِ الْمَبْعُوثِ بِالْحقّ رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ وَعَلَی آلِهِ وَصَحْبِهِ وَمَنْ تَبِعَ سُنَّتَهُ إِلی یَوْمِ الدِّینِ.

برادرِ مؤمنِ گرامی‌ام، این کتاب در مورد موضوع‌هایی مربوط به بعضی از فضایلِ اعمالی است که از کتابِ خداوندِ متعال یعنی قرآن و آن احادیثی که به صورتِ صحیح به پیامبر اکرم – که والاترین سلام و درود پروردگارش بر او باد – نسبت داده شده است جمع کرده‌ام و نام آن را «فرصتهای کسب پاداش – و بیش از ۱۵۰ سبب واردکننده‌ی بهشت» به رحمت و عفو و گذشت و منّت خداوند سبحان، نهادم.

و نمی‌گویم که: اسبابِ وارد شدنِ به بهشت، فقط به آن‌هایی که من ذکر کرده‌ام منحصر و محدود می‌شود، بلکه این اسباب، مقداری بوده است که من توانسته‌ام جمع کنم و علم و آگاهی‌ام بر آن احاطه داشته است در حالی که فضل خداوند، واسع و گسترده است:

﴿رَبَّنَا وَسِعۡتَ كُلَّ شَيۡءٖ رَّحۡمَةٗ وَعِلۡمٗا [غافر: ۷].

«پروردگارا، رحمت و علم تو بر همه چیز، احاطه دارد».

فکرِ تدوین و جمعِ این کتاب در سال ۱۴۱۱ ه‍. ق‍. به ذهنم خطور کرد و عنوان موردنظرم در آن زمان «اَلْکَسْبُ الثَّمِینُ لِلْمُسْتَثْمِرِینَ» بود. روزها و سال‌ها گذشت و من به علّتِ کمبودِ بارِ علمی و کسادِ سرمایه، در مورد آن، چیزی ننوشتم تا این که شبی برای شام همراهِ عدّه‌ای از بزرگان در جایی، دعوت کسی بودیم که در او صلاح و نیکی سراغ دارم – خدا به او پاداش نیک دهد. او به هریک از حاضرین نسخه‌ای از جزوه‌ای که در مورد راههای کسب اجر و پاداش بود، داد. من از جمله‌ی کسانی بودم که از آن خوشم آمد و از آن استفاده نمودم و این جزوه بسیار زیبا و مختصر بود. روش و ترتیبِ خوبِ آن مرا متعجّب نمود ولی این طور به نظرم رسید که به بعضی مطالب اضافی و پس و پیش کردن‌هایی که من آن را گران‌بها و سودمند می‌دیدم، نیاز دارد؛ مثل:

(۱) در مقدّمه‌اش، فضل و بزرگی توحید، ذکر نشده بود و این، مهمترین موضوعی بود که فُضلا و بزرگان به عنوان خطا و کوتاهی به آن، نسبت می‌دادند و این موضوع، بدون شک – إن شاء الله – از نوع سهو و اشتباه بوده است و نه بیشتر ولی من چیزی نمی‌گویم مگر این را که علما می‌گویند: به خاطر خدا مواظب توحید و عقیده‌ی صحیح باشید، زیرا ما قومی هستیم که خداوند، ما را عزّت و بزرگی نداده مگر به وسیله‌ی این توحید و هرگاه، آن را ترک کنیم، خداوند، ما را ذلیل و خوار می‌نماید و هلاک خواهد ساخت.

(۲) در آن فقط به موضوعِ حدیث و ثوابِ عمل اشاره شده است بدون ذکرِ لفظِ: «پیامبر ص فرمود» و این کار را به خاطر اختصار انجام داده‌اند با این که حدیث‌ها و شماره‌هایِ آن‌ها را در کتاب‌هایِ مرجع ذکر کرده‌اند ولی اگر عمل اوّل را که انجام نداده‌اند انجام می‌دادند و عمل دوّم را که انجام داده‌اند، انجام نمی‌دادند، بهتر بود، زیرا فضل و بزرگی درود فرستادن بر پیامبر ص بر هیچ انسانِ عاقلی پوشیده نیست.

امّا غیر از موارد فوق، چیزی افضلیّت و مکانِ والایِ آن را خدشه‌دار نمی‌کند و إن‌شاءالله، آنان اجر و پاداشِ خویش را خواهند گرفت.

و خواننده‌ی محترم، این مطلب را از تو پنهان نمی‌کنم که من شخصاً از آنچه که در آن جزوه بود استفاده کرده‌ام ولی – الحمدلِلّهِ – از آن، تقلید نکرده‌ام و هرکس که آن‌ها را با هم مقایسه کند، فرقِ آن‌ها را با اذنِ خداوند در خواهد یافت.

حاصلِ آنچه که گذشت و خلاصه‌ای که دوست دارم ذکر کنم این است که: حقیقتاً اگر فضلِ خداوندِ متعال و آن جزوه که صاحبِ آن مجلس به من هدیه کرد و در بین همه توزیع کرد، نبود، نوشتن این رساله ممکن نمی‌شد. البتّه فکرِ نوشتن «الکسبُ الثمین للمستثمرینَ» را هم نداشتم و حتّی آن را فراموش کرده بودم بلکه چیزی که به ذهنم خطور کرد گذاشتنِ اضافات و تعدیلاتی بر آن جزوه‌ی کوچک که در بینمان توزیع شد و تجدید چاپ آن جزوه همراه آن اضافات ولی بدون نسبت دادن آن به خودم بود، زیرا این کار نتیجه‌ی عمل من نبود. وقتی که فکرم را با چند عالِمِ فاضل در میان گذاشتم یکی از آنان که می‌خواست مرا به انجامِ آن تشجیع نماید به من گفت: «چرا احادیثی را که مربوط به مواردِ مورد نظرت باشد، در آن جمع نمی‌کنی؟» و من در حالی که این کار را مشکل می‌دیدم گفتم: «از کجا می‌توانم این کار را انجام دهم؟» او پاسخ داد: «از کتاب‌هایِ حدیث».

با وجودِ ضعف و کمی علمم، حقیقتاً شور و شوق و آرزویِ انجام این عمل، مرا به سویِ خود می‌کشاند و پاک و منزّه است کسی که این کار را بر من آسان گردانید، آن گونه که – قسم به خدا – حتّی نفهمیدم که چه وقت این کار به پایان رسید. با این عمل که روزهایِ زیبایی را با آن گذراندم از طریقِ بحث و جستجو در احادیثِ پاکترین انسان یعنی حضرت محمّد ص مأنوس شدم و این گفته را از شما پنهان نمی‌کنم که من مشتاق بودم که این کار را به پایان برسانم ولی وقتی که به پایان رسید به دلیلِ توقّف جستجو و بررسی و کوشش و غورم در احادیث و نورانی شدن قلبم به وسیله‌ی ورق زدن کتاب‌هایِ سنّت و حدیث، محزون و ناراحت گشتم ولی به هر حال از خداوندِ متعال می‌خواهم که آن را وسیله‌ی وصال گرداند و – قسم به خدا – در آن، روشناییِ چشم و آسودگیِ خیال است.

در این بحثم تا آن جا که برایم ممکن بوده بر اختصار و خلاصه بودن، حریص بوده‌ام و این کار را به شیوه‌هایِ زیر انجام داده‌ام:

(الف) در اکثرِ موارد، نام صحابیی را که حدیث را روایت کرده است، نیاورده‌ام و فقط به ذکرِ لفظِ: «پیامبر ص فرمود»، اکتفا کرده‌ام.

(ب) احادیث را به منابعِ روایتِ آن‌ها، با شماره‌یِ آن‌ها، چنان که خیلی‌ها این کار را انجام می‌دهند نسبت نداده‌ام بلکه فقط به ذکرِ موارد اصلی که نامِ منبعِ حدیث و درجه‌ی حدیث است، اکتفا نموده‌ام.

(ج) حواشیِ موجود در موردِ حدیث را در آن، قرار نداده‌ام تا رساله را با آن سنگین نگردانم و فقط به نقلِ شرح‌هایِ علماء در مورد بعضی از الفاظِ غریبِ آن اکتفا کرده‌ام.

از خدا می‌خواهم که آن را خالص گرداند و هیچ لکّه و شائبه‌ای در آن قرار ندهد و به کسی که آن جزوه را تهیّه کرده و کسی که آن را به ما هدیه داد و کسی که این کار را به من پیشنهاد کرد، پاداش خیر بدهد.

(د) ممکن است که خواننده‌یِ محترم متوجّه عدمِ تسلسلِ موضوع‌ها و فصل‌ها گردد؛ بنده این کار را برای تنوّع و تشویقِ خواننده انجام داده‌ام و این کار، روشِ من در این رساله بوده است و خدا را بر آن سپاس می‌گویم.

در آخر، چیزی نمی‌توانم بگویم مگر این که خداوندِ متعالی را که هیچ معبودِ به حقّی جز او نیست، شکر و سپاس بگویم، بر آن که به پایان رسانیدنِ این عملِ ناچیز را بر من آسان نمود و سپس از یاران بزرگ و اولیایِ نعمتم بعد از خداوندِ متعال یعنی پدر و مادر بزرگوارم تشکّر نمایم؛ آن کسانی که اگر آن‌ها نبودند نمی‌دانم که اکنون، حال و وضعم چگونه می‌بود و در این مجالِ کم نمی‌توانم چیزی بگویم مگر این که:

﴿رَّبِّ ٱرۡحَمۡهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرٗا ٢٤ [الإسراء: ۲۴].

«پروردگارا، آن‌ها را مورد مرحمت قرار ده چنان که مرا در خُردی پروردند».

و از خداوندِ متعال خواستارم که از طرفِ من بهترین پاداشی را که تاکنون از طرف فرزندی به والدینش داده است به آنان عطا نماید و به درگاهِ خداوند تضرّع می‌کنم و از او می‌خواهم با منّت و کَرَم خویش عاقبتِ من و والدینم و همه‌یِ مسلمانان را نیکو گرداند و این عمل را در کفّه‌یِ نیکی‌هایِ ترازویِ آن دو و هر کسِ دیگر قرار دهد که بر من، بزرگی و حقّی دارند، چه در رأی و مشورت چه در آشنا کردن من با حدیث یا کمکِ من به وسیله‌ی نامه، و نیز از خداوندِ عزّ وجل می‌خواهم اجر و پاداشِ فراوان دهد به کسانی که مرا در چاپ و نشرِ این اثر، یاری دادند و نیز از او می‌خواهم که عبد و بنده‌یِ فقیرش را از ثواب و پاداش، محروم نگرداند و آن را عملِ خالص و مقبولی گرداند که هیچ ریا و کسبِ شهرت و خود بزرگ‌بینیی در آن نباشد و آن را نزدیک‌کننده‌یِ به باغهای بهشتش و نجات دهنده از آتش دوزخش گرداند و برکتِ خویش را در زمانِ حیات و بعد از مماتم به من بنمایاند که این کار به دست او است سبحانه و توانا بر آن و بهترین کسی است که می‌توان از او درخواست نمود و او برایم کافی و بهترین وکیل است، و درود و سلامِ خداوند بر پیامبر ما محمّد و آل او و اصحاب او باد.

نوشته‌ی محتاج به خداوند

نایف بن ممدوح بن عبدالعزیز آل سعود

در ۱۵ ربیع‌الأوّل سال ۱۴۲۱

فرصت‌هایِ کسبِ ثواب و پاداش

۱) بزرگی و عظمتِ پاداشِ توحید و پاک شدن گناهان به وسیله‌یِ آن:

* خداوندِ متعال می‌فرماید:

﴿ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَلَمۡ يَلۡبِسُوٓاْ إِيمَٰنَهُم بِظُلۡمٍ أُوْلَٰٓئِكَ لَهُمُ ٱلۡأَمۡنُ وَهُم مُّهۡتَدُونَ ٨٢ [الأنعام:۸۲].

«کسانی که ایمان آوردند و ایمانِ خود را به ظلم (یعنی شرک) نیالودند برایِ ایشان ایمنی است و آنان راه‌یافتگانند».

و چنان که به صورتِ صحیح در صحیحِ بخاری از پیامبر ص نقل شده است می‌فرماید:

«الظلمُ هوَ الشِّرك». «ظلم همان شرک است».

* پیامبر ص به معاذ فرمود:

«یا معاذُ هلْ تدری حقّ اللهِ علیَ العبادِ؟ وما حقّ العبادِ علیَ اللهِ؟»

«ای معاذ آیا حقّ خدا بر بندگان را می‌دانی؟ و حقّ بندگان بر خدا چیست؟»

معاذ س گفت: که گفتم: «خدا و رسول او آگاهترند. پیامبر ص فرمودند:

«فإنَّ حقّ اللهِ علی العباد أنْ یَعبُدوهُ ولا یُشرکُوا بهِ شیئاً وحقّ العباد علی اللهِ أنْ لا یُعذّبَ منْ لا یشرك بهِ شیئاً».

«حقّ خداوند بر بندگانش این است که او را عبادت کنند و چیزی را شریک او قرار ندهند و حقِّ بندگان بر خدا این است که او کسی را که چیزی را شریک خدا قرار نمی‌دهد، عذاب ننماید».

گفتم: که «آیا این را به مردم بشارت دهم؟» ایشان فرمودند:

«لا تبشّرْهم فیتّکلوا» (متّفقٌ علیه) [۱].

«(این موضوع را) به آنان بشارت مده (و برایشان بازگو مکن) چون (اگر از این موضوع باخبر شوند) دست از کار می‌کشند».

* پیامبر ص فرمود:

«من قالَ: أشهدُ أنْ لا إله إلا اللهُ وحدهُ لا شریك له وأنَّ محمّدا عبده ورسولهُ وأنَّ عیسی عبد الله وابنُ أَمَتهِ وکلمته ألقاها إلی مریمَ وروحٌ منهُ وأنَّ الجنّةَ حقّ وأنَّ النارَ حقّ أدخلهُ اللهُ منْ أیِّ أبوابِ الجنةِ الثمانیةِ شاءَ» (به روایت از مسلم).

«هرکس بگوید: گواهی می‌دهم که هیچ معبود به حقّی جز الله أ نیست و محمّد ص بنده و فرستاده‌یِ اوست و عیسی ÷ عبد و بنده‌یِ خدا و فرزند بنده‌یِ خدا و کلمه‌یِ اوست که خدا او را به مریم القا نمود و روحی است از او، بهشت حقّ است و دوزخ حقّ است، خدا او را از هریک از درهایِ هشتگانه‌ی بهشت که بخواهد وارد بهشت می‌کند».

و در ادامه‌ی حدیث فوق در روایتی دیگر از مسلم آمده است که:

«أَدْخَلَهُ اللهُ الْجَنَّةَ عَلَی مَا کَانَ مِنْ عَمَلٍ».

«خداوند، او را بر هر عملِ (نیک) که داشته‌باشد، (چه کم و چه زیاد) واردِ‌بهشت‌می‌گرداند».

* بخاری و مسلم روایتی دارند از حدیث عتبان که رسول خدا ص فرمود:

«فإنَّ اللهَ حرّمَ علی النارِ منْ قال: لا إله إلا الله یبتغی بذلك وجه الله» [۲].

«خدا کسی را که بگوید: هیچ معبود به حقّی غیر از الله أ نیست، (و به مقتضیّاتِ آن، عمل کند) و هدف و مقصودش از این گفته خدا باشد، بر دوزخ حرام گردانیده است».

* پیامبر ص فرمود: خداوندِ متعال فرموده است:

«...يَا ابْنَ آدَمَ إِنَّكَ لَوْ أَتَيْتَنِى بِقُرَابِ الأَرْضِ خَطَايَا ثُمَّ لَقِيتَنِى لاَ تُشْرِكُ بِى شَيْئًا لأَتَيْتُكَ بِقُرَابِهَا مَغْفِرَةً». (به روایت از ترمذی و آلبانی آن را صحیح دانسته است).

«ای پسر آدم، اگر به اندازه‌یِ زمین، خطا و گناه داشته باشی سپس مرا ملاقات کنی در حالی که چیزی را شریک من قرار نداده باشی من هم به اندازه‌یِ زمین برایت بخشش و مغفرت خواهم داشت (و تمامِ گناهانت را خواهم بخشید)».

[۱] حدیث متّفقٌ علیه حدیثی است که امام بخاری و امام مسلم در صحیحشان روایت کرده باشند. (مترجم). [۲] در مورد احادیثی از این دست چند نظر وجود دارد: ۱- تمام این حدیثها قبل از نزول و وجوبِ فرایض و سایرِ دستورات دینی بوده است. ۲- نظر دوّم که نظر شیخ حسن بصری نیز می‌باشد این است که هرکس این کلمه (لا إله الا الله) را بر زبان براند و به حقّ و فرایض و مقتضیّاتِ آن عمل نماید، شاملِ این حدیث می‌گردد. نظر سوّم این است که این کلمه را بگوید و سپس از گناهانش پشیمان شده و توبه کرده و بعد مرده باشد که این نظر، نظر امام بخاری می‌باشد.(مترجم).

۲) در موردِ کسی که به وسیله‌یِ یک مگس وارد بهشت می‌شود و یا به وسیله‌یِ یک مگس واردِ دوزخ می‌گردد:

* پیامبر ص فرمود:

«دخلَ الجنّةَ رجلٌ فی ذباب ودخلَ النّارَ فِی ذبابٍ».

«مردی به وسیله‌یِ مگسی وارد بهشت می‌شود و به وسیله‌یِ مگسی وارد دوزخ می‌گردد».

گفتند که: این موضوع چه طور ممکن است؟ فرمود:

«مرّ رجلانِ علیَ قومٍ لَهمْ صنمٌ لا یجوزهُ أحدٌ حتّی یقرّبَ لهُ شیئاً فقالوا لأحدهما: «قرّب» قال: لیسَ عندی شیءٌ أقرّبه، قالو له: قرّبْ ولوْ ذباباً، فقرّبَ ذباباً، فخلّوا سبیله، فدخل النارَ. وقالوا للآخر: قرّبْ، فقالَ: ما کنتُ لأ قرّبَ لأحدٍ شیئاً دونَ اللهِ ، فضربوا عنقه، فَدَخَلَ الجنّةَ». (به روایت از امام احمد. و این حدیث همان‌گونه که شیخِ ما صالح فوزان در «إعانة المستفید» گفته است «مرسل الصحابی» است از طارق بن شهاب و گفته که حدیثِ مرسل الصحابی حجّت است) [۳].

«دو مرد بر قومی گذر می‌کنند که آن قوم دارای بتی هستند و اجازه نمی‌دهند که هیچ‌کس از آن بت گذر کند مگر این که چیزی برایش قربانی کند. آن قوم به یکی از آن دو می‌گویند: قربانی کن، او می‌گوید: چیزی ندارم که قربانی کنم. به او می‌گویند: قربانی کن حتّی اگر یک مگس باشد، و او مگسی را قربانی می‌کند پس او را رها می‌کنند ولی او وارد دوزخ می‌شود. آن قوم به شخصِ دوّم می‌گویند: «قربانی کن». او در جواب می‌گوید: «من برایِ هیچ کس غیر از خدایِ عزّ و جل چیزی قربانی نمی‌کنم» در نتیجه آن‌ها گردنش را می‌زنند و او وارد بهشت می‌شود».

[۳] حدیث «مرسل الصحابی» حدیثی است که یک صحابی از قول یا عمل پیامبر ص روایت می‌کند ولی آن را به دلیل خردسالی یا تأخیر در اسلام آوردن یا حاضر نبودنش مستقیماً ندیده و نشنیده، و حکم مشهور درباره‌ی آن نزدِ جمهورِ علما این است که این نوع حدیث، صحیح است و به آن احتجاج می‌گردد (تیسیر مصطلح الحدیث). (مترجم).

۳) ذکرِ دعایی که شرکِ کم و زیاد را می‌زداید:

پیامبر ص به حضرتِ ابوبکر فرمود:

«والّذی نفسی بیده، الشرك أخفی منْ دبیب النّمل ألا أدلك علیَ شیءٍ إذا فعلتهُ ذهب عنك قلیله وکثیرهُ؟ قال: قلْ اللّهمَّ إنیِ أعوذبك أنْ أشرِك بك وأنا أعلمُ وأستغفرك لما لا أعلمُ». (به روایت از بخاری در ادبِ مفرد و آلبانی آن را صحیح دانسته است).

«قسم به کسی که جانِ من به دست اوست، شرک از حرکتِ مورچه پوشیده‌تر است. آیا تو را به انجامِ کاری راهنمایی نکنم که هرگاه آن را انجام دهی شرکِ زیاد و کم به وسیله‌ی آن از تو زدوده شود؟ (در ادامه) فرمود: و بگو: خداوندا، من به تو پناه می‌برم از این که برایِ تو شریک قایل شوم در حالی که می‌دانم، و در مورد آنچه (از شرک) که بر آن علم و آگاهی ندارم از تو طلب بخشش و مغفرت می‌نمایم».

۴) فضل و وجوبِ نیکی به پدر و مادر:

* خداوندِ متعال می‌فرماید:

﴿وَبِٱلۡوَٰلِدَيۡنِ إِحۡسَٰنٗا [النساء: ۳۶].

«... و به پدر و مادر نیکی کنید...»

* پیامبر ص می‌فرماید:

«رَغِمَ أَنْفُ ثُمَّ رَغِمَ أَنْفُ ثُمَّ رَغِمَ أَنْفُ».

«پوزه‌اش بر خاک مالیده شود و باز پوزه‌اش بر خاک مالیده شود و باز پوزه‌اش بر خاک مالیده شود».

گفتند: چه کسی یا رسول‌الله؟ فرمود:

«مَنْ أَدْرَكَ أَبَوَيْهِ عِنْدَ الْكِبَرِ أَحَدَهُمَا أَوْ كِلَيْهِمَا فَلَمْ يَدْخُلِ الْجَنَّةَ». (به روایت از مسلم).

«کسی که پدر یا مادرش یا هر دویِ آن‌ها را در زمان پیری و کهولت دریابد و (با این حال) به بهشت وارد نشود».

و «رَغِمَ أَنْفُ» کنایه از خواری و پستی است مثل این که به «رِغام» که همان خاک است با خواری و پستی چسبیده باشد و پناه بر خدا از این حال زیرا که خداوندِ متعال می‌فرماید:

﴿وَمَن يُهِنِ ٱللَّهُ فَمَا لَهُۥ مِن مُّكۡرِمٍ [الحج: ۱۸].

«و خداوند هر کس را خوار گرداند هیچ کس نمی‌تواند او را گرامی گرداند».

* پیامبر ص فرمود:

«لا یجزی ولدٌ والداً إلاّ أن یجده مملوکاً فیشتریهِ فیعتقهُ». (به روایت از مسلم).

«هیچ فرزندی نمی‌تواند پاداش پدرش را بدهد مگر این که پدرش را در حالِ بردگی ببیند و او را بخرد و آزاد نماید».

۵) بزرگی و وجوبِ صله‌یِ رحم:

* پیامبر ص می‌فرماید:

«إنَّ الله خلقَ الخلقَ حتّی إذا فرغَ منهمْ قامتِ الرّحمُ فقالت: هذا مقام الْعائذبك منَ القطیعة قال: «نعم، أما ترضینَ أنْ أصل منْ وصلك وأقطعَ منْ قطعك؟» قالت: «بلی» قال: فذلك لك. ثمَّ قال رسولُ الله ص إقرؤوا إن شئتمْ:

﴿فَهَلۡ عَسَيۡتُمۡ إِن تَوَلَّيۡتُمۡ أَن تُفۡسِدُواْ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَتُقَطِّعُوٓاْ أَرۡحَامَكُمۡ ٢٢ أُوْلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ لَعَنَهُمُ ٱللَّهُ فَأَصَمَّهُمۡ وَأَعۡمَىٰٓ أَبۡصَٰرَهُمۡ ٢٣ [محمد: ۲۲- ۲۳] (به روایت از مسلم).

«خداوند، مخلوقات را آفرید و وقتی که از این کار فارغ شد خویشاوندی ایستاد و گفت: این مقام، مقام پناه بردن از قطعِ رابطه‌ی خویشاوندی است. فرمود: آری؛ آیا راضی نمی‌شوی که رابطه برقرار کنم با کسی که تو را برقرار می‌نماید و قطعِ رابطه کنم با کسی که تو را قطع نماید؟ گفت: بلی. خداوند فرمود: پس این را به تو عطا کردم. سپس پیامبر ص فرمود: و اگر خواستید (این آیه را) بخوانید:

«پس چه بسا اگر متولّی امور شوید، البتّه نزدیک است که در زمین فتنه و فساد کنید و پیوند خویشاوندی‌های خود را از هم بگسلید. این گروه (ستمگر و فسادافروز) همان کسانی هستند که خدا آنان را لعنت کرده (و از رحمت خویش دور ساخته و طرد کرده است) و آنان را (از شنیدن حق) ناشنوا و چشم‌هایشان را کور کرده است».

* پیامبر ص فرمود:

«لا یدخلُ الجنّةَ قاطعُ رحمٍ». (به روایت از مسلم).

«کسی که رابطه‌یِ خویشاوندی را قطع نماید (و آن را به جا نیاورد) وارد بهشت نمی‌شود».

* پیامبر ص فرمود:

«منْ أحبَّ أنْ یبسطَ لهُ فی رزقهِ وینسأ لهُ فی أثرهِ فلیصلْ رحمهُ». (متّفقٌ علیه).

«هر کس که دوست دارد که روزیش فراوان گردد و اجلش به تأخیر افتد (و عمرش طولانی گردد) باید صله‌یِ رحم را به جا آورد».

* و از انس س روایت شده است که گفت: «دو در هستند که زود، در همین دنیا باز می‌شوند (و شخص نتیجه‌یِ آن‌ها را در همین دنیا می‌بیند): ستم و قطع رابطه‌ی خویشاوندی». (به روایت از بخاری در ادبِ مفرد، و آلبانی آن را صحیح دانسته است).

۶) به ازایِ هر مؤمنِ زن و مرد برای شخص، حسنه‌ای نوشته می‌شود:

* پیامبر ص فرمود:

«منِ استغفرَ للمؤمنینَ والمؤمناتِ کتبَ اللهُ لهُ بکلِّ مؤمنٍ ومؤمنةٍ حسنةً» (به روایت از طبرانی و آلبانی آن را «حسن» دانسته است).

«کسی که برایِ زنان و مردانِ مؤمن طلبِ بخشش و مغفرت نماید به ازایِ هر زن و مردِ مؤمن، یک نیکی برای او نوشته می‌شود».

پس چه زیباست که انسان برایِ خود و پدر و مادر و زنان و مردانِ مؤمن، چه آنان که در قیدِ حیاتند و چه آنان که به جهانِ ابدی رحلت کرده‌اند، طلبِ بخشش و مغفرت نماید. خداوندِ متعال در مورد دعایِ حضرت نوح ÷ می‌فرماید:

﴿رَّبِّ ٱغۡفِرۡ لِي وَلِوَٰلِدَيَّ وَلِمَن دَخَلَ بَيۡتِيَ مُؤۡمِنٗا وَلِلۡمُؤۡمِنِينَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ [نوح: ۲۸].

«ای پروردگار من، مرا و پدر و مادرم را بیامرز و هر کس را که به خانه‌یِ من در آید (در حالی که) ایمان آورده باشد و نیز تمام مردان و زنان مؤمن را».

و نیز در ذکر دعای حضرت ابراهیم ÷ می‌فرماید:

﴿رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لِي وَلِوَٰلِدَيَّ وَلِلۡمُؤۡمِنِينَ يَوۡمَ يَقُومُ ٱلۡحِسَابُ ٤١ [ابراهیم: ۴۱].

«پروردگارا، روزی که حساب برپا می‌‌شود، من و پدر و مادرم و مؤمنان را بیامرز».

و در توصیفِ مؤمنان می‌فرماید:

﴿وَٱلَّذِينَ جَآءُو مِنۢ بَعۡدِهِمۡ يَقُولُونَ رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لَنَا وَلِإِخۡوَٰنِنَا ٱلَّذِينَ سَبَقُونَا بِٱلۡإِيمَٰنِ وَلَا تَجۡعَلۡ فِي قُلُوبِنَا غِلّٗا لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ رَبَّنَآ إِنَّكَ رَءُوفٞ رَّحِيمٌ ١٠ [الحشر: ۱۰].

«و کسانی که بعد از ایشان (یعنی مهاجرین و انصار) آمده‌اند می‌گویند: «پروردگارا، ما را و برادرانِ ما را که در ایمان از ما پیشی گرفتند بیامرز و در دلهایِ ما نسبت به کسانی که ایمان آورده‌اند هیچ غلّی (و کینه و بغض و حسدی) قرار مده که تو بسیار رؤوف و مهربانی».

۷) فرشتگانِ گمارده شده به شخص، «آمین» می‌گوید:

* پیامبر ص فرمود:

«دعوةُ المرءِ المسلمِ لأخیهِ بظهرِ الغیبِ مستجابة، عند رأسهِ ملك موکّلٌ، کلما دعا لأخیهِ بخیرٍ قالَ الملك الموکّلٌ به: «آمین، ولك بمثلٍ». (به روایت از مسلم).

«دعایِ یک نفر مسلمان برای برادرِ مسلمانش در غیابِ او (بدون این که او باخبر باشد) مستجاب می‌شود (زیرا) در کنار سرش فرشته‌ای گمارده شده بر او وجود دارد؛ هر وقت که او برایِ برادرِ مسلمانش دعایِ خیر نمود آن فرشته‌ی مأمور شده بر او می‌گوید: آمین و مانند همین دعا برای تو نیز باشد».

«بِظَهْرِ الْغَیْبِ»: یعنی در غیابِ او، و چه قدر لطیف است چیزی که در شرحِ این حدیثِ بزرگ گفته شده است: یکی از سلف گفت: «وقتی که ما می‌خواستیم دعایمان مستجاب گردد در عدم حضور برادران مؤمنمان برایشان دعا می‌کردیم».

۸) در موردِ کسی که می‌خوهد از آتشِ دوزخ نجات پیدا کند:

* پیامبر ص فرمود:

«من قالَ حینَ یصبحُ: اللّهمَّ إنِّی أصبحتُ أشهدك وأشهدُ حملةَ عرشك وملائکتك وجمیعَ خلقك إنك أنت الله لا إله إلا أنتَ وحدك لا شریك لك وأنَّ محمّداً عبدك ورسولك، أعتقَ اللهُ ربعهَ ذلك الیومَ مِنَ النّارِ فإنْ قالها أربعَ مرّاتٍ أعتقهُ اللهُ ذلك الیومَ منَ النّارِ». (شیخِ ما علاّمه عبدالعزیزبن باز / گفته است: این حدیث را ابو داود با سند حسن روایت کرده است).

«هر کس که بامداد می‌کند بگوید: خداوندا، من بامداد نموده‌ام و تو و حاملانِ عرشت و فرشتگانت و همه‌ی آفریدگانت را به شاهد می‌گیرم که: تو خدایی و هیچ معبودِ به حقّی غیر از تو نیست، یگانه‌ای و هیچ شریکی نداری و این که محمّد بنده و فرستاده‌یِ تو است، خداوند یک چهارمِ آن روزِ او را از آتش آزاد می‌کند و اگر آن را چهار بار بگوید، خداوند، او را کلاًّ در آن روز از آتش آزاد می‌کند».

۹) فضل و بزرگیِ ذکر خداوندِ متعال:

* خداوندِ متعال می‌فرماید:

﴿إِنَّ ٱلۡمُسۡلِمِينَ وَٱلۡمُسۡلِمَٰتِ وَٱلۡمُؤۡمِنِينَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ وَٱلۡقَٰنِتِينَ وَٱلۡقَٰنِتَٰتِ وَٱلصَّٰدِقِينَ وَٱلصَّٰدِقَٰتِ وَٱلصَّٰبِرِينَ وَٱلصَّٰبِرَٰتِ وَٱلۡخَٰشِعِينَ وَٱلۡخَٰشِعَٰتِ وَٱلۡمُتَصَدِّقِينَ وَٱلۡمُتَصَدِّقَٰتِ وَٱلصَّٰٓئِمِينَ وَٱلصَّٰٓئِمَٰتِ وَٱلۡحَٰفِظِينَ فُرُوجَهُمۡ وَٱلۡحَٰفِظَٰتِ وَٱلذَّٰكِرِينَ ٱللَّهَ كَثِيرٗا وَٱلذَّٰكِرَٰتِ أَعَدَّ ٱللَّهُ لَهُم مَّغۡفِرَةٗ وَأَجۡرًا عَظِيمٗا ٣٥ [الأحزاب: ۳۵].

«بی‌گمان مردان و زنانِ مسلمان و مردان و زنانِ مؤمن و مردان و زنانِ متواضع و پرهیزگار و مردان و زنانِ راستگو و مردان و زنانِ شکیبا و مردان و زنانِ فروتن و مردان و زنانِ صدقه دهنده و مردان و زنانِ روزه‌دار و مردان و زنانِ پاک‌دامن و مردان و زنانی که خدا را بسیار یاد می‌کنند، خدا برایِ همه‌یِ آنان، آمرزش و پاداشی بزرگ آماده کرده است».

* پیامبر ص فرموده است:

«کلمتانِ خفیفتانِ علی اللّسانِ، ثقیلتان فی المیزانِ. حبیبتانِ إلی الرّحمنِ: سبحانَ اللهِ وبحمدهِ، سبحانَ اللهِ العظیمِ».

دو جمله هست که بر زبان، ساده و سَبُک ولی در ترازویِ (اعمال) سنگین و پیشِ خداوندِ بخشنده، محبوب و دوست‌داشتنی می‌باشد: «سُبْحانَ اللهِ وبِحَمْدِهِ، سُبْحَان اللهِ الْعَظِیمِ» [۴].

* پیامبر ص فرمود:

«لأنْ أقولَ: سحبانَ اللهِ والحمدُللهِ ولا إلهَ إلا اللهُ واللهُ أکبرُ، أحبُّ إلیَّ مما طلعتْ علیهِ الشّمسُ». (به روایت از مسلم).

«این که بگویم: پاک و منزّه است خدا و هر حمد و سپاس و ستایشِ نیکویی مخصوص اوست و هیچ معبود به حقّی غیر از الله أ وجود ندارد و خدا از هر چیزی بزرگ‌تر است، برایم از هر چه که خورشید بر آن طلوع کرده (یعنی از همه چیز) محبوب‌تر و خوشایندتر است».

* پیامبر ص فرمود:

«مَن قال: لا إلهَ إلا اللهُ وحدهُ لا شریك لهُ، لهُ الملك ولهَ الحمدُ وهوَ علی کلِّ شیئٍ قدیرٌ، فی کلِّ یومٍ مائة مرّةٍ کانتْ لهُ عدلَ عشرَ رقابٍ وکتبتْ لهَ مائةُ حسنةٍ ومُحیتْ عنهُ مائةُ سیّئةٍ وکانتْ لهُ حرزاً منَ الشّیطانِ یومهُ ذلك حتّی یمسیَ ولمْ یأتِ أحدٌ بأفضلَ ممّا جاءَ بهِ إلا أحدٌ عملَ أکثرَ منْ ذلك». (مُتَّفقٌ علیه).

«هر کس در روز صد بار بگوید: هیچ معبود به حقّی غیر از الله أ نیست و یکتاست و شریکی ندارد، پادشاهی و هر ستایشِ نیکویی از آن اوست و او بر هر کاری تواناست، به اندازه‌یِ آزاد کردن ده برده ثواب دارد و صد نیکی برایش نوشته می‌شود و صد گناه از او پاک می‌شود و این عمل وسیله‌ای می‌شود برایِ محافظتِ او از شیطان در آن روز تا زمانی که به شب می‌رسد و هیچ کس عملی بهتر از او انجام نداده است مگر کسی که این کار را بیشتر انجام داده باشد».

* پیامبر ص فرمود:

«أحبُّ الکلامِ إلی اللهِ أربعٌ: «سبحانَ اللهِ والحمدُ للهِ ولا إلا اللهُ واللهُ أکبرُ» لا یضرّك بأیّهنّ بدأتَ». (به روایت از مسلم).

«دوست داشتنی‌ترین کلام نزدِ خداوند، چهار چیز است: پاک و منزّه است خدا، و هر ستایش نیکویی مخصوص اوست، و هیچ معبودِ به حقّی غیر او نیست، و خدا بزرگ‌تر است از آن که با چیزِ دیگری مقایسه گردد و (هر وقت خواستی آن‌ها را بگویی) با هر کدام که شروع کنی فرق نمی‌کند».

* و پیامبر ص فرمود:

«الطهورُ شطرُ الإیمانِ والحمدُللهِ تملأُ المیزانَ وسبحانَ اللهِ والحمدُللهِ تملآنِ – أو تملأُ – مابینَ السّماواتِ والأرضِ». (به روایت از مسلم).

«پاکی نصفِ ایمان است و «الحمدلله» (کفّه‌یِ حسنات) ترازوی (اعمال) را پر می‌کند و «سبحان اللهِ والحمدُللهِ» بینِ آسمان زمین را پر می‌کنند – یا پر می‌کند».

* پیامبر ص فرمود:

«ما عملَ بنُ آدمَ عملاً أنجی لهُ منْ عذاب اللهِ منْ ذکرِ اللهِ». (طبرانی آن را با سندِ حسن تخریج کرده و علاّمه ابن باز – / – در «تحفةُ الاختیار» به آن احتجاج کرده است).

«انسان هیچ عملی نجات دهنده‌تر از ذکرِ خدا برای رهایی از عذاب او انجام نداده است».

* پیامبر ص فرمود:

«مثلُ الّذی یذکرُ ربّهُ والّذی لا یذکرهُ مثلُ الحیِّ والمیّتِ». (به روایت از بخاری).

«مثالِ کسی که ذکرِ پروردگارش را به جای می‌آورد و کسی که ذکرِ او را انجام نمی‌دهد همانند انسان زنده و مرده است».

* پیامبر ص فرمود:

«أفضلُ الذّکرِ: لا إله إلاَّ اللهُ». (به روایت از ترمذی و آلبانی آن را «حسن» دانسته است).

«بزرگترین ذکر «لا إلهَ إلاَّ الله» می‌باشد».

* در روایات آمده است که مردی گفت: «یا رسول الله ص دستوراتِ اسلام برایِ من خیلی زیاد است، مرا از عملی آگاه کن که به آن چنگ زنم و آن را (پیوسته) بعد از انجامِ واجبات، انجام دهم. پس پیامبر ص به او فرمود:

«لا یزالُ لسانك رطبا منْ ذکرِ الله». (به روایت از ترمذی و آلبانی آن را صحیح دانسته است).

«پیوسته زبانت از ذکرِ خداوند، خیس باشد (و پیوسته مشغول ذکرِ خدا باش).

* پیامبر ص فرمود:

«أیعجزُ أحدکم أن یکسبِ کلَّ یومٍ ألفَ حسنةٍ؟»

«آیا یکی از شما هست که نتواند هر روز هزار نیکی کسب نماید؟».

پس یکی از حاضرین در محضرِ او پرسید: «چگونه هریک از ما می‌تواند هزار نیکی کسب نماید؟» ایشان فرمودند:

«یسبّحُ مائةَ تسبیحةٍ، فیکتبُ له ألف حسنةٍ أو یحطُّ عنهُ ألفَ خطیئةٍ». (به روایت از مسلم).

«صد بار (سبحان الله) بگوید و در نتیجه‌یِ آن هزار نیکی برای او نوشته می‌شود یا هزار گناهِ او پاک می‌گردد».

[۴] یعنی: خداوند، پاک و منزّه است و من مشغول سپاس و ستایش او هستم و دیگری یعنی: پاک و منزّه است خداوند بزرگ. (مترجم).

۱۰) فضل و بزرگیِ مهربانی:

* پیامبر ص فرمود:

«الرّاحمونَ یرحمهمُ الرّحمن. ارحموا منْ فی الأرضِ یرحمکمْ من فی السّماء». (به روایت از ترمذی، و آلبانی آن را صحیح دانسته است).

«خداوند مهربان، مهربانان را می‌بخشد و نسبت به آنان مهربان است. شما با آنان که در زمینند مهربانی کنید در نتیجه آن که در آسمان است به شما رحم و مهربانی خواهد کرد».

* پیامبر ص فرمود:

«منْ لا یَرحمْ لا یُرحمْ». (به روایت از بخاری / در ادب مفرد و آلبانی آن را صحیح دانسته است).

«کسی که رحم نکند به او رحم نمی‌شود».

و در اهلِ بهشت گروهی هستند که رسول الله ص این گونه از آنان خبر می‌دهد:

«أهلُ الجنّة ثلاثة ...» ذکرَ منهمْ: «ورجلٌ رحیمٌ رقیق القلب لکلِّ ذی قربی ومسلمٍ». (به روایت از مسلم).

«اهلِ بهشت سه گونه‌اند ...» و یکی از آن‌ها را چنین ذکر می‌کند: «و مردی نازک‌دل و مهربان نسبت به هر خویشاوند و مسلمانی».

۱۱) بر خدا لازم است که در روزِ قیامت از او راضی باشد:

* پیامبر ص فرمود:

«ما منْ عبدٍ مسلمٍ یقولُ حینَ یصبحُ وحینَ یمسی ثلاث مرّاتٍ: رضیتُ بالله ربّاً وبالإسلامِ دیناً وبمحمّد ص نبیّاً، إلا کانَ حقّاً علی اللهِ إن ْیرضیهُ یومَ القیامةِ». (ابن ماجه آن را حسن دانسته و ابن باز نیز با او موافقت کرده است).

«هیچ بنده‌یِ مسلمانی نیست که هرگاه واردِ صبح و شب شود و در این حال سه بار بگوید: به خدا به عنوان پروردگار و به اسلام به عنوان دین و به محمّد ص به عنوان نبی و پیامبر، راضی شدم، مگر این که در روزِ قیامت بر خدا لازم می‌شود که از او راضی شود».

۱۲) فضل و بزرگی مسلمانانِ ضعیف و مستمندان:

* پیامبر ص فرمود:

«هَلْ تنصرون وترزقون إلاَّ بضعفائکمْ؟» (به روایت از بخاری).

«آیا شما به دلیلی غیر از (وجود) ضعیفانتان است که یاری می‌شوید و روزی داده می‌شوید؟»

* پیامبر ص فرمود:

«ربَّ أشعثَ أغبرَ مدفوعٍ بالأبوابِ، لو أقسمَ علی اللهِ لأبرَّهُ». (به روایت از مسلم).

«چه بسا مرد ژولیده مویِ خاک‌آلودی که همه او را از در خویش می‌رانند و طرد می‌کنند که اگر خدا را قسم دهد، خدا به قسمِ او عمل می‌کند».

۱۳) هزار هزار حسنه و نیکی و خانه‌ای در بهشت:

* پیامبر ص فرمود:

«من دخلَ السّوق، فقال: لا إله إلَّا اللهُ وحدهُ لا شریك لهُ، لهَ الملك ولهُ الحمدُ یُحْیی ویمیتُ وهوَ حیٌّ لا یموتُ بیدهِ الخیرُ وهو علی کلِّ شیءٍ قدیرٌ، کتب اللهُ لهُ ألفَ ألفَ حسنةٍ ومحا عنه ألفَ ألفَ سیّئةٍ ورفعَ لهُ ألفَ ألفَ درجة».

«کسی که واردِ بازار شود و بگوید: هیچ معبودِ به حقّی جز الله أ نیست، یگانه است و شریکی ندارد، پادشاهی از آنِ اوست، هر ستایش نیکویی مخصوص اوست، زنده می‌گرداند و می‌میراند و او زنده است و نمی‌میرد، خیر و نیکی فقط به دست اوست و او بر هر کاری تواناست، خدا برای او هزار هزار نیکی و حسنه می‌نویسد و هزار هزار گناه را از او پاک می‌گرداند و درجات او را هزار هزار درجه بالا می‌برد».

* پیامبر ص فرمود:

«من قالَ فی السّوقِ: لا إله إلاَّ اللهُ وحدهُ لا شریك لهُ، لهُ الملك ولهُ الحمدُ یحیی ویمیتُ وهوَ حیٌّ لا یموتُ بیدهِ الخیرُ وهو علیَ کلِّ شیءٍ قدیرٌ، کتب اللهُ لهُ ألفَ ألفَ حسنةٍ ومحا عنهُ ألفَ ألفَ سیّئهٍ وبنی لهُ بیتاً فی الجنّةِ». (ترمذی آن را روایت کرده و آلبانی آن را حسن دانسته است).

«هر کس در بازار بگوید: «هیچ معبود به حقّی جز الله أ نیست، یگانه است و شریکی ندارد، پادشاهی از آن اوست، هر ستایشِ نیکویی مخصوصِ اوست، زنده می‌گرداند و می‌میراند و او زنده است و نمی‌میرد، خیر و نیکی فقط به دستِ اوست و او بر هر کاری تواناست، خدا برایِ او هزار هزار نیکی و حسنه می‌نویسد و هزار هزار گناه را از او پاک می‌گرداند و خانه‌ای در بهشت برای او بنا می‌کند».

۱۴) فضل و بزرگیِ سلام کردن:

* پیامبر ص فرمود:

«إنَّ أولی النّاسِ باللهِ منْ بدأهمْ بالسلامِ». (به روایت از ابو داود و آلبانی آن را صحیح دانسته است).

«بی‌گمان شایسته‌ترین مردم به (محبّت و نزدیکی به) خدا کسی است که ابتدا او به دیگران سلام می‌کند».

* پیامبر ص فرمود:

«والذی نفسی بیدهِ لا تدخلونَ الجنّةَ حتّی تؤمنوُا ولا تؤمنوُا حتّی تحابّوا. أولا أدُلکمْ علی شیءٍ إذا فعلتموهُ تحاببتمْ؟ أفْشوا السَّلامَ بینکمْ». (به روایت از مسلم).

«سوگند به کسی که جانِ من به دستِ اوست هرگز داخلِ بهشت نمی‌شوید تا زمانی که ایمان نیاورید و ایمان نمی‌آورید تا به همدیگر محبت نورزید. آیا شما را راهنمایی نکنم به چیزی که اگر آن را انجام دهید به همدیگر محبت خواهید ورزید؟ سلام را در بینتان آشکار نمایید».

* پیامبر ص فرمود:

«یا أیّها النّاسُ أفْشو السّلامَ وأطعموا الطّعامَ وصلوا الأرحامَ وصَلُّوا وَالنّاسُ نیامٌ تدخلو الجنّةَ بسلامٍ». (ابن ماجه آن را روایت کرده و آلبانی آن را صحیح دانسته؛ همان‌گونه که در «صحیح الجامع» آمده است).

«ای مردم، سلام را آشکار نمایید و (به دیگران) غذا دهید و صله‌یِ رحم را به جا آورید و در حالی که مردم در خوابند نماز بخوانید تا با سلامت واردِ بهشت شوید».

* از عمران بن حصین س روایت شده است که مردی پیش پیامبر ص آمد و گفت: «السلام علیکم» پیامبر ص فرمود:

«عَشَرٌ».

«ده (برابر، سلام بر خودت)».

سپس کس دیگری آمد و گفت: «السلامُ علیکمْ ورحمةُ الله». پیامبر (در جواب او) فرمود:

«عِشْرُونَ».

«بیست (برابر سلام بر خودت)».

سپس، مرد دیگری آمد و گفت: «السلامُ علیکمْ ورحمةُ الله وبرکاتهُ». پیامبر (در جواب او) فرمود:

«ثلاثونَ».

