ایمان به فرشتگان و تاثیر آن در زندگی امت اسلام
تأليف:
دکتر صالح بن فوزان الفوزان
عضو هیئت کبار علماء
و عضو کمیسیون فتوی در عربستان سعودی
مترجم:
اسحاق دبیری
جهان فرشتگان غیر از جهان انس و جن مىباشد، جهان پاکی و خوشی و صفا است، و آنها مخلوقاتی با تقوی هستند، خدا را به حق عبادت مىکنند، و آنچه به آنها امر شود انجام مىدهند و به هیچ وجه مصعیت خدا را نمىکنند.
ایمان به فرشتگان یکی از اصول ایمان به خداست، و ایمان بنده کامل نمىشود مگر با ایمان آوردن به فرشتگان خدا، بارى تعالی مىفرماید:
﴿ءَامَنَ ٱلرَّسُولُ بِمَآ أُنزِلَ إِلَيۡهِ مِن رَّبِّهِۦ وَٱلۡمُؤۡمِنُونَۚ كُلٌّ ءَامَنَ بِٱللَّهِ وَمَلَٰٓئِكَتِهِۦ وَكُتُبِهِۦ وَرُسُلِهِۦ﴾ [البقرة: ۲۸۵].
«رسول(خدا) به آنچه از(سوی) پروردگارش بر او فرو فرستاده شده، ایمان آورده است و مؤمنان(هم)، هریک به خداوند و فرشتگانش و کتابهایش و فرستادگانش ایمان آوردند».
ایمان داشتن به فرشتگان مترتب بر چند چیز خواهد بود: تصدیق کردن بوجود آنها، مقام و منزلت آنها، اینکه آنها مانند انس و جن از بندگان و مخلوقات خدایند، اینکه هیچ عملی نمىتوانند انجام دهند مگر بفرمان خدا، به هیچ وجه بخدا شرک نمىآورند، عرش با عظمت خدا را حمل مىکنند، بزرگترین و عظیمترین سربازان خدایند، وغیر از اینها.
و ما این کتاب مهم که از جهان فرشتگان سخن مىگوید ترجمه کردیم تا از زندگى پربار آنها با خبر شده برایمان سرمشقی در پیروی از اسلام پاک از هر شائبه شود.
الحمد لله رب العالـمين وصلى الله وسلم على نبينا محمد وعلى آله وصحبه أجمعين.
أما بعد:
در حقیقت ایمان مسئله ای بسیار بزرگ است، زیرا اسـاس و بنیانی است که سعادت دنیا و آخرت بر آن بنیاد نهاده شده است و از بزرگترین مراتب دین است.
هنگامیکه جبریل ج در حضور صحابه نزد حضرت رسول اکرم ج آمد و در مورد اسلام و ایمان و احسان پرسید، گفت ای محمد! در مورد اسلام به من بگو، رسول اکرم ج فرمود: «الإِسْلاَمُ أَنْ تَشْهَدَ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ وَأَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللَّهِ وَتُقِيمَ الصَّلاَةَ وَتُؤْتِىَ الزَّكَاةَ وَتَصُومَ رَمَضَانَ وَتَحُجَّ الْبَيْتَ إِنِ اسْتَطَعْتَ إِلَيْهِ سَبِيلاً». [ابن خزيمه ودارقطنى]. «اسلام عبارتست از: گواهی دهی و یقین نمائی که معبودی بحق جز خدای یکتا نیست، و محمد فرستاده خداست، و نماز را بر پا داری، و زکات بدهی، و ماه مبارک رمضان را روزه بگیری، و به حج خانه خدا بروی اگر توانائی راه آنرا از قبیل توشه و سواری و غیره داری».
پس آنحضرت ج اسلام را به انجام ارکان پنجگانه فوق تفسیر نمود، جبریل در جـواب گفت: راست گفتی. پس: در مورد ایمان به من بگو. حضرت رسول ج فرمود: ایمان عبارت است از این که: به یگانگی خداوند ـ در ذات و صفات و أفعالش ـ و به فرشتگان، و کتابهای خدا ـ که بر پیامبران نازل شده است ـ و پیغمبران خدا ـ که برای راهنمائی بشر آنان را فرستاده است ـ و روز قیامت ـ و آنچه مشتمل است بر آن از جزای اعمال و زندگی پس از مرگ و حساب و بهشت و دوزخ ـ و سرنوشت یعنی تقدیر به خیر و شر همگی اینها ایمان بیاوری. پس آنحضرت ج ایمان را به تصدیق به ارکان ششگانه بالا تفسیر نمود، جبریل گفت: در مورد احسان به من بگو. آن حضرت فرمودند: نکوکاری عبارت است از این که: طوری خدا را عبادت و بندگی کنی که گویا خدا را مىبینی، و اگر تو خـدا را نمىبینی این یقین را داشته باش که خدا تو را مىبیند.
آنحضرت ج بیان کرد که نکوکاری فقط یک رکن دارد و آن اینکه خدا را بگونه ای عبادت کنی که او را مىبینی، و اگر تو او را نمىبینی او تو را مىبیند.
پس اینها مراتب سه گانه دین است: اسلام، ایمان، و نیکوکاری، هر مرتبه ای از مراتب آن رکنی دارد، و رکن هر چیز ستون آن چیز است که بر آن ایستاده و پا برجاست، و رکن خانه ستونی است که خانه بر آن بنا شده است.
پس ایمان بر شش رکن و ستون استوار است، که اگر یکی از ارکان آن سقوط کند انسان مؤمن نخواهد بود زیرا یکی از ارکان و ستونهای آنرا از دست داده است.
پس ایمان فقط بر ارکانش استوار است، چنانکه ساختمان بجز بر ارکان و ستونهای خودش ثابت و استوار نخواهد شد.
و این ارکان ششگانه در قرآن ذکر شده است، گاهی ارکان ششگانه یکجا در قرآن ذکر شده است، و گاهی بعضی از آنها فقط ذکر شده است، چنانکه بارى تعالی مىفرماید: ﴿وَلَٰكِنَّ ٱلۡبِرَّ مَنۡ ءَامَنَ بِٱللَّهِ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ وَٱلۡمَلَٰٓئِكَةِ وَٱلۡكِتَٰبِ﴾ [البقرة: ۱٧٧]. «بلکه نیکوکار کسی است که به خدا و روز قیامت و فرشتگان و کتاب و پیامبران ایمان آورد».
در این آیه خدا پنج رکن از ارکان ایمان را ذکر نموده است.
و همچنین خداونـد مىفرماید: ﴿ءَامَنَ ٱلرَّسُولُ بِمَآ أُنزِلَ إِلَيۡهِ مِن رَّبِّهِۦ وَٱلۡمُؤۡمِنُونَۚ كُلٌّ ءَامَنَ بِٱللَّهِ وَمَلَٰٓئِكَتِهِۦ وَكُتُبِهِۦ وَرُسُلِهِۦ لَا نُفَرِّقُ بَيۡنَ أَحَدٖ مِّن رُّسُلِهِۦ﴾ [البقرة: ۲۸۵]. «رسول(خدا) به آنچه از(سوی) پروردگارش بر او فرو فرستاده شده، ایمان آورده است و مؤمنان(هم). هر یک به خداوند و فرشتگانش و کتابهایش و فرستادگانش ایمان آوردهاند (وگفتند:) میان هیچ یک از فرستادگانش فرق نمىگذاریم».
در آیه کریمه گذشته چهار رکن از ارکان ایمان ذکر شده است.
و گاهی بارى تعالی دو رکن آن را بیان مىرماید و آنهم: ایمان به خدا و روز رستاخیز، چنانکه مىفرماید: ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَٱلَّذِينَ هَادُواْ وَٱلنَّصَٰرَىٰ وَٱلصَّٰبِِٔينَ مَنۡ ءَامَنَ بِٱللَّهِ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ﴾ [البقرة: ۶۲]. «به راستی کسانی از مؤمنان و یهودیان و ترسایان و صابئین که به خدا و روز قیامت ایمان آوردند».
اما ایمان به سرنوشت و تقدیر را خداوند در دو آیه ذکر نموده است: ﴿إِنَّا كُلَّ شَيۡءٍ خَلَقۡنَٰهُ بِقَدَرٖ ٤٩﴾ [القمر: ۴٩] «ما هر چیز را که آفریدیم به قدر و اندازه و از روی تقدیر بود».
