474

مشخصات کتاب

عقيدۀ اهل سنت و جماعت




تأليف

محمد بن صالح العثيمين /


ترجمه:

إسحاق دبيرى /

مقدمۀ مترجم

بسم الله الرحمن الرحیم

وبه نستعین وصلى الله على محمد وآله وصحبه أجمعین.

سپاس خدایی را که در هر دوره و زمانی پس از پیامبران، عده‏ای از اهل علم را برمى‏گزیند تا کسانی را که گمراه شده‏اند به سوى هدایت خداوندى دعوت کنند. آن‏ها بر اذیت و آزار مردم صبر و شکیبایی مى‏کنند، با کتاب خدا ـ‌ قرآن ‌ـ مردگان را زنده مى‏کنند، و با نور الهى، نابینایان را روشنایى و بصیرت مى‏بخشند. چه انسان‏هایی که به دست شیطان کشته شده‏اند و اینان زنده‏شان کرده‏اند و چه بسیار گمراهان و گم شدگانی که راه هدایت را از آنان آموخته‏اند. چه آثار خوبی از آن‏ها که بر روح و جان مردم اثر گذاشته و چه تأثیر بد مردم بر آن‏ها.

آنان تحریف و تبدیل افراط و غلوکنندگان، و تأویل جاهلان و نادانان را از کتاب خدا برطرف مى‏کنند. واى بر آنان که پرچم‏هاى بدعت را برافراشته‏اند و ریسمان فتنه را بر دوش گرفته‏اند، آن‏ها که در کتاب خدا اختلاف مى‏اندازند و با آن مخالف هستند و بر جدایی از قرآن اجماع مى‏کنند. بر خدا، در خدا، و در کتاب خدا، به دور از آگاهی و معرفت سخن مى‏گویند، با زبان قرآن و مانند قرآن سخن مى‏گویند، و نادانان را با مثل ومانندها مى‏فریبند. پس، از فتنه‏ی گمراهان به خدا پناه مى‏بریم.

کتاب حاضر که به طور خلاصه عقیده‏ی اهل سنت و جماعت را بیان مى‏کند به فارسى زبانانِ جهان تقدیم مى‏شود.

امید است که خوانندگان محترم، کاستی‏ها و کمبودها را نادیده انگارند و عقیده‏ی اهل سنت و جماعت را از ضمیر پاک خود بیاموزند.

وصلى الله وسلم على محمد وآله وصحبه ومن تبعهم بإحسان إلى یوم الدین.

إسحق دبیرى

ریاض - شعبان ۱۴۱۹هـ. ق

تقديم

الحمد لله وحده والصلاة والسلام على من لا نبی بعده وعلى آله وصحبه، أما بعد:

نوشتهء علامهء بزرگ شیخ محمد بن صالح العثیمین را دیدم و مطالبش را که در عین اختصار بسیار مهم بود خواندم، و مشتمل بود بر بیان عقیدهء اهل سنت و جماعت در باب توحید خدا و توحید اسما و صفات او، و نیز ایمان بـه فرشتگان و کتاب‌ها و پیامبران و روز آخرت و قضا و قدر.

پى بردم که در گردآورى مطالب مذکور، موفق عمل کرده است؛ چنان که مسایل مورد نیاز در باره خدا، فرشتگان، پیامبران، کتاب‌ها، روزآخرت، و قضا و قدر را به خوبى بیان کرده، همچنین مطالب مفید مربوط به این عقاید را بر آن افزوده در حالى که ممکن است در کتب عقیدهء دیگر نباشد

خدا او را پاداش نیک دهد، و علم و هدایت به او عطا کند، و فواید این کتاب و سایر کتاب‌هاى او را به همگان برساند، و ما را از هدایت‌شدگان و دعوت‌کنندگان به سوى حق به وسیله علم و دانش و بصیرت بگرداند.

إنَّه سمیع قریب.

وصلى الله وسلم على نبینا محمد وآله وصحبه

قاله مملیه الفقیر إلى الله تعالى:

عبدالعزیز بن عبدالله بن باز سامحه الله،

الرئیس العام لإدارات البحوث العلمیه والإفتاء

والدعوه والإرشاد

مقدمۀ مؤلف

الحمد لله رب العالمین والعاقبة للمتقین ولا عدوان إلاَّ على الظالمین، وأشهد أن لا إله إلاَّ الله وحده لا شریک له، الملک الحق المبین، وأشهد أنَّ محمداً عبده ورسوله خاتم النبیین وإمام المتقین، صلى الله علیه وعلى آله وأصحابـه ومن تبعهم بإحسان إلى یوم الدین. أما بعد:

خداوند متعال پیامبر خود محمد ص را براى هدایت به دین حق فرستاد. او رحمتى است براى جهانیان و پیشوا، و حجتى براى همـه بندگان. از طریق او و فرستادن قرآن و سنت، عقاید صحیح، کردار نیک، اخلاق شایسته، آداب برجسته و عالى را بیان کرده است که صلاح و درستى احوال بندگان در دین و دنیا در آن نهفته است.

پس پیامبر ص امت خود را بر راه مستقیمى رها کرد که شب آن همانند روز روشن، آشکار و واضح است، و بجز گمراهان کسى از آن راه منحرف نمى‌شود.

صحابه و تابعین و کسانى از امت پیامبر همین راه را به نیکى پیروى نمودند، آنها کسانى هستند که نداى خدا و رسول الله ص را پاسخ گفتند و بهترین انسان‌ها هستند، کسانى هستند که بر شریعت وى در ساحه عقیده، عبادت، اخلاق، آداب پایدار ماندند و به سنت او چنگ زدند و تمسک ورزیدند، پس آنها رستگارانى هستند که همیشه بر حق‌اند و مخالفت هیچ کس به آن‌ها ضرر و زیان نمى‌رساند تا برپا شدن روز قیامت آن برحق پایدار خواهند بود.

ما نیز ـ الحمد لله ـ راه و روش آن‌ها را که با قرآن و سنت تایید شده است دنبال مى‌کنیم وخدا را بر نعمت‌هایش شکر و سپاس مى‌گوییم، و از خداوند خواستاریم تا ما و مسلمانان را با قول ثابت در دنیا و آخرت ثابت قدم نگه دارد، رحمت خود را بر ما فرو فرستد؛ چرا که او بسیار بخشنده است.

به جهت اهمیت این موضوع ـ با وجود اختلاف نظر مردم درباره این موضوع ـ دوست داشتم به طور مختصر عقیدهء ما ـ عقیدهء اهل سنت و جماعت ـ ایمان به خدا، فرشتگان، کتاب‌ها، پیامبران، روز آخرت و قضا و قدر را به نگارش در آورم.

از خداوند متعال خواهانم آن را خالصانه مورد رضا و خشنودى خود و سودمند براى بندگان خود قرار دهد.

عقيدۀ ما

(اركان عقيده)

۱- عقیده‌ی ما: ایمان به خدا، فرشتـگان، کتاب‌ها، پیامبران خدا، روز آخرت، قضا و قدر و خیر و شر است.

(تفصيل ايمان به خدا)

۲- ایمان مى‌آوریم به خداى‌تعالى؛ یعنى، او تربیت کننده، خالق، مالِک و تدبیرکنندهء تمام کارهاست.

۳- ایمان مى‌آوریم به الوهیت خداوند بزرگوار؛ یعنى اوست پروردگار بر حق و هر خدایى غیر از او باطل است.

۴- ایمان مى‌آوریم به نام‌ها و صفت‌هاى بارى‌تعالى؛ یعنى، نام‌هاى نیک، و صفت‌هاى عالى و کامل، مخصوص اوست.

۵- ایمان مى‌آوریم به یکتایى او، یعنى این که: خدا یکتاست و در پروردگارى، نام‌ها و صفت‌ها هیچ شریکى ندارد.

باری تعالی می‌فرماید: ﴿رَّبُّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَمَا بَيۡنَهُمَا فَٱعۡبُدۡهُ وَٱصۡطَبِرۡ لِعِبَٰدَتِهِۦۚ هَلۡ تَعۡلَمُ لَهُۥ سَمِيّٗا ٦٥ [مریم: ۶۵] .

«همان پروردگار آسمانها و زمین، و آنچه میان آن دو قرار دارد! او را پرستش کن؛ و در راه عبادتش شکیبا باش! آیا مثل و مانندى براى او مى‏یابى؟!».

۶- ایمان مى‌آوریم به این که: ﴿ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡحَيُّ ٱلۡقَيُّومُۚ لَا تَأۡخُذُهُۥ سِنَةٞ وَلَا نَوۡمٞۚ لَّهُۥ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِي ٱلۡأَرۡضِۗ مَن ذَا ٱلَّذِي يَشۡفَعُ عِندَهُۥٓ إِلَّا بِإِذۡنِهِۦۚ يَعۡلَمُ مَا بَيۡنَ أَيۡدِيهِمۡ وَمَا خَلۡفَهُمۡۖ وَلَا يُحِيطُونَ بِشَيۡءٖ مِّنۡ عِلۡمِهِۦٓ إِلَّا بِمَا شَآءَۚ وَسِعَ كُرۡسِيُّهُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَۖ وَلَا يَ‍ُٔودُهُۥ حِفۡظُهُمَاۚ وَهُوَ ٱلۡعَلِيُّ ٱلۡعَظِيمُ ٢٥٥ [البقرة: ۲۵۵] .

«هیچ معبودى بحق نیست جز خداوند یگانه زنده، که قائم به ذات خویش است، و موجودات دیگر، قائم به او هستند؛ هیچگاه خواب سبک و سنگینى او را فرانمى‏گیرد؛ (و لحظه‏اى از تدبیر جهان هستى، غافل نمى‏ماند؛) آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، از آن اوست؛ کیست که در نزد او، جز به فرمان او شفاعت کند؟! (بنابراین، شفاعت شفاعت‏کنندگان، براى آنها که شایسته شفاعتند، از مالکیت مطلقه او نمى‏کاهد.) آنچه را در پیش روى آنها (بندگان) و پشت سرشان است مى‏داند؛ (و گذشته و آینده، در پیشگاه علم او، یکسان است.) و کسى از علم او آگاه نمى‏گردد؛ جز به مقدارى که او بخواهد. (اوست که به همه چیز آگاه است؛ و علم و دانش محدود دیگران، پرتوى از علم بى‏پایان و نامحدود اوست.) عرش او، آسمانها و زمین را دربرگرفته؛ و نگاهدارى آن دو (آسمان و زمین)، او را خسته نمى‏کند. بلندى مقام و عظمت، مخصوص اوست».

۷- ایمان مى‌آوریم به این که: ﴿هُوَ ٱللَّهُ ٱلَّذِي لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ عَٰلِمُ ٱلۡغَيۡبِ وَٱلشَّهَٰدَةِۖ هُوَ ٱلرَّحۡمَٰنُ ٱلرَّحِيمُ ٢٢ هُوَ ٱللَّهُ ٱلَّذِي لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡمَلِكُ ٱلۡقُدُّوسُ ٱلسَّلَٰمُ ٱلۡمُؤۡمِنُ ٱلۡمُهَيۡمِنُ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡجَبَّارُ ٱلۡمُتَكَبِّرُۚ سُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ عَمَّا يُشۡرِكُونَ ٢٣ هُوَ ٱللَّهُ ٱلۡخَٰلِقُ ٱلۡبَارِئُ ٱلۡمُصَوِّرُۖ لَهُ ٱلۡأَسۡمَآءُ ٱلۡحُسۡنَىٰۚ يُسَبِّحُ لَهُۥ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ وَهُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡحَكِيمُ ٢٤ [الحشر:۲۲-۲۴] .

«او خدائی است که معبودی بحق جز او نیست، دانای آشکار و نهان است، و او رحمان و رحیم است. او خدائی است که معبودی جز او نیست، حاکم و مالک اصلی اوست، از هر عیب منزه است، به کسی ستم نمی‌کند، امنیت‌بخش است، و مراقب (همه چیز) است، او قدرتمندی شکست‌ناپذیر است که با ارادهء نافذ خود هر امری را اصلاح می‌کند، و شایستهء عظمت است، خداوند منزه است از آنچه شریک برای او قرار می‌دهند. او خداوندی است خالق، آفریننده‌ای بی‌سابقه، و صورتگری بی‌نظیر، برای او نامهای نیک است، و آنچه در آسمانها و زمین است تسبیح او می‌گویند، و او عزیز و حکیم است».

۸- ایمان مى‌آوریم بـه این که: براى اوسـت ملک آسمانها و زمین ﴿يَخۡلُقُ مَا يَشَآءُۚ يَهَبُ لِمَن يَشَآءُ إِنَٰثٗا وَيَهَبُ لِمَن يَشَآءُ ٱلذُّكُورَ ٤٩ أَوۡ يُزَوِّجُهُمۡ ذُكۡرَانٗا وَإِنَٰثٗاۖ وَيَجۡعَلُ مَن يَشَآءُ عَقِيمًاۚ إِنَّهُۥ عَلِيمٞ قَدِيرٞ ٥٠ [الشوری: ۴۹-۵۰] .

«هرچه را بخواهد مى‏آفریند؛ به هر کس اراده کند دختر مى‏بخشد و به هرکس بخواهد پسر. یا (اگر بخواهد) پسر و دختر -هر دو- را براى آنان جمع مى‏کند و هرکس را بخواهد عقیم مى‏گذارد؛ زیرا که او دانا و قادر است».

۹- ایمان مى‌آوریم به اینکه: ﴿لَيۡسَ كَمِثۡلِهِۦ شَيۡءٞۖ وَهُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡبَصِيرُ ١١ لَهُۥ مَقَالِيدُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ يَبۡسُطُ ٱلرِّزۡقَ لِمَن يَشَآءُ وَيَقۡدِرُۚ إِنَّهُۥ بِكُلِّ شَيۡءٍ عَلِيمٞ ١٢ [الشوری: ۱۱-۱۲] .

«‏هیچ چیز همانند او نیست و او شنوا و بیناست! کلیدهاى آسمانها و زمین از آن اوست؛ روزى را براى هر کس بخواهد گسترش مى‏دهد یا محدود مى‏سازد؛ او به همه چیز داناست».

۱۰- ایمان مى‌آوریم به این که: ﴿۞وَمَا مِن دَآبَّةٖ فِي ٱلۡأَرۡضِ إِلَّا عَلَى ٱللَّهِ رِزۡقُهَا وَيَعۡلَمُ مُسۡتَقَرَّهَا وَمُسۡتَوۡدَعَهَاۚ كُلّٞ فِي كِتَٰبٖ مُّبِينٖ ٦ [هود: ۶] .

«هیچ جنبنده‏اى در زمین نیست مگر اینکه روزى او بر خداست! او قرارگاه و محل نقل و انتقالش را مى‏داند؛ همه این‌ها در کتاب آشکارى ثبت است! (در لوح محفوظ، در کتاب علم خدا)».

۱۱- ایمان مى‌آوریم به این که: ﴿۞وَعِندَهُۥ مَفَاتِحُ ٱلۡغَيۡبِ لَا يَعۡلَمُهَآ إِلَّا هُوَۚ وَيَعۡلَمُ مَا فِي ٱلۡبَرِّ وَٱلۡبَحۡرِۚ وَمَا تَسۡقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلَّا يَعۡلَمُهَا وَلَا حَبَّةٖ فِي ظُلُمَٰتِ ٱلۡأَرۡضِ وَلَا رَطۡبٖ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَٰبٖ مُّبِينٖ ٥٩ [الأنعام:۵۹] .

«کلیدهاى غیب، تنها نزد اوست؛ و جز او، کسى آنها را نمى‏داند. او آنچه را در خشکى و دریاست مى‏داند؛ هیچ برگى (از درختى) نمى‏افتد، مگر اینکه از آن آگاه است؛ و نه هیچ دانه‏اى در تاریکیهاى زمین، و نه هیچ تَر و خشکى وجود دارد، جز اینکه در کتابى آشکار (در کتاب علم خدا) ثبت است».