«سی (برابر سلام بر خودت)» (آن را ترمذی روایت کرده و آلبانی صحیح دانسته است).

خداوند تو را رحمت کند، به این فضایلِ عظیم و بخشش‌هایِ بزرگِ الهی در موردِ بزرگی و پاداشِ سلام کردن نگاه کن و ببین که این کار از وسیله‌هایی است که انسان را به بهشت وارد می‌کند و شایسته‌ترین مردم نسبت به خدا و نزدیک‌ترینشان به رحمت خدا کسی است که اوّل سلام می‌کند. ولی دقّت کن که چه قدر دیده می‌شود که بیشترِ مسلمانان، این فضل و بزرگی را ضایع می‌گردانند و نسبت به آن سهل‌انگاری می‌نمایند در حالی که پاداشِ آن، نزدِ خداوند، بسیار بزرگ است؟ پس ای مسلمان گرامی، این فرصتِ بزرگ را غنیمت شمار و به این عمل مبادرت کن و بر سلام کردن بر کسی که می‌شناسی و یا نمی‌شناسی، ثروتمند باشد یا فقیر، عرب باشد یا عجم، حریص باش و بدان که اگر کسی که به او سلام می‌کنی ضعیف یا فقیر باشد و یا این که خیر دنیوی از جانبِ او متوجه تو نگردد، پاداشِ آن بزرگ‌تر و نزدِ خداوند بالاتر است، و هر کس که به خاطرِ خدا فروتنی کند خدا او را بلندمرتبه می‌گرداند.

۱۵) پاداشِ یاری نمودنِ مردم در دین:

حل کردنِ مشکلِ کسانی که دارایِ مشکلند و آسان‌گیری بر کسی که تنگ‌دست است و مهلت‌دادن و گذشت از او از جمله اسبابی است که انسان را وارد بهشت می‌گرداند.

* پیامبر ص فرمود:

«من سرّهُ أن ینجیهُ اللهُ منْ کرب یومِ القیامة وأنْ یظللّه تحت عرشه، فلینظرْ معسرًا». (طبرانی آن را روایت کرده و آلبانی آن را صحیح دانسته است).

«کسی که دوست دارد که خداوند او را از مشکلاتِ روزِ قیامت نجات دهد و او را (در آن روز) زیر سایه‌یِ عرشِ خود قرار دهد پس او نیز باید مراقب و مواظب کسی که دارایِ مشکل و یا تنگ‌دست است باشد».

و در روایتی از مسلم [در مورد حدیث فوق] آمده است که:

«مَنْ سرّه أنْ ینجّیه الله من کرب یوم القیامةِ فلینفّس عنْ معسرٍ أوْ یضع عنهُ».

«هر کس دوست دارد که خدا او را از مشکلاتِ روزِ قیامت نجات دهد باید بر کسی که دارای مشکل است آسان بگیرد یا این که از او گذشت نماید».

* پیامبر ص فرمود:

«کانَ رجلٌ یداینُ النّاس وکان یقولُ لفتاهُ: إذ أتیتَ معسرًا فتجاوزْ عنهُ لعلَّ اللهُ یتجاوزُ عنَّا، فلقیَ اللهَ فتجاوزَ عنهُ». (متّفق علیه).

«مردی بود که با مردم معامله می‌کرد و به آنان قرض می‌داد. او به خدمتکارش می‌گفت: وقتی سر و کارت با کسی افتاد که تنگ‌دست بود از او گذشت کن به این امید که خداوند عزّ و جل نیز از ما در گذرد؛ در نتیجه وقتی (بعد از مرگش) خدا را ملاقات نمود، او از گناهانش در گذشت».

* پیامبر ص فرمود:

«منْ أنظرَ معسرًا، فله کلَّ یومٍ صدقة قبلَ أنْ یحلَّ الدَّینَ، فإذا حلَّ الدّینُ فأنظرهُ بعد ذلك فلهُ کلَّ یومٍ مثلیهِ صدقة». (حاکم آن را صحیح دانسته و آلبانی هم با او موافق بوده است).

«کسی که به شخصِ تنگ‌دستی کمک کند (و به او قرض بدهد)، تا قبل از مهلتِ بازپرداختِ قرض، هر روز برای او صدقه‌ای حساب می‌گردد و وقتی که مهلتِ بازپرداختِ قرض فرا رسید و او دوباره ملاحظه‌یِ شخصِ تنگ‌دست را نمود، هر روز دو برابرِ حالتِ قبل، برایش صدقه حساب می‌گردد».

* پیامبر ص فرمود:

« إِنَّ أَوَّلَ النَّاسِ يَسْتَظِلُّ فِي ظِلِّ اللَّهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ لِرَجُلٌ أَنْظَرَ مُعْسِرًا حَتَّى يَجِدَ شَيْئًا، أَوْ تَصَدَّقَ عَلَيْهِ بِمَا يَطْلُبُهُ، يَقُولُ: مَا لِي عَلَيْكَ صَدَقَةٌ ابْتِغَاءَ وَجْهِ اللَّهِ، وَيَخْرِقُ صَحِيفَتَهُ». (به روایت از طبرانی و آلبانی آن را صحیح دانسته است).

«بی‌گمان اوّلین کسی که در روزِ قیامت زیر سایه‌یِ خدا قرار خواهد گرفت مردی است که ملاحظه‌یِ شخصِ تنگ‌دستی را نموده تا چیزی پیدا کند (و قرضِ او را بپردازد) یا این که آن مقدار که او لازم دارد به او صدقه داده است این گونه که به او گفته است: آنچه که تو از من بدهکاری (قرضداری)، به خاطرِ خدا بر تو صدقه باشد و نوشته‌اش را (که مدرکِ آن قرض است) پاره کرده است».

و آن قسمت که می‌گوید: «آنچه که تو از من بدهکاری (قرضداری)، به خاطرِ خدا بر تو صدقه باشد»، باید بدونِ منّت باشد زیرا منّت نهادن از چیزهایی است که عمل را نابود می‌کند و معنیِ آن قسمت که می‌گوید: «و نوشته‌اش را پاره می‌کند» یعنی: آنچه را که بر عهده‌یِ اوست قطع می‌نماید. پس خوشا به حال کسی که خداوند به او توفیقِ عمل به این حدیثِ عظیم و تطبیقش با آن را حتّی برایِ یک بار در عمرش به او عطا کرده باشد و این عمل، قرض دادنِ تو، به برادرِ مسلمانت و مراعات نمودن او [برای بازپرداخت قرض] یا در صورتی که تنگ‌دست باشد، بخشیدن قرض به او یا صدقه دادن به او، به اندازه‌ای که می‌خواهد می‌باشد و هر قدر، مالت پیشِ نفست دوست‌داشتنی‌تر و ارزشش نزدِ تو بیشتر باشد، این عملت برای خدا خالصانه‌تر خواهد بود و نزدِ خداوند، بزرگ‌تر، و بشارت باد بر تو که در این حالت از زمره‌یِ کسانی خواهی شد که خداوند آنان را در کتابش یاد کرده است، آن جا که می‌فرماید:

﴿وَيُؤۡثِرُونَ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ وَلَوۡ كَانَ بِهِمۡ خَصَاصَةٞۚ وَمَن يُوقَ شُحَّ نَفۡسِهِۦ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ ٩ [الحشر: ۹].

«و دیگرن را بر خود بر می‌گزینند ولو خود، نیازمندی و فقری داشته باشند و هر کس از آزمندیِ نفس خود، نگاه داشته شد، آنان همان رستگارانند».

۱۶) در بیانِ این که فضلِ دنیا و نیکیِ آن، به ذکر کردن و عمل نیک انجام دادن و علم و دانش است:

* پیامبر ص فرمود:

«ألا إنَّ الدُّنیا ملعونة، ملعونٌ ما فیها إلاَّ ذکرُ اللهِ تعالی، وما والاهُ وعالمٌ أو متعلّمٌ». (ترمذی آن را حسن داشته و آلبانی هم با او موافقت کرده است).

«دنیا و آنچه در اوست نفرین شده و شوم است مگر ذکرِ خداوندِ متعال و کسی که با او دوستی ورزد و انسانِ عالم و کسی که به دنبالِ علم است».

۱۷) فضل و بزرگی مجالس ذکر:

* پیامبر ص فرمود:

«إنَّ للهِ ملائکةً یطوفونَ فی الطّرق، یلتمسونَ أهلَ الذِّکرِ، فإذا وَجدُوا أقْواماً یذکرون الله، تنادوا: هلمّوا إلی حاجتکمْ. قال: فیحفّونهم بأجنحتهم إلی السماءِ الدنیا. قال: فیسألهم ربّهمْ وهوَ أعلمُ منهم: ما یقولُ عبادی؟ قال: تقول: یسبِّحونك، ویُکبّرونك ویحمدُونك ویمجّدُونك، قال: فیقول: هل رأونی؟ قال: فیقولون: لا واللهِ، ما رأوك. قال: فیقولُ: وکیفَ لو رأونیِ؟ قال: یقولونَ: لو رأوْك کانوا أشدَّ لك عبادةً وأشدَّ لك تمجیدًا وتحمیدًا وأکثرَ لك تسبیحًا. قالَ: یقول: فما یسألونیِ؟ قال: یقولون: یسألونك الجنّة. قال: یقول: وهلْ رأوها؟ قال یقولون: لا والله یا ربِّ، ما رأوها. قالَ یقول: فکیفَ لوْ أنّهمْ رأوها؟ قال: یقولون: لو أنّهم رأوها کانوا أشدَّ علیها حرصاً وأشدَّ علیها طلباً وأعظم فیها رغبةً. قال: فممَّ یتعوَّذونَ؟ قال: یقولون: منَ النّارِ. قال: یقول: وهلْ رأوها؟ قال یقولون: لا واللهِ یا ربِّ، ما رأوها. قال: یقول: فکیفَ لو رأوها؟ قال: یقولون: لو رأوها کانوا أشدَّ منها فرارًا وأشدَّ لها مخافةً. قالَ: فیقول: فأشهدُکمْ أنّی قد غفرتُ لهم. قال: یقول ملك منَ الملائکةِ: فیهم فلانٌ لیسَ منهمْ إنّما جاءَ لحاجةٍ. قال: هم الجلساء. لا یشقی بهمْ جلیسهم».

وفی روایةٍ لمسلمٍ: «یقولُ الله تعالی: ولهُ غفرتُ، همُ القومُ لا یشقی بهمْ جلیسهمْ». (متفقٌ علیه).

«خداوند فرشته‌هایی دارد که در راه‌ها می‌گردند و به دنبالِ اهلِ ذکر و ذاکرین می‌گردند و وقتی که عدّه‌ای را یافتند که در حالِ ذکرِ خدا هستند ندا سر می‌دهند: بشتابید به سوی نیازتان (که این مجلسِ ذکر و حضورِ در آن می‌باشد که نیاز و مطلوبِ اصلیِ هر انسانی است). پیامبر فرمود: و با بال‌هایشان افرادِ حاضر در مجلس را می‌پوشانند (و تعدادِ آن‌ها آن قدر زیاد می‌شود) تا اینکه به آسمانِ دنیا می‌رسند. پیامبر فرمود: خدا در حالی که به حال بندگانش از فرشتگان، آگاه‌تر است از آنان می‌پرسد: بندگانم چه می‌گویند؟ پیامبر فرمود: آنان در جواب می‌گویند: آنان تسبیحِ تو می‌گویند (سبحان الله) و تکبیر تو می‌گویند (اللهُ اکبر) و حمد و ستایشِ تو می‌کنند (الحمدلله) و تو را بزرگ می‌دانند. پیامبر فرمود: پس خداوند می‌فرماید: «آیا مرا دیده‌اند؟» پیامبر فرمود: «آنان در جواب می‌گویند: قسم به خدا نه، تو را ندیده‌اند. پیامبر فرمود: خداوند به آنان می‌فرماید: و اگر مرا می‌دیدند، چه طور می‌شد؟ پیامبر فرمود: آنان در جواب می‌گویند: اگر تو را می‌دیدند، تو را شدیدتر حمد و سپاس و ستایش می‌گفتند و شدیدتر تمجید می‌کردند و بیشتر تسبیح می‌گفتند. پیامبر فرمود: خداوند به آنان می‌فرماید: از من چه می‌خواهند؟ پیامبر فرمود: آنان در جواب می‌گویند: از تو بهشت می‌خواهند. پیامبر فرمود: خداوند می‌فرماید: و آیا آن را دیده‌اند؟. پیامبر فرمود: و آنان در جواب می‌گویند: نه قسم به خدا آن را ندیده‌اند. پیامبر فرمود: خداوند می‌فرماید: چگونه می‌شد اگر آن را می‌دیدند؟ پیامبر فرمود: آن‌ها در جواب می‌گویند: (اگر آن را می‌دیدند) حرص و طلبشان برایِ آن شدیدتر می‌شد و رغبت و میلشان برای آن بزرگ‌تر می‌گشت. (پیامبر فرمود:) خداوند به آنان می‌فرماید: و از چه (به من) پناه می‌آورند؟ پیامبر فرمود: آنان در جواب می‌گویند: از آتش دوزخ. پیامبر فرمود: خداوند می‌فرماید: و اگر آن را می‌دیدند چه طور می‌شد؟ پیامبر فرمود: آنان در جواب می‌گویند: اگر آن را می‌دیدند، شدیدتر از آن فرار می‌کردند و می‌ترسیدند. پیامبر فرمود: پس خداوند می‌فرماید: پس من شما را به شاهد می‌گیرم که آنان را بخشیدم. پیامبر فرمود: فرشته‌ای از آن فرشتگان می‌گوید: در میانشان فلان‌کس است که از آنان نیست بلکه برای نیازی (شخصی، بینشان) آمده است. خداوند به آنان جواب می‌دهد که: آنان در مجلس نشسته‌اند (و حضور دارند) و کسی که با آنان بنشیند بدبخت و بیچاره نمی‌شود (بلکه سعادتمند می‌گردد».

و در روایتی از مسلم (به جای قسمت آخر حدیث فوق) آمده است: خداوندِ متعال می‌فرماید: و او را بخشیدم. آنان قومی هستند که هم‌مجلسشان به دلیل آن‌ها بدبخت و بیچاره نمی‌شود (بلکه سعادتمند می‌گردد)».

۱۸) حسرت خوردن بهشتیان بر زمان :

* پیامبر ص فرمود:

«لیسَ یتحسّرُ أهلُ الجنّة إلاَّ علی ساعةٍ مرّت بهم لمْ یذکرواللهَ فیها». (آن را طبرانی روایت کرده و سلیمِ هلالی آن را صحیح دانسته است).

«بهشتیان بر هیچ چیزی حسرت نمی‌خورند مگر بر لحظه‌ای که بر آنان گذشته و در آن، ذکرِ خداوند عزّ و جل را نکرده باشند».

۱۹) فضل و بزرگیِ طلبِ علمِ شرعی:

* پیامبر ص فرمود:

«مَنْ سلك طریقاً یطلبُ بهِ علماً سهّلَ اللهُ لهُ طریقاً إلی الجنّةِ». (به روایت از بخاری).

«هر کس راهی برود که در آن طالبِ علمی باشد، خداوند (نیز) راهی به سوی بهشت را برایِ او آماده می‌کند».

۲۰) فضل و برتریِ انسان عالم بر عابد:

* پیامبر ص فرمود:

«فضلُ العالمِ علی العابدِ، کفضلی علی أدناکمْ»، ثمَّ قال: «إنَّ اللهَ وملائکتَهُ وأهلُ السماواتِ والأرضینَ حتّی النّملة فی جحرها وحتّی الحوتُ لیصلُّون علی معلّمِ الناسِ الخیرَ». (به روایت از ترمذی و آلبانی آن را صحیح دانسته است.)

«فضل و برتریِ عالِم و دانشمند بر انسانِ عابد، همانندِ فضل و برتریِ من بر پایین‌ترینِ شماست». سپس فرمود: «بی‌گمان خداوند و فرشتگان و ساکنانِ زمین‌ها و آسمان‌ها، حتّی آن مورچه‌ای که در لانه‌اش است و حتّی ماهی، بر کسی که نیکی و خیر به مردم می‌آموزد درود می‌فرستد».

۲۱) فضل و بزرگیِ درود فرستادن بر پیامبر ص:

* پیامبر ص فرمود:

«منْ صلّی علیَّ ثلاثًا، صلّی اللهُ علیهِ عشرَ مرّاتٍ وبنیَ لهُ بیتًا فی الجنّة». (بغوی در «شرح‌السُّنة» آن را صحیح دانسته است).

«هرکس سه بار بر من درود فرستد، خداوند ده بار بر او درود می‌فرستد و خانه‌ای در بهشت برایش ساخته می‌شود».

* پیامبر ص فرمود:

«منْ صلّی علیَّ حینَ یصبحُ عشرًا وحینَ یمسیِ عشرًا، أدرکتْهُ شفاعتی یومَ القیامةِ». (طبرانی آن را روایت کرده و آلبانی آن را صحیح دانسته است).

«هرکس هنگامی که واردِ صبح می‌شود، ده بار بر من درود بفرستد و هر گاه واردِ شب می‌شود، ده بار، شفاعت من در روزِ قیامت شاملِ او خواهد شد».

۲۲) در موردِ کسی که [سوزاندنِ او] بر آتش حرام است:

* پیامبر ص در حدیث عتبان س که قبلاً ذکر کردیم فرمود:

«فإنَّ اللهَ حرّمَ علی النارِ منْ قالَ: لا إلهَ إلاّ اللهُ یبتغی بها وجهَ اللهِ». (متفقٌ علیه).

«خداوند، کسی را که بگوید: «لا إله إلاّ اللهُ» و هدف و مقصودش از این گفته فقط خدا باشد بر دوزخ حرام گردانیده است».

* پیامبر ص فرمود:

«ألا أخبرکمْ بمن یحرمُ علی النّارِ أو بمنْ تحرمُ علیه النّارُ؟ علیَ کلِّ قریبٍ هیِّنٍ سهلٍ». (ترمذی، آن را حسن دانسته ولی آلبانی آن را صحیح دانسته است).

«آیا شما را از کسی که بر آتشِ دوزخ حرام است یا (به عبارتی دیگر) آتشِ دوزخ بر او حرام است باخبر نسازم؟ بر هر کس (به دیگران و قلب‌هایشان) نزدیک و (رفتارش) نرم و (رابطه با او) آسان است (و تندخو نیست)». و «قریب» یعنی: نزدیک به قلبها، مهربان و بدور از عصبانیّت.

۲۳) در موردِ فضل و بزرگیِ فرو خوردنِ خشم:

* پیامبر ص فرمود:

«منْ کظمَ غیضًا وهو قادرٌ علی أن ینفّذهُ دعاهُ اللهُ سبحانهُ وتعالی علی رؤوسِ الخلائقِ یومَ القیامة حتّی یخیّرهُ منَ الحورِ ما شاءَ». (ترمذی آن را حسن دانسته و آلبانی هم با او موافقت کرده است).

«هرکس خشمی را فرو خورد در حالی که قادر به عمل به آن می‌باشد، خداوندِ پاک و متعال در روزِ قیامت بر بالای سرِ مردم او را صدا می‌زند تا هر حوریی که می‌خواهد انتخاب نماید».

* پیامبر ص در حدیثی که مردم را برای خدا محبوب می‌گرداند می‌فرماید:

«ومنْ کفَّ غضبهُ سترَ اللهُ عورتهُ ومنْ کَظَمَ غیظاً ولوْ شاءَ أنْ یمضیهُ أمضاهُ ملأَ اللهُ قلبهُ رضیً یومَ القیامة». (طبرانی و ابن ابی الدنیا آن را روایت کرده و آلبانی در «صحیح الجامع» آن را حسن دانسته است).

«هرکس از عصبانیّت و خشمش دست بردارد خداوند، عیبِ او را می‌پوشاند و هر کس که عصبانیّتش را فرو خورد ولو اینکه خواسته باشد که به خشمش عمل نماید، خداوند در روزِ قیامت قلبش را از رضایت پر می‌کند».

۲۴) فضل و بزرگیِ آیة الکرسی:

* پیامبر ص فرمود:

«منْ قرأَ آیةَ الکرسیِّ عقبَ کلِّ صلاةٍ لمْ یمنعهُ منْ دخولِ الجنّةِ إلاَّ أن یموتَ». (نسائی آن را روایت کرده و آلبانی آن را صحیح دانسته است).

«هر کس بعد از هر نمازی «آیه الکرسی» را بخواند هیچ چیز مانع وارد شدن او به بهشت نمی‌شود و فقط کافی است که بمیرد (تا وارد آن شود)».

۲۵) بهشت و دوزخ در موردِ آنان چه می‌گویند؟

* پیامبر ص فرمود:

«منِ استجارَ باللهِ من النّار ثلاثاً قالت النّارُ: اللهمَّ أجرهُ منّی ومنْ سألَ اللهَ الجنّة ثلاثاً قالت الجنّة: الّلهمَّ أدخله فیَّ». (بغوی / آن را صحیح دانسته است).

«هر کس سه بار از (رفتن) به دوزخ به خداوند پناه ببرد، دوزخ می‌گوید: «خداوندا از دستِ من نجاتش ده (و او را پناه ده)» و هر کس سه بار از خدا بهشت را بخواهد بهشت می‌گوید: «خداوندا، او را در من داخل نما».

۲۶) ترغیب و تشویق به کندنِ قبر و شستنِ مردگان و کفن پوشانیدن به آنان:

* پیامبر ص فرمود:

«منْ غسلَ میتًا فکتمَ علیهِ غفرَ اللهُ لهُ أربعینَ مرّةً، ومنْ کفنَ میتًا کساهُ اللهُ منْ سندسٍ وإستبرقٍ فی الجنّةِ ومنْ حفرَ لمیِّتٍ قبرًا فأجنّهُ فیهِ أجری اللهُ لهُ منْ الأجرِ کأجرِ مسکنٍ أسکنهُ إلی یومِ القیامةِ». (حاکم آن را روایت کرده و گفته است که: براساس شرطِ مسلم، صحیح است و آلبانی / در «صحیح الترغیب» آن را صحیح دانسته است).

«هر کس مرده‌ای را بشوید و غسلش دهد و بعد، اسرار و عیبِ او را بپوشاند، خداوند او را می‌بخشاید و هر کس به مرده‌ای کفنی بپوشاند، خداوند در بهشت به او (لباس) ابریشم لطیف و ستبر خواهد پوشاند و هر کس برای مرده‌ای قبری حفر کند و او را در آن جای دهد و روی آن را بپوشاند خداوند از پاداش به اندازه‌یِ منزلی به او عطا می‌کند که او را تا روزِ قیامت، ساکنِ آن می‌گرداند».

پس خوشا به حالِ کسی که مؤمنی را غسل داده و شسته یا او را کفن پوشانده و یا برایِ برادر مؤمنش قبری حفر کرده است تا او را در آن پنهان سازد و یا این که در این کارها شرکت داشته است ولو این که به وسیله‌یِ اموالِ خودِ میّت بوده باشد و اگر این، ثواب و پاداشِ کسی است که فقط یک قبر حفر کرده است پس خود، مقایسه کن و ببین که اجر و پاداشِ کسی که قبرستانی را وقف می‌کند تا بندگانِ خدا که تعدادشان را فقط او می‌داند در آن دفن گردند چه قدر است و نیز اجر و پاداشِ کسی که مرده‌شورخانه‌ای برای مردگان وقف می‌نماید یا قیمتِ چندین کفن را که با آن عدّه‌ای از مردگان را می‌پوشاند پرداخت نماید چه اندازه می‌گردد؟. پس درس بگیرید ای کسانی که بر انجام این اعمال نعمت یافته‌اید؛ ای کسانی که انجام آن‌ها برایتان آسان است، این فرصت را غنیمت شمارید زیرا از برادرانتان در دین و عقیده در مشرق‌ها و مغرب‌هایِ زمین هستند که می‌میرند و قیمتِ کمترین و ساده‌ترین چیزی را که لازم است مسلمانی با آن به خاک سپرده شود ندارند (یعنی خرجِ کفن و دفن).

۲۷) فضل و بزرگیِ نماز بر جنازه و تشییع آن:

* پیامبر ص فرمود:

«منْ صلّی علی جنازةٍ ولمْ یتبعها فلهُ قیراطٌ فإنْ تبعها فله قیراطان».

«هر کس بر جنازه‌ای نماز بگزارد ولی به دنبالِ آن (برای تشییعش) نرود یک «قیراط» (پاداش) می‌گیرد و اگر به دنبالِ آن (برای تشییعش) هم برود، دو «قیراط» (پاداش) می‌گیرد».

گفته شد که آن دو قیراط چستند؟ ایشان در جواب فرمودند:

«أصغرُهما مثلُ أُحُدٍ».

«کوچکترینِ آن‌ها به اندازه‌ی کوهِ احد است».

۲۸) فضل و بزرگیِ زیاد بودنِ نمازگزاران بر جنازه‌یِ مسلمان:

* پیامبر ص فرمود:

«ما منْ رجلٍ مسلمٍ یموتُ، فیقومُ علی جنازتهِ أربعونَ رجلاً لایشرکونَ باللهِ شیئاً إلاَّ شفّعهم اللهُ فیهِ». (به روایت از مسلم)

«هیچ مردِ مسلمانی نیست که اگر بمیرد و چهل نفر که به خدا شرک نمی‌ورزند، بر جنازه‌اش حاضر شوند، حتماً خداوند آنان را برایِ میّت شفیع قرار می‌دهد».

* پیامبر ص فرمود:

«منْ صلّی علیهِ ثلاثةُ صفوفٍ فقدْ أوجب». (ترمذی آن را حسن دانسته و آلبانی هم با او موافقت کرده است).

«هرکس که (بمیرد) و سه صف بر او نماز میّت بخوانند بهشت بر او واجب می‌شود». و «أوْجَبَ» یعنی: بهشت برایش واجب شد.

۲۹) فضل و بزرگیِ حسنِ خلق:

* پیامبر ص فرمود:

«إنَّ منْ خیارکمْ أحاسنکمْ أخلاقاً». (به روایت از مسلم).

«بی‌گمان، خوش‌خُلق‌ترین‌هایتان از بهترین‌هایتان می‌باشند».

* از ابوهریره س روایت شده است که گفت: «از رسول خدا ص در مورد چیزی که بیشتر، مردم را واردِ بهشت می‌کند سؤال شد. ایشان فرمودند:

«تقوی اللهِ وحسنُ الخلقِ».

«پرهیزگاری خداوند و حسن خلق».

و نیز در مورد چیزی که بیشتر، مردم را واردِ دوزخ می‌گرداند، از او سؤال شد و ایشان فرمودند:

«اَلْفمُ والفرجُ». (ترمذی آن را روایت کرده و آلبانی آن را حسن دانسته است).

«دهان و عورت (انسان)».

* پیامبر ص فرمود:

«مَا شَىْءٌ أَثْقَلُ فِى مِيزَانِ الْمُؤْمِنِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مِنْ خُلُقٍ حَسَنٍ وَإِنَّ اللَّهَ لَيَبْغَضُ الْفَاحِشَ الْبَذِىءَ».

«هیچ چیزی در ترازویِ فردِ مؤمن در روزِ قیامت سنگین‌تر از خلق نیک نیست و خداوند از هر عملِ مضر و ناپسند و نو و بدیعی (در دین) بدش می‌آید (و آن را ناپسند می‌دارد)».

* پیامبر ص فرمود:

«إنَّ المؤمنَ یدرك بحسنِ خلقهِ درجةَ الصائمِ القائمِ». (ابو داود آن را روایت کرده و آلبانی صحیح دانسته است).

«بی‌گمان، مؤمن به وسیله‌یِ خوش‌خویی‌اش به درجه و مقامِ کسی که زیاد روزه می‌گیرد و شبها عبادت می‌کند می‌رسد».

* پیامبر ص فرمود:

«أکملُ المؤمنینَ إیمانًا أحسنهمْ خلقًا». (به روایت از ابوداود و آلبانی آن را صحیح دانسته است).

«کامل‌ترینِ مؤمنین از نظرِ ایمان بهترینِ آنان از نظرِ خلق و خوی است».

* پیامبر ص فرمود:

«إنَّ أقربکمْ منِّی مجلسًا أحاسنکمْ أخلاقًا، الموَطّأونَ أکنافًا الذینَ یألفونَ ویؤلفونَ». (به روایت از طبرانی و آلبانی آن را صحیح دانسته است).

«بی‌گمان نزدیک‌ترینِ شما به من از نظر جایگاه، بهترین شما از نظر خلق و خوی، ساده‌ترین و مهیّاترینِ شما برای اطرافیانش (برای ایجاد رابطه) می‌باشند یعنی آنان که (زود با دیگران) انس می‌گیرند و (زود) با آنان انس گرفته می‌شود».

ابن‌کثیر در کتاب «النّهایة» در موردِ معنی «الموطأون أکنافًا» گفته است: اصل و ریشه‌ی «المؤطّأون» از «توطئه» می‌باشد که به معنایِ آماده‌سازی و تواضع [برای انجام کاری] است و «فراشٌ وطییءٌ» یعنی زیرانداز و رختِ‌‌خوابی که پهلویِ شخصِ خوابیده بر رویِ آن را اذیّت نمی‌کند و «الأکناف» یعنی جوانب و کناره‌ها. در این جا مقصود از ترکیب فوق‌الذکر، کسانی است که اطراف آنان گود است [و همان طور که آب و سیّالاتِ دیگر خیلی راحت به جای گود سرازیر می‌شوند] آنان که با ایشان نشست و برخاست می‌کنند، راحت در آن، جای می‌گیرند بدون اینکه اذیّت شوند و ناراحت گردند.

* پیامبر ص فرمود:

«إنَّ منْ أحبّکمْ إلیَّ وأقربکمْ منّی مجلساً یومَ القیامةِ، أحاسنکم أخلاقاً وإنَّ أبغضکمْ إلیَّ وأبعدکمْ منّی مجلساً یومَ القیامة: الثّرثارونَ والمتشدّقونَ والمتفیهقونَ».

«بی‌گمان مجبوب‌ترینِ شما نسبت به من و نزدیک‌ترینِ شما به من از نظرِ جایگاه در روزِ قیامت، بهترین شما از نظرِ خلق و خوی و مبغوض‌ترینِ شما نسبت به من و دورترینِ شما به من از نظرِ جایگاه در روزِ قیامت آنانی‌اند که زیاد سخن می‌گویند و با مردم به زشتی سخن می‌گویند و به آنان دشنام می‌دهند و نیز «متفیقهون».

گفتند: «یا رسول‌الله ص ثرثارون و متشدّقون را می‌شناسیم ولی «متفیقهون» یعنی چه؟ فرمود: «متکبّرین». (به روایت از ترمذی و آلبانی آن را صحیح دانسته است).

ابن مبارک / در تفسیرِ حسنِ خُلق گفته است: حسنِ خلق، همان گشادگی رو و نیکی کردن به دیگران و دست کشیدن از اذیّتِ دیگران است.

و ترمذی / در شرح معنی «متشدّق» می‌گوید که: متشدّق کسی است که در کلام و سخن گفتنش بر مردم ستم روا می‌دارد و نسبت به آنان دشنام‌گوی و زشتْ‌گفتار می‌گردد».

۳۰) از موجبات و دلایلِ بخشش:

* پیامبر ص فرمود:

«إنّ منْ موجباتِ المغفرةِ: بذلْ السّلامِ وحسنَ الکلامِ». (به روایت از طبرانی و آلبانی در «صحیح الترغیب» آن را صحیح دانسته است).

«از موجباتِ مغفرت و بخشش (الهی) سلام کردن و گفتار نیک است».

۳۱) عملی ساده همراه با نیّت [خالص برای خدا] بالاترین و بزرگ‌ترین جایگاه و ارزش را نزدِ خداوند دارد:

* پیامبر ص فرمود:

«أحدّثکمْ حدیثاً فاحفظوهُ، إنّما الدّنیا لأربعةِ نفرٍ: عبدٌ رزقهُ اللهُ مالاً وعلماً فهوَ یتّقی فیهِ ربّهُ ویصلُ فیهِ رحمهُ ویعلمُ للهِ فیهِ حقًّا فهذا بأفضلِ المنازلِ. وعبدٌ رزقهُ اللهُ علمًا ولمْ یرزقهُ مالاً فهوَ صادق النّیّة یقولُ: لوْ أنَّ لِی مالاً لعملتُ بعملِ فلانٍ، فهوً بنیَّتهِ فأجرُهما سواءٌ ...» إلی أنْ ذکرَ الرّجلینِ الآخرین». (به روایت از ترمذی و آلبانی آن را صحیح دانسته است).

«حدیثی برایتان بیان می‌کنم پس آن را حفظ کنید؛ دنیا فقط برای چهار نفر است: بنده‌ای که خدا به او هم مال داده و هم علم و او درباره‌یِ آن، تقوای خداوند را پیشه می‌کند و به وسیله‌یِ آن صله‌یِ رحم را به جا می‌آورد و می‌داند که در آن، برایِ خدا حقّی است (زکات و صدقه و ...) و این بالاترین و بهترین جایگاه است. و (دیگری) بنده‌ای که خدا به او علم داده ولی به او مال نداده است و در حالی که در نیّتش صادق است می‌گوید: اگر مالی داشتم همانند فلان کس (نفر قبل) عمل می‌کردم، پس او نتیجه‌یِ نیّتش را می‌بیند و پاداش هر دو نفر باهم برابر است ...» و بعد آن دو نفر باقیمانده‌یِ دیگر را نیز ذکر می‌نماید.

پس ای برادرم به خاطر خدا، فکر کن و ببین که چه قدر می‌توانی ثواب و پاداش زیاد داشته باشی، حتّی اگر مالی [برا بخشیدن و خرج نمودن در راه خدا] نداشته باشی بلکه فقط کافی است که صادق باشی و با اخلاص بگویی: «اگر من هم اندازه‌یِ فلان تاجر مال داشتم همانندِ او عملِ خیر انجام می‌دادم» [و با این گفته] هر دوتایتان در اجر و ثواب و پاداش باهم برابر خواهید شد. ببینید که این چه نعمتِ بزرگی است، پس سپاس و ستایش برای خدایی که فقط او شایسته تعریف و تمجید است.

۳۲) چگونه بلایِ ناگهانی از تو دفع می‌گردد:؟

* پیامبر ص فرمود:

«منْ قالَ: بِسم‌اللهِ الّذی لا یضرُّ معَ اسمه شیئٌ فی الأرضِ ولا فی السّماءِ وهوَ السّمیعُ العلیم، ثلاثَ مرّاتٍ لمْ تصبهُ فجأةُ بلاءٍ حتّی یصبحَ ومنْ قالها حینَ یصبحُ ثلاثَ مرّاتٍ لمْ تصبهُ فجأةُ بلاءٍ حتّی یمسیَ». (به روایت از ابوداود و آلبانی آن را صحیح دانسته است).

«هر کس (در اوّلِ شب) سه بار بگوید: به نامِ خداوندی که با (گفتن) اسمِ او هیچ چیزی نه در زمین و نه در آسمان نمی‌تواند (به شخص) ضرر برساند و او شنوا و داناست، هیچ بلایِ ناگهانیی تا صبح به او نمی‌رسد و هر کس آن را وقتی که وارد صبح می‌شود، سه بار بگوید، هیچ بلای ناگهانیی تا شب به او نمی‌رسد».

* پیامبر ص فرمود:

«ما منْ عبدٍ یقولُ فی صباحِ کلِّ یومٍ ومساءِ کلِّ لیلةٍ: بسم‌الله الّذی لا یضرُّ معَ اسمهِ شیئٌ فی الأرضِ ولا فی السّماءِ وهوَ السّمیعُ العلیمُ ثلاثَ مرّاتٍ فیضرّهُ، شیءٌ». (ترمذی آن را روایت کرده و گفته است که حدیثی است حسن و صحیح و شیخ ابن باز / در «تحفه الأخیار» با او موافقت کرده است).

«هیچ بنده‌ای نیست که در اوّلِ صبحِ هر روز و اوّلِ هر شب سه بار بگوید: «به نامِ خداوندی که با (گفتن) اسمِ او هیچ چیز نه در زمین و نه در آسمان نمی‌تواند (به او)، ضرر برساند واو شنوا و داناست، و چیزی به او آسیب برساند».

۳۳) خداوند او را از آنچه از کارهایِ دنیا و آخرت که غمگین و نگرانش می‌کند حفظ می‌کند [و مشکل او را برطرف می‌نماید]:

* پیامبر ص فرمود:

«منْ قالَ فی کلِّ یومٍ حینَ یصبحُ وحینَ یمسی: حسبیَ اللهُ، لا إلهَ إلاَّ هوَ، علیهِ توکّلتُ وهوَ ربُّ العرشِ العظیمِ، سبعَ مرّاتٍ، کفاهُ اللهُ ما أهمّهُ منْ أمرِ الدّنیا والآخرةِ». (ابن السّنی / آن را روایت کرده و «شعیب» و «عبدالقادر اروناؤوط» -وفّقهما الله– آن را صحیح دانسته‌اند).

«هر کس در اوّلِ روز و اوّلِ شب، هفت بار بگوید: خداوند، برایِ من کافی است، هیچ معبودِ به حقّی جز او نیست، بر او توکّل کردم و او پروردگارِ عرشِ عظیم است، خداوند، هر مشکلی از امورِ دنیا و آخرت را که او را غمگین و نگران می‌کند، برایش برطرف می‌نماید».

۳۴) فضل و بزرگیِ قرائت سوره‌ی کهف در روز جمعه:

* پیامبر ص می‌فرماید:

«منْ قرأ سورةَ الکهفِ فی یومِ الجمعةِ أضاء لهُ منَ النّورِ ما بینَ الجمعتینِ». (به روایت از نسائی و آلبانی آن را صحیح دانسته است).

«هرکس سوره‌یِ کهف را در روزِ جمعه قرائت کند، مابین دو جمعه‌اش از نور، روشن می‌گردد».

۳۵) درختِ خرمایی در بهشت:

* پیامبر ص فرمود:

«من قالَ: سبحان‌اللهِ العظیمِ وبحمدهِ، غرستْ لهَ نخلة فی الجنّةِ». (به روایت از ترمذی آلبانی آن را صحیح دانسته است).

«هر کس بگوید: «سبحان اللهِ العظیمِ وبحمدهِ (پاک و منزّه است خداوندِ بزرگ و من به حمد و ستایشِ او مشغولم)» درخت خرمایی در بهشت برایش کاشته می‌شود».

حال، خود در نظر بگیرید کسی که ذکرِ فوق را روزی صد بار بگوید چند درختِ خرما در بهشت خواهد داشت، پس ببینید که فضل و رحمتِ خداوند بسیار وسیع‌تر و بزرگ‌تر از آن است که ما تصوّر می‌کنیم:

﴿وَٱللَّهُ يُضَٰعِفُ لِمَن يَشَآءُ [البقرة: ۲۶۱].

«و خداوند، پاداشِ هر کس را که بخواهد چند برابر می‌کند».

۳۶) گناهانش بخشوده می‌شود حتّی اگر به اندازه‌یِ کفِ دریا باشد:

* پیامبر ص فرمود:

«منْ قالَ: سبحانَ اللهِ وبحمدهِ مائةَ مرّةٍ غفرتُ له ذنوبهَ وإنْ کانتْ مثلَ زبدِ البحرِ». (به روایت از ترمذی، و آلبانی آن را صحیح دانسته است).

«هرکس صدبار بگوید: «سُبْحَانَ اللهِ وبِحَمْدِهِ» (پاک و منزّه است خداوند و من به حمد و ستایشِ او مشغولم) گناهانش حتّی اگر به اندازه‌یِ کفِ رویِ دریا باشد بخشوده می‌شود».

۳۷) نهالِ بهشت:

* پیامبر ص فرمود:

«لَقِيتُ إِبْرَاهِيمَ لَيْلَةَ أُسْرِىَ بِى فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ أَقْرِئْ أُمَّتَكَ مِنِّى السَّلاَمَ وَأَخْبِرْهُمْ أَنَّ الْجَنَّةَ طَيِّبَةُ التُّرْبَةِ عَذْبَةُ الْمَاءِ وَأَنَّهَا قِيعَانٌ وَأَنَّ غِرَاسَهَا سُبْحَانَ اللَّهِ وَالْحَمْدُ لِلَّهِ وَلاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ وَاللَّهُ أَكْبَرُ». (به روایت از ترمذی و آلبانی آن را حسن دانسته است).

«در شبی که به آسمان برده شدم (لیلة الإسراء) با ابراهیم ÷ ملاقات نمودم و او به من گفت: «ای محمّد از طرف من به امّتت سلام برسان و به آنان خبر ده که خاکِ بهشت، پاک و آبِ آن، شیرین و گوارا و صاف و زمینِ آن هموار است و بی‌گمان نهالِ آن، (ذکر): سُبْحان اللهِ والْحَمْدُللهِ ولاَ إِلَهَ إِلاَّاللهُ وَاللهُ أکْبَرُ (پاک و منزّه است خداوند و هر حمد و ستایش نیکویی مخصوص اوست و هیچ معبود به حقّی جز او نیست و او از هر چیزی بزرگ‌تر است) می‌باشد».

۳۸) گنجی از گنج‌هایِ بهشت و دری از درهایِ آن:

* از ابوموسی س روایت شده است که گفت: «پیامبر ص به من فرمود:

«ألا أدلّکَ علی کنزٍ مِنْ کُنوزِ الجنّة؟»

«آیا تو را بر گنجی از گنجهایِ بهشت آگاه نسازم؟»

عرض کردم: آری ای رسول خدا. ایشان فرمودند:

«لا حولَ ولا قوّةَ إلَّا باللهِ». (متفّقٌ علیه).

«هیچ توانایی و نیرویی نیست مگر به (یاری و دستِ) خداوند».

* از قیس بن سعد ب روایت شده است که رسول الله ص به او فرمود:

«ألا أدلّك علی بابٍ منْ أبوابِ الجنّة؟»

«آیا تو را به دری از درهایِ بهشت راهنمایی نکنم؟»

عرض کردم: «آری». ایشان فرمودند:

«لا حولَ ولا قوّةَ إلاَّ باللهِ». (به روایت از ترمذی و آلبانی آن را صحیح دانسته است).

«هیچ توانایی و نیرویی نیست مگر به (یاری و دستِ) خداوند».

۳۹) باقیاتُ الصّالحات:

* خداوندِ متعال می‌فرماید:

﴿ٱلۡمَالُ وَٱلۡبَنُونَ زِينَةُ ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَاۖ وَٱلۡبَٰقِيَٰتُ ٱلصَّٰلِحَٰتُ خَيۡرٌ عِندَ رَبِّكَ ثَوَابٗا وَخَيۡرٌ أَمَلٗا ٤٦ [الکهف: ۴۶].

«دارایی و فرزندان، زینتِ زندگانِی دنیایند (و زوال‌پذیر و گذرا) و امّا اعمالِ شایسته‌ای که نتایجِ آن، جاودانه است بهترین پاداش را در پیشگاهِ پروردگارت دارد و بهترین امید و آرزوست».

و پیامبر ص در تفسیر «الباقیات الصّالحات» فرمود:

«الباقیاتُ الصّالحاتُ: سبحانَ اللهِ والحمدُللهِ ولا إلهَ إلاَّ اللهُ واللهُ أکبرُ ولا حولَ ولا قوّةَ إلاَّ بالله». (شیخ ابن باز / گفته است: این حدیث را نسائی روایت کرده و ابن حِبّان و حاکم صحیح دانسته‌اند).

«باقیات الصالحات عبارتند از: سبحانَ اللهِ والحمدُللهِ ولا إلهَ إلَّا اللهُ وَاللهُ أکبرُ ولا حولَ ولا قوّةَ إلاَّ بالله».

و معنایش این است که «سبحان‌ الله» و «الحمدلله» و «لا إله إلاّ الله» و «الله أکبر» و «لا حولَ ولا قوةَ إلاَّ بالله» از زینتِ زندگانی دنیا بهتر است.

۴۰) در مورد فضل و بزرگیِ قرائتِ قرآنِ کریم و تلاوتِ آن:

* پیامبر ص فرمود:

«اِقرؤُوا القرآنَ فإنّه یأتی یومَ القیامةِ شفیعًا لأصحابهِ» (به روایت از مسلم).

«قرآن بخوانید زیرا قرآن در روزِ قیامت، شفیعِ یارانش می‌گردد».

* پیامبر ص فرمود:

«یقالُ لصاحبِ القرآنِ: إقرأْ وارتقِ ورتّلْ، کما کنتَ ترتّلُ فی الدّنیَا فإنَّ منزلتك عندَ آخر آیةٍ تقرأ بها». (ترمذی آن را روایت کرده و گفته است: صحیح است و آلبانی با او موافقت کرده است).

«به همنشینِ قرآن (در روزِ قیامت) گفته می‌شود: «قرآن را همان‌گونه که در دنیا به ترتیل می‌خواندی، به ترتیل بخوان و بالا برو و بی‌گمان منزلت و مقامِ تو نزدِ آخرین آیه‌ای است که آن را می‌خوانی».

* پیامبر ص فرمود:

«يجيءُ صاحبُ القرآن يوم القيامة ،فيقول: يا ربِّ حَلِّه، فيُلبَس تاجَ الكرامة، ثم يقول: يا رب زِده، فيُلبَس حُلَّة الكرامة، ثم يقول: يا رب ارضَ عنه، فيقول: رضيتُ عنه، فيقال له: اقرأ وَارْقَ، ويعطى بكل آيةٍ حسنة». (ترمذی آن را حسن دانسته و آلبانی هم با او موافقت کرده است).

«روزِ قیامت، همنشینِ با قرآن می‌آید و قرآن می‌گوید: ای پروردگارم، او را آراسته گردان و بپوشان، پس بر او تاجِ کرامت و بزرگواری می‌نهند. باز می‌گوید: ای پروردگارم، آن را بیشتر کن، پس لباسِ کرامت و بزرگواری به او پوشانده می‌شود و سپس می‌گوید: ای پروردگارِ من، از او راضی شو، پس خدا هم از او راضی می‌شود. سپس به او گفته می‌شود که: قرآن بخوان و بالا رو و با هر آیه، حسنه‌ای به تو اضافه می‌گردد».

* پیامبر ص فرمود:

«منْ قرأَ حرفًا منْ کتابِ اللهِ فلهُ بهِ حسنة والحسنةُ بعشر أَمثالها، لا أقولُ: «الم» حرفٌ ولکنْ ألفٌ حرفٌ ولامٌ حرفٌ ومیمٌ حرفٌ». (به روایت از ترمذی و آلبانی آن را صحیح دانسته است).

«هرکس حرفی از کتابِ خدا بخواند به وسیله‌یِ آن حسنه‌ای نصیب او می‌شود و هر حسنه‌یِ آن به ده برابر پاداش داده می‌شود. نمی‌گویم که «الم» یک حرف است بلکه «الف» یک حرف و «لام» یک حرف و «میم» یک حرف است».

پس ببین – خدا تو را ببخشاید و به تو رحم کند – که چند آیه در قرآن است و در این آیات چند هزار حرف وجود دارد و ثوابِ قرائتِ آن چه‌قدر عظیم و بزرگ می‌گردد. این موضوع، دلیل بر وسعتِ فضل خدا و احسان و نیکیِ عظیم اوست.

خداوندِ متعال می‌فرماید:

﴿قُلۡ بِفَضۡلِ ٱللَّهِ وَبِرَحۡمَتِهِۦ فَبِذَٰلِكَ فَلۡيَفۡرَحُواْ هُوَ خَيۡرٞ مِّمَّا يَجۡمَعُونَ ٥٨ [یونس: ۵۸].