و ﴿وَخَلَقَ كُلَّ شَيۡءٖ فَقَدَّرَهُۥ تَقۡدِيرٗا﴾ [الفرقان: ۲]. «همه چیز را آفریده است، آنگاه چنانکه مىباید آنها را به اندازه مقرر کرده است».
مطلب مورد بحث ما در اینجا ایمان به فرشتگان است که یکی از ارکان ششگانه ایمان مىباشد و معنی آن: تصدیق به وجود آنها و تصدیق به اعمال و کردار آنهاست که در دنیا و آخرت انجام مىدهند. و فرشتگان خلقی از مخلوقات خدایند، خداوند آنانرا برای عبادت خودش و انجام دستورهایش در دنیای هستی آفریده است، آنان را برای إجرای دستورات خود مىفرستد، و آنان مخلوقاتی از عالم غیب هستند که ما آنها را با چشم مشاهده نمىکنیم، لیکن به آنها ایمان قطعی داریم که هیچ شک و تردیدی در آن راه ندارد، زیرا خداوند و رسول الله ج از آنها بطور قطعی خبر دادهاند تا ما بطور یقین به آنها ایمان آوریم.
فرشتگان از نور آفریده شدهاند چنانکه در حدیث آمده که خـداوند سبحانه فرشتگان را از نور و ابلیس را از آتش و بنى آدم را از گِل آفریده است.
فرشتگان خلقی از مخلوقات خدا از عالم غیب هستند و هیچ کس غیر از خدا تعداد و چگونگی آنانرا نمىداند.
بعضی از صفات فرشتگان عبارتند از:
أولاً: آنها بزرگترین و عظیمترین سربازان خدایند.
﴿وَلِلَّهِ جُنُودُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ﴾ [الفتح: ۴]
«سپاههای آسمانها و زمین از آن خداوند است».
و هنگامیکه خداوند صحبت از نگهبانان جهنم مىکند مىفرماید:
﴿عَلَيۡهَا تِسۡعَةَ عَشَرَ ٣٠﴾ [المدثر: ۳۰]
«بر آن نوزده (نگهبان) گمارده شدهاند».
و مىفرماید:
﴿وَمَا جَعَلۡنَآ أَصۡحَٰبَ ٱلنَّارِ إِلَّا مَلَٰٓئِكَةٗۖ وَمَا جَعَلۡنَا عِدَّتَهُمۡ إِلَّا فِتۡنَةٗ لِّلَّذِينَ كَفَرُواْ﴾ [المدثر: ۳۱].
«و جز فرشتگان را موکلانِ آتش(دوزخ) نساخته ایم. و شمارِ آنان را برای کافران جز آزمون قرار ندادهایم».
و اصحاب جهنم: نگهبانان آتش هستند، یعنی در جهنم نوزده فرشته بر آتش پاسبانی مىدهند، و آنرا روشن کرده امور آن را بدست دارند.
یکی از کفار وقتی تعداد نگهبانان آتش را شنید ـ بخیال او که تعدادشان کم است ـ گفت: من بر آنها چنین و چنان مىکنم، یعنی وقتی داخل جهنم شدم با آنها جنگ کرده بر آنان غلبه مىکنم و از آتش بیرون مىآیم، آنهم از باب مسخره و استهزاء این سخنان را گفت. بارى تعالی در جواب وی فرمود: ﴿وَمَا جَعَلۡنَآ أَصۡحَٰبَ ٱلنَّارِ إِلَّا مَلَٰٓئِكَةٗ﴾ [المدثر: ۳۱]. «وجز فرشتگان را موکلانِ آتش(دوزخ) نساختهایم».
یعنی آنها از بشر نیستند بلکه فرشتهاند.
اگر این شخص با خود مىگوید که من قدرتمند و شجاع هستم و جلوی چندین نفر از بشر مقاومت مىکنم، نمىتواند مقابل یکی از فرشتگان بایستد.
بارى تعالی مىفرماید: ﴿وَمَا جَعَلۡنَآ أَصۡحَٰبَ ٱلنَّارِ إِلَّا مَلَٰٓئِكَةٗ﴾ [المدثر: ۳۱]. «ما پاسبانان جهنم را قرار ندادیم مگر فرشتگان».
یعنی آنان را از جن و إنس قرار نداده است.
و مىفرماید:
﴿وَمَا جَعَلۡنَآ أَصۡحَٰبَ ٱلنَّارِ إِلَّا مَلَٰٓئِكَةٗۖ وَمَا جَعَلۡنَا عِدَّتَهُمۡ إِلَّا فِتۡنَةٗ لِّلَّذِينَ كَفَرُواْ لِيَسۡتَيۡقِنَ ٱلَّذِينَ أُوتُواْ ٱلۡكِتَٰبَ وَيَزۡدَادَ ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِيمَٰنٗا وَلَا يَرۡتَابَ ٱلَّذِينَ أُوتُواْ ٱلۡكِتَٰبَ﴾ [المدثر: ۳۱].
«و جز فرشتگان را موکلانِ آتشِ(دوزخ) نساختهایم. و شمارِ آنان را برای کافران جز آزمون قرار ندادهایم. تا اهل کتاب یقین حاصل کنند. و تا مؤمنان مؤمنتر شوند، و تا اهل کتاب و مؤمنان شک نکنند».
و مىفرماید: ﴿وَلِيَقُولَ ٱلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٞ﴾ یعنی کفار ﴿مَاذَآ أَرَادَ ٱللَّهُ بِهَٰذَا مَثَلٗا﴾ [المدثر: ۳۱]. «و بىمار دلان و کافران نگویند: خداوند به ایم مثل چه خواسته است؟».
پس آنان تهمت زده و تعداد فرشتگان را کم مىدانند و مىگویند: چگونه این آتش بزرگ که در آن تمامی مخلوقات خداست فقط نوزده فرشته بر آن پاسبانی مىدهد؟
بارى تعالی در جواب مىفرماید: ﴿وَمَا جَعَلۡنَا عِدَّتَهُمۡ إِلَّا فِتۡنَةٗ لِّلَّذِينَ كَفَرُو﴾ [المدثر: ۳۱]. «و شمارِ آنان را برای کافران جز آزمون قرار ندادهایم».
پس هیچ کس بزرگی فرشتـگان و آنچه در زمین و آسمان از نگهبانان و پاسبانان است، غیر از خدا کسی دیگر نمىداند نه کفار و نه غیر از کفار.
دوم: خلقت فرشتگان خلقتی عظیم و بزرگ است چنانکه خداوند مىفرماید: ﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ فَاطِرِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ جَاعِلِ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةِ رُسُلًا أُوْلِيٓ أَجۡنِحَةٖ مَّثۡنَىٰ وَثُلَٰثَ وَرُبَٰعَ﴾ [فاطر: ۱]. «ستایش خدای راست، پدید آورنده آسمانها و زمین، (کسى که) فرشتگان را پیام آورانِ دارای بالهای دوگانه و سهگانه و چهارگانه گرداند».
یعنی بعضی از فرشتگان دو بال دارد، و بعضی دیـگر سه و یا چهار بال دارد، و بعضی از آنها بالهای بیشتری دارند.
چنانکه رسـول الله ج جبریل را دید که ششصد بال داشت و هر بال آن افق را پوشانیده بود.
این یک فرشته از فرشتگان است که خداوند آنرا قوی قدرتمند توصیف نموده، چنانکه مىفرماید: ﴿عَلَّمَهُۥ شَدِيدُ ٱلۡقُوَىٰ ٥﴾ [النجم: ۵]. «او را (فرشته) بس توانمند آموزش دادهاست».
و مىفرماید: ﴿ذُو مِرَّةٖ فَٱسۡتَوَىٰ ٦﴾ [النجم: ۶].
«(فرشتهای) نیرومند. آنگاه (فرارویش) راست و درست ایستاد»، یعنی قوی و خوش اندام مىباشد.