۱۲- ایمان مى‌آوریم به این که: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ عِندَهُۥ عِلۡمُ ٱلسَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ ٱلۡغَيۡثَ وَيَعۡلَمُ مَا فِي ٱلۡأَرۡحَامِۖ وَمَا تَدۡرِي نَفۡسٞ مَّاذَا تَكۡسِبُ غَدٗاۖ وَمَا تَدۡرِي نَفۡسُۢ بِأَيِّ أَرۡضٖ تَمُوتُۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرُۢ ٣٤ [لقمان: ۳۴] .

«آگاهى از زمان قیام قیامت مخصوص خداست، و اوست که باران را نازل مى‏کند، و آنچه را که در رحم‏ها(ى مادران) است مى‏داند، و هیچ کس نمى‏داند فردا چه به دست مى‏آورد، و هیچ کس نمى‏داند در چه سرزمینى مى‏میرد؟ خداوند عالم و آگاه است!».

۱۳- ایمان مى‌آوریم به اینکه: بارى‌تعالى سخن مى‌گوید با هر چیز، و هر زمان، و هرگونه که بخواهد: ﴿وَكَلَّمَ ٱللَّهُ مُوسَىٰ تَكۡلِيمٗا ١٦٤ [النساء: ۱۶۴] .

«و خداوند با موسى (حقیقتاً و بدون واسطه) سخن گفت. (این آیه صفت کلام براى خدا چنانکه به جلال خدا لایق است مى‌رساند (مترجم)».

﴿وَلَمَّا جَآءَ مُوسَىٰ لِمِيقَٰتِنَا وَكَلَّمَهُۥ رَبُّهُۥ [الأعراف: ۱۴۳] .

«و هنگامى که موسى به میعادگاه ما آمد، و پروردگارش با او سخن گفت».

﴿وَنَٰدَيۡنَٰهُ مِن جَانِبِ ٱلطُّورِ ٱلۡأَيۡمَنِ وَقَرَّبۡنَٰهُ نَجِيّٗا ٥٢ [مریم: ۵۲] .

«ما او را از طرف راست (کوه) طور فراخواندیم؛ و او را (به خود) نزدیک ساختیم؛ و با او سخن گفتیم».

۱۴- ایمان مى‌آوریم به اینکه: ﴿قُل لَّوۡ كَانَ ٱلۡبَحۡرُ مِدَادٗا لِّكَلِمَٰتِ رَبِّي [الکهف: ۱۰۹] .

«بگو: اگر دریاها براى (نوشتن) کلمات پروردگارم مرکب شود، دریاها پایان مى‏گیرد. پیش از آنکه کلمات پروردگارم پایان یابد».

﴿وَلَوۡ أَنَّمَا فِي ٱلۡأَرۡضِ مِن شَجَرَةٍ أَقۡلَٰمٞ وَٱلۡبَحۡرُ يَمُدُّهُۥ مِنۢ بَعۡدِهِۦ سَبۡعَةُ أَبۡحُرٖ مَّا نَفِدَتۡ كَلِمَٰتُ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٞ ٢٧ [لقمان: ۲۷] .

«و اگر همه درختان روى زمین قلم شود، و دریا براى آن مرکب گردد، و هفت دریاچه به آن افزوده شود، این‌ها همه تمام مى‏شود ولى کلمات خدا پایان نمى‏گیرد؛ خداوند عزیز و حکیم است».

۱۵- ایمان مى‌آوریم به این که: کلمات و سخنان خدا کامل‌ترین کلمات و سخنان است، صادق در اخبار، عادل در احکام، و نیکو در گفتار؛ چنان که بارى‌تعالى مى‌فرماید: ﴿وَتَمَّتۡ كَلِمَتُ رَبِّكَ صِدۡقٗا وَعَدۡلٗاۚ [الأنعام:۱۱۵] .

«و کلام پروردگار تو، با صدق و عدل، به حد تمام رسید».

و مى‌فرماید: ﴿وَمَنۡ أَصۡدَقُ مِنَ ٱللَّهِ حَدِيثٗا ٨٧ [النساء: ۸۷] .

«و کیست که از خداوند، راستگوتر باشد؟».

۱۶- ایمان مى‌آوریم که قرآن کریم، کلام خداى‌تعالى است، در آن از روى حقیقت، سخن گفته است و آن را به سوى جبریـل؛ فرو فرستاده، سپس جبـریل آن را بر قلـب رسول الله ص نازل کرده است؛ چنان که مى‌فرماید: ﴿قُلۡ نَزَّلَهُۥ رُوحُ ٱلۡقُدُسِ مِن رَّبِّكَ بِٱلۡحَقِّ [النحل: ۱۰۲] .

«بگو، روح القدس (جبریل؛) آن را از جانب پروردگارت بحق نازل کرده».

و مى‌فرماید: ﴿وَإِنَّهُۥ لَتَنزِيلُ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ١٩٢ نَزَلَ بِهِ ٱلرُّوحُ ٱلۡأَمِينُ ١٩٣ عَلَىٰ قَلۡبِكَ لِتَكُونَ مِنَ ٱلۡمُنذِرِينَ ١٩٤ بِلِسَانٍ عَرَبِيّٖ مُّبِينٖ ١٩٥ [الشعراء: ۱۹۲-۱۹۵] .

«مُسلماً این (قرآن) از سوى پروردگار جهانیان نازل شده است! روح الامین (جبریل؛) آن را نازل کرده است بر قلب (پاک) تو، تا از انذارکنندگان باشى! آن را به زبان عربى آشکار (نازل کرد)!».

۱۷- ایمان مى‌آوریم به این که: خداى بزرگوار، به ذات و صفت خود، بر خلقش برترى دارد؛ چنان که مى‌فرماید: ﴿وَهُوَ ٱلۡعَلِيُّ ٱلۡعَظِيمُ ٢٥٥ [البقرة: ۲۵۵] .

«او (خداوند) بالا و بلندمرتبه و با عظمت است».

و مى‌فرماید: ﴿وَهُوَ ٱلۡقَاهِرُ فَوۡقَ عِبَادِهِۦۚ وَهُوَ ٱلۡحَكِيمُ ٱلۡخَبِيرُ ١٨ [الأنعام:۱۸] .

«اوست که بر بندگان خود، فوق و غالب است؛ و اوست حکیم آگاه!».

۱۷- ایمان مى‌آوریم به اینکه او: ﴿خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٖ ثُمَّ ٱسۡتَوَىٰ عَلَى ٱلۡعَرۡشِۖ يُدَبِّرُ ٱلۡأَمۡرَۖ [یونس: ۳] .

«پروردگار شما، خداوندى است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید؛ سپس بر عرش قرار گرفت، و به تدبیر کار (جهان) پرداخت».

قرار گرفتنِ خدا بر عرش، علُو و برترى بر آن با ذات مقدس خود، خاص و شایسته جلال و عظمت خداوندى است و هیچکس بجز خدا چگونگى آن را نمى‌داند.

۱۸- ایمان مى‌آوریم به این که: خداى‌تعالى با خلق خود است، و بر عرش قرار دارد، احوال آن‌ها را مى‌داند، گفتارشان را مى‌شنود، کارهاى آن‌ها را مى‌بیند و امور و شؤون آن‌ها را تدبیر مى‌کند؛ فقیر را رزق و روزى مى‌دهد، هرکس را بخواهد عزتِ مُلْک و سلطنت مى‌بخشد، و از هرکه بخواهد مى‌گیرد، به هرکه بخواهد عزت و اقتدار مى‌بخشد، و هرکه را خواهد خوار و ذلیل مى‌گرداند، هر خیر و نیکى، به دست اوست، و تنها او بر هر چیز تواناست.

و آن ذاتى که داراى چنین مرتبه و مقام است، او حقیقتاً با آفریدگانش همراه است، با آنکه در حقیقت بالاى آنها بر عـرش خود قرار دارد؛ چنان که مى‌فرماید: ﴿لَيۡسَ كَمِثۡلِهِۦ شَيۡءٞۖ وَهُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡبَصِيرُ ١١ [الشوری: ۱۱] .

«‏هیچ چیز همانند او نیست و او شنوا و بیناست».

و ما عقیدهء گروه حلولیه مانند جهمیه را نمى‌پذیریم که مى‌گویند: خدا در همه چیز حل شده است؛ که مى‌گویند: «خدا با خلقش در زمین است» بر این باوریم که هرکس این چنین بیندیشد، کافر و گمراه است؛ زیرا خداوند را به نقائص و عیب‌هایى توصیف کرده است که شایستهء او نیست.

۱۹- ایمان مى‌آوریم به آن چه رسول الله ص خبر داده است که: خداوند متعال، هر شب به آسمانِ دنیا فرود مى‌آید آن‌گاه که یک سومِ شب، باقى مانده باشد و مى‌فرماید:«من يدعوني فأستجيب له، من يسألني فأعطيه، من يستغفرني فأغفر له» [متفق علیه] .

چه کسى مرا دعا مى‌کند تا او را اجابت کنم، و چه کسى از من پرسشى دارد تا به او عطا نمایم، چه کسى از من آمرزش مى‌خواهد تا گناهان او را ببخشایم.

۲۰- ایمان مى‌آوریم که: خداوند بارى‌تعالى روز قیامت براى فصل[۱] و حکم کردن بین بندگان مى‌آید؛ چنان‌که مى‌فرماید: ﴿كَلَّآۖ إِذَا دُكَّتِ ٱلۡأَرۡضُ دَكّٗا دَكّٗا ٢١ وَجَآءَ رَبُّكَ وَٱلۡمَلَكُ صَفّٗا صَفّٗا ٢٢ وَجِاْيٓءَ يَوۡمَئِذِۢ بِجَهَنَّمَۚ يَوۡمَئِذٖ يَتَذَكَّرُ ٱلۡإِنسَٰنُ وَأَنَّىٰ لَهُ ٱلذِّكۡرَىٰ ٢٣ [الفجر: ۲۱-۲۳] .

«و چنان نیست که آنها (دنیاطلبان)، می‌پندارند، در آن هنگام که زمین سخت در هم کوبیده شود. و خداوند برای فصل قضاوت بین خلایق بیاید، و فرشتگان صف در صف حاضر شوند. و در آن روز جهنم را حاضر می‌کنند (آری) در آن روز انسان متذکر می‌شود، اما این تذکر چه سودی برای او دارد».

۲۱- ایمان مى‌آوریم به این که: خداوند: ﴿فَعَّالٞ لِّمَا يُرِيدُ ١٦ [البروج: ۱۶] . «و آنچه را می‌خواهد انجام می‌دهد».

۲۲- ایمان مى‌آوریم که: بارى‌تعالى دو نوع اراده دارد:

الف- اراده کونى (متعلق به کائنات): این که مراد و خواست او باید واقع گردد[۲] و لازم نیست که آن مراد (آن چیزى که طبق ارادهء کونى واقع مى‌گردد) براى او محبوب و دوست داشتنى باشد؛ و این نوع اراده را مشیت نیز گوید، چنان که مى‌فرماید: ﴿وَلَوۡ شَآءَ ٱللَّهُ مَا ٱقۡتَتَلُواْ وَلَٰكِنَّ ٱللَّهَ يَفۡعَلُ مَا يُرِيدُ ٢٥٣ [البقرة: ۲۵۳] .

«اگر خدا مى‏خواست، با هم پیکار نمى‏کردند؛ ولى خداوند، آنچه را مى‏خواهد، (از روى حکمت) انجام مى‏دهد (و هیچ‏کس را به قبول چیزى مجبور نمى‏کند)».

و مى‌فرماید: ﴿إِن كَانَ ٱللَّهُ يُرِيدُ أَن يُغۡوِيَكُمۡۚ [هود: ۳۴] .

«هرگاه خدا بخواهد شما را (بخاطر گناهانتان) گمراه سازد، و من بخواهم شما را اندرز دهم، اندرز من سودى به حالتان نخواهد داشت! او پروردگار شماست».

ب- اراده شرعى (متعلق به اوامر و نواهى): و حتمى نیست که مراد وى طبق این اراده واقع گردد، ولى مراد خداوند در این جا محبوب است[۳] ؛ چنان که مى‌فرماید: ﴿وَٱللَّهُ يُرِيدُ أَن يَتُوبَ عَلَيۡكُمۡ [النساء: ۲۷] .

«و خدا مى‌خواهد شما را ببخشد».

۲۳- ایمان مى‌آوریم به اینکه: مراد و خواست خدا چه کونى و چه شرعى بر اساس حکمت اوست.

پس، خداوند وقوع هر چیزى را که اراده کرده و یا شرعاً بندگانش را به آن مکلف نموده باشد، همهء آن‌ها، طبق اوست، چه ما به حکمت آن پى ببریم، و یا عقل و فهم ما از درک آن قاصر باشد؛ چنان که مى‌فرماید: ﴿أَلَيۡسَ ٱللَّهُ بِأَحۡكَمِ ٱلۡحَٰكِمِينَ ٨ [التین: ۸] .

«آیا خداوند بهترین حکم کنندگان و داوران نیست؟!».

و مى‌فرماید: ﴿وَمَنۡ أَحۡسَنُ مِنَ ٱللَّهِ حُكۡمٗا لِّقَوۡمٖ يُوقِنُونَ ٥٠ [المائدة: ۵۰] .

[و چه کسى بهتر از خدا، براى کسانى که یقین دارند حُکم فرماست؟] .

۲۴- ایمان مى‌آوریم که: خداوند، دوستان خود را دوست دارد و دوستان خدا او را دوست دارند؛ چنانکه مى‌فرماید: ﴿قُلۡ إِن كُنتُمۡ تُحِبُّونَ ٱللَّهَ فَٱتَّبِعُونِي يُحۡبِبۡكُمُ ٱللَّهُ [آل عمران: ۳۱] .

«بگو: اگر خدا را دوست مى‏دارید، از من پیروى کنید! تا خدا (نیز) شما را دوست بدارد».

و مى‌فرماید: ﴿فَسَوۡفَ يَأۡتِي ٱللَّهُ بِقَوۡمٖ يُحِبُّهُمۡ وَيُحِبُّونَهُۥٓ [المائدة: ۵۴] .

«خداوند جمعیتى را مى‏آورد که آنها را دوست دارد و آنان (نیز) او را دوست دارند».

و مى‌فرماید: ﴿وَٱللَّهُ يُحِبُّ ٱلصَّٰبِرِينَ ١٤٦ [آل عمران: ۱۴۶] .

«و خداوند، صابران را دوست مى‌دارد».

و مى‌فرماید: ﴿وَأَقۡسِطُوٓاْۖ إِنَّ ٱللَّهَ يُحِبُّ ٱلۡمُقۡسِطِينَ ٩ [الحجرات: ۹] .

«و عدالت پیشه کنید که خداوند عدالت پیشگان را دوست مى‏دارد».

و مى‌فرماید: ﴿وَأَحۡسِنُوٓاْۚ إِنَّ ٱللَّهَ يُحِبُّ ٱلۡمُحۡسِنِينَ ١٩٥ [البقرة: ۱۹۵] .

«نیکى کنید که خداوند نیکوکاران را دوست مى‌دارد».

۲۵- ایمان مى‌آوریم به این که خداى‌تعالى آن چه از کردار و گفتار، حکم فرموده، به آن راضى و خشنود است و آن چه از آن نهى کرده، آنرا بد مى‌بیند؛ چنانکه مى‌فرماید: ﴿إِن تَكۡفُرُواْ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَنِيٌّ عَنكُمۡۖ وَلَا يَرۡضَىٰ لِعِبَادِهِ ٱلۡكُفۡرَۖ وَإِن تَشۡكُرُواْ يَرۡضَهُ لَكُمۡۗ [الزمر: ۷] .

«اگر کفران کنید، خداوند از شما بى‏نیاز است و هرگز کفران را براى بندگانش نمى‌پسندد؛ و اگر شکر او را بجا آورید آن را براى شما مى‏پسندد!».

