580

مشخصات کتاب

آداب تلاوت قرآن




تأليف

شیخ محمد علي خالدی (سلطان العلماء)

تلاوت قرآن بهترین عبادت است

بسم الله الرحمن الرحیم

بدون تردید تلاوت قرآن بهترین عبادت است، خاصه اگر تلاوت در نماز و در حال قیام باشد.

رسول اللهج می‌فرمایند: «بهترین عبادت امت من قرائت قرآن است». همچنین می‌فرمایند:

«روز قیامت هیچ شفیع و شفاعت کننده‌ای از قرآن به خداوند نزدیک‌تر نیست». در جای دیگری می‌فرمایند: من از بین شما خواهم رفت، ولی دو واعظ را در بین شما خواهم گذاشت: یکی گویا و دیگری خاموش. واعظ گویا قرآن و واعظ خاموش مرگ است». ابن مسعودس از رسول خدا روایت می‌کنند که: «قرآن بخوانید که مزد هر حرف آن ده حسنه است. نمی‌گویم که الم یک حرف است، بلکه الف یک حرف، لام یک حرف و میم یک حرف است».

امام احمد بن حنبل می‌فرماید: «حق تعالی را به خواب دیدم. گفتم: یا رب، از طریق چه چیزی تقرب به تو فضیلت بیشتری دارد؟ گفت: از طرریق قرآن و تلاوت آن. گفتم: اگرچه معنی آن را بفهمیم یا نفهمیم؟ فرمودند: اگر چه آن را بفهمید یا نفهمید».

دلی که از قرآن بی‌بهره باشد محزون است

خداوند می‌فرماید:

﴿وَمَن يُعَظِّمۡ حُرُمَٰتِ ٱللَّهِ فَهُوَ خَيۡرٞ لَّهُۥ عِندَ رَبِّهِۦ [الحج: ۳۰] .

«کسی که تعظیم حرمات خداوندی را به جا آورد، برای او نزد پروردگارش بهتر است».

تعظیم حرمات الله به معنای بزرگداشت قرآن، تعظیم پیغمبر و احترام علمای امت است. تعظیم قرآن نیز از طریق تلاوت آن و عمل کردن به دستورات آن حاصل می‌شود. پیامبرج می‌فرمایند: «خَيْركُمْ مَنْ تَعَلَّمَ الْقُرْآن وَعَلَّمَهُ». [روایت از عثمان بن عفان در کتاب‌های بخاری، ابو داود و ابن ماجه] «بهترین شما کسی است که قرآن را یاد بگیرد و به دیگران بیاموزد».

پدری که قرآن آموخته و آن را به فرزند خود می‌آموزد، معلمی که قر آن آموخته و به دانش آموز خود می‌آموزد و کسی که برای تعلیم قرآن سعی می‌کند، همه دارای این فضیلت هستند.

و رسول اللهج می‌فرماید:

«الَّذِى يَقْرَأُ الْقُرْآنَ وَهُوَ مَاهِرٌ بِهِ مَعَ السَّفَرَةِ الْكِرَامِ الْبَرَرَةِ وَالَّذِى يَقْرَؤُهُ وَهُوَ عَلَيْهِ شَاقٌّ لَهُ أَجْرَانِ». [روایت بخاری و مسلم] .

رسول اللهج می‌فرمایند: «کسی که قرآن را در عین مهارت و تسلط برآن بخواند همراه فرشتگان گرامی است و کسی که آن را روان نداند و در خواندن آن زحمت کشد دو اجر، یک اجر خواندن و یک اجر زحمت کشیدن را دارد».

رسول اللهج می‌فرمایند:

«مَا أَذِنَ اللَّهُ لِشَيْءٍ مَا أَذِنَ لِنَبِيٍّ حَسَنِ الصَّوْتِ بِالْقُرْآنِ يَجْهَرُ بِهِ». [روایت بخاری و مسلم] .

رسول اللهج می‌فرمایند: «خداوند اذن نداد به کاری مانند اذن دادنش به پیغمبر که قرآن را با صدای خوب و بلند می‌خواند».

در حدیثی دیگر رسول اللهج می‌فرمایند:

«إِنَّ الَّذِى لَيْسَ فِى جَوْفِهِ شَىْءٌ مِنَ الْقُرْآنِ كَالْبَيْتِ الْخَرِبِ».

«هر کسی مقداری از قرآن را در سینه نداشته باشد مانند خانه مخروبه است».

خانه مخروبه فاقد زندگی است، سینه تهی از قرآن نیز خالی از خیر و برکت و روشنایی است.

پس با قرائت و تلاوت قرآن دل‌های خود را با کلام معنوی روشن ومزین گردانیم.

