زمزم آب شفابخش
تأليف:
دکتر حسین تاجی گله داری
الحمد لله والصلاة والسلام على رسول الله وعلى آله وصحبه أجمعين:
آب زمزم بهترین آب روی زمین است و اکنون بیش از پنج هزار سال، از ظهور این آب گوارا و شفا بخش، از زمان حضرت اسماعیل÷ تا کنون میگذرد، زمزم آبی است که خداوند آن را به عنوان هدیه به مؤمنانی که از دور دست برای زیارت خانهاش مشرف میشوند، ارزانی داشته است، و دارای فواید بسیاری است، برخی از فواید آب زمزم این است که خستگی را از بین میبرد، و بدن را تقویت میکند، مشاهده میکنیم که زایران خانهی خدا بعد از طواف و خستگی، هنگامی که آب زمزم را مینوشند، احساس خستگی از آنان دور میشود و فعالتر میشوند. در این کتاب مختصر سعی نمودهایم که برخی از فضایل، آداب، و یژگی و خصوصیات آب زمزم را ذکر نماییم، امید است که مورد استفاده عزیزان قرار بگیرد، و از خداوند سبحان مسئلت دارم که این عمل را از بنده بپذیرد.
خادم العلم والعلماء
دکتر حسین تاجی گله داری
۱۵ شعبان ۱۴۲٩ﻫ
برابر با ۲۶ مردادماه ۱۳۸٧ش
الْحَمْدُ للَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ
داستان ظاهر شدن آب زمزم با داستان و سرگذشت حضرت ابراهیم و همسرش هاجر و فرزندشان حضرت اسماعیل ارتباط دارد، حضرت ابراهیم÷ به دستور خداوند، همسرش هاجر و فرزندش اسماعیل را که تازه متولد شده بود، از سرزمین کنعان (فلسطین) به سرزمین خشک و سوزان فاران (مکه) که نه جانداری، نه آب و علفی داشت، در میان درههای کوهستانی، منتقل کرد، آنها هیچ زاد و توشهای بجز یک مشک آب و کیسهای خرما چیزی نداشتند، حضرت ابراهیم÷ آن دو را کنار درخت بزرگی در نزدیکی مکان کعبه گذاشت، سپس از مکه خارج شد، چون قصد برگشتن نمود، همسرش بدنبال او براه افتاد، و گفت: ای ابراهیم ما را در این بیابانی که هیچکس و هیچ چیز وجود ندارد، رها میکنی و کجا میروی؟ هاجر چندین بار سخن خویش را تکرار کرد، اما از ابراهیم÷ جوابی نشنید، آنگاه هاجر گفت: آیا خداوند به تو چنین دستور دادهاست؟ حضرت ابراهیم÷ فرمود: بله، هاجر گفت: در این صورت خداوند ما را ضایع نمیکند.
آنگاه حضرت ابراهیم÷ به راهش ادامه داد، تا این که از دید آنان ناپدید گردید، پس دست دعا و تضرع به درگاه خدای بینیاز بلند کرد، و عرضه داشت:
﴿رَّبَّنَآ إِنِّيٓ أَسۡكَنتُ مِن ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيۡرِ ذِي زَرۡعٍ عِندَ بَيۡتِكَ ٱلۡمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ فَٱجۡعَلۡ أَفِۡٔدَةٗ مِّنَ ٱلنَّاسِ تَهۡوِيٓ إِلَيۡهِمۡ وَٱرۡزُقۡهُم مِّنَ ٱلثَّمَرَٰتِ لَعَلَّهُمۡ يَشۡكُرُونَ ٣٧﴾ [ابراهیم: ۳٧].
«پروردگارا! من (برخی) از فرزندانم را در وادی (خشک) و بیآب و بیگیاه، نزد خانه گرامی تو ساکن ساختم. پروردگارا ! تا نماز را بر پا دارند، پس تو دلهای (گروهی) از مردم را به آنها مایل بگردان و از میوهها به آنها روزی ده، باشد که آنان سپاس گزارند».
هاجر و اسماعیل (علیهما السلام) تنها ماندند، هاجر از آن آبی که همراه داشت مینوشید، و از آن خرما میخورد، و کودکش را شیر میداد، تا اینکه پس از اندک زمانی آب همراه هاجر تمام شد، و تشنگی بر آنها غالب شد، تشنگی فرزند، مادر را به تلاش برای یافتن آب واداشت، پس برای جستجوی آب به هر سوی میدوید، شاید که کسی را بیابد یا اینکه جرعه آبی پیدا کند، پس کوه صفا از همه نزدیکتر بود، بنابراین هاجر در پی آب به فراز کوه صفا رفت، ولی چیزی نیافت، سپس از صفا پایین آمد، و دوان دوان به فراز کوه مروه رفت، آنجا نیز چیزی نیافت و کسی را ندید، و این فاصلهی میان دو کوه صفا و مروه را هفت بار پیمود، و تا آنجا که توانست سعی کرد، اما تلاش و سعیاش بینتیجه بود، تا اینکه به معجزه الهی به ناگاه در کنار حضرت اسماعیل چشمه آبی ظاهر شد و فواره زد، هاجر، از ترس اینکه آن آب به درون زمین فرو رود، مقدار خاک وشن را اطراف آن ریخت، و آب را در آنجا نگاه داشت، سپس مشک خود را پر کرد، و به فرزندش داد و خود نوشید، این چشمهی مبارک زمزم نام گرفت، و به هاجر و فرزندش حیات دوباره بخشید.
پس از مدتی قبایل «جرهم» که از آنجا میگذشتند، متوجه شدند که در این منطقه آبی وجود دارد، لذا آنان با کسب اجازه از مادر اسماعیل، در کنار این چشمه که به چاهی تبدیل شده بود و آب فراوان داشت، سکونت گزیدند.
حضرت اسماعیل÷ بزرگ شد، و با یکی از دختران جرهمی ازدواج کرد، و سپس با پدرش حضرت ابراهیم (علیهما السلام) خانهی کعبه را بنا کردند، پس از چندی قبایل کنانه و خزاعه نیز در جوار کعبه ساکن شدند، جرهمیان حرمت کعبه و حرم را پایمال کردند، آنگاه خداوند آب زمزم را از جوشش انداخت و خشک کرد، سپس کنانه و خزاعه، جرهمیان را بیرون راندند، و خود بر سرزمین مکه مسلط گردیدند [۱].