و مى‌فرماید: ﴿وَلَٰكِن كَرِهَ ٱللَّهُ ٱنۢبِعَاثَهُمۡ فَثَبَّطَهُمۡ وَقِيلَ ٱقۡعُدُواْ مَعَ ٱلۡقَٰعِدِينَ ٤٦ [التوبة: ۴۶] .

«ولى خدا از حرکت آنها کراهت داشت؛ از این رو (توفیقش را از آنان سلب کرد؛ و) آنها را (از جهاد) باز داشت؛ و به آنان گفته شد: «با «قاعدین‏» (کودکان و پیران و بیماران) بنشینید!».

۲۶- ایمان مى‌آوریم به این که خدا از کسانى که ایمان آوردند و عمل صالح و نیک انجام دادند، راضى و خشنود است؛ چنان که مى‌فرماید: ﴿رَّضِيَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ وَرَضُواْ عَنۡهُۚ ذَٰلِكَ لِمَنۡ خَشِيَ رَبَّهُۥ ٨ [البینة: ۸] .

«هم خدا از آنها خشنود است، و (هم) آنها از خدا خشنودند. و این (مقام والا و پاداشهای مهم و بى‌نظیر) برای کسی است که از پروردگارش بترسد».

۲۷- ایمان مى‌آوریم به این که خداى‌تعالى بر کسانى‌که سزاوار عِقاب [و عذاب] هستند، مانند کافران و غیر آنها، خشم و غضب مى‌گیرد؛ چنانکه مى‌فرماید: ﴿ٱلظَّآنِّينَ بِٱللَّهِ ظَنَّ ٱلسَّوۡءِۚ عَلَيۡهِمۡ دَآئِرَةُ ٱلسَّوۡءِۖ وَغَضِبَ ٱللَّهُ عَلَيۡهِمۡ [الفتح: ۶] .

«و آنانى‌که به خدا بد گمان بودند و حوادث ناگوارى (براى مؤمنان انتظار مى‏کشند) تنها بر خودشان نازل مى‏شود! خداوند بر آنان غضب کرده».

و مى‌فرماید: ﴿وَلَٰكِن مَّن شَرَحَ بِٱلۡكُفۡرِ صَدۡرٗا فَعَلَيۡهِمۡ غَضَبٞ مِّنَ ٱللَّهِ وَلَهُمۡ عَذَابٌ عَظِيمٞ ١٠٦ [النحل: ۱۰۶] .

«آرى، آنها که سینه خود را براى پذیرش کفر گشوده‏اند، غضب خدا بر آنهاست؛ و عذاب عظیمى در انتظارشان».

۲۸- ایمان مى‌آوریم به این‌که خدا داراى چهره‌اى آراسته به عظمت و بزرگى و انعام و احسان است: ﴿وَيَبۡقَىٰ وَجۡهُ رَبِّكَ ذُو ٱلۡجَلَٰلِ وَٱلۡإِكۡرَامِ ٢٧ [الرحمن: ۲۷] .

«و تنها وجه خداوند ذوالجلال و گرامى باقى مى‏ماند! (در این آیه صفت وجه: (روى و چهره پروردگار) بدون تشبیه و چگونگى براى خداوند عز وجل ثابت مى‏کند که به جلال و عظمت او سبحانه لایق است). مترجم».

۲۹- ایمان مى‌آوریم به این که خداوند داراى دو دست گرامى و عظیم و بزرگ است چنان که مى‌فرماید: ﴿بَلۡ يَدَاهُ مَبۡسُوطَتَانِ يُنفِقُ كَيۡفَ يَشَآءُۚ [المائدة: ۶۴] .

«بلکه هر دو دست او، گشاده است؛ هرگونه بخواهد، مى‏بخشد».

مى فرماید: ﴿وَمَا قَدَرُواْ ٱللَّهَ حَقَّ قَدۡرِهِۦ وَٱلۡأَرۡضُ جَمِيعٗا قَبۡضَتُهُۥ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ وَٱلسَّمَٰوَٰتُ مَطۡوِيَّٰتُۢ بِيَمِينِهِۦۚ سُبۡحَٰنَهُۥ وَتَعَٰلَىٰ عَمَّا يُشۡرِكُونَ ٦٧ [الزمر: ۶۷] .

«آنها خدا را آن گونه که شایسته است نشناختند، در حالى که تمام زمین در روز قیامت در قبضه اوست و آسمانها پیچیده در دست او؛ خداوند منزه و بلندمقام است از شریکی‌هایى که براى او مى‏پندارند».

۳۰- ایمان مى‌آوریم به این که براى خداى‌تعالى دو چشم حقیقى است؛ چنان‌که مى‌فرماید: ﴿وَٱصۡنَعِ ٱلۡفُلۡكَ بِأَعۡيُنِنَا وَوَحۡيِنَا [هود: ۳۷] .

«و کشتى را با وحى ما و زیر نظر ما بساز».

و چنانکه رسول اللهص مى‌فرماید: «حجابه النور لو كشفه لأحرقت سبحات وجهه ما انتهى إليه بصره من خلقه» [الدارمی] .

«حجاب خدا نور است، اگر آن را ظاهر و آشکار کند جلال و عظمت و روشنایى چهره‌اش، (تمامى) آن آفریدگانش را که چشمش به آن رسد مى‌سوزاند».

اهل سنت وجماعت، همگى بر این قولَند که چشمان خداى متعال دوتاست؛ چنان که رسول الله ص در باره دَجال[۴] مى‌فرماید: «إنَّه أعور، وإنَّ ربكم ليس بأعور» [متفق علیه] .

«دجال یک چشم دارد و چشم دیگرش کور است و خداى‌تعالى چنین نیست، بلکه دو چشم دارد».

۳۱- ایمان مى‌آوریم به این که: ﴿لَّا تُدۡرِكُهُ ٱلۡأَبۡصَٰرُ وَهُوَ يُدۡرِكُ ٱلۡأَبۡصَٰرَۖ وَهُوَ ٱللَّطِيفُ ٱلۡخَبِيرُ ١٠٣ [الأنعام: ۱۰۳] .

«چشم‌ها، او را (در دنیا) نمى‏بینند (لیکن در آخرت مؤمنان او را خواهند دید)؛ و او همه چشمها را مى‏بیند؛ و او بخشنده (انواع نعمتها، و با خبر از دقایق موجودات،) و آگاه (از همه) چیز است».

۳۲- ایمان مى‌آوریم به این که مؤمنان، در روز قیامت خدا را خواهند دید؛ چنان که مى‌فرماید: ﴿وُجُوهٞ يَوۡمَئِذٖ نَّاضِرَةٌ ٢٢ إِلَىٰ رَبِّهَا نَاظِرَةٞ ٢٣ [القیامة: ۲۲-۲۳] .

«در آن روز صورتهای (اهل سعادت) شاداب و مسرور است. و (و با شادابی) به پروردگارش می‌نگرد».

۳۳- ایمان مى‌آوریم به این که خداوند، مثل و مانندى ندارد، زیرا که صفت‌هاى او کامل است: ﴿لَيۡسَ كَمِثۡلِهِۦ شَيۡءٞۖ وَهُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡبَصِيرُ ١١ [الشوری: ۱۱] .

«‏هیچ چیز همانند او نیست و او شنوا و بیناست».

۳۴- ایمان مى‌آوریم به این که: ﴿لَا تَأۡخُذُهُۥ سِنَةٞ وَلَا نَوۡمٞۚ [البقرة: ۲۵۵] .

«هیچگاه خواب سبک و سنگینى او را فرا نمى‏گیرد».

براى این که زندگى و قیومیت (تدبیر عالم) خدا در بلندترین درجه کمال است.

۳۵- ایمان مى‌آوریم به این که به هیچ کس ظلم نمى‌کند؛ زیرا عادل است، و این که از اعمال و کردار بندگانش غافل نیست؛ زیرا او کاملاً آگاه و مراقب بر آفریدگانش است.

۳۶- ایمان مى‌آوریم به این که خداوند، از آن چه در آسمان‌ها و زمین است، عاجز و ناتوان نیست؛ زیرا او در علم و قدرت خود کامل است: ﴿إِنَّمَآ أَمۡرُهُۥٓ إِذَآ أَرَادَ شَيۡ‍ًٔا أَن يَقُولَ لَهُۥ كُن فَيَكُونُ ٨٢ [یس: ۸۲] .

«فرمان او چنین است که هرگاه چیزى را اراده کند، تنها به آن مى‏گوید: «موجود باش!»، آن نیز بى‏درنگ موجود مى‏شود».

و این که هیچ خستگى و فرسودگى بر او وارد نمى‌شود چرا که نیرو و قوت او کامل است؛ چنان که مى‌فرماید: ﴿وَلَقَدۡ خَلَقۡنَا ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ وَمَا بَيۡنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٖ وَمَا مَسَّنَا مِن لُّغُوبٖ ٣٨ [ق: ۳۸] .

«ما آسمانها و زمین و آنچه را در میان آنهاست در شش روز (شش دوران و مرحله) آفریدیم، و هیچ گونه رنج و سختى به ما نرسید! (با این حال چگونه زنده‏کردن مردگان براى ما مشکل است؟!). (آیه‌ کریمه‌ اثبات‌کننده‌ معاد است‌ زیرا کسی‌ که‌ بر آفرینش‌ آسمانها و زمین‌ قادر بوده‌ و از آفرینش‌ آنها خسته‌ و مانده‌ نشود، به‌ طریق‌ اولی‌ بر زنده‌ کردن‌ مردگان‌ نیز توانا است‌)».

۳۷- ایمان مى‌آوریم به درست بودن آن چه خداوند براى خود ثابت کرد، رسول الله ص براى او اثبات تصدیق کرده است، از نام‌ها و صفت‌هاى بارى‌تعالى لیکن از دو امر نادرست به شدت دورى کرده، آن را انکار مى‌کنیم:

اول ـ همانندى: یعنى (شباهت دادن و مانند کردن). این که کسى با قلب یا زبان خود بگوید که صفت‌هاى خداوند همانند صفت‌هاى مخلوقات است.

دوم ـ کیفیت: یعنى چگونگى. این که با قلب یا زبان خود بگوید صفت‌هاى خداوند چنین و چنان است.

۳۸- ایمان مى‌آوریم به آن چه خدا از خودش، یا رسول ص، از خدا نفى و انکار کرده و از او دور دانسته‌اند و این که آن نفى و دورى، شامل اثباتِ کمال ضد آن (صفت‌هاى نفى شده براى خداوند است)، و آن چه خدا و رسولش ص در آن سکوت کرده‌اند، ما نیز در باره آن خاموش و ساکت مى‌مانیم.

۳۹- بر این باور و عقیده‌ایم که پیروى از این راه و روش، بر ما فرض و واجب است و باید آن را بپذیریم؛ زیرا آن چه خدا ثابت کرده، یا آن را از خود نفى کرده، خبرى است که از سوى خود بر ما وحى نموده است، و خداى‌تعالى در باره خود، از هرکسِ دیگر داناتر و آگاه‌تر است. کیست که در گفتارش از خدا راستگوتر است؟ و کیست که نیکوتر از خداوند سخن گوید؛ و بندگانش به علم او نتوانند رسید.

آن چه رسول الله ص براى خدا ثابت کرده و یا از او نفى نموده است خبرى است که در باره خدا گفته است و خبر داده است؛ و او از هر بنده، به خداى یکتا عالم‌تر، داناتر وآگاه‌تر است، و او خیر خواه‌ترین مردم و راستگوترین و شیوا سخن‌ترین انسان هاست.

در کلام خدا و رسولش ص دانش کامل و صدق و راستى و بیان است، و هیچ عذرى در رد کردن یا شک کردن در آن نیست.

***

[۱] جدا کردن حق از باطل. [۲] یعنى تقدیر و سرنوشتى که خداوند بر بندگان خود تعیین کرده است و ناگزیر باید این سرنوشت و تقدیر واقع گردد. مانند حوادث و رویدادهایى که در جهان هستى رخ مى‌دهد. مترجم. [۳] محبوب است یعنى خدا آن را دوست دارد، با این حال لازم نیست که واقع گردد مثل شخص کافر؛ خدا دوست دارد که او مسلمان باشـد ولى مسلمان نیست مترجم. [۴] مردى کذّاب و بسیار دروغگو که در آخرالزمان ظهور کند و مردم را بفریبد. فرهنگ فارسى معین ـ ویراستار.

فصل (قاعده شناخت صفات خداوند متعال)

۴۰- در حقیقت، دلیل و استناد ما در همه آن چه از صفات بارى‌تعالى، چه به صورت مشروح، چه مختصر، و چه به طور اثبات یا نفى بیان کردیم، بر اساس قرآن کریم و سنت پیامبر ص و گذشتگان و پیشینیان صالح و نیکوکار، و امامانِ اهل سنت و جماعت بوده است.

۴۱- بر این عقیده‌ایم که باید کلام صریح و آشکار قرآن و سنت را بر ظاهر و حقیقت آن حمل کرد، چنان که بارى‌تعالى شایسته و سزاوار آن معنى باشد. و از راه گمراهانى که صفات بارى‌تعالى را تأویل کرده و به آن چه خدا و رسولش ص مى‌خواستند عمل نکردند، برائت و دورى مى‌جوییم.

و همچنین خود را از راه مُعطّله[۵] کسانى که صفات بارى‌تعالى را تعطیل کرده و آن معنا و مفهومى که در آن صفات است آن را براى بارى‌تعالى اثبات نمى‌کند، برائت مى‌جوییم.

وهمچنین از راه کسانى که در آن صفات، غُلُو و زیاده روى کرده، و آن را به صفات مخلوقات تشبیه مى‌کنند و یا براى آن چگونگى و کیفیتى ثابت مى‌کنند، برائت و دورى مى‌جوییم.

۴۲- ما یقین داریم که آن چه در قرآن و سنت آمده حق و حقیقت است، و در آن هیچ اختلاف و نقصى وجود ندارد؛ چنان که بارى‌تعالى مى‌فرماید: ﴿أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ ٱلۡقُرۡءَانَۚ وَلَوۡ كَانَ مِنۡ عِندِ غَيۡرِ ٱللَّهِ لَوَجَدُواْ فِيهِ ٱخۡتِلَٰفٗا كَثِيرٗا ٨٢ [النساء: ۸۲] .

«آیا درباره قرآن نمى‏اندیشند؟! اگر از سوى غیر خدا بود، اختلاف فراوانى در آن مى‏یافتند».

زیرا تناقض و اختلاف در اخبار، موجب آن مى‌شود که برخى از آن برخى دیگر را رد نماید و این امر (که برخى از آیات و احادیث برخى دیگر آنرا تکذیب و رد نماید) در اقوال خدا و رسولش مستحیل و ناممکن است.

۴۳- هرکس ادعا کند که در قرآن و سنت پیامبر ص تناقض و اختلاف وجود دارد، دلالت بر قصد و نیت بد او، و گمراهىِ قلب او مى‌کند، و باید توبه کرده، به سوى خداى متعال باز گردد و از گمراهى و جهالت، دورى جوید.

هرکس به فکرش چنین آید که در قرآن و سنت پیامبر ص اختلاف و تناقض وجود دارد، از چند حال خارج نیست: یا از کمى دانش و معرفت اوست، و یا از عدم فهم و ادراک اوست، و یا از کم فکرى و نیندیشیدن در قرآن و سنت پیامبر ص و معانى آن مى‌باشد؛ پس باید چنین فردى در آموختن علم و معرفت صحیح بکوشد، و با اندیشه و تدبر در آیات قرآن و معانى آن تلاش نماید تا حقیقت و یقین براى او روشن شود، و اگر نتوانست حقیقت را بداند، چنین مسایلى را به عالم آن که خداوند است واگذاشته و از تصور بى‌جا و تأمل جاهلانه در باره آن دورى جوید (و به آن ایمان آورده) و چنان گوید که صاحبان علم راستین مى‌گویند که: ﴿كُلّٞ مِّنۡ عِندِ رَبِّنَاۗ [آل عمران: ۷] .