عمل به تلاوت قرآن با احترام و اتباع رسول اللهج

احترام گذاشتن به رسول الله عقیده و ایمان هر مسلمان است. این احترام گذاشتن از طریق پیروی از او و نگهداری و رعایت دستور ها و فرمایش های او حاصل می‌شود. خداوند تبارک و تعالی می‌فرمایند:

﴿قُلۡ إِن كُنتُمۡ تُحِبُّونَ ٱللَّهَ فَٱتَّبِعُونِي يُحۡبِبۡكُمُ ٱللَّهُ [النساء: ۳۱] .

«بگو: ای رسول خدا، اگر خدا را دوست دارید از من پیروی نمایید تا خدا شما را دوست بدارد».

زیرا دوستی خداوند برای کسانی محقق خواهد بود که از رسول خدا پیروی کنند. در جای دیگر می‌فرماید: ﴿مَّن يُطِعِ ٱلرَّسُولَ فَقَدۡ أَطَاعَ ٱللَّهَ [النساء: ۸۰] .

«و کسی که فرمان خدا رسول خدا را گردن نهد در حقیقت فرمان خدا را گردن نهاده است».

رسول الله است که منبع رضایت خدا و موارد خشم او را برای ما مشخص ساخته است.

خداوند متعال شروط قبولی ایمان را قبولی عمل به تلاوت قرآن با احترام و اتباع.... داوری رسول الله دانسته است، آن جا که می‌فرماید:

﴿فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤۡمِنُونَ حَتَّىٰ يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيۡنَهُمۡ ثُمَّ لَا يَجِدُواْ فِيٓ أَنفُسِهِمۡ حَرَجٗا مِّمَّا قَضَيۡتَ وَيُسَلِّمُواْ تَسۡلِيمٗا ٦٥ [النساء: ۶۵] .

«نه قسم به پروردگارت که ایمان نمی آورند تا آنکه در آنچه درمیانشان پیش می‌آید تو را داور سازند و آنگاه از داوری تو در دل‌های خود ناراحتی نیابند و تسلیم فرمان تو شوند».

ایمان داشتن در تسلیم فرمان پیغمبر شدن و پیروی از رسول الله نهفته است که او فرمود:

«كُلُّ أُمَّتِى يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ، إِلاَّ مَنْ أَبَى. قَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ وَمَنْ يَأْبَى قَالَ: مَنْ أَطَاعَنِى دَخَلَ الْجَنَّةَ، وَمَنْ عَصَانِى فَقَدْ أَبَى». «همه امت من به بهشت می‌روند مگر کسانی که خودداری کنند و نخواهند. گفتند: یا رسول الله، چه کسی خودداری می‌کند؟ فرمود: کسی که فرمان مرا بپذیرد به بهشت می‌رود و کسی که نا فرمانی کند خودداری کرده است».

در جهان برای رسیدن به سعادت دنیا و آخرت، تنها یک راه وجود دارد و آن فرمانبرداری از رسول اللهج و احترام گذاشتن به اهل بیت، همسران، فرزندان، خویشان و اصحاب جلیل القدر آن حضرت است.

خداوند متعال می‌فرماید:

﴿إِنَّمَا يُرِيدُ ٱللَّهُ لِيُذۡهِبَ عَنكُمُ ٱلرِّجۡسَ أَهۡلَ ٱلۡبَيۡتِ وَيُطَهِّرَكُمۡ تَطۡهِيرٗ [الأحزاب: ۳۳] .

«قطعا خدای متعال بر این اراده کرده که پلیدی و نا پاکی را از شما اهل بیت رسول الله دور کند و شما را پاکیزه و مطهر گرداند». پاکیزه گرداندن اهل بیت رسول اللهج شامل همسران، فرزندان و خویشاوندان رسول اللهج می‌شود.

در جای دیگر می‌فرماید:

﴿وَأَزۡوَٰجُهُۥٓ أُمَّهَٰتُهُمۡ [الأحزاب: ۶] .

«و همسران رسول الله مادران مومنانند (آنان را مانند مادر گرامی بدارید».

«قال رسول اللهج: لقد تَرَكْتُ فِيكُمْ أَمْرَيْنِ لَنْ تَضِلُّوا مَا تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا كِتَابَ اللَّهِ وَسُنَّتي».

«بعد از خودم دو چیز باقی می‌گذارم کتاب خدا و سنتم، مادامی که به این دو چنگ بزنید گمراه نخواهید شد».

تمسک به کتاب و سنت هرگز گمراهی را در بر نخواهد داشت. واضح است که کلام الله و سنت رسول اللهج هر دو با هم و همراهند. احترام اصحاب رسول خدا که جان، مال و فرزندان خود را در این راه نثار کردند در آیات بسیاری از کلام الله یاد شده، مثلا در جایی خداوند متعال می‌فرمایند:

﴿لَّقَدۡ رَضِيَ ٱللَّهُ عَنِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ إِذۡ يُبَايِعُونَكَ تَحۡتَ ٱلشَّجَرَةِ [الفتح: ۱۸] .

«به راستی که خداوند متعال از مومنانی که در زیر درخت (شجره بیعه الرضوان) با تو بیعت کردند خشنود است».