سوم: فرشتگان به إجازه خداوند قدرتمند هستند و دلیل بر توانائی و قدرتمندی آنان این است که اگر خداوند به یکی از آنان فرمان دهد در جهان فریاد مىکشد و تمامی خلق هلاک مىشوند، چنانکه بر قوم ثمود چنین آمد و بوسیله فریاد فرشته همه هلاک شدند. جبریل فریادی بر آنان زد چنانکه بارى تعالی مىفرماید: ﴿إِنَّآ أَرۡسَلۡنَا عَلَيۡهِمۡ صَيۡحَةٗ وَٰحِدَةٗ فَكَانُواْ كَهَشِيمِ ٱلۡمُحۡتَظِرِ ٣١﴾ القمر: ۳۱]. «بىگمان ما بانگ مرگباری بر آنان فرستادیم، در نتیجه مانند خاشاکی شدند که از سایه بانْ ساز بازماند».
پس قلبهاىشان از درونشان کنده شد و مردند و خاشاکی بیش از آنها باقی نماند.
عادت بادیه نشینان عرب این بود که اگر به جائی کوچ مىکردند در آنجا هیزم جمع کرده و از آن آغل (حصاری) برای گوسفندان و حیوانات خود درست مىکردند تا از حیوانات دیگر محفوظ بمانند، و این هیزم خشک شده و تبدیل به خس و خاشاک مىشد.
پس قوم ثمود با وجود قدرت و توانائی و نیروی زیادی که از آن برخوردار بودند بر أثر شنیدن آواز هولناک یکی از فرشتگان مانند این هیزمهای خشک به خس و خاشاک تبدیل شدند.
و این جبریل ÷ بود که خداوند به او فرمان داد تا قریههای قوم لوط که هفت دهکده بـود و در آن بشر و ساختمانها و توشه و حیـوانات خیلی زیادی وجود داشت آنان را بر طرف بال خود حمل نماید و بالا برد تا اینکه فرشتگانی که در آسمان بودند صدای سگها و أذان خروسهای آنان را شنیدند، سپس آنان را از آنجا وارونه کرده به زمین انداخت، و این نمونه ای از قدرت و قوت فرشتگان علیهم السلام مىباشد.
إسرافیل مأمور به دمیدن در صور است و آنهم شاخ و شیپوری است که ارواح بنى آدم از اول تا آخر آنها در آن جمع شده است سپس إسرافیل÷ یکبار در آن مىدمد و تمامی ارواح بنى آدم از آن شیپور پرواز کرده به اجساد و بدن آنها داخل مىشود و این دمیدن بعثت یعنی برخاستن مىباشد و قبل از این دمیدن، دمیدن بى هوشی است، و با این دمیدن هر چه در دنیا بین زمین و آسمان است از بین مىرود، و مىمیرد بجز آنچه خدا بخواهد.
خداوند مىفرماید: ﴿وَنُفِخَ فِي ٱلصُّورِ فَصَعِقَ مَن فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَن فِي ٱلۡأَرۡضِ إِلَّا مَن شَآءَ ٱللَّهُ﴾ [الزمر: ۶۸]. «و در (صور) دمیده شود، آنگاه آسمانیان و زمینیان (همگی) بمیرند. مگر کسى که خداوند خواسته است».
سپس بار دیگر در آن شیپور دمیده شد و آن دمیدن زنده شدن است: ﴿فَإِذَا هُمۡ قِيَامٞ يَنظُرُونَ﴾ [الزمر: ۶۸]. «آنگاه است که آنان ایستادگانی خواهند بود که مىنگرند».
این یکی از فرشتگان خداوند است، و این یکی از کارهای اوست که خداوند به او فرمان مىدهد.
پس فرشتگان مخلوق بزرگی از مخلوقات خدایند، و آنان را برای عبادت خود و انجام دستورات خود آفریده است.
خداوند مىفرماید: ﴿لَا يَسۡبِقُونَهُۥ بِٱلۡقَوۡلِ وَهُم بِأَمۡرِهِۦ يَعۡمَلُونَ ٢٧ يَعۡلَمُ مَا بَيۡنَ أَيۡدِيهِمۡ وَمَا خَلۡفَهُمۡ وَلَا يَشۡفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ٱرۡتَضَىٰ وَهُم مِّنۡ خَشۡيَتِهِۦ مُشۡفِقُونَ ٢٨ ۞وَمَن يَقُلۡ مِنۡهُمۡ إِنِّيٓ إِلَٰهٞ مِّن دُونِهِۦ فَذَٰلِكَ نَجۡزِيهِ جَهَنَّمَۚ كَذَٰلِكَ نَجۡزِي ٱلظَّٰلِمِينَ ٢٩﴾ [الأنبیاء: ۲۶ – ۲۸]. «بلکه (آن فرشتگان) بندگان گرامىاند. در هیچ سخنی بر او پیشی نمىگیرند، و آنان به فرمان او کار مىکنند. آینده و گذشته آنان را مىداند و شفاعت نمىکنند مگر برای کسى که (خداوند) بپسندد و آنان از بیم او در هراسند».
و این توصیفی برای فرشتگان است.
فرشتگان کارهائی دارند و هر یک از آنها مکلّف به عمل معینی هستند و هیچ تأخیری در انجام آن کار را نمىکنند، بلکه فوراً آنرا انجام داده و خداوند را نافرمانی نمىکنند.
خداوند مىفرماید: ﴿عَلَيۡهَا مَلَٰٓئِكَةٌ غِلَاظٞ شِدَادٞ لَّا يَعۡصُونَ ٱللَّهَ مَآ أَمَرَهُمۡ وَيَفۡعَلُونَ مَا يُؤۡمَرُونَ﴾ [التحریم: ۶]. «بر آنان فرشتگان درشتخو و سخت رو (گماردهاند) که خداوند را در آنچه به آنان فرمان دهد، نافرمانی نکنند. و آنچه را که فرمان مىیابند، انجام مىدهند».
أولاً: فرشتگانی هستند که مأمور جهنمند و نام آنان نگهبان است، و موکل به آتش و تعذیب جهنمیان مىباشند.
دوم: فرشتگانی هستند که مأمور به حمل عرش خداوند سبحانه و تعالی مىباشند، چنانکه خداوند مىفرماید: ﴿ٱلَّذِينَ يَحۡمِلُونَ ٱلۡعَرۡشَ وَمَنۡ حَوۡلَهُۥ يُسَبِّحُونَ بِحَمۡدِ رَبِّهِمۡ وَيُؤۡمِنُونَ بِهِۦ وَيَسۡتَغۡفِرُونَ لِلَّذِينَ ءَامَنُواْۖ رَبَّنَا وَسِعۡتَ كُلَّ شَيۡءٖ رَّحۡمَةٗ وَعِلۡمٗا فَٱغۡفِرۡ لِلَّذِينَ تَابُواْ﴾ [غافر: ٧]. «کسانى که عرش را حمل مىکنند و آنان که پیرامون آن (عرش) هستند با ستایش پروردگارشان تسبیح مىگویند و به او ایمان دارند و برای مؤمنان آمرزش مىخـواهنـد(مى گویند:) پروردگارا، بخشایش و دانش تـو همه چیـز را فراگرفته است. پس آنان را که توبه کردهاند، بیامرز».
و همچنین مىفـرماید: ﴿وَيَحۡمِلُ عَرۡشَ رَبِّكَ فَوۡقَهُمۡ يَوۡمَئِذٖ ثَمَٰنِيَةٞ﴾ [الحاقه: ۱٧]. «و آن روز هشت (تن از فرشتگان) عرشِ پروردگارا را بر فرازشان بر مىدارند».
حمل کنندگان عرش چهار فرشتهاند و روز قیامت تعداد آنان زیاد شده به هشت فرشته مىرسند.
و عرش خداوند از بزرگترین مخلوقات خداست که روز قیامت هشت فرشته آنرا حمل مىکنند.
و این بر قدرت و توانائی فرشتگان دلالت دارد، زیرا آنان این عرش بزرگ را که از بزرگترین مخلوقات خدا است بر دوش خود حمل مىکنند.
سوم: و تعدادی از فرشتگان مأمور وحی هستند چنانکه خداوند مىفرماید: ﴿يُنَزِّلُ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةَ بِٱلرُّوحِ مِنۡ أَمۡرِهِۦ عَلَىٰ مَن يَشَآءُ مِنۡ عِبَادِهِۦٓ أَنۡ أَنذِرُوٓاْ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّآ أَنَا۠ فَٱتَّقُونِ ٢﴾ [النحل: ۲]. «به اراده خویش فرشتگان را با وحی بر هرکس از بندگانش که بخواهد، نازل مىکند (با این پیام) که: هشدار دهید: هیچ معبودِ (حقی) جز من نیست، پس از من پروا بدارید».