«ما به همهء آن ایمان آوردیم (چرا که) همه از سوى پروردگار ما است».

بداند که در قرآن و سنت پیامبرص هیچ تناقض و اختلافى وجود ندارد.

***

[۵] پیروان مذهب تعطیل ؛ در اصطلاح اهل سنت فرقه‌هاى مذهبى که منکر صفات بارى تعالى بوده، و از خداوند نفى اسما و صفات مى‌کرده‌اند. فرهنـگ فارسى عمید ـ ویراستار.

فصل (ايمان به فرشتگان)

۴۴- ایمان مى‌آوریم به فرشتگان خدا و این که: ﴿عِبَادٞ مُّكۡرَمُونَ ٢٦ لَا يَسۡبِقُونَهُۥ بِٱلۡقَوۡلِ وَهُم بِأَمۡرِهِۦ يَعۡمَلُونَ ٢٧ [الأنبیاء: ۲۶-۲۷] .

«آنها (فرشتگان) بندگان شایسته اویند. هرگز در سخن بر او پیشى نمى‏گیرند؛ و (پیوسته) به فرمان او عمل مى‏کنند».

خداوند، آن‌ها را آفریده و آنان نیز به عبادت خدا برخاسته و به طاعت او عمل کرده‌اند؛ چنان که مى‌فرماید: ﴿لَا يَسۡتَكۡبِرُونَ عَنۡ عِبَادَتِهِۦ وَلَا يَسۡتَحۡسِرُونَ ١٩ يُسَبِّحُونَ ٱلَّيۡلَ وَٱلنَّهَارَ لَا يَفۡتُرُونَ ٢٠ [الأنبیاء: ۱۹-۲۰] .

«(فرشتگان) هیچ‌گاه از عبادتش استکبار نمى‏ورزند، و هرگز خسته نمى‏شوند. (تمام) شب و روز را تسبیح مى‏گویند؛ و سست نمى‏گردند».

خداوند، فرشتگان را از ما پنهان کرده، ما آنان را نمى‌بینیم و ممکن است خداوند، آن‌ها را براى برخى از بندگانش ظاهر وآشکار نماید؛ چنانکه رسول اللهص جبریل؛ را بر صورت حقیقى‌اش دید که ششصد بال داشت و تمامى کرانهء آسمان راپوشانــده بود و همچنین جبریل؛ به چهره انسـانى درآمد و با مریم، مادر عیسى علیهما السلام گفتگو کرد، و نیز به صورت مردى نزد رسول الله ص آمد، و صحابه با رسول اکرم ص نشسته بودند و کسى او را نشناخت، در حالیکه هیچ اثرى از سفر بر او نبود، و لباس سفیدى بر تن داشت، و مویش سیاه بود، نزد رسول خداص نشست، زانو بر زانـوى رسول الله ص نهاد و دو دست بر ران پیامبر اکرم ص گذاشته، با آن حضرت به گفتگو نشست. رسول اکرم پس از رفتنِ آن مرد، صحابه را خبر دادند که او جبریل؛ بود.

۴۵- ایمان مى‌آوریم که فرشتگان به اعمالى گماشته شده‌اند: همانند جبریل؛ که به نزول وحى بر پیامبران گماشته شده است. و میکاییل مأمور به نزول باران، و اسرافیل مأمور دمیدن در شیپور به هنگام برانگیخته شدن مردم در روز قیامت است. و ملَک الموت موکل به قبضِ روح، هنگام مردن است. و فـرشتگانِ کوه موکلند به کوه‌ها، خداوند مالک را دربان جهنم قرار داده است.

فرشتـگانى هستنـد که مأمور بر جنین و بچه‌‌هایى هستند که در شکم مادرانشان به سر مى‌برند، فرشتگانى هستند که مأمور به نگهدارى از بنى آدم و دفاع از ایشان هستند.

نیز فرشتگان دیگرى به نوشتن اعمال و کردار بنى آدم گماشته شده‌اند، و براى هر فردى دو فرشته قرار داده شده است؛ خداوند مى‌فرماید: ﴿عَنِ ٱلۡيَمِينِ وَعَنِ ٱلشِّمَالِ قَعِيدٞ ١٧ مَّا يَلۡفِظُ مِن قَوۡلٍ إِلَّا لَدَيۡهِ رَقِيبٌ عَتِيدٞ ١٨ [ق: ۱۷-۱۸] .

«(به خاطر بیاورید) هنگامى را که دو فرشته، طرف راست (براى اعمال نیک) و فرشته چپ (براى اعمال بد) ملازم انسانند اعمال او را دریافت مى‏دارند. انسان هیچ سخنى را بر زبان نمى‏آورد مگر اینکه همان دم، فرشته‏اى مراقب و آماده براى انجام ماموریت (و ضبط آن) است».

فرشتگان دیگرى هستند که خداوند، آن‌ها را براى سؤال و پرسش از مردگان، در هنگام دفن آن‌ها قرار داده است. دو فرشته بر مرده وارد مى‌شوند و او را مورد بازخواست قرار داده و مى‌گویند: معبود تو کیست؟ دین تو چیست؟ پیامبر تو چه کسى است؟ پس: ﴿يُثَبِّتُ ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ بِٱلۡقَوۡلِ ٱلثَّابِتِ فِي ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا وَفِي ٱلۡأٓخِرَةِۖ وَيُضِلُّ ٱللَّهُ ٱلظَّٰلِمِينَۚ وَيَفۡعَلُ ٱللَّهُ مَا يَشَآءُ ٢٧ [إبراهیم: ۲۷] .

«خداوند کسانى را که ایمان آوردند، به خاطر گفتار و اعتقاد ثابتشان، استوار مى‏دارد؛ هم در این جهان، و هم در سراى دیگر! و ستمگران را گمراه مى‏سازد، (و لطف خود را از آنها برمى‏گیرد)؛ خداوند هر کار را بخواهد (و مصلحت بداند) انجام مى‏دهد!».

فرشتگان دیگرى هستند که مکلّفند به بهشتیان؛ خداوند مى‌فرماید: ﴿يَدۡخُلُونَ عَلَيۡهِم مِّن كُلِّ بَابٖ ٢٣ سَلَٰمٌ عَلَيۡكُم بِمَا صَبَرۡتُمۡۚ فَنِعۡمَ عُقۡبَى ٱلدَّارِ ٢٤ [الرعد: ۲۳-۲۴] .

«از هر درى بر آنان وارد مى‏گردند. (و به آنان مى‏گویند:) سلام بر شما بخاطر صبر و استقامتتان! چه نیکوست سرانجام آن سرا(ى جاویدان)».

رسول اکرم ص به ما خبر داده است که: «إنَّ بيت المعمور في السماء يدخله، ـ وفي رواية ـ: يصلي فيه، كل يوم سبعون ألف ملك ثم لا يعودون إليه آخر ما عليهم» [متفق علیه] .

بیت المعمور[۶] در آسمان است. هر روز هفتاد هزار فرشته در آن داخل مى‌شوند، و در روایتى در آن نماز مى‌خوانند، سپس به آن خانه باز نمى‌گردند.

***

[۶] خانه یا مسجدى که گفته‌اند در آسمان هفتم برابر کعبه است ؛ یعنى خانه‌اى که تمامى فرمان‌ها در آن است.

فصل (ايمان به كتابهائيكه بر پيامبران نازل شده است)

۴۶- ایمان مى‌آوریم به این که خداى‌تعالى بر پیامبران خود کتاب‌هایى فرستاده تا حجت و دلیلى باشد براى جهانیان تا به آن عمل کنند و به وسیلهء آن کتاب‌ها، به جهانیان، حکمت آموزند، و آنان را پاکیزه نمایند.

۴۷- ایمان مى‌آوریم که خداوند بر هر پیامبرى کتابى نازل فرموده؛ چنان که مى‌فرماید: ﴿لَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا رُسُلَنَا بِٱلۡبَيِّنَٰتِ وَأَنزَلۡنَا مَعَهُمُ ٱلۡكِتَٰبَ وَٱلۡمِيزَانَ لِيَقُومَ ٱلنَّاسُ بِٱلۡقِسۡطِۖ [الحدید: ۲۵] .

«ما رسولان خود را با دلایل و معجزات روشن و شریعت‌هاى آشکار فرستادیم، و با آنها کتاب (آسمانى که داراى احکام و شرایع است) و میزان (شناسایى حق از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند».

۴۸- [شمارى] از آن کتاب‌ها که بر ما ظاهر و آشکار مى‌باشد، عبارتند از:

أ‌- تورات که بر موسى؛ نازل فرموده است و آن بزرگترین کتابهاى بنى اسراییل است: ﴿فِيهَا هُدٗى وَنُورٞۚ يَحۡكُمُ بِهَا ٱلنَّبِيُّونَ ٱلَّذِينَ أَسۡلَمُواْ لِلَّذِينَ هَادُواْ وَٱلرَّبَّٰنِيُّونَ وَٱلۡأَحۡبَارُ بِمَا ٱسۡتُحۡفِظُواْ مِن كِتَٰبِ ٱللَّهِ وَكَانُواْ عَلَيۡهِ شُهَدَآءَۚ [المائدة: ۴۴] .

«در آن، هدایت و نور بود؛ و پیامبران، که در برابر فرمان خدا تسلیم بودند، با آن براى یهود حکم مى‏کردند؛ و (همچنین) علما و دانشمندان به این کتاب که به آنها سپرده شده و بر آن گواه بودند، داورى مى‏نمودند».

و مى‌فرماید: ﴿وَءَاتَيۡنَٰهُ ٱلۡإِنجِيلَ فِيهِ هُدٗى وَنُورٞ وَمُصَدِّقٗا لِّمَا بَيۡنَ يَدَيۡهِ مِنَ ٱلتَّوۡرَىٰةِ وَهُدٗى وَمَوۡعِظَةٗ لِّلۡمُتَّقِينَ ٤٦ [المائدة: ۴۶] .

ب ـ «و انجیل را به او دادیم که در آن، هدایت و نور بود؛ و (این کتاب آسمانى نیز) تورات را، که قبل از آن بود، تصدیق مى‏کرد؛ و هدایت و موعظه‏اى براى پرهیزگاران بود».

﴿وَلِأُحِلَّ لَكُم بَعۡضَ ٱلَّذِي حُرِّمَ عَلَيۡكُمۡۚ [آل عمران: ۵۰] .

«و (آمده‏ام) تا پاره‏اى از چیزهایى را که (بر اثر ظلم و گناه،) بر شما حرام شده، (مانند گوشت بعضى از چهارپایان و ماهیها،) حلال کنم».

ج ـ زبور که به پیامبر داوود؛ عطا شده بود.

د ـ صحف که به ابراهیم و موسى علیهما السلام داده شده بود.

هـ ـ قرآن کریم که بر خاتم پیامبران محمد ص نازل شد: ﴿هُدٗى لِّلنَّاسِ وَبَيِّنَٰتٖ مِّنَ ٱلۡهُدَىٰ وَٱلۡفُرۡقَانِۚ [البقرة: ۱۸۵] .

«قرآن، براى راهنمایى مردم، و نشانه‏هاى هدایت و معیارهاى سنجش حق و باطل است».

مى‌فرماید: ﴿مُصَدِّقٗا لِّمَا بَيۡنَ يَدَيۡهِ مِنَ ٱلۡكِتَٰبِ وَمُهَيۡمِنًا عَلَيۡهِۖ [المائدة:۴۸] .

«کتب پیشین را تصدیق مى‏کند، و حافظ و نگاهبان آنهاست».

پس، خـداوند، قرآن را ناسخ و محو کننده تمامى کتاب‌هاى آسمانى گذشته قرار داده و عهده‌دارِ حفظ آن از عبث و تحریف و دست بردن در آن شده است: ﴿إِنَّا نَحۡنُ نَزَّلۡنَا ٱلذِّكۡرَ وَإِنَّا لَهُۥ لَحَٰفِظُونَ ٩ [الحجر: ۹] .

«ما قرآن را نازل کردیم؛ و ما بطور قطع نگهدار آنیم».

زیرا این قرآن تا روز قیامت باقى است و آن هم حجت و برهان بر تمامى جهانیان است.

اما کتاب‌هاى پیشین، هر کدام براى دوره و زمانى معین و معلوم بوده است که با نزول کتاب دیگرى، صلاحیتش پایان یافته و کتاب بعدى، آن چه از تحریف و تبدیل و نقص و زیادت در آن بـوده بیان کرده است، به همین سبب کتاب‌هاى سابق، مَصون از خطا و اشتباه نبوده و تحریف و تبدیل و نقص و زیادت در آن‌ها وجود داشته است. خداوند مى‌فرماید: ﴿مِّنَ ٱلَّذِينَ هَادُواْ يُحَرِّفُونَ ٱلۡكَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِۦ [النساء: ۴۶] .

«بعضى از یهود، سخنان (خدا) را از جاى خود، تحریف مى‏کنند».

﴿فَوَيۡلٞ لِّلَّذِينَ يَكۡتُبُونَ ٱلۡكِتَٰبَ بِأَيۡدِيهِمۡ ثُمَّ يَقُولُونَ هَٰذَا مِنۡ عِندِ ٱللَّهِ لِيَشۡتَرُواْ بِهِۦ ثَمَنٗا قَلِيلٗاۖ فَوَيۡلٞ لَّهُم مِّمَّا كَتَبَتۡ أَيۡدِيهِمۡ وَوَيۡلٞ لَّهُم مِّمَّا يَكۡسِبُونَ ٧٩ [البقرة: ۷۹] .

«پس واى بر آنها که نوشته‏اى با دست خود مى‏نویسند، سپس مى‏گویند: «این، از طرف خداست.؛ تا آن را به بهاى کمى بفروشند. پس واى بر آنها از آنچه با دست خود نوشتند؛ و واى بر آنان از آنچه از این راه به دست مى‏آورند!».

﴿قُلۡ مَنۡ أَنزَلَ ٱلۡكِتَٰبَ ٱلَّذِي جَآءَ بِهِۦ مُوسَىٰ نُورٗا وَهُدٗى لِّلنَّاسِۖ تَجۡعَلُونَهُۥ قَرَاطِيسَ تُبۡدُونَهَا وَتُخۡفُونَ كَثِيرٗاۖ [الأنعام: ۹۱] .

«بگو:؛ چه کسى کتابى را که موسى آورد، نازل کرد؟! کتابى که براى مردم، نور و هدایت بود؛ (اما شما) آن را بصورت پراکنده قرارمى‏دهید؛ قسمتى را آشکار، و قسمت زیادى را پنهان مى‏دارید».

﴿وَإِنَّ مِنۡهُمۡ لَفَرِيقٗا يَلۡوُۥنَ أَلۡسِنَتَهُم بِٱلۡكِتَٰبِ لِتَحۡسَبُوهُ مِنَ ٱلۡكِتَٰبِ وَمَا هُوَ مِنَ ٱلۡكِتَٰبِ وَيَقُولُونَ هُوَ مِنۡ عِندِ ٱللَّهِ وَمَا هُوَ مِنۡ عِندِ ٱللَّهِ وَيَقُولُونَ عَلَى ٱللَّهِ ٱلۡكَذِبَ وَهُمۡ يَعۡلَمُونَ ٧٨ مَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُؤۡتِيَهُ ٱللَّهُ ٱلۡكِتَٰبَ وَٱلۡحُكۡمَ وَٱلنُّبُوَّةَ ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ كُونُواْ عِبَادٗا لِّي مِن دُونِ ٱللَّهِ [آلعمران: ۷۸-۷۹] .