«بگو: به فضل و رحمتِ خدا – به همین (نه چیز دیگری) – باید مردمان شادمان شوند. این بهتر از چیزهایی است که (از حطام دنیا) گرد می‌آورند».

۴۱) سوره‌یِ اخلاص را دوست داشت و به دلیلِ آن به بهشت وعده داده شد:

* از انس س روایت شده است که مردی گفت: «ای رسولِ خدا، من این سوره یعنی: قُلْ هُوَ اللهُ أحد، را دوست دارم». پیامبر ص فرمود:

«إنَّ حبّك إیّاها یدخلك الجنّةَ». (به روایت از ترمذی و بخاری در صحیحش آن را به صورت معلّق [۵]، روایت کرده است).

«بی‌گمان دوست داشتنِ این سوره توسط تو، تو را واردِ بهشت خواهد کرد».

[۵] حدیث معلّق حدیثی است که از مبدأ سندش یک راوی یا بیشتر و به صورت متوالی حذف شده باشد و یکی از صورت‌هایش این است که کلّ سند غیر از صحابی یا صحابی و تابعی حذف شده باشد. حدیث معلّق مطلق ضعیف و مردود است ولی این نوع حدیث اگر در کتاب صحیح بخاری و مسلم با صیغه‌یِ جزم مثل «قال و ذکرَ و حکی» آمده باشد حکم به صحّت آن داده می‌شود. (تیسیر مصطلح الحدیث) (مترجم).

۴۲) فضل و بزرگی کسی که با جان و مالش، قرآن را به دیگران یاد می‌دهد یا به این امر کمک می‌کند:

* پیامبر ص فرمود:

«خیرُکمْ منْ تعلّمَ القرآنَ وعلّمهُ». (به روایت از بخاری).

«بهترینِ شما کسی است که قرآن را بیاموزد و به دیگران یاد بدهد».

۴۳) فضل و بزرگیِ رفتن به مسجد برای آموختنِ علم یا قرائت قرآن:

* پیامبر ص فرمود:

«أَيُّكُمْ يُحِبُّ أَنْ يَغْدُوَ كُلَّ يَوْمٍ إِلَى بُطْحَانَ أَوْ إِلَى الْعَقِيقِ فَيَأْتِىَ مِنْهُ بِنَاقَتَيْنِ كَوْمَاوَيْنِ فِى غَيْرِ إِثْمٍ وَلاَ قَطْعِ رَحِمٍ».

«کدام یک از شما دوست دارد که اوّلِ صبح به بطحان و عقیق برود و از آن جا بدونِ این که نافرمانیِ خدا کند یا یک رابطه‌یِ خویشاوندی را قطع کند، دو شترِ بزرگْ کوهان (بدست آورد و) با خود بیاورد؟ ما در جواب گفتیم: «ای رسولِ خدا همه‌یِ ما چنین چیزی را دوست داریم». ایشان فرمودند:

«فَلأَنْ يَغْدُوَ أَحَدُكُمْ إِلَى الْمَسْجِدِ فَيَتَعَلَّمَ آيَتَيْنِ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ خَيْرٌ لَهُ مِنْ نَاقَتَيْنِ وَثَلاَثٌ خَيْرٌ مِنْ ثَلاَثٍ وَأَرْبَعٌ خَيْرٌ مِنْ أَرْبَعٍ وَمِنْ أَعْدَادِهِنَّ مِنَ الإِبِلِ». (مسلم و أحمد آن را روایت کرده‌اند و لفظ این حدیث از روایت احمد است).

«پس (بدانید که) هریک از شما اگر هر روز صبح به مسجد برود و دو آیه از کتاب خداوندِ عزّ وجل یاد بگیرد، برایِ او از دو شتر و یاد گرفتنِ سه آیه از سه شتر و آموختن چهار آیه از چهار شتر و (به همین منوال) هر تعداد آیه (از قرآن) یاد بگیرد برایِ او از آن تعداد شتر (بزرگْ کوهان) بهتر است» [۶].

و «بطحان»: اسم مکانی در نزدیکیِ مدینه و «عقیق»: وادیی در مدینه است. «کوْماوین» مفردِ آن «کوماء» است و «شتر کوماء» یعنی شتری که کوهانش بزرگ است و معنی حدیث، این است که کسی که به مسجد می‌رود و دو آیه از کتاب خدا یاد می‌گیرد و یا می‌خواند برایِ او از دو شتر که هریک دارایِ دو کوهان بزرگ می‌باشد بهتر است و سه آیه از سه شتر و چهار آیه از چهار شتر و پنجاه آیه از پنجاه شتر و هرچه بیشتر یاد بگیرد و بخواند خداوند سبحانه و تعالی نیز ارزش و پاداشِ آن را بیشتر می‌گرداند. پس نگاه کن – خداوند من و تو را برایِ طاعتش توفیق دهد – به این فضلِ عظیم و خوشا به حال کسی که به این عمل اهمیّت می‌دهد و مقداری از وقت خود را در هر روز برای خواندنِ قرآن اختصاص می‌دهد ولو این که پنج آیه باشد که حتّی چند ثانیه بیشتر طول نمی‌کشد. چه نعمت‌هایِ زیادی که در دست‌رس است و چه فرصت‌هایِ زیادی که ما هر روز آن‌ها را ضایع می‌کنیم و از آن‌ها غافلیم.

[۶] در آن زمان، شترِ بزرگْ کوهان یکی از بهترین و ارزشمندترین اموالِ اعراب بود پس منظور از شتر بزرگ کوهان، مهمترینِ اموال در هر زمان است. (مترجم).

۴۴) ترغیب و تشویق در، گشودنِ درهایِ خیر و ترساندن از گشودن درهای شر و فتنه:

* پیامبر ص فرمود:

«إنَّ هذا الخیرَ خزائنُ ولتلك الخزائنِ مفاتیحُ، فطوبی لمنْ جعلهُ اللهُ مفتاحًا للخیرِ مغلاقًا للشَّرِّ وویلٌ لعبدٍ جعلهُ اللهُ مفتاحاً للشَّرِّ مغلاقًا للخیرِ». (به روایت از ابن ماجه و آلبانی آن را حسن دانسته است).

«بی‌گمان، این خیر به صورت گنج‌هایی است و آن گنج‌ها دارایِ کلیدهایی می‌باشد، پس خوشا به حال کسی که خداوند، او را کلیدِ خیر و قفلِ شر قرار داده و وای به حالِ بنده‌ای که خداوند، او را کلیدی برای شر و قفلی برای خیر گردانیده است».

* و پیامبر ص تفسیر معنای «طوبی» را در حدیثی دیگر آورده و فرموده است:

«طوبی شجرةٌ فی الجنّةِ مسیرةُ مائة عامٍ، ثیابُ أهلِ الجنّة تخرجُ من أکمامهَا». (احمد آن را روایت کرده و آلبانی در «صحیح الجامع» آن را حسن دانسته است).

«طوبی درختی است در بهشت که ارتفاعِ آن به اندازه‌یِ مسیر صد سال (راه رفتن) است و لباسِ بهشتیان از میوه‌یِ آن ساخته می‌شود».

۴۵) در مورد چند برابر نمودن نیکی‌ها:

* پیامبر ص در حدیثی که از پروردگارِ متعالش روایت می‌کند می‌فرماید:

«إِنَّ اللهَ کتبَ الحسناتِ والسّیّئاتِ ثمَّ بیّنَ ذلك فمنْ همَّ بحسنةٍ فلمْ یعملها کتبها اللهُ عندهُ حسنةً کاملةً وإنْ همَّ بها فعملِهَا کتبَهَا اللهُ عندهُ عشرَ حسناتِ إلی سبعمائةِ ضعفٍ إلی أضعافٍ کثیرةٍ وإنْ همَّ بسیِّئةٍ فلمْ یعملها کتبها اللهُ عندهٌ حسنةً کاملةً وإنْ همَّ بها فعملها کتبها اللهٌ سیِّئةً واحدةً».

«خداوند، نیکی‌ها و گناهان را (در لوح المحفوظ) نوشت و آن را (برای فرشتگان و مکلّفینِ آینده) این چنین بیان نمود: هر کس تصمیم به انجام عمل نیکی گرفت ولی (به دلیلِ فراموشی و یا نبودنِ اسباب و وسایلِ کار) بدان عمل نکرد، خداوند، آن را به عنوانِ یک نیکیِ کامل (و انجام شده) می‌نویسد و اگر تصمیم بر انجامِ آن گرفت و بدان عمل هم کرد، خداوندِ عزّ و جل آن را به ده نیکی و یا تا هفتصد برابر و یا بیشتر (باتوجه به خواستِ خود و اخلاصِ عملِ شخص) می‌نویسد و اگر قصدِ انجامِ گناهی کرد ولی (به دلیلِ ترس و خوف از خدا) بدان عمل نکرد خداوند، آن را به عنوان حسنه‌ای کامل می‌نویسد و اگر قصدِ آن را کرد و بدان عمل هم کرد، خداوند، فقط یک گناه برایش می‌نویسد». (متفّقٌ علیه).

۴۶) در موردِ فضل و بزرگی دعوت به سویِ خدا و حریص بودن بر هدایت مردم:

پیامبر ص به علی س فرمود:

«وَاللهِ لأنْ یهدیَ اللهُ بك رجلاً واحداً خیرٌ لك منْ حمرِ النّعمِ». (متّفقٌ علیه).

«قسم به خدا که اگر خداوند فقط یک نفر را به وسیله‌یِ تو هدایت کند، برایِ تو از شترِ قرمز بهتر است».

و در روایتِ طبرانی و حاکم (در قسمتِ آخرِ حدیثِ فوق) آمده است:

«خیرٌ لك ممّا طلعتْ علیهِ الشّمسُ وغربتْ». (شیخ باسم الجواهره گفته است: که این حدیث از تمامِ طرقِ روایت شده حسن است).

«برایِ تو از آنچه که خورشید بر آن طلوع و غروب کرده (یعنی از هر چیز) بهتر است».

و «حمرُالنَّعمِ» یعنی: شترِ قرمز که از نفیس‌ترین و دوست‌داشتنی‌ترین اموالِ عرب‌ها بوده است.

* پیامبر ص فرمود:

«منْ دعا إلی هدیً کانَ لهُ منَ الأجرِ مثلُ أجورِ منْ تبعهُ لاینقصُ ذلك منْ أجورهمْ شیئًا». (به روایت از مسلم).

«هرکس (مردم را) به سویِ هدایت (یعنی عملی که شخص را به سویِ بهشت می‌کشاند) دعوت کند (و آنان از او پیروی کنند) اجر و پاداشِ آنان تماماً و بدونِ کم و کاست به او نیز می‌رسد».

* پیامبر ص فرمود:

«نضَّرَ اللهُ امرأً سمعَ مقالتی فبلّغها، فرُبَّ حاملِ فِقْهٍ غیرِ فقِیهٍ ورُبَّ حاملِ فِقْهٍ إلی منْ هوَ أفقهٌ منهُ». (به روایت از ابن ماجه و آلبانی آن را صحیح دانسته است).

«خداوند نیکی کند با کسی که حدیثِ مرا می‌شنود و آن را (بدونِ کم و کاست و یا زیادی) به دیگران می‌رساند زیرا چه بسا حاملِ علمی (یا حدیثی) که نا آگاه بر آن (علم و یا حدیث) باشد و چه بسا حاملِ علم (و یا حدیثی) که آن را به کسی که ازو داناتر و عالمتر است می‌رساند».

* پیامبر ص فرمود:

«منْ دلَّ علیَ خیرٍ فلهُ مثلُ أجرِ فاعلهِ». (به روایت از مسلم).

«هر کس که (کسِ دیگری را) به سویِ عملِ خیری راهنمایی کند (و او آن را انجام دهد) به اندازه‌ی فاعلِ آن عمل، به او نیز اجر و پاداش می‌رسد».

۴۷) فضل و بزرگیِ کسی که سنّتِ حسنه‌ای در اسلام ایجاد می‌کند و نیز کسی که سنّت از بین رفته‌ای را زنده می‌گرداند:

* پیامبر ص فرمود:

«منْ سنَّ فی الإسلامِ سنّةً حسنةً فلهُ أجرهَا وأجرُ منْ عملَ بها بعدهُ، منْ غیرِ أنْ ینقصَ منْ أجورهمْ شیءٌ». (به روایت از مسلم).

«هرکس در اسلام، عملی نیکو وضع کند پاداش آن را می‌بیند و (به اندازه‌یِ) پاداشِ کسانی که بعد از او آن کار را انجام می‌دهند نیز بدونِ کم و کاست، پاداش می‌گیرد».

یعنی: هرکس به مردم، قرآن و ذکرها و نماز و اسلوبِ دعوت به سوی خدا و روش‌هایِ ظریفِ امر به معروف و انجامِ عمل نیک را یاد بدهد، به اذن خداوند، به وسیله‌یِ آن پاداش‌های عظیمی بدست می‌آورد و در روز قیامت در حالی که آن را می‌بیند اصلاً فکر نمی‌کند که اجر و پاداشِ او (در اثرِ آن اعمال) تا آن اندازه بزرگ و عظیم شده باشد، پس خوشا به حال علما و دعوتگران به سوی خیر و هدایت.

امام صنعانی / در توضیحش بر این حدیث در کتاب «سُبُلُ السَّلام» گفته است: «معنایِ آن، نشان دادن و دعوت کردنِ دیگران به انجام عمل خیر، و هدایت و ارشادِ کسی که طالبِ خیر است و از او طلبِ ارشاد و هدایت کرده است، و موعظه و اندرز و یادآوری و تألیفِ علوم سودمند می‌باشد. کلام همچون درّ و گوهرِ پیامبر از جانب خداست، پس معانیش چه کامل و شامل و مبانی و هدایت‌هایش به سوی خیرِ دنیا و آخرت چه قدر واضح و آشکار است،

۴۸) فضل و بزرگیِ یاد دادن کارهای خیر به مردم:

* پیامبر ص فرمود:

«منْ علّمَ علمًا فلهُ أجرُ منْ عملَ بهِ، لاینقصُ منْ أجرِ العاملِ». (به روایت از ابن ماجه و آلبانی آن را حسن دانسته است).

«هرکس علمی به دیگران بیاموزد (و آنان به آن علم، عمل کنند) به اندازه‌یِ کسی که به آن عمل می‌کند اجر و پاداش می‌برد به صورتی که پاداش او از کسی که به آن عمل کرده است کمتر نمی‌باشد».

۴۹) در موردِ فضل و بزرگی و واجب بودن امر به معروف و نهی از منکر:

* خداوندِ متعال می‌فرماید:

﴿أَنجَيۡنَا ٱلَّذِينَ يَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلسُّوٓءِ وَأَخَذۡنَا ٱلَّذِينَ ظَلَمُواْ بِعَذَابِۢ بَ‍ِٔيسِۢ بِمَا كَانُواْ يَفۡسُقُونَ ١٦٥ [الأعراف: ۱۶۵].

«کسانی را که (دیگران را نصیحت می‌نمودند و آنان را) از بدی نهی می‌کردند (از عذاب به دور داشتیم و از بلا) رهانیدیم و کسانی را که (مخالفتِ فرمان می‌کردند و بیشتر و بیشتر گناه می‌ورزیدند و بدین وسیله بر خود و جامعه) ستم می‌نمودند، به خاطر استمرار بر معاصی و نافرمانی به عذابِ سختی گرفتار ساختیم».

* خداوندِ متعال می‌فرماید:

﴿وَمَا كَانَ رَبُّكَ لِيُهۡلِكَ ٱلۡقُرَىٰ بِظُلۡمٖ وَأَهۡلُهَا مُصۡلِحُونَ ١١٧ [هود: ۱۱۷].

«و پروردگارِ تو این چنین نبوده است که شهری را به ستم نابود کند در حالی که مردمانش اصلاحگر بوده باشند». ابن کثیر / [در موردِ این آیه] گفته است که: یعنی عذاب و شکنجه‌یِ خداوند هیچ‌گاه به آبادی و شهری که ساکنانِ آن اصلاحگر باشند نمی‌رسد، بلکه این کار تا زمانی که ظالم و ستمگر نشوند بر سرِ آنان در نمی‌آید زیرا خداوندِ متعال می‌فرماید:

﴿وَمَا ظَلَمۡنَٰهُمۡ وَلَٰكِن ظَلَمُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ [هود: ۱۰۱].

«آنان به ما ستم نکردند بلکه به خود ستم نمودند».

* پیامبر ص فرمود:

«وَالّذی نفسی بیدهِ لتأمرُنَّ بالمعروفِ ولتنهوُنَّ عنِ المنکر أو لیوشکنَّ اللهُ یبعثُ علیکمْ عقابًا منهُ ثمَّ تدعونهُ فلایستجابُ لکمْ». (ترمذی آن را حسن دانسته ولی آلبانی آن را صحیح دانسته است).

«سوگند به کسی که جانم به دست اوست که حتماً باید امر به معروف و نهی از منکر نمایید و إلَّا بسیار محتمل خواهد بود که خدا عذاب و عقابی (به دلیلِ آن) بر شما فرو فرستد و بعد از آن (برای دفعِ آن) دعا می‌کنید و از او می‌خواهید ولی دعایتان مستجاب نمی‌گردد».

* امّ‌المؤمنین زینب ل از رسول خدا ص سؤال نمود و گفت: «ای رسولِ خدا با این که در میانمان، اصلاحگران هم باشند هلاک می‌شویم؟، ایشان فرمودند:

«نعمْ. إذا کثرَ الخبثُ».

«آری. هرگاه گناه و معاصی زیاد شود».

۵۰) خودش را از دوزخ دور کرده است:

* پیامبر ص فرمود:

«إِنّهُ خلقَ کلُّ إنسانٍ منْ بنی آدمَ علی ستّینَ وثلاثمائة مفصلٍ فمنْ کبّرَ الله وحمدَاللهَ وهلّل اللهَ وسبّحَ اللهَ واسْتغفراللهَ وعزلَ حجراً عنْ طریقِ النّاسِ أُو شوکةً أوْ عظمًا عنْ طریقِ النّاسِ وأمرَ بمعروفٍ أوْ نهی عنْ منکرٍ عدد [تلك] السِّتِّیَن والثّلاثمائة [السّلامی]. فإنّهُ یمشی یومئذٍ وقد زخرح نفسهُ عنِ النّارِ». (به روایت از مسلم)

«بی‌گمان هر انسانی از بنی‌آدم بر ۳۶۰ مفصل خلق شده است پس هر کس به اندازه‌ی آن ۳۶۰ مفصل «الله اکبر» بگوید و «الحمدُللهِ» بگوید و «لا إلهَ إلاَّ اللهُ» و «سبحانَ اللهَ» و «أستغفرُ اللهَ» بگوید و سنگی یا خاری و یا استخوانی از سرِ راهِ مردم بردارد و امر به انجام عمل نیکی یا نهی از عمل ناپسندی کند بی‌گمان در آن روز خود را از آتشِ دوزخ دور کرده (و نجات داده) است».

۵۱) فضل و بزرگی دور کردنِ [هر چیز موجبِ] أذیّت، از سر راه:

* پیامبر ص فرمود:

«لقدْ رأیتُ رجلاً یتقلّبُ فِی الجنّةِ، فِی شجرةٍ قطعها منْ ظهرِ الطّریقِ کانتْ تؤذِی النّاسَ» (به روایت از مسلم).

«مردی را دیدم که به دلیلِ برداشتنِ درختی از سر راه که مردم را اذیّت می‌کرد به بهشت رفته، از لذّتهایِ آن استفاده می‌کرد».

* پیامبر ص فرمود:

«مرَّ رجلٌ بغصنِ شجرةٍ علی ظهرِ طریقٍ. فقالَ: واللّهِ لأنحِّینَّ هذَا عنِ المسلمینَ لا یؤذیهمْ. فأدخلَ الجنّةَ». (به روایت از مسلم).

«شخصی گذرش بر درختی بر روی راه افتاد و گفت: «قسم به خدا، که این را از سر راهِ مسلمین بر می‌دارم و دور می‌اندازم تا آن‌ها را اذیّت نکند». پس او را (به دلیلِ همین کار) واردِ بهشت کرد».

۵۲) کردارهایِ نیک از [افتادنِ شخص در] پرتگاههایِ بلاحفاظت می‌نماید:

* پیامبر ص فرمود:

«صنائعُ المعروفِ تقی مصارعَ السّوءِ والصّدقه خفیّاً تطفیءُ غضبَ الرَّبِّ وصلةُ الرَّحمِ تزیدُ فی العمرِ وکلُّ معروفٍ صدقة وأهلُ المعروفِ فی الدّنیا همْ أهلُ معروفٍ فی الآخرةِ». (طبرانی آن را روایت کرده و آلبانی آن را حسن دانسته است).

«انجامِ کارهای نیک از (افتادن شخص در) پرتگاههایِ بلا حفاظت می‌نماید و صدقه‌یِ پنهانی خشمِ پروردگار را می‌نشاند و صله‌یِ رحم عمر را زیاد می‌کند و هر کارِ نیکی صدقه‌ای است و نیکوکارانِ در دنیا، نیکوحالان در آخرت خواهند بود».

۵۳) چهار خصلت و عملِ ساده هستند که انسان را واردِ بهشت می‌کنند:

* پیامبر ص فرمود:

«مَنْ أصبحَ منکمُ الیومَ صائماً؟»

«چه کسی از شما امروز را با روزه شروع کرده است؟»

حضرت ابوبکر س گفت: من.

پیامبر (در ادامه) فرمود:

«فمنْ تبعَ منکمُ الیومَ جنازةً؟»

«چه کسی از شما امروز جنازه‌ای را تشییع کرده است؟»

حضرت ابوبکر س گفت: من.

پیامبر فرمود:

«فمنْ أطعمَ منکمُ الیومَ مسکینًا؟»

«چه کسی از شما امروز مسکینی را طعام داده است؟»

حضرت ابوبکر س گفت: من.

پیامبر فرمود:

«فمنْ عادَ منکمُ الیومَ مریضاً؟»

«چه کسی از شما امروز، مریضی را عیادت کرده است؟»

حضرت ابوبکر س گفت: من.

پس پیامبر ص فرمود:

«مااجتمعنَ فی امریءٍ إلاَّ دخلَ الجنَّةَ». (به روایت از مسلم).

«این کارها در کسی با هم جمع نمی‌شوند مگر این که (شخص به سببِ این اعمال) واردِ بهشت می‌شود».

امام قُرطُبی / در «اَلْمُفْهِم» گفته است: «بی‌گمان هر کس در هر روز از زندگی دنیاییش این اعمال را باهم جمع گرداند و انجام دهد به این اجر و پاداش می‌رسد».

۵۴) نیکی و احسان به همسایه از چیزهایی‌است که انسان را واردِ بهشت می‌گرداند:

* پیامبر ص فرمود:

«وَاللهِ لا یُؤمنُ، وَاللهِ لایُؤمنُ، وَاللهِ لا یُؤمنُ».

«قسم به خدا ایمان ندارد، قسم به خدا ایمان ندارد، قسم به خدا ایمان ندارد»

گفته شد: «و چه کسی یا رسول خدا؟». ایشان فرمودند:

«الّذی لا یأمنُ جارهُ بوائقهُ». (به روایت از بخاری).

«کسی که همسایه‌اش از شرِّ او در امان نباشد».

* پیامبر ص فرمود:

«لا یدْخلُ الجنّة منْ لا یأمنُ جارهُ بوائقهُ». (به روایت از مسلم).

«کسی که همسایه‌اش از شرِّ او در امان نباشد واردِ بهشت نمی‌شود».

امام ندوی / گفته است: بوائق غائله‌ها و شرهاست و برعکسِ فوق می‌توان گفت: که هر کس با همسایه‌اش نیکی و احسان کند، در برابرِ آن پاداش خواهد دید و دلیلِ آن، نصوصِ صریح و آشکارِ قرآن و سنّت است که بر این موضوع تأکید می‌کنند که نیکی به همسایه جزوِ کارهای شایسته است که مسلمان در برابرِ آن، پاداش داده می‌شود».

۵۵) فضل و بزرگیِ دوست داشتن به خاطرِ خدا و ثواب و پاداشِ عظیمش:

* پیامبر ص فرمود:

«إنَّ اللهَ یقولُ یومَ القیامة: أیْنَ الْمُتحابّونَ بجلالِی الْیومَ أظلُّهمْ فی ظلِّی یوم لا ظلَّ إلاَّ ظِلِّی». (به روایت از مسلم).

«خداوند در روزِ قیامت می‌فرماید: «کجایند آنان که به خاطرِ جلال و عظمتِ من همدیگر را دوست داشتند؟ امروز، در روزی که هیچ سایه‌ای جز سایه‌یِ من نیست آنان را در سایه‌یِ خویش قرار می‌دهم».

* پیامبر ص فرمود:

«قالَ اللهُ : المتحابّونَ فی جلالی لهمْ منابرُ منْ نورٍ یغبطهمُ النّبیّونَ والشُّهداءُ». (ترمذی گفته است که: این حدیث حدیثی است صحیح و آلبانی هم آن را صحیح دانسته است).

«خداوند عزّ و جل می‌فرماید: «آنان که به خاطرِ جلال و عظمت و طاعت من همدیگر را دوست می‌دارند، منبرهایی از نور دارند که پیامبران و شهدا به حال آنان غبطه می‌خورند».

۵۶) مصافحه و دست دادن با همدیگر و بخشیده شدنِ گناهان:

* پیامبر ص فرمود:

«ما مِنْ مسلمینِ یلتقیانِ فیتصافحانِ إلاَّ غفرَ لهما قبلَ أن یفترقا». (ترمذی آن را حسن دانسته ولی آلبانی آن را صحیح دانسته است).

«هیچ دو مسلمانی نیستند که همدیگر را ملاقات کنند و باهم دست بدهند مگر این که قبل از جدا شدنشان از هم، گناهانشان بخشیده می‌شود».

* پیامبر ص فرمود:

«ما منْ مسلمینِ التقیا فأخذ أحدهما بید صاحبه إلاَّ کانَ حقًّا علی اللهِ أنْ یحضرَ دعاء هما ولا یفرقَ بینَ أیدیهما حتّی یغفرَ لهُمَا». (آن را امام احمد در «المسند» روایت کرده و شعیب گفته است: این حدیث «صحیحٌ لغیره» می‌باشد).

«هیچ دو مسلمانی نیستند که باهم ملاقات کنند و یکی از آن‌ها دستِ دیگری را بگیرد مگر این که حق (واجبی) است بر خدا که دعایشان را مستجاب کند و بینِ دست‌هایشان جدایی نیفکند تا این که گناهانشان را ببخشاید».

و «کانَ حقًّا علی الله» یعنی حقّی است که خداوند سبحان لطف کرده و آن را اظهار کرده و بر خود قرار داده است. پاک و منزّه است او و حمد و ستایشِ او را می‌گوییم. و معنیِ «یحضرُ دعاءَ‌همَا» این است که خدا دعایشان را مستجاب می‌کند؛ و این از بزرگ‌ترین چیزهایی است که بیان می‌کند که از اثرات دوستی به خاطرِ خدا اجتماع کلمه و الفت و دوامِ محبت و موافقت و همراهی بینِ مسلمانان می‌باشد.

امّا مصافحه و دست دادن با زنانِ نامحرم جایز نیست زیرا این عمل، شرعاً حرام می‌باشد؛ پیامبر ص فرموده است:

«لأن یطعنَ فی رأسِ رجلٍ بمخیطٍ منْ حدیدٍ خیرٌ لهُ منْ أنْ یمسَّ امرأةً لا تحلُ لهُ». (به روایت از رویانی و آلبانی آن را صحیح دانسته است).

«اگر با یک سوزنِ آهنی به سر مردی زده شود، برایِ او بهتر از این است که زن نامحرمی را لمس کند».

* پیامبر ص فرمود:

«إنِّی لا أصافحُ النِّساءَ إنّما قولی لمائةِ امرأةٍ کقولی لامرأةٍ واحدةٍ». (امام مالک آن را روایت کرده و آلبانی آن را صحیح دانسته است).

«من (برای گرفتن بیعت)، با زنان دست نمی‌دهم بلکه گفته‌یِ من (در موردِ بیعت) برای صد زن، مانندِ گفته‌ام برایِ یک زن (و برایِ گرفتن بیعت از تک تکِ آنان کافی) است».

۵۷) هر کس دوست دارد که کارنامه‌اش او را خوشحال کند:

* پیامبر ص فرمود:

«منْ أحبَّ أنْ تسرّهُ صحیفتهُ فلیکثرْ فیها منَ الاستغفارِ». (بیهقی آن را در «شعب ایمان» روایت کرده و آلبانی آن را صحیح دانسته است).

«هر کس دوست دارد که کارنامه‌یِ اعمالش او را خوشحال نماید باید زیاد استغفار و طلبِ بخشش نماید».

۵۸) یکی به وسیله‌ی مقداری آب وارد بهشت می‌شود:

* پیامبر ص فرمود:

«إنَّ رجلاً رأی کلبًا یأکلُ الثَّرَی منَ العطشِ فأخذَ خُفّهُ فجعلَ یغرفُ لهُ بهِ حتّی أرواهُ فشکرَ اللهُ له فأدخلهُ الجنّةَ». (به روایت از بخاری).

«مردی سگی را دید که از شدّتِ تشنگی، زمین را می‌خورد پس او کفشش را درآورد و به وسیله‌یِ آن شروع کرد به آب دادنِ به سگ، تا این که آن را سیراب نمود. خداوند برای تشکّر از او، او را واردِ بهشت نمود».

۵۹) زن عابدی که به علت آزار و اذیتِ همسایه‌اش وارد دوزخ شد:

* از ابوهریره س روایت شده است که گفت: «به پیامبر ص گفته شد: ای رسول خدا فلان زن شب عبادت می‌کند و روز را روزه می‌گیرد و کار می‌کند و صدقه می‌دهد ولی همسایه‌اش را با زبانش آزار می‌دهد». پیامبر ص فرمود:

«لا خیرَ فیها، هی منْ أهلِ النّارِ».

«هیچ خیری در او نیست و او جهنّمی می‌‌باشد».

گفتند: و فلان زن، نمازهایِ واجب را می‌خواند و به عنوانِ صدقه، پنیرِ خشک به دیگران می‌بخشد و کسی را اذیّت نمی‌کند».

پیامبر ص فرمود:

«هیَ منّ أهلِ الجنّةِ». (بخاری آن را در «ادب مفرد» روایت کرده و آلبانی آن را صحیح دانسته است).

«او از بهشتیان است».

و «أثوار» جمع «ثور» می‌باشد که پنیر خشک است.

۶۰) دفاع از برادرِ مؤمنت در حالی که او غایب است از چیزهایی است که دوزخ را از تو دور می‌نماید:

* پیامبر ص فرمود:

«من ردَّ عن عرضِ أخیهِ، ردَّ اللهُ عن وجههِ النّارَ یومَ القیامة». (ترمذی آن را حسن دانسته ولی آلبانی آن را صحیح دانسته است).

«کسی که از آبرویِ برادرِ (مؤمنش) محافظت نماید، خداوند در روزِ قیامت، آتش را از او دور خواهد کرد». و منظور از «عرض» در این جا: آوازه و شهرت می‌باشد. الله أعلم.

* پیامبر ص فرمود:

«منْ وقاهُ اللهُ شرَّ ما بینَ لحییهِ وشرَّ ما بینَ رجلیهِ، دخلَ الجنّةَ». (ترمذی آن را حسن دانسته و آلبانی هم با او موافقت کرده است).

«هر کس که خداوند، او را از شرِّ زبانش و آنچه که در بین دو پایش (یعنی عورتش) قرار دارد، نجات دهد، واردِ بهشت می‌شود».

و مراد از «مابین اللّحیینِ»، زبان است.

۶۱) کفّاره‌یِ مجلس:

* پیامبر ص فرمود:

«منْ جلسَ فی مجلسٍ فکثرَ لغطهُ، فقالَ قبلَ أنْ یقومَ منْ مجلسهِ ذلك: سبحانك اللهمَّ وبحمدك، أشهدُ أنْ لا إله إلاَّ أنتَ، أستغفرُك وأتوبُ إلیك إلاَّ غفرَ لهُ ما کانِ فی مجلسهِ ذلك». (ترمذی آن را روایت کرده و آلبانی صحیح دانسته است).

«هرکس در مجلسی بنشیند و در آن، زیاد حرف بزند، اگر قبل از این که از آن مجلس خارج شود بگوید: «خداوندا، تو پاک و منزّهی و من ستایشِ تو می‌گویم و گواهی می‌دهم که هیچ معبودِ به حقّی جز تو نیست، از تو طلبِ بخشش و مغفرت می‌نمایم و به سویِ تو باز می‌گردم» حتماً آنچه (از گناه) که در آن مجلس داشته است بخشیده می‌شود».

۶۲) نکوهشِ دورویی:

* پیامبر ص فرمود:

«إنَّ منْ شرِّ النَّاسِ ذالوَجهینِ الّذی یأتی هؤُلاءِ بوجهٍ وهؤُلاءِ بوجهٍ». (به روایت از مسلم).

«بی‌گمان از بدترینِ مردم، انسان دوروست که به گونه‌ای پیشِ عده‌ای می‌رود (و با آنان رفتار می‌نماید) و با عدّه‌ای دیگر به گونه‌ای دیگر».

۶۳) تحریم سخن‌چینی:

* پیامبر ص فرمود:

«لا یدْخلُ الجنّةَ نمّامٌ». (به روایت از مسلم).

«هیچ انسانِ سخن‌چینی واردِ بهشت نمی‌شود».

و سخن‌چینی، بازگو کردنِ سخنانِ مردم در بینشان با هدف بهم زدن روابط آنان می‌باشد.

۶۴) سخنی که انسان را واردِ بهشت می‌کند و سخنی که او را واردِ دوزخ می‌گرداند:

* پیامبر ص فرمود:

«إِنَّ العبدَ لیتکلَّمُ بالکلمةِ منْ رضوانِ اللهِ لا یلقی لها بالاً یرفعهُ اللهُ بها درجاتٍ وإنَّ العبدَ لیتکلّمُ بالکلمةِ منْ سخطِ اللهِ لا یلقیِ لها بالاً یهوی بها فی جهنّمَ». (به روایت از بخاری).

«بی‌گمان، عبد سخنی می‌گوید که خدا از آن راضی است و خود به (خوبیِ) آن چندان فکر نمی‌کند در حالی که خداوند به وسیله‌یِ آن، او را چندین درجه بالا می‌برد و (برعکس) سخنی می‌گوید که خدا از آن ناراضی است ولی خود به (بدیِ) آن، چندان فکر نمی‌کند (و بدان اهمیت نمی‌دهد) در حالی که خدا به وسیله‌یِ آن او را به دوزخ می‌اندازد».

* پیامبر ص فرمود:

«إِنَّ الْعبدَ لیتکلّمُ بالکلمةِ ما یتبیَّنُ فیها ینزلُ بها إلَی النَّارِ أَبعدَ ما بینَ المشرقِ والمغربِ» (متّفقٌ علیه).

«بی‌گمان عبد سخنی می‌گوید که در (زشتی و آثارِ بدِ) آن تفکّر نمی‌کند در حالی که به‌وسیله‌یِ آن به عمقی از دوزخ که بیشتر از فاصله‌یِ بینِ مشرق و مغرب است می‌افتد».

۶۵) آسان‌گیری و پاکیِ دل، از چیزهایی است که انسان را واردِ بهشت می‌کند:

* از انس س روایت شده است که گفت: «با رسول خدا ص نشسته بودیم؛ ایشان فرمودند:

«یطّلعُ علیکمْ الآنَ رجلٌ منْ أهلِ الجنّةِ»

«همین الآن مردی از بهشتیان بر شما وارد می‌شود».

پس مردی از انصار که به دلیلِ وضویش، آب از محاسنش می‌چکید و کفش‌هایش را به دستِ چپش آویخته بود وارد شد. فردایِ آن روز پیامبر ص همان حرفِ دیروز را تکرار کرد و دوباره همان مرد، همانند بار قبل وارد شد. روزِ سوّم نیز پیامبر ص همان گفته‌یِ قبلش را تکرار کرد و باز همانندِ قبل، آن مرد وارد شد. وقتی که پیامبر ص تشریف بردند، عبدالله پسر عمرو بن العاص به دنبال مرد رفت ...– حدیث ادامه می‌یابد و تا آن جا می‌رسد که – عبدالله به او گفت: «خواستم که پیشِ تو بمانم تا ببینم که عملت چیست و به آن اقتدا نمایم ولی ندیدم که عمل [و عبادتِ] زیادی انجام دهی؛ پس چه چیز، تو را به آنچه که پیامبر ص فرمود، رسانده است؟» آن مرد در جواب گفت: «عملِ من چیزی جز آنچه تو دیدی نیست به غیر از این که من در دلم، ناخالصیی نسبت به هیچ یک از مسلمین ندارم و بر هیچ خیری که خداوند به کسی داده به او حسودی نمی‌ورزم». عبدالله گفت: «پس همین است که تو را به آن مقام رسانده است ...». (من این حدیث را به طورِ مختصر از مسند امام احمد آورده‌ام. شعیب گفته است: براساس شرط شیخین، اسنادش صحیح است».

و در روایتی دیگر آمده است که آن مرد گفت: «شب می‌خوابم در حالی که نسبت به هیچ کس، کینه‌ای در قلبم نیست».

از سفیان‌بن دینار روایت شده است که گفت: «به ابوشبیر گفتم: مرا از اعمال پیشینیانمان باخبر ساز، گفت: آنان عمل و عبادتشان کم بود ولی پاداششان زیاد. گفتم: چرا این چنین است؟ گفت: به دلیلِ سلامت و پاکیِ دلهایشان».

چه زیباست چیزی که در این مورد ذکر می‌شود: که بعضی از فضلا و بزرگان وقتی که حدیثِ انس را می‌شنیدند پیوسته می‌گفتند: «خداوندا، من و کسی را که به من ستم نموده است ببخشای [۷] و این چه فضلی است از جانب خداوند، که کسی به آن نمی‌رسد مگر آن که ایمانش کامل شده و نَفْسی متعالی داشته و نسبت به برادرانِ مؤمنش، دلی پاک و سالم داشته و نفسش را برایِ آن، تربیت کرده و به این کار وا داشته باشد. خداوندِ متعال می‌فرماید:

﴿وَمَا يُلَقَّىٰهَآ إِلَّا ٱلَّذِينَ صَبَرُواْ وَمَا يُلَقَّىٰهَآ إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِيمٖ ٣٥ [فصلت: ۳۵].

«و به این خوی (و خلقِ عظیم) نمی‌رسند مگر کسانی که دارای صبر و استقامت باشند و بدان نمی‌رسند مگر کسانی که بهره‌یِ بزرگی (از ایمان و تقوا و اخلاقِ ستوده) داشته باشند».

[۷] اللّهُمَّ اغْفِرْلِی ولِمَنْ ظَلَمِنی. (مترجم).

۶۶) وجوب و بزرگیِ پوشاندنِ عیب و گناهانِ مسلمانان و حرام بودنِ پخش کردنِ آن بدون ضرورت:

* خداوندِ متعال می‌فرماید:

﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ يُحِبُّونَ أَن تَشِيعَ ٱلۡفَٰحِشَةُ فِي ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَهُمۡ عَذَابٌ أَلِيمٞ فِي ٱلدُّنۡيَا وَٱلۡأٓخِرَةِۚ وَٱللَّهُ يَعۡلَمُ وَأَنتُمۡ لَا تَعۡلَمُونَ ١٩ [النور: ۱۹].

«بی‌گمان کسانی که دوست دارند که گناهانِ بزرگی در میانِ مؤمنان پخش گردد، ایشان در دنیا و آخرت شکنجه و عذاب دردناکی دارند. خداوند می‌داند (عواقبِ شوم و آثارِ مرگبار اشاعه‌یِ فحشا را) و شما نمی‌دانید (ابعادِ مختلفِ پخشِ گناهان و پستی‌ها را)».

* پیامبر ص فرمود:

«لا یسترُ عبدٌ عبداً فی الدُّنیَا إلاَّ سترهُ اللهُ فی الآخرةِ». (به روایت از مسلم).

«هیچ عبدی (گناه و عیبِ) عبد دیگری را در دنیا نمی‌پوشاند مگر این که خداوند (گناه و عیبِ) او را در آخرت خواهد پوشاند».

* پیامبر ص فرمود:

«یا معشرَ منْ آمنَ بلسانهِ ولمْ یدخلِ الإیمانُ إلی قلبهِ، لا تؤذُوا المسلمین ولا تتّبعوا عوراتهمْ فإنّهُ منْ تتبّعَ عورةَ أخیهِ یتّبعِ اللهُ عورتهُ ومنْ یتَّبِعِ اللهُ عورتهُ یفضحهُ وَلوْ فی جوفِ بیتهِ». (به روایت از ترمذی و آلبانی آن را حسن دانسته است).

«ای کسانی که به زبان ایمان آورده‌اید در حالی که ایمان به قلبهایتان وارد نشده است، مسلمانان را آزار ندهید و به دنبالِ اسرارِ آنان نروید (و عیب و گناهانِ آنان را فاش نکنید) زیرا هرکس این کار را با برادرِ مؤمنش انجام دهد خداوند نیز به دنبال اسرار و عیب و گناهِ او می‌رود و هرکس که خدا با او چنین کند، او را حتّی اگر در داخلِ خانه‌اش باشد رسوا می‌کند».

۶۷) خانه‌ای که در اطرافِ بهشت برای کسی که جدال و جرّ و بحث را با این که بر حقّ باشد، ترک نماید:

* پیامبر ص فرمود:

«أنا زعیمٌ ببیتٍ فی ربضِ الجنّةِ لمنْ ترك المراءَ وَإنْ کانَ محقًّا وببیتٍ فی وسطِ الجنّةِ لمَنْ ترك الکذبَ وَإِنْ کانَ مازحًا وبیتٍ فی أعلیَ الجنّةِ لمنْ حسّنَ خلقهُ». (به روایت از ابوداود و آلبانی آن را حسن دانسته است).

«من ضمانت می‌کنم خانه‌ای را در اطرافِ بهشت برای کسی که جدال و جرّ و بحث را با این که بر حقّ هم باشد ترک نماید و نیز خانه‌ای را در وسطِ بهشت برای کسی که دروغ را حتّی به شوخی ترک کند و نیز خانه‌ای را در آن بالاهایِ بهشت برای کسی که خلق و خوی خود را نیکو گرداند».

و «المراء» یعنی: جدال.

۶۸) فضل و بزرگی اصلاح روابط بین مردم:

* خداوندِ متعال می‌فرماید:

﴿۞لَّا خَيۡرَ فِي كَثِيرٖ مِّن نَّجۡوَىٰهُمۡ إِلَّا مَنۡ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوۡ مَعۡرُوفٍ أَوۡ إِصۡلَٰحِۢ بَيۡنَ ٱلنَّاسِۚ وَمَن يَفۡعَلۡ ذَٰلِكَ ٱبۡتِغَآءَ مَرۡضَاتِ ٱللَّهِ فَسَوۡفَ نُؤۡتِيهِ أَجۡرًا عَظِيمٗا ١١٤ [النساء: ۱۱۴].

«در بسیاری از نجواها و پچ‌پچ‌هایشان خیر و خوبی نیست مگر در نجواها و پچ‌پچ‌های کسی که به صدقه و احسان یا به کارِ نیکو و پسندیده‌ای یا اصلاح بین مردم دستور دهد. هرکس چنین کاری را به خاطرِ رضایِ خدا انجام دهد خداوند به او پاداش بزرگی عطا می‌کند».

* پیامبر ص فرمود:

«ألاَ أُخْبِرُکُمْ بِأَفْضَلَ مِنْ دَرَجَةِ الصِّیَامِ وَالصَّلاَة وَالصَّدَقَةِ؟»

«آیا شما را از چیزی بزرگ‌تر از روزه و نماز و صدقه باخبر نسازم؟»

گفتند: «بلی». ایشان فرمودند:

«صلاحُ ذاتِ البینِ، فإنَّ فسادَ ذاتِ البینِ هیَ الحالقةُ». (ترمذی آن را صحیح دانسته و آلبانی با او موافقت کرده است).

«اصلاحِ روابطِ بینِ مردم که بی‌گمان، بر هم زدنِ روابطِ بینِ دیگران کشنده و مرگبار است».

و از پیامبر ص روایت شده که فرمود:

«هِیَ الْحالقةُ لا أقولُ تحلقُ الشَّعرَ ولکنِ تحلقُ الدّینَ». (به روایت از ترمذی و آلبانی در «صحیح التّرغیب والتّرهیب» گفته است که: حسنٌ لغیره [۸] می‌باشد).

«آن سُتُرنده است؛ نمی‌گویم (و منظورم این نیست) که مو را می‌سترد بلکه دین را می‌سترد (و از بین می‌برد)».

[۸] حدیثِ «حسنٌ لغیرهِ» حدیثِ ضعیفی است که طرق روایت آن زیاد باشد و سببِ ضعف آن، فسق و گناهِ راوی یا دروغ‌گوییِ او نباشد. چنین حدیثی به مرتبه‌یِ حسن ارتقاء می‌یابد که به آن «حسنٌ لغیره» گفته می‌شود و این نوع حدیث از حدیث «حسن» از نظر مرتبه و اعتبار، پایین‌تر است. (مترجم).

۶۹) فضل و بزرگی عیادت مریض:

* پیامبر ص فرمود:

«مَا منْ مسلمٍ یعودُ مسلماً غدوةً، إلاَّ صلَّی علیهِ سبعون ألفَ ملكٍ حتّی یمسیَ وإنْ عادهُ عشیّةً إلاَّ صلّی علیهِ سبعونَ ألفَ ملكٍ حتّی یصبحَ وکانَ لهُ خریفٌ فی الجنّةِ». (ترمذی آن را حسن می‌دانسته ولی آلبانی آن را صحیح دانسته است).

«هیچ مسلمانی نیست که در اوّلِ روز، به عیادتِ مسلمانی برود مگر این که هفتاد هزار فرشته تا شب بر او درود می‌فرستند و او را در شب عیادت نمی‌کند مگر این که هفتاد هزار فرشته تا صبح بر او درود می‌فرستند و برایِ او بُستانی در بهشت خواهد بود».

و معنایِ «خریف» میوه‌یِ چیده شده یا همان بُستان (یعنی جایِ چیدنِ میوه) است.

۷۰) فضل و بزرگیِ اذان و مؤذّنین:

* پیامبر ص فرمود:

«مَنْ أذّنَ اثنتیْ عشرةَ سنةً وجبتْ لهُ الـجنّةُ وکتبتْ لهُ فی تأذینهِ فی کلِّ یومٍ ستّونَ حسنةً ولکلِّ إقامةٍ ثلاثونَ حسنةً». (به روایت از ابن ماجه و آلبانی آن را صحیح دانسته است).

«هرکس دوازده سال اذان بگوید، بهشت برای او واجب می‌شود و برای اذان گفتنش در هر روز، شصت حسنه و برایِ هر بار اقامه گفتنش سی حسنه نوشته می‌شود».

* پیامبر ص فرمود:

«المؤذّنونَ أطوَلُ النّاسِ أعناقاً یومَ القیامة». (به روایت از مسلم).

«گردن مؤذّنین در روزِ قیامت از همه درازتر است» [۹].