کسانی که خداوند از آنان خشنود است همان اصحاب و یاران پیغمبرند. همچنین در جای دیگر می‌فرمایند:

﴿مُّحَمَّدٞ رَّسُولُ ٱللَّهِۚ وَٱلَّذِينَ مَعَهُۥٓ أَشِدَّآءُ عَلَى ٱلۡكُفَّارِ رُحَمَآءُ بَيۡنَهُمۡۖ تَرَىٰهُمۡ رُكَّعٗا سُجَّدٗا يَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٗاۖ سِيمَاهُمۡ فِي وُجُوهِهِم مِّنۡ أَثَرِ ٱلسُّجُودِ [الفتح: ۲۹] .

«محمد پیغمبر خداست و آنهایی که همراه او هستند بر کافران سخت گیرند و در میان خودشان مهر آورند، آنان را همواره در رکوع و سجده می‌بینی. فضل و خشنودی خداوند را طالبند. سیمای خیر و طاعت در چهره‌هایشان از اثر سجود پیدا است».

مردمی که همراه پیغمبر بودند و خود را فدای پیغمبر کردند و از جان و مال خود در راه پیغمبر دریغ نکردند یاران او بودند.خداوند در مورد آنها فرمود:

﴿رَّضِيَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ وَرَضُواْ عَنۡهُ [التوبة: ۱۰۰] .

«خداوند تعالی از ایشان خشنود شد و ایشان نیز از خداوند متعال خشنود گشتند».

رسول اللهج درباره یاران خود فرمود:

«خیر القرون قرنی ثم الذین یلونهم ثم الذین یلونهم».

«بهترین مردم، مردم عصر من هستند (مقصود از آن صحابه و یاران پیغمبر است که در بهترین قرن یعنی قرن رسول اللهج و در همراهی او می‌زیسته اند) پس از آن کسانی که بعد از ایشان می‌باشند دیگر مردمی که پس از ایشان باشند». باید ایشان را بزرگ بدارند و آنها را به احترام یاد کنند. این موضوع در قرآن و سنت و اجماع امت ثابت است.

خداوند می‌فرماید:

﴿هَلۡ يَسۡتَوِي ٱلَّذِينَ يَعۡلَمُونَ وَٱلَّذِينَ لَا يَعۡلَمُونَ [الزمر: ۹] .

«آیا مردم دانا و مردم نادان با همدیگر برابرند؟ خیر هرگز».

در جای دیگر نیز می‌فرماید:

﴿شَهِدَ ٱللَّهُ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ وَٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ وَأُوْلُواْ ٱلۡعِلۡمِ قَآئِمَۢا بِٱلۡقِسۡطِ [آل‌عمران: ۱۸] .

«خدای یکتا بر این گواهی داد که معبودی به حق به جز خدای یکتا نیست و فرشتگان و دانشمندان نیز به یکتایی خداوند گواهی دادند».

در این آیه پیامبران هم در جمله اولو العلم و دانشمندان یاد شده اند. در جای دیگر می‌فرمایند:

﴿إِنَّمَا يَخۡشَى ٱللَّهَ مِنۡ عِبَادِهِ ٱلۡعُلَمَٰٓؤُاْ [فاطر: ۲۸] .

«به راستی که دانشمندان از خدا می‌ترسند».

فضل و برتری دانشمندان همین است. بدین جهت هیچگاه نادانان با آنان برابر نخواهند بود.

گواهی دادن به یکتایی خدا از روی دلیل و واقع بهرۀ دانشمندان است. ترس از خدا که سر آمد حکمت‌هاست به علما اختصاص دارد.

پیامبرج فرمودند:

«کسی که بر خردسالان رحم نیاورد و شرف بزرگان را نشناسد از ما نیست».

رسول اللهج می‌فرمایند:

«لِيَلِنِى مِنْكُمْ أُولُو الأَحْلاَمِ وَالنُّهَى ثُمَّ الَّذِينَ يَلُونَهُمْ - ثَلاَثًا - وَإِيَّاكُمْ وَهَيْشَاتِ الأَسْوَاقِ».

«پشت سر من در نماز از بین شما کسانی که دارای حلم و فضل و عقل باشند بایستند. پس از آن کسانی که در این منزلت ها بعد از آنان هستند قرار بگیرند. -حضرت سه بار این جمله را تکرار نمود- شما را از بلند کردن صداهای بازاری در مساجد بر حذر می‌دارم».