«در میان آنها (یهود) کسانى هستند که به هنگام تلاوت کتاب (خدا)، زبان خود را چنان مى‏گردانند که گمان کنید (آنچه را مى‏خوانند،) از کتاب (خدا) است؛در حالى که از کتاب (خدا) نیست! (و با صراحت) مى‏گویند: «آن از طرف خداست!» با اینکه از طرف خدا نیست، و به خدا دروغ مى‏بندند در حالى که مى‏دانند! براى هیچ بشرى سزاوار نیست که خداوند، کتاب آسمانى و حکم و نبوت به او دهد سپس او به مردم بگوید: «غیر از خدا، مرا پرستش کنید!».

﴿يَٰٓأَهۡلَ ٱلۡكِتَٰبِ قَدۡ جَآءَكُمۡ رَسُولُنَا يُبَيِّنُ لَكُمۡ كَثِيرٗا مِّمَّا كُنتُمۡ تُخۡفُونَ مِنَ ٱلۡكِتَٰبِ وَيَعۡفُواْ عَن كَثِيرٖۚ قَدۡ جَآءَكُم مِّنَ ٱللَّهِ نُورٞ وَكِتَٰبٞ مُّبِينٞ ١٥ يَهۡدِي بِهِ ٱللَّهُ مَنِ ٱتَّبَعَ رِضۡوَٰنَهُۥ سُبُلَ ٱلسَّلَٰمِ وَيُخۡرِجُهُم مِّنَ ٱلظُّلُمَٰتِ إِلَى ٱلنُّورِ بِإِذۡنِهِۦ وَيَهۡدِيهِمۡ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِيمٖ ١٦ لَّقَدۡ كَفَرَ ٱلَّذِينَ قَالُوٓاْ إِنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلۡمَسِيحُ ٱبۡنُ مَرۡيَمَۚ قُلۡ فَمَن يَمۡلِكُ مِنَ ٱللَّهِ شَيۡ‍ًٔا إِنۡ أَرَادَ أَن يُهۡلِكَ ٱلۡمَسِيحَ ٱبۡنَ مَرۡيَمَ [المائدة: ۱۵-۱۷] .

«اى اهل کتاب! پیامبر ما، که بسیارى از حقایق کتاب آسمانى را که شما کتمان مى‏کردید روشن مى‏سازد، به سوى شما آمد؛ و از بسیارى از آن، (که فعلا افشاى آن مصلحت نیست،) صرف نظر مى‏نماید. (آرى،) از طرف خدا، نور و کتاب آشکارى به سوى شما آمد. خداوند به برکت آن، کسانى را که از خشنودى او پیروى کنند، به راه‏هاى سلامت، هدایت مى‏کند؛ و به فرمان خود، از تاریکیها به سوى روشنایى مى‏برد؛ و آنها را به سوى راه راست، رهبرى مى‏نماید. آنها که گفتند: «خدا، همان مسیح بن مریم است‏»، بطور مسلم کافر شدند».

***

فصل (ايمان به پيامبران و حكمت فرستادن آنها)

۴۹- ایمان مى‌آوریم به این که خداوند متعال، پیامبران و رسولانى بر خلق و جهانیان فرستاد: ﴿مُّبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى ٱللَّهِ حُجَّةُۢ بَعۡدَ ٱلرُّسُلِۚ وَكَانَ ٱللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمٗا ١٦٥ [النساء: ۱۶۵] .

«آنان پیامبرانى که بشارت‏دهنده و بیم‏دهنده بودند، تا بعد از این پیامبران، حجتى براى مردم بر خدا باقى نماند، (و بر همه اتمام حجت شود؛) و خداوند، توانا و حکیم است».

۵۰- ایمان مى‌آوریم به اینکه نخستین این پیامبران نوح؛ و آخرین آنها محمدص مى‌باشد. خداوند مى‌فرماید: ﴿۞إِنَّآ أَوۡحَيۡنَآ إِلَيۡكَ كَمَآ أَوۡحَيۡنَآ إِلَىٰ نُوحٖ وَٱلنَّبِيِّ‍ۧنَ مِنۢ بَعۡدِهِۦۚ [النساء: ۱۶۳] . «ما به تو وحى فرستادیم؛ همان گونه که به نوح و پیامبران بعد از او وحى فرستادیم».

و مى‌فرماید: ﴿مَّا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَآ أَحَدٖ مِّن رِّجَالِكُمۡ وَلَٰكِن رَّسُولَ ٱللَّهِ وَخَاتَمَ ٱلنَّبِيِّ‍ۧنَۗ [الأحزاب: ۴۰] .

«محمد (ص) پدر هیچ یک از مردان شما نبوده و نیست؛ ولى رسول خدا و ختم‏کننده و آخرین پیامبران است».

بهترین و برترین آن‌ها محمد، سپس ابراهیم، سپس موسى، سپس نوح و عیسى فرزند مریمج مى‌باشد؛ چنانکه خداوند آنان را بطور خاص در این آیه مبارکه ذکر نموده است: ﴿وَإِذۡ أَخَذۡنَا مِنَ ٱلنَّبِيِّ‍ۧنَ مِيثَٰقَهُمۡ وَمِنكَ وَمِن نُّوحٖ وَإِبۡرَٰهِيمَ وَمُوسَىٰ وَعِيسَى ٱبۡنِ مَرۡيَمَۖ وَأَخَذۡنَا مِنۡهُم مِّيثَٰقًا غَلِيظٗا ٧ [الأحزاب: ۷] .

«(به خاطر آور) هنگامى را که از پیامبران پیمان گرفتیم، و (همچنین) از تو و از نوح و ابراهیم و موسى و عیسى بن مریم، و ما از همه آنان پیمان محکمى گرفتیم (که در اداى مسؤولیت تبلیغ و رسالت کوتاهى نکنند)».

۵۱- ما معتقدیم که دین و شریعت محمد ص شامل تمامى فضیلت‌هاى شریعت پیامبرانى که سرشار از فضل بودند چنان که مى‌فرماید: ﴿۞شَرَعَ لَكُم مِّنَ ٱلدِّينِ مَا وَصَّىٰ بِهِۦ نُوحٗا وَٱلَّذِيٓ أَوۡحَيۡنَآ إِلَيۡكَ وَمَا وَصَّيۡنَا بِهِۦٓ إِبۡرَٰهِيمَ وَمُوسَىٰ وَعِيسَىٰٓۖ أَنۡ أَقِيمُواْ ٱلدِّينَ وَلَا تَتَفَرَّقُواْ فِيهِۚ [الشوری: ۱۳] .

«آیینى را براى شما تشریع کرد که به نوح توصیه کرده بود؛ و آنچه را بر تو وحى فرستادیم و به ابراهیم و موسى و عیسى سفارش کردیم این بود که: دین را برپا دارید و در آن تفرقه ایجاد نکنید!».

۵۲- ایمان مى‌آوریم به این که همه پیامبران، بشر و مخلوق هستند در وجود هیچ یک از ایشان صفات خداوند وجود ندارد. خداوند از زبان پیامبر نوح؛ مى‌فرماید: ﴿وَلَآ أَقُولُ لَكُمۡ عِندِي خَزَآئِنُ ٱللَّهِ وَلَآ أَعۡلَمُ ٱلۡغَيۡبَ وَلَآ أَقُولُ إِنِّي مَلَكٞ [هود: ۳۱] .

«من هرگز به شما نمى‏گویم خزائن الهى نزد من است! و غیب هم نمى‏دانم! و نمى‏گویم من فرشته‏ام».

خداوند به خاتم الانبیاء ـ محمد ص ـ فرمان داد تا بگوید: ﴿قُل لَّآ أَقُولُ لَكُمۡ عِندِي خَزَآئِنُ ٱللَّهِ وَلَآ أَعۡلَمُ ٱلۡغَيۡبَ وَلَآ أَقُولُ لَكُمۡ إِنِّي مَلَكٌۖ [الأنعام: ۵۰] .

«بگو: «من نمى‏گویم خزاین خدا نزد من است؛ و من، (جز آنچه خدا به من بیاموزد،) از غیب آگاه نیستم! و به شما نمى‏گویم من فرشته‏ام».

و این که بگوید: ﴿قُل لَّآ أَمۡلِكُ لِنَفۡسِي نَفۡعٗا وَلَا ضَرًّا إِلَّا مَا شَآءَ ٱللَّهُۚ [الأعراف: ۱۸۸] .

«من مالک سود و زیان خویش نیستم، مگر آنچه را خدا بخواهد».

و بگوید: ﴿قُلۡ إِنِّي لَآ أَمۡلِكُ لَكُمۡ ضَرّٗا وَلَا رَشَدٗا ٢١ قُلۡ إِنِّي لَن يُجِيرَنِي مِنَ ٱللَّهِ أَحَدٞ وَلَنۡ أَجِدَ مِن دُونِهِۦ مُلۡتَحَدًا ٢٢ [الجن: ۲۱-۲۲] .

«بگو: من مالک زیان و هدایتی برای شما نیستم. بگو: (اگر من نیز بر خلاف فرمانش رفتار کنم) هیچ کس مرا در برابر او حمایت نمی‌کند، و پناهگاهی جز او نمی‌یابم».

۵۳- ایمان مى‌آوریم که تمام پیامبران، بنده‌اى از بندگان خدا هستند و خداوند متعال، آنان را به پیامبرى، بزرگ داشته است و آنان را به بندگى در بلندترین مقام و بر شیوه مدح، وصف فرموده است؛ چنانکه در باره اولینِ آن‌ها ـ نوح؛ ـ مى‌فرماید: ﴿ذُرِّيَّةَ مَنۡ حَمَلۡنَا مَعَ نُوحٍۚ إِنَّهُۥ كَانَ عَبۡدٗا شَكُورٗا ٣ [الإسراء: ۳] .

«اى فرزندان کسانى که با نوح (بر کشتى) سوار کردیم! او بنده شکرگزارى بود».

درباره آخرینِ آنها محمد ص مى‌فرماید: ﴿تَبَارَكَ ٱلَّذِي نَزَّلَ ٱلۡفُرۡقَانَ عَلَىٰ عَبۡدِهِۦ لِيَكُونَ لِلۡعَٰلَمِينَ نَذِيرًا ١ [الفرقان: ۱] .

«زوال ناپذیر و پر برکت است کسى که قرآن را بر بنده‏اش نازل کرد تا بیم‏دهنده جهانیان باشد».

[خدا] درباره پیامبران دیگر مى‌فرماید: ﴿وَٱذۡكُرۡ عِبَٰدَنَآ إِبۡرَٰهِيمَ وَإِسۡحَٰقَ وَيَعۡقُوبَ أُوْلِي ٱلۡأَيۡدِي وَٱلۡأَبۡصَٰرِ ٤٥ [ص: ۴۵] .

«و به خاطر بیاور بندگان ما ابراهیم و اسحاق و یعقوب را، صاحبان دستهاى (نیرومند در طاعت خدا) و چشمهاى (بینا)».

﴿وَٱذۡكُرۡ عَبۡدَنَا دَاوُۥدَ ذَا ٱلۡأَيۡدِۖ إِنَّهُۥٓ أَوَّابٌ ١٧ [ص: ۱۷] .

«و به خاطر بیاور بنده ما داوود صاحب قدرت را، که او بسیار توبه‏کننده بود!».

﴿وَوَهَبۡنَا لِدَاوُۥدَ سُلَيۡمَٰنَۚ نِعۡمَ ٱلۡعَبۡدُ إِنَّهُۥٓ أَوَّابٌ ٣٠ [ص: ۳۰] .

«ما سلیمان را به داوود بخشیدیم؛ چه بنده خوبى! زیرا همواره به سوى خدا بازگشت مى‏کرد (و به یاد او بود)!».

درباره عیسى، فرزند مریم، مى‌فرماید: ﴿إِنۡ هُوَ إِلَّا عَبۡدٌ أَنۡعَمۡنَا عَلَيۡهِ وَجَعَلۡنَٰهُ مَثَلٗا لِّبَنِيٓ إِسۡرَٰٓءِيلَ ٥٩ [الزخرف: ۵۹] .

«مسیح فقط بنده‏اى بود که ما نعمت به او بخشیدیم و او را نمونه و الگوئى براى بنى اسرائیل قرار دادیم».

۵۴- ایمان مى‌آوریم که خداوند متعال، رسالت‌ها را با پیامبرى محمدص پایان داد و او را بر همه جهانیان فرستاد؛ چنانکه مى‌فرماید: ﴿قُلۡ يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ إِنِّي رَسُولُ ٱللَّهِ إِلَيۡكُمۡ جَمِيعًا ٱلَّذِي لَهُۥ مُلۡكُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ يُحۡيِۦ وَيُمِيتُۖ فَ‍َٔامِنُواْ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِ ٱلنَّبِيِّ ٱلۡأُمِّيِّ ٱلَّذِي يُؤۡمِنُ بِٱللَّهِ وَكَلِمَٰتِهِۦ وَٱتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمۡ تَهۡتَدُونَ ١٥٨ [الأعراف: ۱۵۸] .

«بگو: اى مردم! من فرستاده خدا به سوى همه شما هستم؛ همان خدایى که حکومت آسمانها و زمین، از آن اوست؛ معبودى بحق جز او نیست؛ زنده مى‏کند و مى‏میراند؛ پس ایمان بیاورید به خدا و فرستاده‏اش، آن پیامبر درس نخوانده‏اى که به خدا و کلماتش ایمان دارد؛ و از او پیروى کنید تا هدایت یابید».

۵۵- ایمان مى‌آوریم به این که شریعت و آیین محمد ص همان دین اسلام است که خداوند، آن را براى بندگان خود قبول فرمود و غیر از اسلام، هیچ دینى را از هیچ‌کس نمى‌پذیرد؛ چنان‌که مى‌فرماید: ﴿إِنَّ ٱلدِّينَ عِندَ ٱللَّهِ ٱلۡإِسۡلَٰمُۗ [آل عمران: ۱۹] .

«دین (پسندیده) در نزد خدا، اسلام (و تسلیم بودن در برابر حق) است».

و مى‌فرماید: ﴿ٱلۡيَوۡمَ أَكۡمَلۡتُ لَكُمۡ دِينَكُمۡ وَأَتۡمَمۡتُ عَلَيۡكُمۡ نِعۡمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ ٱلۡإِسۡلَٰمَ دِينٗاۚ [المائدة: ۳] .

«امروز، دین شما را کامل کردم؛ و نعمت خود را بر شما تمام نمودم؛ و اسلام را به عنوان آیین (جاودان) شما پذیرفتم».

و مى‌فرماید: ﴿وَمَن يَبۡتَغِ غَيۡرَ ٱلۡإِسۡلَٰمِ دِينٗا فَلَن يُقۡبَلَ مِنۡهُ وَهُوَ فِي ٱلۡأٓخِرَةِ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِينَ ٨٥ [آل عمران: ۸۵] .

«و هر کس جز اسلام (و تسلیم در برابر فرمان حق،) آیینى براى خود انتخاب کند، از او پذیرفته نخواهد شد؛ و او در آخرت، از زیانکاران است».

۵۶- معتقدیم که اگر کسى ادعا کند، امروز دینى غیر از دین اسلام مانند دین یهود و یا نصارى و غیرِ این‌ها در نزد خدا مقبول است، او کافر است و باید از او خواست تا توبه کند، وگرنه مرتد است، و کشتن او لازم است؛ زیرا قرآن را انکار کرده است.

۵۷- ما بر این باوریم که هرکس بـه رسالت محمدص ـ که براى جهانیان است ـ کافر شود، در حقیقت، به تمام پیامبران کافر شده است؛ حتى پیامبرى که ادعا مى‌کند به او ایمان دارد و پیرو اوست؛ چنان که بارى‌تعالى مى‌فرماید: ﴿كَذَّبَتۡ قَوۡمُ نُوحٍ ٱلۡمُرۡسَلِينَ ١٠٥ [الشعراء: ۱۰۵] .

«قوم نوح، رسولان را تکذیب کردند».