* پیامبر ص فرمود:

«المؤذّنُ یُغفرُ لهُ مدی صوتهِ وأجرهُ مثلُ أجرِ منْ صلّی معهٌ». (به روایت از طبرانی و آلبانی آن را صحیح دانسته است).

«گناهِ مؤذّن، متناسب با مسافتی که صدایش طی می‌کند بخشوده می‌شود و اجر و پاداشِ او به اندازه‌یِ اجر و پاداشِ کسانی است که با او نماز می‌خوانند».

* از عبدالله بن عبدالرّحمن بن ابی صعصعه روایت شده است که ابوسعید خدری س به او گفت: «می‌بینم که تو گوسفند و صحرا را دوست داری پس وقتی که در میانِ گوسفندانت – یا در صحرایت بودی و برایِ نماز، اذان گفتی صدایت را به صورتِ ندا بلند کن زیرا تا آن جا که صدایِ مؤذّن می‌رسد هیچ جنّی و هیچ انسان و هیچ چیزی صدایِ مؤذّن را نمی‌شنود مگر این که در روزِ قیامت برایش شهادت می‌دهد». ابوسعید گفت: «من این سخن را از رسولِ خدا ص شنیده‌ام». (به روایت از بخاری).

و استاد شیخ عبدالعزیز بن باز / گفته است: خوشا به حالِ مؤذّنین در صورتی که اخلاص داشته باشند – یا این که گفته است: اگر راست‌گو باشند.

[۹] درازی گردن بر درازیِ قد دلالت می‌کند و عرب‌ها، بزرگان و رؤسا را به درازیِ گردن توصیف می‌نمودند و این دلیل بر بلندیِ آنان و علوِّ شأن و مرتبه‌شان بر سایرِ مردم می‌باشد و همین به عنوانِ شرف و بزرگواریِ آنان کافی است. (التّاج الجامع للأصول). (مترجم).

۷۱) دو رکعت نمازی که بهشت را واجب می‌گرداند:

* پیامبر ص فرمود:

«مَا منکمْ منْ أحدٍ یتوضَأُ فیحسنُ الوضوءَ ثمَّ یقومُ فیرْکعُ رکعتینِ یقبلُ علیهما بقلبهِ ووجههِ إلاَّ قدْ أوجبَ». (به روایت از ابوداود و آلبانی آن را صحیح دانسته است).

«هیچ یک از شما نیست که وضویِ کاملی بگیرد سپس برخیزد و دو رکعت نماز بخواند که قلب و جسمِ خود را (هم‌زمان) در آن حاضر نماید مگر این که بهشت برایش واجب می‌گردد».

و «أوْجَبَ» یعنی: بهشت برایش واجب می‌شود، همان‌گونه که در حدیثِ فوق به لفظِ امام مسلم آمده است.

۷۲) فضل و بزرگیِ رفتن به مسجد:

* پیامبر ص فرمود:

«بشّرِ المشّائینَ فی الظّلَمِ إلی المساجدِ بالنّورِ التّامّ یومَ القیامةِ». (ابوداود آن را روایت کرده و آلبانی آن را صحیح دانسته است).

«کسانی را که در تاریکی‌ها، بسیار به مسجد می‌روند به نورِ کامل در روزِ قیامت بشارت ده».

* پیامبر ص فرمود:

«مَنْ غدا إلی المسجدِ أَوْ راحَ، أعدَّ اللهُ لهُ نُزُلاً فی الجنّةِ کلّما غدا أو راحَ». (متّفقٌ علیه).

«هرکس که اوّلِ صبح یا شبانگاه به مسجد برود، هر بار که این کار را انجام می‌دهد خداوند برایِ او منزلگاهی برای خوردنِ طعامِ پربرکت و استراحت، آماده می‌گرداند».

نووی / گفته است که: «نزل»، رزق و روزی و طعام و چیزی است که برایِ مهمان تهیّه می‌شود.

۷۳) هفت کس هستند که خداوند، آنان را زیر سایه‌یِ خویش می‌گیرد:

* پیامبر ص فرمود:

«سبعةٌ یظلّهمُ اللهُ فی ظلّهِ یومَ لا ظلَّ إلاَّ ظلّهُ: إمامٌ عادلٌ وشابٌّ نشأَ فی عبادةِ اللهِ تعالی ورجلٌ قلبهُ معلّقٌ فی المساجدِ ورجلانِ تحابّا فی اللهِ اجتمعَا علیهِ وتفرَّقَا علیهِ، ورجلٌ دعتهُ امرأةٌ ذاتُ منصبٍ وجمالٍ فقالَ: إنّی أخافُ اللهَ ورجلٌ تصدَّقَ بصدقةٍ فأخفاها حتّی لا تعلمَ شمالهُ ما تنفقُ یمینهُ ورجلٌ ذکرَ اللهَ خالیاً ففاضتْ عیناهُ». (متّفقٌ علیه).

«هفت نفر هستند که خداوند، آنان را در روزی که هیچ سایه‌ای جز سایه‌یِ او نیست (یعنی روز قیامت) زیر سایه‌یِ خود می‌گیرد: پیشوایِ عادل، جوانی که در عبادتِ خداوندِ متعال رشد کرده است (و از ابتدا مشغول به عبادتِ او بوده است)، و مردی که دلِ او بسته به مساجد است، و دو نفر که برایِ خدا با هم دوستی می‌کنند و برایِ او باهم جمع می‌شوند و به خاطر او از هم جدا می‌شوند، و مردی که زنی صاحب نَسَب و شریف و زیبا او را (به کارِ نامشروع) دعوت کند ولی او در جواب بگوید: «من از خداوند می‌ترسم»، و مردی که صدقه‌ای می‌دهد و آن‌گونه آن را مخفی می‌نماید که حتّی آن کس که در سمتِ چپِ اوست نمی‌داند که دستِ راستِ او چه چیز را انفاق می‌کند، و مردی که خدا را تنها (و بدون شریک) یاد می‌کند و در نتیجه‌یِ آن، چشمانش از اشک، پر می‌شود».

۷۳) فضل و بزرگیِ وضو:

* پیامبر ص فرمود:

«مَنْ توضّأَ فأحسنَ الوضوءَ خرجتْ خطایاهُ من جسدهِ حتّی تخرج من تحت أظفارهِ». (به روایت از مسلم).

«هر کس وضویِ کاملی بگیرد ‌گناهان (صغیره) و خطاهایش از بدنش و حتّی از زیر ناخن‌هایش خارج می‌شود».

* پیامبر ص فرمود:

«منْ توضّأَ هکذَا غفرَ لهُ ما تقدّمَ منْ ذنبهِ وکانتْ صلاتهُ ومشیهُ إلی المسجدِ نافلة». (به روایت از مسلم).

«هرکس که این چنین وضو بگیرد آن گناهان (صغیره‌ای) که مرتکب شده بخشیده می‌شود و راه رفتن او به سویِ مسجد (برایش) نافله محسوب می‌گردد».

و «نافله» یعنی: زیادی.

۷۵) فضل و بزرگیِ گفتنِ شهادتین بعد از وضو:

* پیامبر ص فرمود:

«مَا منکمْ منْ أحدٍ یتوضّأُ فیحسنُ الوضوءَ ثمَّ یقولُ حینَ یفرغُ منْ وضوئهِ: أشهدُ أنْ لاَ ألهَ إلاَّ اللهُ وحدهُ لا شریك لهُ وأشهدُ أنَّ محمّدا عبدهُ ورسولهُ إلاَّ فتحتْ لهُ أبوابُ الجنّةِ الثّمانیةِ یدخلُ منْ أیُّها شاءَ». (به روایت از ابوداود و آلبانی آن را صحیح دانسته است).

«هیچ یک از شما نیست که وضویِ کاملی بگیرد و بعد از فراغت از آن بگوید: «گواهی می‌دهم که هیچ معبودِ به حقّی جز الله أ نیست، یگانه است و هیچ شریکی ندارد و نیز گواهی می‌دهم که محمّد ص بنده و فرستاده‌یِ اوست، مگر این که درهای هشتگانه‌یِ بهشت به رویِ او باز می‌شود و از هرکدام که خواست، وارد آن می‌شود».

۷۶) فضل و بزرگی دو رکعت، نماز، بعد از وضو:

* پیامبر ص به بلال س فرمود:

«یا بلالُ، حدِّثنی بأرجی عملٍ عملتَهُ فی الإسلامِ. فإنّی سمعتُ دفَّ نعلیك بینَ یدیَّ فی الجنّةِ».

«ای بلال، بهترین عملی را که در اسلام انجام داده‌ای به من بگو که من صدایِ پایِ تو را قبل از خودم در بهشت می‌شنوم».

گفت: «بهترین عملی که به نظر خودم انجام داده‌ام این است که در هیچ زمانی از شب و روز، وضو نگرفته‌ام مگر این که با آن وضو، آن مقدار نماز که برایم تقدیر شده است (و تواناییِ انجام آن را دارم) خوانده‌ام». (متفقٌ علیه است و این، لفظِ بخاری است).

«أرجی»: یعنی عملی که بیشترین امید به به‌دست آوردن پاداش آن هست. «الدّفُّ»: امام نووی / گفته است که: صدایِ کفش و حرکتِ آن بر روی زمین است.

۷۷) تکرار کردنِ اذان به دنبالِ مؤذّن و پاداش آن:

* پیامبر ص فرمود:

«منْ قالَ حینَ یسمعُ النّداءَ: اللّهُمَّ رَبَّ هَذِهِ الدَّعْوَةِ التَّامَّةِ والصَّلاَةِ القَائِمَةِ آتِ مُحَمَّدا الْوَسِیلَهَ وَالْفَضِیلَةَ وابْعَثْهُ مَقَامًا مَحْمُودًا الّذِی وَعَدْتَهُ، حلّتْ لهُ شفاعتی یومَ القیامةِ». (به روایت از بخاری).

«هر کس هنگامی که صدایِ اذان را می‌شنود، بگوید: خداوندا، ای پروردگار و صاحب این دعوت کامل و این نماز برپا شده، آن وسیلت و فضیلت را به محمّد ص (که منزلی در بهشت برای اوست) عطا کن و او را به آن مقام و منزلت پسندیده و شایسته‌ای که به او وعده داده‌ای (که همان مقامِ شفاعتِ بزرگ است) برسان، در این صورت شفاعتِ من برایِ او در روزِ قیامت، روا می‌گردد».

۷۸) فضل و بزرگیِ مسواک:

* پیامبر ص فرمود:

«السّواك مطهرةٌ للفمِ ومرضاةٌ للرَّبِّ». (به روایت از نسایی و آلبانی آن را صحیح دانسته است).

«مسواک، سببِ پاکیزگی دهان و مایه‌ی رضایت پروردگار است».

۷۹) فضل و بزرگیِ نمازهایِ پنجگانه:

* پیامبر ص فرمود:

«الصّلواتُ الخمسُ والجمعة إلَی الجمعةِ کفّارة لما بینهنَّ ما لمْ تغشَ الکبائرُ». (به روایت از مسلم).

«نمازهایِ پنجگانه و از یک نمازِ جمعه تا نمازِ جمعه‌یِ دیگر، کفّاره‌یِ گناهانی است که در اثنایِ آن‌ها، انجام شده به شرطی که شخص، مرتکبِ گناهانِ کبیره نشده باشد».

و «لم تغشَ» یعنی انجام نداده باشد زیرا واجب است که انسان از گناهِ کبیره توبه کرده و برگشته باشد.

۸۰) چوپانِ گوسفندی که پیامبر ص [بر خروج از دوزخ] برایش شهادت داد:

* از انس بن مالک س روایت شده است که گفت: «پیامبر ص صدای مردی را که در مسیرِ او بود شنید که می‌گفت: «الله أکبر، الله أکبر». پیامبر ص فرمود:

«علی الفطرةِ».

«او بر فطرت (دین و اسلام و اهل فطرت) است».

سپس گفت: «لاَ إلهَ إلاَّ اللهُ». پیامبر ص فرمود:

«خرجَ منَ النّارِ».

«(با گفتنِ این جمله) از دوزخ خارج شد».

آنان که با پیامبر بودند به سویِ آن مرد (برای دیدنِ او که باتوجّه به فرموده‌یِ پیامبر، بهشتی بود) از هم پیشی گرفتند؛ دیدند که یک چوپانِ گوسفند است که چون وقتِ نماز رسیده ایستاده و اذان می‌گوید». (آلبانی آن را صحیح دانسته و منذری / گفته است: ابن خزیمه آن را در صحیحش روایت کرده و به همین شکل در صحیحِ مسلم نیز آمده است).

خداوند تو را رحمت کند، به این فضلِ عظیم و پاداشِ بی‌پایان نگاه کن و بدان که قسم به خدا این پاداش، جز برایِ عملِ خالص و پاک و مخلصانه نیست؛ هنگامی که آن چوپان، خدا را در نَفْسش به بزرگی یاد کرد و مخلصانه به عبادتِ او پرداخت به چیزی رسید که رسید، ما هم آن را از خداوندِ بزرگواری می‌خواهیم که فضلش گسترده است.

۸۱) فضل و بزرگیِ کسی که در بیابانی نماز می‌خواند در حالی که تنهاست:

* پیامبر ص فرمود:

«إذا کانَ الرَّجلُ بأرضٍ قیٍّ فحانتِ الصّلاةُ فلیتوضّأْ فإن لمْ یجدْ ماءً فلیتیمّمْ فإنْ أقامَ صلّی معهُ ملکاهُ وإنْ أذّنَ وأقامَ صلّی خلفهُ منْ جنودِ اللهِ مالاَ یُری طرفاهُ». (به روایت از ابوداود و آلبانی آن را صحیح دانسته است).

«هرگاه کسی (تنها) در بیابانی بود و وقت نماز رسید باید وضو بگیرد و اگر آبی (برای وضو) به دست نیاورد باید تیمّم کند سپس اگر اقامه‌یِ نماز گفت، دو فرشته‌یِ محافظش با او نماز می‌خوانند و در صورتی که اذان بگوید و سپس اقامه، آن عدّه از سربازان و مأمورانِ خداوند که دو طرفِ آن، مشخص نیست پشت سر او نماز می‌خوانند».

و «القیّ» به معنی زمین فلات و صحرای بی‌آب و علف است، منذری هم، چنین گفته است.

* پیامبر ص فرمود:

«يَعْجَبُ رَبُّكَ مِنْ رَاعِي غَنَمٍ فِي رَأْسِ شَظِيَّةِ الْجَبَلِ يُؤَذِّنُ بِالصَّلَاةِ وَيُصَلِّي فَيَقُولُ اللَّهُ : انْظُرُوا إِلَى عَبْدِي هَذَا يُؤَذِّنُ وَيُقِيمُ الصَّلَاةَ يَخَافُ مِنِّي قَدْ غَفَرْتُ لِعَبْدِي وَأَدْخَلْتُهُ الْجَنَّةَ». (نسایی و ابوداود آن را روایت کرده و آلبانی صحیح دانسته است).

«پروردگارت از چوپانِ گوسفندی که بر سرِ شکاف کوهی برای نماز اذان می‌گوید و نماز می‌خواند خوشش می‌آید و می‌فرماید: به این بنده‌یِ من نگاه کنید، اذان می‌گوید و نماز را به پا می‌دارد و از من می‌ترسد. من گناهان این بنده‌ام را بخشیدم و او را واردِ بهشت نمودم».

خداوند تو را رحمت کند، به فرموده‌یِ خداوندِ متعال در حدیث فوق دقت کن؛ خلاصه‌یِ حدیثِ فوق، این است که: «از من می‌ترسد» و ثواب و پاداشِ این ترس، در آن جاست که می‌فرماید: «من گناهانِ این بنده‌ام را بخشیدم و او را واردِ بهشت نمودم» پس ثواب و پاداشِ عظیمِ اخلاص برایت مشخّص می‌شود و می‌فهمی که نجات و رهایی فقط به وسیله‌یِ اخلاص به دست می‌آید و بی‌گمان، کسی که از اخلاص محروم شده باشد، نجات و رهایی پیدا نمی‌کند.

خداوندا، محبّتِ خود و حسنِ ظنّ به خود و پرهیز و تقوایِ از خود در نهان و آشکارا را به ما عطا کن که تو بخشنده و بزرگواری.

۸۲) فضل و بزرگی نمازهای صبح و عصر:

* پیامبر ص فرمود:

«منْ صلّی البردینِ دخلَ الجنّةَ». (متّفقٌ علیه).

«هر کس نمازِ صبح و عصر را بخواند واردِ بهشت می‌شود».

و «البَرْدَیْن» یعنی نماز صبح و عصر.

* پیامبر ص فرمود:

«لنْ یلجَ النّارَ أحدٌ صلّی قبلَ طلوع الشّمسِ وقبلَ غروبِهَا ...» یعنی الفجر والعصر. (به روایت از مسلم).

«کسی که قبل از طلوعِ خورشید و قبل از غروبِ آن، نماز (صبح و عصر) بخواند هرگز وارد دوزخ نمی‌شود».

* پیامبر ص فرمود:

«منْ صلّی الصّبحَ فهوَ فی ذمّةِ اللهِ». (به روایت از مسلم).

«هر کس که نمازِ صبح را بخواند، محافظت و نگهداریِ او بر عهده‌یِ خداست».

۸۳) حضور یافتن در نمازِ صبح و عشاء، سلامتی است از نفاق:

* پیامبر ص فرمود:

«لیسَ صلاة أثقلَ علی المنافقینَ منْ صلاةِ الفجرِ والعشاءِ ولوْ یعلمونَ ما فیها لأتوهما ولوْ حبوًا». (متّفقٌ علیه).

«هیچ نمازی برایِ منافقان از نمازِ صبح و نمازِ عشاء گرانتر نیست و اگر می‌دانستند که در آن، چه (خیر و پاداشی) است، به حالتِ سینه‌خیز هم اگر شده، در آن حضور می‌یافتند و آن را به انجام می‌رساندند».

مفهومِ برعکسِ حدیث فوق، این است که از نشانه‌های رهایی از نفاق، حضور در نمازِ جماعتِ صبح و عشاء برایِ رضایِ خداوندِ متعال می‌باشد. واللهُ أعلم.

۸۴) به طورِ کلّی هرکس نماز را ترک کند کافر می‌گردد:

* پیامبر ص فرمود:

«العهدُ الّذی بیننا وبینهمُ الصّلاةُ فمنْ ترکها فقدْ کفرَ». (ترمذی آن را حسن دانسته ولی آلبانی آن را صحیح دانسته است).

«عهد و پیمانی که (حدِّ فاصلِ) بین ما و بینِ آنان (یعنی کفّار) است (انجام) نماز می‌باشد. پس هرکس آن را ترک کند کافر شده است».

* پیامبر ص فرمود:

«بینَ الرّجلِ وبینَ الشّرك والکفرِ ترك الصّلاةِ». (به روایت از مسلم)

«(فاصله‌یِ) بینِ شخص و شرک و کفر، ترکِ نماز است» [۱۰].

* از عبدالله بن عمرو بروایت شده که او از پیامبر نقل کرده است که روزی پیامبر ص از نماز یاد کرد و فرمود:

«منْ حافظَ علیهَا کانتْ لهُ نورًا وبرهانًا ونجاةً یومَ القیامةِ ومنْ لمْ یحافظْ علیها لمْ یکنْ لهُ نورٌ ولا برهانٌ ولا نجاة، وکانَ یومَ القیامةِ معَ قارونَ وفرعونَ وهامانَ وأبیِّ بنِ خلفٍ». (به روایت از احمد، و هیثمی گفته است که رجالِ آن، همه قابلِ اعتمادند و شعیب آن را حسن دانسته است).

«هر کس بر آن محافظت نماید، نماز در روزِ قیامت برایِ او نور و برهان و مایه‌یِ نجاتش خواهد بود و کسی که بر آن محافظت نکند هیچ نور و برهانی نخواهد داشت و نجات پیدا نخواهد کرد و در روزِ قیامت با قارون و فرعون و هامان خواهد بود».

[۱۰] پس هرکس نماز را ترک کند، آن فاصله از بین می‌رود و کافر می‌گردد. (مترجم).

۸۵) ترکِ نمازِ جماعت، قویترین نشانه‌یِ منافق است:

* از ابن مسعود روایت شده است که گفت: «[در زمان پیامبر ص] ما را می‌دیدی که هیچ کس غیر از منافقی که نفاقش معلوم و آشکار بود از نمازِ جماعت تخلّف نمی‌کرد حتّی در صورت ناتوانیِ شخص، زیرِ دستانِ او را از دو طرف می‌گرفتند و او را در صفِ جماعت قرار می‌دادند». (به روایت از مسلم).

۸۶) فضل و بزرگیِ رسیدن به جماعت در هنگامِ تکبیرة الإحرام (امام):

* پیامبر ص فرمود:

«منْ صلّی للهِ أربعینَ یومًا فی جماعةٍ یدرك التّکبیرةَ الأولی کتبَ لهُ براءَتانِ: براءَةٌ منَ النّارِ وبراءَةٌ منَ النّفاقِ». (به روایت از ترمذی و آلبانی آن را حسن دانسته است).

«هر کس برایِ خدا، چهل روز در جماعتی نماز بخواند به گونه‌ای که به تکبیر اوّل (یعنی تکبیرة‌الإحرام) برسد دو برائت برای او نوشته می‌شود: رهایی و برائتی از دوزخ و برائتی از نفاق».

۸۷) فضل و بزرگیِ نمازِ جمعه و رفتن برای آن (به مسجدِ جامع) در اوّلِ بامداد و اجر و پاداشی که دارد:

* پیامبر ص فرمود:

«منْ غسّلَ یومَ الجمعة واغتسلَ وبکّرَ وابتکرَ ومشی ولمْ یرکبْ ودنا مِنَ الإمامِ فاستمعَ ولمْ یلغُ کانَ لهُ بکلِّ خطوةٍ عملُ سنةٍ، أجرُ صیامها وقیامهَا». (ابن ماجه آن را روایت کرده و آلبانی آن را صحیح دانسته است).

«هرکس در روزِ جمعه سرش را بشوید و غسل کند و در اوّلِ بامداد (برای ادایِ آن به مسجدِ جامع) برود تا به اوّلِ خطبه‌یِ امام نیز دست یابد و خود را به او نزدیک گرداند و به او گوش فرا دهد و سخنِ بیهوده نگوید، با هر قدمش (که به سویِ مسجد جامع برمی‌دارد) عبادتِ یک سال و پاداشِ روزه و قیامِ شب‌هایِ آن را خواهد داشت».

من این حدیث را از پدرم – خداوند بقای او را بر بهترین عمل و سلامت کامل، طولانی گرداند – آموختم. خداوند به جایِ من او را پاداش دهد و عاقبت ما و او و تمامیِ مسلمانان را نیکو گرداند. آمین.

۸۸) عملی مکتوب در علیّین:

* پیامبر ص فرمود:

«منْ خرجَ منْ بیتهِ متطهّرًا إلی صلاةٍ مکتوبةٍ، فأجرهُ کأجرِ الحاجِّ المحرمِ، وَمنْ خرج إلی تسبیحِ الضّحی لا ینصبهُ إلاَّ إیاهُ فأجرهُ کأجرِ المعتمرِ، وصلاة علی أثرِ صلاةٍ لا لغوٌ بینهما کتابٌ فی علیّینَ». (به روایت از ابوداود و آلبانی آن را حسن دانسته است).

«هرکس، پاک و مطهّر و با وضو برای (ادایِ جماعتِ) نمازی واجب از خانه‌اش خارج شود، پاداشِ او به اندازه‌یِ یک حاجیِ در حال احرام است و کسی که از منزلش به نیّتِ انجامِ نماز چاشتگاه بیرون آید و چیزی غیرِ آن، او را از خانه بیرون نیاورده باشد، پاداشِ او همانندِ پاداشِ کسی است که عمره‌ای به جا آورده باشد و یک نماز به دنبالِ نمازی دیگر که سخنِ بیهوده‌ای در بینِ آن‌ها صورت نگیرد، نوشته‌ای در «علیّین» است».

۸۹) دعایِ بزرگی که گوینده‌یِ آن نومید نمی‌شود و به خواسته‌یِ خویش می‌رسد:

* پیامبر ص فرمود:

«دعوّةُ ذی‌النّونِ إذ دعَا وهوَ فی بطنِ الحوتِ: لا إلهَ إلاَّ أنْتَ سبحانَك إنّی کنتُ منَ الظّالمینَ. فإنّهُ لـمْ یدعُ بها رجلٌ مسلمٌ فی شیءٍ قطُّ إلاَّ استجابَ اللهُ لهُ». (به روایت از ترمذی و آلبانی آن را صحیح دانسته است).

«دعایِ حضرتِ یونس وقتی که در شکمِ آن ماهی بود و دعا کرد، این بود که گفت: هیچ معبودِ به حقّی جز تو نیست، تو پاک و منزّهی. من از زمره‌یِ ستمکاران گشتم، هیچ انسان مسلمانی این دعا را هیچ وقت و در موردِ هیچ چیزی نخوانده است مگر این که خداوند، دعایش را مستجاب کرده است».

۹۰) حدیثی که چگونگیِ استجابتِ دعا را توضیح می‌دهد:

* از ابوسعید خُدری س روایت شده که از پیامبر ص نقل کرده است که فرمود:

«ما منْ مسلمٍ یدعو لیسَ بإثمٍ ولا بقطیعةِ رحمٍ إلاَّ أعطاهُ إحدی ثلاثٍ: إمَّا أنْ یجعلَ لهُ دعوتهُ وإمّا أنْ یدّخرها لهُ فی الآخرةِ وإمّا أن یدفعَ عنهُ منَ السّوءِ مثلها». (بخاری در ادب مفرد، آن را روایت کرده و آلبانی آن را صحیح دانسته است).

«هیچ مسلمانی، دعایی که برایِ گناه یا قطعِ رابطه‌یِ خویشاوندی نباشد، نمی‌کند مگر این که خداوند، یکی از سه مورد (زیر) را به او عطا می‌کند: یا این که دعایش مستجاب می‌گردد یا آن را برای آخرتش قرار می‌دهد (و در آن جا متناسب با آن، به او نعمت می‌دهد و درجه‌اش را بالا می‌برد) یا این که بدیی مثلِ آن را از او دفع می‌گرداند».

۹۱) در موردِ محفوظ شدن از شرِّ شیطان:

* پیامبر ص فرمود:

«أعوذُ باللهِ العظیمِ وبوجههِ الکریمِ وسلطانهِ القدیمِ مِنَ الشّیطانِ الرّجیمِ، فإذا قالَ ذلك، قالَ الشّیطانُ: حفظَ منّی سائرَ الیومِ». (ابوداود آن را روایت کرده و آلبانی آن را صحیح دانسته است).

«پناه می‌برم به خداوندِ بزرگ و وجودِ بسیار بخشنده‌اش و قدرتِ همیشگی‌اش از شیطانِ رجم شده. و هر وقت که شخص، این را بخواند شیطان می‌گوید: بقیّه‌یِ روز، او از من حفظ شد».

* پیامبر ص فرمود:

«منْ قالَ إذا خرجَ منْ بیتهِ: بِسمِ اللهِ توکّلتُ علی اللهِ، لا حول ولا قوّةَ إلاَّ باللهِ، یقالُ لهُ حینئذٍ: کفیتَ ووقیتَ وهدیتَ وتنحی عنهُ الشّیطانُ فیقولُ لشیطانٍ آخرَ: کیفَ لك برجلٍ قد هدیَ وکفیَ ووقیَ؟» (ابوداود آن را با اِسناد حسن روایت کرده، همان‌گونه که علاّمه ابن باز / در «تحفة الأخیار» بدان اشاره کرده است).

«هرکسی که در هنگام بیرون رفتن از خانه بگوید: به نام خدا، توکّل کردم به او، هیچ توانایی و نیرویی نیست مگر با (توانایی و نیرویِ) او، در این هنگام به او گفته می‌شود: (به وسیله‌یِ این دعا) تو کفایت شدی و محافظت شدی و هدایت شدی و شیطان از او دور کرده می‌شود پس به شیطان دیگری می‌گوید: با مردی که هدایت شده و کفایت شده و محفوظ گشته است چگونه‌ای (و با او چه کار می‌کنی)؟».

۹۲) فضل و بزرگیِ دعا:

* پیامبر ص فرمود:

«لیسَ شیءٌ أکرمَ علی الله سبحانهُ منَ الدُّعاءِ». (به روایت از ابن ماجه و آلبانی آن را حسن دانسته است).

«هیچ چیزی برای خداوندِ سبحان از دعا گرامی‌تر نیست».

۹۳) دعایی بزرگ بعد از بلند شدن از رکوع:

* از رفاعه بن رافع الزّرقی س روایت شده است که گفت: «روزی پشتِ سرِ پیامبرص نماز می‌خواندیم. ایشان وقتی که سرش را از رکوع بلند کرد فرمود: «سمعَ الله لمنْ حمدهُ»، و در ادامه‌یِ آن، مردی گفت:

«ربّنا ولك الحمدُ حمدًا کثیرًا طیّبًا مبارکًا فیه».

«پرودگارا! و حمد و ستایش فقط مخصوصِ تو است حمدی فراوان و پاک و مبارک در آن».

وقتی که پیامبر از نماز خارج شد فرمود:

«منِ المتکلّمُ؟»

گوینده‌یِ (آن دعا) که بود؟

آن شخص گفت: من. پیامبر ص فرمود:

«لقدْ رأیتُ بضعةً وثلاثینَ ملکًا یبتدرونها أیّهمْ یکتبها أوّلُ». (به روایت از بخاری).

«سی و چند فرشته را دیدم که از همدیگر پیشی می‌گرفتند تا ببینند کدامشان اوّل، آن را می‌نویسد».

ولی بعضی از پیش‌نمازان برایِ رفتن به سجده عجله می‌کنند و با این کارشان، این فضلِ عظیم را از خود و آنان که پشتِ سرشان نماز می‌خوانند سلب می‌کنند.

۹۴) بهترین دعا:

* از انس س روایت شده که گفت: «مردی پیشِ رسولِ خدا ص آمد و گفت: «ای رسولِ خدا کدام دعا بهتر است؟» پیامبر ص فرمود:

«سلِ اللهَ العفوَ والعافیة فی الدّنیا والآخرةِ».

«گذشت (ازگناهانت) و سلامتی در دنیا و آخرت را از خداوند بخواه».

فردایِ آن روز، دوباره آن مرد آمد و گفت: «ای نبیِّ خدا کدام دعا بهتر است؟» پیامبر ص فرمود:

«سلِ اللهَ العفوَ والعافیةَ فی الدّنیا والآخرةِ فإذا أعطیتَ العافیةَ فی الدّنیا والآخرةِ فقدْ أفلحتَ». (بخاری آن را در ادبِ مفرد روایت کرده و آلبانی گفته که صحیح است).

«گذشت (از گناهانت) و سلامتی در دنیا و آخرت را از خداوند بخواه و هرگاه سلامتی در دنیا و آخرت به تو داده شود، رستگار شده‌ای».

۹۵) نزدیک‌ترین حالتِ بنده به پروردگارش:

* پیامبر ص فرمود:

«أقربُ ما یکونُ العبدُ من ربّهِ وهوَ ساجدٌ فأکثرُوا فیهِ الدّعاءَ». (به روایت از مسلم).

«نزدیکترین حالتِ بنده نسبت به پروردگارش در حالی است که او در سجده است پس در آن، زیاد دعا کنید».

۹۶) دعای بازپرداختِ قرض:

* علی س به بنده‌ای که قراردادِ آزاد کردنِ خود را در ازایِ وجهِ معیّنی بسته بود و پیشِ او از دیْن و بدهکاری‌اش شکایت نمود، گفت: آیا کلماتی را به تو یاد ندهم که رسولِ خدا ص به من یاد داد که اگر آن را بخوانی و بدهی‌هایت به اندازه‌یِ کوهِ صبر باشد، خداوند، آن را به جایِ تو ادا می‌نماید!. و در ادامه گفت: بگو:

«اللّهمَّ اکْفِنِی بِحَلاَلِك عَنْ حَرَامِك وأَغْنِنِیِ بِفَضْلِك عنْ مَنْ سِوَاك». (ترمذی آن را روایت کرده و آلبانی حسن دانسته است).

«خداوندا، تو خود به وسیله‌یِ حَلالت، مرا از حرامت (بی‌نیاز کن و) کفایت نما و با فضل و کرمت مرا از غیرِ خودت بی‌نیاز فرما».

۹۷) مستحب بودنِ دعا در هنگامِ شنیدنِ صدایِ خروس:

* پیامبر ص فرمود:

«إذا سمعتمْ صیاحَ الدّیکةِ فاسألوا منْ فضلهِ، فإنّها رأتْ ملکًا». (متّفقٌ علیه).

«هرگاه صدای خروسی را شنیدید از فضل خداوند طلب کنید، زیرا آن خروس، فرشته‌ای دیده است».

۹۸) پناه بردنِ به خدا از قضایِ بد و رسیدنِ سختی و بیچارگی:

* از ابوهریره س روایت شده که گفت: «رسول خدا ص از زیادی عایله و درویشی و از سختی و بیچارگی و قضایِ بد و شاد شدنِ دشمنان (و ذلیل شدن در مقابل آنان) به خداوند پناه می‌بُرد».

۹۹) بیشترین دعایِ پیامبر ص:

* از انس س روایت شده که گفت: «بیشترین دعای پیامبر ص این بود:

«اللّهمَّ ربّنا آتنا فی الدّنیا حسنةً وفی‌الآخرةِ حسنةً وقنا عذابَ النّارِ». (متّفقٌ علیه).

«خداوندا! و ای پروردگار ما، در دنیا به ما نیکی ده و در آخرت نیز نیکی عطا کن و ما را از عذابِ دوزخ محفوظ دار».

* از عایشه ل روایت شده است که بیشترین دعایِ پیامبر، قبل از رحلتش این بود:

«اللّهمَّ إنّی أعوذُ بك منْ شرّ ما عملتُ ومنْ شرِّ ما لمْ أعملْ». (به روایت از ترمذی و آلبانی آن را صحیح دانسته است).

«خداوندا، من از شرِّ آنچه که انجام داده‌ام و نیز از شرِّ آنچه که انجام نداده‌ام (و می‌بایست انجام می‌دادم) به تو پناه می‌برم».

۱۰۰) دعایی برای استواری و ثبات در دین خدا:

* پیامبر ص فرمود:

«یا مقلّبَ القلوبِ ثبّتْ قلبی علی دینك». (به روایت از ترمذی و آلبانی آن را صحیح دانسته است).

«ای گرداننده‌یِ قلبها، قلبِ مرا بر دینت ثابت و استوار فرما».

۱۰۱) دعایی که درهایِ آسمان برایِ آن، باز می‌شود:

* از ابن عمر ب روایت شده است که گفت: «داشتیم با پیامبر ص نماز می‌خواندیم که یکی از حاضرین گفت:

«اللهُ أکبرُ کبیرًا، والحمدُللهِ کثیرًا وسبحانَ اللهِ بکرةً وأصیلاً».

«خداوند، بی‌گمان از هر چیز بزرگ‌تر است و سپاس و ستایش فراوان برای او و خداوند پاک و منزّه است (و من تسبیح او می‌گویم) در هر صبح و عصر (یعنی همیشه)».

پیامبر ص فرمود:

«منِ القائلُ کلمةَ کذا وکذَا؟»

«چه کسی بود که چنین و چنان گفت؟»

شخصی از حاضرین گفت: «من، ای رسول خدا». ایشان فرمودند:

«عجبتُ لها، فتحتْ لها أبوابُ الجنّةِ».

«از آن تعجب کردم، درهای آسمان برای آن (دعا) باز شد».

ابن عمر گفت: «و من از زمانی که آن حدیث را از پیامبر ص شنیدم، آن دعا را ترک نکردم». (به روایت از مسلم / در قسمتِ آنچه که بینِ تکبیرة‌الإحرام و قرائتِ فاتحه خوانده می‌شود).

۱۰۲) خانه‌ای در بهشت برای کسی که مسجدی بسازد حتّی اگر به اندازه‌یِ جایِ پرنده‌ای باشد:

* پیامبر ص فرمود:

«منْ بنی مسجدًا ولوْ لمفحصِ قطاةٍ بنی اللهُ لهُ بیتًا فی الجنّةِ». (به روایت از امام احمد و آلبانی آن را صحیح دانسته است).

«هرکس مسجدی بسازد حتّی اگر به اندازه‌یِ جایی باشد که یک مرغِ سنگْ‌خواره برای تخم‌گذاری در زمین می‌کند، خداوند برایِ او خانه‌ای در بهشت بنا می‌کند».

و «مفحصُ قطاةٍ» یعنی جایی که مرغِ سنگ‌خواره حفر می‌کند و در آن، تخم‌گذاری می‌نماید.

۱۰۳) فضل و بزرگیِ نمازِ سنّتِ قبل از نماز صبح:

* پیامبر ص فرمود:

«رکعتا الفجرِ خیرٌ منَ الدّنیا وما فیهَا». (به روایت از مسلم).

«دو رکعت نمازِ (سنّتِ) صبح از دنیا و هر آنچه در آن است بهتر است».

و «رکعتا الفجر» یعنی: نماز سنّتِ قبل از نمازِ صبح.

۱۰۴) فضل و بزرگیِ نمازهایِ سنّتِ راتبه:

* پیامبر ص فرمود:

«منْ ثابرَ علی اثنتی عشرةَ رکعةً فی الیومِ واللّیلةِ دخلَ الجنّةَ: أربعًا قبلَ الظُّهرِ ورکعتینِ بعدهَا ورکعتینِ بعدَ المغربِ ورکعتینِ بعدَ العشاءِ ورکعتینِ قبلَ الفجرِ». (به روایت از نسائی و آلبانی آن را صحیح دانسته است).

«هر کس که بر خواندن دوازده رکعت نماز در هر شبانه‌روز، مداومت داشته باشد واردِ بهشت می‌شود: چهار رکعت قبل از نمازِ ظهر و دو رکعت بعد از آن و دو رکعت بعد از نمازِ مغرب و دو رکعت بعد از نمازِ عشاء و دو رکعت قبل از نمازِ صبح».

و در روایت دیگری از مسلم آمده است که: «... مگر این که خداوند خانه‌ای برایِ او در بهشت می‌سازد و یا، ... مگر این که خانه‌ای در بهشت برایش ساخته می‌شود».

۱۰۵) فضل و بزرگیِ نمازِ سنّتِ ظهر و پاداشِ عظیم آن:

* پیامبر ص فرمود:

«منْ حافظَ علی أربعِ رکعاتٍ قبلَ الظُّهرِ وأربعٍ بعدها، حرّمهُ الله علی النّارِ». (به روایت از ترمذی و آلبانی آن را حسن دانسته است).

«هر کس بر (خواندن) چهار رکعت (نمازِ سنّتِ) قبل از نماز ظهر و چهار رکعت بعد از آن، مداومت داشته باشد خداوند (سوزاندنِ) او را بر آتشِ دوزخ حرام می‌گرداند».

۱۰۶) فضل و بزرگیِ دو رکعت نمازِ بعد از انجامِ گناه:

* پیامبر ص فرمود:

«ما منْ رجلٍ یذنبُ ذنبًا، ثمَّ یقومُ فیتطهَّرُ ثمَّ یصلِّی، ثمَّ یستغفرُ اللهَ إلاَّ غفرَ اللهُ لهُ». (به روایت از ترمذی و آلبانی آن را حسن دانسته است).

«هیچ کسی نیست که گناهی مرتکب شود سپس برخیزد و وضو بگیرد و بعد نماز بخواند و سپس از خدا طلبِ بخشش نماید مگر این که خداوند، او را می‌بخشاید».

۱۰۷) همراهی با پیامبر ص در بهشت:

* از ربیعه بن کعب الأسلمی س روایت شده است که او به پیامبر ص گفت: «از تو می‌خواهم که در بهشت با تو باشم» پیامبر ص فرمود:

«أوَ غیرَ ذلك؟»

«آیا چیزِ دیگری هم می‌خواهی؟»

او گفت: «فقط همین را می‌خواهم» پیامبر ص فرمود:

«فأعنّی علی نفسك بکثرةِ السّجودِ». (به روایت از مسلم).

«پس با سجده‌یِ زیاد (در نماز) مرا برای همراه گردانیدن تو با خود (در بهشت) یاری کن».

۱۰۸) فضل و بزرگیِ سجده برای خداوند ربّ‌ العالمین:

* از ثوبان س روایت شده که درباره‌یِ عملی که او را وارد بهشت نماید یا محبوب‌ترین عمل نزد خداوند از پیامبر ص سؤال نمود. ایشان در جواب به او فرمودند:

«علیك بکثرةِ السُّجودِ للهِ فإنّك لا تسجدُ للهِ سجدةً إلاّ رفعك اللهُ بها درجةً وَحطَّ بها عنك خطیئةً». (به روایت از مسلم).

«زیاد برایِ خدا سجده کن زیرا برای خدا هیچ سجده‌ای نمی‌بری مگر این که خدا به دلیلِ آن، (مقامِ) تو را یک درجه بالا می‌برد و با آن، یک گناه از تو پاک می‌کند».

* پیامبر ص فرمود:

«ما منْ عبدٍ یسجدُ للهِ سجدةً إلاَّ كتبَ اللهُ بها حسنةً ومحا عنهُ بها سیِّئةً ورفعَ لهُ بهَا درجةً، فاستکثروا منَ السُّجودِ». (به روایت از ابن ماجه و آلبانی آن را صحیح دانسته است).

«هیچ عبدی نیست که برایِ خدا سجده‌ای بِبَرد مگر این که خداوند با آن، برایش حسنه‌ای می‌نویسد و گناهی از او پاک می‌کند و (مقامِ) او را درجه‌ای بالا می‌برد. پس زیاد (برایِ خدا) سجده کنید».

۱۰۹) فضل و بزرگی دو رکعت نمازِ چاشت:

* پیامبر ص فرمود:

«لا یحافظُ علی صلاةِ الضُّحی إلاَّ أوّابٌ». قال: «و هیَ صلاة الأوّابینَ». (به روایت از طبرانی و آلبانی آن را حسن دانسته است).

«بر نمازِ چاشتگاه مداومت نمی‌کند مگر کسی که اوّاب و بسیار توبه کننده باشد» سپس فرمود: «و این نماز، نمازِ اوّابین است».

* پیامبر ص فرمود:

«إنْ صلّیتَ الضّحی رکعتینِ لَـمْ تُکتبْ منَ الغافلین». (به روایت از بزار و آلبانی آن را حسن دانسته است).

«اگر دو رکعت نماز چاشت بخوانی از زمره‌یِ غافلان نوشته نخواهی شد».

۱۱۰) فضل و بزرگیِ قیامِ شب:

* پیامبر ص فرمود:

«إنَّ فی اللّیلِ لساعةً، لا یوافقها رجلٌ مسلمٌ یسألُ اللهَ خیرًا منْ أمرِ الدُّنیا والآخرةِ إلاَّ أعطاهُ إیّاهُ وذلك کلُّ لیلةٍ». (به روایت از مسلم).

«بی‌گمان در شب، ساعتی هست که هیچ مسلمانی در حالی که خیر و نیکی در امرِ دنیا و آخرت را از خدا می‌خواهد، به آن برخورد نمی‌کند مگر این که آن را به او عطا می‌کند و این حالت در هر شبی وجود دارد».

* پیامبر ص فرمود:

«منْ قَرأَ عشرَ آیاتٍ فی لیلةٍ کتبَ لهُ قنطارٌ منَ الأجرِ والقنطارُ خیرٌ منَ الدّنیا وما فیها فإذا کانَ یومَ القیامةِ یقولُ ربّك : إقرأْ وَارْقَ بکلِّ آیةٍ درجةً حتّی ینتهی إلی آخرِ آیةٍ معهُ یقولُ اللهُ للعبدِ: اِقبضْ فیقولُ العبدُ بیدهِ: یا ربِّ أنتَ أعلمُ. یقولُ بهذهِ الخلدَ وبهذهِ النّعیمَ». (به روایت از طبرانی و آلبانی آن را حسن دانسته است).

«هر کس در هر شب که ده آیه بخواند برای او یک قنطار پاداش، نوشته می‌شود و قنطار از دنیا و هر آنچه در اوست بهتر (و بیشتر) است، و وقتی روزِ قیامت بیاید پروردگارت (به او) می‌گوید: «(قرآن) بخوان و با هر آیه یک درجه بالا رو» تا این که وقتی به آخرین آیه که می‌داند می‌رسد، خداوند عزّ و جل به او می‌گوید: «بگیر» او می‌گوید: «ای پروردگارم، (من نمی‌دانم چه چیز را بگیرم) و تو داناتری (به این کار از من)». خداوند می‌فرماید: «با این دست، جاودانگی و با این دست نعمت را (بگیر)».

و شیخ آلبانی / گفته است: «اِقبضْ» یعنی با دستِ راستت، جاودانگی و با دستِ چپت نعمت [بهشت] را بگیر.

۱۱۱) فضل و بزرگیِ با وضو بودنِ شب:

* پیامبر ص فرمود:

«منْ باتَ طاهرًا باتَ فی شعارهِ ملكٌ فلا یستیقظُ إلاَّ قالَ الملكُ: اللّهمَّ اغفرْ لعبدك فلانٍ فإنّهُ باتَ طاهرًا». (ابن حبّان آن را صحیح دانسته و آلبانی با او موافقت کرده است).

«هرکس شب، وضو داشته باشد (و خوابش ببرد) فرشته‌ای در لباسش شب با او می‌ماند و او از خواب بیدار نمی‌شود مگر این که (قبل از آن)، آن فرشته می‌گوید: خداوندا، فلان بنده‌ات را ببخشای زیرا که او، شب، با وضو بوده است».

و منذری گفته است: «و معنای والشّعار، لباس یا چیزی غیرِ آن است که به بدن می‌چسبد [مثلاً لباس زیر].

۱۱۲) غذا می‌خورد و دعا می‌کند و لباس می‌پوشد و دعا می‌کند و در نتیجه بخشیده می‌شود:

* پیامبر ص فرمود:

«منْ أکلَ طعامًا ثمَّ قالَ: الحمدُللهِ الّذی أطعمنی هذا الطّعامَ ورزقنیهِ منْ غیرِ حولٍ منّی ولا قوّةٍ غُفرَ لهُ ما تقدّمَ منْ ذنبهِ وما تأخّرَ»، قالَ: «ومنْ لبسَ ثوباً فقالَ: الحمدُللهِ الّذی کسانی هذا الثّوبَ ورزقینهِ منْ غیرِ حولٍ منّی ولا قوّةٍ، غُفرِ لهُ ما تقدَّمَ منْ ذنبهِ وما تأخَّر». (به روایت از ابوداود و آلبانی آن را حسن دانسته است، به غیر از زیادی «وما تأخر» در دو موضع حدیث).

«هر کس غذایی بخورد و سپس بگوید: سپاس و ستایش، مخصوص خداوندی است که این غذا را به من خوراند و آن را روزی من گردانید بدون (صرف) زحمت و نیرویی از طرف من، گناهانِ گذشته و آینده‌یِ او بخشیده می‌شود» و باز فرمود: «و هر کس اگر لباسی پوشید بگوید: سپاس و ستایش برایِ خدایی که این لباس را بر من پوشانید و روزی من گردانید بدون (صرفِ) زحمت و نیرویی از طرفِ من، گناهان گذشته و آینده‌یِ او بخشیده می‌شود».