آنچه که بیان شد در اول فضیلت و احترام و قرائت قرآن بود و سپس آثاری بود که قرآن بعد از تلاوت از ما می‌خواست. قرآن از انسان عمل می‌خواهد و تنها دلی، آباد است که بعد از قرائت قرآن به آن عمل نماید و قرآن را سر لوحه و برنامه زندگانی خود قرار دهد. قرآن برنامه زندگانی و سعادت بشر است.آدمی را از ظلمات و تاریکی‌ها به‌سوی روشنایی‌ها می‌برد

علامه اقبال در ابیاتی زیبا چنین می‌فرمایند:
نقش قرآن چون که بر عالم نشست
نقشه‌های پاپ و کاهن را شکست
فاش گویم آنچه در دل مضمر است
این کتابی نیست چیز دیگر است
چون که در جان رفت جان دیگر شود
حال چون دیگر شود جهان دیگر شود
با مسلمان گفت جان بر کف بنه
هر چه از حاجت فزون داری بده

آداب ظاهری تلاوت قرآن

۱- لازم است شخص قرآن خوان وضو داشته باشد، چه در حالت ایستاده و چه به صورت نشسته قر آن را بسیار با ادب بخواند. بهترین قرائت آن است که شخص در حالت ایستاده و در نماز آن را می‌خواند.

۲- فرد قرآن خوان باید آن را آهسته و به صورت شمرده بخواند و در آن تفکر و تامل بنماید. زیرا رسول اللهج فرموده است:

«مَنْ قَرَأَ الْقُرْآنَ فِى أَقَلَّ مِنْ ثَلاَثٍ لَمْ يَفْقَهْهُ». [از عبدالله بن عمر بروایت امام ترمذی]

«هر کس قرآن را در کم‌تر از سه روز بخواند، نه قرآن او را آگاه می‌سازد و نه او معانی آن را درک می‌کند».

۳- مستحب است قرآن را با ترتیل و شمرده و با رعایت.

تجوید بخوانیم:

۴- باید حق هر آیه را رعایت کنیم. وقتی به آیه سجده می‌رسیم سجده نماییم. همچنین اگر از قرائت دیگری آیۀ سجده را شنیدیم و وضو داشتیم لازم است سجده کنیم.

۵- سجده تلاوت پس از خواندن آیه سجده بر قاری، سامع و مستمع بر هر سه سنت است.

سجود تلاوت در قر آن چهارده تا است، آیۀ سجده، یک سجده دارد.این سجده‌های قرائت عبارتند از:

دو سجده در سورۀ حج، دوازده سجده دیگر در سوره‌های:

«الأعراف والرعد والنحل والإسراء ومریم والفرقان والنمل وألم تنزیل السجده وفصلت والنجم والانشقاق والعلق».

سجده تلاوت حکم نماز را دارد. وضو و طهارت لباس و بدن و جای نماز و رو به قبله سجده کردن در آن لازم است. سجود تلاوت در نماز تابع نماز است و در بیرون از نماز به نیت، استقبال قبله، الله اکبر تحریمیه، الله اکبر سجود برای به سجود رفتن، سلام دادن بعد از فراغت از سجود و گفتن سبحان ربی الاعلی و بحمده در سجود و گفتن اللهم لک سجدت تا آخر در سجود، به همۀ این‌ها نیاز دارد.

در صحیحین (بخاری و مسلم) این روایت از عبد الله بن عمر وارد شده:

«کان النبیج يَقْرَأُ الْقُرْآنَ فَيَقْرَأُ السُّورَةَ فِيهَا سَجْدَةٌ فَيَسْجُدُ، وَنَسْجُدُ مَعَهُ حَتَّى مَا يَجِدُ بَعْضُنَا مَوْضِعًا لِمَكَانِ جَبْهَتِهِ».

«رسول اللهج سوره‌ای از قرآن را می‌خواند که در آن سوره سجود تلاوت بود ایشان به سجود می‌رفتند ما هم همراه ایشان به سجود می‌رفتیم، تا جایی که بعضی از ما (یاران پیغمبر) برای نهادن پیشانیش بر زمین جایی نمی‌یافت».

۶- اگر در مسجد قرار داریم و یا در جایی که احتمال می‌رود قرائت قران ما سبب آزار دیگران شود و یا مزاحمتی برای آنها ایجاد نماید و باعث حواس پرتی دیگران در نماز شود، بهتر است قرآن را آهسته بخوانیم.

۷- در شروع قرائت قرآن نخست اعوذ بالله من الشیطان الرجیم می‌گوییم، چون خداوند می‌فرماید: ﴿فَإِذَا قَرَأۡتَ ٱلۡقُرۡءَانَ فَٱسۡتَعِذۡ بِٱللَّهِ مِنَ ٱلشَّيۡطَٰنِ ٱلرَّجِيمِ ٩٨ [النحل: ۹۸] . «آنگاه که قرآن را می‌خواهی تلاوت کنی از شیطان رجیم به خدا پناه ببر».