امام بخاری/ داستان حضرت ابراهیم و همسرش هاجر و فرزندشان اسماعیل† را در کتاب صحیح از زبان عبدالله بن عباسب چنین نقل میکند:
ابن عباسب میگوید: اولین بار که زنان از شال کمر استفاده کردند به تقلید از مادر اسماعیل (هاجر) بود. وی شال کمر، استفاده کرد تا رد پایش را از بین ببرد و ساره آنرا نبیند. سپس، ابراهیم÷ هاجر و فرزندش، اسماعیل را که شیرخواره بود، برد و در نزدیکی بیت الله زیر درخت بزرگی که بالاتر از زمزم در قسمت علیای مسجد، قرار داشت، گذاشت. در آن زمان، در مکه، احدی وجود نداشت و آب نبود. ابراهیم÷ آنها را با یک کیسه خرما و یک مشک آب، همانجا رها کرد. سپس، به آنها پشت کرد و براه افتاد. مادر اسماعیل، بدنبال او براه افتاد و گفت: ای ابراهیم! ما را در این بیابانی که هیچ کس و هیچ چیزی وجود ندارد، رها میکنی و کجا میروی؟ و چندین بار، این جمله را تکرار کرد. اما ابراهیم÷ به او توجه نمیکرد. آنگاه، هاجر گفت: آیا خداوند به تو چنین دستوری داده است؟ ابراهیم گفت: بلی. هاجر گفت: در این صورت، خداوند ما را ضایع نخواهد کرد. سپس برگشت. ابراهیم÷ به راهش ادامه داد تا اینکه به گردنۀ کوه، جایی که دیگر آنها او را نمیدیدند، رسید. آنجا رو بسوی کعبه کرد و دستهایش را بلند نمود و چنین دعا کرد: پرودگارا! من زن و فرزندم را در سرزمین بدون کشت و زرعی در کنار خانه تو که (تجاوز به) آنرا حرام ساختهای، ساکن کردهام تا نماز را بر پای دارند. پس تو دلهای گروهی از مردم را بسوی آنان متمایل کن و آنها را از میوهها، روزی عطا فرما، باشد که سپاسگزاری کنند.
و هاجر نیز اسماعیل را شیر میداد و از آن آب، مینوشید تا اینکه آب مشکاش، تمام شد. آنگاه، او و فرزندش، تشنه شدند. او فرزندش را میدید که از (شدت تشنگی) به خود میپیچد و یا پاهایش را به زمین میزند.
هاجر که نمیتوانست شاهد دیدن این صحنه باشد، براه افتاد و بالای کوه صفا که آنرا نزدیکتر یافت، رفت و در آنجا ایستاد و بسوی رودخانه نگاه کرد که آیا کسی را میبیند؟ ولی کسی را ندید. سپس، از کوه صفا پایین آمد تا به رودخانه رسید، آنگاه گوشۀ پیراهنش را بالا کشید و مانند کسی که دچار مشکل شده باشد، دوید تا اینکه از رودخانه گذشت. سپس، بالای کوه مروه رفت و آنجا ایستاد و نگاه کرد که آیا کسی را میبیند؟ ولی کسی را ندید. و هفت بار، این عمل را تکرار نمود.
ابن عباسب میگوید: نبی اکرمص فرمود: «پس به همین خاطر است که مردم بین صفا و مروه، سعی میکنند».
سر انجام هنگامی که مُشرِف بر کوه مروه شد، صدایی شنید. به خود گفت: ساکت باش. آنگاه خوب، گوش فرا داد. دوباره همان صدا را شنید. سپس گفت: صدایت را به گوشم رسانیدی. اگر میتوانی به من، کمک کن. ناگهان، فرشتهای را کنار جایگاه زمزم دید که با پایش و یا بالش به زمین میزند تا اینکه آب، بیرون آمد. سپس هاجر، آب را جمع کرد و با دستش، جلوی آن را گرفت. و از آن آب، بر میداشت و در مشک میریخت. و پس از هر بار برداشتن، آب همچنان فوران میکرد.
ابن عباسب میگوید: نبی اکرمص فرمود: «خداوند، مادر اسماعیل را رحمت کند، اگر او زمزم را رها میکرد» یا اینکه فرمود: «اگر او از آن آب برنمیداشت، زمزم، چشمهای جاری و روان میشد».
راوی میگوید: او آب نوشید و فرزندش را شیر داد. فرشته به او گفت: از هلاک شدن، نترسید. زیرا اینجا خانۀ خداست که این پسر و پدر، آن را خواهند ساخت. و خداوند، دوستانش را ضایع نمیگرداند. گفتنی است که جای خانه کعبه، زمینی مرتفع و تپه مانندی بود که سیل، از چپ و راست آن، میگذشت.
هاجر اینگونه، زندگی میکرد تا اینکه عدهای از قبیلۀ جرهم که از راه کداء میآمدند، در قسمت پایین مکه، توقف کردند. و پرندهای را که غالباً دور آب میگردد، در آنجا دیدند و گفتند: این پرنده، اطراف آب، دور میزند. و از زمانی که ما این رودخانه را میشناسیم، آبی در آن، وجود نداشته است. سپس، یک یا دو نفر را فرستادند. ناگهان، آنان آب دیدند و برگشتند و خبر آب را برایشان آوردند. آنان بسوی آب رفتند و در کنار آب، مادر اسماعیل را دیدند. به او گفتند: آیا به ما اجازه میدهی که نزد تو بمانیم؟ گفت: بلی. ولی شما هیچگونه حقی از آب ندارید. گفتند: باشد.
ابن عباسب میگوید: نبی اکرمص فرمود: «مادر اسماعیل که انس گرفتن با مردم را دوست داشت، پیشنهاد آنان را پذیرفت. آنها هم در آنجا توقف کردند و کسانی را برای آوردن خانوادههایشان فرستادند. آنان نیز آمدند و در آنجا سکونت گزیدند طوریکه چند خانواده از قبیلۀ جرهم در آنجا جمع شدند.