۱۱۳) چگونه شخص، در زمره‌یِ ذاکرین نوشته خواهد شد؟

* پیامبر ص فرمود:

«إذا أیقظَ الرَّجُلُ أهلهُ منَ اللَّیلِ فصلّیا – أو صلّی– رکعتینِ جمیعًا کتبَا فی الذّاکرینَ والذّاکراتِ». (به روایت از ابوداود و امام نووی / آن را صحیح دانسته و آلبانی با او موافقت کرده است).

«هرگاه مرد، همسرش را در شب بیدار نماید و با حواسِّ جمع، دو رکعت نماز بخوانند – (یا به روایتی دیگر) بخواند – در زمره‌یِ مردان و زنانِ ذاکر نوشته می‌شوند».

۱۱۴) نیّتی که معادلِ قیامِ شب می‌باشد:

* پیامبر ص فرمود:

«منْ أتی فراشَهُ وهوَ ینوی أنْ یقومَ فیصّلی مِنَ اللّیلِ، فغلَبْتهُ عینهُ حتّی یصبحَ کتبَ لهُ ما نوی وکانَ نومهُ صدقةً علیهِ منْ ربّهِ». (به روایت از ابن ماجه و آلبانی آن را صحیح دانسته است).

«هر کس به رختِ‌خوابش برود در حالی که نیّتِ آن را دارد که شب برخیزد و نماز بخواند ولی خواب تا صبح بر چشمانش غلبه کند، آنچه که نیّت کرده برایش نوشته می‌شود و خوابش، صدقه‌ای برایِ او از طرفِ پروردگارش می‌گردد».

۱۱۵) نمازی به ارزش صد هزار نماز:

* پیامبر ص فرمود:

«صلاةٌ فی مسجدی أفضلُ مِنْ ألفِ صلاةٍ فیما سواهُ إلاّ المسجدَ الحرامَ وصلاةٌ فی المسجدِ الحرامِ أفضلُ منْ مائةِ ألفِ صلاةٍ فیما سواهُ». (به روایت از ابن ماجه و آلبانی آن را صحیح دانسته است).

«یک نماز در مسجدِ من از هزار نماز در مسجدی دیگر غیر از مسجدالحرام، و یک نماز در مسجدالحرام از صدهزار نماز در مسجدی غیر آن، بهتر است».

۱۱۶) فضل و بزرگیِ نمازِ اشراق:

* پیامبر ص فرمود:

«منْ صلّی الصّبحَ فی جماعةٍ ثمَّ قعدَ یذکرُ اللهَ حتّی تطلعَ الشّمسُ ثمَّ صلّی رکعتینِ، کانتْ لهُ کأجرِ حَجّةٍ وعمرةٍ تامّةٍ تامّةٍ تامّةٍ». (به روایت از ترمذی و آلبانی آن را صحیح دانسته است).

«هر کس نمازِ صبح را به جماعت بخواند سپس بنشیند و مشغول ذکر خدا شود تا این که خورشید طلوع کند سپس دو رکعت نماز بخواند، اجری معادل با یک حج و عمره‌یِ کاملِ کاملِ کامل خواهد داشت».

۱۱۷) پاداشِ بزرگ ارکانِ اسلام:

* از ابو هریره س روایت شده که نقل کرد که: «یک عرب صحرانشین پیشِ رسول خدا ص آمد و گفت: «ای رسول خدا، مرا بر عملی که اگر آن را انجام دهم به بهشت بروم راهنمایی فرما». پیامبر فرمود:

«تعبدُ اللهَ لا تشرك بهِ شیئًا وتقیمُ الصّلاةَ المکتوبةَ وتؤدّی الزّکاةَ المفروضةَ وتصومُ رمضانَ».

«خدا را عبادت می‌کنی و هیچ چیزی را شریکِ او قرار نمی‌دهی و نمازهایِ واجب را به جا می‌آوری و زکاتِ فرض را می‌پردازی و ماهِ رمضان را روزه می‌گیری».

آن مرد گفت: «قسم به کسی که جانم در دستِ اوست، هیچ‌گاه بر این مقدار، چیزی نمی‌افزایم و چیزی از آن نمی‌کاهم». پیامبر ص فرمود:

«منْ سرّهُ أنْ ینظرَ إلی رجلٍ منْ أهلِ الجنّةِ فلینظرْ إلی هذا». (متّفقٌ علیه).

«هر کس از نگاه کردن به مردی بهشتی شاد می‌شود به این مرد نگاه کند».

۱۱۸) از فضایلِ حضور در نمازِ جماعت:

* پیامبر ص فرمود:

«إذا قالَ الإمامُ: غیرِ المغضوبِ علیهمْ ولا الضّالّینُ، فقولوا: آمین، فإنّهُ منْ وافقَ قولهُ قولَ الملائکةِ غُفرَ لهُ ما تقدّم منْ ذنبهِ». (متّفقٌ علیه).

«هرگاه پیش‌نماز گفت: «غیرِ المغضوبِ علیهمْ ولا الضّالّینُ»، شما بگویید: «آمین» زیرا هر کس که گفته‌اش با گفته‌یِ فرشتگان همراه گردد تمام گناهانِ گذشته‌اش بخشیده می‌شود» [۱۱].

و ای برادر مسلمانم، این فضل و بزرگی برای کسی که به نمازِ جماعت نرود حاصل نمی‌گردد. واللهُ أعلم.

[۱۱] یعنی فرشتگان هم در آن زمان «آمین» می‌گویند.

۱۱۹) بیم دادن از ترکِ زکات:

* پیامبر ص فرمود:

«ما منْ رجلٍ لهُ مالٌ لا یؤدّی حقّ مالهِ إلاَّ جعلَ لهُ طوقًا فی عنقهِ شجاعٌ أقرعُ وهوَ یفرَّ منهٌ وهوَ یتّبعهُ» ثمَّ قرأَ مصداقهُ منْ کتابِ اللهِ :

﴿وَلَا يَحۡسَبَنَّ ٱلَّذِينَ يَبۡخَلُونَ بِمَآ ءَاتَىٰهُمُ ٱللَّهُ مِن فَضۡلِهِۦ هُوَ خَيۡرٗا لَّهُمۖ بَلۡ هُوَ شَرّٞ لَّهُمۡۖ سَيُطَوَّقُونَ مَا بَخِلُواْ بِهِۦ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِۗ [آل عمران: ۱۸۰]. (به روایت از نسایی و آلبانی آن را صحیح دانسته است و آیه سوره‌یِ آل عمران آیه‌ی ۱۸۰ است).

«هیچ کس نیست که مالی داشته باشد ولی حقِّ آن (یعنی زکاتِ آن) را نپردازد مگر این که از آن مال، طوقی در گردنش و مار افعی کرک ریخته‌ای (از شدت سمّی بودن) برایش به وجود آورده می‌شود که او از دستِ آن فرار می‌کند و آن مار تعقیبش می‌نماید». سپس مصداق آن را در کتابِ خداوندِ عزّ و جلّ قرائت فرمود:

«آنان که نسبت بدانچه خداوند از فضل و نعمتِ خود بدیشان عطا کرده است بخل می‌ورزند (و زکاتِ مال به در نمی‌کنند) گمان نکنند که این کار برایِ آنان خوب است و به سودِ ایشان است بلکه این کار برایِ آنان بد است و به زیانِ آنان تمام می‌شود. در روزِ قیامت همان چیزی که بدان بخل ورزیده‌اند طوقِ (سنگینِ اسارت بر گردن) ایشان می‌شود».

۱۲۰) فضل و بزرگیِ کفالتِ یتیم‌ها و بیوگان:

* پیامبر ص فرمود:

«أنا وَکافلُ الیتیمِ فی الجنّةِ هکذَا» وأشارَ بالسّبّابةِ والوُسطی وَفرّجَ بینهما. (به روایت از بخاری).

«من و کسی که سرپرستیِ یتیمی را برعهده می‌گیرد در بهشت، این گونه‌ایم» و به انگشت سبابه و میانی اشاره کرد و بینِ آن‌ها را گشود.

* پیامبر ص فرمود:

«السّاعی علی الأرملةِ والمسکینِ کالمجاهدِ فی سبیلِ اللهِ – وأحسبهُ قالَ – وَکالقائمِ الّذی لا یفترُ وکالصّائمِ الّذی لا یفطرُ». (متّفقٌ علیه).

«کسی که سرپرستیِ بیوگان و یتیمان را بر عهده می‌گیرد همانندِ مجاهد در راه خدا است – و فکر می‌کنم که (در ادامه‌یِ آن) گفت: - و همانندِ کسی است که پیوسته هر شب را به عبادت می‌گذراند و نیز مانند روزه‌داری که هر روز، روزه می‌گیرد».

۱۲۱) فضل و بزرگیِ فرزند:

* پیامبر ص فرمود:

«إذا ماتَ الإنسانُ انقطعَ عملهُ إلاَّ منْ ثلاثٍ: ‌صدقةٍ جاریةٍ أو علمٍ ینتفعُ بهِ أوْ ولدٍ صالحٍ یدعو لَهُ». (به روایت از مسلم).

«هرگاه انسان فوت کرد، اعمالش به پایان می‌رسد و قطع می‌شود مگر سه چیز: صدقه‌ای جاریه یا علمی که دیگران از آن بهره‌مند می‌شوند یا فرزندِ صالحی که برایِ او دعا کند».

* پیامبر ص فرمود:

«إِنَّ اللَّهَ لَيَرْفَعُ الدَّرَجَةَ لِلْعَبْدِ الصَّالِحِ فِى الْجَنَّةِ فَيَقُولُ: يَارَبِّ أَنَّى لِى هَذِهِ فَيَقُولُ بِاسْتِغْفَارِ وَلَدِكَ لَكَ». (به روایتِ امام احمد و ابن ماجه و شیخ آلبانی آن را حسن دانسته است).

«خداوند، درجه‌یِ عبدِ صالح را در بهشت بالا می‌برد و او (با تعجّب) می‌گوید: ای پروردگارم، این از کجا به من رسیده است؟» و خداوند در جوابِ او می‌فرماید: به وسیله‌ی طلبِ بخشش فرزندت برایِ تو». در روایتِ بیهقی آمده است: «به وسیله‌ی دعایِ فرزندت برایِ تو».

پس بر هر پدر و مادری لازم است که فرزندانشان را صالح تربیت نمایند تا به این اجر و پاداشِ عظیم برسند و نیز شایسته است که هر فرزندی برایِ پدر و مادرش دعا کند زیرا این کار، کمترین و ساده‌ترین چیزی است که یک فرزند می‌تواند حق‌شناسانه به پدر و مادرش تقدیم کند. خداوندِ متعال می‌فرماید:

﴿وَقُل رَّبِّ ٱرۡحَمۡهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرٗا ٢٤ [الإسراء: ۲۴].

«بگو: ای پروردگارم، آنان را ببخشای و رحمت کن همان گونه که آنان مرا از کوچکی تربیت نمودند».

۱۲۲) فضل و بزرگیِ کسی که چند دختر داشته باشد و آنان را تربیت کند:

* پیامبر ص فرمود:

«منِ ابتلیَ مِنَ البناتِ بشیءٍ فأحسنَ إلیهنَّ، کنَّ لهُ ستراً منَ النّارِ». (متّفقٌ علیه و این لفظ، لفظِ مسلم است).

«هر کس به وسیله‌یِ صاحبِ چند دختر شدن، آزمایش گردد و او به آنان نیکی کند (و خوب، تربیتشان نماید)، آن دختران، برایِ او حجاب و پوششی از آتشِ دوزخ می‌گردند».

و «مَن ابْتُلِیَ» یعنی: هر کس که خدا او را آزمایش کرد.

* پیامبر ص فرمود:

«منْ عالَ جاریتینِ حتّی تبلغَا، جاءَ یومُ القیامةِ أنا وهوَ» وضمَّ أصابعهُ. (به روایت از مسلم).

«هرکس دو دختر داشته باشد و آنان را سرپرستی نماید تا این که بزرگ شوند، روز قیامت می‌آید و (در آن روز) من و او همانندِ این دوتاییم: و دو انگشت دستش را به هم چسباند».

«أَنَا وهوَ– وضمَّ أصابعهُ» یعنی: روزِ قیامت می‌آید و من و او همانندِ این دو انگشتیم.

«جاریتین» یعنی: دو فرزندِ دختر، همان‌گونه که امام نووی / گفته است.

* و از عایشه ل روایت شده که گفت: «زنِ مستمندی که دو دخترش را حمل می‌کرد، پیش من آمد و من به او سه عدد خرما دادم. او به هریک از فرزندانش یک خرما داد و یک خرما را هم به سمتِ دهان خودش بلند کرد تا آن را بخورد ولی دو دخترش آن خرما را از او خواستند پس او هم آن خرمایی را که می‌خواست خود بخورد، بینِ آن دو تقسیم کرد (و به آنان داد تا بخورند) حالِ این زن مرا متعجّب نمود در نتیجه عملِ آن زن را برایِ رسولِ خدا ص تعریف نمودم. ایشان فرمودند:

«إنَّ اللهَ قدْ أوجبَ لها الجنّةَ – أو أعتقهَا بهَا منَ النّارِ». (به روایت از مسلم).

«بی‌گمان خداوند، بهشت را برای او واجب گردانیده است – یا این که: با آن عمل، او را از دوزخ آزاد کرده است».

۱۲۳) فضل و بزرگیِ پرورش دادن فرزندان بر عبادت:

* پیامبر ص فرمود:

«سَبعةٌ یظلّهمُ اللهُ فی ظلّهِ یومَ لا ظلَّ إلاَّ ظلّهُ ...» وذکرَ منهمْ: شابٌّ نشأَ فی عبادةِ اللهِ تعالی». (متّفقٌ علیه).

«هفت نفر هستند که خداوند در روزی که هیچ سایه‌ای غیر سایه‌یِ او نیست، آنان را زیر سایه‌یِ خود می‌گیرد ...» و از این هفت نفر، جوانی را ذکر می‌کند که بر عبادتِ خداوندِ متعال، پرورش یافته است.

۱۲۴) فضل و بزرگیِ حفظِ قرآن و واداشتنِ فرزندان به حفظِ آن:

* پیامبر ص فرمود:

«یجیءُ صاحبُ القرآنِ یومَ القیامةِ فیقولُ: یا ربِّ، حلِّه، فیلبسُ تاجُ الکرامةِ ثمَّ یقولُ: یا ربِّ زدهُ، فیلبسُ حلّة الکرامةِ ثمَّ یقولُ: یا ربِّ ارضَ عنهُ فیرضی عنهُ فیقالُ لهُ: اِقرأْ وارقِ وتزادُ بکلِّ آیةٍ حسنةً». (ترمذی آن را حسن دانسته و آلبانی با او موافقت کرده است).

«در روزِ قیامت، هم‌نشینِ با قرآن می‌آید و قرآن می‌گوید: ای پروردگارم، او را آراسته گردان و بپوشان، پس بر او تاجِ کرامت و بزرگواری می‌نهند، باز می‌گوید: ای پروردگارم، آن را بیشتر کن، پس لباسِ کرامت و بزرگواری به او پوشانده می‌شود و سپس می‌گوید: ای پروردگار من، از او راضی شو، پس خدا هم از او راضی می‌شود. سپس به او گفته می‌شود که قرآن بخوان و بالا رو و با هر آیه، حسنه‌ای به تو اضافه می‌گردد».

۱۲۵) آن پاداش‌هایی که بعد از موتِ مؤمن به او می‌رسد:

* پیامبر ص فرمود:

«إنَّ ممّا یلحقُ المؤمنَ منْ عملهِ وحسناتهِ بعدَ موتهِ: علماً علّمهُ ونشرهُ، وولداً صالحاً ترکهُ، أوْ مصحفًا ورثهُ، أوْ مسجدًا بناهُ أو بیتًا لابْنِ السّبیلِ بناهُ أوْ نَهْراً أجراهُ، أوْ صدقةً أخرجها منْ مالهِ فی صحّتهِ وحیاتهِ تلحقهُ منْ بعدِ موتهِ». (به روایت از ابن ماجه و آلبانی آن را حسن دانسته است).

«از اعمال و حسناتِ مؤمن که بعد از مرگش به او می‌رسد عبارتند از: علمی که آن را به دیگران یاد داده و پخش کرده باشد، و فرزندِ صالحی که به جای گذاشته باشد یا قرآنی که به ارث گذاشته باشد، یا مسجدی که بنا کرده باشد یا خانه‌ای که برای در راهْ ماندگان ساخته باشد یا نهری که جاری کرده باشد یا صدقه‌ای که در زمانِ حیات و سلامتی‌اش از مالش پرداخت کرده باشد؛ (اجر و پاداشِ) این‌ها بعد از مرگش به او خواهد رسید».

۱۲۶) فضل و بزرگیِ کسی که طفلی از دست داده باشد و بر آن، صبر کرده باشد:

* از ابوحسان روایت شده که گفت: «به ابوهریره گفتم: «من دو پسر از دست داده‌ام، پس آیا حدیثی از پیامبر ص برایم نقل نمی‌کنی تا در مورد آنان به ما آرامش بخشد؟» گفت: «آری». (پیامبر ص فرمود):

«صِغَارُهُمْ دَعَامِيصُ الْجَنَّةِ يَتَلَقَّى أَحَدُهُمْ أَبَاهُ - أَوْ قَالَ أَبَوَيْهِ - فَيَأْخُذُ بِثَوْبِهِ - أَوْ قَالَ بِيَدِهِ - كَمَا آخُذُ أَنَا بِصَنِفَةِ ثَوْبِكَ هَذَا فَلاَ يَتَنَاهَى - أَوْ قَالَ فَلاَ يَنْتَهِى - حَتَّى يُدْخِلَهُ اللَّهُ وَأَبَاهُ الْجَنَّةَ». (به روایت از مسلم).

«بچه‌هایِ کوچکِ مؤمنین (در این دنیا که می‌میرند)، بچه‌هایِ کوچک (اهلِ) بهشت می‌باشند. (وقتی که) یکی از آنان پدرش را ملاقات می‌کند – یا این که گفت: پدر و مادرش را – لباسش را – یا این که گفت: دستش را - همان‌گونه که من کناره‌یِ این لباس تو را گرفته‌ام می‌گیرند– و دست بر نمی‌دارد – تا این که خداوند، او و پدرش را (با هم) وارد بهشت گرداند».

* از معاویه بن قره روایت شده که او از پدرش نقل کرده که: مردی که پسرش با او بود پیش پیامبر ص می‌آمد. پیامبر ص فرمودند:

«تحبُّهُ؟»

«دوستش داری؟»

او در جواب گفت: «ای رسول خدا، خداوند، تو را به آن اندازه که من این بچّه را دوست دارم، دوست بدارد». آن مرد مدتی نزدِ پیامبر ص پیدایش نشد؛ ایشان فرمودند:

«ما فعلَ ابْنُ فلانٍ؟»

«پسر (کوچک) فلان کس چه کار می‌کند (و چه طور است)؟»

گفتند: «ای رسول خدا او مرد». پس پیامبر ص به پدرش فرمود:

«أما تحبُّ أنْ لا تأتیَ باباً منْ أبوابِ الجنّةِ إلاَّ وجدتهُ یتنظرك؟»

«آیا دوست نداری که: به هیچ یک از درهایِ بهشت نمی‌آیی مگر این که او را منتظرِ خود خواهی یافت؟»

مردی گفت: «ای رسولِ خدا آیا این حالت، فقط مخصوصِ اوست یا برای همه‌یِ ما، چنین است؟» ایشان فرمودند:

«بلْ لِکُلّکمْ». (به روایت از احمد و حاکم و ذهبی آن را صحیح دانسته‌اند و شعیب نیز گفته که صحیح است).

«(خیر) بلکه برایِ همه‌یِ شما (این چنین) است».

۱۲۷) خانه‌یِ حمد در بهشت:

* پیامبر ص فرمود:

«إذَا ماتَ ولدُ العبدِ قالَ اللهُ لملائکتهِ: قبضتمْ ولدَ عبدِِی؟ فیقولونَ: نعمْ. فیقولُ: قبضتمْ ثمرةَ فؤادهِ؟ فیقولونَ: نعمْ. فیقولُ: ماذا قال عبدی؟ فیقولونَ: حَمَدَك واسترجعَ. فیقولُ اللهُ: ابنوا لعبدی بیتاً فی الْـجَنّةِ وسمّوهُ بیتَ الحمدِ». (ترمذی آن را حسن دانسته و آلبانی با او موافقت کرده است).

«هرگاه فرزندِ بنده‌ای می‌میرد خداوند به فرشتگانش می‌گوید: فرزند بنده‌ام را گرفتید؟ آنان می‌گویند: آری. خداوند می‌فرماید: ثمره‌یِ قلبش را گرفتید؟ آنان می‌گویند: آری. خداوند می‌فرماید: بنده‌یِ من چه گفت؟ آنان می‌گویند: تو را حمد و سپاس کرد و فرزند دیگری خواست. خداوند می‌فرماید: خانه‌ای در بهشت برای بنده‌ام بسازید و نام آن را خانه‌ی حمد بنهید».

۱۲۸) فضل و بزرگیِ صبر در هنگام مصیبت‌ها و بلاها:

* خداوندِ متعال می‌فرماید:

﴿إِنَّمَا يُوَفَّى ٱلصَّٰبِرُونَ أَجۡرَهُم بِغَيۡرِ حِسَابٖ ١٠ [الزمر: ۱۰].

«قطعاً به شکیبایان اجر و پاداششان بدونِ حساب داده می‌شود».

* پیامبر ص فرمود:

«... والصَّبرُ ضیاءٌ» (به روایت از مسلم).

«و صبر نور و روشنایی است».

* پیامبر ص فرمود:

«عجباً لأمرِالمؤمنِ أنَّ أمرهُ کلّهُ خیرٌ ولیسَ ذاك لأحدٍ إلاَّ للمؤمنِ: إنْ أصابتهُ سرّاءٌ شکرَ فکانَ خیرًا لهُ وإنْ أصابتهُ ضرّاءٌ صبرَ فکانَ خیراً لهُ». (به روایت از مسلم).

«عجب از امر مؤمن، زیرا امورِ او، تمامش خیر و خوبی است و این (مزیّت)، غیر از مؤمن برای هیچ کسِ دیگر وجود ندارد (و آن این که): اگر دچارِ آسایش و فراخی شود و بر آن شکر نماید برایِ او خیر است و اگر دچارِ سختی و رنج شود و بر آن صبر نماید نیز برایِ او خیر و خوبی است».

* پیامبر ص فرمود:

«إنَّ اللهَ یقولُ: إنّی إذا ابتلیتُ عبدًا منْ عبادِی مؤمنًا فحمدنی علی ما ابتلیتُهُ فإنّهُ یقومُ منْ مضجعهِ ذلك کیومٍ ولدتهُ أمّهُ منَ الخطایا ویقولُ الرَّبُّ : أنَا قیّدتُ عبدی وَابتلیتهُ فأجروا لهُ کمَا کنتمْ تجرونَ علیهِ وهوَ صحیحٌ». (به روایت از احمد و آلبانی آن را حسن دانسته است و شواهدی نیز دارد).

«خداوند عزّ وجلّ می‌فرماید: من هرگاه بنده‌ای از بندگانِ مؤمنم را (با سختی‌ها) آزمایش کردم و او را بر آنچه که او را بدان آزمایش نموده‌ام مرا حمد و ستایش نمود، آن روز همانند روزی که مادرش او را پاک از گناهان به دنیا آورد از رختِ‌خوابش برمی‌خیزد و پروردگار عزّ وجل می‌فرماید: من بنده‌ام را (با بلایی که به او رسیده) گرفتار نموده و او را آزمایش کرده‌ام پس شما هم (حال که او گرفتار است و عباداتش همانند قبل نیست) اعمالش را همان‌گونه که در حالِ سلامت و صحّت و آرامش بود ثبت نمایید (و کوتاهی‌هایی را که به دلیل بلایی که من برایش فرستاده‌ام ثبت ننمایید)

«قیّدتُ» یعنی: گرفتارش نمودم به وسیله‌یِ بلایی که به او رسیده. «فأجرُوا لهُ کمَا کنتمْ تجرون علیهِ وهوَ صحیحٌ» یعنی: اگر بیماری یا بلایی کسی را از بعضی از عبادات باز دارد، خداوند، آن عبادات را آن گونه که اگر سالم بود و انجام می‌داد برایش می‌نویسند.

* پیامبر ص فرمود:

«مَا منْ مسلمٍ تصیبهُ مصیبة فیقولُ ما أمرهُ اللهُ: إنّا للهِ وإنّا إلیهِ راجعونَ، اللّهمَّ أجرنی فی مصیبتی وَاخلفْ لی خیرًا منها إلاَّ أخلفَ اللهُ لهُ خیرًا منها». (به روایت از مسلم).

«هیچ مسلمانی نیست که مصیبتی به او برسد و آنچه را بگوید که خداوند به آن امر فرموده یعنی بگوید: بی‌گمان، از آن خداییم و به سوی او برمی‌گردیم؛ خداوندا، مرا در این مصیبتم پاداش ده و چیزی بهتر از آن را برایم جایگزین نما، مگر این که خداوند (آن مصیبت را کنار می‌زند و) چیزی بهتر از آن (که ناراحتّی در آن نباشد) را برایش جایگزین می‌نماید».

۱۲۹) ناراحتّی و اندوه از چیزهایی است که گناهان را پاک می‌کند:

* پیامبر ص فرمود:

«ما یصیبُ المسلمَ منْ نصبٍ وَلا وصبٍ وَلاَ همٍّ ولا حزنٍ ولاَ أذًی ولاَ غمٍّ حتّی الشّوکةِ یشاکها إلاَّ کفّرَ اللهُ بها منْ خطایاهُ». (متّفقٌ علیه).

«هیچ سختی و بیماری و اندوهی (بر آینده) و غمی (بر گذشته) و (به طور کلّی) هیچ اذیّت و نگرانی و غمی و حتّی خاری که در بدن مسلمانی فرو می‌رود، نیست مگر این که خدا به وسیله‌یِ آن، گناهانش را پاک می‌کند».

* پیامبر ص فرمود:

«إنَّ عظمَ الجزاءِ معَ عظمِ البلاءِ وإنَّ اللهَ إذا أحبَّ قومًا ابتلاهمْ، فمنْ رضیَ فلهُ الرِّضَا ومنْ سخطَ فلهُ السّخطُ». (ترمذی آن را حسن دانسته و آلبانی با او موافقت کرده است).

«بی‌گمان پاداش‌های بزرگ همراه آزمایشهایِ بزرگ است. هنگامی که خداوند قومی را دوست بدارد، آنان را آزمایش می‌کند و هر کس (بر آن آزمایش، صبر پیشه کند و) راضی باشد رضایتِ خدا را خواهد داشت و هر کس (بی‌‌قراری کند و) بر آن، ناراضی باشد، نارضایتی خدا را خواهد داشت».

* پیامبر ص فرمود:

«لا یزالُ البلاءُ بالمؤمنِ أوِ المؤمنةِ فی جسدهِ وفی مالهِ وفی ولدهِ حتّی یلقَی اللهَ وما علیهِ منْ خطیئةٍ». (امام احمد آن را در مسندش آورده و ارناؤوط آن را حسن دانسته است).

«زن مردِ مؤمن، پیوسته به وسیله‌یِ جسمشان و مالشان و فرزندشان آزمایش می‌شوند تا این که خدا را ملاقات می‌کنند در حالی هیچ گناهی بر ذمّه‌یِ آنان نمانده است».

۱۳۰) فضل و بزرگیِ کسی که بینایی‌اش را از دست داده و بر آن، صبرکرده‌است:

* پیامبر ص فرمود:

«إنَّ اللهَ تعالی قالَ: إذا ابتلیتُ عبدی بحبیبتَیْهِ فصبرَ عوّضتهُ منهما الجنّةَ». (به روایت از بخاری).

«خداوندِ متعال فرموده است: هرگاه بنده‌ام را با (گرفتن) دو محبوبش (یعنی چشمانش) آزمایش کردم و او بر آن، صبر پیشه کرد، من به جایِ آن، بهشت را به او می‌دهم».

و «حبیبتیهِ» یعنی: دو چشمش.

۱۳۱) بر روی زمین راه می‌رود در حالی که گناهی بر او نیست:

* پیامبر ص فرمود:

«وَ ما یزالُ البلاءُ بالعبدِ حتّی یمشی علی ظهرِ الأرضِ لیسَ علیهِ خطیئةٌ». (امام احمد آن را در کتاب «المسند» روایت کرده و شعیب آن را حسن دانسته است).

«عبد، پیوسته آزمایش می‌گردد تا این که (بعد از گذراندن آن‌ها با موفّقیّت) بر روی زمین راه می‌رود در حالی که هیچ گناهی بر او نیست».

* پیامبر ص فرمود:

«... ما منْ مسلمٍ یصیبهُ أذًی منْ مرضٍ فما سواهُ إلاَّ حطّ اللهُ بهِ سیّئاتهِ کما تحطَّ الشّجرةُ ورقهَا». (به روایت از مسلم).

«هیچ مسلمانی دچارِ ناراحتّی و بیماریی و یا چیزی غیر آن نمی‌شود مگر این که خداوند، همان‌گونه که درخت، برگ‌هایش را می‌ریزد، گناهانش را از او جدا می‌کند».

۱۳۲) فضل و بزرگیِ گریه کردن از ترسِ خداوند:

* پیامبر ص فرمود:

«لاَ یلجُ النّارَ رجلٌ بکی منْ خشیةِ اللهِ حتّی یعودَ اللّبنُ فی الضّرعِ ولا یجتمعُ غبارٌ فی سبیلِ اللهِ ودخانُ جنّهمَ». (ترمذی آن را روایت کرده و گفته است که: حسن و صحیح است و آلبانی آن را صحیح دانسته است).

«هیچ کسی که از ترسِ خداوند گریه کرده باشد واردِ آتشِ دوزخ نمی‌شود تا زمانی که شیر (دوشیده‌یِ) چهارپایی به پستانش برگردد و هیچ گَرد و غباری در راهِ خدا (که بر شخص می‌نشیند) با دودِ جنّهم در یک جا جمع نمی‌شوند».

* پیامبر ص فرمود:

«سبعة یظلّهمُ اللهُ فی ظلّهِ یومَ لا ظلَّ إلاَّ ظلّهُ ...» وذکرَ منهمْ: «وَ رجلٌ ذکرَ اللهَ خالیاً ففاضتْ عیناهُ». (متّفقٌ علیه).

«هفت نفر هستند که خداوند آن‌ها را در روزی که هیچ سایه‌ای جز سایه‌یِ اونیست، زیر سایه‌یِ خود قرار می‌گیرد ...» و یکی از آنان را که ذکر می‌کند عبارت است از: «مردی که خداوند را به تنهایی و یگانگی یاد کند و (در اثرِ آن) چشمانش پر از اشک گردد».

۱۳۳) به خوبی و خیر زندگی کرد و به خوبی و خیر نیز مرد:

* پیامبر ص فرمود:

«أتانِی ربّی فی أحسنِ صورةً ... [فذکرَ الحدیثَ إلی إنْ قالَ] قالَ لی: یا محمّد قلتُ: لبّیك ربّی وسعدَیك قالَ، قالَ: فیمَ یختصمُ الملأُ الأعلی؟ قلتُ: فی الدّرجاتِ والکفّاراتِ وإسباغِ الوضوءِ فی المکرُوهاتِ وَانتظارِ الصّلاةِ بعدَ الصّلاةِ ومنْ یحافظْ علیهنَّ عاشَ بخیرٍ وماتَ بخیرٍ وکانَ منْ ذنوبهِ کیومٍ ولدتهُ أمّهُ». (به روایت از امام ترمذی و آلبانی آن را صحیح دانسته است).

«خداوند در نیکوترین صورت پیش من ظاهر شد ... [و حدیث را بیان کرد تا آن جا که گفت:] خداوند به من فرمود: ای محمّد، گفتم: «به گوش و در فرمانبرداری آماده‌ام. فرمود: جهانِ فرشتگان در چه موردی با هم گفتگو می‌کنند؟ گفتم: در موردِ درجات و کفّارات (گناهان) و وضویِ کامل گرفتن با وجود سختی و به انتظار نشستن از نمازی تا نمازِ دیگر؛ و هر کس بر انجامِ نمازها مداومت ورزد به خیر و سلامت زندگی می‌کند و به خیر و سلامت می‌میرد و از گناهانش همانندِ روزی که مادرش، او را به دنیا آورد پاک و مطهرّ می‌گردد».

۱۳۴) فضل و بزرگیِ کسی که عزیزی را از دست می‌دهد و بر آن، صبر می‌نماید:

* پیامبر ص فرمود:

«یقولُ الله تعالی: مَا لعبدی المؤمنِ عندیِ جزاءٌ إذا قبضتُ صفیّهُ منْ أهلِ الدّنیا ثمَّ احتسبهُ إلاَّ الجنّة». (به روایت از بخاری).

«خداوندِ متعال می‌فرماید: هرگاه از بنده‌یِ مؤمنم، عزیزی از اهلِ دنیا را بگیرم و او به آن کفایت کند (و بر آن صبر پیشه نماید و راضی باشد)، برای او نزدِ من پاداشی جز بهشت نیست».

و «صفیّهُ» یعنی: کسی که او دوستش دارد؛ امام زبیدی گفته است «یعنی: کسی که انسان، او را دوست دارد مانند پدر و مادر و فرزندِ پسر و دختر و همسر و هر کسی که انسان، او را دوست دارد. و منظور از قبضِ او، وفات اوست». شاید کسانی که برای خدا یکدیگر را دوست دارند نیز شامل این فضل و نیکی شوند. و اللهُ أعلم.

۱۳۵) بزرگ‌ترین استغفار:

* پیامبر ص فرمود:

«سيّدُ الاستغفارِ أنْ تقولَ: اللّهمَّ أنتَ ربّی لا إلهَ إلاَّ أنّتَ، خلقتنی وَأنَا علی عهدِك ووعدِك ما استطعتُ أعوذبك منْ شرِّ ما صنعتُ أبوءُ لك بنعمتك علیَّ، وأبوءُ بذنبی، فاغفرْ لی، فإنّهُ لایغفرُ الذّنوبَ إلاَّ أنتَ» قالَ: «وَمنْ قالها منَ النّهارِ موقناً بها فماتَ منْ یومهِ قبلَ أنْ یمسی فهوَ منْ أهلِ الجنّةِ ومنْ قالها منَ اللّیلِ وهوَ مُوقنٌ بها فماتَ قبلَ أَنْ یصبحَ فهوَ منْ أهلِ الجنّةِ». (به روایت از بخاری).

«سیّد و بزرگ استغفارها این است که بگویی: «خداوندا، تو پروردگار من هستی، هیچ معبود به حقّی جز تو نیست، تو مرا خلق کرده‌ای و من تا آن جا که بتوانم بر عهد و پیمانِ تو و (به امیدِ) وعده‌یِ تو هستم، و به نعمت و لطفِ تو بر خود و به گناهم اقرار می‌کنم پس مرا ببخشای که بی‌گمان هیچ کس گناه را نمی‌بخشد مگر تو، و سپس فرمود: و هر کس در حالی که به آن یقین دارد آن را در روز بگوید و همان روز، قبل از این که شب شود فوت کند بهشتی خواهد بود و هرکس، آن را در شب بگوید در حالی که به آن، یقین دارد و قبل از این که صبح شود بمیرد نیز بهشتی خواهد بود».

۱۳۶) فضل و بزرگیِ شفاعتِ خیر و واسطه‌یِ عملِ نیک شدن:

* خداوندِ متعال می‌فرماید:

﴿مَّن يَشۡفَعۡ شَفَٰعَةً حَسَنَةٗ يَكُن لَّهُۥ نَصِيبٞ مِّنۡهَا [النساء: ۸۵].

«هرکس میانجیگری پسندیده نماید (و واسطه‌یِ عملِ نیک گردد) نصیبی از (پاداشِ) آن خواهد داشت».

* پیامبر ص فرمود:

«اشفعُوا تؤجرُوا» (متّفقٌ علیه).

«میانجیگریِ (پسندیده) نمایید (و واسطه‌یِ عملِ نیک شوید) تا پاداش بگیرید».

۱۳۷) محبوبترینِ مردم نزدِ خداوند و فضل و بزرگیِ برآورده نمودن احتیاجاتِ مسلمانان:

* پیامبر ص فرمود:

«أَحَبُّ النَّاسِ إِلَى اللَّهِ أَنْفَعَهُمْ لِلنَّاسِ، وَأَحَبُّ الأَعْمَالِ إِلَى اللَّهِ سُرُورٍ تُدْخِلُهُ عَلَى مُسْلِمٍ، أَوْ تَكْشِفُ عَنْهُ كُرْبَةً، أَوْ تَقْضِي عَنْهُ دِينًا، أَوْ تُطْرَدُ عَنْهُ جُوعًا، وَلأَنْ أَمْشِيَ مَعَ أَخٍ لِي فِي حَاجَةٍ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ أَنْ أَعْتَكِفَ فِي هَذَا الْمَسْجِدِ، يَعْنِي مَسْجِدَ الْمَدِينَةِ، شَهْرًا...» إلی أنْ قالَ: «وَمنْ مشی معَ أخیهِ المسلمِ فی حاجتهِ حتّی یثبّتها لهُ ثبّت اللهُ قدمهُ یومَ تَزول الأقدامِ». (به روایت از طبرانی و ابن ابی الدنیا و آلبانی در «صحیح الجامع» آن را حسن دانسته است).

«محبوب‌ترینِ مردم نزد خداوند، سودمندترینِ آن‌ها برای مردم است و محبوب‌ترینِ اعمال نزدِ خداوند خوشحالیی است که به مسلمانی می‌دهی یا مشکلی از او رفع می‌کنی یا قرضی را به جایِ او برایش پرداخت می‌نمایی یا گرسنگیی از او دور می‌نمایی و من اگر با برادرِ مسلمانم به دنبالِ حاجت او بروم تا نیازش برآورده شود برایم خوشایندتر از این است که در این مسجدم [یعنی مسجد النّبی] یک ماه اعتکاف کنم ...». تا آن جا که فرمود: «و هر کس که با برادر مسلمانش به دنبال نیاز او برود تا آن را برایش برآورده نماید، خداوند، قدم او را در روزی که قدمها در آن می‌لغزند [یعنی روزِ قیامت] ثابت می‌نماید».

* پیامبر ص فرمود:

«منْ نفّسَ عنْ مؤمنٍ کربةً منْ کربِ الدّنیا نفّسَ اللهُ عنهُ کربةً منْ کربِ یومِ القیامةِ وَمنْ یسّرَ علی معسرٍ یسّرَ اللهُ علیهِ فی الدّنیا والآخرةِ وَمنْ سترَ مسلماً سترهُ اللهُ فی الدّنیا والآخرةِ واللهُ فی عونِ عبدهِ ما کانَ العبدُ فی عونِ أخیه». (به روایت از مسلم).

هرکس که اندوه و مشکلی از مشکلاتِ دنیا را از مؤمنی برطرف نماید، خداوند، مشکل و اندوهی از اندوه‌هایِ آخرت را برای او برطرف می‌نماید و کسی که بر شخصِ تنگ‌دستی، آسان بگیرد، خداوند در دنیا و آخرت بر او آسان می‌گیرد و هر کس مسلمانی را بپوشاند خداوند، او را در دنیا و آخرت می‌پوشاند و (خلاصه) مادام که بنده به دنبال یاری برادرش باشد خداوند نیز به دنبال یاری او خواهد بود».

و راست گفت کسی که این شعر را سرود:

وَأفضلُ الناس من بین الوری
رجلٌ تقضی علی یده للنّاس حاجاتٌ
قد مات قومٌ وما ماتت مکارمهم
وَعاش قومٌ وهم فی الناس اموات
افضلِ مردم از بینِ خلایق باشد آن کس
که بر دستش روا گردد نیازِ هر خلایق
برفتند از جهان قومی ولیکن ماند لطفش
وماندآن قومی‌دگرامّافنایش‌بهْ‌زِبودن‌باخلایق

۱۳۸) هرگاه خداوند، عبدی را دوست بدارد او را برایِ بندگانش محبوب می‌گرداند:

* پیامبر ص فرمود:

«إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَتَعَالَى إِذَا أَحَبَّ عَبْدًا نَادَى جِبْرِيلَ إِنَّ اللَّهَ قَدْ أَحَبَّ فُلاَنًا فَأَحِبَّهُ فَيُحِبُّهُ جِبْرِيلُ، ثُمَّ يُنَادِى جِبْرِيلُ فِى السَّمَاءِ إِنَّ اللَّهَ قَدْ أَحَبَّ فُلاَنًا فَأَحِبُّوهُ، فَيُحِبُّهُ أَهْلُ السَّمَاءِ وَيُوضَعُ لَهُ الْقَبُولُ فِى أَهْلِ الأَرْضِ». (متّفقٌ علیه).

«خداوندِ تبارک و تعالی هر وقت بنده‌ای را دوست بدارد به جبرئیل می‌گوید: «خداوند، فلان کس را دوست می‌دارد پس تو نیز او را دوست بدار پس جبرئیل هم او را دوست می‌دارد، سپس جبرئیل در آسمان، ندا سر می‌دهد: «خداوند، فلان کس را دوست می‌دارد پس او را دوست بدارید» در نتیجه ساکنانِ آسمان، او را دوست می‌دارند و در میانِ ساکنانِ زمین نیز، دوستی و رضایت از او قرار داده می‌شود».

۱۳۹) فضل و بزرگیِ نیکی و محبّتِ مردم نسبت به عبد:

* از انس بن مالک س روایت شده است که گفت: «بر جنازه‌ای گذشتند و او را به نیکی یاد کردند» پیامبر ص فرمود:

«وَجَبَتْ».

«واجب شد».

سپس بر جنازه‌ای دیگر گذشتند ولی او را به بدی یاد کردند. پیامبر ص فرمود:

«وَجَبَتْ».

«واجب شد».

عمربن الخطّاب س گفت: «چه چیز واجب شد؟» پیامبر ص فرمود:

«هَذَا أَثْنَيْتُمْ عَلَيْهِ خَيْرًا فَوَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ، وَهَذَا أَثْنَيْتُمْ عَلَيْهِ شَرًّا فَوَجَبَتْ لَهُ النَّارُ، وَأَنْتُمْ شُهَدَاءُ اللَّهِ فِى الأَرْضِ». (متّفقٌ علیه).

«آن مردی را که شما به نیکی از او یاد کردید، بهشت برای او واجب شد و آن مردی را که شما به بدی از او یاد کردید، آتشِ دوزخ برای او واجب گردید؛ شما شاهدان خداوند در زمین هستید» [۱۲].

در این حدیث ترغیب و تشویق بزرگی است بر این که عبد، خود، صالح و نیکوکار باشد و برادران مؤمنش را دوست بدارد و برای آنان، محبوب باشد و در حقّ آنان نیکوکار باشد و به آنان بدی ننماید تا به این شهادتِ عظیم از طرف پیامبر و این بشارتِ زودهنگام دست یابد.

[۱۲] البته نباید این حدیث بر کسبِ رضایتِ خلق به هر قیمت، حمل گردد. در این جا رضایتِ خلقی مورد نظر است که آنان هم رضایِ پروردگار را طلب می‌کنند و چنان که می‌بینید یکی از آنان حضرت عمر س بوده است که نیاز به توصیف او در راضی شدن او به رضای خدا نیست و بدیهی است که رضایت یا نارضایتیِ آنان که وقعی به دستورات و خواستِ و رضایت خداوندِ متعال نمی‌نهند در خشنودی و ناخشنودیِ پروردگار، هیچ تأثیری ندارد و نباید برای رضایت آنان کار کرد بلکه فقط باید رضایتِ پروردگار را در نظر گرفت در این صورت اگر کسانی باشند که به رضایتِ خدا راضی‌اند، آنان نیز از او خشنود خواهند بود و او مصداقِ حدیثِ فوق قرار خواهد گرفت. (مترجم).

۱۴۰) خداوند، او را برای انتخاب کردن در روز قیامت دعوت می‌کند:

* پیامبر ص فرمود:

«مَنْ تَرَكَ اللِّبَاسِ تَوَاضُعًا لِلَّهِ وَهُوَ يَقْدِرُ عَلَيْهِ دَعَاهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى رُءُوسِ الْخَلاَئِقِ حَتَّى يُخَيِّرَهُ مِنْ أَىِّ حُلَلِ الإِيمَانِ شَاءَ يَلْبَسُهَا». (ترمذی آن را حسن دانسته و آلبانی با او موافقت کرده است).

«هرکس (پوشیدنِ) لباس(هایِ فاخر و گران‌قیمت) را به دلیلِ تواضع و فروتنی در مقابلِ خدا ترک کند در حالی که بر (تهیّه کردن و پوشیدنِ) آن توانا باشد، خداوند، او را در حضورِ خلایق در روزِ قیامت صدا می‌زند تا او را مختار گرداند که از هریک از لباسهایِ ایمان که می‌خواهد بپوشد».

۱۴۱) فضل و بزرگیِ فروتنی و نکوهش غرور:

* خداوند در مدحِ بندگان متواضعش می‌فرماید:

﴿تِلۡكَ ٱلدَّارُ ٱلۡأٓخِرَةُ نَجۡعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوّٗا فِي ٱلۡأَرۡضِ وَلَا فَسَادٗاۚ وَٱلۡعَٰقِبَةُ لِلۡمُتَّقِينَ ٨٣ [القصص: ۸۳].

«ما آن سرایِ آخرت را تنها بهره‌یِ کسی می‌گردانیم که در زمین خواهانِ تکبّر و استکبار نیستند و فساد و تباهی نمی‌جویند (و دلشان از آلودگی‌هایِ مقام‌طلبی و شهرت‌طلبی و تباهکاری، پاک و پالوده است و عاقبتِ (کار) از آنِ پرهیزگاران است».

و باز خداوند سبحان در وصفِ آنان، که دوستشان دارد و آنان هم او را دوست دارند می‌فرماید:

﴿يُحِبُّهُمۡ وَيُحِبُّونَهُۥٓ أَذِلَّةٍ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِينَ [المائدة: ۵۴].

«... خداوند آنان را دوست دارد و آنان نیز او را دوست دارند آنان در مقابلِ مؤمنین نرم و متواضعند...». و ﴿أَذِلَّةٍ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِينَ یعنی: در برابرِ آنان متواضعند و با آن مهربان هستند.

* پیامبر ص فرمود:

«... مَا تواضعَ أحدٌ للهِ إلاَّ رفعهُ اللهُ». (به روایت از مسلم).

«... هیچ کس به خاطر خدا تواضع نکرده مگر این که خداوند (درجه‌ی) او را بالا برده است».

* پیامبر ص فرمود:

«لا یدخلُ الجنّةَ منْ کانَ فِی قلبهِ مثقالُ ذرّةٍ منْ کبرٍ ...». (به روایت از مسلم).

«کسی که به اندازه‌یِ ذرّه‌ای، کبر و غرور در قلبش باشد واردِ بهشت نمی‌شود».

پیامبر ص معنایِ کبر و غرور را در حدیثِ زیر شرح داده و گفته است:

«الکبرُ بَطرُ الحقّ وغَمطُ النّاسِ».

«غرور، نپذیرفتنِ حقّ و تحقیر و خوار شمردنِ مردم است».

و «بَطرُ الحق» یعنی: رد کردن و قبول نکردن حقّ از گوینده‌یِ آن و «غمطُ الناس» یعنی: حقیر شمردنِ مردم. پناه می‌بریم به خداوند از شرِّ دوزخ.

* پیامبر ص فرمود:

«... ألاَ أخبرُکمْ بأهلِ النّارِ: کلُّ عتلٍّ جوَّاظٍ مستکبرٍ». (متّفقٌ علیه).