که از جمله معانی آنها چنین است:
روح بمعنی: وحی، و آنرا روح نامیدهاند زیرا قلبها را زنده مىکند چنانکه باران زمین را زنده مىکند، و چنانکه روح و جان آفریده شده بدن حیوانات را زنده مىکند.
روح بمعنی: قرآن، خداوند سبحانه مىفرماید: ﴿وَكَذَٰلِكَ أَوۡحَيۡنَآ إِلَيۡكَ رُوحٗا مِّنۡ أَمۡرِنَا﴾ [الشوری: ۵۲]. «و همچنین (قرآن را به مثابه) روحی از کلام خود به تو وحی کردیم».
در این آیه روح بمعنی قرآن است، زیرا بوسیله قرآن دلهای اهل ایمان زنده مىشود، همانطوریکه زمین با باران زنده مىشود دلهای مؤمنان با قرآن زنده مىشود.
و روح بمعنی: جبریل است، و او بزرگترین و بهترین و شرافتمندترین فرشتگان است که قرآن را از نزد خداوند ﻷ بر محمد ج نازل فرموده است.
خـداوند جـل شأنـه مىفرماید: ﴿نَزَلَ بِهِ ٱلرُّوحُ ٱلۡأَمِينُ ١٩٣ عَلَىٰ قَلۡبِكَ لِتَكُونَ مِنَ ٱلۡمُنذِرِينَ ١٩٤ بِلِسَانٍ عَرَبِيّٖ مُّبِينٖ ١٩٥﴾ [الشعراء: ۱٩۳ – ۱٩۵]. «روح الأمین آن را فرود آورده است. بر دلِ تو تا از هشداردهندگان باشی. به زبان عربی روشن».
پس جبریل ج قرآن را بر قلب پیامبر ج نازل کرد و پیامبر ج آنرا بر أمت خود تبلیغ فرمود.
خداوند تعالی در آیه دیگر مىفرماید: ﴿قُلۡ نَزَّلَهُۥ رُوحُ ٱلۡقُدُسِ مِن رَّبِّكَ﴾ [النحل: ۱۰۲]. «بگو ای رسول خدا که: روح پاک یعنی جبریل قرآن را از نزد پروردگارت فرود آورد».
یعنی جبریل روح القدس است.
خداوند جبریل را به صفتهای عظیم وبزرگی توصیف فرموده: و مىفرماید: ﴿فَلَآ أُقۡسِمُ بِٱلۡخُنَّسِ ١٥ ٱلۡجَوَارِ ٱلۡكُنَّسِ ١٦ وَٱلَّيۡلِ إِذَا عَسۡعَسَ ١٧ وَٱلصُّبۡحِ إِذَا تَنَفَّسَ ١٨ إِنَّهُۥ لَقَوۡلُ رَسُولٖ كَرِيمٖ ١٩ ذِي قُوَّةٍ عِندَ ذِي ٱلۡعَرۡشِ مَكِينٖ ٢٠ مُّطَاعٖ ثَمَّ أَمِينٖ ٢١﴾ [التکویر: ۱۵ – ۲۱]. «پس سوگند مىخورم به ستارگان باز گردنده. (ستارگانِ) سیارِ نهان شونده. و به شب چون بازگردد. و به صبح چون بدمد. بى گمان آن برخوانده فرستاده ای بزرگوار است. توانمند به نزد صاحبِ عرش، صاحب منزلت. فرمانبرداری شده در آنجا. امین».
صفت أول: قدرت.
چنانکه خداوند مىفرماید: ﴿ذِي قُوَّةٍ عِندَ ذِي ٱلۡعَرۡشِ مَكِينٖ ٢٠﴾ [التکویر: ۲۰]. «توانمند به نزد صاحبِ عرش»، ﴿ذِي ٱلۡعَرۡشِ﴾ «صاحب عرش»، ﴿ذِي قُوَّةٍ﴾ «فرشتۀ توانمند». این صفت جبریل است.
صفت دوم: منزلت ﴿مَكِينٖ﴾ «نزد پروردگار صاحب عرش دارای منزلت و مکانت است».
یعنی صاحب منزلت و مکانت نزد خداوند که کسی غیر از او به چنین مقام و منزلتی نمىرسد.
صفت سوم: طاعت «مُطَاعٍ». «در بین فرشتگان فرمانروا (فرمانده) است». تمامی فرشتگان به أمر و فرمان خداوند از جبریل اطاعت مىکنند.
صفت چهارم: أمانت «أمين».
«در حمل قـرآن و تبلیغ آن به رسول الله ج و آنچه به او أمر شود امین است».
یعنی بر وحی أمین است، هیچ چیزی از آنرا کم و زیاد نمىکند بلکه آنرا همچنانکه خداوند نازل کرده مىرساند.
محمد ج جبریل را مشاهده نمود: خداوند مىفرماید: ﴿وَمَا صَاحِبُكُم بِمَجۡنُونٖ ٢٢﴾ [التکویر: ۲۲]. «دوست و هم صحبت شما که در میان شما بزرگ شده و او را شناخته و ستودهاید (رسول اکرم ج) دیوانه نیست و هرگز امکان دیوانگی برای او نیست».
چنانکه کفار مىگفتند: محمد ج دیوانه است.
﴿وَلَقَدۡ رَءَاهُ بِٱلۡأُفُقِ ٱلۡمُبِينِ ٢٣﴾ [التکویر: ۲۳]. «به راستی (او) آن (فرشته) را در کرانه آشکارِ آسمان دید».
محمد ج دو بار جبریل÷ج را در أفق مشاهده کرد.
بار أول در بطحاء مکه (یکی از محلههای شهر مکه)، وقتی سر خود را بلند کرد او را در أبرهای آسمان دید که ششصد بال دارد و هر بالی أفق را پوشانیده است.
بار دوم: خداوند مىفرماید: ﴿وَلَقَدۡ رَءَاهُ نَزۡلَةً أُخۡرَىٰ ١٣ عِندَ سِدۡرَةِ ٱلۡمُنتَهَىٰ١٤﴾ [النجم: ۱۳ – ۱۴]. «و به راستی او را باری دیگر دیده بود. در نزدِ سدرة المنتهی(یعنی جبریل را) رسـول مشاهده کرد».
(و آن در محلی است که منتهی و آخر عروج به آسمان است و فرشتگان و أرواح شهداء و پرهیزکاران از آن بالاتر نروند).
رسول الله ج در شب معراج در آسمان چنانکه خداوند جبریل را آفریده او را دید.
آنچه گذشت بعضی از صفات جبریل ج بود.
خداوند مىفرماید: ﴿إِنَّهُۥ لَقَوۡلُ رَسُولٖ كَرِيمٖ ٤٠﴾ [الحاقه: ۴۰]. «قرآن کلام خدا گفتار پیغمبری بزرگوار است».
یعنی قرآن کلام خداوند سبحانه و تعالی است ولی در اینجا به جبریل منسوب داده شده زیرا او به محمد ج رسانیده است، پس او مبلغی از طرف خداوند است وآنرا به پیغمبر اکرم ج رسانیده و آن کلام خداوند مىباشد.
و سخن به کسی إضافه مىشود که در آغاز آنرا گفته باشد، نه کسى که آنرا به کسی دیگر إبلاغ کند، ولی اینجا به جبریل منسوب شده چون وی إبلاغ کننده است.
چهارم: فرشتگانی هستند که مأمورند به اعمال و کردار دیگرند مانند:
۱- میکائیل مأمور است به نزول باران از آسمان که آنرا سوق مىدهد در حالیکه خداوند سبحانه به او فرمان داده است.
۲- إسرافیل که مأمور به دمیدن در شیپور است وقتی خداى تعالی بخواهد مردم را از قبرهایشان برانگیزد و جسدها از قبرها مىرویند و کامل مىشوند و چیزی بجز روح باقی نمىماند، در این وقت إسرافیل به فرمان خداوند در شیپور مىدمد و أرواح به أجسادی داخل مىشود که از قبرها روئیده بود و بلند شده بودند، سپس به جائی که خداوند به آنان فرمان داده مىروند.