و آنان را تکذیب کنندهء همهء پیامبران دانسته است؛ در حالى که قبل از نوح؛، پیامبرى فرستاده نشده بود و فرمود: ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ يَكۡفُرُونَ بِٱللَّهِ وَرُسُلِهِۦ وَيُرِيدُونَ أَن يُفَرِّقُواْ بَيۡنَ ٱللَّهِ وَرُسُلِهِۦ وَيَقُولُونَ نُؤۡمِنُ بِبَعۡضٖ وَنَكۡفُرُ بِبَعۡضٖ وَيُرِيدُونَ أَن يَتَّخِذُواْ بَيۡنَ ذَٰلِكَ سَبِيلًا ١٥٠ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡكَٰفِرُونَ حَقّٗاۚ وَأَعۡتَدۡنَا لِلۡكَٰفِرِينَ عَذَابٗا مُّهِينٗا ١٥١ [النساء: ۱۵۰-۱۵۱] .

«کسانى که خدا و پیامبران او را انکار مى‏کنند، و مى‏خواهند میان خدا و پیامبرانش تبعیض قائل شوند، و مى‏گویند: «به بعضى ایمان مى‏آوریم، و بعضى را انکار مى‏کنیم‏» و مى‏خواهند در میان این دو، راهى براى خود انتخاب کنند. آنها کافران حقیقى‏اند؛ و براى کافران، مجازات خوارکننده‏اى فراهم ساخته‏ایم».

۵۸- ایمان مى‌آوریم که هیچ پیامبر و رسولى پس از محمد ص نیست [و نخواهد آمد] و هرکس، پس از او ص ادعاى نبوت کند یا کسى‌که ادعاکننده نبوت را [باور کرده] و به راستى و درستى او گواهى بدهد، کافر است؛ زیرا تکذیب کننده و دروغ پندارنده خداوند و رسول خدا ص و اِجماع مسلمانان شده است.

۵۹- ایمان مى‌آوریم که پس از پیامبر ص خلفاى راشدین‌اند که در میان امّت او با علم و معرفت و دعوت و ولایت، برمؤمنان خلافت کردند و بهترین و شایسته‌ترینِ آنها به خلافت [به ترتیب] : ابوبکر صدیق، سپس عمر بن خطّاب، سپس عثمان بن عفان، سپس علی بن ابی طالب ش مى‌باشند.

و همچنان که در خلافت به ترتیب، قدر و منزلت داشتند، در فضیلت نیز چنان بودند و خداوند متعال ـ که براى اوسـت حکمت رسا و بالغ ـ ممکن نبود که بر این سده‌هاى برگزیده، شخصى را به خلافت منصوب کند؛ که از او شخص شایسته‌ترى غیر از او وجود داشته باشد.

۶۰- ایمان مى‌آوریم به این که صاحب فضیلت کمتر از جملهء اینان ممکن است داراى خصوصیت ویژه و یا برترى در بعضى خصوصیت‌ها باشد نسبت به آنکه از او برتر و افضل است، ولى ممکن نیست صاحب فضیلت و برترى مطلق بر آنان گردد؛ زیرا علل و انگیزه‌هاى فضیلت و برترى، بسیار زیاد است.

۶۱- ایمان مى‌آوریم که امت محمدى، بهترین امت‌ها و فاضل‌ترینِ آن‌هاست؛ چنان که خداوند مى‌فرماید: ﴿كُنتُمۡ خَيۡرَ أُمَّةٍ أُخۡرِجَتۡ لِلنَّاسِ تَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَتَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنكَرِ وَتُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِۗ [آل عمران: ۱۱۰] .

«شما بهترین امتى بودید که به سود انسانها آفریده شده‏اند؛ (چه اینکه) امر به معروف و نهى از منکر مى‏کنید و به خدا ایمان دارید».

۶۲- ایمان مى‌آوریم که بهترینِ این امت، یاران و صحابه (صحابى مسلمانى است که به خدمت پیغمبر اسلام رسیده و محضر آن حضرت را درک کرده و مسلمان از دنیا رفته باشد[۷] پیامبر ص، سپس تابعین[۸] ، سپس تابعِ تابعین[۹] مى‌باشند.

۶۳- ایمان مى‌آوریم که در این امت گروهى هستند که تا روز قیامت بر حق بوده و مخالفت و دشمنى دشمنان و مخالفان هیچ ضررى به آن‌ها نمى‌رساند که فرمان و امر الهى جارى شود.

۶۴- ما معتقدیم که آن چه بین صحابه و یاران پیامبر از جنگ و اختلاف و فتنه رخ داد، از اجتهاد[۱۰] آنان بود. کسى که از آن‌ها بر حق بودند، براى او دو اجر است و کسى که بر حق نبود، براى او یک پاداش، و آن هم پاداشِ اجتهاد است و خطاى او بخشوده مى‌شود.

۶۵- ما معتقدیم که نباید از بدى آنان سخن بگوییم، بلکه آنان را به آن چه که از مدح و ثَنا، سزاوار و شایسته آنند، بستاییم و دل‌هاى خود را از حِقد و حسد و کینهء آنان پاک کنیم؛ چنان‌که خداوند متعال مى‌فرماید: ﴿لَا يَسۡتَوِي مِنكُم مَّنۡ أَنفَقَ مِن قَبۡلِ ٱلۡفَتۡحِ وَقَٰتَلَۚ أُوْلَٰٓئِكَ أَعۡظَمُ دَرَجَةٗ مِّنَ ٱلَّذِينَ أَنفَقُواْ مِنۢ بَعۡدُ وَقَٰتَلُواْۚ وَكُلّٗا وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلۡحُسۡنَىٰۚ [الحدید: ۱۰] .

«کسانى که قبل از پیروزى فتح مکه انفاق کردند و جنگیدند (با کسانى که پس از پیروزى انفاق کردند) یکسان نیستند؛ آنها بلندمقامتر از کسانى هستند که بعد از فتح مکه انفاق نمودند و جهاد کردند؛ و خداوند به هر دو وعده نیک داده است».

مى‌فرماید: ﴿وَٱلَّذِينَ جَآءُو مِنۢ بَعۡدِهِمۡ يَقُولُونَ رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لَنَا وَلِإِخۡوَٰنِنَا ٱلَّذِينَ سَبَقُونَا بِٱلۡإِيمَٰنِ وَلَا تَجۡعَلۡ فِي قُلُوبِنَا غِلّٗا لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ رَبَّنَآ إِنَّكَ رَءُوفٞ رَّحِيمٌ ١٠ [الحشر: ۱۰] .

«(همچنین) کسانی که بعد از آنها (مهاجران و انصار) آمدند می‌گویند: پروردگارا! ما و برادرانمان را که در ایمان بر ما پیشی گرفتند بیامرز، و در دلهایمان حس و کینه‌ای نسبت به مؤمنان قرار مده، پروردگارا! تو مهربان و رحیمی».

***

[۷] وگرنه صحابه گفته نمى‏شود. [۸] در اسلام، مسلمانى را مى‏گویند که صحابى را دیده و از او پیروى کرده باشد. [۹] جانشینانِ تابعین. [۱۰] استنباط مسایل شرعى از قرآن یا حدیث نبوى.

فصل (ايمان به روز قيامت)

۶۶- ایمان مى‌آوریم به روز قیامت. و آن روزى است که بعد از آن، روز دیگرى نیست، وقتى مردم زنده شده، از قبرهاى خود برمى‌خیزند تا این که زندگىِ ابدى را شروع کنند و راه ایشان یا به بهشت، و یا به دوزخ خواهد بود.

۶۷- ایمان مى‌آوریم به برانگیخته شدن. و آن هم زنده کردنِ خداوند مردگان را؛ در حالى‌که اسرافیل در شیپور مى‌دمد: ﴿وَنُفِخَ فِي ٱلصُّورِ فَصَعِقَ مَن فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَن فِي ٱلۡأَرۡضِ إِلَّا مَن شَآءَ ٱللَّهُۖ ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخۡرَىٰ فَإِذَا هُمۡ قِيَامٞ يَنظُرُونَ ٦٨ [الزمر: ۶۸] .

«و در «صور» دمیده مى‏شود، پس همه کسانى که در آسمانها و زمینند مى‏میرند، مگر کسانى که خدا بخواهد؛ سپس بار دیگر در «صور» دمیده مى‏شود، ناگهان همگى به پا مى‏خیزند و در انتظار (حساب و جزا) هستند».

در این وقت، مردم از قبرهایشان برمى‌خیزند؛ در حالى‌که پا برهنه‌اند و لخت هستند و ختنه نشده‌اند: ﴿كَمَا بَدَأۡنَآ أَوَّلَ خَلۡقٖ نُّعِيدُهُۥۚ وَعۡدًا عَلَيۡنَآۚ إِنَّا كُنَّا فَٰعِلِينَ ١٠٤ [الأنبیاء: ۱۰۴] .

«همان گونه که آفرینش را آغاز کردیم، آن را بازمى‏گردانیم؛ این وعده‏اى است بر ما، و قطعا آن را انجام خواهیم داد».

۶۸- ایمان مى‌آوریم به نامهء اعمال و کردار که به دست راست و یا از پشت بـه دست چپ داده مى‌شود: ﴿فَأَمَّا مَنۡ أُوتِيَ كِتَٰبَهُۥ بِيَمِينِهِۦ ٧ فَسَوۡفَ يُحَاسَبُ حِسَابٗا يَسِيرٗا ٨ وَيَنقَلِبُ إِلَىٰٓ أَهۡلِهِۦ مَسۡرُورٗا ٩ وَأَمَّا مَنۡ أُوتِيَ كِتَٰبَهُۥ وَرَآءَ ظَهۡرِهِۦ ١٠ فَسَوۡفَ يَدۡعُواْ ثُبُورٗا ١١ وَيَصۡلَىٰ سَعِيرًا ١٢ [الإنشقاق: ۷-۱۲] .

«پس کسى که نامهء اعمالش به دست راستش داده شود. به زودی حساب آسانی برای او می‌شود. و خوشحال به اهل و خانواده‌اش باز می‌گردد. و اما کسی که نامهء اعمالش به پشتِ سرش داده شود. به زودی فریاد می‌زند: ای وای بر من که هلاک شدم. و در شعله‌های سوزان آتش می‌سوزد».

﴿وَكُلَّ إِنسَٰنٍ أَلۡزَمۡنَٰهُ طَٰٓئِرَهُۥ فِي عُنُقِهِۦۖ وَنُخۡرِجُ لَهُۥ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ كِتَٰبٗا يَلۡقَىٰهُ مَنشُورًا ١٣ ٱقۡرَأۡ كِتَٰبَكَ كَفَىٰ بِنَفۡسِكَ ٱلۡيَوۡمَ عَلَيۡكَ حَسِيبٗا ١٤ [الإسراء: ۱۳-۱۴] .

«و هر انسانى، اعمالش را بر گردنش آویخته‏ایم؛ و روز قیامت، کتابى براى او بیرون مى‏آوریم که آن را در برابر خود، گشوده مى‏بیند! (این همان نامه اعمال اوست!) (و به او مى‏گوییم:) کتابت را بخوان، کافى است که امروز، خود حسابگر خویش باشى!».

۶۹- ایمان مى‌آوریم به ترازویى که در روز قیامت براى حساب و جزا و کیفر و پاداش گذاشته مى‌شود و به هیچ‌کس ظلم نمى‌شود: ﴿فَمَن يَعۡمَلۡ مِثۡقَالَ ذَرَّةٍ خَيۡرٗا يَرَهُۥ ٧ وَمَن يَعۡمَلۡ مِثۡقَالَ ذَرَّةٖ شَرّٗا يَرَهُۥ ٨[الزلزلة:۷-۸] .

«پس هر کس هم‌وزن ذرّه‌ای کار خیر انجام دهد آن را می‌بیند. و هر کس هم‌وزن ذرّه‌ای کار بد کرده آن را می‌بیند».

﴿فَمَن ثَقُلَتۡ مَوَٰزِينُهُۥ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ ١٠٢ وَمَنۡ خَفَّتۡ مَوَٰزِينُهُۥ فَأُوْلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ خَسِرُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ فِي جَهَنَّمَ خَٰلِدُونَ ١٠٣ تَلۡفَحُ وُجُوهَهُمُ ٱلنَّارُ وَهُمۡ فِيهَا كَٰلِحُونَ ١٠٤ [المؤمنون: ۱۰۲-۱۰۴] .

«و کسانى که وزنه اعمالشان سنگین است، همان رستگارانند! و آنان که وزنه اعمالشان سبک باشد، کسانى هستند که سرمایه وجود خود را از دست داده، در جهنم جاودانه خواهند ماند! شعله‏هاى سوزان آتش همچون شمشیر به صورتهایشان نواخته مى‏شود؛ و در دوزخ چهره‏اى عبوس دارند».

﴿مَن جَآءَ بِٱلۡحَسَنَةِ فَلَهُۥ عَشۡرُ أَمۡثَالِهَاۖ وَمَن جَآءَ بِٱلسَّيِّئَةِ فَلَا يُجۡزَىٰٓ إِلَّا مِثۡلَهَا وَهُمۡ لَا يُظۡلَمُونَ ١٦٠ [الأنعام: ۱۶۰] .

«هر کس کار نیکى بجا آورد، ده برابر آن پاداش دارد، و هر کس کار بدى انجام دهد، جز بمانند آن، کیفر نخواهد دید؛ و ستمى بر آنها نخواهد شد».

۷۰- ایمان مى‌آوریم به شفاعـت عظمى و بزرگى که مختص پیامبر، و آن هم از خداوند شفاعت مى‌طلبد تا این که بین مردم، به مصیبتى که بر آنان وارد شده است، از همّ و غمّ و سختى و شدت روزِ محشر قضاوت نماید؛ پس مردم نزد آدم، سپس نزد نوح، سپس نزد ابراهیم، سپس نزد موسى، سپس نزد عیسى ج رفته تا این که سر انجام به پیامبر ص مى‌رسند] .

۷۱- ایمان مى‌آوریم به شفاعتى که مردم را از جهنم بیرونمى‌آورد و آن شفاعت، براى رسول الله ص و پیامبران دیگر و مؤمنان و فرشته‌ها مى‌باشد.

و اینکه خداوند متعال، گروهى ازمؤمنان را از جهنم بیرون مى‌آورد بدون شفاعت کسى، بلکه به فضل و رحمت خداوندى.

۷۲- ایمان مى‌آوریم به حوض رسول الله ص و این که آب آن سفیدتر از شیر، و شیرین‌تر از عسل است، و بوى آن بهتر از بوى خوش مشک مى‌باشد. طول آن به مسافت رفتن یک ماه، و عرض آن نیز همان قدر است. ظرف‌هاى آن مانند ستارگان آسمان، زیاد و زیبا هستند و مؤمنانِ امت محمدى، بر آن وارد مى‌شوند و هرکس که از آن حوض بنوشد، بعد از آن هرگز تشنه نخواهد شد.

۷۳- ایمان مى‌آوریم به صراط. و آن پلى است که بر جهنم نصب شده و مردم به قدر و اندازه اعمال و کردار خود از روى آن مى‌گذرند، اولین آن‌ها مانند برق عبور مى‌کند، سپس بعد از آنهمانند باد، سپس مانند پرنده‌اى و شد الرحال[۱۱] رسول الله ص بر پل ایستاده و مى‌فرماید: بارخدایا! نجات ده، نجات ده، تا اینکه اعمال (بندگان) کم و ناتوان مى‌گردد، و کسانى بیایند که از پل بطور خزیدن عبور کنند، و در دو طرف پل، قلاب‌هایى آویزان است و مأمورند کسى را که به آنان امر شود، بگیرند و به آنان خدشه وارد شده و مجروح مى‌شوند و سپس نجات مى‌یابند و دیگران به آتش جهنم مى‌افتند.

۷۴- ایمان مى‌آوریم به تمامى آن چه در قرآن و سنت پیامبرص از اخبار و سختى و هراس آن روز آمده است، خدا ما را از آن نجات دهد.

۷۵- ایمان مى‌آوریم به شفاعت پیامبر ص نسبت به اهل بهشت تا این که به آن داخل شوند و آنهم [شفاعتى که] مخصوص پیامبر اکرم ص مى‌باشد.