اسماعیل÷ رشد کرد و نوجوان گردید و عربی را از آنان، فرا گرفت. در این هنگام، مورد پسند آنان واقع شد و آنها او را انسانی با ارزش میدانستند. لذا هنگامی که به سن بلوغ رسید، یکی از دخترانشان را به نکاح او در آوردند. و پس از مدتی، مادر اسماعیل، فوت کرد.
سر انجام، بعد از ازدواج اسماعیل، ابراهیم÷ آمد تا خانوادهاش را که بخاطر خدا، رها کرده بود، سر بزند. پس به خانۀ اسماعیل آمد ولی او آنجا نبود. از همسرش دربارۀ او پرسید. همسرش گفت: برای کسب رزق ما، بیرون رفته است. سپس، ابراهیم÷ جویای وضع معیشتی و زندگی آنان شد. گفت: وضع ما خیلی بد است. در تنگنا و سختی بسر میبریم. و خلاصه اینکه زبان شکوه گشود. ابراهیم÷ گفت: هنگامی که همسرت آمد، به او سلام برسان و بگو تا آستانۀ دروازۀ خانهاش را تغییر دهد. هنگامی که اسماعیل آمد، بوی آشنایی، احساس کرد. لذا پرسید: آیا کسی نزد شما آمده است؟ گفت: بلی. پیرمردی چنین و چنان، نزد ما آمد و سراغ تو را گرفت. به او گفتم که تو کجا رفتهای. و همچنین از وضع زندگی ما پرسید. به او گفتم که در سختی و مشقت بسر میبریم. اسماعیل گفت: آیا به تو سفارشی کرد؟ گفت: بلی، به من دستور داد که به تو سلام برسانم و گفت: آستانۀ درب خانهات را عوض کن. اسماعیل گفت: او پدر من است و دستور دادهاست تا از تو جدا شوم. پس نزد خانوادهات برو. اینگونه او را طلاق داد و با زنی دیگر از آن قبیله، ازدواج کرد. ابراهیم÷ برای مدتی که خدا میخواست، نزد آنان نیامد. سپس آمد و بار دیگر، اسماعیل را نیافت. نزد همسرش رفت و سراغ اسماعیل را گرفت. گفت: به طلب روزی، بیرون رفته است. پرسید: حال شما چطور است؟ و جویای وضع معیشتی و زندگی آنان شد. گفت: ما در رفاه و آسایش بسر میبریم و خدا را ستایش نمود. ابراهیم پرسید: غذای شما چیست؟ گفت: گوشت. پرسید: آشامیدنی شما چیست؟ گفت: آب. ابراهیم÷ دعا کرد و گفت: خدایا! در گوشت و آب آنان، برکت عنایت فرما.
رسول خداص فرمود: «آن زمان، در مکه، حبوباتی وجود نداشت وگر نه برای آنها نیز دعای برکت مینمود. بدینجهت هرکس، بیرون از مکه، تنها به خوردن گوشت و آب اکتفا کند، برایش ناسازگار خواهد شد».
ابراهیم÷ گفت: هنگامی که همسرت آمد، به او سلام برسان و بگو: آستانۀ درِ خانهات را محکم نگهدار. وقتی که اسماعیل آمد، پرسید: آیا کسی نزد شما آمده است؟ گفت: بلی، پیرمردی خوش قیافه نزد ما آمد که دارای چنین صفات خوبی بود. آنگاه، سراغ تو را گرفت. به او گفتم که تو کجا رفتهای. سپس از وضع زندگی ما پرسید. به او گفتم که ما در آسایش بسرمی بریم. اسماعیل پرسید: آیا به تو وصیتی کرد؟ گفت: بلی، به تو سلام رساند و دستور داد تا آستانۀ درب خانهات را محکم نگهداری. گفت: او پدر من بوده است و منظور از آستانۀ در، تویی. به من دستور دادهاست تا با تو زندگی کنم.
سپس، ابراهیم÷ برای مدتی که خدا میخواست نزد آنان نیامد. بعد از آن، زمانی آمد که اسماعیل، نزدیک زمزم و زیر درخت بزرگ، مشغول تراشیدن و ساختن تیری بود. هنگامی که پدرش را دید، برخاست و بسوی او رفت. و رفتاری را که شایستۀ پدر نسبت به فرزند، و فرزند، نسبت به پدر بود، انجام دادند. سپس، ابراهیم÷ گفت: ای اسماعیل! خداوند مرا به انجام کاری، امر کرده است. اسماعیل گفت: آنچه را که پرودگارت به تو دستور دادهاست، انجام بده. گفت: آیا تو به من کمک میکنی؟ گفت: کمکات میکنم. گفت: همانا خداوند به من دستور دادهاست تا اینجا خانهای بسازم. و با دستش به سوی تپههای مرتفع اطرافش، اشاره کرد. راوی میگوید: اینجا بود که پایههای خانۀ خدا را بنا نهادند. اسماعیل÷ سنگ میآورد و ابراهیم÷ بنّایی میکرد. و هنگامی که دیوارهای آن، بالا میآمد، اسماعیل این سنگ (که به مقام ابراهیم÷ معروف است) را آورد و ابراهیم÷ بر آن، ایستاد و بنّایی میکرد و اسماعیل به او سنگ میداد. و هر دو چنین دعا میکردند ﴿رَبَّنَا تَقَبَّلۡ مِنَّآۖ إِنَّكَ أَنتَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡعَلِيمُ﴾ [البقرة: ۱۲٧]. یعنی: «پرودگارا! از ما بپذیر. همانا تو شنوا و دانایی» [۲].
[۱] به البدایة والنهایة ابن کثیر (۱/۲۲۱-۲۲۴) و تاریخ طبری (۱/۱۵۲-۱۵۵) و سبل الهدی والرشاد (۱/۱۸٧) و اخبار مکه فاکهی (۲/۶) رجوع شود. [۲] صحیح بخارى (۳۳۶۴)
همچنانکه ذکر نمودیم، خداوند زمزم را از جوشش انداخت و خشک کرد، به طوری که مکان آن نیز محو گردید، و تا دوران عبد المطلب جد بزرگوار رسول خداص مخفی بود، عبدالمطلب شبی در خواب دید که به او گفته میشود: «بره» (یکی از نامهای زمزم است) را حفر کن، و فردا باز در خواب دید، که به او میگویند: «مضنونه» (از نامهای زمزم است) را حفر کن، در روز سوم نیز به گفته شد: «طیبه» (نام دیگر زمزم) را حفر کن، و در روز چهارم در خواب دید که به او گفته شد: «زمزم» را حفر کن.آنگاه در خواب جایگاه زمزم به وی نشان داده شد.