خداوند تعالی مىفرماید: ﴿يَوۡمَ يَخۡرُجُونَ مِنَ ٱلۡأَجۡدَاثِ سِرَاعٗا كَأَنَّهُمۡ إِلَىٰ نُصُبٖ يُوفِضُونَ ٤٣﴾ [المعارج: ۴۳]. «روزی که از گورها شتابان بیرون آیند که گوئی آنان به سوی نشانه (بتهائى که مىپرستیدند) مىدوند».
همچنان بارى تعالی مىفرماید: ﴿خُشَّعًا أَبۡصَٰرُهُمۡ يَخۡرُجُونَ مِنَ ٱلۡأَجۡدَاثِ كَأَنَّهُمۡ جَرَادٞ مُّنتَشِرٞ ٧ مُّهۡطِعِينَ إِلَى ٱلدَّاعِۖ يَقُولُ ٱلۡكَٰفِرُونَ هَٰذَا يَوۡمٌ عَسِرٞ٨﴾ [القمر: ٧ – ۸].«در حالی که دیدگانشان فرو هشته باشد.از گورها چنان بیرون میآیند که گویی آنان ملخهای پراکندهاند».
این سه فرشته مأمور زندگی و حیات هستند پس: جبریل مأمور وحی است که با آن قلبها زنده میشود، و میکائیل مأمور باران است که زمین را بعد از مردن زنده مىکند، و إسرافیل مأمور دمیدن در صور (شیپور) است که أجساد را از قبرها زنده مىکند. به همین خاطر رسول اکرم ج در نماز شب وقتی در شب برای خواندن نماز بلند مىشد بعد از تکبیر تحریمه چنین مىگفت: «اللَّهُمَّ رَبَّ جِبْرِيلَ وَمِيكَائِيلَ وَإِسْرَافِيلَ فَاطِرَ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضِ» [مسلم]. «خدایا، ای پروردگار جبریل و میکائیل، آفریننده آسمانها و زمین، تا آخر این دعاء». پس اینها عظیمترین فرشتگان هستند بخاطر بزرگی مأموریت آنها.
پنجم: فرشتگانی هستند که مأمورند به نطفه در شکم مادر چنانکه در حدیث عبدالله بن مسعود آمده که گفت: «حدثنا رسول الله جوهو الصَّادِقُ الْمَصْدُوق: إنَّ أحَدَكُمْ يُجْمَعُ خَلْقُهُ في بَطْنِ أُمِّهِ أربَعِينَ يَوماً نُطْفَةً، ثُمَّ يَكُونُ عَلَقَةً مِثْلَ ذلِكَ، ثُمَّ يَكُونُ مُضْغَةً مِثْلَ ذلِكَ، ثُمَّ يُرْسَلُ المَلَكُ، فَيَنْفُخُ فِيهِ الرُّوحَ، وَيُؤْمَرُ بِأرْبَعِ كَلِمَاتٍ: بِكَتْبِ رِزْقِهِ وَأجَلِهِ وَعَمَلِهِ وَشَقِيٌّ أَوْ سَعِيدٌ» [متفق علیه]. «فرستاده خدا ج بما فرمود و اوست پیغمبر راستگو و تصدیق شده: محققاً خلقت یکی از شما در شکم مادرش چنین انجام مىگیرد: چهل روز بحالت نطفه است، پس از آن لخته ای از خون مىشود در چهل روز، پس از آن تکه گوشتی مىشود در چنین مدتی، پس از سه چهل روز(که جمعاً صد و بیست روز خواهد بود) خداوند فرشته ای بسوی او مىفرستد تا در آن روح بدمد، و فرشته مأمور است به نوشتن چهار کلمه: نوشتن روزیش، مدت عمرش، کردارش، و اینکه بدبخت یا نیک بخت است».
خداوند سبحانه و تعالی این فرشته را به این امر مهم و بزرگ به طرف او مىفرستد.
ششم: و فرشتگانی هستند که به قبض و گرفتن روح و جانها مأمورند تا اینکه عمر او پایان یابد، و در اینجا (ملک الموت) فرشته مرگ است، چنانکه خدا مىفرماید: ﴿قُلۡ يَتَوَفَّىٰكُم مَّلَكُ ٱلۡمَوۡتِ﴾ [السجدة: ۱۱]. «بگو: فرشته (مأمورِ) مرگی جانتان را مىستاند».
و فرشته مرگ (ملک الموت) با خود همراهانی دارد، چنانکه خداوند مىفرماید: ﴿حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءَ أَحَدَكُمُ ٱلۡمَوۡتُ تَوَفَّتۡهُ رُسُلُنَا وَهُمۡ لَا يُفَرِّطُونَ ٦١ ثُمَّ رُدُّوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ مَوۡلَىٰهُمُ ٱلۡحَقِّ﴾ [الأنعام: ۶۱ – ۶۲]. «تا وقتی که مرگِ کسی از شما فرا رسد. فرستادگان ما روح او را بگیرند. و آنان کوتاهی نمىکنند. آنگاه به سوی خدا سرور راستینشان بازگردانده شوند».
و مرگ به فرشتگان و به فرشته مرگ (ملک الموت) و به خداوند نسبت داده شده است: ﴿ٱللَّهُ يَتَوَفَّى ٱلۡأَنفُسَ حِينَ مَوۡتِهَا﴾ [الزمر: ۴۲]. «خداوند جانها را به هنگام مرگشان مىستاند».
و اینجا مرگ به خـداوند نسبت داده شده، زیرا او سبحانه به آن أمر فرموده و به فرشتگان نسبت داده شده، زیرا آنان هستند که جان را از بدن جمع کرده تا اینکه به حلقوم برسد و به (ملک الموت) فرشته مرگ نسبت داده شده: ﴿قُلۡ يَتَوَفَّىٰكُم مَّلَكُ ٱلۡمَوۡتِ﴾ [السجدة: ۱۱].
زیرا او روح را قبض مىکند در حالیکه در حلقوم جمع شده است.
هفتم: فرشتگانی هستند که به حفظ و نگهداری اعمال و کردار بنى آدم مأمورند، چنانکه در حدیث آمده: «يَتَعَاقَبُونَ فِيكُمْ مَلاَئِكَةٌ بِاللَّيْلِ وَمَلاَئِكَةٌ بِالنَّهَارِ» [متفق علیه].
فرشتگانی پی در پی بر شما وارد مىشوند، گروهی شب مىآیند و گروهی روز مىآیند. و خداوند مىفرماید: ﴿وَإِنَّ عَلَيۡكُمۡ لَحَٰفِظِينَ ١٠ كِرَامٗا كَٰتِبِينَ ١١ يَعۡلَمُونَ مَا تَفۡعَلُونَ ١٢﴾ [الإنفطار: ۱۰ – ۱۲]. «و بىگمان نگهبانان بر شما گمارده شدهاند. نگارندگانِ گرانقدر. آنچه را که مىکنید مىدانند».
بر هر یک از انسانها دو فرشته مأموریت دارد، یکی بر سمت راست حسنات و نیکىهای او را مىنویسد، و دیگری در سمت چپ او بدیها را مىنویسد، چنانکه خداوند مىفرماید:
﴿إِذۡ يَتَلَقَّى ٱلۡمُتَلَقِّيَانِ عَنِ ٱلۡيَمِينِ وَعَنِ ٱلشِّمَالِ قَعِيدٞ ١٧ مَّا يَلۡفِظُ مِن قَوۡلٍ إِلَّا لَدَيۡهِ رَقِيبٌ عَتِيدٞ ١٨﴾ [ق: ۱٧ – ۱۸]. «وقتی دو فراگیرندهای که در سمت راست و سمتِ چپ نشستهاند، فراگیرند. هیچ سخنی را بر زبان نمىآورد مگر آنکه نزدش نگهبانی آماده(حضور) دارد».
این فرشتگان در سفر و در إقامت با انسان هستند، و در تمامی أحوال، در نماز در سجود با او هستند و او را ترک نمىکنند مگر در بعضی از حالات خاصی مانند قضای حاجت، و آنان گفتار و کردار او را مىنویسند.
و در حدیث وارد است که نیت و قصد آنچه در قلب بنى آدم است، و آنـرا در قلب مىگوید، و آنچه نیت مىکند که آنرا انجام دهد فرشته آنرا مىنویسد.