«... آیا باخبرتان نکنم از دوزخیان؟ (فرمود:) هر انسانِ بسیار ستمگرِ سنگ دلِ تناورِ پرخورِ خرامنده‌یِ با غرور و متکبّر».

* پیامبر ص فرمود:

«بینمَا رجلٌ یتبخترُ یمشی فی بردیهِ قدْ أعجبتهُ نفسهُ فخسفَ اللهُ بهِ الأرضَ وهوَ یتجلجلُ فیهَا إلی یومِ القیامةِ». (به روایت از مسلم).

«(این گونه واقع شده است که) شخصی متکبّرانه و خودپسندانه در لباس‌هایش (که آن را آراسته و تمیز کرده است) راه می‌رود و محوِ (جمال و عظمتِ) خویش گشته است و خدا (به دلیلِ این حالت) او را به زمین فرو برده است و او تا روزِ قیامت (هم‌چنان) در آن فرو می‌رود».

* پیامبر ص فرمود:

«اِحتجّتِ النّارُ والجنّةُ فقالتْ هذهِ: یدخلنِی الجبّارونَ والمتکبّرونَ وَقالَتْ هذهِ: یدخلنِی الضّعفاءُ والمساکینُ فقالَ اللهُ لهذهِ: أنتِ عذابِی أعذّبُ بك منْ أشاءُ – وَرُبَّمَا قال: أصیبُ بك منْ أشاءُ – وَقالَ لهذهِ: أنتِ رحمتِی أرحمُ بك منْ أشاءُ وَلکلِّ واحدةٍ منْ کما ملؤُها». (به روایت از مسلم).

«دوزخ و بهشت با همدیگر به مباحثه پرداختند؛ این یکی گفت: ستمگران واردِ من می‌شوند، و دیگری گفت: ضعیفان و مستمندان وارد من می‌شوند. خداوند به این یکی گفت: تو عذابِ من هستی و هرکس را که بخواهم با تو عذاب می‌دهم – و شاید گفت: هر کس را بخواهم به وسیله‌یِ تو دچارِ مصیبت و بلا می‌کنم، - و به دیگری گفت: تو رحمتِ من هستی و هر کس را که بخواهم به وسیله‌یِ تو می‌بخشایم و رحمت می‌کنم و هریک از شما به وسیله‌یِ افرادِ خاصِّ خود، پر خواهید شد».

۱۴۲) در مورد کسی که خواست از دوزخ نجات پیدا کند و واردِ بهشت شود:

* پیامبر ص بعد از آن که فتنه‌هایی را که در آخر الزمان می‌آیند ذکر کرد فرمود:

«فمنْ أحبَّ أنْ یزحزحَ عنِ النّارِ ویدخلَ الجنّةَ فلتأته منیّتَه وهوَ یؤمنُ باللهِ وَالیومِ الآخرِ ولیأتِ إلیَ النّاسِ الَّذی یحبُّ أنْ یؤتَی إلیهِ». (به روایت از مسلم).

«هرکس دوست دارد از دوزخ دور شود و واردِ بهشت گردد باید مرگش در وقتی سراغش بیاید که به خدا و روزِ جزا ایمان داشته باشد و هرکس می‌خواهد که مردم به سویِ او بیایند (و او را دوست داشته باشند) باید او نیز به سویِ آنان برود (و آنان را دوست بدارد)»

۱۴۳) درجات در آخرت، چیست؟

* پیامبر ص در آنچه که از پروردگارش روایت می‌کند فرمود: خداوند عزّ وجلّ فرمود:

«یَا محمّد، قلتُ: لبّیك وسعدیك. فقال: إذا صلّیتَ قلْ: اللّهمَّ إنِّی أسألك فعلَ الخیراتِ وترك المنكراتِ وحبَّ المساكینِ وإذا أردتَ بعبادك فتنةً فاقبضنِی إلیك غیرَ مفتونِ» قال: «و الدّرجاتُ: إفشاءُ السّلامِ وإطعامُ الطّعامِ والصّلاةُ باللّیلِ والنّاسُ نیامٌ». (به روایت از ترمذی و آلبانی آن را صحیح دانسته است).

«ای محمّد، گفتم: به گوش و در فرمانبرداری آماده‌ام خداوند فرمود: «هرگاه نماز خواندی بگو: خداوندا، من انجام اعمالِ خیر و ترکِ اعمالِ ناپسند و دوستیِ مستمندان را از تو می‌خواهم، و هرگاه خواستی که بندگانت را دچارِ فتنه‌ای کنی مرا از فتنه و آشوب بگیر (و محفوظ گردان)». سپس پیامبر ص فرمود: «و درجات عبارتند از: «آشکار نمودنِ سلام و غذا دادن (به دیگران) و نماز خواندن در شب، در حالی که مردم در خوابند».

۱۴۴) فضل و بزرگی امامِ عادل و کسی که در حکمِ او باشد:

ارزش و منزلتِ عدالت و بزرگیِ آن نزدِ خداوند به آن چنان مکان و شأنِ بزرگی رسیده است که در موردِ آن می‌فرماید:

﴿وَأَقۡسِطُوٓاْۖ إِنَّ ٱللَّهَ يُحِبُّ ٱلۡمُقۡسِطِينَ ٩ [الحجرات: ۹].

«و عدالت پیشه کنید که بی‌گمان خداوند، عدالت‌پیشگان را دوست دارد».

* پیامبر ص فرمود:

«إنَّ لِلْمقسطینَ عند اللهِ تعالی علی منابرَ منْ نورٍ، علی یمینِ الرّحمنِ الّذینَ یعدلونَ فی حکمهمْ وأهلیهمْ وما وَلوا». (به روایت از مسلم و این لفظ، لفظ نسائی است و آلبانی آن را صحیح دانسته است).

«بی‌گمان که عدالت‌پیشگان در نزد خداوندِ متعال بر منبرهایی از نور بر دست راست خداوند هستند و آنان کسانی‌اند که در حکمشان و خانواده‌شان و کارهایی که بر عهده می‌گیرند و انجام می‌دهند عدالت را رعایت می‌کنند».

این امر فقط مخصوص ولیّ امر مسلمانان نیست بلکه واجب است که پدر هم در حقّ فرزندان و اهل بیتش و نیز کسی که دارای دو زن یا بیشتر است و نیز مدیر در اداره و بین کارمندانش عادل باشد و در بین آنان عدالت را رعایت کند تا به فضل عظیم برسد.

* پیامبر ص فرمود:

«سبعةٌ یظلّهمُ اللهُ فی ظلّهِ یومَ لاَ ظلَّ إلاَّ ظلّهُ ...» وذکرَ منهمْ فی أوّلهمْ إمامٌ عادلٌ». (متّفقٌ علیه).

«هفت نفر هستند که خداوند در روزی که هیچ سایه‌ای غیر از سایه‌ی او نیست آن‌ها را زیر سایه‌ی خویش می‌گیرد ...» و اولین کسی که از آن یاد می‌کند عبارت است از «امامی عادل».

* پیامبر ص فرمود:

«أهلُ الجنّةِ ثلاثة ...» وَذکرَ منهمْ «ذو سلطانٍ مقسطٍ متصدّقٍ موفّقِ». (متّفقٌ علیه).

«بهشتیان سه دسته‌اند ...» و یکی از آنان، که پیامبر از آن یاد کرد عبارت است از: «سلطانی عدالت‌پیشه و بخشنده و توفیق یافته».

۱۴۵) فضل و بزرگیِ انسانِ پرهیزگار در مورد عورت و شکمش:

* یکی از هفت نفری که پیامبر ص فرمود در روزی که هیچ سایه‌ای غیر از سایه‌یِ خدا نیست خدا آن‌ها را زیر سایه‌یِ خویش می‌گیرد عبارت است از:

«وَ رجلٌ دعتهُ امرأة ذاتُ منصبٍ وجمالٍ فقالَ إنّی أخاف اللهَ ...». (متّفقٌ علیه).

«و مردی که، زنی صاحب حسب و نَسَب و زیبا او را (به کارِ نامشروع) دعوت می‌کند ولی او می‌گوید که: من از خدا می‌ترسم».

* پیامبر ص در حدیثِ قبل در موردِ بهشتیان که سه گروهند فرمود:

«وَعفیفٌ متعفّفٌ ذوعیالٍ». (به روایت از مسلم).

«و انسانی پاک‌دامن و پارسا و عیالوار».

* پیامبر ص فرمود:

«منْ ضمنَ لِی ما بینَ لحییهِ وما بینَ رجلیهِ أضمنُ لهُ الجنّةَ». (به روایت از بخاری).

«کسی که زبانش و آنچه را که در بینِ دو پایش قرار دارد برایم ضمانت کند (که با آن‌ها گناه نکند) من بهشت را برایِ او تضمین می‌کنم».

و «مَا بینَ لحییهِ» یعنی زبانش.

۱۴۶) فضل و بزرگیِ کسی که عمرش دراز و عملش نیکو باشد:

* پیامبر ص فرمود:

«خیرُ النّاسِ منْ طالَ عمرهُ وحسنَ عملهُ». (ترمذی آن را حسن دانسته ولی آلبانی آن را صحیح دانسته است).

«بهترینِ مردم کسی است که عمرش دراز و عملش نیکو باشد».

* از ابوهریره س روایت شده که گفت:

«کانَ رجلانِ منْ بلی، حیٌّ منْ قضاعةٍ، أسلما معَ رسولِ اللهِ ص واستشهدَ أحدهمَا وأخّر الآخرُ سنةً، قالَ طلحةُ بن عبیدُ اللهِ: فأریتُ الجنّةَ فرأیتُ المؤخّرَ منهمَا أدخلَ قبلَ الشّهیدِ فتعجّبتُ لذلك، فأصبحتُ فذكرتُ ذلك للنَّبیِّ ص أوْ ذکرَ ذلك لرسولِ اللهِ ص فقالَ رسولُ اللهِ ص: «ألیسَ قدصامَ بعدهُ رمضانَ وَصلّی ستّة آلافِ رکعةً أوْ کذَا وکذَا رکعةً صلاةَ السّنّةِ». (به روایت از احمد و آلبانی در «الترغیب» آن را صحیح دانسته است).

«دو نفر از مردان بلی، از طایفه‌یِ قضاعه به رسول خدا ص ایمان آوردند. یکی از آن دو (در جنگ) شهید شد و دیگری. (شهادتش) یک سال به تأخیر افتاد. طلحه بن عبید الله گفت: (در خواب) بهشت به من نشان داده شد و دیدم که یکی از آن دو که یک سال بعد شهید شده بود را قبل از دیگری وارد بهشت کردند، و از این موضوع تعجّب کردم، صبحِ آن شب، موضوع را به پیامبر ص عرض کردم – یا این که این موضوع برای رسول خدا ص ذکر شد. ایشان فرمودند: مگر غیر این است که او بعد از اوّلی رمضان را روزه گرفته و شش هزار رکعت – یا فلان و فلان رکعت نمازِ سنّت – خوانده است!».

۱۴۷) فضل و بزرگیِ صدقه و این که صدقه در روز قیامت، مایه‌یِ نجات است:

* پیامبر ص فرمود:

«اِتّقوا النّارَ ولوْ بشقِّ تمرةٍ». (متّفقٌ علیه).

«خود را از دوزخ نجات دهید حتّی اگر به وسیله‌یِ (صدقه دادنِ) نصف خرمایی باشد».

یعنی: گاهی اوقات، عبد از دوزخ نجات پیدا می‌کند حتّی اگر مقدارِ بسیار کمی مانندِ نصفِ خرمایی صدقه داده باشد.

* پیامبر ص فرمود:

«منْ تصدّقَ بعدلِ تمرةٍ منْ کسبٍ طیّبٍ ولا یصعدُ إلَی اللهِ إلاَّ الطّیِّبُ فإنَّ اللهَ یتقبَّلُها بیمینهِ ثمَّ یربّیها لصاحبهَا کما یربّی أحدکمْ فلوَّهُ حتّی تکونَ مثلَ الجبلِ». (متّفقٌ علیه).

«هرکس به اندازه‌یِ یک خرما از کسبِ حلال، صدقه بدهد – که غیر از مالِ پاک و حلال پیشِ خدا نمی‌رود – خداوند، آن را قبول می‌کند و با دست راستش می‌گیرد و سپس آن را پرورده می‌کند همان‌گونه که شما کرّه اسب‌هایتان را پرورده می‌کنید تا این که (آن صدقه) همانند کوهی می‌گردد».

و «عدلُ التمرةِ» یعنی: به اندازه‌یِ یک خرما، و «فلو» همان کرّه اسب است.

* از جمله‌ی کسانی که پیامبر ص در حدیث هفت نفری که خداوند در روزی که هیچ سایه‌ای غیر از سایه‌یِ او نیست آنان را زیر سایه‌یِ خویش می‌گیرد عبارت است از:

«وَرجلٌ تصدّقَ بصدقةٍ فأخفاهَا حتّی لا تعلمَ شمالهُ ما تنفقُ یمینهُ». (متّفقٌ علیه).

«و مردی که صدقه‌ای می‌دهد و آن گونه آن را پنهان می‌کند که آن کس که در سمتِ چپ اوست نداند آنچه را که دستِ راستش انفاق می‌کند».

* پیامبر ص به ابوذر فرمود:

«یا أباذرٍّ، مَا أحبُّ أنَّ أُحدًا لی ذهبًا یأتی علیَّ لیلة أوْ ثلاثٌ عندی منهُ دینارٌ إلاَّ أرصدهُ لدینٍ إلاَّ أنْ أقولَ فی عبادِاللهِ هکذَا وهکذَا» وَأرانَا بیدهِ ثمَّ قالَ: «یَا أباذرٍّ» قلتُ: لبّیك وسعدیك یا رسولَ اللهِ. قال: «الأکثرونَ همُ الأقلّونَ إلاَّ منْ قالَ هکذَا وهکذَا ...». (متّفقٌ علیه)

«ای ابوذر، من دوست ندارم که به اندازه‌یِ کوهِ اُحد طلا داشته باشم و یک یا (حدِّاکثر) سه شب بر من بگذرد و حتّی دیناری از آن نزد من مانده باشد و مگر آن مقدار که برای پرداختن قرضی آماده کرده باشم مگر این که بگویم: آن را چنین و چنان به بندگان خدا ببخشید»، و در این حال با دست (در هنگامِ کلامش به چگونگیِ کار) اشاره می‌کرد. باز فرمود: «ای ابوذر»، گفتم: «به گوش و فرمان بردارم ای رسولِ خدا». فرمود: «آنان که ثروتمندترند، (در بهشت) کمترند مگر کسی که بگوید این چنان و آن چنین (مالم را به این و آن ببخشید).

* پیامبر ص فرمود:

«صنائعُ المعروفِ تقی مصارعَ السّوءِ والصّدقة خفیًّا تطفیءُ غضبَ الرّبِّ وصلةُ الرّحمِ تزیدُ فی العمرِ وَکلُّ معروفٍ صدقة وأهلُ المعروفِ فی الدّنیا همْ أهلُ المعروفِ فی الآخرةِ ...». (به روایت از طبرانی و آلبانی آن را حسن دانسته است).

«کارها و حرفه‌هایِ نیک، (انسان را) از افتادن در پرتگاه‌هایِ بد حفظ می‌کنند و صدقه‌یِ پنهانی، (آتشِ) خشمِ پروردگار را می‌نشاند و صله‌یِ رحم، عمر را زیاد می‌کند و هر کار خیری (خود)، صدقه‌ای است و اهلِ خیر و نیکی در دنیا در آخرت هم بر خیر و نیکی خواهند بود».

۱۴۸) فضل و بزرگیِ شهادت در راهِ خدا:

* پیامبر ص فرمود:

«للشَّهیدِ عندَ اللهِ ستُّ خصالٍ: یغفرُ لهُ فی أوّل دفعةٍ ویری مقعدهُ فی الجنّةِ وَیُجار منْ عذابِ القبرِ ویأمنُ من الفزعِ الأکبرِ وَیوضعُ علی رأسهِ تاجُ الوقارِ، الیاقوتةُ منهَا خیرٌ منَ الدّنیَا وَمَا فیهَا وَیزوّجُ اثْنتینِ وسبعینَ زوجةً منَ الحورِ العینِ ویشفعُ فِی سبعینَ منْ أقاربهِ». (ترمذی آن را حسن دانسته ولی آلبانی آن را صحیح دانسته است).

وَفِی روایةِ أحمدَ: «یغفرُ لهُ منْ دمهِ».

«شهید نزد خداوند شش حقّ دارد: گناهانِ او در اوّلین لحظه بخشیده می‌شود، و جایگاهش در بهشت را می‌بیند و از عذابِ قبر نجات داده می‌شود، از بزرگ‌ترین ترس (یعنی روزِ رستاخیز) در امان می‌ماند، تاجِ وقاری بر سر او نهاده می‌شود که هر یاقوتِ آن از تمامِ دنیا و هرچه در آن است ارزشمندتر است، هفتاد و دو همسر از حوریانِ چشم درشت به ازدواجِ او درخواهند آمد و برایِ هفتاد نفر از بستگانش می‌تواند شفاعت کند». در روایت امام احمد [در قسمت اول] چنین آمده است: «گناهان او در اوّلین لحظه از خونش، بخشیده می‌شود».

* پیامبر ص فرمود:

«وَالّذی نفسِی بیدهِ لا یُکلمُ أحدٌ فی سبیلِ اللهِ واللهُ أعلمُ بمنْ یکلمُ فی سبیلهِ، إلاَّ جاءَ یومَ القیامة، اللّونُ لونُ دمٍ وَالرِّیحُ ریحُ مِسك». (به روایت از بخاری).

«سوگند به کسی که جانم در دست اوست هیچ کس در راهِ خدا زخمی نمی‌شود – و خدا به کسی که در راه او زخمی شود آگاهتر است – مگر این که در روزِ قیامت می‌آید در حالی که رنگش رنگ خون (سرخ رو) و بویش بوی مِسک است».

«کُلْم» یعنی جراحت.

* پیامبر ص فرمود:

«منْ قاتلَ فی سبیلِ اللهِ منْ رجلٍ مسلمٍ فواقَ ناقةٍ وجبتْ لهُ الجنّةُ، ومنْ جرحَ جرحًا فی سبیلِ اللهِ أوْ نکبَ نکبةً فإنّها تجیءُ یومَ القیامةِ کأغزرَ ما کانتْ: لونهَا الزّعفرانُ وریحهَا کالْمسك». (ترمذی آن را صحیح دانسته و آلبانی با او موافقت کرده است).

«هر مسلمانی که بر پشتِ شتری در راهِ خدا بجنگد، بهشت برایش واجب می‌گردد، و هرکس در راهِ خدا مجروحیّتی بردارد یا دچار بلا و مصیبتی شود آن مجروحیّت و بلا و مصیبت در بهترین و بزرگ‌ترین حالت در روزِ قیامت می‌آید: رنگ آن رنگ زعفران و بوی آن همچون مسک است».

* پیامبر ص فرمود:

«یغفرُ للشَّهیدِ کلُّ ذنبٍ إلاَّ الدَّینَ». (ترمذی آن را صحیح دانسته و آلبانی با او موافقت کرده است).

«تمامِ گناهانِ شهید به غیر از قرض، بخشیده می‌شود».

۱۴۹) بیان فراوانیِ انواعِ شهید از امّت محمّد ص:

* پیامبر ص فرمود:

«مَا تعدُّونَ الشّهیدَ فیکُمْ؟». قالو: «یا رسولَ اللهِ منْ قُتلَ فی سبیلِ اللهِ فهوَ شهیدٌ». قال: «إنَّ شهداءَ أمّتی إذًا لقلیلٌ». قالوا: «فمنْ همْ یا رسولَ الله؟» قال : «منْ قُتلَ فی سبیلِ اللهِ فهوَ شهیدٌ، ومنْ ماتَ فی سبیلِ اللهِ فهوَ شهیدٌ، وَمنْ ماتَ فی الطّاعونِ فهوَ شهیدٌ، وَمنْ ماتَ فی البطنِ فهوَ شهیدٌ». قال: «وَ الغریقُ شهیدٌ».

«شما در میانِ خود چه کسی را شهید به حساب می‌آورید؟». گفتند: «ای رسول خدا، هرکس که در راهِ خدا کشته شود، شهید است». ایشان فرمودند: «در این صورت شهدای امّتِ من کم خواهند بود». گفتند: «پس ای رسولِ خدا آنان چه کسانی‌اند؟». فرمود: «هرکس که در راهِ خدا کشته شود شهید است، و هر کس که در راهِ خدا بمیرد شهید است، و هر کس به دلیلِ ابتلا به بیماریِ طاعون بمیرد شهید است و هر کس به دلیل بیماریِ شکم (مانند اسهال، شکم درد و ...) بمیرد شهید است» و فرمود: «و کسی که در آب غرق می‌شود نیز شهید است».

۱۵۰) فضل و بزرگیِ کسی که شهادت را بخواهد:

* پیامبر ص فرمود:

«منْ سألَ اللهَ الشَّهادةَ بصدقٍ بلّغهُ اللهُ منازلَ الشّهداءِ وَإنْ مات علی فراشهِ». (به روایت از مسلم).

«هر کس صادقانه از خدا شهادت را بخواهد، خداوند، او را به مقام و جایگاه‌هایِ شهیدان می‌رساند با این که در رختِ‌خوابش بمیرد».

* پیامبر ص فرمود:

«منْ طلبَ الشّهادةَ صادقاً أعطیها ولوْ لمْ تصبهُ». (به روایت از مسلم).

«هرکس صادقانه شهادت را طلب کند (مقام و ثوابِ آن) به او داده می‌شود حتّی اگر به شهادت هم نرسد».

«أُعطیها» یعنی ثوابش به او داده می‌شود.

۱۵۱) فضل و بزرگیِ ایستادن در مقابلِ دشمن در راه خدا:

* پیامبر ص فرمود:

«رباطُ یومٍ فِی سبیل اللهِ خیرٌ منَ الدُّنیا وَما علیهَا وَموضعُ سوطِ أحدِکمْ منَ الجنّةِ خیرٌ منَ الدّنیا ومَا علیهَا». (به روایت از بخاری).

«یک روز ایستادن در مقابلِ دشمن در راهِ خدا از دنیا و آنچه در آن است بهتر است و جایگاه یکی از شما در بهشت به دلیل شرکت در جنگ از دنیا و آنچه در آن است نیکوتر است».

* پیامبر ص فرمود:

«رباطُ یومٍ فی سبیلِ اللهِ خیرٌ منْ ألفِ یومٍ فیما سواهُ مِنَ المنازِلِ». (ترمذی آن را روایت کرده و گفته است که: حدیثی است حسن و صحیح و آلبانی آن را حسن دانسته است).

«ارزشِ یک روز ایستادن در مقابلِ دشمن در راهِ خدا از (صرف کردنِ) هزار روز در (عبادتی) غیرِ آن بهتر است».

* پیامبر ص فرمود:

«موقفُ ساعةٍ فی سبیلِ اللهِ خیرٌ منْ قیامِ لیلةِ القدرِ عندَ الحجرِ الأسودِ». (به روایت از بیهقی و آلبانی آن را صحیح دانسته است).

«جایگاهِ یک ساعت ایستادن (در مقابلِ دشمن) در راهِ خدا از قیام (و عبادتِ) شب در کنارِ حجرالأسود بهتر است».

این حدیث علاوه بر دلالت بر بزرگیِ ثواب و پاداشِ ایستادن در مقابل دشمن در راه خدا و بزرگ‌تر بودنِ آن از قیام و عبادتِ شبِ قدر نزدِ حجرالأسود، با لفظ و مفهومش بر این، دلالت می‌کند که قیام و عبادت در شبِ قدر در کنارِ حجرالأسود دارای برتری و ویژگیِ خاصّی بر غیر آن است به این شرط که به مزاحمت و اذیّت کردن دیگران نینجامد و إلاّ بزرگی نماز در مسجدالحرام (غیر از شب قدر نیز) آشکار است.

* پیامبر ص فرمود:

«رباطُ یومٍ ولیلةٍ خیرٌ منْ صیامِ شهرٍ وقیامهِ وَإنْ ماتَ جری علیهِ عملهُ الّذی کانَ یعملُ وَأجریَ علیهِ رزقهُ وَأمنَ الفتّانَ». (به روایت از مسلم).

«ایستادنِ یک شبانه روز در مقابلِ دشمن از روزه‌یِ یک ماه و قیامِ شب‌های آن، بهتر است و اگر (طیِّ این عمل بمیرد) اعمالی که (در دنیا) انجام می‌داد (بعد از مرگش نیز) بر او جاری می‌گردد (و ثوابش به او می‌رسد) و روزیش (از جانبِ خداوند) نیز ادامه می‌یابد و از شرّ فتنه‌یِ قبر در امان می‌ماند».

و «الفتّان» یعنی فتنه‌یِ قبر، خداوند، ما را از آن پناه دهد ... پس خوشا به حال سپاهیانِ توحید و اسلام و ایمان.

۱۵۲) فضل و بزرگی کسی که در حالِ رویارویی با دشمن می‌میرد:

* پیامبر ص فرمود:

«کلُّ میّتٍ یختمُ علی عملهِ إلاَّ الَّذی ماتَ مرَابطاً فِی سبیلِ اللهِ فإنّهُ ینمی لهُ عملهُ إلی یومِ القیامةِ ویأمنُ فتنةَ القبرِ». (به روایت از ترمذی و آلبانی آن را صحیح دانسته است).

«هر مرده‌ای بر عملش، مهرِ پایان زده می‌شود مگر کسی که در حالِ رویارویی با دشمن در راهِ خدا مرده باشد؛ که او عملش تا روزِ قیامت، رشد و نمو داده می‌شود و از فتنه‌یِ قبر محفوظ می‌گردد».

۱۵۳) فضل و بزرگیِ تجهیزِ یک جنگاور در راهِ خدا:

* از ابومسعود انصاری س روایت شده که گفت: «مردی شتری افسار شده آورد و گفت: «این شتر (برای جهاد) در راهِ خدا (از طرفِ من وقف) باشد». پیامبر ص فرمود:

«لك بهَا یومَ القیامةِ سبعمائة ناقةٍ کلّها مخطومة». (به روایت از مسلم).

«به دلیل (بخشیدنِ) این شتر، هفتصد شتر در روزِ قیامت خواهی داشت که تمامِ آن، افسار شده است».

امام نووی / گفته است: «مخطوم» یعنی دارای خطام و خطام چیزی شبیه به زمام و مهار است. گفته شده است که: مقصود از آن، پاداش هفتصد شتر می‌باشد؛ این احتمال هم وجود دارد که معنیِ ظاهرش مورد نظر باشد و در بهشت به پاداش آن، هفتصد شتر به او داده شود که هریک از آن شتران، مخطوم و افسار شده باشد که برایِ گشت و گذار، هر جا که خواست بر آن سوار می‌شود همان‌گونه که در موردِ اسب‌های نجیب آمده است و این احتمال قویتر است. و الله أعلم».

* پیامبر ص فرمود:

«مَن جهّزَ غازیًا فی سبیلِ اللهِ فقدْ غزَا وَمنْ خلفهُ فی أهْلهِ بخیرٍ فقدْ غزَا». (به روایت از مسلم).

«هر کس جنگجویی را در راهِ خدا تجهیز نماید و نیز کسی که به نیکی، جانشینِ او برای (سرپرستیِ) خانواده‌اش باشد همانندِ این است که خود، جنگیده باشد».

۱۵۴) روزه از چیزهایی است که انسان را از دوزخ دور می‌کند:

* پیامبر ص فرمود:

«منْ صامَ یومًا فی سبیلِ اللهِ بعّدَ اللهُ وجههُ عنِ النّارِ سبعینَ خریفًا». (متّفقٌ علیه).

«هر کس روزی را در راهِ خدا روزه بگیرد، خداوند، او را به اندازه‌یِ هفتاد پاییز (یا هفتادسال) از دوزخ دور می‌گرداند».

و «سبعینَ خریفاً» یعنی به اندازه‌یِ مسیرِ طی شده در هفتاد سال.

* پیامبر ص فرمود:

«منْ صامَ یومًا فی سبیلِ اللهِ جعلَ اللهُ بینهُ وبینَ النّارِ خندقًا کمَا بینَ السّماءِ والأرضِ». (به روایت از ترمذی و آلبانی آن را حسن دانسته است).

«هرکس روزی را در راهِ خدا روزه بگیرد، خداوند در بینِ او و بینِ دوزخ، گودالی به اندازه‌یِ فاصله‌یِ بین آسمان و زمین قرار می‌دهد».

* پیامبر ص فرمود:

«إنَّ فِی الجنّةِ بابًا یقالُ لهُ: الرّیّانُ. یدخلُ منهُ الصّائمونَ یومَ القیامةِ لایدخلُ معهمْ أحدٌ غیرُهمْ. یقالُ: أینَ الصّائمونَ؟ فیقومونَ لایدخلُ منهُ أحدٌ غیرهم فإذا دخلَ آخِرُهمْ أغلقَ فلمْ یدخلْ منهُ أحدٌ». (متّفقٌ علیه).

«بی‌گمان در بهشت دری هست که به آن و «ریّان»، گفته می‌شود که روزه‌داران در روز قیامت از آن در، وارد (بهشت) می‌شوند و هیچ کس غیر از آنان با ایشان وارد (آن در) نمی‌شود. گفته می‌شود: روزه‌داران کجایند؟ پس روزه‌داران به پا می‌خیزند (تا از آن در، واردِ بهشت شوند) و کسی غیر از آنان با ایشان واردِ آن در نمی‌شود. پس هر وقت آخرین نفرِ روزه‌داران از آن در وارد شدند بسته می‌شود و دیگر کسی (نمی‌تواند) از آن، وارد (بهشت) گردد».

۱۵۵) روزه‌یِ ماهِ رمضان:

* پیامبر ص فرمود:

«منْ صامَ رمضانَ إیمانًا وَاِحتسابًا غُفرَ لهُ مَا تقدَّمَ منْ ذنبهِ». (متفقٌ علیه).

«هر کس ماهِ رمضان را از رویِ ایمان و خالص برایِ خدا روزه بگیرد تمامِ گناهانِ گذشته‌اش بخشوده می‌شود».

۱۵۶) روزه‌یِ شش روز از ماهِ شوّال:

* پیامبر ص فرمود:

«منْ صامَ رمضانَ ثمَّ اَتبعهُ ستًّا من شوّالَ کانَ کصیامِ الدّهرِ». (به روایت از مسلم).

«هرکس ماهِ رمضان را روزه بگیرد و سپس به دنبالِ آن، شش روز از ماهِ شوّال را نیز روزه بگیرد مانندِ این است که کلِّ سال، روزه گرفته باشد».

۱۵۷) پاداشِ روزه‌یِ سه روز:

* پیامبر ص فرمود:

«صومُ ثلاثةِ أیّامٍ منْ کلِّ شهرٍ صومُ الدّهرِ کلّهِ». (متّفقٌ علیه).

«(پاداش) روزه‌یِ سه روز (وسطِ) هر ماه همانندِ (پاداشِ) روزه‌یِ کلِّ سال است».

۱۵۸): روزه‌یِ روزِ عرفه

* از رسول خدا ص در موردِ روزه گرفتن در روزِ عرفه سؤال شد. ایشان فرمودند:

«یکفّرُ السّنةَ الماضیةَ وَالباقیةَ». (به روایت از مسلم).

«گناهِ سال گذشته و آینده را پاک می‌کند».

۱۵۹) روزه‌یِ روزِ عاشورا:

* از رسولِ خدا ص در موردِ روزه گرفتن در روزِ عاشورا سؤال شد. ایشان در جواب فرمودند:

«یکفّرُ السّنةَ الماضیةَ». (به روایت از مسلم).

«گناهانِ سالِ گذشته را پاک می‌کند».

۱۶۰) فضل و بزرگیِ افطار دادن به روزه‌دار:

* پیامبر ص فرمود:

«منْ فطّرَ صائمًا کانَ لهُ مثلُ أجرهِ غیرَ أنّهُ لا ینقصُ منْ أجرِ الصّائمِ شیئًا». (ترمذی آن را روایت کرده و گفته که صحیح است و آلبانی هم با او موافقت کرده است).

«هر کس که به روزه‌داری افطاری دهد به اندازه‌یِ او پاداش می‌گیرد و اجرِ او به هیچ وجه از اجر و پاداشِ روزه‌دار کمتر نیست».

۱۶۱) فضل و بزرگیِ عبادت در شبِ قدر:

* پیامبر ص فرمود:

«منْ قامَ لیلةَ القدرِ إیماناً وَاِحتساباً غُفرَ لهُ ما تقدّمَ منْ ذنبهِ». (به روایت از مسلم).

«هرکس، شبِ قدر را از روی ایمان و خالص برای خدا عبادت کند تمامِ گناهان گذشته‌اش بخشیده می‌شود».

۱۶۲) فضل و بزرگیِ حج و عمره:

* پیامبر ص فرمود:

«العمرةُ إلی العمرةِ کفّارة لمَا بینهمَا وَالحجُّ المبرورُ لیسَ لهُ جزاءٌ إلاَّ الجنّة». (به روایت از مسلم).

«از یک عمره تا عمره‌یِ دیگر کفّاره‌یِ گناهانِ مابینِ آن دو است و حجِّ مقبول، پاداشی جز بهشت ندارد».

۱۶۳) عملِ صالح در ده روزِ اوّل ِذی حجّه:

* پیامبر ص فرمود:

«ما من أیّامٍ العملُ الصّالحُ أحبُّ إلی اللهِ فیهنَّ منْ هذهِ الأیّامِ – یعنی أیّامِ عشرِ ذی الحجّةِ» قالوا: وَلا الجهادُ فِی سبیلِ اللهِ؟ قال: «وَلا الجِهادُ فی سبیلِ اللهِ؟ قال: «وَلا الجهادُ فِی سبیلِ اللهِ إلاَّ رجلاً خرجَ بنفسهِ ومالهِ ثمَّ لمْ یرجعْ منْ ذلك بشیءٍ». (به روایت از بخاری).

«هیچ ایّامی نیست که انجامِ عملِ صالح در آن، پیشِ خداوند، محبوبتر باشد از این ایّام – یعنی ده روز (اوّل) ذی حجّه» گفتند: «حتّی جهاد در راهِ خدا هم؟» فرمود: حتّی جهاد در راهِ خدا هم، مگر این که کسی (برایِ جهاد در راهِ خدا) با جان و مالِ خود خارج شود و هیچ یک از آن دو را باز نگرداند».

بابِ: دوری از آن چه که اعمال انسان را باطل می‌گرداند

۱۶۴) خداوند، آن را همچون ذرّاتِ غبارِ پراگنده در هوا می‌گرداند:

* پیامبر ص فرمود:

«لألفین أقواماً منْ أمّتی یأتونَ یومَ القیامةِ بحسناتٍ أمثالَ تهامةٍ، بیضاً فیجعلهَا اللهُ هباءً منثورًا، أمّا إنّهمْ إخوانکمْ ومنْ جلدتکمْ، ویأخذونَ منَ اللّیلِ کما تأخذونَ وَلکنّهمْ قومٌ إذا خلوْا بمحارمِ اللهِ اِنتهکوها». (به روایت از ابن ماجه و آلبانی آن را صحیح دانسته است).

«هزاران قوم از امّتِ من در روزِ قیامت نیکی‌هایی به اندازه‌یِ سرزمین مکّه (زیاد) و نورانی می‌آورند ولی خداوند، آن را همچون ذرّاتِ غبار، در هوا پراگنده می‌گرداند اما آنان برادرانِ شما و از عشیره‌یِ شما هستند و آنچه را (از اعمال نیک و عبادات) که شما از شب می‌گیرید آنان هم از شب می‌گیرند ولی آنان قومی هستند که هرگاه خود را با محارمِ خود تنها می‌یابند حرمتِ آن را می‌شکنند و آن را انجام می‌دهند».

۱۶۵) مفلسان و بی‌چیزانِ روزِ قیامت:

* پیامبر ص فرمود:

«أتدرونَ مَا المفلسُ؟» قالو: المفلسُ فینا منْ لا درهمَ لهُ ولا متاعَ، فقال: «إنَّ المفلسَ منْ أمّتی یأتی یومَ القیامةِ بصلاةٍ وَصیامٍ وَزکاةٍ وَیأتِی قدْ شتمَ هذا وَقذفَ هذَا وأکلَ مالَ هذَا وَسفك دمَ هذَا وَضربَ هذَا فیُعْطی هذَا مِنْ حسناتهِ وَهذَا منْ حسناتهِ فإنْ فنیتْ حسناتهُ قبلَ أنْ یُقضی مَا علیهِ أُخذَ منْ خطایاهمْ فطُرحتْ علیهِ ثمَّ طُرحَ فِی النّارِ». (به روایت از مسلم – و پناه می‌بریم به خدا از دوزخ).

«آیا می‌دانید که مفلس و بی‌چیز کیست؟» گفتند: «مفلس در بین ما کسی است که پول و مالی نداشته باشد» ایشان فرمودند: «بی‌گمان مفلس امّتِ من کسی است که در روزِ قیامت، نماز و روزه و زکات می‌آورد در حالی که یکی را دشنام داده، به آن دیگری تهمت زده، مالِ این یکی را خورده، خونِ یکی دیگر را ریخته و آن دیگری را زده است پس به هریک از آن‌ها از حسناتِ او داده می‌شود و اگر قبل از این که حقوقی که بر اوست ادا شود، نیکی‌هایش تمام گردد از گناهانِ آنان برداشته و به او اضافه می‌شود و سپس به دوزخ انداخته می‌شود».

۱۶۶) پس اگر کسی پرسید: راه نجات پیدا کردن از حقّ الناس چیست:

* در جواب گفته می‌شود: پیامبر ص فرمود:

«منْ کانتْ لهُ مظلمة لأخیهِ منْ عرضهِ أوْ شیءٌ فلیتحلّلهُ منهُ الیومَ قبلَ أنْ لا یکونَ دینارٌ وَلا درهمٌ، إن کانَ لهُ عملٌ صالـحٌ أخذَ منهُ بقدرِ مظلمتهِ وَإنْ لمْ یکنْ لهُ حسناتٌ أخذَ منْ سیّئاتِ صاحبهِ فحملَ علیهِ». (به روایت از بخاری).

«هر کس که در مورد آبروی برادرِ مؤمنش یا چیز دیگری به او ظلم کرده است باید امروز (در این دنیا) قبل از این که دینار و درهمی نباشد، از او حلالیّت بطلبد (زیرا در غیرِ این صورت) اگر عملِ صالحی داشته باشد به اندازه‌یِ ظلمی که مرتکب شده است از اعمالِ صالحش برداشته می‌شود (و به شخصی که به او ظلم کرده اضافه می‌شود) و اگر هم عمل نیکی نداشته باشد از گناهانِ کسی که به او ظلم شده برداشته می‌شود و به او اضافه می‌گردد».

* پیامبر ص فرمود:

«لتؤدُّنَّ الحقوقَ إلی أهلِهَا یومَ القیامةِ حتّی یقادَ للشّاةِ الجلحاءِ مِنَ الشّاةِ القرنَاءِ». (به روایت از مسلم).

«حتماً تمامِ حقوق را در روزِ قیامت به صاحبانِ آن، باز خواهید گرداند آن گونه که حتّی گوسفندِ بی‌شاخ از گوسفندِ شاخ‌دار (برایِ حساب) باز داشته خواهد شد (و به جایِ آن، قابلِ قبول نخواهد بود)».

و حلالیّت، این گونه است که به درگاهِ خدا توبه کنی و آنچه را که به ظلم گرفته‌ای باز گردانی و بهترین و بزرگ‌ترین اُسوه و نمونه برای تو در این کار، پیامبر ص است که خداوند در مورد او می‌فرماید: ﴿لَّقَدۡ كَانَ لَكُمۡ فِي رَسُولِ ٱللَّهِ أُسۡوَةٌ حَسَنَةٞ لِّمَن كَانَ يَرۡجُواْ ٱللَّهَ وَٱلۡيَوۡمَ ٱلۡأٓخِرَ وَذَكَرَ ٱللَّهَ كَثِيرٗا ٢١ [الأحزاب: ۲۱].

«سر مشق و الگویِ زیبایی در (شیوه‌یِ پندار و گفتار و کردارِ) پیغمبرِ خدا برایِ شماست، برایِ کسانی که (دارایِ سه ویژگی باشند) امید به خدا داشته و جویایِ خدا باشند و خدا را بسیار یاد کنند».

پس نگاه کن به کمالِ تواضع و فروتنیِ پیامبر ص او که خُلق و خویَش برگرفته از قرآن بود پس به کسی ظلم نکرد و مالِ کسی را (به ظلم) نگرفت و به هیچ کس تعدّی و دست‌درازی نکرد و با وجودِ این، در حدیثِ ذیل، ترسِ عظیمِ او را از این که خدا را ملاقات کند و حقّی بر او باشد که آن را ادا نکرده باشد ببین:

* روایت شده است که رسول الله ص در روزِ جنگِ بدر با چوبی که در دست داشت صف‌های اصحابش را برای نماز تنظیم می‌کرد. در حین این کار به سواد بن غزیه –حلیف بنی عدی بنی النجار– که از دیگران جلوتر بود رسید (و با آن چوب، برای عقب راندن او به شکمش زد) و به او فرمود:

«اِستو یا سوادُ». فقالَ: یا رسولَ اللهِ أوجعتنی وقدْ بعثك اللهُ بالحقّ وَالعدْلِ فأقدنِی. فکشفَ رسولُ اللهِ عنْ بطنهِ فقالَ: «اِستقِدْ» قالَ: فاعتنقهُ فقبّلَ بطنهُ فقال: «مَا حملك علی هذَا یَا سوادُ؟» قالَ: یا رسولَ اللهِ، حضرَ مَا تری، فأردتُ أنْ یکونَ آخِرُ العهدِ بك أنْ یمسَّ جلدِی جلدَك. فدعا لهُ رسولُ اللهِ.ص بخیرٍ». (طبرانی آن را در «معجم الکبیر» روایت کرده و دکتر «باسم الجوابره» آن را حسن دانسته و در تحقیقش بر این حدیث گفته است: حافظ ابن حجر در «الإصابة» گفته است: آن را عبدالرزاق و بغوی روایت کرده‌اند و اسنادِ عبدالرّزاق حسن است ولی مرسل». و طبرانی آن را در «الکبیر»، چنان که در «مجمع الزّواید» آمده روایت کرده است و هیثمی گفته که: رجالِ آن، همه ثقه و قابلِ اطمینانند. این حدیث از طریق دیگری نیز روایت شده که أبونعیم آن را در «معرفة الصّحابة» آورده است. پس مجموع این روایات، حدیث را «حسن لغیره» می‌نماید».

«ای سواد (عقب برو و) در صف بایست، سواد گفت: ای رسولِ خدا، مرا به درد آوردی در حالی که خداوند، تو را بر حقّ و عدالت مبعوث کرده پس در راه خدا عدالت پیشه کن. پس پیامبر لباسش را از شکمش کنار زد و فرمود: قصاصم کن! او گفت که: رسولِ خدا را در آغوش گرفت و شکمش را بوسید. پیامبر به او فرمود: ای سواد، چه چیز تو را وادار به این کار کرد؟. گفت: ای رسول خدا، می‌بینی که وقتِ مرگ است پس خواستم که آخرین عهدم با تو این باشد که پوستم پوستِ تو را لمس کند. پس پیامبر ص برایش دعایِ خیر نمود.

و «قدح» تیر است [یا چوب تیری که هنوز پیکان و پر بر آن قرار نداده باشند] و «مستنتَل» یعنی: پیش افتاده.

باب: دوری کردن از توکّل بر خدا بدون عمل

هیچ شکّی در این نیست که رحمت و بخششِ خداوند رحمان و رحیم است که آرزو و امید ماست؛ ما بندگانِ ضعیف او و محتاج به عفو و گذشت و رحمتِ اوییم و این، چیزی است که اگر وجود نداشت، گناهکاران، مأیوس و نا امید می‌شدند و به همین خاطر، خداوندِ سبحان، بندگانِ گناهکار و مسرف را که گناهشان همانندِ طوقی بر گردنشان است و می‌خواهند که از آن، نجات پیدا کنند و رها شوند آرام می‌کند و به آنان می‌فرماید:

﴿۞قُلۡ يَٰعِبَادِيَ ٱلَّذِينَ أَسۡرَفُواْ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ لَا تَقۡنَطُواْ مِن رَّحۡمَةِ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ يَغۡفِرُ ٱلذُّنُوبَ جَمِيعًاۚ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡغَفُورُ ٱلرَّحِيمُ ٥٣ وَأَنِيبُوٓاْ إِلَىٰ رَبِّكُمۡ وَأَسۡلِمُواْ لَهُۥ مِن قَبۡلِ أَن يَأۡتِيَكُمُ ٱلۡعَذَابُ ثُمَّ لَا تُنصَرُونَ ٥٤ وَٱتَّبِعُوٓاْ أَحۡسَنَ مَآ أُنزِلَ إِلَيۡكُم مِّن رَّبِّكُم مِّن قَبۡلِ أَن يَأۡتِيَكُمُ ٱلۡعَذَابُ بَغۡتَةٗ وَأَنتُمۡ لَا تَشۡعُرُونَ ٥٥ أَن تَقُولَ نَفۡسٞ يَٰحَسۡرَتَىٰ عَلَىٰ مَا فَرَّطتُ فِي جَنۢبِ ٱللَّهِ وَإِن كُنتُ لَمِنَ ٱلسَّٰخِرِينَ ٥٦ أَوۡ تَقُولَ لَوۡ أَنَّ ٱللَّهَ هَدَىٰنِي لَكُنتُ مِنَ ٱلۡمُتَّقِينَ ٥٧ أَوۡ تَقُولَ حِينَ تَرَى ٱلۡعَذَابَ لَوۡ أَنَّ لِي كَرَّةٗ فَأَكُونَ مِنَ ٱلۡمُحۡسِنِينَ ٥٨ [الزمر: ۵۳- ۵۸].

«(از قولِ خدا به مردمان) بگو: «ای بندگانم! ای آنان که در معاصی زیاده‌روی هم کرده‌اید از لطفِ و مرحمتِ خدا مأیوس و ناامید نگردید. قطعاً خداوند همه‌یِ گناهان را می‌آمرزد چرا که او بسیار آمرزگار و بس مهربان است. و به سویِ پروردگارِ خود برگردید و تسلیمِ او شوید (و خاضعانه و خاشعانه از اوامرش فرمانبرداری کنید) پیش از آن که عذاب، ناگهان به سویِ شما تاخت آرد و دیگر کمک و یاری نشوید (و کسی نتواند شما را از عذاب خدا برهاند). و از زیباترین و بهترین چیزی که از سویِ پروردگارتان برایِ شما فرو فرستاده شده است (که قرآن است) پیروی کنید پیش از این که عذاب (دنیوی یا اخروی) ناگهان به سویِ شما تاخت آرد در حالی که شما بی‌خبر باشید. تا روزِ قیامت کسی نگوید: «دردا و حسرتا! چه کوتاهی‌ها که در حقِّ (طاعت و عبادتِ) خدا کرده‌ام. دریغا و افسوس من از زمره‌یِ مسخره‌کنندگان (آیین یزدانی) بوده‌ام. یا این که نگوید: اگر خداوند راهنماییم می‌کرد از زمره‌یِ پرهیزگاران می‌شدم. یا این که بدان گاه که عذاب را مشاهده می‌کند نگوید: کاشکی بازگشتی به دنیا برایم میسّر می‌بود تا از زمره‌یِ نیکوکاران گردم».