آداب باطنی تلاوت قرآن

۱- لازم است شخص قرآن خوان تلاوتش همراه با تعظیم و تدبر باشد. زیرا خداوند به بندگان خود بی‌نهایت لطف و عنایت کرده است که قران را از عرش جلال خود به درجه فهم و درک آن‌ها نازل فرموده است. پس بنگریم خداوند چه لطفی در حق بندگان خود مرحمت فرموده است. به طوری که حتی مفاهیم و معانی کلام خود را که صفت ذات مبارک اوست خور درک انسان قرار داده‌است. بنگریم که چگونه آن صفت قدیم و قائم به ذات خود را در قالب الفاظ و اصوات که لازمۀ صفات آدمی است متجلی ساخته است. چون انسان از درک صفات خداوند عاجز و ناتوان است و تنها در قالب صفات آدمی می‌تواند آنها را درک کند.

۲- قرآن خوان باید به محض تلاوت قرآن عظمت گویندۀ آن را در دل خود مستحضر نماید و چنان احساس کند که او مبلغ قرآن است و چنان بپندارد که خداوند به وسیلۀ قرآن او را مورد خطاب قرار می‌دهد.

۳- با سکینه، آرامش و تدبر و تفکر، صبر و استجابت به تلاوت قرآن کریم بپردازید.

امام مسلم از حذیفه بن یمان روایت کرده که می‌گوید: شبی با پیامبر به نماز ایستادم. آن حضرت سورۀ بقره را قرائت نمودند. در دل گفتم چون صد آیه را بخواند رکوع خواهد نمود ولی آن حضرت از آیه صدم هم گذشت. در دل گفتم چون سورۀ بقره را تمام کند، رکوع می‌کند، ولی آن حضرت سورۀ بقره را تمام کردند و سورۀ آل عمران و سورۀ نساء و بعد سورۀ مائده را نیز خواندند. قرائت‌شان آرام و با ترتیل بود.

البته این عادت و شیوه پیغمبرج و صحابه کرام رضوان الله علیهم اجمعین و تابعین رحمهم الله در پیروی از آن حضرت بود که با تدبر و تامل و وقوف در مفاهیم و معانی آیات الهی عنایت خاصی داشتند.

۴- وقتی که مشغول تلاوت قرآن هستید به یاد آورید که خداوند با شما در حال حرف زدن است. اصل این موضوع در حدیثی آمده که رسول الله فرمودند: وقتی یکی از شما اراده سخن گفتن خود با خدا را دارد نماز بخواند و اگر می‌خواهد خدا با او سخن بگوید قرآن را تلاوت نماید.

اوصاف قرآن

قرآن کریم کتاب جاویدان و دستور بزرگ خداوند است که بر جهانیان نازل فرموده است. با فرود آمدن این کتاب نزول همه کتاب ها‌ی آسمانی پایان پذیرفت و با ارسال پیامبر بزرگ اسلام رسا لت پیامبران قبلی منسوخ اعلام گردید.

دین اسلام نیز از هر حیث کامل ترین و جامع‌ترین ادیان آسمانی و خاتم همۀ ادیان قرار گرفت. بدون شک قرآن، دستور خالق جهت اصلاح خلق و رساله‌ای آسمانی به زمین و قانون جاویدانی جهت نظم زمین می‌باشد.

قرآن، عظیم ترین برهان و آیۀ رسالت رسول امین محمدج است و در همه اعصار دلیل بزرگی بر صداقت، حقانیت، امانت داری، رسالت و نبوت آن حضرت به شمار می‌رود. قرآن دلیل حقانیت، رسالت و نبوت آن حضرت به شمار می‌رود.

قرآن بر روح‌ها و روان‌های آدمی بی‌نهایت تاثیر‌گذار است، در فاصله‌ای اندک آدمی را متحول و دگرگون می‌کند و همین تاثیر قرآن بود که توانست روند تاریخ را تغییر دهد.

مع الوصف در محدودۀ عربستان توقف ننموده، بلکه به تمام جهان رسید و همه را متحد، یک دست و با هم نزدیک نمود. در نتیجه امت واحدی را به وجود آورد و بشریت را که در آستانۀ سقوط به گودال نیستی و بدبختی بود رهایی بخشید. گویا به آنان خلقت و حیات تازه‌ای داد و سرافراز و سربلندشان نمود.

قرآن عظیم ستون و تکیه‌گاه زبان عربی است. زیرا بقاء صفا، سلامتی، سلاست، فصاحت و خالصیت زبان عربی در همه اقشار و اقسامش از آن استمداد می‌جوید و به وسیلۀ قرآن است که بر سایر زبان ها در سبک و محتوا تفوق و برتری یافته است.

قرآن عظیم آیت بزرگ خداوند است. باید گفت که این آیت و معجزه، با دیگر آیات و معجزات داشته و انوار و اسرار آن با دیگران تفاوت کلی دارد. زیرا این قرآن کلام خداوند تبارک و تعالی است. همو که حی و قیوم است و ملکوت آسمان ها و زمین را در ید قدرت خود دارد و بر همه چیز قادر و توانا است.