۷۶- ایمان مى‌آوریم به بهشت و دوزخ و این که بهشت دار النعیم است که خـداوند آن را براى مؤمنانِ پـرهیزگار، مُهیا کرده و در آن نعمت‌هایى است که هرگز چشم مانند آن ندیده، گوش مانند آن نشنیده، و دلِ بشر، مانند آن تصور نکرده است: ﴿فَلَا تَعۡلَمُ نَفۡسٞ مَّآ أُخۡفِيَ لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعۡيُنٖ جَزَآءَۢ بِمَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ ١٧ [السجدة: ۱۷] .

«هیچ کس نمى‏داند چه پاداشهاى مهمى که مایه روشنى چشمهاست براى آنها نهفته شده، این پاداش کارهائى است که انجام مى‏دادند».

و جهنم، دار العذاب است که خداوند آن را براى کافران ستمگر، مُهیا ساخته و در آن عذابى هولناک و شدید است که هرگز در تصور هیچ بشرى، خطور نکرده است: ﴿إِنَّآ أَعۡتَدۡنَا لِلظَّٰلِمِينَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمۡ سُرَادِقُهَاۚ وَإِن يَسۡتَغِيثُواْ يُغَاثُواْ بِمَآءٖ كَٱلۡمُهۡلِ يَشۡوِي ٱلۡوُجُوهَۚ بِئۡسَ ٱلشَّرَابُ وَسَآءَتۡ مُرۡتَفَقًا ٢٩ [الکهف: ۲۹] .

«ما براى ستمگران آتشى آماده کردیم که سراپرده‏اش آنان را از هر سو احاطه کرده است! و اگر تقاضاى آب کنند، آبى براى آنان میاورند که همچون فلز گداخته صورتها را بریان مى‏کند! چه بد نوشیدنى، و چه بد محل اجتماعى است».

و آن دو؛ یعنى بهشت و دوزخ، اکنـون وجـود دارد و هیچ‌گاه فانى نشده و از بین نخواهد رفت. خداوند متعال مى‌فرماید: ﴿وَمَن يُؤۡمِنۢ بِٱللَّهِ وَيَعۡمَلۡ صَٰلِحٗا يُدۡخِلۡهُ جَنَّٰتٖ تَجۡرِي مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَآ أَبَدٗاۖ قَدۡ أَحۡسَنَ ٱللَّهُ لَهُۥ رِزۡقًا ١١ [الطلاق: ۱۱] .

«و هرکس به خدا ایمان آورده و اعمال صالح انجام دهد (و این راه را تداوم بخشد خداوند) او را در باغهایی از بهشت وارد می‌سازد که از زیر (درختانش) نهرها جاری است، جاودانه در آن می‌مانند، و خداوند روزی نیکوئی برای او قرار داده است».

﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَعَنَ ٱلۡكَٰفِرِينَ وَأَعَدَّ لَهُمۡ سَعِيرًا ٦٤ خَٰلِدِينَ فِيهَآ أَبَدٗاۖ لَّا يَجِدُونَ وَلِيّٗا وَلَا نَصِيرٗا ٦٥ يَوۡمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمۡ فِي ٱلنَّارِ يَقُولُونَ يَٰلَيۡتَنَآ أَطَعۡنَا ٱللَّهَ وَأَطَعۡنَا ٱلرَّسُولَا۠ ٦٦ [الأحزاب: ۶۴-۶۶] .

«خداوند کافران را لعن کرده (و از رحمت خود دور داشته) و براى آنان آتش سوزاننده‏اى آماده نموده است، در حالى که همواره در آن تا ابد مى‏مانند، و ولىّ و یاورى نخواهند یافت! در آن روز که صورتهاى آنان در آتش (دوزخ) دگرگون خواهد شد (از کار خویش پشیمان مى‏شوند و) مى‏گویند: «اى کاش خدا و پیامبر را اطاعت کرده بودیم».

۷۷- ما شهادت مى‌دهیم به بهشت رفتن کسانى را که قرآن و سنت پیامبرص آن را بیان کرده، چه کسانى که پیامبر با نام، آن‌ها را معلوم کرده، و چه کسانى که به وسیله صفت و نشانه‌اى، معین و مشخص شده‌اند؛ مانند: ابوبکر، عمر، عثمان و علیش که رسول اکرمص آن‌ها را نام برده است.

چه آنانى که به سبب صفت و اعمالشان به بهشت وارد مى‌شوند؛ مانند: هر مؤمن یا هر شخص پرهیزگار و متقى.

۷۸- ما شهادت مى‌دهیم به دوزخ رفتن کسانى را که قرآن و سنت رسولص آن‌ها را بیان کرده است؛ چه با نام، و چه با وصف آنها. از کسانى که نام برده شده‌اند ابولهب و عُمرو بن لحی الخزاعی و مانند این‌هاست، و از کسانى که وصف‌شان آمده است: هر کافر و مشرکى که شرک اکبر دارد و همهء منافقان.

۷۹- ایمان مى‌آوریم به سختى قبر و سؤال و پرسش از مرده در قبرش؛ از معبود، دین و پیامبر او، پس: ﴿يُثَبِّتُ ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ بِٱلۡقَوۡلِ ٱلثَّابِتِ فِي ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا وَفِي ٱلۡأٓخِرَةِۖ [إبراهیم: ۲۷] .

«خداوند کسانى را که ایمان آوردند، به خاطر گفتار و اعتقاد ثابتشان، استوار مى‏دارد؛ هم در این جهان، و هم در سراى دیگر».

انسان مؤمن در این جا مى‌گوید: معبود من خدا، دین من اسلام، و پیامبر من محمدص است.

اما انسان کافر و منافق مى‌گوید: نمى‌دانم؛ شنیدم مردم چیزى مى‌گویند، من هم همان را گفتم.

۸۰- ایمان مى‌آوریم به نعمت و آسایش قبر براى مؤمنان؛ چنان‌که خداوند مى‌فرماید: ﴿ٱلَّذِينَ تَتَوَفَّىٰهُمُ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ طَيِّبِينَ يَقُولُونَ سَلَٰمٌ عَلَيۡكُمُ ٱدۡخُلُواْ ٱلۡجَنَّةَ بِمَا كُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ ٣٢ [النحل: ۳۲] .

«همانها که فرشتگان (مرگ) روحشان را مى‏گیرند در حالى که پاک و پاکیزه‏اند؛ به آنها مى‏گویند: «سلام بر شما! وارد بهشت شوید به خاطر اعمالى که انجام مى‏دادید!».

۸۱- ایمان مى‌آوریم به عذاب قبر براى ظالمان کافر؛ چنان‌که مى‌فرماید: ﴿وَلَوۡ تَرَىٰٓ إِذِ ٱلظَّٰلِمُونَ فِي غَمَرَٰتِ ٱلۡمَوۡتِ وَٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ بَاسِطُوٓاْ أَيۡدِيهِمۡ أَخۡرِجُوٓاْ أَنفُسَكُمُۖ ٱلۡيَوۡمَ تُجۡزَوۡنَ عَذَابَ ٱلۡهُونِ بِمَا كُنتُمۡ تَقُولُونَ عَلَى ٱللَّهِ غَيۡرَ ٱلۡحَقِّ وَكُنتُمۡ عَنۡ ءَايَٰتِهِۦ تَسۡتَكۡبِرُونَ ٩٣ [الأنعام: ۹۳] .

«و اگر ببینى هنگامى که (این) ظالمان در شداید مرگ فرو رفته‏اند، و فرشتگان دستها را گشوده، به آنان مى‏گویند: «جان خود را خارج سازید! امروز در برابر دروغهایى که به خدا بستید و نسبت به آیات او تکبر ورزیدید، مجازات خوارکننده‏اى خواهید دید»! (به حال آنها تاسف خواهى خورد)».

احادیث در این باره زیاد وارد شده است و براى مؤمن روشن و آشکار است؛ پس بر هر انسان مؤمن، واجب است که به آن چه در قرآن و سنت رسول الله ص از امور غیبى وارد شده است، ایمان بیاورد و به آن چه در دنیا مشاهده مى‌کند با آن جدال و مقابله نکند، و آن را مورد تکذیب قرار ندهد؛ زیرا بین دنیا و آخرت فرق بسیار است. والله المستعان.

***

[۱۱] مانند حیوانىکه بر آن بار حمل کنند. در روایت دیگرى آمده ‹کأجاوید الخیل› یعنى مانند اسبان خوب، تندرو و زرنگ ـ مترجم.

فصل (ايمان به قضا و قدر)

۸۲- ایمان مى‌آوریم به قضا و قدر و خیر و شر آن، و آن هم تقدیر و سرنوشت خدا براى آفریدگان وخلایق. چنان که علم خدا بر آن سرنوشت، حکم کرده است.

قضا و قدر چهار مرتبه دارد:

مرتبهء اول: مرتبه علم است. ایمان مى‌آوریم که خداوند متعال (با علم ازلى و ابدى خود) بر همه چیز عالم و داناست، دانا بر آن چه بوده، و آن چه خواهد بود، و بر چگونگى آن علم جدیدى براى وى به میان نمى‌آید که مسبوق به جهالت باشد، و بعد از علم فراموشى برایش عارض مى‌شود.

مرتبهء دوم: مرتبه نوشتن (آن علم است). ایمان مى‌آوریم که خداوند متعال آن‌چه مقدر و سرنوشت است تا روز قیامت در لوح محفوظ نوشته است: ﴿أَلَمۡ تَعۡلَمۡ أَنَّ ٱللَّهَ يَعۡلَمُ مَا فِي ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِۚ إِنَّ ذَٰلِكَ فِي كِتَٰبٍۚ إِنَّ ذَٰلِكَ عَلَى ٱللَّهِ يَسِيرٞ ٧٠ [الحج: ۷۰] .

«آیا نمى‏دانستى خداوند آنچه را در آسمان و زمین است مى‏داند؟! همه این‌ها در کتابى ثبت است (همان کتاب علم بى‏پایان پروردگار)؛ و این بر خداوند آسان است».

مرتبهء سوم: مرتبهء مشیت و خواست خداست: ایمان مى‌آوریم به اینکه خداوند آنچه در آسمان‌ها و زمین است خواسته و هیچ چیز جز به مشیت و اراده او نخواهد بود، هر چه را که خدا خواهد مى‌شود، و آن چه نخواهد، نمى‌شود.

مرتبهء چهارم: مرتبه خلقت و آفرینش است. ایمان مى‌آوریم به اینکه: ﴿ٱللَّهُ خَٰلِقُ كُلِّ شَيۡءٖۖ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ وَكِيلٞ ٦٢ لَّهُۥ مَقَالِيدُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۗ [الزمر: ۶۲-۶۳] .

«خداوند آفریدگار همه چیز است و حافظ و ناظر بر همه اشیا است. کلیدهاى آسمانها و زمین از آن اوست».

این مراتب چهارگانه شامل آن چه از خود بارى‌تعالى و آن چه از بندگان خواهد بود، مى‌باشد.

پس هر چه بنده از گفتار و کردار و غیر آن انجام مى‌دهد براى خداوند واضح، آشکار و معلوم است و خداوند آن را خواسته و به وجود آورده است: ﴿لِمَن شَآءَ مِنكُمۡ أَن يَسۡتَقِيمَ ٢٨ وَمَا تَشَآءُونَ إِلَّآ أَن يَشَآءَ ٱللَّهُ رَبُّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ٢٩ [التکویر: ۲۸-۲۹] .

«برای کسی از شما که بخواهد راه مستقیم پیش گیرد. و شما اراده نمی‌کنید مگر این که خداوند ـ پروردگار جهانیان ـ اراده کند و بخواهد».

﴿وَلَوۡ شَآءَ ٱللَّهُ مَا ٱقۡتَتَلُواْ وَلَٰكِنَّ ٱللَّهَ يَفۡعَلُ مَا يُرِيدُ ٢٥٣ [البقرة: ۲۵۳] .

«اگر خدا مى‏خواست، با هم پیکار نمى‏کردند؛ ولى خداوند، آنچه را مى‏خواهد، (از روى حکمت) انجام مى‏دهد».

﴿وَلَوۡ شَآءَ ٱللَّهُ مَا فَعَلُوهُۖ فَذَرۡهُمۡ وَمَا يَفۡتَرُونَ ١٣٧ [الأنعام: ۱۳۷] .

«و اگر خدا مى‏خواست، چنین نمى‏کردند (زیرا مى‏توانست جلو آنان را بگیرد؛ ولى اجبار سودى ندارد) بنابر این، آنها و تهمتهایشان را به حال خود واگذار (و به آنها اعتنا مکن)».

﴿وَٱللَّهُ خَلَقَكُمۡ وَمَا تَعۡمَلُونَ ٩٦ [الصافات: ۹۶] .

«با اینکه خداوند هم شما را آفریده و هم بتهایى که مى‏سازید!».

اما با این حال، ایمان مى‌آوریم که خداوند براى بندهء خود اختیار و قدرت قرار داده تا با آن، عمل خود را انجام دهد و نشانى بر این که بنده با خواست و اراده و اختیار خود عمل انجام مى‌دهد:

[دلیل] اول: خداوند مى‌فرماید: ﴿فَأۡتُواْ حَرۡثَكُمۡ أَنَّىٰ شِئۡتُمۡۖ [البقرة: ۲۲۳] .

«پس هر زمان که بخواهید، مى‏توانید با آنها آمیزش کنید».

و مى‌فرماید: ﴿۞وَلَوۡ أَرَادُواْ ٱلۡخُرُوجَ لَأَعَدُّواْ لَهُۥ عُدَّةٗ [التوبة: ۴۶] .

«اگر آنها (راست مى‏گفتند، و) اراده داشتند که (بسوى میدان جهاد) خارج شوند، وسیله‏اى براى آن فراهم مى‏ساختند».

پس آمادگى و مُهیا شدن براى جنگ را با اراده مطلق و خواست خود، بر بندهء خود، ثابت کرده است.

[دلیل] دوم: توجیه امر و نهى به بنده. اگر بنده اختیار و قدرت نداشت، امر و نهى کردن به او از جمله تکالیفى بود که توانایى انجام آن را نداشت، و این امرى است که حکمت خداوندى و رحمت او نمى‌پذیرد و از آن دورى مى‌کند. خداوند در خبر صادق و راستین قـرآن مى‌فرماید: ﴿لَا يُكَلِّفُ ٱللَّهُ نَفۡسًا إِلَّا وُسۡعَهَاۚ [البقرة:۲۸۶] .

«خداوند هیچکس را، جز به اندازه تواناییش، تکلیف نمى‏کند».

[دلیل] سوم: ستایش نیکوکار به خاطر احسان و نیکى، و نکوهش بدکار بر عمل بد و ناشایست او. جزاى هر کدام به آن چه سزاوارش هستند. اگر عمل و کردار بنده با اراده و اختیارش انجام نمى‌شد، مدحِ نیکوکار، بى‌نتیجه و کیفرِ بدکار، ظلم به شمـار مى‌آمد و خداونـد از کار بى‌ارزش و بى‌نتیجه و ظلم، منـزه و پاک است.

[دلیل] چهارم: این که خداوند رسولانى را فرستاده است: ﴿رُّسُلٗا مُّبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى ٱللَّهِ حُجَّةُۢ بَعۡدَ ٱلرُّسُلِۚ [النساء: ۱۶۵] .

«آنان پیامبرانى که بشارت‏دهنده و بیم‏دهنده بودند، تا بعد از این پیامبران، حجتى براى مردم بر خدا باقى نماند، (و بر همه اتمام حجت شود؛) و خداوند، توانا و حکیم است».

اگر اعمال وکردار بنده با اراده و اختیار او انجام نمى‌گرفت حجت و برهان خدا در فرستادن رسولان و پیامبران، باطل مى‌شد.