پس عبدالمطلب قریش را در جریان گذاشت، و آنگاه خود با کمک فرزندش «حارث» همان نقطهی خاص را حفر کردند، بعد از اینکه مقداری حفر نمودند، ناگهان آب فواره زد و بالا آمد، و چشمهی زمزم بار دیگر ظاهر شد، و عبدالمطلب در کنار آن حوضی ساخت، و حاجیان و زایران خانهی خدا از آب زمزم مینوشیدند، و سقایت حاجیان را به عهده گرفت، و در هنگام ظهور اسلام سقایت حجاج در دست عباس بن عبدالمطلب، عموی پیامبرص بود [۳].
[۳] اخبار مکه فاکهی (۱/۱۳) و اخبار مکه ازرقی (۲/۴۴) و البدایة والنهایة ابن کثیر (۲/۳۲۱) و سبل الهدى (۱/۱۸٧-۱۸٩) و روض الأنف سهیلى (۱/۱۶۶).
بیش از پنج هزار سال، از ظهور آب گوارا و شفا بخش زمزم، از زمان حضرت اسماعیل÷ تا کنون میگذرد.
و از زمان حفر دوباره در زمان عبدالمطلب تا کنون حاجیان از آن بهرهمند میشوند، چاه زمزم در قرب کعبه مشرفه واقع است، اما اکنون در طبقه زیر زمینی مطاف در عمق ۵۶/۱ متری قرار دارد، و در فاصله نزدیک کعبه و مقام ابراهیم، در سمت چپ، سنگی دایرهای شکل قرار دارد که بر آن نوشته شده: «بئر زمزم» (چاه زمزم). بعد از توسعهی جدید حرم در دوران ملک فهد پاشاه سعودی، سالنهای جداگانهای برای زنان و مردان، در طبقه زیر زمین مطاف ساخته شده و زائران از آن شیرهای آب که آنجا نصب شده استفاده میکنند.
چشمههای که چاه زمزم را تغذیه میکنند، عبارت از سه چشمه است:
- چشمهای در مقابل رکن اسود (حجر الاسود).
- و چشمهای در مقابل کوه ابو قبیس و صفا.
- و چشمه سومی در مقابل مروه قرار دارد [۴].
در سال ۱۴۰۰ هجری شمسی، تیمی از مهندسین به سرپرستی مهندس یحیی کوشک، هنگام پاکسازی چاه زمزم، توانستند که اندازههای دقیقی از عمق چاه زمزم و همچنین سرچشمههای آن بدست آورند.
مهندس یحیی کوشک میگوید:
سرچشمه اصلی چاه زمزم، از سمت کعبه، از طرف حجر الاسود است که طول آن ۴۵ سم و ارتفاع آن ۳۰ سم است، و بیشترین آب از همین ناحیه میجوشد. سرچشمه دومی آب زمزم، روزنهای بزرگی در جهت مکبریه (اجیاد) میباشد، که طول آن ٧۰ سم است، و در داخل به دوشاخه تقسیم میشود، و ارتفاع آن ۳۰ سم است، و همچنین روزنهها و سرچشمههای کوچکی نیز در بین سنگهای دیوارههای چاه قرار دارد، که آب از بین آنها نیز بیرون میآید، پنج تا از اینها در بین دو سر چشمه و روزنه ی اساسی قرار دارند که به اندازهی یک متر است، همچنین ۲۱ روزنهی دیگر وجود دارد که از کنار روزنهی اصلی آغاز میشود، و به سمت کوه ابیقبیس و صفا میباشد [۵].
[۴] اخبار مکه ازرقی (۲/۶۱) و اخبار مکه فاکهی (۲/٧۴) و فضل ماء زمزم، سائد بکداش (ص ۳۶). [۵] زمزم، یحیی کوشک (ص۶۱) و فضل زمزم بکداش (ص۳٧).
آب زمزم، نامهای زیادی دارد، و کثرت اسم بر شرف و بزرگی مسمی دلالت میکند، از آنجایی که آب زمزم بهترین آب بر روی زمین است، و آب شفا بخش و مبارکی است، دارای اسامی بسیاری میباشد، از نامهای آن:
برکه، بره، بشری، هزمه جبریل، حفیره عبدالمطلب، طیبه، مضنونه، سقیا اسماعیل، نافعه، میمونه، صافیه، شباعه، طاهره، ظبیه ...می باشد [۶].
[۶] ر.ک. فضل ماء زمزم (ص۴۱) وسبل الهدی (۱/۱۸۵) و اخبار مکه فاکهی (۲/۶۸).
دربارهی اهمیت و فضیلت آب زمزم، و فضیلت نوشیدن آن روایات بسیاری از پیامبر بزرگوار اسلام حضرت محمدص نقل شده است که ما در اینجا به برخی از آن روایات اشاره میکنیم:
* ابوذرس میگوید: رسول خداص فرمود: «إِنَّهَا مُبَارَكَةٌ إِنَّهَا طَعَامُ طُعْمٍ». «زمزم، آب مبارکی است، و غذایی است که گرسنه را سیر میکند» [٧].
* در روایت دیگر آمده است: «زمزم، غذایی برای گرسنه، و شفایی برای بیماری است» [۸].
* و عبدالله بن عباس میگوید: رسول خداص فرمود: «آب زمزم، بهترین آب روی زمین است» [٩].
عبد الله بن عباسب روایت میکند که رسول خداص فرمود: «آب زمزم برای آن چیزی است که نوشیده شود، پس اگر برای طلب شفا، آن را نوشیدی، خداوند به توشفا میبخشد، و اگر برای سیر شدن نوشیدی، خداوند تو را سیر میگرداند، و اگر برای رفع تشنگی نوشیدی، خداوند تشنگی تو را برطرف میسازد، آن گودال جبریل، و نوشیدنی خداوند برای حضرت اسماعیل است [۱۰].