به همین خاطر انسان اگر نیت نیک نماید ثوابش به او مىرسد، و بر نیت بد نیز مجازات مىشود، زیرا نیت عمل قلبی است.
فرشتـگان مأمورند بر انسان از وقتى که به سن بلوغ برسد تا اینکه از دنیا برود و آنان آنچه در دنیا از نیت و کردار و گفتار انجام داده مىنویسند.
رســول الله ج فرمودنـد: «يَتَعَاقَبُونَ فِيكُمْ مَلاَئِكَةٌ بِاللَّيْلِ وَمَلاَئِكَةٌ بِالنَّهَارِ يَجْتَمِعُونَ فِيْ صَلاَةِ الْعَصْرِ وَفِيْ صَلاَةِ الْفَجْرِ...». [متفق علیه].
فرشتگانی پی در پی بر شما وارد مىشوند، گروهی شب مىآیند و گروهی روز مىآیند، و اینها صبح و عصر با هم یک جا جمع مىشوند. بارى تعالی مىفرماید: ﴿وَقُرۡءَانَ ٱلۡفَجۡرِ﴾ یعنی نماز صبح. و مىفرماید: ﴿إِنَّ قُرۡءَانَ ٱلۡفَجۡرِ كَانَ مَشۡهُودٗا﴾ [الإسراء: ٧۸]. «بى گمان قرآن خواندنِ فجر(نماز صبح) با حضور فرشتگان است».
فرشتگان شب و فرشتگان روز در آن حاضر مىشوند، و به قرآنی که در نماز تلاوت مىشود گوش مىدهند، و در نماز عصر حاضر با هم جمع مىشوند خداوند در حالیکه حال انسانها را از فرشتگان بهتر مىداند از آنها سؤال مىکند: چگونه و در چه حالی بندگانم را ترک کردید؟ آنها مىگویند: آنها را ترک کردیم در حالیکه نماز مىخواندند، و به آنان وارد شدیم در حالی که نماز مىخواندند. یعنى فرشتگان نازل شدند و ما در نماز عصر بودیم، و با ما در نماز حاضر بودند، و بالا رفتند در حالیکه ما در نماز صبح بودیم، و به اینخاطر نماز عصر، نماز وسطی یعنی میانه نامیده شده است که خداوند بر آن تشویق کرده مىفرماید:
﴿حَٰفِظُواْ عَلَى ٱلصَّلَوَٰتِ وَٱلصَّلَوٰةِ ٱلۡوُسۡطَىٰ﴾ [البقرة: ۲۳۸]. «بر(گذاردن) نمازها و(بویژه) نماز میانه (عصر) پایبند باشید».
یعنی نماز عصر زیرا فرشتگان شب و فرشتگان روز در آن حاضر مىشوند.
کجا هستند کسانیکه از نماز صبح تخلف کرده بر فراش خود مىخوابند و این منظر بزرگ را در هر شب با فرشتگان خدا مشاهده نمىکنند، فرشتگان خدا در عالم بالا(عالم أرواح مجرده) از آنان خبر مىدهند که: بر آنان وارد شدیم در حالی که در نماز بودند، و آنان را ترک کردیم در حـالی که در نماز بودند، چه فایده ای مىکند کسیکه از نماز صبح تخلف کرده و خواب را بر نماز ترجیح مىدهد، و چه فایده ای مىکند کسیکه از نماز عصر سستی و کوتاهی کرده و خواب یا کارهای دیگر را بر نماز عصر ترجیح مىدهد؟ در حدیث آمده: «مَنْ فَاتَتْهُ صَلاَةُ الْعَصْرِ فَكَأَنَّمَا وُتِرَ أَهْلَهُ وَمَالَهُ». [متفق علیه]. «کسیکه نماز عصر از او فوت شود مانند اینکه اهل و مال او از بین رفته است»، و در حدیث دیگر: «فقد حبط عمله» «مانند اینکه تمامی اعمال و کردار او نابود شده است». یعنی نماز را از وقت خود خارج کرده، و اگر از وقت آن خارج شود مانند اینکه از او فوت شده است.
هشتم: فرشتگانی هستند که به حفظ و نگهداری انسان از هلاکت مأمورند، زیرا انسان راه مىرود در حالیکه در خطر است، ولیکن خداوند فرشتگانی را مأمور کرده تا انسان را از خطر این دنیا که مقدر و سرنوشت او است نگهداری کنند.
و این زمین که انسان بر آن زندگی مىکند در آن خطرهائی وجود دارد از قبیل حیوانات وحشی، و مارها، و عقربها، و در آن طاغوتهائی از بشر وجود دارد، و همچنین در آن ظلم و ستم وجود دارد، ولیکن خداوند این فرشتگان را قرار داده تا انسان را نگهداری کنند چنانکه مىفرماید: ﴿لَهُۥ مُعَقِّبَٰتٞ مِّنۢ بَيۡنِ يَدَيۡهِ وَمِنۡ خَلۡفِهِۦ﴾ [الرعد: ۱۱]. «او از فرارو و پشتِ سرِ خویش فرشتگانی پیایند دارد (که او را نگهداری مىکنند)».
به دستور خداوند او را حفظ مىکنند، و مادامیکه خداوند برای او سلامتی نوشته این فرشتگان از او دفاع مىکنند و هیچ بشری به او نمىرسد، و اگر خداوند خواست که مرگ و اجل او فرا رسد، فرشتگان او را ترک مىکنند. و همیشه یکی از فرشتگان از جلو و دیگری از پشت سر، او را نگهداری مىکنند: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوۡمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمۡۗ وَإِذَآ أَرَادَ ٱللَّهُ بِقَوۡمٖ سُوٓءٗا فَلَا مَرَدَّ لَهُۥ﴾ [الرعد: ۱۱]. «خداوند آنچه را که قومی در خود دارند دگرگون نمىسازد تا وقتی که آنچه را در ضمیر خود دارند، دگرگون سازند. و اگر خداوند برای قومی بدی را اراده کند، آن باز گرداندنی ندارد».
اگر سرنوشت او آمد و خداوند هلاکت آن انسان را خواست فرشتگان که مأمور نگهداری او هستند او را ترک مىکنند، زیرا آنان خلاف فرمان خدا عمل نمىکنند.
نهم: فرشتگانی در این جهان هستندکه مأمورند به اعمال و کرداری که جز خداوند کسی آنرا نمىداند.
فرشتگانی هستند که به دریاها مأمورند، و فرشتگانی هستند که به رودها مأمورند، و دیگرانی هستند که به اعمال و کردار بسیار زیاد دیگر مأمورند، این عالم و جهان که این همه رویدادها در آن پدید مىآید همه در تقدیر و سرنوشت خداوند تعالی هستند، و فرشتگان به فرمان خدا به إجرای اینها مىپردازند.
از جمله فرشتگان آنها هستند که خداوند نام آنان را برایمان ذکر فرموده است، مانند جبریل و میکائیل و إسرافیل و مالک نگهبان جهنم: ﴿وَنَادَوۡاْ يَٰمَٰلِكُ لِيَقۡضِ عَلَيۡنَا رَبُّكَ﴾ [الزخرف: ٧٧]. «و (دوزخیان) ندا دادند: ای مالک، (بخواه) که پروردگارت کارِ ما را یکسره کند».
و فرشتگانی هستند که خداوند نام آنان را برایمان ذکر نفرموده است، و ما به تمامی آنان ایمان مىآوریم چه آنانیکه نامشان ذکر شده و چه آنانیکه نامشان ذکر نشده است، و به اعمال و کرداری که آنان به فرمان خدا آن اعمال را انجام مىدهند ایمان مىآوریم.
و فرشتگانی هستند در آسمان که مشغول عبادت و رکوع و سجود خدایند، و هیچ جائی از آسمان نیست مگر اینکه فرشته ای از فرشتگان در حال رکوع و سجود خداست.