[دلیل] پنجم: هرکس احساس مى‌کند که عملى را انجام مى‌دهد، یا آن را ترک مى‌کند، بدون آن که حس کند کسى او را به انجام آن کار وادار کرده است؛ مثلا با اراده مطلق و خالص خودش برمى‌خیزد، و مى‌نشیند، داخل مى‌شود، و خارج مى‌گردد، مسافرت مى‌کند، و ساکن مى‌شود، بدون آن که هیچ احساس زور و اجبار در او به وجود آید، البته که فرق زیادى است میان کسى‌که به انجام چیزى اجبار شود، تا کسى‌که با اختیار مطلق، کارى را انجام دهد. آیین اسلام نیز بین این دو؛ یعنى اجبار و اختیار، فرق گذاشته است، پس هرکس عملى را انجام دهد و در انجام آن عمل ناگزیر و مجبور باشد، شرع و آیین اسلام، او را در آن‌چه به خداى بارى‌تعالى تعلق دارد، مورد بازخواست قرار نخواهد داد.

۸۳- ما معتقدیم هیچ حجتى براى گناهکار در گناهش به خاطر قضا و قدر وجود ندارد، زیرا که گناهکار گناه را به اختیار خود انجام داده است، بدون آن که بداند که خداوند آنرا از قبل براى او سرنوشت کرده باشد، زیرا هیچ کس از سرنوشت باخبر نیست مگر بعد از وقوع آن عمل: ﴿وَمَا تَدۡرِي نَفۡسٞ مَّاذَا تَكۡسِبُ غَدٗاۖ [لقمان: ۳۴] .

«و هیچ کس نمى‏داند فردا چه به دست مى‏آورد».

پس چرا [گناهکار] دلیلى مى‌آورد که قبلاً در هنگام انجام آن کار، از آن بى‌خبر است و عذر مى‌آورد که این، قضا و قدر خداست؟ خداوند، استناد کردن آن‌ها به آن دلیل را با آیه زیر باطل مى‌فرماید: ﴿سَيَقُولُ ٱلَّذِينَ أَشۡرَكُواْ لَوۡ شَآءَ ٱللَّهُ مَآ أَشۡرَكۡنَا وَلَآ ءَابَآؤُنَا وَلَا حَرَّمۡنَا مِن شَيۡءٖۚ كَذَٰلِكَ كَذَّبَ ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِهِمۡ حَتَّىٰ ذَاقُواْ بَأۡسَنَاۗ قُلۡ هَلۡ عِندَكُم مِّنۡ عِلۡمٖ فَتُخۡرِجُوهُ لَنَآۖ إِن تَتَّبِعُونَ إِلَّا ٱلظَّنَّ وَإِنۡ أَنتُمۡ إِلَّا تَخۡرُصُونَ ١٤٨ [الأنعام: ۱۴۸] .

«بزودى مشرکان (براى تبرئه خویش) مى‏گویند: «اگر خدا مى‏خواست، نه ما مشرک مى‏شدیم و نه پدران ما؛ و نه چیزى را تحریم مى‏کردیم!» کسانى که پیش از آنها بودند نیز، همین گونه دروغ مى‏گفتند؛ و سرانجام (طعم) کیفر ما را چشیدند. بگو: «آیا دلیل روشنى (بر این موضوع) دارید؟ پس آن را به ما نشان دهید؟ شما فقط از پندارهاى بى‏اساس پیروى مى‏کنید، و تخمینهاى نابجا مى‏زنید».

۸۴- ما خطاب به گناهکارى که به قضا و قدر استناد مى‌کند، مى‌گوییم: چرا فرمان خدا را اجرا نکردى؟ ممکن بود خداوند این را براى تو سرنوشت کرده بود؛ زیرا وقتى انسان پیش از انجام کار، به سرنوشتْ جاهل باشد هیچ فرقى بین طاعت و معصیت براى او نیست، به همین سبب وقتى رسول اللهص به صحابه فرمودند:«بأنَّ كلّ واحد قد كتب مقعده من الجنّة و مقعده من النّار قالوا: أفلا نتكل وندع العمل؟ قال: لا، اعملوا فكل ميسر لما خلق له» [البخاری] .

«جایگاه هر کس، در بهشت و دوزخ نوشته شده است، صحابه گفتند: آیا توکل به خدا کرده، انجام عمل و کار را ترک کنیم؟ آن حضرتص فرمود: نه، عمل را انجام دهید؛ زیرا هر کسى آن چه بر او نوشته شده انجام مى‌دهد».

۸۵- باز خطاب به گنهکارى که قضا و قدر را دلیل گرفته مى‌گوییم: اگر بخواهى به مکه مکرمه سفر کنى و مکه دو راه داشت و شخصى راستگو به تو بگوید که یکى از این دو راه، خطرناک و دشوار است و راهِ دیگر آسان و ایمن است، پس حتماً راه دومى را انتخاب خواهى کرد و ممکن نیست راه اولى را برگزینى و مى‌گویى این سرنوشت من است، و اگر راه اولى را انتخاب کنى، مردم تو را دیوانه مى‌دانند.

۸۶- همچنین به او مى‌گوییم: اگر دو کار به تو محول کنند و معاش ماهانه یکى از آن‌ها بیشتر باشد، حتماً تو آن کار را بر خواهى گزید که معاش زیادترى دارد؛ پس چه طور و چگونه براى روز رستاخیز خود، آن چه را بدتر و داراى ثواب کم‌تر است انتخاب مى‌کنى و مى‌گویى این قضا و قَدر و سرنوشت من است؟!

۸۷- به او مى‌گوییم وقتى به مرضى مبتلا شدى، درِ هر مطب و دکترى را مى‌زنى تا تو را درمان کند و به آن چه از درد وسختى جراحى و تلخى دارو بر تو وارد مى‌شود صبر مى‌کنى؛ پس چرا با قلب مریض خود، این کار را نمى‌کنى و بیمارى گناه و معصیت آن را معالجه نمى‌کنى؟

۸۸- ما ایمان مى‌آوریم که شر و بدى به خداوند نسبت داده نمى‌شـود؛ زیـرا رحـمت و حکمت او کامل است. رسـول الله ص مى‌فرماید:«والشر ليس إليك»[مسلم] .

شر و بدى نزد تو وجود ندارد.

پس هیچ‌گاه در قضا و قدرِ خداوند، ابداً شر نیست؛ زیرا [قضا و قدر] از حکمت و رحمت او صادر مى‌شود، و شر در مخلوقات و مقتضیات او مى‌باشد؛ چنان که رسول الله ص به حسن بن علی ب در دعاى قنوت چنین آموخت:«وقني شر ما قضيت»«مرا از شرى که قضا کردى دور فرما» و شر و بدى به آن چه قضا فرموده اضافه کرد. با این حال، شرِّ موجود در آن چه قضا شده است، شر و بدى محض و مطلق نیست، بلکه از یک جهت شر و بدى است که در محل آن است، و در جهت دیگر خیر است، یا در این جا شر، و در جاى دیگر خیر است؛ مثل فساد در زمین، و خشکى و قحطى و مرض و فقر و گرسنگى و ترس، شر و بدى است، ولى در جاى دیگر خیر است؛ چنان‌که خداوند مى‌فرماید: ﴿ظَهَرَ ٱلۡفَسَادُ فِي ٱلۡبَرِّ وَٱلۡبَحۡرِ بِمَا كَسَبَتۡ أَيۡدِي ٱلنَّاسِ لِيُذِيقَهُم بَعۡضَ ٱلَّذِي عَمِلُواْ لَعَلَّهُمۡ يَرۡجِعُونَ ٤١ [الروم:۴۱] .

«فساد، در خشکى و دریا بخاطر کارهایى که مردم انجام داده‏اند آشکار شده است؛ خدا مى‏خواهد نتیجه بعضى از اعمالشان را به آنان بچشاند، شاید (بسوى حق) بازگردند».

همچنین قطع کردن دست دزد و سنگسارکردن زناکار براى آن‌ها شر است؛ زیرا دست دزد قطع مى‌شود و جان زناکار از بین مى‌رود، ولى از جهت دیگر براى آنها خیر است؛ چون کفاره گناهان آن‌ها خواهد بود، و کیفر دنیا و آخرت با هم جمع نخواهد شد، و از جهت دیگر نیز خیر است؛ زیرا در آن حمایت از اموال و ناموس و نژاد بشر است.

فصل (ثمرات و فايده‌هاى عقيده صحيح)

۸۹- این عقیدهء بلند و عالى، در برگیرندهء اصولى عظیم و بزرگ است، و به کسى که به آن معتقد باشد، ثمره و فایده‌هاى بسیارى مى‌رساند مانند:

ایمان به خداى‌تعالى، و نام و صفت‌هاى او، که به بنده ثمرهء محبت و بزرگداشت او را مى‌بخشد و موجب اطاعت و پیروى از فرمان‌هاى [خدا] و دورى از نواهى خواهد شد؛ زیرا اطاعت و پیروى از اوامر و اجتناب از نواهى، ببار آورنده سعادت در دنیا و آخرت براى فرد و جامعه مى‌شود: ﴿مَنۡ عَمِلَ صَٰلِحٗا مِّن ذَكَرٍ أَوۡ أُنثَىٰ وَهُوَ مُؤۡمِنٞ فَلَنُحۡيِيَنَّهُۥ حَيَوٰةٗ طَيِّبَةٗۖ وَلَنَجۡزِيَنَّهُمۡ أَجۡرَهُم بِأَحۡسَنِ مَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ ٩٧ [النحل: ۹۷] .

«هر کس کار شایسته‏اى انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالى که مؤمن است، او را به حیاتى پاک زنده مى‏داریم؛ و پاداش آنها را به بهترین اعمالى که انجام مى‏دادند، خواهیم داد».

۹۰- [شمارى] از ثمره‌ها و فایده‌هاى ایمان به فرشتگان عبارتند از:

اول: علم و شناخت بزرگى و عظمت آفریننده آن‌ها و قدرت و پادشاهى او سبحانه.

دوم: شکر و سپاس بارى‌تعالى به خاطر عنایت بر بندگان و سرپرستى آن‌ها؛ چنان‌که این فرشتگان را موکل کرده تا از آن‌ها حفاظت و نگهدارى کنند و اعمال و کردارشان را بنویسند و نیز فایده‌هاى دیگر.

سوم: محبت و دوستى فرشتگان بسبب عبادتى را که به طور کامل انجام داده‌اند و بسبب استغفارشان براى مؤمنان.

۹۱- از ثمره‌ها و فایده‌هاى ایمان به کتاب‌هاى خدا:

اول: علم و معرفت به رحمت خداوند تبارک و تعالى و عنایت و توجه او به بندگان خود؛ چنان که براى هر قوم و نژادى، کتابى جهت هدایت و راهنمایى آن‌ها فرستاده است.

دوم: آشکار شدن حکمت خداوندى هنگامى‌که راه را براى بندگان روشن و معین فرمود وکتاب‌ها را براى هر امتى ـ آن‌چـه مناسب آن‌هاست ـ فرستاد و آخرینِ این کتاب‌ها قرآن مجید است که مناسب تمام انسان‌ها در هر زمان و مکان تا روز قیامت مى‌باشد.

سوم: سپاس و شکر، از خداوند متعال به خاطر نعمت‌هایش.

۹۲- فواید ایمان به پیامبران:

اول: علم و شناخت رحمت خداوندى و عنایت الهى بر بندگانش؛ زیرا پیامبرانى براى هدایت و راهنمایى آنان فرستاده است.

دوم: شکر و سپاس از خداوند به خاطر این نعمتهاى بزرگ.

سوم: محبت و دوست داشتن پیامبران و احترام و بزرگداشت و مدح و ثناى آنان به آن‌چه شایسته آن هستند؛ زیرا آن رسولان و پیامبران از بهترین بندگان خدا هستند، براى عبادت و تبلیغ پیام خدا و نصیحت بندگان. رسولانى که در برابر آزار و اذیت بندگان، صبر و شکیبایى کردند.

۹۳- از فایده‌هاى ایمان به روز آخرت:

اول: حریص بودن بر طاعت و فرمان بارى‌تعالى از روى رغبت به خاطر پاداش روز قیامت و پرهیز از معصیت و گناه به جهت ترس از کیفر آن روز.

دوم: دلْ خوشىِ و تسلى مؤمن در برابر حرمان از نعمت‌هاى دنیا و امیدوار بودن به نعمت و خوشى‌هاى که در آخرت نصیب وى خواهد شد.

۹۴- از فواید ایمان به قضا و قدر (سرنوشت):

اول: اعتماد به خداوند در انجام هر کار؛ زیرا کار و سبب انجام آن، منوط به قضا و قدر خداوند متعال است.

دوم: راحت روح و جان و اطمینان قلب؛ وقتى انسان بداند که این قضا و قدر خداست و مکروه و شر و بدى حتماً وجود دارد، جان و روح او آسوده خواهد شد و قلب او به قضا و قدر، اطمینان پیدا خواهد کرد. بنابر این هیچ کس زندگى‌اش بهتر و روح و جانش پاک‌تر و اطمینانش قوى‌تر از فردى که ایمان به قضا و قدر دارد، نیست.

سوم: دور کردن غرور و خودپسندى از روح و جان هنگامى رسیدن به آرزو و هدف؛ زیرا آن نعمت از تقدیر و سرنوشت خداست که به دست آوردنش فقط با مُهیا نمودن اسباب خیر ممکن است و پیروزى از جانب خداوند بوده است. در این جا خداى را به خاطر نعمتش شکر و سپاس مى‌گوید و از غرور، خودپسندى و خودبینى، دورى و اجتناب مى‌ورزد.

چهارم: دورى از بى‌تابى و پریشانى در باره نرسیدن به هدف و آرزویى، یا واقع شدن شر و بدى؛ زیرا آن [ناکامى] از قضا و قدر بارى‌تعالى است (کسى‌که مالک آسمان‌ها و زمین است) و آن هم ناگزیر واقع خواهد شد، پس صبر و شکیبایى مى‌کند بر آن سختى‌ها، اجر و پاداش را از خداوند مى‌طلبد. خداوند مى‌فرماید: ﴿مَآ أَصَابَ مِن مُّصِيبَةٖ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَلَا فِيٓ أَنفُسِكُمۡ إِلَّا فِي كِتَٰبٖ مِّن قَبۡلِ أَن نَّبۡرَأَهَآۚ إِنَّ ذَٰلِكَ عَلَى ٱللَّهِ يَسِيرٞ ٢٢ لِّكَيۡلَا تَأۡسَوۡاْ عَلَىٰ مَا فَاتَكُمۡ وَلَا تَفۡرَحُواْ بِمَآ ءَاتَىٰكُمۡۗ وَٱللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخۡتَالٖ فَخُورٍ ٢٣ [الحدید: ۲۲-۲۳] .

«هیچ مصیبتى در زمین (مانند: قحط باران، ضعف گیاهان، نقص میوه‏ها)، و نه در وجود شما (مانند: آفتها، بیماری‌ها، رنج‌ها، فقر) روى نمى‏دهد مگر اینکه همه آنها قبل از آنکه آن(زمین، مصیبت، مردم) را بیافرینیم در لوح محفوظ ثبت است؛ و این امر براى خدا آسان است! این بخاطر آن است که براى آنچه (از دنیا) از دست داده‏اید تاسف نخورید، و به آنچه به شما داده است دلبسته و شادمان نباشید؛ و خداوند هیچ متکبر فخرفروشى را دوست ندارد!».

در پایان، از خداى‌تعالى مى‌خواهیم تا ما را بر این عقیده، ثابت و استوار گرداند، و ثمره آنرا به ما برساند، و از فضل خود بر ما زیاد فرماید، و قلب ما را بعد از هدایت منحرف نگرداند، و از رحمت خود به ما عطا فرماید.

والحمد لله رب العالمین، وصلى الله وسلم على نبینا محمد وعلى آله وأصحابه والتابعین لهم بإحسان.

بقلم مؤلف:

محمد بن صالح العثیمین

۳۰/شوال/۱۴۰۴هـ. ق