[٧] امام مسلم در کتاب صحیح (۲۴٧۳) روایت کرده است، این حدیث طولانی است، در آن داستان ابوذر ذکر شده که وی به مدت یکماه در مکه پنهان بود؛ و بجز آب زمزم، آب و غذایی نداشت. [۸] طبرانی در معجم کبیر (۱۱۱۶٧) و اوسط (۳٩۱۲) روایت کرده است. [٩] طبرانی در معجم صغیر (۲٩۵) و بیهقی درسنن کبری (۵/۱۴٧) روایت کردهاند. [۱۰] حاکم در مستدرک (۱/۶۴۶) و دار قطنی در سنن (۲/۲۸٩) روایت کردهاند.
۱- آب زمزم از نظر ترکیب دارای ویژگی خاصی است، از زمان بوجود آمدنش تا کنون دارای ترکیبات معدنی یکسان بوده است، علی رغم استفاده مدام از آب زمزم تا به حال این چاه خشک نشده است.
مهندس سامی عنقاوی مدیر مرکز (ابحاث) تحقیقات حج میگوید: ما در هنگام توسعه جدید حرم، مشغول حفاری چاه زمزم بودیم، هرچه آب را بیرون پمپاژ میکردیم، باز جوشش آب بیشتر میشد، ناچار شدیم سه پمپ بزرگ برای تخلیه آب نصب کنیم، تا اینکه بتوانیم اساس آن را پایه ریزی کنیم، آنگاه از سر چشمههای اصلی زمزم نمونه برداشتیم، تا آزمایشهای لازم را به عمل آوریم که آیا حاوی میکرب است؟ یا خیر؟ بنابر این به این نتیجه رسیدیم که خالی از میکرب میباشد، و یک عدد میکرب هم در آن نیافتیم! پاک و تمییز است، ولی گاهی اوقات هنگام استفاده از آب زمزم که در گالون یا دلو ریخته میشود، یا از کانال لوله کشی عبور میکند، امکان آلوده شدن دارد، اما خود آب در ذات خودش هیچگونه آلودگی یا میکرب ندارد، و این ویژگی آب زمزم است [۱۱].
۲- آب زمزم بهترین آب روی زمین است.
این بخشی از حدیث پیامبر خداص است که در صفحات گذشته ذکر نمودیم.
۳- آب زمزم بوسیلهی امین وحی حضرت جبریل÷ برای نوشیدن پیامبر گرامی حضرت اسماعیل÷ آشکار شده است.
۴- آب زمزم در مقدسترین سرزمین و در کنار خانهی خدا، در حرم مکه، نزد رکن و مقام جوشیده است.
۵- آب زمزم، آبی است که قلب مطهر مصطفیص را با آن شستشو دادهاند.
انس بن مالکس میگوید: رسول خداص (در دوران کودکی) با کودکان مشغول بازی بود، جبریل÷ آمد، او را گرفت و خواباند، سپس سینهاش را شکافت....آنگاه آن را با آب زمزم، در تشت طلایی شستشو داد.... [۱۲].
همچنین در واقعهی اسراء و معراج، قلب پاک رسول خداص با آب زمزم شستشو داده شده است. در حدیث آمده : «...جبریل آمد، آنگاه سینهام را شکافت، سپس با آب زمزم شست...» [۱۳].
۶- آب زمزم از آیات بینات (نشانههای واضح) و معجزات الهی در حرم مکه میباشد، که از زمان حضرت اسماعیل÷ تا کنون این چاه جریان داشته و سالی صدها هزار نفر از آن بهره برداری میکنند.
٧- آب زمزم، آبی است که رسول خداص آب دهان مبارکشان را در آن انداختهاند، و به برکت آن افزوده شده است.
عبدالله بن عباس میگوید: «رسول خداص کنار چاه زمزم تشریف آوردند، پس دلو آبی را برای ایشان کشیدیم، نوشیدند، سپس در آن آب دهان انداختند، آنگاه ما آن آب را چاه زمزم ریختیم....» [۱۴].
در روایت دیگر:
«آنگاه نوشیدند و مضمضه کردند، سپس آب دهان خود را در دلو انداختند، آنگاه دستور دادند آن را درون چاه بریزند» [۱۵].
وائل بن حجر میگوید:
«دلوی از آب زمزم، خدمت رسول خداص آورده شد، پس مضمضه (آب را در دهان) کردند، آنگاه آب دهان را در آن انداخت، (سپس در چاه ریخت) [۱۶]. از بوی مشک خوشبوتر بود [۱٧]، بوی مشک از آن برخاست» [۱۸].
ودر روایت دیگر آمده: «پس نوشید، سپس وضو گرفت، و مضمضه کرد، آنگاه در دلو ریخت...» [۱٩].
پس برکت و خاصیت آب دهان مبارک رسول خداص بر برکت و خاصیت زمزم افزوده است.
۸- آب زمزم غذایی برای گرسنه است، خداوند این ویژگی را در آب زمزم قرار دادهاست که گرسنه را سیر میگرداند، و جای غذا را میگیرد، از داستان هاجر و اسماعیل(علیهما السلام) چنین میفهمیم که خداوند این آب مبارک را غذا و آب آنان قرار داده بود.
حافظ ابن حجر میگوید: در حدیث ذکر شده که هاجر بر همان حال خودش بود تا اینکه کاروانی از قبیلهی جرهم از آنجا گذر کردند.....از این دانسته میشود که هاجر با آب زمزم خود را تغذیه مینمود، و او را از غذا و آب بینیاز میکرد [۲۰].
و در داستان مسلمان شدن ابوذر آمده است که وی بمدت یکماه در مکه میان پرده کعبه پنهان بود، و میخواست که با پیامبر خدا ملاقات کند، و در این مدت فقط از آب زمزم مینوشید، ابوذر میگوید: رسول خداص با یارش آمد و حجر اسود را استلام کرد، سپس خانه کعبه را طواف نمود، آنگاه نماز خواند، هنگامی که از نمازش فارغ شد، عرض کردم: السلام علیك یا رسول الله، فرمود: «وعلیك ورحمة الله» سپس فرمود: «چه کسی هستی؟» عرض کردم: از قبیلهی غفار ....سپس فرمود: «از چه مدت تو در اینجا بودی؟» عرض کردم: از ۳۰ شبانه روز، فرمود: «چه کسی به تو غذا میداد؟» عرض کردم: غذایی جز آب زمزم نداشتم، و چنان چاق و فربه شدهام که گوشت شکمم از فربهی روی هم خمیده است، و هیچ اثری از گرسنگی در بدنم احساس نمیکنم. فرمود: «آری، آن آب مبارکی است، و آن غذایی برای گرسنه است» [۲۱].