پس خداوند، رحمت کند تو را! به رحمت و مغفرت خداوند متعال در این آیه بنگر:

﴿لَا تَقۡنَطُواْ مِن رَّحۡمَةِ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ يَغۡفِرُ ٱلذُّنُوبَ جَمِيعًاۚ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡغَفُورُ ٱلرَّحِيمُ ٥٣.

«از لطف و مرحمتِ خدا مأیوس و ناامید نگردید؛ قطعاً خداوند، همه‌یِ گناهان را می‌آمرزد چرا که او بسیار آمرزگار و بس مهربان است».

و سپس نگاه کن به ترساندنِ بندگانش از عذابش و نیز به ربط دادنِ عملِ نیک به خاتمه‌یِ نیک توسطِ او آن جا که می‌فرماید:

﴿وَٱتَّبِعُوٓاْ أَحۡسَنَ مَآ أُنزِلَ إِلَيۡكُم مِّن رَّبِّكُم مِّن قَبۡلِ أَن يَأۡتِيَكُمُ ٱلۡعَذَابُ بَغۡتَةٗ وَأَنتُمۡ لَا تَشۡعُرُونَ ٥٥.

«و از زیباترین و بهترین چیزی که از سوی پروردگارتان برای شما فرو فرستاده است (که قرآن است) پیروی کنید پیش از این که عذاب (دنیوی یا اخروی) ناگهان به سوی شما تاخت آرد در حالی که شما بی‌خبرید».

و تمام این وعده‌های نیک و ترساندنها در یک سوره‌ی واحد و به دنبال هم آمده‌اند. حال خود، قیاس کنید که حالِ ما در مقابل دیگر سوره‌های قرآن و احادیثِ پیامبر ص که فقط در مورد وعید و تهدید، آن چنان سخن گفته‌اند که ذکر آن بسیار به درازا می‌کشد چگونه است؟! اهل سنّت و جماعت دارای قاعده‌ی گران‌قدری بر گرفته از دو وحی بزرگ یعنی کتاب خدا و سنّت فرستاده‌اش ص می‌باشد و این قاعده این است که: بر هر مؤمنی واجب است که قلبش همیشه در بین ترس و امید، معلّق باشد و قلب انسان را به پرنده‌ای تشبیه کرده‌اند که دارای دو بال است: بالی از ترس و بال دیگری از امید چون پرواز با یک بال واحد و بدون بالی دیگر، مقدور نمی‌باشد در نتیجه کسی که بترسد و امید نداشته باشد، از رحمت خدا مأیوس و نومید می‌شود و سپس هلاک می‌گردد. خداوند متعال می‌فرماید:

﴿إِنَّهُۥ لَا يَاْيۡ‍َٔسُ مِن رَّوۡحِ ٱللَّهِ إِلَّا ٱلۡقَوۡمُ ٱلۡكَٰفِرُونَ ٨٧ [یوسف: ۸۷].

«بی‌گمان، غیر از کافران، هیچ کس از رحمت و بخشش خداوند مأیوس نمی‌گردد».

و باز خداوند متعال می‌فرماید:

﴿قَالَ وَمَن يَقۡنَطُ مِن رَّحۡمَةِ رَبِّهِۦٓ إِلَّا ٱلضَّآلُّونَ ٥٦ [الحجر: ۵۶].

«و چه کسی غیر از گمراهان از رحمت بخشش پروردگارش نومید و مأیوس می‌گردد؟!»

و خداوند، در مقابل گروه اول، آن کسانی را که ایمان می‌آورند و فقط بر رحمت و بخشش او امید می‌بندند و برای طلب آن کوشا نیستند و برایش تلاش نمی‌کنند نکوهش می‌کند و می‌فرماید:

﴿فَخَلَفَ مِنۢ بَعۡدِهِمۡ خَلۡفٞ وَرِثُواْ ٱلۡكِتَٰبَ يَأۡخُذُونَ عَرَضَ هَٰذَا ٱلۡأَدۡنَىٰ وَيَقُولُونَ سَيُغۡفَرُ لَنَا وَإِن يَأۡتِهِمۡ عَرَضٞ مِّثۡلُهُۥ يَأۡخُذُوهُۚ أَلَمۡ يُؤۡخَذۡ عَلَيۡهِم مِّيثَٰقُ ٱلۡكِتَٰبِ أَن لَّا يَقُولُواْ عَلَى ٱللَّهِ إِلَّا ٱلۡحَقَّ وَدَرَسُواْ مَا فِيهِۗ وَٱلدَّارُ ٱلۡأٓخِرَةُ خَيۡرٞ لِّلَّذِينَ يَتَّقُونَۚ أَفَلَا تَعۡقِلُونَ ١٦٩ [الأعراف: ۱۶۹].

«بعد از آن، فرزندان ناخلفی جانشین آنان شدند که وارث کتاب (آسمانی تورات) گشتند (اما بدان عمل نکردند چرا که به جای پیروی از حق به دنبال مادیّات روان شدند و) کالای این جهان پست را دریافت می‌داشتند و می‌گفتند: ما بخشیده خواهیم شد. تا آن جا که می‌فرماید: «و دنیای دیگر بسی بهتر (از کالای این دنیا) است برای کسانی که پرهیزگاری کنند (و از خداوند بترسند. چرا نمی‌اندیشید و هم‌چنان بر گناه استمرار می‌ورزید؟) مگر عقل ندارید و نمی‌فهمید؟».

و این، صادقترین شاهد و گواه بر ایمان همراه با عمل می‌باشد و در آن، بزرگ‌ترین دلیل بر گمراهی کسی است که فکر می‌کنند که گناه با وجود ایمان، ضرری به شخص نمی‌رساند بلکه حتی یکی از بزرگ‌ترین قواعد اهل سنّت و جماعت این است که : ایمان صحیح چاره‌ای جز همراه داشتن عمل ندارد و با عبادت افزایش می‌یابد و با گناه و معصیت، کم می‌شود و عبارت است از اعتقاد به قلب و گفتن با زبان و عمل با اعضا و جوارح و حتی آنان قلب را به یک کاسه یا ظرف تشبیه کرده‌اند که اگر در آن، شیر ریخته شود، از شیر پر می‌شود و اگر چیزی دیگر در آن ریخته شود، از همان چیز پر می‌شود که در آن ریخته شده است و گفته‌اند: «هرچه ایمان در قلب عبد، بیشتر شود، بر اعضا و جوارحش هم بیشتر نمایان می‌شود و این حالت با ظهور ایمان در مظهر آن یعنی با اقتدا کردن به سنّت پیامبر ص صورت می‌گیرد زیرا خداوند متعال می‌فرماید:

﴿قُلۡ إِن كُنتُمۡ تُحِبُّونَ ٱللَّهَ فَٱتَّبِعُونِي يُحۡبِبۡكُمُ ٱللَّهُ وَيَغۡفِرۡ لَكُمۡ ذُنُوبَكُمۡۚ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِيمٞ ٣١ [آل عمران: ۳۱].

«(به آنان) بگو: اگر خدا را دوست دارید از من پیروی کنید (که در این صورت) خداوند نیز شما را دوست خواهد داشت و گناهانتان را خواهد بخشید و خداوند بخشنده و مهربان است».

و این چنین، ایمان بر اخلاق عبد و رفتار و برخوردش با دیگران ظاهر می‌شود و در این مورد، حدیثی از پیامبر ص نیز هست که می‌فرماید:

«أَکْمَلُ الْمُؤْمِنینَ إِیمَاناً أَحْسَنُهُمْ خُلُقاً» (به روایت از ابوداود و آلبانی آن را صحیح دانسته است).

«کاملترین مردم از نظر ایمان، خوش‌اخلاقترین آنان می‌باشد».

بر هر مؤمنی واجب است که در امر مهمی تفکّر نماید و آن، این است که: او بدون رحمت و بخشش خداوند و فقط با عمل خویش وارد بهشت نخواهد شد بلکه در وهله‌ی اول، رحمت و بخشش او لازم است و این گفته‌ی پیامبر ص به اصحابش نیز در این مورد است که به آنان فرمود:

«قاربوا وسدِّدوا وَاعلموُا أنَّهُ لنْ ینجُوَ أحدٌ منکمْ بعملهِ» قالوا: یا رسولَ اللهِ، وَلا أنتَ؟ قالَ: «وَلا أَنَا إلاّ أنْ یتغمّدَنیَ اللهُ برحمةً منهُ وفضلٍ» (به روایت از مسلم).

«(با انجام اعمال درست و سخن گفتن نرم با دیگران، به خدا) نزدیک شوید و عمل نیک و صواب انجام دهید و بدانید که هیچ کس از شما هرگز با عمل خویش رستگار نمی‌شود. گفتند: ای رسول خدا حتی شما هم؟ فرمود: و حتی من هم، مگر این که خداوند، رحمت و فضلش را بر من ارزانی دارد».

پس ای برادر مسلمان گرامی! – خداوند موفّقت گرداند – چون به این موضوع پی بردی بدان که ناگزیر، باید برای کسب رحمت و بخشش خداوند أ کوشش نماییم و حال، گوش کن به وعده‌ی رحمت، توسط خداوند به بندگان مؤمنش و این که چگونه خداوند سبحان آن را به عمل نیک ربط می‌دهد آن جا که خداوند حکیم و خبیر می‌فرماید:

﴿وَمَنۡ أَرَادَ ٱلۡأٓخِرَةَ وَسَعَىٰ لَهَا سَعۡيَهَا وَهُوَ مُؤۡمِنٞ فَأُوْلَٰٓئِكَ كَانَ سَعۡيُهُم مَّشۡكُورٗا ١٩ [الإسراء: ۱۹].

«و هر کس که آخرت را بخواهد و سعی و تلاش خود را در حالی که مؤمن است برای (رسیدن) به آن، انجام دهد، چنین کسانی، سعی و تلاششان مشکور واقع می‌شود (و بی‌مزد و پاداش نخواهد ماند)». و نیز می‌فرماید:

﴿وَرَحۡمَتِي وَسِعَتۡ كُلَّ شَيۡءٖۚ فَسَأَكۡتُبُهَا لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ وَيُؤۡتُونَ ٱلزَّكَوٰةَ وَٱلَّذِينَ هُم بِ‍َٔايَٰتِنَا يُؤۡمِنُونَ ١٥٦ ٱلَّذِينَ يَتَّبِعُونَ ٱلرَّسُولَ ٱلنَّبِيَّ ٱلۡأُمِّيَّ [الأعراف: ۱۵۶- ۱۵۷].

«و رحمت من بر هر چیزی گسترده است پس آن را برای کسانی که تقوا پیشه می‌کنند و زکات را می‌پردازند و آنان که به آیات (قرآن)، ایمان می‌آورند می‌نویسم (و نصیبشان می‌کنیم). آنان که از پیامبر درس‌ناخوانده‌ی فرستاده‌ی ما پیروی می‌کنند...».

پس آیا ما از زمره‌ی پرهیزگاران هستیم؟ و آیا ما پیروان سنّت پیامبر ص می‌باشیم؟ پیامبری که فرمود:

«کُلُّ أُمَّتی یدخلونَ الجنّةَ إلاَّ منْ أبی قالوا: یا رسولَ اللهِ ومنْ یأبی؟ قالَ: منْ أطاعنی دخلَ الجنّةَ ومنْ عصانی فقدْ أبی». (به روایت از بخاری).

«تمام افراد امت من وارد بهشت می‌شوند مگر کسی که سرپیچی کند. گفتند: ای رسول خدا چه کسی سرپیچی می‌کند؟ فرمود: هر کس از من اطاعت کند وارد بهشت می‌شود و هر کس که از من تخلّف ورزد، سرپیچی کرده است».

و نگاه کن – خداوند تو را رحمت کند! – به معنی این گفته است هنگامی که می‌گویی: «و أشهدُ أنَّ محمدًا رسولُ اللهِ» که علماء گفته‌اند که: معنای آن، عبارت است از اجابت امر او در وقتی که دستور می‌دهد و تصدیق او در هنگامی که از چیزی خبر می‌دهد و دست برداشتن از چیزی که او از آن، نهی کرده است و این که خدا با هیچ چیزی مگر آنچه که او دستور داده پرستش نمی‌شود.

از زمره‌ی آن چیزهایی که انسان را از توکّل بر رحمت خدا بدون انجام عمل و یا به عبارتی دیگر، همراه ترک عمل به دستور خداوند باز می‌دارد و می‌ترساند این فرموده‌ی خداوند متعال است:

﴿وَٱلۡعَصۡرِ ١ إِنَّ ٱلۡإِنسَٰنَ لَفِي خُسۡرٍ ٢ إِلَّا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ وَتَوَاصَوۡاْ بِٱلۡحَقِّ وَتَوَاصَوۡاْ بِٱلصَّبۡرِ ٣ [العصر: ۱- ۳].

«قسم به عصر. بی‌گمان انسان در ضرر و خسران است. مگر کسانی که ایمان بیاورند و عمل نیک انجام دهند و همدیگر را به حق سفارش کنند و همدیگر را به صبر و بردباری توصیه نمایند».

و از آن چیزهایی که شایسته است که در کنار این سوره‌ی عظیم ذکر شود، تفسیر شیخ و استاد، علاّمه‌ی ما عبدالعزیزبن عبداللهِ بن باز / بر این سوره که شامل خیر دنیا و آخرت است می‌باشد؛ او گفته است: «خداوند در این سوره به عصر، قسم یاد کرده و خداوند متعال می‌تواند به هریک از مخلوقاتش که بخواهد قسم یاد کند ولی بندگان او نباید به چیزی جز خداوند عزّ وجل قسم بخورند به دلیل این فرموده‌ی پیامبر ص که فرمود:

«منْ حلفَ بغیرِ اللهِ فقدْ کفرَ أو أشرك» (به روایت از ترمذی و آلبانی آن را صحیح دانسته است).

«هر کس که به غیر خدا قسم یاد کند حقیقتاً کفر ورزیده یا شرک ورزیده است».

و باز در ادامه گفته است: «خداوند متعال در این سوره توضیح داده که حتماً انسانها زیانکار و ضرر خورده‌ند مگر کسانی که دارای چهار صفت باشند: ۱- مگر آنان که ایمان بیاورند، ۲- و لازمه‌ی ایمان، عمل صالح است. پس فرمود: و عمل نیک انجام دهند، ۳- سپس فرمود: و همدیگر را به حق سفارش کنند. که بیان‌کننده‌ی وجوب نصیحت یکدیگر در بین مؤمنان و خدا را به یاد بعضی آوردن به وسیله‌ی بعضی دیگر و امر به معروف در مورد مسایل بینشان و نهیشان از اعمال ناپسند می‌باشد، ۴- و همدیگر را به صبر و بردباری توصیه نمایند. یعنی بر آنچه که در این راه برایشان پیش می‌آید صبر نمایند و تحمل این را بکنند که مردم از آنان روی بگردانند به شرطی که روش آنان بر طبق چیزی باشد که خداوند متعال در کتابش و سنّت رسول او ص به آن، دستور داده است». من این موضوع را از او شنیدم و معنای آن را حفظ نمودم.

و باز از آن آیاتی که انسان را از توکّل کردن بر رحمت خداوند بدون عمل برحذر می‌دارد و می‌ترساند این فرموده‌ی خداوند متعال است:

﴿فَلۡيَحۡذَرِ ٱلَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنۡ أَمۡرِهِۦٓ أَن تُصِيبَهُمۡ فِتۡنَةٌ أَوۡ يُصِيبَهُمۡ عَذَابٌ أَلِيمٌ ٦٣ [النور: ۶۳].

«آنان که از دستور پیامبر سرپیچی می‌ورزند باید از این که بلایی دامنگیرشان شود یا عذابی دردناک دچارشان شود بترسند».

و نیز می‌فرماید:

﴿وَيُحَذِّرُكُمُ ٱللَّهُ نَفۡسَهُۥۗ وَٱللَّهُ رَءُوفُۢ بِٱلۡعِبَادِ ٣٠ [آل عمران: ۳۰].

«و خداوند، شما را از (نافرمانی) خودش برحذر می‌دارد و (در عین حال) او نسبت به بندگانش مهربان است». و نیز می‌فرماید:

﴿إِنَّ بَطۡشَ رَبِّكَ لَشَدِيدٌ ١٢ [البروج: ۱۲].

«بی‌گمان مجازات پروردگارت سخت و شدید است».

و نیز می‌فرماید:

﴿وَكَذَٰلِكَ أَخۡذُ رَبِّكَ إِذَآ أَخَذَ ٱلۡقُرَىٰ وَهِيَ ظَٰلِمَةٌۚ إِنَّ أَخۡذَهُۥٓ أَلِيمٞ شَدِيدٌ ١٠٢ [هود:۱۰۲].

«و عقاب پروردگار تو، هر گاه که بخواهد (اهالیِ) شهرها و آبادیهایی را (بر اثر فساد و تباهی)، در حالی که اهالی آن ظالمند عذاب نماید، این چنین (شدید) است. به راستی که عقاب خدا دردناک و سخت است». و نیز می‌فرماید:

﴿إِنَّ رَبَّكَ لَبِٱلۡمِرۡصَادِ ١٤ [الفجر: ۱۴].

«بی‌گمان، پروردگار تو در کمین (مردمان و مترصّد عذاب گناهکاران) است».

و باز می‌فرماید:

﴿فَمَن يَعۡمَلۡ مِثۡقَالَ ذَرَّةٍ خَيۡرٗا يَرَهُۥ ٧ وَمَن يَعۡمَلۡ مِثۡقَالَ ذَرَّةٖ شَرّٗا يَرَهُۥ ٨ [الزلزلة:۷- ۸].

«پس هر کس به اندازه‌ی ذرّه‌ی غباری کار نیکو کرده باشد (نتیجه‌ی) آن را می‌بیند (و پاداشش را خواهد گرفت). و هر کس به اندازه‌ی ذرّه‌ی غباری کار بد کرده باشد (نتیجه‌ی) آن را می‌بیند (و سزایش را خواهد چشید)».

در سنّت پیامبر ص نیز وعیدهای شدید در مورد کسی که از چیزهایی که خدا و رسول او از آن نهی کرده‌اند آمده است و از آن جمله می‌توان به احادیث زیر اشاره کرد:

پیامبر ص فرمود:

«إِنَّ الْعَبْدَ لَيَتَكَلَّمُ بِالْكَلِمَةِ مَا يُتَبِّنُ فِيهَا يَزِلُّ بِهَا فِى النَّارِ أَبْعَدَ مَا بَيْنَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ». (متّفقٌ علیه).

«(گاهی اوقات) عبد سخنی می‌گوید و در آن دقّت نمی‌کند و به دلیل آن در عمقی بیشتر از فاصله‌ی بین مشرق و مغرب به دوزخ انداخته می‌شود».

و نیز فرمود:

«ویلٌ للّذی یحدّثُ القومَ ثمَّ یکذبُ لیضحکهمْ، ویلٌ لهُ، ویلٌ لهُ» (امام احمد آن را روایت کرده و شعیب آن را حسن دانسته است).

«وای بر کسی که در حالی که برای دیگران حرف می‌زند، برای خنداندن آنان دروغ بگوید، وای بر او! وای بر او!»

و باز پیامبر ص فرمود:

«مَا أسفلَ منَ الکعبینِ منَ الإزارِ ففی النّارِ» (به روایت از بخاری).

«آن قسمت از پوشش پایین تنه که پایین‌تر از قوزک پا باشد در آتش است».

و نیز فرمود:

«إنَّ اللهَ تعالی یغارُ وغیرةُ اللهِ أنْ یأتیَ المرءُ ما حرّمَ اللهُ علیهِ». (متّفقٌ علیه).

«بی‌گمان خداوند متعال غیرتی می‌شود (و بعضی چیزها به او بر می‌خورد) و آنچه که خدا را غیرتی می‌کند این است که کسی عملی را که خداوند، حرام کرده است انجام دهد».

و از عبدالله بن عمر ب روایت شده است که گفت: در زمان پیامبر ص مردی بود که به او «کِرکِره» می‌گفتند؛ زمانی که کرکره مُرد، پیامبر ص فرمود:

«هوَ فِی النّارِ».

«او در دوزخ است».

مردم رفتند که به وضعیّتش نگاه کنند؛ عبایی را پیدا کردند که با خیانت به دست آورده بود. (به روایت از بخاری).

و باز پیامبر ص فرمود:

«مَنِ اقتطع حقَّ امریءٍ مسلمٍ بیمینهِ فقدْ أوجبَ اللهُ لهُ النّارَ وحرّمُ علیهِ الجنّة. فقالَ رجلٌ: وَإنْ کانَ شیئاً یسیراً یا رسولَ اللهِ؟ فقالَ: وإِنْ قضیبًا منْ أراك». (به روایت از مسلم).

«هر کس حقّ مسلمانی را به وسیله‌ی سوگند خوردن، از او بگیرد خداوند، دوزخ را برایش واجب می‌گرداند و بهشت را بر او حرام می‌نماید. مردی پرسید: حتّی اگر چیز بسیار کوچکی باشد؟ و پیامبر در جواب او گفت: حتّی اگر شاخه‌ای از چوب اراک [۱۳] باشد».

پیامبر ص فرمود:

«إِنَّ العبد إذا لعنَ شیئًا صعدتِ اللّعنةُ إلی السّماءِ فتغلقُ أبوابُ السّماءِ دونَها ثُمَّ تهبطُ إلی الأرضِ فتغلقُ أبوابهَا دونهَا ثمَّ تأخذُ یمینًا وشمالاً فإذا لمْ تجدْ مساغاً رجعتْ إلی الَّذی لعنَ فإنْ کانَ أهلاً لذالك وَإلاَّ رجعتْ إِلی قائلها». (به روایت از ابوداود و آلبانی آن را حسن دانسته است).

«بی‌گمان هر گاه شخص، چیزی را نفرین می‌کند، آن نفرین به سوی آسمان، بالا می‌رود و درهای آسمان غیر از درِ آن نفرین، بسته می‌شود، سپس به سوی زمین پایین می‌آید و درهای زمین غیر از درِ آن، بسته می‌شود؛ سپس شروع می‌کند به چپ و راست رفتن و اگر راهی برای وارد شدن بر چیزی نیافت به سمت کسی که نفرین شده بر می‌گردد، البته در صورتی که آن شخص، مناسب برای آن نفرین باشد و در غیر این صورت به خود شخص نفرین‌کننده برمی‌گردد».

و «مساغاً» یعنی محل ورود و راهی که نفرین را برای آن چیز واجب می‌گرداند.

پیامبر ص فرمود:

«لوْ یعلمُ الکافرُ بکلِّ الَّذی عندَ اللهِ منَ الرّحمةِ لمْ ییأس منَ الجنّةِ وَلوْ یعلمُ المؤمنُ بکلِّ الّذی عندَ اللهِ منَ العذابِ لمْ یأمنْ منَ النّارِ». (به روایت از بخاری).

«اگر کافر، به تمام رحمت و بخششی که در نزد خداوند هست آگاهی داشت از (ورود به) بهشت ناامید نمی‌شد و اگر انسان مؤمن هم به تمام عذابی که در نزد خداوند وجود دارد آگاهی داشت از (رفتن به) دوزخ، احساس امنیّت نمی‌کرد».

خلاصه‌ی کلام در مورد مسأله‌ی عمل صالح این است که ما به عنوان بندگانی که خداوند، برای عبادت خودش خلق کرده و به دادن پاداش نیک در اطاعت از او وعده داده و از عذاب دردناکش در صورت نافرمانی و سرپیچی از او ما را برحذر داشته است، بر ما واجب است که کارمان را با تدبیر و دوراندیشی انجام دهیم و به سوی رشد و پیشرفتمان برگردیم و در اوضاع و احوالمان و کم‌کاری‌مان نسبت به حق خداوند و اهمال و اسرافمان در کارهایمان تفکّر کنیم و به سوی خداوند متعال برگردیم و به درگاهش توبه‌ی نصوح آوریم. خداوند متعال می‌فرماید:

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ تُوبُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ تَوۡبَةٗ نَّصُوحًا عَسَىٰ رَبُّكُمۡ أَن يُكَفِّرَ عَنكُمۡ سَيِّ‍َٔاتِكُمۡ وَيُدۡخِلَكُمۡ جَنَّٰتٖ تَجۡرِي مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ يَوۡمَ لَا يُخۡزِي ٱللَّهُ ٱلنَّبِيَّ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ مَعَهُۥۖ نُورُهُمۡ يَسۡعَىٰ بَيۡنَ أَيۡدِيهِمۡ وَبِأَيۡمَٰنِهِمۡ يَقُولُونَ رَبَّنَآ أَتۡمِمۡ لَنَا نُورَنَا وَٱغۡفِرۡ لَنَآۖ إِنَّكَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ قَدِيرٞ ٨ [التحریم: ۸].

«ای مؤمنان! به درگاه خدا برگردید و توبه‌ی خالصانه‌ای بکنید، شاید پروردگارتان، گناهانتان را محو نماید و بزداید و شما را به باغهای بهشتی داخل گرداند که از زیر (کاخها و درختان) آن، رودبارها روان است. این کار در روزی خواهد بود که خداوند، پیغمبر و کسانی را که با او ایمان آورده‌اند خوار نمی‌دارد (بلکه ایشان را والا می‌گرداند و به درجات بالا می‌رساند). نور (ایمان و عمل صالح) ایشان، پیشاپیش و سوی راستشان (رو به جانب بهشت) در حرکت است. (وقتی که خاموش شدن نور منافقان را می‌بینند رو به درگاه خدا می‌کنند و) می‌گویند: پروردگارا! نور ما را کامل گردان (تا در پرتو آن به بهشت برسیم) و ما را ببخشای چرا که تو بر هر چیزی بس توانایی».

پس بر هر کسی که خداوند، او را توفیق داده و مسلمان قرار داده است لازم است که نعمت خدا را بر خود، شکر و سپاس گوید و قبل از این که مهلتش به پایان رسد و کاری جز سپردن جان و نظاره کردن روحش در هنگام خروج، نتواند انجام دهد به انجام عمل نیک بپردازد و البته در این حالِ نزع خدا آگاهتر است که بر چه حالی خواهیم بود و پایان و آخر کارها مهم است و معتبر می‌باشد، و عبد بر هر چیزی که بمیرد و بر همان چیز زنده خواهد شد پس هر کس در حال گزاردن حج و گفتن «لبیک» بمیرد در روز قیامت، لبیّک‌گویان زنده خواهد شد و هر کس در حال سجده بمیرد – به رحمت خداوند - سجده‌کنان زنده می‌شود و اگر مشغول بر معصیت و در حال ارتکاب گناه بمیرد – که ما پناه می‌بریم به خدا از این حالت و از این که با این پایان، خداوند را ملاقات کنیم به او پناه می‌بریم – فکر می‌کنید که چنین کسی چگونه خداوند را ملاقات خواهد کرد؟ در آن روز، فریب‌ها و تقلّب‌های شیطان، رسوا می‌شود و زیبایی‌های ظاهری دنیا و خوشی‌های دروغین آن از بین می‌رود و ظالمانِ به خویشتن خواهند دانست که حقیقتاً طعمه‌ای برای شیطان بوده‌اند. خداوند متعال در مورد این غافلان، چنین می‌فرماید:

﴿وَبَدَا لَهُم مِّنَ ٱللَّهِ مَا لَمۡ يَكُونُواْ يَحۡتَسِبُونَ ٤٧ [الزمر: ۴۷].

«و از جانب خدا چیزی (از شکنجه و عذاب) برای ایشان جلوه‌گر و پدیدار می‌شود که گمانش نمی‌بردند (و به فکرشان هم نمی‌رسید)».

بر ما واجب است که عمل و ترس از خدا و حُسن ظن و امید را به او، که بخشش و رحمت را دوست دارد، با یکدیگر، همراه نماییم و چه طور این گونه نیست در حالی که او خود را «بسیار توبه پذیرنده [۱۴] نامیده است؟ و چطور، این گونه نیست در حالی که خداوند عزّ وجل در کتاب عظیمش در مورد خود می‌فرماید:

﴿وَٱللَّهُ يُرِيدُ أَن يَتُوبَ عَلَيۡكُمۡ وَيُرِيدُ ٱلَّذِينَ يَتَّبِعُونَ ٱلشَّهَوَٰتِ أَن تَمِيلُواْ مَيۡلًا عَظِيمٗا ٢٧ يُرِيدُ ٱللَّهُ أَن يُخَفِّفَ عَنكُمۡۚ وَخُلِقَ ٱلۡإِنسَٰنُ ضَعِيفٗا ٢٨ [النساء: ۲۷- ۲۸].

«خداوند می‌خواهد توبه‌ی شما را بپذیرد (و به سوی طاعت و عبادت برگردید و از لوث گناهان، پاک و پاکیزه گردید) و کسانی که به دنبال شهوات راه می‌افتند می‌خواهند که (از حق دور شوید و به سوی باطل بگرایید و از راه راست) خیلی منحرف گردید (تا همچون ایشان شوید). خدا می‌خواهد (با وضع احکام سهل و ساده) کار را بر شما آسان کند (چرا که او می‌داند که انسان در برابر غرایز و امیال خود ناتوان است) و انسان، ضعیف آفریده شده است».

و اگر کسی بپرسد: چه عملی؟ و کیست که به دور از گناهان و معاصیی باشد که بر گردن گناهکاران، طوق شده و عقل‌های آنان را سرگردان کرده است؟ من در جواب او می‌گویم: تمام ما گناهکاریم و چه کسی از ما هست که گناه نکند؟ ولی بهترین گناهکاران، توبه‌کنندگانند پس بر همه‌ی ما لازم است که به توبه استغفار و بازگشت به سوی خداوند کریم و بخشنده‌ای پناه ببریم که در مورد خودش فرموده است:

﴿وَإِنِّي لَغَفَّارٞ لِّمَن تَابَ وَءَامَنَ وَعَمِلَ صَٰلِحٗا ثُمَّ ٱهۡتَدَىٰ ٨٢ [طه: ۸۲].

«و من قطعاً کسی را که (از کفر و گناه خود) برگردد و ایمان بیاورد و کارهای شایسته بکند و سپس راه‌یاب شود (و تا آخر، آن را ادامه دهد) می‌بخشم».

پس لازم است که همگان به سوی مغفرت و بخشش خداوند بشتابیم و بهشت او را آن چنان که به آن دستور داده و مقرّر فرموده است، طلب نماییم و این کار با نیکو گرداندن اعمالمان امکان‌پذیر است؛ خداوند متعال در این باره می‌فرماید:

﴿۞وَسَارِعُوٓاْ إِلَىٰ مَغۡفِرَةٖ مِّن رَّبِّكُمۡ وَجَنَّةٍ عَرۡضُهَا ٱلسَّمَٰوَٰتُ وَٱلۡأَرۡضُ أُعِدَّتۡ لِلۡمُتَّقِينَ ١٣٣ ٱلَّذِينَ يُنفِقُونَ فِي ٱلسَّرَّآءِ وَٱلضَّرَّآءِ وَٱلۡكَٰظِمِينَ ٱلۡغَيۡظَ وَٱلۡعَافِينَ عَنِ ٱلنَّاسِۗ وَٱللَّهُ يُحِبُّ ٱلۡمُحۡسِنِينَ ١٣٤ وَٱلَّذِينَ إِذَا فَعَلُواْ فَٰحِشَةً أَوۡ ظَلَمُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ ذَكَرُواْ ٱللَّهَ فَٱسۡتَغۡفَرُواْ لِذُنُوبِهِمۡ وَمَن يَغۡفِرُ ٱلذُّنُوبَ إِلَّا ٱللَّهُ وَلَمۡ يُصِرُّواْ عَلَىٰ مَا فَعَلُواْ وَهُمۡ يَعۡلَمُونَ ١٣٥ أُوْلَٰٓئِكَ جَزَآؤُهُم مَّغۡفِرَةٞ مِّن رَّبِّهِمۡ وَجَنَّٰتٞ تَجۡرِي مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَاۚ وَنِعۡمَ أَجۡرُ ٱلۡعَٰمِلِينَ ١٣٦ [آل عمران: ۱۳۳- ۱۳۶].

«و (با انجام اعمال شایسته) به سوی آمرزش پروردگارتان و بهشتی بشتابید و از همدیگر پیشی بگیرید که بهای آن (برای مثال، همچون بهای آسمان‌ها و زمین است؛ (و چنین چیز با ارزشی) برای پرهیزگاران تهیه دیده شده است. آن کسانی که در حال خوشی و ناخوشی و ثروتمندی و تنگ‌دستی به احسان و بذل و بخشش دست می‌بازند و خشم خود را فرو می‌خورند و از مردم گذشت می‌کنند و خداوند (هم) نیکوکاران را دوست می‌دارد. و کسانی که چون دچار گناه (کبیره‌ای) شدند یا (با انجام گناه صغیره‌ای) بر خویشتن ستم کردند به یاد خدا می‌افتند و آمرزش گناهانشان را خواستار می‌شوند و به جز خدا کیست که گناهان را بیامرزد و با علم و آگاهی بر (زشتی کار و نهی و وعید خدا از آن) چیزی که انجام داده‌اند پافشاری نمی‌کنند (و به تکرار گناه دست نمی‌یازند). آن چنان پرهیزگارانی پاداششان، آمرزش خدایشان و باغ‌های بهشتی است که در زیر (درختان) آن‌ها جویبارها روان است و در آنجاها جاودانه‌ می‌مانند و این چه پاداش نیکی است که بهره‌ی کسانی می‌گردد که اهل علمند (و برابر فرمان خدا کار می‌کنند)».

[۱۳] چوب اراک، چوبی است که برای نظافت دهان و به عنوان «مسواک» از آن استفاده می‌شود. (مترجم). [۱۴] توّاب. (مترجم).

باب: فضل و بزرگی توبه و استغفار

خداوند متعال می‌فرماید:

﴿وَمَن يَعۡمَلۡ سُوٓءًا أَوۡ يَظۡلِمۡ نَفۡسَهُۥ ثُمَّ يَسۡتَغۡفِرِ ٱللَّهَ يَجِدِ ٱللَّهَ غَفُورٗا رَّحِيمٗا ١١٠ [النساء: ۱۱۰].

«و هر کس که عمل زشتی انجام دهد یا (با انجام گناهی) بر خویشتن ستم کند و سپس از خداوند، طلب بخشش نماید و استغفار کند، خداوند را بسیار بخشنده و مهربان خواهد یافت».

و نیز می‌فرماید:

﴿وَمَا كَانَ ٱللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمۡ وَأَنتَ فِيهِمۡۚ وَمَا كَانَ ٱللَّهُ مُعَذِّبَهُمۡ وَهُمۡ يَسۡتَغۡفِرُونَ ٣٣ [الأنفال: ۳۳].

«و خداوند در حالی که تو در بین آنانی و نیز در حالی که آنان طلب آمرزش می‌کنند، آنان را عذاب نخواهد کرد».

و نیز می‌فرماید:

﴿وَٱلَّذِينَ إِذَا فَعَلُواْ فَٰحِشَةً أَوۡ ظَلَمُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ ذَكَرُواْ ٱللَّهَ فَٱسۡتَغۡفَرُواْ لِذُنُوبِهِمۡ وَمَن يَغۡفِرُ ٱلذُّنُوبَ إِلَّا ٱللَّهُ وَلَمۡ يُصِرُّواْ عَلَىٰ مَا فَعَلُواْ وَهُمۡ يَعۡلَمُونَ ١٣٥ [آل عران: ۱۳۵].

«و کسانی که دچار گناه (کبیره‌ای) شدند یا (با انجام گناه صغیره‌ای) بر خویشتن ستم کردند به یاد خدا می‌افتند و آمرزش گناهان را خواستار می‌شوند و به جز خدا کیست که گناهان را بیامرزد و با علم و آگاهی بر (زشتی کار و نهی و وعید خدا از آن) چیزی که انجام داده‌اند پافشاری نمی‌کنند (و به تکرار گناه دست نمی‌یازند)».

* پیامبر ص فرمود:

«وَالّذی نفسی بیدهِ لوْ لمْ تذنبوا لذهبَ اللهُ بکمْ وَلجاءَ بقومٍ یذنبونَ فیستغفرونَ اللهَ فیغفرُ لهمْ». (به روایت از مسلم).

«سوگند به کسی که جانم در دست اوست اگر شما گناه نمی‌کردید خداوند، شما را می‌میراند و قومی را بر روی زمین می‌آورد که گناه کنند و به دنبال آن، از خداوند طلب مغفرت نمایند و او (توبه‌شان را قبول کند) و گناهانشان را ببخشاید».

* پیامبر ص فرمود:

«إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا أَخْطَأَ خَطِيئَةً نُكِتَتْ فِى قَلْبِهِ نُكْتَةٌ سَوْدَاءُ فَإِذَا هُوَ نَزَعَ وَاسْتَغْفَرَ وَتَابَ سُقِلَ قَلْبُهُ وَإِنْ عَادَ زِيدَ فِيهَا حَتَّى تَعْلُوَ قَلْبَهُ وَهُوَ الرَّانُ الَّذِى ذَكَرَ اللَّهُ ﴿كَلَّاۖ بَلۡۜ رَانَ عَلَىٰ قُلُوبِهِم مَّا كَانُواْ يَكۡسِبُونَ ١٤ [المطففین: ۱۴] (ترمذی آن را روایت کرده و آلبانی آن را حسن دانسته است).

«هرگاه عبد، گناهی مرتکب می‌شود نقطه‌ی سیاهی در قلب او پدیدار می‌شود؛ هرگاه از آن، دست بکشد و استغفار کند، قلبش جلا داده می‌شود (و از آن نقطه، پاک می‌شود) ولی اگر دوباره به آن گناه دست بزند، نقطه‌های سیاه در قلبش زیاد می‌شود تا این که قلبش را فرا می‌گیرد و این همان «ران» است که خداوند از آن، یاد کرده است: نه هرگز! بلکه آنچه (از کارهای زشت و گناه) که در دنیا کسب می‌کردند بر قلب‌هایشان چیره شده است».

* پیامبر ص فرمود:

«سیّدُ الاستغفارِ أنْ تقولَ: اللّهمَّ أَنتَ ربّی لا إلهَ إلاَّ أنتَ خلقتنِی وَأنَا عبدك وَأَنَا علی عهدك وَوعدك مااستطعتُ أعوذبك منْ شرِّ ما صنعتُ أبوءُ لك بنعمتك علیَّ وَأبوءُ بذنبی فاغفرْ لی فإنّهُ لا یغفرُ الذّنوب إلاّ إنتَ. قالَ: ومنْ قالها منَ النّهارِ موقناً بهَا فماتَ منْ یومهِ قبلَ أنْ یمسی فهوَ منْ أهلِ الجنّةِ وَمنْ قالها منّ اللّیلِ وَهوَ موقنٌ بها فمات قبلَ أنْ یصبحَ فهوَ منْ أهلِ الجنّةِ». (به روایت از بخاری).

«برترین استغفارها این است که بگویی: خداوندا، تو پروردگارِ من هستی، هیچ معبود به حقّی جز تو نیست؛ تو مرا آفریدی و من بنده‌ی تو ام و تا آن جا که بتوانم بر عهد و پیمان تو می‌مانم؛ از شرِّ آنچه که انجام داده‌ام به تو پناه می‌آورم؛ به نعمت‌هایت بر خود، اقرار می‌کنم و به گناهان خویشتن اعتراف می‌نمایم پس مرا ببخشای، که بی‌گمان، هیچ‌کس جز تو نمی‌تواند گناهان را ببخشاید». و سپس فرمود: «هر کس در حالی که به آن ایمان و یقین دارد، آن را در روز بخواند و در همان روز، قبل از فرا رسیدن شب، بمیرد از بهشتیان است و نیز هر کس که آن را در شب بگوید در حالی که به آن ایمان و یقین دارد و قبل از فرا رسیدن صبح بمیرد بهشتی است».

فصلی در مورد بیان وسعت رحمت خداوند و خوش‌حالی او از توبه‌ی بنده‌ی مؤمنش

خداوند متعال می‌فرماید:

﴿وَرَحۡمَتِي وَسِعَتۡ كُلَّ شَيۡءٖۚ فَسَأَكۡتُبُهَا لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ وَيُؤۡتُونَ ٱلزَّكَوٰةَ وَٱلَّذِينَ هُم بِ‍َٔايَٰتِنَا يُؤۡمِنُونَ ١٥٦ ٱلَّذِينَ يَتَّبِعُونَ ٱلرَّسُولَ ٱلنَّبِيَّ ٱلۡأُمِّيَّ [الأعراف: ۱۵۶- ۱۵۷].

«و رحمت من هر چیز را در بر گرفته است و آن را برای کسانی مقرّر خواهم داشت که پرهیزگاری کنند و زکات بدهند و به آیاتِ (قرآن) ما ایمان بیاورند. آنان که از فرستاده‌ی خدا (محمّد مصطفی ص) پیغمبر امّی (که خواندن و نوشتن نمی‌داند) پیروی می‌کنند ...».

و نیز فرمود:

﴿۞قُلۡ يَٰعِبَادِيَ ٱلَّذِينَ أَسۡرَفُواْ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ لَا تَقۡنَطُواْ مِن رَّحۡمَةِ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ يَغۡفِرُ ٱلذُّنُوبَ جَمِيعًاۚ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡغَفُورُ ٱلرَّحِيمُ ٥٣ وَأَنِيبُوٓاْ إِلَىٰ رَبِّكُمۡ وَأَسۡلِمُواْ لَهُۥ مِن قَبۡلِ أَن يَأۡتِيَكُمُ ٱلۡعَذَابُ ثُمَّ لَا تُنصَرُونَ ٥٤ وَٱتَّبِعُوٓاْ أَحۡسَنَ مَآ أُنزِلَ إِلَيۡكُم مِّن رَّبِّكُم مِّن قَبۡلِ أَن يَأۡتِيَكُمُ ٱلۡعَذَابُ بَغۡتَةٗ وَأَنتُمۡ لَا تَشۡعُرُونَ ٥٥ [الزمر: ۵۳- ۵۵].

«(از قول من به مردمان) بگو: ای بندگانم که در معاصی زیاده‌روی هم کرده‌اید از لطف و مرحمت خدا مأیوس و ناامید نگردید. قطعاً خداوند، همه‌ی گناهان را می‌آمرزد چرا که او بسیار آمرزگار و بس مهربان است. و به سوی پروردگار خود برگردید و تسلیمِ او شوید (و خاضعانه و خاشعانه از اوامرش فرمان‌برداری کنید) پیش از آن که عذاب، ناگهان به سوی شما تاخت آرد و دیگر کمک و یاری نشوید (و کسی نتواند شما را از عذاب خدا برهاند). و از زیباترین و بهترین چیزی که پروردگارتان برایتان فرو فرستاده است (که قرآن است) پیروی کنید پیش از این که عذاب (دنیوی یا اخروی) ناگهان به سوی شما تاخت آرد در حالی که شما بی‌خبر باشید».

* پیامبر ص فرمود:

«یقولُ اللهُ : مَنْ جَاء بالحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أمْثَالِهَا أَوْ أزْيَد، وَمَنْ جَاءَ بالسَيِّئَةِ فَجَزاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُهَا أَوْ أغْفِرُ. وَمَنْ تَقَرَّبَ مِنِّي شِبْراً تَقَرَّبْتُ مِنْهُ ذِرَاعاً، وَمَنْ تَقَرَّبَ مِنِّي ذِرَاعاً تَقَرَّبْتُ مِنْهُ بَاعاً، وَمَنْ أتَانِي يَمْشِي أتَيْتُهُ هَرْوَلَةً، وَمَنْ لَقِيني بِقُرَابِ الأرْض خَطِيئةً لا يُشْرِكُ بِي شَيئاً، لَقِيتُهُ بِمِثْلِهَا مَغفِرَةً». (به روایت از مسلم).

«خداوند عزّ و جل می‌فرماید: هر کس عمل نیکی انجام دهد، ده برابر یا بیشتر، پاداش می‌گیرد و هر کس که عمل زشت و گناهی انجام دهد به همان اندازه مجازات و یا بخشیده می‌شود؛ و هر کس یک وجب به من نزدیک شود، من به اندازه‌ی ساعد دست به او نزدیک می‌شوم و هر کس که به اندازه‌ی ساعد دست به من نزدیک شود، من به اندازه‌ی یک باز [۱۵] به او نزدیک می‌شوم و هر کس قدم‌زنان به سمت من بیاید، من پویه‌کنان به او نزدیک می‌شوم و هر کس که با گناهانی به اندازه‌ی زمین پیش من بیاید ولی به من شرک نورزیده باشد من نیز با مغفرتی به اندازه‌ی زمین پیش او می‌روم (و تمام گناهانش را می‌بخشم)».

* پیامبر ص فرمود:

«لَلَّهُ أَشَدُّ فَرَحًا بِتَوْبَةِ عَبْدِهِ حِينَ يَتُوبُ إِلَيْهِ مِنْ أَحَدِكُمْ كَانَ عَلَى رَاحِلَتِهِ بِأَرْضِ فَلاَةٍ فَانْفَلَتَتْ مِنْهُ وَعَلَيْهَا طَعَامُهُ وَشَرَابُهُ فَأَيِسَ مِنْهَا فَأَتَى شَجَرَةً فَاضْطَجَعَ فِى ظِلِّهَا قَدْ أَيِسَ مِنْ رَاحِلَتِهِ فَبَيْنَا هُوَ كَذَلِكَ إِذَا هُوَ بِهَا قَائِمَةً عِنْدَهُ فَأَخَذَ بِخِطَامِهَا ثُمَّ قَالَ مِنْ شِدَّةِ الْفَرَحِ اللَّهُمَّ أَنْتَ عَبْدِى وَأَنَا رَبُّكَ. أَخْطَأَ مِنْ شِدَّةِ الْفَرَحِ». (به روایت از مسلم).

«خداوند با توبه‌ی عبدش، هنگامی که به درگاه او توبه میکند بسیار بیشتر خوشحال می‌شود از یکی از شما که در سرزمینی بی‌آب و علف بر شتری در حال سفر باشد ولی شترش در حالی که خوراک و نوشیدنی‌اش بر روی آن قرار دارد از دستش رها شود و او برود و زیر سایه‌ی درختی بخوابد در حالی که از پیدا کردن شترش ناامید شده باشد و در این حال یک مرتبه آن را نزد خویش بیابد و افسار آن را بگیرد و از شدتّ خوشحالی بگوید: خداوندا، تو بنده‌ی من هستی و من پروردگار تو ام؛ یعنی از شدّت خوشحالی دچار اشتباه شود».

«از عمربن خطّاب س روایت شده است که گفت: عدّه‌ای اسیر پیش پیامبر ص آمدند؛ زنی در میان اسیران می‌دوید تا این که بچه‌ی شیرخواره‌ای را در میان اُسرا پیدا کرد و گرفت و به سینه‌ی خود چسباند و او را شیر داد. پیامبر ص فرمود:

«أترونَ هذهِ المرأةَ طارحةً وَلَدهَا فِی النّارِ؟» قلنَا: لاَ وَاللهِ. فقالَ: «اللهُ أرْحمُ بعبادِهِ منْ هذهِ بولدِها». (متّفقٌ علیه).

«فکر می‌کنید که این زن، فرزندش را در آتش بیندازد؟» گفتیم: نه، به خدا. ایشان فرمودند: خداوند نسبت به بندگانش از این زن نسبت به فرزندش مهربانتر است».

