از قرآن و حدیث عقیدهات را بیاموز
تأليف:
محمد بن جمیل زینو
مترجم:
عبدالرب سید زاده
بسم الله الرحمن الرحیم
حمد لا محدود مر معبود بر حق را که خلقت بشر را از خاک آغاز نموده و به نعمت عقل و ایمان بر عرشیان برتری بخشید.
و درود اسلام بر تاجدار رسل و دردانه موجودات نبی خاتم که در ابلاغ رسالت و ادای امانت سعی بلیغ به خرج داد.
و رضوان الهی بر یاران با وفا و شاگردان مکتب قرآن و سرمستان بادۀ توحید که حق رفاقت را ادا نمودند.
اما بعد:
در این مقطع زمانیکه احزاب و مذاهب برای تشویش اذهان نو نهالان و امیدهای جامعهگوی سبقت را از یکدیگر بردهاند و تقریباً یک نوع کشمکش روحی و روانی دامنگیر جوانان شده است.
و از طرفی دیگر در نهاد اکثریت جوانان روح حق طلبی و دسترسی به قرآن و سنت جوانه زده است و هر یکی از مبلغان احزاب و گروهها مدعی تمسک به این دو اصل اساسی هست لازم بود پرده از پارهای از مسائل ابدایی و عقیدتیکه در هالهای از بگو مگوهای ضد و نقیض مسلمان نماهای تبشیری فرو رفتهاند برداشته شوند.
تا تشنگان ایمان معنویت در گم گشته خود را در پرتوی قرآن و سنت دریابند پس در این رساله کوتاه و مختصر که پیش نظر دارید دریائی از معارف و عقاید اسلامی کوزهبند گردیده است که مسائل مهم و اساسی اسلامی به عبارتی سهل به صورت پرسش و پاسخ مطرح گردیده است که با تأسف شدید مورد بیتوجهی و بیمهری و یا محل اختلاف نظر برخی از مسلمانان قرار گرفته است. برادر شهیدم عبدالرب سیدزاده هنگامیکه ضعف عقیدتی عدهای از مجاهدین افغان زمین را مشاهده نمود بیدرنگ قدمی مؤثر برداشته رسالۀ مورد نظر را که برای مبتدیان و نو واردان در معرکۀ حق علیه باطل مفید دانست به ترجمۀ آن کمر همت بر بست تا در آن سنگلاخها و صحراهای پر ماجرای افغان زمین عقیدۀ توحید را با علم و عمل در قلوب مسلمین جهان مستحکم نماید و ضمن سلاح معنوی کمال استفاده را نموده کاخهای متزلزل و دلهای مرعوب مستکبران جهان را به دیار عدم بفرستد. آری! برادر شهید که جز اعلای پرچم اسلام و رهایی بخشیدن ملت مظلوم افغان از زیر یوغ سردمداران کفر هدفی دیگر نداشت حوزههای عملی کراچی پاکستان را الوداع گفته کفن سر سد بسته با در نظر داشت تمام مشکلات و مصائب مادی به گروه مجاهدین نستوه افغان پیوست و طی اجازت نامهای کتبی [۱] از والد محترمش جذبه و ایمانی و حمیت اسلامی و غیرت دینی خود را نسبت به خواهران و کودکان بیسرپرست و به خاک و خون آغشتۀ افغان زمین ابراز داشت و به فکر نجات کشتی انسانیت از چنگال گردابهای خروشان استکبار جهانی افتاد تا شاید بتواند روحی تازه در کالبد کاروان بشریت بدمد و چون شمعی فروزان از وجود خود در گذشت، تا به معتقدین به دین مبین اسلام درس حیات شرافتمندانه عنایت فرماید.
ترجمۀ این رساله «خذ عقيدتك» بعد از شهادت آن نوجوان که بیست و دومین بهار زندگی خود را به پایه تکمیل نه رسانید در برخی از نوشتجات و نوارهایش یافت شد که هماکنون به همت چندی از دلسوزان و راهروان آن شهید نازنین در قالب کتابچهای در دسترس خوانندگان محترم قرار میگیرد.
به امید آنکه کمال استفاده را از این رسالۀ کوتاه برده باشید تا موجبات شادی روح مؤلف و مترجم را فراهم کرده باشید.
وصلى الله تعالى على محمد وآله وصحبه أجمعين.
۱۰/۴/۱۴۱۶ﻫ
۱۲/۶/۱۳٧۴ش.
[۱] که در آخر همین رساله چاپ شده است.
هر ثناء و ستائشی فقط برای خداست او را سپاس میگوئیم و از او استعانت میطلبیم و از او طلب آموزش میکنیم و از شر نفسها و اعمال خویش بها و پناه میجوئیم، کسی را که خدا هدایت کند پس هیچ گمراه کنندهای مر او را نیست و کسی را که او گمراه کند هیچ هدایت دهندهای مر او را نخواهد بود و گواهی میدهیم که کارسازی جز خدای بگانه و لا شریک نیست و گواهی میدهیم که محمد ج بنده و فرستادۀ اوست.