و فرشتگانی هستند که جز خداوند کس دیگری از آنها خبر ندارد، و ما بطور إجمالی ایمان مىآوریم به آن فرشتگان که نام آنها ذکر نشده، و بطور تفصیلی ایمان مىآوریم به آن فرشتگانی که نامشان ذکر شده، و آنان را دوست داریم. و آنها بیشترین کسانی هستند که بنى آدم را به نیکی و خیر نصیحت مىکنند، و به نیکی فرمان مىدهند، و برای آنان استغفار مىکنند، چنانکه خداوند ﻷ مىفرماید: ﴿ٱلَّذِينَ يَحۡمِلُونَ ٱلۡعَرۡشَ وَمَنۡ حَوۡلَهُۥ يُسَبِّحُونَ بِحَمۡدِ رَبِّهِمۡ وَيُؤۡمِنُونَ بِهِۦ وَيَسۡتَغۡفِرُونَ لِلَّذِينَ ءَامَنُواْۖ﴾ [غافر: ٧]. «کسانی که عرش را حمل مىکنند وآنان که پیرامون آن (عرش) هستند با ستایش پروردگارشان تسبیح مىگویند و به او ایمان دارند و برای مؤمنان آمرزش مىخواهند».
۱- فرشتگان تسبیح و تنزیه و سپاس خداوند را مىگویند، و برای کسانیکه در زمین هستند استغفار مىکنند، و آنها بهترین پند دهندگان و ناصحترین مخلوقات خدا به بنى آدم هستند، و شیاطین از خائنترین مخلوقات خدا به بنى آدم مىباشند، زیرا شیاطین عهد و پیمان بستهاند که تا آنجائیکه بتوانند بنى آدم را گمراه کرده فریب دهند و او را به هلاکت برسانند.
۲- فرشتگان به نیکی و خوبی أمر مىکنند.
و شیاطین به فساد و بدی أمر مىکنند، چنانکه خداوند مىفرماید: ﴿وَمَن يَعۡشُ عَن ذِكۡرِ ٱلرَّحۡمَٰنِ نُقَيِّضۡ لَهُۥ شَيۡطَٰنٗا فَهُوَ لَهُۥ قَرِينٞ ٣٦﴾ [الزخرف: ۳۶]. «و هرکس از یادِ (خداوندِ) رحمان غافل شود برایش شیطانی برمى گماریم، و آن(شیطان) همنشینِ او گردد».
پس کسانیکه از قرآن إعراض کرده و به آن پشت کنند خداوند سبحانه و تعالی آنان را عذاب مىدهد به اینکه شیطانی بر او مسلط و چیره کرده تا همیشه همراه او باشد. و همچنین مىفرماید: ﴿وَإِنَّهُمۡ لَيَصُدُّونَهُمۡ عَنِ ٱلسَّبِيلِ وَيَحۡسَبُونَ أَنَّهُم مُّهۡتَدُونَ ٣٧ حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءَنَا قَالَ يَٰلَيۡتَ بَيۡنِي وَبَيۡنَكَ بُعۡدَ ٱلۡمَشۡرِقَيۡنِ فَبِئۡسَ ٱلۡقَرِينُ ٣٨﴾ [الزخرف: ۳٧ – ۳۸]. «و آنان (شیطانها) اینان (انسانها) را از راهِ (خدا) باز مىگرداند و مىپندارد که آنان راه یافتهاند. تا هنگامی که (انسان) به نزدِ ما آید، (به شیطان) گوید: اى کاش بین من و تو مسافت شرق و غرب فاصله بود. چه بد همنشینی بودی».
و چیزی انسان را از شیطان دور نمىکند بجز ذکر و یاد خداى تعالی.
۱- اینکه ذکر خداوند شیطان را از او مىراند و فرشتگان نزد او حاضر مىشوند.
و به همین سبب شیطان را: الوسواس الخناس نامیدهاند.
و هرگاه انسان ذکر خداوند را ترک کرد شیطان بسوی او مىآید و هرگاه ذکر خدا کند فرشتگان دور او جمع مىشوند، چنانکه در حدیث آمده: «مَا اجْتَمَعَ قَوْمٌ فِى بَيْتٍ مِنْ بُيُوتِ اللَّهِ تَعَالَى يَتْلُونَ كِتَابَ اللَّهِ وَيَتَدَارَسُونَهُ بَيْنَهُمْ إِلاَّ نَزَلَتْ عَلَيْهِمُ السَّكِينَةُ وَغَشِيَتْهُمُ الرَّحْمَةُ وَحَفَّتْهُمُ الْمَلاَئِكَةُ وَذَكَرَهُمُ اللَّهُ فِيمَنْ عِنْدَهُ» [مسلم]. «هرگاه گروهی از مردم در خانه ای از خانههای خدا (یعنی در یکی از مساجد) کرد آیند تا کتاب خدا قرآن را بخوانند و درسهای آنرا بهم بفهمانند آرامش بر دلهای ایشان فرود آید، و مهر و رحمت خدا ایشان را فرا گیرد، و فرشتگان ایشانرا در بر گیرند، و خداوند ایشان را میان کسانیکه نزد اوست یاد کند».
فرشتگانی هستند که جهانگردند و در جستجوی حقلههای ذکـر و درس هستند، و اگر حلقه ای از علم و دانش را دیدند به همدیگر مىگویند: بیائید که نیاز خود را پیدا کردیم.
و حلقههای ذکر بسیار است و از آنجمله عبارتند از:
۱- تلاوت قرآن، پس هرکس قرآن را تلاوت کند ذکر خدا را بجا آورده است.
۲- کسیکه نماز مىخواند ذکر خدا را بجا آورده است.
۳- و کسیکه تسبیح و تهلیل و تکبیر و استغفار و سپاس خدا کند ذکر خدا را بجا آورده است.
در اینجا فرشتگان اطراف و پیرامون آنها جمع مىشوند و شیاطین از آنها دور مىشوند.
۴- کسیکه کتابهای علمی را مطالعه مىکند و برای علم و دانش حلقه مىزند تا علم و دانش بیاموزد ذکر خدا بجا آورده و فرشتگان پیرامون و اطراف وی جمع مىشوند.
۱- کسانیکه وقت خود را بیهوده صرف مىکنند مانند: مجالس موسیقی و ترانه و تئاتر (صحنه نمایش)، شیاطین پیرامون آنها جمع مىشود و فرشتگان از آنها فاصله مىگیرند.
۲- کسیکه عکس جاندار در خانه آویزان کند فرشتگان به خانهاش داخل نمىشوند چنانکه در حدیث آمده: «إِنَّ الْمَلاَئِكَةَ لاَ تَدْخُلُ بَيْتًا فِيهِ كَلْبٌ وَلاَ صُورَةٌ» [متفق علیه]. «فرشتگان به خانه ای که در آن سگ و عکس باشد داخل نمىشوند».
پس فرشتگان رحمت به خانههائیکه در آن عکس وجود دارد داخل نمىشوند، حال اینکه این عکسها بر دیوار آویزان باشد و یا در قالب و صندوق برای یادبودی و قشنگی دیوارها و خانهها باشد. و این عکسها که جاندار هستند فرشتگان را فراری مىدهند و فرشتگان به چنین خانههایی داخل نمىشوند.
ولی اگر عکسها برای ضرورت باشد مانند عکس شناسنامه، و گذرنامـه، و کارت شناسائى ، و گواهینامه، و مانند اینها، برای اینگونه عکسها استثناء وجود دارد، زیرا برای تعظیم گذاشته نشده است. و همچنین عکسهائیکه در قالیچه زیر پا باشد مستثنی است. و قصد ما عکسهائی است که برای یاد بود و فخر نگهداری مىشود، و ضرورتی برای آنها وجود ندارد، اینهاست که شیاطین را بخود جلب مىکند، و فرشتگان را از خود مىراند و از ورود فرشتگان جلوگیری مىکند.