امام ابن قیم در کتاب زاد المعاد مینویسد: من کسی را دیدم که ایام زیادی، تقریبا یکماه و نیم یا بیشتر فقط با آب زمزم تغذیه مینمود، و اصلا احساس گرسنگی نمیکرد، و همراه با سایر مردم نیز طواف میکرد، و به من گفت: گاهی اوقات تا چهل روز به همین حالت باقی میمانم [۲۲].
٩- آب زمزم شفای هر دردی است
خداوند بزرگ در این آب مبارک، خاصیت شفا بخش را قرار داده است، پس کسی که به نیت شفا این آب را بنوشد، خداوند تبارک و تعالی او را از هر بیماری شفا میبخشد. در حدیث گذشت که: «زمزم بهترین آب روی زمین است، غذایی برای گرسنه و شفای بیماری است».
ابوذرس روایت میکند که رسول اللهص فرمود: «زمزم، غذایی برای گرسنه، و شفای بیماری است» [۲۳].
و در دنبالهی حدیث ابوذر که امام مسلم روایت کرده است: «إِنَّهَا مُبَارَكَةٌ إِنَّهَا طَعَامُ طُعْمٍ». حافظ ابن حجر میگوید: طیالسی افزوده است: «وَشِفَاءُ سُقْمٍ» «و شفای هر بیماری است» [۲۴].
لفظ حدیث «وَشِفَاءُ سُقْمٍ» شفای بیماری است، هر بیماری را شامل میشود.
و همچنین حدیثی که ابن عباس از رسول خداص روایت نموده: «زمزم برای آن چیزی است که نوشیده شود، اگر برای طلب شفا نوشیدی، خداوند تو را شفا میبخشد...» [۲۵].
حضرت رسول خداص آب زمزم را به بیماران میداد، و بر آنان میپاشید [۲۶]. صحابی بزرگوار عبد الله بن عباسب، آب زمزم را برای شفا از هر دردی مینوشید، و چنین دعا مینمود: «اللَّهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ عِلْمًا نَافِعًا وَرِزْقًا وَاسِعًا وَشِفَاءً مِنْ كُلِّ دَاءٍ» [۲٧].
امام ابن قیم میگوید: «من استشفا با آب زمزم را آزمودهام، و برای بیماریهای مختلفی نوشیدهام، با فرمان خدا شفا یافتم» [۲۸].
[۱۱] ماء زمزم معجزات و اسرار (ص۵۵). [۱۲] صحیح مسلم (۲۶۱) [۱۳] صحیح بخاری (۳۴٩) و همچنین به فتح الباری (۱/۴۶۰و۱۳/۴۸۱) رجوع شود. [۱۴] امام احمد (۱/۳٧۲) روایت کرده است، و اسنادش صحیح میباشد. [۱۵] ازرقی در اخبار مکه (۲/۵۴) بصورت مرسل آورده است، به معجم کبیر طبرانی (۱۰٩٧۲) و نصب الرایة (۳/٩٩) رجوع شود. [۱۶] مسند احمد (۴/۳۱۵) و معجم کبیر طبرانی (۲۲/۵۱) [۱٧] امام احمد (۴/۳۱۸) و ابن ماجه (۶۵٩) روایت کردهاند، و حسن میباشد. [۱۸] امام احمد (۴/۳۱۸) و ابن ماجه (۶۵٩) روایت کردهاند، و حسن میباشد. [۱٩] مسند حمیدی (۸۸۶) [۲۰] فتح الباری (۶/۴۰۳) [۲۱] صحیح مسلم (۲۴٧۳) [۲۲] زاد المعاد (۴/۳۵۶) [۲۳] بزار روایت کرده است (الترغیب والترهیب منذری ۲/۲۰٩) [۲۴] فتح الباری (۳/۴٩۳) [۲۵] مستدرک حاکم (۱/(۶۴۶) و سنن دار قطنی (۲/۲۸٩) [۲۶] اخبار مکه فاکهی (۲/۴٩) و سنن کبری بیهقی (۵/۲۰۲) [۲٧] مستدرک حاکم (۱/۴٧۳) [۲۸] زاد المعاد (۴/۳۲۰)
- آب زمزم بهترین آب روی زمین است، و نوشیدن آن آدابی دارد:
- مستحب است که در آغاز بسم الله بگوید.
- با دست راست بنوشد.
- ایستاده و رو به قبله بنوشد [۲٩]
- هنگام نوشیدن نیت داشته باشد.
- با سه نفس بنوشد.
- بعد از نوشیدن الحمدلله بگوید.
- «تضلع» (بسیار نوشیدن) یعنی: آنقدر بنوشد و سیراب شود تا آنکه آب به اضلاع (دندهها) برسد.
[۲٩] فقها دربارهی نوشیدن زمزم بحالت نشسته و یا ایستاده اختلاف نظر دارند، و راجح این است که نشسته و ایستاده هر دو جایز است.
آب زمزم دارای فواید بسیاری است، و از آنجایی که بهترین آب روی زمین است، باید آنقدر نوشید که سیراب شد، از فواید آب زمزم این است که خستگی را از بین میبرد، مشاهده میکنیم که حجاج بعد طواف و خستگی هنگامی که آب زمزم را مینوشند، احساس خستگی از آنان دور میشود و فعالتر میشوند.
همچنین از دیگر فوایدش این است که سبب تقویت بدن، بخصوص زانو و مفاصل میگردد.
حضرت عبد الله بن عباسب میگوید:
«هیچ کسی نمیتوانست در دویدن از اهل مکه سبقت بجوید، و هر کس با آنان کشتی میگرفت، او را به زمین میانداختند، و اهل مکه هیچگاه دچار زانو درد نمیشدند، تا اینکه از آب زمزم روی گردان شدند، آنگاه بیماری به پاهایشان سرایت کرد و ناتوان شدند» [۳۰].
و همانگونه که در حدیث آمده است: «آب زمزم برای آنچه که نوشیده شود، میباشد» در زندگی نامه بسیاری از علمای مشهور نوشته شده که آنان آب زمزم را برای علم فراوان و حافظهی قوی نوشیدهاند و به مرادشان رسیدهاند.