* پیامبر ص فرمود:

«منْ شهدَ أنْ لا إلهَ إلاَّ اللهُ وحدهُ لا شریك لهُ، وأنَّ محمداً عبدهُ وَرسولهُ وَأنَّ عیسی عبدُ اللهِ وَرسولهُ وَکلمتهُ ألْقهَا إلی مریمَ وَروحٌ منهُ وَإنَّ الجنّةَ حقٌ والنّارَ حقٌّ أدخلهُ اللهُ الجنَّة علی ما کان منَ العملِ». (متّفقٌ علیه). وَفِی روایةٍ لمسلمٍ: «منْ شهدَ لا إلهَ إلاَّ اللهُ وَأنَّ محمّداً رسولُ اللهِ، حرّمَ اللهُ علیهِ النّارَ».

«هر کس گواهی دهد که هیچ معبود به حقّی غیر از خدا نیست و شریکی ندارد و محمّد ص بنده و فرستاده‌ی اوست و عیسی بنده و فرستاده و کلمه‌ی اوست که بر مریم القا نمود و به اجازه و دستور او بوده است و این که بهشت و دوزخ، حق است (و به مقتضای همه‌ی آن‌ها عمل کند)، خداوند او را با هر اندازه از عمل (نیک، چه کم و چه زیاد) که داشته باشد وارد بهشت می‌نماید». و در روایتی از مسلم آمده است: «هرکس شهادت دهد که هیچ معبود به حقّی جز خدا نیست و محمّد فرستاده‌ی اوست (و به مقتضای آن عمل کند) خداوند، او را بر آتش حرام می‌گرداند».

و «روحٌ منهٌ» یعنی به امر و دستور پروردگار متعال بوده است.

* پیامبر ص فرمود:

«قالَ اللهُ تبارك وتعالی: یابنَ آدمَ، إنّك ما دعوتنِی وَرجوْتنِی غفرتُ لك علی ما کانَ فیك وَلا أبالِی، یابنَ آدمَ، لوْ بلغتْ ذنوبك عنانَ السّماءِ ثمَّ اسْتغفرْتنی غفرتُ لك وَلا أُبالِی، یابنَ آدمَ، إِنَّك لوْ أتیتنِی بقرابِ الأرضِ خطایا ثمَّ لقیتنِی لا تشرك بِی شیئاً لأتیتك بقرابهَا مغفرةً». (ترمذی آن را حسن دانسته و آلبانی آن را صحیح دانسته است).

«خداوند تبارک و تعالی فرمود: ای فرزند آدم! بی‌گمان اگر از من بخواهی و امید به من داشته باشی، با داشتن هر عملی تو را می‌بخشم و از چیزی هم پروا ندارم. ای فرزند آدم! اگر با گناهانی به اندازه‌ی زمین پیش من بیایی ولی چیزی را شریک من قرار نداده باشی من نیز با مغفرتی به اندازه‌ی زمین پیش تو می‌آیم (و تمام گناهانت را می‌بخشم)».

و در آخر، رساله را با حدیث زیر به دلیل پند عظیمی که در آن است به پایان می‌رسانم. امید است که خداوند توفیق پند گرفتن از آن را به ما بدهد:

از برّاء عازب س روایت شده است که پیامبر ص فرمود:

«اِستعیذوا باللهِ منْ عذابِ القبرِ» ثلاثًا، ثمَّ قالَ: «إنَّ العبدَ المؤمِنَ إذ کانَ فی انقطاعٍ منَ الدّنیا وإقبالٍ منَ الآخرةِ نزلَ إلیهِ الملائکةُ منَ السّماءِ بیضُ الوجوهِ کأنَّ وجوههمُ الشّمسُ، معهمْ کفنٌ منْ أکفانِ الجنّةِ وَحنوطٌ منْ حنوطِ الجنّة حتّی یجلسوا منهُ مدَّ البصرِ ثمَّ یجیءُ ملك الموتِ ÷ حتی یجلسَ عندَ رأسهِ فیقولُ: أیّتها النّفسُ الطّیّبة – وفی روایة: المطمئنّةُ – أخرجی إلی مغفرةٍ منَ اللهِ وَرضوانٍ. قالَ: فتخرجُ تسیلُ کما تسیلُ القطرةُ من فِی السّقاءِ فیاخذهَا – وفی روایةٍ: حتی إذا خرجتْ روحهُ صلّی علیه کلُّ ملك بینَ السّماءِ والإرْضِ وکلُّ ملك فِی السّماءِ وفتحتْ لهُ أبوابُ السّماءِ لیسَ منْ أهلِ بابٍ إلاَّ وهمْ یدعونَ اللهَ أن یعرجَ بروحهِ منْ قبلهمْ – فإذا أخذها لمْ یدعوهَا فِی یدهِ طرفةَ عینٍ حتّی یأخذوهَا فیجعلوها فی ذلك الکفنِ وفِی ذلك الحنُوطِ فذالك قولهُ تعالی: ﴿تَوَفَّتۡهُ رُسُلُنَا وَهُمۡ لَا يُفَرِّطُونَ ٦١ [الأنعام: ۶۱]. وَیخرجُ منها کأطیبِ نفحتهِ مسك وجدتَ علی وجهِ الأرضِ. قالَ: فیصعدون بها فلا یمرّونَ – یعنی بها – علی ملإٍ من الملائكةِ إلاَّ قالوا: ما هذا الرّوحُ الطّیّبُ؟ فیقولونَ: فلانُ فلانٍ بأحسنِ أسمائهِ الّتی کانُوا یسمّونهُ بها فِی الدّنیا حتی ینتهوا بها إلی سماءٍ الدّنیا فیستفتحونَ لهُ فیفتحُ لهمْ فیشیّعهُ منْ کلِّ سماءٍ مقرّبوها إلی السّماءِ الّتی تلیهَا حتّی ینتهِی بهِ إلی السّماءِ السّابعة فیقولُ اللهُ – : أُکتبوا کتابَ عبدِی فِی علّیّینَ، ﴿وَمَآ أَدۡرَىٰكَ مَا عِلِّيُّونَ ١٩ كِتَٰبٞ مَّرۡقُومٞ ٢٠ يَشۡهَدُهُ ٱلۡمُقَرَّبُونَ ٢١ [المطففین: ۱۹- ۲۱] فیکتبُ کتابهُ فی علّیّینَ ثمَّ یقالُ: اعیدوهُ إلی الأرضِ فإنّی وعدْتهمْ أنّی منهَا خلقتُهمْ وفیها أعیدُهُمْ وَمنها أخرجهمْ تارهً أخری.

قال: فیردُّ إلی الأرضِ وَتعادُ روحهُ فِی جسدهِ. قال: فإنَّهُ یسمعُ خفقَ نعالِ أصحابهِ إذا ولّوْ عنهُ مدبرینَ فیأتیهِ ملکانِ شدیداً الانتهارَ فینتهرانهِ وَیجلسانهِ فیقولانِ لهُ: منْ ربّك؟ فیقولُ: ربّی اللهُ، فیقولانِ لهُ: ما دینك: فیقولُ: دینی الإسلامُ فیقولانِ لهُ ما هذا الرّجلُ الّذی بعثَ فیکمْ؟ فیقولُ هُوَ رسولُ اللهِ ص فیقولانِ لهُ: ما عملك؟ فیقولُ: قرأتُ کتابَ اللهِ فآمنتُ بهِ وَصدَّقتُ فینتهرهُ فیقول: منْ ربّك؟ ما دینك؟ منْ نبیّك؟ وَهیَ آخرهُ فتنةٍ تعرضَ علی المؤمنِ فذلك حینَ یقولُ اللهُ :

﴿يُثَبِّتُ ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ بِٱلۡقَوۡلِ ٱلثَّابِتِ فِي ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا وَفِي ٱلۡأٓخِرَةِۖ وَيُضِلُّ ٱللَّهُ ٱلظَّٰلِمِينَۚ وَيَفۡعَلُ ٱللَّهُ مَا يَشَآءُ ٢٧ [ابراهیم: ۲۷].

فَیَقولُ: ربّی اللهُ، وَدینیَ الإسلامُ وَ نبیّی محمّد – صلی الله علیه و سلّم – فینادیُ منادٍ فی السّماءِ: أنْ صدقَ عبدِی، فأفرشوهُ منَ الجنّةِ وَألبسوهُ منَ الجنّةِ وَافتحوُا له باباً إلِی الجنّةِ. قالَ: فیأنیهِ منْ روحهَا وَ طیبهَا وَیفسحُ لهُ فی قبرهِ مدَّ بصرهِ. قالَ: وَ یأتیهِ – وَ فی روایهٍ: یمثّلُ لهُ – رجلٌ حسنُ الوجهِ، حسنُ الثِّیابّ طیّبُ الرّیحِ، فیقولُ: اَبشرْ بالّذِی یسرُّکَ، أبشرْ برضوانٍ منَ اللهِ وَجنّاتٍ فیهَا نعیمٌ مقیمٌ، هذا یومکَ الّذی کنتَ توعدُ، فیقولُ لهُ: وَأنتَ فبشّرکَ اللهُ بخیرٍ، منْ أنتَ؟ فوجهُکَ الوجه یجیءُ بالخیرِ، فیقولُ: أنا عملکَ الصّالحُ، فوَاللهِ مَا علمتکَ إلاَّ کنتَ سریعاً فی طاعة اللهِ، بطیئاً فِی معصیةِ اللهِ فجزاکَ اللهُ خیراً.

ثمَّ یفتحُ لهُ بابٌ منَ الجنّةِ، وَبابٌ منَ النّارِ، فیقالُ: هذا منزلك لوْ عصیتَ اللهَ، أبدلك اللهُ بهِ هذا فإذا رأی مَا فِی الجنّةِ قالَ: ربِّ عجّّلْ قیامَ السّاعةِ کمَا أرجعَ إلی أهْلی وَمالی فیقالُ لهُ: أسکنْ.

قالَ: وَإنَّ العبدَالکافرَ – وفی روایةٍ: الفاجرَ – إذا کانَ فِی انْقطاعٍ منَ الدّنیا وَإقبالٍ منَ الآخرةِ، نزلَ إلیهِ منَ السّماءِ ملائکة غلاظٌ شدادٌ، سودُ الوجوهِ، معهمُ المسوحُ منَ النّارِ، فیجلسونَ منهُ مدَّ البصرِ ثمَّ یجیءُ ملك الموتِ حتّی یجلسَ عندَ رأسهِ فیقولُ: أیّتها النّفسُ الخبیثةُ أخرجی إلی سخطٍ منَ اللهِ وَغضبٍ. قالَ: فتفرَّقَ فی جسدهِ فینتزعهَا کمَا یتنتزِعُ السّفودُ الکثیرُ الشّعبُ منَ الصّوفِ المبلولِ فتقطعُ معها العروقُ وَالعصبُ فیلعنهُ کلُّ ملك بینَ السّماءِ وَالأرضِ وَکلُّ ملك فِی السّماءِ وَتُغلقُ أبواب السّماءِ، لیسَ منْ أهلِ بابٍ إلاّ وهمْ یدعونَ اللهَ ألاَّ تعرجَ روحهُ منْ قبلهمْ، فیأخذهَا، فإذا أخذها لمْ یدعوهَا فِی یدهِ طرفةَ عینٍ حتّی یجعلوهَا فِی تلك المسوحِ ویخرجُ منهَا کأنتن ریحٍ جیفةٍ وُجدت علی وجهِ الأرضِ فیصعدونَ بهَا فلاَ یمرُّونَ بهَا علی ملأٍ منَ الملائکةِ إلاَّ قالوا: مَا هذا الرّوحُ الخبیثُ؟ فیقولونَ: فلانُ ابنُ فلانٍ بأقبحِ أسمائهِ الّتی کانَ یسمّی بهَا فِی الدُّنیا حتّی ینتهی بهِ إلَی السّماءِ الدّنیا فیستفتحُ لهُ، فلا یفتحُ لهُ ثمَّ قرأَ رسولُ اللهِ ص:

﴿لَا تُفَتَّحُ لَهُمۡ أَبۡوَٰبُ ٱلسَّمَآءِ وَلَا يَدۡخُلُونَ ٱلۡجَنَّةَ حَتَّىٰ يَلِجَ ٱلۡجَمَلُ فِي سَمِّ ٱلۡخِيَاطِ [الأعراف:۴۰].

فیقولُ اللهُ عزَّ و جلَّ: اُکتبُوا کتابهُ فی سجّینِ فی الأرضِ السّفلی، ثمَّ یقالُ: اعیدُوا عبدی إِلی الأرضِ فإنِّی وَعدتهمْ أنِّ منها خلقتهمْ وَفیها أعیدهمْ وَمنها أخرجهمْ تارةً أخری، فتطرحُ روحهُ منَ السَّماءِ طرحاً حتّی تقعَ فِی جسدهِ، ثمَّ قرأَ :

﴿وَمَن يُشۡرِكۡ بِٱللَّهِ فَكَأَنَّمَا خَرَّ مِنَ ٱلسَّمَآءِ فَتَخۡطَفُهُ ٱلطَّيۡرُ أَوۡ تَهۡوِي بِهِ ٱلرِّيحُ فِي مَكَانٖ سَحِيقٖ ٣١ [الحج: ۳۱].

فَتُعَادُ رُوحُهُ فِی جَسَدِهِ. قَالَ: فَإِنَّهُ لَیَسْمَعُ خَفْقَ نِعَالِ أَصْحَابِهِ إِذَا وَلَّوْا عَنْهُ وَ یأتیهِ ملکانِ شدیدًا الانتهارَ فینتهرانهِ وَیجلسانهِ فیقولانِ لهُ: منْ ربّکَ؟ فیقولُ: هاه هاه لاَ أدری، فیقولانِ لهُ: مَا دینکَ؟ فیقولُ: هاه هاه. لا أدری، فیقولانِ فما تقولُ فی هذا الرّجلِ الّذی بعثَ فیکمْ؟ فلا یهتدیِ لاسمهِ، فیقالُ: محمّدٌ، فیقولُ: هاه هاه لا أدری، سمعتُ النّاسَ یقولون ذاکَ! قالَ: فیقالُ: لا دریتَ ولا تلوتَ. فینادِی منادٍ منَ السّماءِ أن کذّبَ، فأفرشوا لهُ من النّارِ وَافتحوا لهُ باباً إلِی النّارِ، فیأتیهِ منْ حرِّهَا وَسهومهَا وَیضیّقُ علیهِ قبرهُ حتّی تختلفَ فیه أضلاعهُ. وَیأتیهِ – وَ فی روایةٍ: یمثّلُ لهُ – رجلٌ قبیحُ الوجهِ، قبیحُ الثّیابِ منتنُ الرّیحِ، فیقولُ: اَبشرْ بالّذی یسوؤکَ، هذا یومکَ الّذِی کنتَ توعدُ، فیقولُ: وَأنتَ فبشّرکَ اللهُ بالشّرِّ منْ أنتَ؟ فوجهکَ الوجهُ یجیءُ بالشّرِّ! فیقولُ أنا عملکَ الخبیثُ، فواللهِ ما عملتُ إلاَّ کنتَ بطیئاً عنْ طاعةِ اللهِ، سریعاً إِلی معصیةِ اللهِ فجزاک اللهُ شرّاً.

ثمَّ یقیّضُ لهُ أعمی أصمَّ أبکم، فی یدهِ مرزبّة، لو ضربَ بهَا جبلاً کانَ تراباً فیضربُهُ ضربةً حتی یصیرَ بهَا تراباً، ثمَّ یعیدهُ اللهُ کماکانَ، فیضربهُ ضربةً أخری فیصیحُ صیحةً یسمعُهُ کلُّ شیءٍ إلاَّ الثّقلینِ ثمَّ یفتحُ لهُ بابٌ منَ النّارِ وَیمهّدُ منْ فرشِ النّارِ فیقولُ: ربِّ لا تقمِ السّاعةَ». (امام احمد آن را روایت کرده و حاکم گفته است که: بر شرط مسلم و بخاری، صحیح است و ابن قیم در «اعلام الموقّعین» آن را صحیح دانسته و آلبانی هم با آنان موافق بوده است. من این حدیث از کتاب «احکام الجنائز / ۱۹۸» او، همان‌گونه که او از طرق متعدّد آورده، نقل کرده‌ام).

«از عذابّ قبر به خدا پناه برید، و سه بار آن را تکرار کرد و سپس فرمود: هرگاه عبدِ مؤمن در حال بریدن از دنیا و رفتن به آخرت باشد، فرشتگانی سپیدرو که چهره‌شان همانند خورشید است از آسمان پیشِ او می‌آیند در حالی که کفنی از کفن‌های بهشت و ماده‌ی خوش‌بویی از مواد خوش‌بوی بهشت به همراه خود دارند و تا جایی که چشم او کار می‌کند دور و بر او جمع می‌شوند و کنارِ او می‌نشینند سپس ملک‌الموت می‌آید و کنارِ سرِ او می‌نشیند و می‌گوید: ای نفس پاک – و در روایتی دیگر: ای نفس مطمئنّه – به سوی بخشش و رضایت خداوند خارج شو. گفت: و سپس روح او همچون قطره‌ای از مَشک جاری می‌شود، جریان پیدا می‌کند و ملک‌الموت، آن را می‌گیرد – و در روایتی دیگر آمده است که: تا این که وقتی روحش خارج شد تمام فرشتگانِ بین آسمان و زمین و تمام فرشتگانِ آسمان بر او درود می‌فرستند و درهای آسمان برای او باز می‌شود و هیچ فرشته‌ای در کنار هیچ دری نیست مگر این که از خدا می‌خواهند که روح او از درِ آن‌ها بالا رود – و هنگامی که روح او را گرفت، آن را حتّی به اندازه‌ی یک چشمْ بر هم زدن هم در دست او باقی نمی‌گذارند بلکه آن را می‌گیرند و در آن کفن و مادّه‌ی خوش‌بو قرار می‌دهند که این همان فرموده‌ی خداوندِ متعال است که می‌فرماید:

«فرستادگانِ ما جان او را می‌گیرند و در کارشان کوتاهی نمی‌کنند»

و روحِ او همچون خوش‌بوترین رایحه‌ای از مِسک که بر روی زمین یافت شده است از آن کفن خارج می‌شود. سپس فرمود: سپس آن را بالا می‌برند و او را از کنار هیچ جمعی از فرشتگان عبور نمی‌دهند مگر ای که می‌گویند: این روح پاک، کیست؟ فرشتگانِ همراه او می‌گویند: فلان کس پسر فلان کس و او را با زیباترین نام‌هایی که در دنیا او را بدان می‌نامیدند معرّفی می‌کنند تا این که او را تا پایان آسمان دنیا می‌رسانند و (از فرشتگان مأمورِ درهای آن جا) می‌خواهند که در را برایش باز کنند. پس در به رویشان باز می‌شود و از هر آسمانی فرشتگانِ مقرّبِ آن آسمان، او را تا آسمان بالاتر همراهی می‌کنند تا این که او را به آسمانِ هفتم می‌رسانند و خداوند عزّ وجل می‌فرماید: اعمال بنده‌ام را در «علیّین» بنویسید:

«(ای انسان) تو چه می‌دانی که علیّین چه و چگونه است؟. کتابِ نوشته شده‌ای است. فرشتگانِ مقرّب (برای نوشتنِ مطالب) در آن جا حضور به هم می‌رسانند».

پس کتاب و نامه‌ی اعمالش در «علیّین» نوشته می‌شود و بعد گفته می‌شود: او را به زمین برگردانید زیرا من آن‌ها را از خاک آفریده و به آنان وعده داده‌ام که بارِ دیگر، به خاک بازشان می‌گردانم.

پیامبر ص در ادامه فرمود: پس به زمین بازگردانیده و دوباره به جسدش وارد می‌شود. در ادامه فرمود: و در آن حال، صدای پایِ یارانش را وقتی که از او جدا می‌شوند و بر می‌گردند می‌شنود. سپس دو فرشته‌ی بسیار تندخو پیشِ او می‌آیند و بر سر او داد می‌زنند و او را می‌نشانند و به او می‌گویند: پروردگارت کیست؟ او در جواب، می‌گوید: پروردگارِ من، الله است، باز به او می‌گویند: دینت چیست؟ و او در جواب می‌گوید: دینِ من اسلام است. باز از او می‌پرسند: این مردی که در بینتان برانگیخته شد کیست؟ او در جواب می‌گوید: او رسول و فرستاده‌ی خداوند است. باز از او می‌پرسند: عملت چیست؟ او در جواب می‌گوید: کتابِ خدا را خواندم و به آن ایمان آوردم و تصدیقش کردم (و به آن عمل نمودم). یکی از آن دو بر سرش فریاد می‌زند و باز می‌پرسد: پروردگارت کیست؟ دینت چیست؟ پیامبرت کیست؟ و این آخرین فتنه و آزمایشی است که بر مؤمن، وارد می‌شود. این موضوع در هنگامی است که خداوند درباره‌ی آن می‌فرماید:

«خداوند، کسانی را که ایمان آوردند بر گفته‌ی ثابت در زندگی دنیا تثبیت می‌نماید».

پس [او به یاری و تثبیت خداوند] می‌گوید: پروردگارم الله و دینم اسلام و پیامبرم محمّد ص می‌باشد. سپس ندایی از آسمان می‌آید که بنده‌ی من (دین و ایمان) را تصدیق کرد پس، از فرش‌های بهشت برای او بگسترانید و از لباس‌های بهشت به او بپوشانید و دری رو به بهشت برایش باز کنید. در ادامه فرمود: در نتیجه از راحتی و خوشی و بویِ خوب آن به او می‌رسد و به آن اندازه که چشمش کار می‌کند، قبرش برای او فراخ می‌شود. فرمود: و مردی خوبْ‌رو و زیبا پیشِ او می‌آید – و در روایتی دیگر: برایش مجسّم می‌شود – با لباسِ زیبا و بویِ خوش و به او می‌گوید: مژده باد بر تو، که به آنچه که خوشحالت می‌کند یعنی رضایتی از طرفِ خدا و باغ‌هایی که در آن، نعمت‌ها برپاست رسیدی؛ این روز همان روزی است که به تو وعده داده می‌شد. او در جوابش می‌گوید: خدا به تو هم بشارت نیکو دهد، تو کیستی؟ که رویت همان رویی است که خیر و نیکی می‌آورد. او می‌گوید: من عملِ صالحِ تو ام و قسم به خدا تو را غیر از این ندیده‌ام مگر این که همیشه در طاعت و عبادتِ خدا شتاب کرده و در گناه و نافرمانیِ او درنگ نموده‌ای پس خداوند، پاداشِ خیر به تو دهد.

سپس دری از بهشت و دری از دوزخ به رویش باز می‌شود و گفته می‌شود: اگر نافرمانی خدا می‌کردی جایگاه تو این می‌بود و خداوند به جای آن، این جایگاه (بهشت) را به تو داد. هنگامی که او آنچه را که در بهشت است می‌بیند می‌گوید: ای پروردگارم برپایی روز قیامت را نزدیک گردان به این امید که پیش خانواده و مالم برگردم و در جواب به او گفته می‌شود: آرام بگیر.

فرمود: و عبدِ کافر – و در روایتی دیگر: فاجر – وقتی که در حال بریدن از دنیا و رفتن به آخرت باشد، فرشتگانی تندخو و عصبانی با چهره‌های سیاه پیشِ او می‌آیند و لباسهایی از آتش به همراه دارند و تا جایی که چشم او کار می‌کند دور و برِ او جمع می‌شوند و کنارِ او می‌نشینند سپس ملک‌الموت می‌آید و کنارِ سرِ او می‌نشیند و می‌گوید: ای نفسِ خبیث و ناپاک، به سویِ خشم و غضبِ خداوند، بیرون آی. فرمود: پس جانش در جسدش به حرکت درمی‌آید و سپس ملک‌الموت روح او را از بدنش همانند بیرون کشیدنِ سیخِ کبابی که شاخک‌های زیادی دارد از پشمِ خیس، بیرون می‌کشد و با این کار رگ‌ها و عصب‌هایش پاره می‌شود و هر فرشته‌ای در بین آسمان و زمین و هر فرشته‌ای در آسمان او را نفرین می‌کنند و درهای آسمان بر روی او بسته می‌شود و هیچ فرشته‌ای در کنار هیچ دری نیست مگر این که از خدا می‌خواهد که روحِ او از طرفِ آنان بالا نرود. ملک‌الموت روحش را می‌گیرد و هنگامی که این کار را کرد، سایر فرشتگان، آن را حتّی به اندازه‌ی یک چشمْ بر هم زدن هم در دستِ او باقی نمی‌گذارند و او را در آن لباسی می‌گذارند و همچون گندیده‌ترین و بدبوترین رایحه‌ای که بر روی زمین یافت شده است از آن خارج می‌شود سپس او را بالا می‌برند و او را از کنار هیچ جمعی از فرشتگان عبور نمی‌دهند مگر این که آن جمع می‌گویند: این روحِ خبیث و ناپاک، کیست؟ فرشتگانِ همراه او می‌گویند: فلان کس پسر فلان کس و او را با زشت‌ترین نام‌هایی که در دنیا او را بدان می‌نمایدند معرّفی می‌کنند تا این که او را تا پایانِ آسمانِ دنیا می‌رسانند و (از فرشتگان مأمورِ درهای آن جا) می‌خواهند که در را برایش باز کنند ولی در به روی او گشوده نمی‌شود و پیامبر ص این آیه را قرائت فرمود:

«درهای آسمان بر روی آن‌ها باز نمی‌شود و به بهشت وارد نمی‌شوند تا زمانی که شتر وارد سوراخِ سوزن گردد».

سپس خداوندِ عزّ و جل می‌فرماید: اعمال این بنده‌ام را در «سجّین» در قعرِ زمین بنویسید و بعد گفته می‌شود: او را به زمین برگردانید زیرا من آن‌ها را از خاک آفریده و به آنان وعده داده‌ام که بارِ دیگر، به خاک بازشان می‌گردانم. سپس روحش از آسمان به شدّت دور انداخته می‌شود تا این که بر جسدش قرار می‌گیرد. سپس این آیه را قرائت فرمود:

«و کسی که به خداوند شک می‌ورزد همانند این است که از آسمان فرو افتاده است و در این حال، یا پرندگان او را (در هوا) تکّه تکّه کنند یا باد او را به مکان بسیار دوری (و درّه‌ی ژرفی) پرتاب می‌کند (و وی را چنان بر زمین می‌کوبد که بدنش متلاشی و هر قطعه‌ای از آن به نقطه‌ای پرت می‌شود)». سپس به جسدش بازگردانده می‌شود. در ادامه فرمود: و در آن حال، صدایِ پایِ یارانش را وقتی که از او جدا می‌شوند و باز می‌گردند، می‌شنود. سپس دو فرشته‌ی بسیار تندخو پیشِ او می‌آیند و بر سرِ او داد می‌زنند و او را می‌نشانند و به او می‌گویند: پروردگار تو کیست؟ او در جواب می‌گوید: ها، ها؟ نمی‌دانم. سپس به او می‌گویند: دین تو چیست؟ و او در جواب می‌گوید: ها، ها؟ نمی‌دانم. سپس از او می‌پرسند: در مورد این مرد که در بینتان برانگیخته شد چه می‌گویی؟ او اسمش را به یاد نمی‌آورد پس به او گفته می‌شود: محمّد. او در جواب می‌گوید ها، ها؟ نمی‌دانم، شنیدم که مردم، آن اسم را می‌گویند! ایشان فرمودند: گفته می‌شود: ندانستی و نخواندی. سپس ندایی از آسمان می‌آید و می‌گوید: که او (دین و ایمان) را تکذیب نمود پس، از آتش دوزخ (در قبرش) برای او بگسترانید و دری رو به دوزخ برایش باز کنید، در نتیجه از گرما و گازهای آن، به او می‌رسد و قبرش را برای او تنگ می‌کنند آن گونه که دنده‌هایش داخل هم می‌رود و مردی زشتْ‌رو با لباسِ قبیح و بدبو پیشِ او می‌آید – و در روایتی دیگر: برای او مجسّم می‌شود – و به او می‌گوید: مژده باد بر تو به آنچه که از آن، بدت می‌آید! این، روزی است که به تو وعده داده می‌شد. او در جوابش می‌گوید: خداوند به تو هم مژده‌ی بد دهد، تو کیستی؟ او می‌‌گوید: من عملِ خبیث و زشت تو هستم و قسم به خدا تو را غیر از این ندیده‌م مگر این که همیشه در طاعت و عبادتِ خدا درنگ کرده و در گناه و نافرمانیِ او شتاب کرده‌ای پس خدا به تو پاداشِ شر بدهد.

سپس فرشته‌ی کر و کور و لالی برای او مأمور می‌شود که یک چوبْ‌دستی آهنی در دست دارد که اگر با آن، کوهی را بزند، آن را تبدیل به خاک می‌کند: با آن، ضربه‌ای به او می‌زنند تا این که تبدیل به خاک شود سپس خداوند، او را به حالت اولیّه‌ی خود برمی‌گرداند و دوباره ضربه‌ی دیگری به او می‌زند که در اثر آن، چنان فریادی می‌کشد که غیر از انسان و جن، هر چیزی آن را می‌شنود سپس دری از دوزخ برایش باز می‌شود و فرشهایی از آتش دوزخ برای او آماده می‌گردد در نتیجه او می‌گوید: ای پروردگارم! هیچ گاه قیامت را بر پا مکن».

[۱۵] هرگاه دست‌ها را در امتداد هم باز کنیم، فاصله‌ی سرِ انگشتان یک دست تا سرِ انگشتان دست دیگر را یک «باز» می‌گویند. (مترجم).

کتاب‌ها و رساله‌هایی که تهیّه کردن و خواندنِ آن‌ها توصیه می‌شود

۱) اولین کتاب و بزرگ‌ترین و مهمترینِ آن‌ها کتاب خداوند عزّ و جل یعنی قرآن عظیمی است که هیچ‌گاه باطل و منسوخ نخواهد شد.

۲) «الوردُ المصفّی المختارُ منْ کلامِ اللهِ تعالی وَکلامِ سیّدِ الأبرار»، نوشته‌ی جدّ بزرگ ما امام الملک الصالح عبدالعزیز بن عبدالرحمن الفیصل – غفرالله له.

۳) «سرّ دوامِ النّعمِ» نوشته‌‌ی برادر بزرگوارمان، امیر موفّق، فیصل بن مشعل بن سعود بن عبدالعزیز (خداوند بر بزرگیش بیفزاید و درجه‌اش را عالی و مبارکش گرداند).

۴) «زادُ المستعین» نوشته‌ی برادر بزرگوارمان الأمیر المبارک عبدالعزیز ابن فهد بن عبدالعزیز (خداوند، مقام و هدایت و تقوا و توفیقش را زیاد گرداند).

۵) «مختصرُ تفسیرِ ابنِ کثیر» ‌نوشته‌ی محمّد نسیب الرفاعی/

۶) «تیسیرُ الکریمِ الرّحمنِ» نوشته علامه ابن سعدی /.

۷) «فتحُ المجید شرحُ کتابِ التوحید» ‌نوشته‌ی علامه عبدالرحمن آل شیخ (رحمهم الله).

۸) «زاد المعاد فی هدیِ خیرالعباد ص» نوشته‌ی امام علامه ابن قیّم الجوزیّه.

۹) «ریاضُ الصالحین» ‌نوشته‌ی امام نووی /.

۱۰) «الملخصُ الفقهیُّ» ‌نوشته‌ی علاّمه صالح الفوزان (حفظه الله).

۱۱) «اختیارات علامه ابن عثیمین فقیه».

۱۲) «أحکام الحیض والنّفاس» ‌نوشته‌ی علاّمه محمّد العثیمین (حفظه الله).

۱۳) موسوعةُ أطرافِ الحدیثِ النبویِّ الشّریف»‌ نوشته‌ی محمّد زغلول – خدا به او پاداش نیک دهد – که واقعاً برای محقّقین مفید است.

۱۴) «مختصرُ سیرة الرّسول ص» نوشته‌ی امام مجدّد محمّدبن عبدالوهّاب /.

۱۵) «مختصر الشَمائل المحمّدیّة» ‌نوشته‌ی امام علاّمه‌ی محقّق محمّد ناصرالدین الألبانی /.

۱۶) «تهذیبُ سیرةِ النبویّة» ‌نوشته‌ی امام نووی /.

۱۷) «موسوعةُ نضرةِ النّعیمِ فِی مکارمِ أخلاقِ الرّسولِ الکریم » زیر نظر شیخ صالح بن حمید و استاد عبدالرحمن بن ملوّح (و فقهما الله).

۱۸) «کنت قبوریّاً» ‌نوشته‌ی عبدالمنعم الجداوی (وفقه الله).

۱۹) «۲۰۰ سؤالٌ و جوابٌ فِی العقیدة» ‌نوشته‌ی حافظ احمد حکمی /.

۲۰) «شرح الأربعین حدیثاً النّوویّة» نوشته‌ی علاّمه ابن دقیق العید /.

۲۱) «مجموعة فتاوی و مقالات متنوّعة» ‌نوشته‌ی شیخ و محبوب ما امام علاّمه عبدالعزیز بن باز /.

۲۲) «الدّررُ السنیّة فی رسائلِ أئمة الدّعوةِ النّجدیّة» ‌که شیخ عبدالرحمن بن محمّد بن قاسم / آن را جمع کرده است /.

۲۳) «صلاة الجماعة» ‌نوشته‌ی فقیه صالح السّدلان (حفظه الله).

۲۴) «فتاوی الجّنة الدّائمة» ‌نوشته‌ی انجمن «بحث العلمیّة والإفتاء» (وفقهم الله).

۲۵) «الرّدّ القویم علی المجرمِ الأثیم» ‌نوشته‌ی علاّمه‌ی سلفی شیخ محمود التویجری/.

۲۶) «دعوة الإمام محمد بن عبدالوهّاب» ‌نوشته‌ی شیخ صالح العبود (حفظه الله).

۲۷) «الإعلام بنقدِ کتابِ الحلال والحرام» تألیف شیخ ما علاّمه صالح فوزان (حفظه الله).

۲۸) «معاملة الحکّام فی ضوءِ الکتابِ والسّنّة» ‌نوشته‌ی شیخ عبدالسّلام بن برجس آل عبدالکریم (وفقه الله).

۲۹) «کیف تطیلُ عمرک الانتاجی» ‌نوشته‌ی شیخ محمدبن ابراهیم النّعیم (وفقه الله).

۳۰) «وَلا تقربوا الزّنا» برگرفته از کلام ابن القیّم / چاپ «دارالقاسم».

۳۱) «الأسئلةُ والأجوبة فی العقیدة» نوشته‌ی علامه صالح الأطرم (خداوند او را شفا دهد و سالم گرداند).

۳۲) «کتاب التّوحید» نوشته‌ی شیخ ما صالح الفوزان /.

۳۳) «إقامةُ البراهین علی منِ استغاث بغیرِ الله أوْ صدّق الکهنةَ والعرافین» نوشته‌ی شیخ علاّمه‌ی ما عبدالعزیزبن باز /.

۳۴) «وجوب التثبّتِ فی الأخبارِ وَاحترامِ العلماءِ وبیانِ مکانتهم فِی الأمّة» نوشته‌ی شیخ علاّمه صالح الفوزان (حفظه الله).

۳۵) «القولُ المبین فی حکمِ الاستهزاءِ بالمؤمنین» نوشته‌ی شیخ عبدالسلام بن برجس آل عبدالکریم (وفّقه الله).

۳۶) «حُسن الخاتمة» نوشته‌ی شیخ عبدالله المطلق (حفظه الله).

۳۷) «القوارح فی العقیدة» نوشته‌ی شیخ عبدالعزیز بن باز /.

۳۸) «المنظار فی بیان کثیرٍ من الأخطاءِ الشائعةِ» نوشته‌ی شیخ صالح بن عبدالعزیز آل الشیخ (وفقهم الله جمیعاً).

۳۹) «تصحیح الدعاء» نوشته‌ی شیخ بکربن عبدالله أبوزید (وفقه الله).

۴۰) «أدبُ الهاتف» نوشته‌ی شیخ بکر بن عبدالله أبوزید (وفقه الله).

۴۱) «حلیة طالب العلم» نوشته‌ی شیخ بکربن عبدالله أبوزید (وفقه الله).

۴۲) «حراسة الفضیلة» نوشته‌ی شیخ بکربن عبدالله أبوزید (وفقه الله).

۴۳) «التعاليم وأثره فی الفکر والکتاب» نوشته‌ی شیخ بکر بن عبدالله أبوزید (وفقه الله).

۴۴) «الإبطال لنظریّة الخلط بین دین الإسلام وغیره من الأدیان» نوشته‌ی شیخ بکربن عبدالله أبوزید (وفقه الله).

۴۵) «الآدابُ الشّرعیّة» نوشته‌ی ابن مفلح /.

۴۶) «أشراط الساعة» نوشته‌ی عمر سلیمان الأشقر (وفقنا الله وإیّاه).

۴۷) «الجنّة دار الأبرارِ والطریقُ الموصلُ إلیهِ» نوشته‌ی ابوبکر جابر الجزایری (وفقه الله).

۴۸) «معرفة الکبیر المتعال بالعظمة والجلالِ والجمال» نوشته‌ی شیخ عبدالکریم بن صالح الحمید (وفقه الله).

۴۹) «تنبیه الغافلین» نوشته‌ی شیخ فقیه نصر السمرقندی /.

۵۰) «الدُّرّةُ المختصرة فِی محاسن الدّین الإسلامی» نوشته‌ی علاّمه عبدالرحمن بن سعدی/.

۵۱) «الوسائل المفیدة للحیاةِ السعیدة» نوشته‌ی علاّمّه عبدالرحمن بن سعدی /.

۵۲) «القولُ السّدید بشرحِ کتاب التوحید» نوشته‌ی علاّمه عبدالرحمن بن سعدی /.

۵۳) «قطیعةُ الرّحم» نوشته‌ی شیخ محمّد الحمد (وفقه الله).

۵۴) «الجریمة الخلقیّة» نوشته‌ی شیخ محمّد الحمد (وفقه الله).

۵۵) «عقوق الوالدین» نوشته‌ی شیخ محمّد الحمد (وفقه الله).

۵۶) «الکذب – مظاهره و علاجه» نوشته‌ی شیخ محمّد الحمد (وفقه الله).

۵۷) «کلماتٌ متفرقة فِی ابوابٍ متفرّقة» نوشته‌ی شیخ محمّد الحمد (وفقه الله).

۵۸) «اقتضاءْ الصّراطِ المستقیم» نوشته‌ی شیخ الإسلام ابن تیمیّه /.

۵۹) «العقیدةالواسطیّة» نوشته‌ی شیخ الإسلام ابن تیمیه /.

۶۰) «إغاثةُ اللّهفان منْ مصائدِ الشّیطان» نوشته‌ی امام ابن القیم /.

۶۱) «کشف الشبهات» نوشته‌ی امام مجدّد محمّد بن عبدالوهّاب /.

۶۲) «کتاب التوحید» نوشته‌ی امام مجدّد محمّد بن عبدالوهّاب /.

۶۳) «الأصول الثلاثة» نوشته‌ی امام مجدّد محمّد بن عبدالوهّاب /.

۶۴) «مسائل الجاهلیة» نوشته‌ی امام مجدّد محمّد بن عبدالوهّاب /.

۶۵) «تفسیرُ سورةِ الفاتحة والإخلاص والمعوّذتین» نوشته‌ی امام مجدّد محمّد بن عبدالوهّاب/.

۶۶) «فضلُ القرآن – تعلّمه وتعلیمه» نوشته‌ی امام مجدّد محمّد بن عبدالوهّاب /.

۶۷) «أحادیث فِی الفتن والحوادثِ» نوشته‌ی امام مجدّد محمّد بن عبدالوهّاب /.

۶۸) «ثلاث رسائل فی التوحید ویلیه معنی لا إله إلاَّ الله» نوشته‌ی امام مجدّد محمّد بن عبدالوهّاب/.

۶۹) «مفید المستفید فی تارک التوحید» نوشته‌ی امام مجدّد محمّد بن عبدالوهّاب/.

۷۰) «الکبائر» نوشته‌ی امام مجدّد محمّد بن عبدالوّهاب /.

۷۱) «التوبةُ إلی اللهِ» نوشته‌ی شیخ د. صالح بن غانم السدلان (حفظه الله)

۷۲) «الآداب والأخلاق الشّرعیّة» نوشته‌ی شیخ علاّمه عبدالله بن جبرین (حفظه الله).

۷۳) «أخلاق المؤمنین والمؤمنات» نوشته‌ی شیخ عبدالعزیز ابن باز /.

۷۴) «مسئولیّت طالبِ العلم» نوشته‌ی شیخ عبدالعزیز ابن باز /.

۷۵) «عقد النّکاح و آثاره» نوشته‌ی علا محمّد العثیمین (سلمه الله).

۷۶) «عقیدة‌ أهلِ السنة والجماعة» نوشته‌ی علاّمه محمّد العثیمین (سلمه الله).

۷۷) «إعصار التوحید یحطم وثن الصوفیّة» نوشته‌ی علاّمه ابن باز و ابن عثیمین (غفرالله لنا ولهم).

۷۸) «فتاوی الأسرةِ وخاصة المرأة» نوشته‌ی علاّمه محمّد العثیمین (سلمه الله).

۷۹) «البیت السعید وخلاف الزّوجین» نوشته‌ی شیخ د. صالح بن حمید (سلمه الله).

۸۰) «لطائف وفوائد منَ الحیاة الزّوجیّة فِی بیتِ النّبوّة» نوشته‌ی شیخ خالد الشایع (و فقه الله).

۸۱) «أدب البیت المسلم» نوشته‌ی نوشته نوشته‌یی دکتر محمّد بن عبدالرحمن الأهول (وفقه الله).

۸۲) «أرید أن أتوبَ و لکن!» نوشته‌ی شیخ محمّد المنجد (وفقه الله).

۸۳) «۴۰ طریقةً لإصلاحِ البیوتِ» نوشته‌ی شیخ محمّد المنجد (وفقه الله).

۸۴) «محرّمات استهانَ بهَا کثیرٌ من النّاس» نوشته‌ی شیخ محمّد المنجد (وفقه الله).

۸۵) «توجیهاتٌ إسلامیّة» نوشته‌ی شیخ عبدالله بن حمید /.

۸۶) «لفتة الکبدِ فی نصیحة الولدِ» نوشته‌ی امام ابن الجوزی /.

۸۷) «سؤال وجواب فی أهمَّ المهمّات» نوشته‌ی شیخ ابن سعدی /.

۸۸) «حاجة الصحوة إلِی الفقه فی الدّین» نوشته‌ی د. ناصر العقل (وفقه الله وبارک فیه).

۸۹) «العلماءُ همُ الدّعاة» نوشته‌ی د. ناصر العقل (وفقه الله وبارک فیه).

۹۰) «الافتراقُ مفهومه وأسبابه» نوشته‌ی د. ناصر العقل (وفقه الله وبارک فیه).

۹۱) «التوحید وبیان عقیدة السلفیّة» نوشته‌ی علاّمه عبدالله بن حمید /

۹۲) «زیارة القبورِ الشَرعیّة والشَرکیّة» نوشته‌ی محیی الدین البرکوی (وفقه الله).

۹۳) «الوقت أنفاس لا تعودُ» نوشته‌ی شیخ عبدالملک القاسم (وفقه الله وأکثر من أمثاله)

۹۴) «لهم إبلیس وقوسه» نوشته‌ی شیخ عبدالملک القاسم (وفقه الله).

۹۵) «ماذا تفعل فی عشر دقائق» نوشته‌ی شیخ عبدالملک القاسم (وفقه الله).

۹۶) «قطع المراء فی حکم الدخول علی الأمراءِ» نوشته‌ی شیخ عبدالسلام آل عبدالکریم (وفقه الله).

نوارها

۱) «دار المتقین» اثر دعوتگر موفّق سعدبن عبدالله البریک – خدا، رو سپیدش گرداند و ما و او را بر عبادت خود ثابت قدم نماید – و این اثر، عجیب‌ترین و شگفت‌انگیزترین چیزی است که در مورد بهشت شنیده‌ام پس حتماً آن را تهیه و گوش کنید زیرا سوگند به خدا، خود، گنجی است.

۲) «هَلْ منْ دعوةٍ قبلَ الموت؟» و «وفاةُ الرّسول ص» و «قصص وعِبر» و «ما یطلبه المستمعون» و«الرّحیل» و «توبة صادقة» - که عبارت است از جوانی که در خانواده‌ای مستمندی زندگی می‌کند و بعد از توبه کردن می‌میرد و واقعاً تأثیرگذار است – که تمام آن‌ها اثر شیخ سعد البریک است.

۳) نوارهای سخنرانی، اثر شیخ سعیدبن مسفر القحطانی، خداوند به او پاداشِ نیک دهد و سعی و تلاشش را مبارک گرداند. او دارای نوارهای متنوّع و سودمندی درباره‌ی تقوای خدا و آمادگی برای آخرت و نیکی به پدر و مادر و حقوقِ زوجین است که در این مورد نوار ارزشمند و بی‌مثالی دارد با عنوانِ «التزمت و لکن!» که من گوش دادنِ به آن را توصیه می‌کنم و همین طور نواری به نام دیگری از او با عنوان «کیف تنال محبة اللهِ».

۴) «رحلة غریبٌ» اثر شیخ محمّد المختار الشنقیطی – خداوند با او نیکی کند و به او نفع رساند – که مضمون آن، گوناگون است و برای شخص از نظرِ وعظ و باز داشتنِ نفس امّاره و نیز برای تشویق و ترغیب به عملِ صالح کافی و مؤثّر است.

۵) تمامِ نوارهای شیخ عبدالله بن حماد الرسی – حفظه اللهُ – که به صورت پند و اندرزهای مؤثّر می‌باشد و خصوصاً نوارهای «حادی الأرواح إلی بلادِ الأفراح» و «أیّها الشّابُّ عد إلی ربِّکَ، فالموتُ قریبٌ».

۶) «دمعة تائب»، «قصّة مأساه» (که نواری است در موردِ مخدّرات)، «بحر الحبِّ» (نواری مخصوصِ مردان) که تمام آن‌ها اثرِ شیخ ابراهیم الدویش – وفقه الله - می‌باشد.

۷) «المشتاقونَ إلَی الجَّنة» اثرِ شیخ محمّد العریفی – وفقه الله.

۸) «دواء العشّاقِ» اثرِ شیخ محمّد العریفی – وفقه الله – که نواری است با موضوعی زیبا، لطیف و سودمند، و شایسته است که تهّه شده و به آن گوش داده شود زیرا که فضایلی در آن است که تنها در آن یافت می‌شود.

۹) «صفة الجنّة وصفة النّارِ» اثرِ شیخ احمد المورعی – وفقنا الله وإیّاهُ – که رساترین و سودمندترین نواری است که تا حال شنیده‌ام.

۱۰) «هادم اللّذّات» از انتشارات «تسجیلات تقوا» که نواری است بزرگ و عجیب و در نوعِ خود کمیاب. این نوار از اولین نوارهای اسلامی و سودمندترینِ آن‌ها بود که گوش دادم ولی نمی‌دانم که اکنون موجود است یا نه و نواری است در موضوعات متنوّع و گردآوری شده.

۱۱) «نوار طاروق الأجداد» ‌و نیز نوارِ «وسم» و «صوتٌ من الصّحرا» - که چند قسمت است – و نوارهای اسلامیِ سودمندِ دیگر که شامل قصایدی است که به صورت آوازهای صحراییِ اصیل و سودمند خوانده می‌شود.