ایمان به فرشتگان تأثیر مهمی در زندگی روز مره انسان دارد، و اگر انسان دانست که چنین است احتیاط مىکند، و اگر دانست که فرشتگانی مأمور بر او هستند و شب و روز از او نگهداری مىکنند، در اینحال احتیاط مىکند تا اینکه چیزی بر او نوشته شود. آیا اگر بداند که جاسوسی دنبال او مىباشد و از او مراقبت مىکند آیا احتیاط نمىکند که ممکن است حـرفی بزند و یا کاری انجام دهد که به ضرر او تمام شود؟ پس چطور از فرشتگان پرهیز نمىکند در حالیکه او آنها را نمىبیند و بشر جاسوسها را مىبینند، کسیکه تو را نگهبانی مىدهد و زیر نظر قرار دارد مواظب خود خواهی شد، ولی فرشتگان تو را مىبینند و تو آنها را نمىبینی، ممکن است خود را از بشر پنهان کنی و داخل خانه ای شوی، یا دری بر خود ببندی تا از تو با خبر نشود ولی فرشتگان در هر جا که باشی با تو همراهند. خداوند ﻷ به آنان این قدرت را داده تا هر جائیکه خداوند به آنها فرمان دهد برسند، به همین خاطر خداوند مىفرماید: ﴿وَإِنَّ عَلَيۡكُمۡ لَحَٰفِظِينَ ١٠ كِرَامٗا كَٰتِبِينَ ١١ يَعۡلَمُونَ مَا تَفۡعَلُونَ ١٢ ﴾ [الإنفطار: ۱۰ – ۱۲]
خداوند اینرا فرموده تا ما مواظب خود باشیم.
واین ثمره ایمـان بـه فرشتگان است که انسان مواظب گفتار و کردار بد خود خواهد بود، تا اینکه بر او چیزی نوشته نشود، وگرنه روز قیامت مجازات خواهد شد.
خداوند ﻷ مىفرماید: ﴿إِن كُلُّ نَفۡسٖ لَّمَّا عَلَيۡهَا حَافِظٞ ٤﴾ [الطارق: ۴] «هیچ کسی نیست مگر آنکه (فرشتهای) بر او نگهبان است».
و خداوند مىفرماید: ﴿وَنَحۡنُ أَقۡرَبُ إِلَيۡهِ مِنۡ حَبۡلِ ٱلۡوَرِيدِ﴾ [ق: ۱۶]. «و ما به او از رگِ جان نزدیکتریم».
آیا مىدانید الورید چیست؟ ورید انسان رگی است که در دو طرف گردن قرار دارد و خون در آن جاری است، یکی در طرف راست و دیگری در طرف چپ گردن مىباشد و در آن خونی است که جسم انسان با آن تغذیه مىشود.
خداوند مىفرماید: ﴿وَنَحۡنُ أَقۡرَبُ إِلَيۡهِ مِنۡ حَبۡلِ ٱلۡوَرِيدِ﴾.
و همچنان مىفرماید: ﴿هُوَ ٱلۡأَوَّلُ وَٱلۡأٓخِرُ وَٱلظَّٰهِرُ وَٱلۡبَاطِنُ﴾ [الحدید: ۳]. «اوست اول (و نخست که پیش از او هیچ کس نبوده) و آخر (که همه فنا شوند و او بماند که بعد از او کسی نیست)، و ظاهر (و ما فوق همه) و باطن (و دور از دید همه)».
رسول الله ج در تفسیر این آیه مىفرماید: «أَنْتَ الأَوَّلُ فَلَيْسَ قَبْلَكَ شَىْءٌ وَأَنْتَ الآخِرُ فَلَيْسَ بَعْدَكَ شَىْءٌ وَأَنْتَ الظَّاهِرُ فَلَيْسَ فَوْقَكَ شَىْءٌ وَأَنْتَ الْبَاطِنُ فَلَيْسَ دُونَكَ شَىْءٌ» [مسلم]. «تو نخستینی که قبل تو چیزی نیست، و تو آخرینی که بعد از تو چیزی نیست، تو آشکاری که آشکارتر از تو چیزی نیست، تو پنهانی که پنهانتر از تو چیزی نیست».
پس هیچ چیزی در خشـکی و دریا، و رودها، و صحراها، و بازارها، و مساجد، و نماشیگاهها، و یا میدانهای بازی، و در همه جا، از خدای ﻷ مخفی و پنهان نخواهد شد.
نیکىها و بدیها از خداوند مخفی و پنهان نخواهد بود، و به همین خاطر وقتی جبریل ÷ از رسول الله ج در باره إحسان و نیکی سؤال کرد، و گفت: مرا از احسان و نیکی با خبر ساز، رسول الله ج فرمود: «الإِحْسَانُ أَنْ تَعْبُدَ اللَّهَ كَأَنَّكَ تَرَاهُ ، فَإِنْ لَمْ تَكُنْ تَرَاهُ فَإِنَّهُ يَرَاكَ» [مسلم]. «احسان عبارتست از اینکه خـداوند را بگونه ای عبادت نمایی گویا تو را مىبینی، و اگر تو او را نمىبینی همانا او تو را مىبیند». و خداوند مىفرماید: ﴿وَلَقَدۡ خَلَقۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ وَنَعۡلَمُ مَا تُوَسۡوِسُ بِهِۦ نَفۡسُهُۥۖ وَنَحۡنُ أَقۡرَبُ إِلَيۡهِ مِنۡ حَبۡلِ ٱلۡوَرِيدِ ١٦ إِذۡ يَتَلَقَّى ٱلۡمُتَلَقِّيَانِ عَنِ ٱلۡيَمِينِ وَعَنِ ٱلشِّمَالِ قَعِيدٞ ١٧ مَّا يَلۡفِظُ مِن قَوۡلٍ إِلَّا لَدَيۡهِ رَقِيبٌ عَتِيدٞ ١٨﴾ [ق: ۱۶ – ۱۸]. «و ما از رگ گردنش بـه او نزدیکتر هستیم، دو فرشته ای که گفتار و کردار شخص را دریافت کرده و آنرا مىنویسند که یکی از طرف راست و دیگری از طرف چپ او نشسته است و همنشین او هست».
و مىفرماید: ﴿أَمۡ يَحۡسَبُونَ أَنَّا لَا نَسۡمَعُ سِرَّهُمۡ وَنَجۡوَىٰهُمۚ بَلَىٰ وَرُسُلُنَا لَدَيۡهِمۡ يَكۡتُبُونَ ٨٠﴾ [الزخرف: ۸۰]. «آیا گمان مىبرند که ما رازگویی و نجوای آنان را نمىشنویم. آری(مى شنویم) و فرشتگان ما در نزد آنان مىنویسند».
پس خداوند حرف زدن آهسته بین دو نفر و راز و نیاز کردن و آنچه سرّ مىباشد مىشنود، و فرشتـگان آنرا مىنوسیند و این از نشانه ایمان به فرشتگان مىباشد.
ذکر و یاد آوری فرشتگان فقط برای علم و دانش و درک چیزی نیست چنانکه تاریخ را مطالعه مىکنیم، بلکه ما آنان را یاد آوری مىکنیم تا اینکه آماده شویم و بر حذر باشیم که چیزی از بدىها بر ما نوشته شود و روز قیامت مورد بازخواست خداوند قرار گیریم و مجازات شویم.
همچنین بخاطر دوست داشتن آنان را یاد آوری مىکنیم، زیرا خداوند آنانرا دوست مىدارد و همچنین ما آنان را دوست مىداریم زیرا نیکوترین و فرمانبردارترین مخلوقات خدایند.
چنانکه خداوند مىفرماید: ﴿كِرَامِۢ بَرَرَةٖ ١٦﴾ [عبس: ۱۶] «(فرشتگانی) گرامی و نیکوکار».
خلاصه اینکه بایستی قدر و منزلت فرشتگان را بدانیم و آنانرا دوست بداریم، زیرا خداوند آنان را دوست مىدارد.
ولی کسى که با فرشتگان دشمنی کند و آنان را دوست ندارد، خداوند دشمن او خواهد بود. و کسیکه خـداوند با او دشمن شود قیامت او بلند شده و حالی نخواهد داشت.
خداوند مىفرماید: ﴿مَن كَانَ عَدُوّٗا لِّلَّهِ وَمَلَٰٓئِكَتِهِۦ وَرُسُلِهِۦ وَجِبۡرِيلَ وَمِيكَىٰلَ فَإِنَّ ٱللَّهَ عَدُوّٞ لِّلۡكَٰفِرِينَ ٩٨﴾ [البقرة: ٩۸]. «کسى که دشمن خدا و فرشتگان او و رسولانش و جبرئیل و میکائیل باشد، (بداند که) خدا دشمنِ کافران است».
و کسیکه با آنان دشمنی کند خداوند دشمن او خواهد بود.
و در پایان از خداوند ﻷ خواستارم که ما و شما را ایمان صادق و علم و دانش مفید و عمل و کردار نیک و صالح عطا فرماید.
وصلى الله على نبینا محمد وعلى آله وصحبه وسلم.