بعد از حمد و ثناء اینکه در این جزوه پرسشهای مهمی در مورد عقیدۀ اسلامی مطرح شده است که بنده جوابشان را از دیدگاه قرآن و حدیث میدهم تا خواننده به صحت جواب مطمئن شود زیرا عقیدۀ توحید [۲] اساس پیروزی انسان در دنیا و آخرت است، و از خداوند خواهم که این رساله را برای مسلمین نافع قرار دهد و آن را صرفا برای رضای خویش بپذیرد.
محمد بن جمیل زینو
[۲] توحید: یکتاپرستی، خدا را یگانه دانستن. (مترجم)
ج۱: خداوند ما را آفرید تا او را بپرستیم و هیچ چیزی را (در هنگام عبادت و پرستش) با او شریک نورزیم و دلیل آن قول خداوند است: ﴿وَمَا خَلَقۡتُ ٱلۡجِنَّ وَٱلۡإِنسَ إِلَّا لِيَعۡبُدُونِ ٥﴾ [الذاریات: ۵۶]. «و من جن و انس را نیافریدیم مگر برای اینکه عبادت مرا کنند».
و پیامبر ج میفرماید: «حَقُّ الله عَلَى الْعِبَادِ أَنْ يَعْبُدُوهُ وَلا يُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا» [۳]. «حق خداوند بر بندگان این است که او را بپرستند و هیچ چیزی را با او شریک نگیرند».
[۳] رواه البخاری ۶/۴۴ و مسلم ۳۰-۴٩.
ج۲: عبادت [۴] اسم جامعی است از گفتارهای و کردارهایی که خداوند دوست میدارد مانند دعا، نماز، قربانی وغیره خداوند میفرماید: -﴿قُلۡ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحۡيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ١٦٢﴾ [الأنعام: ۱۶۲]. «بگو به درستیکه نماز و عبادت و زندگی و مگر من از آن پروردگار جهانیان است»، و پیامبر ج فرمود که خداوند میفرماید: «وَمَا تَقَرَّبَ إِلَيَّ عَبْدِي بِشَيْءٍ أَحَبَّ إِلَيَّ مِمَّا افْتَرَضْتُ عَلَيْهِ» [۵]. «بند من به هیچ وسیلهای نمیتواند به من تقرب و نزدیکی جوید که (آن وسیله) در نزد من محبوبتر از عباداتی باشد که بر او فرض کردهام».
[۴] به عبارت دیگر: اظهار آخرین درجۀ خضوع و نهایت تسلیم و اطاعت بیقید و شرط در برابر ذات پاک و پروردگار را عبادت مینامند. مترجم. [۵] رواه البخاری ۱۱/۳۴٩ (۶۵۰۲).
ج۳: همانگونه که خدا و پیامبرش به ما دستور دادهاند خداوند میفرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَأَطِيعُواْ ٱلرَّسُولَ وَلَا تُبۡطِلُوٓاْ أَعۡمَٰلَكُمۡ ٣٣﴾ [محمد: ۳۳].
«ای مؤمنان از خدا و رسول او اطاعت کنید و اعمال خود را باطل ننمائید». و پیامبر ج میفرماید: ¬«مَنْ عَمِلَ عَمَلاً لَيْسَ عَلَيْهِ أَمْرُنَا، فَهْوَ رَدٌّ» [۶].
«هرکس عملی انجام دهد که دین ما آن را تائید نکند مردود است».
[۶] رواه مسلم في صحیحه ۳/۱۳۴۴. (۱٧۱۸). (۱۸) الأقضية: باب نقض الأحكام الباطلة ورد محدثات الأمور.
ج۴: آری، باید خدا را با بیم و امید عبادت کنیم خداوند درحالیکه مؤمنین را تعریف میکند میفرماید: ﴿يَدۡعُونَ رَبَّهُمۡ خَوۡفٗا وَطَمَعٗا﴾ [السجدة: ۱۶]. «پروردگارشان را با بیم و امید میخوانند». و پیامبر ج میفرماید: «أَسْأَلُ اللَّهَ الْجَنَّةَ، وَأَعُوذُ بِهِ مِنَ النَّارِ» [٧]. «از خداوند بهشت میخواهم و از آتش دوزخ به او پناه میبرم».
[٧] رواه أبو داود في سننه.
ج۵: احسان مراقبت خداوند در عبادت (انسان) است، خداوند میفرماید: ¬﴿ٱلَّذِي يَرَىٰكَ حِينَ تَقُومُ ٢١٨ وَتَقَلُّبَكَ فِي ٱلسَّٰجِدِينَ ٢١٩﴾ [الشعراء: ۲۱۸-۲۱٩]. «(همان) کسیکه تو را به هنگامیکه (برای عبادت) بر میخیزی میبیند. و (نیز) حرکت (و نشست و بر خاست) تو را میان سجدهکنندگان (میبیند).». و پیامبر ج میفرماید: «الإِحْسَانُ أَنْ تَعْبُدَ اللَّهَ كَأَنَّكَ تَرَاهُ، فَإِنْ لَمْ تَكُنْ تَرَاهُ فَإِنَّهُ يَرَاكَ» [۸]. «احسان اینست که خدا را چنان بپرستی که گویا تو در محضر او تعالی قرار داری و باری تعالی را عینا مشاهده میکنی و اگر عقیدهات چنان کامل نیست پس یقین بدان که او تو را میبیند».