قرآن عظیم در لغت، نظم و اسلوب، هدایت و علوم برای همۀ مردم معجزه بود، به گونه‌ای که همۀ ادیبان و سخنوران از آوردن همانند آن عاجز گردیدند. مشهور‌ترین ادیبان و شعرا در مقابل اعجاز آن لال و بی‌زبان شدند.چنانچه پوشیده نیست که قرآن کریم انس و جن را در این که سوره‌ای مثل قرآن را بیاورند به مبارزه طلبیده است.احدی قدرت ارائۀ جواب را نداشته و ناگزیر همۀ کسانی که قصد معارضه با قرآن را داشتند تا امروز و تا قیام قیامت به سکوت متوسل شدند و می‌شوند.

حتی رسول اکرمج که قرآن بر وی نازل گردید این استطاعت را نداشت که با مواهب بزرگ خود سوره‌ای کوتاه و یا دراز بیاورد.در این باره آیاتی صریح و گویا وجود دارد. نبی کریمج نیز مانند دیگر مردم از ارائه مثل قرآن عاجز بود. آیه‌ای که خداوند طی آن به پیامبرش امر فرمود تا هنگام مبارزه طلبی به مردم بگوید و برایشان قرائت نماید و از آن استدلال بر نبوت و رسالت خویش بنماید همین نکته را می‌رساند:

﴿وَإِذَا تُتۡلَىٰ عَلَيۡهِمۡ ءَايَاتُنَا بَيِّنَٰتٖ قَالَ ٱلَّذِينَ لَا يَرۡجُونَ لِقَآءَنَا ٱئۡتِ بِقُرۡءَانٍ غَيۡرِ هَٰذَآ أَوۡ بَدِّلۡهُۚ قُلۡ مَا يَكُونُ لِيٓ أَنۡ أُبَدِّلَهُۥ مِن تِلۡقَآيِٕ نَفۡسِيٓۖ إِنۡ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَىٰٓ إِلَيَّۖ إِنِّيٓ أَخَافُ إِنۡ عَصَيۡتُ رَبِّي عَذَابَ يَوۡمٍ عَظِيمٖ ١٥ [یونس: ۱۵] .

«چون بر آنها (کفار) آیات بینات ما خوانده شود آنان که امید ملاقات ما را ندارند می‌گویند: قرآنی غیر از این بیاور و یا این قرآن را بدل گردان. بگو: برای من این مقدور نیست که از جانب خود آن را بدل گردانم. جز از آنچه برایم فرستاده شده پیروی نمی‌کنم. من اگر خدا وند خود را نافرمانی نمایم از عذاب روز بزرگ می‌ترسم. بگو اگر خدا نمی‌خواست آن را بر شما نمی‌خواندم و نه شما را از آن با خبر می‌ساختم. یقینا در بین شما عمری پیش از آن به سر برده‌ام (و از وحی و قرآن چیزی نمی دانسته‌ام )آیا تعقل نمی ورزید؟».

قرآن عظیم حائز شیوۀ دقیقی است.همه‌اش خرد‌ها را مخاطب قرار می‌دهد. نظم و اسلوب شگرف و عجیب آن نیز از اسلوب و نظم واحدی پیروی نمی‌کند. بلکه به سوره‌های کوچک و بزرگ، آیات بزرگ و کوچک و متن‌های آرام و کوبنده تقسیم شده است.

به گونه‌ای که عدد آیات برخی از این سوره‌ها از صد آیه نیز تجاوز می‌کند. آیات برخی سوره‌های دیگر از ده، هفت، سه و.... بیشتر نیست. در درازی و کوتاهی فواصل و مقاطع این آیات تفاوت اساسی به چشم می‌خورد. چنانچه برخی آیات متفق الفواصل‌اند حکمت این امر نیز در شمولیت آیات قرآنی و حایز بودن مسائل، احکام و مفاهیم عالی، اسماء خداوند و آیه‌ها و نشانه‌های هستی می‌باشد، به گونه‌ای که هر آیه‌ای مطلب خاصی را بیان می‌دارد. راجع به احکام، آداب، پند‌ها، امثال، قصص، اخبار و... بحث شده است. این است که در برابر این هماهنگی و نظم خاص قرآنی همۀ ادیبان، شاعران و سخنوران به عجز خویش اعتراف ورزیده‌اند و تسلیم آن شده‌اند.

اوصاف قرآن از زبان دشمنان اسلام

در این بحث می‌خواهم یکی از شهادت‌های سر سخت‌ترین دشمنان اسلام و قرآن کریم را که خود یکی از بزرگان کفار قریش بود ذکر کنم. زیرا این وصف از لحاظ این که گفته و اعتراف دشمن است بدون شک قابل توجه و دقت بوده است. می‌توان ادعا کرد که این بزرگ‌ترین دلیل عجز دشمنان قرآن در برابر آن است.حاکم در کتاب «دلائل النبوة» به روایت از حضرت ابن عباسب چنین نقل می‌کند:

در یکی از روزها ولید بن مغیرۀ مخزومی که از روسای معروف قریش بود نزد پیامبرج آمد. آن حضرت قرآن را بر او خواند. ولید سخت تحت تاثیر قرار گرفت و به عنوان دل سوزی چنین گفت: شگفتا! پسر ابی‌کبشه (مراد حضرت محمدج بود) چه می‌گوید. قسم به خدا گفته او به شعر و سحر شباهتی نداشته و لهو و لعب نیست و نه می‌توان گفت پرخاشگری است که نشانۀ جنون باشد. یقینا آنچه او می‌گوید کلام خداوند است.