پس برای هر مقصد و مرادی که آب زمزم نوشیده شود به اذن الهی آن مراد و مقصد برآورده میشود، و لیکن به نیت و اخلاص شخص بستگی دارد.
آب زمزم بهترین تحفهای است که از مکه آورده میشود، و بهترین هدیهای که به مهمان داده میشود.
[۳۰] اخبار مکه فاکهی(۲/۴۶)
از اسرار و معجزه الهی در آب زمزم این است که دارای نیرو و معادن بسیاری است، و در صد بالایی از کلرید سودیوم دارد که به ۱۸% میرسد، و این سبب میشود که هنگام نوشیدن کمی احساس نمکین بودن داشته باشد، ولی با این وجود شخصی که مینوشد در آن هنگام هیچگونه شور و نمکین بودن را احساس نمیکند.
زمزم، چنان ترکیب خاصی دارد که با مرور زمان هرگز مزه و رنگ و بویش تغییر نمیکند، و هیچگونه میکرب و باکتری به آن راه ندارد.
هرچند که برخی کوشش نمودهاند که آبهای معدنی شبیه ترکیبات آب زمزم بسازندولی تمام تلاش و سعی آنان بیهوده بوده است زیرا که آب زمزم ویژگی خاص دارد که خداوند درآن قرار دادهاست.
و علم به اثبات رسانده که آب زمزم باتمام آبهای جهان فرق دارد، باوجود دانسته شدن برخی از مکونات (عناصرسازنده) خداوند ویژگی خاصی درآن قرار داده و سری در آن نهفته است که به آن پی نبردهاند دکتر محمد عزت مهدی استاد علم زمین شناسی در انستیتوت تحقیقات زیست شناسی دانشگاه عین شمس قاهره, طی تحقیقاتی که در سالهای اخیرانجام دادهاست به این نتیجه رسیده که آب زمزم ویژگیهای منحصر به فرد دارد که آن را از سایر آبهای جهان ممیز میگرداند.
برخی ازویژگیهای که به آن اشاره نموده عبارت است از اینکه:
آب زمزم هرگز بد بو و گندیده نمیشود, مزه, رنگ و بوی آن هرگز تغیر نمیکند, و شبیه عسل میباشد که عوامل آب و هوا بر آن تأثیر نمیگذارد، بر عکس تمام آبهای دیگر، مانند آب نهرها، دریاها، باران، و آبهای زیر زمینی، و سبب آن نیز به ترکیبات و عناصر شیمیایی آن بر میگردد که مانع رشد و فعالیت میکرب و باکتری و قارچها میشود.
افزون بر آن آب زمزم بهترین و عظیمترین آب معدنی است که در سطح جهان برای علاج و شفا از آن استفاده میشود.
از اسرار و شگفتیهای دیگر زمزم این است که با وجود اینکه دارای املاح زیادی است طعم آن شیرین است، و هنگام نوشیدن شور بودنش محسوس نمیشود، اگر این نسبت املاح که در آب زمزم وجود دارد در آب دیگری وجود میداشت هرگز قابل شرب نبود [۳۱].
[۳۱] ماء زمزم اسرار و معجزات (ص ۲۴).
آب زمزم معجزه الهی است که سالانه بیش از صدها هزار نفر آز آن مینوشند، در سال ۱٩٧۱ میلادی در زمان حکومت ملک فیصل پادشاه عربستان، یک پزشک مصری چنین ادعا نمود که آب زمزم برای آشامیدن مناسب نیست، زیرا که کعبه در گودی و پایینتر از سطح دریا و در مرکز شهر مکه واقع شده است، بنابراین فاضلابهای مکه همه بسوی چاه زمزم سرازیر میشود و آن را آلوده میسازد.
پس هنگامی که شاه فیصل از این موضوع آگاه شد، بلا فاصله دستور داد تا وزارت کشاورزی و منابع آبی نمونهای از آب زمزم را جهت آزمایش و صحت قابل شرب بودنش را به آزمایشگاههای اروپا ارسال نمایند این وزارتخانه تصفیه خانهها و نیروگاههای موجود در جده را موظف نموده تا این کار را به انجام برسانند، و مهندس معین الدین احمد که به عنوان مهندس شیمی کارمند وزارت کشاورزی بود، موظف گردید که این امر را به انجام برساند.
مهندس معین الدین میگوید:
بخاطر دارم که آن زمان هیچ تصوری راجع به این که آب چاه ممکن است به چه صورت باشد، را نداشتم,.. هنگامی که به چاه رسیدیم، برایم مشکل بود باور کنم که این چاه که به اندازه یک حوض بود، و ابعادی در حدود ۱۸ در ۱۴ فوت داشت، و هر ساله حاجیان به اندازه میلیونها گالن آب از آن برداشت میکنند همان چاهی است که قرنها پیش در زمان حضرت ابراهیم÷ بوجود آمده است تحقیقاتم را با اندازه گرفتن ابعاد چاه شروع کردم، سپس از دستیارم خواستم تا عمق چاه را به من نشان دهد، وی ابتدا غسل و خود را تطهیر نمود، سپس به داخل چاه رفت و ایستاد، سطح آب چاه درست تا بالای شانههایش بود، سپس برای یافتن هرگونه مجرا و لولهای که آب را به داخل چاه بیاورد، از یک طرف به طرف دیگر چاه رفت، ولی موفق به یافتن هیچ مجرایی نشد، فکر دیگری به ذهنم رسید، و آن اینکه ما میتوانستیم به وسیله پمپ بزرگی که در چاه نصب شده بود، و برای ذخیره کردن آب زمزم در مخزن میبود، آب را به سرعت کنار بزنیم، بدین صورت عمق آب موجود در چاه کم میشد و میتوانستیم مجرا دخول آب را مشاهده کنیم، ولی تعجب آور بود که در زمان پمپاژ کردن آب، چیزی مشاهده نکردیم، اما من به این مسئله واقف بودم که این روش راه حل یافتن ورودی آب به چاه است، لذا تصمیم گرفتیم دوباره این مرحله را تکرار نماییم، ولی این بار به دستیارم گفتم که در یک جا بایستد، و با دقت هر اتفاق غیر معمول را در نظر بگیرد، او پس از مدتی دستانش را بلند کرد و فریاد زد: الحمد لله یافتم، سپس گفت: در بستر چاه حرکت شنها در زیر پایم، مکانی را که آب از آن تراوش میکند، احساس میکنم، آنگاه او در اطراف چاه قدم زد و همان پدیده را جای جای چاه احساس نمود، در واقع تراوش آب به چاه بطور یک نواخت در هر نقطه از بستر آن وجود داشت و باعث میشد تا سطح آب ثابت بماند.