چون گروهی از قریش این خبر (اعتراف ولید بن مغیره) را شنیدند، فورا اجتماعی تشکیل دادند و چنین اظهار نمودند که اگر ولید از آیین آباء و اجدادش بیرون شود و آن را ترک نماید بدون شک همه قریش آیین آبایی‌شان را ترک خواهند نمود. وقتی این خبر به گوش ابو جهل رسید بلا فاصله به‌سوی خانه او حرکت نمود. چون در خانه با هم ملاقات کردند، ابو جهل چنین صحبت را آغاز نمود:

عموی عزیز، می‌دانی که قوم حاضر شده‌اند برای تو مال و پول جمع کنند، با این وجود تو نزد محمد رفته و حرف‌های قوم و پیشینیان خود را نقض داشته‌ای و اعتراف نموده‌ای که اقوال و گفته‌های او آسمانی است. ولید پاسخ داد: قریش همه به خوبی می‌دانند که از همه‌شان بیشتر مال و پول دارم. لذا احتیاجی به مال آنها ندارم. در این هنگام ابوجهل گفت: قبول است. پس خواهش می‌کنم در بارۀ محمد چیزی بگو تا همه مردم و قبیله متقاعد شوند و بپذیرند که تو از محمد متنفری و نسبت به او انزجارت را اعلام داشته‌ای. ولید گفت: چه بگویم؟ قسم به خدا، شخصی درمیان شما وجود ندارد که عالم‌تر و دانشمندتر از من در قصیده، سجع و قافیۀ شعر باشد.

سوگند به خدا آن چه این مرد (محمد) می‌گوید هیچ‌گونه شباهتی به این چیزها (اشعار یا گفتار جنیان) ندارد. سوگند به خدا که در گفته‌های او یک نوع حلاوت و شیرینی وجود دارد و از طراوت و تازگی به خصوصی برخوردار است. آغاز گفتارش مثمر و نتیجه بخش و آخرش مفید و لذت‌آور است.

در تمامی حرف‌هایش فیوضات فراوانی نهفته است. مهم‌تر این که گفتارش عالی است. هیچ گفته‌ای از آن برتری ندارد. بر هر چیز چیره می‌گردد و چیزی نمی‌‌تواند بر او چیره شود.

ابوجهل گفت: قسم به خدا تا چیزی درباره او نگویی قوم از تو راضی نخواهد شد. در این هنگام ولید مهلت خواست و تقاضا نمود تا اجازۀ تفکر در این باره به او داده شود. بعد از مدتی اندیشیدن چنین اظهار نظر کرد:

گفتار محمد جادویی است که از ساحران دیگر تاثیر پذیرفته است.

خداوند جهت آگاهی مسلمین در سورۀ مدثر چنین می‌فرماید: ﴿ذَرۡنِي وَمَنۡ خَلَقۡتُ وَحِيدٗا ١١ وَجَعَلۡتُ لَهُۥ مَالٗا مَّمۡدُودٗا ١٢ وَبَنِينَ شُهُودٗا ١٣ وَمَهَّدتُّ لَهُۥ تَمۡهِيدٗا ١٤ ثُمَّ يَطۡمَعُ أَنۡ أَزِيدَ ١٥ كَلَّآۖ إِنَّهُۥ كَانَ لِأٓيَٰتِنَا عَنِيدٗا ١٦ سَأُرۡهِقُهُۥ صَعُودًا ١٧ إِنَّهُۥ فَكَّرَ وَقَدَّرَ ١٨ فَقُتِلَ كَيۡفَ قَدَّرَ ١٩ ثُمَّ قُتِلَ كَيۡفَ قَدَّرَ ٢٠ ثُمَّ نَظَرَ ٢١ ثُمَّ عَبَسَ وَبَسَرَ ٢٢ ثُمَّ أَدۡبَرَ وَٱسۡتَكۡبَرَ ٢٣ فَقَالَ إِنۡ هَٰذَآ إِلَّا سِحۡرٞ يُؤۡثَرُ ٢٤ إِنۡ هَٰذَآ إِلَّا قَوۡلُ ٱلۡبَشَرِ ٢٥ سَأُصۡلِيهِ سَقَرَ ٢٦ وَمَآ أَدۡرَىٰكَ مَا سَقَرُ ٢٧ لَا تُبۡقِي وَلَا تَذَرُ ٢٨ لَوَّاحَةٞ لِّلۡبَشَرِ ٢٩ عَلَيۡهَا تِسۡعَةَ عَشَرَ ٣٠ [المدثر: ۱۱-۳۰] . «بگذار مرا با کسی که او را تنها آفریده‌ام، به او مال فراوان داده‌ام و با فرزندان حاضر. بسیار به او میدان و امکان دادم. باز طمع می‌ورزد که افزون سازم. چنین نیست. بی‌گمان در حق آیات ما ستیزه جو بود. او را به کار سختی خواهم گمارد. هر آینه او تامل نمود و اندازه مقرر کرد. پس کشته باد (لعنت باد) چگونه اندازه کرد؟ بار بار نگریست و باز رو ترش کرد و پیشانی درهم کشید. باز پشت گرداند و تکبر کرد و گفت: نیست قرآن مگر جادویی که از ساحران نقل می‌شود، نیست این قرآن مگر کلام آدمی. او را در دوزخ خواهم آورد و چه چیز تو را مطلع ساخت که دوزخ چیست؟ باقی نمی گذارد و ترک نمی‌کند. برای آدمیان سوزنده است. بر دوزخ نوزده کس گمارده شده‌اند».