مهندس معین الدین میافزاید:
پس از تکمیل مشاهداتم نمونههایی از آب چاه را جهت انجام آزمایشات در آزمایشگاههای اروپایی برداشتم، و قبل از ترک مکه، پرسشهایی را در مورد دیگر چاههای موجود در اطراف مکه از مقامات مسئول نمودم، و آنها اظهار داشتند که تمامی آن چاهها تقریبا خشک هستند.
پس از مراجعت به دفترم در جده یافتههای خویش را برای مدیرم بازگو نمودم و او نیز با علاقه به آنها گوش میداد..
نتایج آزمایشات به عمل آمده بر روی نمونههای آب زمزم در اینجا و اروپا تقریبا یکسان بود، و تنها اختلاف مشاهده شده بین آب زمزم و دیگر آبها در مقدار کلسیم و منیزیم آن است، که این مقدار در آب زمزم کمی بیشتر بوده و شاید بدین علت باشد که این آب باعث رفع خستگی حاجیان میگردد، اما نکتهای که بیشتر حائز اهمیت میباشد این است که این آب محتوی فلوراید و دارای خاصیت میکرب کشی قوی میباشد، علاوه بر این نتایج آزمایشات به عمل آمده در اروپا نشان میدهد که این آب برای آشامیدن بسیار مفید است، از این رو اظهارات دکتر مصری کاملا رد شد.
هنگامی که نتایج آزمایشات به شاه فیصل گزارش شد، وی بسیار خرسند گردید و دستور داد این مطلب در مطبوعات اروپا منعکس گردد.
در هر حال این مسئله موهبتی شد تا از طریق این تحقیقات به ترکیبات شیمیایی آب زمزم پی ببریم و در حقیقت هر چه بیشتر راجع به آب زمزم تحقیق نمایید شگفتیهای بیشتری را در آن مشاهده خواهید کرد، تا آنجا که خود به اعجاز آن پی خواهید برد، آبی که خداوند به عنوان هدیه به مؤمنانی که از دور دست برای زیارت به این بیابان مشرف میشوند، ارزانی داشته است.
در اینجا برخی از و یژگیهای آب زمزم را به اجمال بیان میکنیم:
- علی رغم استفاده مداوم از آب زمزم تا به حال این چاه خشک نشده است.
- آب این چاه از زمان بوجود آمدن تا به حال دارای ترکیبات معدنی یکسان بوده است.
- به گفته زائرانی که برای مناسک حج و عمره به خانه خدا مشرف شدهاند و از این آب نوشیدهاند اذعان داشتهاند که آشمیدن این آب باعث شادابی و رفع خستگی در آنان گردیده است.
- این آب در نقاط مختلف دنیا آزمایش شده و دارای تقاضای بالای در سطح جهان میباشد.
- هیچگونه ترکیبات شیمیایی و یا کلر جهت ضد عفونی به این آب اضافه نشده است.
برخلاف چاههای دیگر هیچگونه رشد و زندگی گیاهی و جانوری در این چاه وجود ندارد، و علیرغم آن که این موضوع خود باعث طعم بد و بوی نامطبوع آب میگردد، اما آب زمزم بدینگونه نمیباشد [۳۲].
[۳۲] ماء زمزم معجزات و اسرار (ص۲۶).
آب زمزم بهترین آب روی زمین است، و رسول خداص آن را شفای بیماری نامیدهاند، و رسول اکرمص آب زمزم را بر روی بیماران میریخت و به آنان مینوشاند.
امام ابن قیم/ در طب نبوی میگوید:
من استشفا با آب زمزم را آزمودهام، و برای بیماریهای مختلفی نوشیدهام، و با فرمان خدا شفا یافتهام [۳۳] در مکه ایامی بر من گذشت که در آنجا بیمار گشتم، و هیچگونه دوا و طبیبی را نیافتم، پس با سورهی فاتحه و آب زمزم خود را مداوا نمودم، بدین صورت که آب زمزم را بر میداشتم و چندین بار سوره فاتحه را بر آن میخواندم سپس مینوشیدم، بنابراین با آن بهبودی و شفای کامل یافتم، بعد از آن برای خیلی از بیماریها بر آن اعتماد میکردم و بهترین فایده از آن را میدیدم [۳۴].
سرگذشت خانم لیلی حلو مغربی، که به بیماری سرطان مبتلا بود، و پزشکان از معالجهاش ناتوان شده بودند، مشهور و معروف است، که بوسیله آب زمزم کاملا شفا یافت، حکایت کامل آن در کتابها و روزنامهها نوشته شده و همچنین در سایت: رساله الاسلام، و سایتهای دیگر ذکر شده، و نوار کاست با صدای خودش نیز وجود دارد.
همچنین دهها افراد دیگر که از بیماری ضعف بینایی یا درد کلیه وغیره رنج میبردند با آب مبارک زمزم شفا یاب شدهاند.
از آنجایی که رسول خداص آب زمزم را شفای درد و بیماری نامیدهاند، به اغلب بیمارانی که به بنده مراجعه میکردند، نوشیدن آب زمزم را توصیه مینمودم، و اکثرا نیز نتیجه مطلوبی میدیدند، بخصوص بیماری بود که از سنگ کلیه رنج میبرد و پزشکان برایش عمل. جراحی تجویز کرده بودند، الحمد لله با آب زمزم و داروهایی طب نبوی، خداوند به وی شفا بخشید.
و همچنین زن و مردی که از عقم و نازایی شکایت داشتند به فضل خداوند با آب زمزم و کثرت استغفار و تجویز برخی دارو از طب نبوی، دارای نعمت فرزند گردیدند.
[۳۳] طب نبوی (ص۳٩۳). [۳۴] طب نبوی (ص۱٧۸).