بازگشت به قرآن

این بحث را با اشعاری از علامه اقبال لاهوری شاعر و دانشمند معروف جهان اسلام آغاز می‌کنیم. وی در وصف قرآن کریم و بیداری مسلمین در بازگشت به قرآن می‌گوید:
آن کتاب زنده قرآن حکیم
حکمت او لایزال است و قدیم
نسخه‌های اسرار تکوین حیات
بی‌ثبات از قول او گیرد حیات
نوع انسان را پیام آخرین
حامل او رحمه للعالمین
رهزنان از حفظ او رهبر شدند
از کتابی صاحب دفتر شدند
بنگر آن سرمآیۀ آمال ما
گنجد اندر سینۀ اطفال ما
با کمال اطمینان باید بگوییم در وعدۀ خدایی هیچ‌گونه شکی نیست. مومنان راستین هر گز شکست نمی‌خورند. هر وقت که در تاریخ خود کاملا مغلوب شده‌اند ناچار شکاف در حصار ایمان از راه احساس یا عمل پیدا شده است. شکست انسان متناسب با همین شکاف است. پس از آن دوباره پیروزی از آن مومنان بوده است. اگر در طول تاریخ مسلمانان، آنگاه که پرچم پیروزی از دست آن‌ها ربوده شده نیک دقت کنیم، خواهیم دید که علتی از این نوع وجود داشته است. باید گفت که وعدۀ خدا همه وقت بر حق بوده و خواهد بود. آری، آزمایش و ابتلا ء ما در بر دارندۀ حکمتی است. این حکمت عبارت است از کامل شدن حقیقت ایمان و بیدار شدن آن در سینه‌ها. هر وقت ایمان به مرحلۀ کمال رسید و یا ابتلا ء به صورت نیرو مندی برانگیخته شد، پیروزی می‌رسد و وعدۀ خدا تحقق پیدا می‌کند.

چیرگی کافران بر ما آن روز نیست که در میدان نبرد پیروز شوند، بلکه آن روز است که بر روان‌های ما چیره شوند و چنان پنداریم که نیروی آنان شکست ناپذیر است. خود را در برابر آنان کوچک و ناتوان بدانیم و امید کامیابی نداشته باشیم. در آن هنگام که قرآن می‌گوید: خداوند هرگز برای کافران در برابر مسلمانان راهی قرار نخواهد داد. نظر به روح مومنی دارد که پیروز می‌شود و نظر به فکر مومنی دارد که غلبه با اوست. میان ما و پیروزی در هر زمان و مکان اینقدر فاصله است که حقیقت ایمان را در خود کامل کنیم. یکی از حقایق ایمان آن است که به دشمنان خود اعتماد و تکیه نداشته باشیم. جز از خداوند بزرگ از دیگری طلب عزت و نیرومندی نکنیم. هیچ‌کس نباید چنین بگوید که از ایشان کسب نیرو می‌کنیم تا نیرومند شویم، چه این گفته خود نخستین گام در راه شکست است.

اکنون وضع ما با دشمنان در اثر فاصله گرفتن از قرآن و اسلام درست به مثابۀ روبرو شدن ظاهر ایمان با حقیقت کفر است. به همین جهت است که آنان بر ما چیره و پیروز می‌شوند. آنان به خدا کافرند ولی به ماده ایمان دارند، اگرچه ماده کوچک است ولی حقیقت دارد.

بار الهی! روز بازگشت ما به قرآن نزدیک است، بازگشت به مکتب نجات بخش اسلام، بازگشت به فرامین و دستورات الهی و به سنت گهر بار رسول الله، بازگشت به افتخارات دیرینۀ اسلام و مسلمین.

وآخر دعوانا أن الحمد لله رب العالـمین.