[۸] رواه مسلم (۸) والترمذی (۶۱۳) وأبو داوود (۴۶٩۵) و النسائی (۸/٩٧).
ج۶: آنان را فرستاد تا مردم را به سوی عبادت او فرا خوانند و شرک را از او نفی کنند، خداوند میفرماید: ﴿وَلَقَدۡ بَعَثۡنَا فِي كُلِّ أُمَّةٖ رَّسُولًا أَنِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ وَٱجۡتَنِبُواْ ٱلطَّٰغُوتَ﴾ [النحل: ۳۶]. «یقیناً ما در (میان) هر امت پیامبری را فرستادیم که الله یکتا را بپرستید، و از طاغوت اجتناب کنید» [٩].
و پیامبر ج میفرماید: «وَالأَنْبِيَاءُ إِخْوَةٌ وَدِينُهُمْ وَاحِدٌ» [۱۰]. «انبیاء باهم برادراند و دینشان یکی است».
[٩] طاغوت: عبارتست از هر معبود باطل و هر دعوتدهنده بسوی گمراهی. مترجم. [۱۰] رواه البخاری.
ج٧: توحید ربوبیت عبارت از یگانه دانستن خداوند است در تمامی افعالش از قبیل خلق کردن و چرخاندن نظام کائنات وغیره..... خداوند میفرماید: ﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ﴾ [۱۱]. «ستایش مر خدائی را که پرورشدهندۀ تمام جهانیان است». و پیامبر ج میفرماید: «أَنْتَ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ». «توئی پروردگار آسمانها و زمین».
[۱۱] تمام پیامبران در دعوت توحید و اصول دین اتفاق دارند اما با مرور زمان و مصلحت امتها پارهای از فروعات قابل رد و بدل میباشند. مترجم.
ج۸: توحید الوهیت عبارت از یگانهپرستی خداوند در عبادت است مانند دعا، نذر، و قربانی [۱۲] خداوند میفرماید: ¬﴿وَإِلَٰهُكُمۡ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞۖ لَّآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلرَّحۡمَٰنُ ٱلرَّحِيمُ ١٦٣﴾ [البقرة: ۱۶۳].
«و خدای شما خدائی است یکتا جز او خدائی نیست او بخشندۀ مهربان است». و پیامبر ج میفرماید: «فَلْيَكُنْ أَوَّلَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ شَهَادَةُ أَنْ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ» [۱۳]. «پس باید نخستین چیزیکه شما مردم را به آن دعوت میدهید گواهی دادن بر این باشد که معبود بر حقی جز الله نیست».
و در روایت بخاری چنین آمده است: «تا اینکه آنها خدای یکتا را بپرستند».
[۱۲] که هر یک از اینها عبادتی مستقل است و کسی را در این عبارات با خداوند شریک نمودن شرک در عبادت محسوب شده منافی توحید الوهیت میباشد. م. [۱۳] رواه البخاری ۱۳/۳۴٧ (٧۳٧۲) و مسلم ۱/۵۱ (۱٩) والبغوی في شرح السنة ۵/۴٧۲ اکثر فرقههای اسلامی در مسئلۀ اسماء و صفات باری تعالی دچار بحرانهای شدید شدهاند و از گفتههای فلاسفه متاثر شده و صفات الهی را در ترازوی عقل سنجیدهاند غافل از اینکه ذات و صفات باری تعالی برتر از آن است که تصور کردهاند. ﴿سُبۡحَٰنَ رَبِّكَ رَبِّ ٱلۡعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ ١٨٠﴾. مترجم.
ج٩: توحید اسماء و صفات عبارت از اثبات حقیقی آن صفاتی است برای خداوند که توسط آن خود را در قرآن ستوده و یا پیامبرش در احادیث صحیحه او را بدان صفات ستوده است بدون تاویل و تعطیل و تمثیل و تفویض مانند استواء بر عرش، و فرود آمدن خدا به آسمان دنیا، و دست بودن برای او و دیگر صفاتیکه شایستۀ حال و کمال اوست، خداوند میفرماید: ﴿لَيۡسَ كَمِثۡلِهِۦ شَيۡءٞۖ وَهُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡبَصِيرُ﴾ [الشوری: ۱۱]. «هیچ چیزی مثل او نیست و او شنوای بینا است».
و پیامبر ج میفرماید: «ينزل الله في كل ليلة إلى سماء الدنيا» [۱۴].
«خداوند هر شب به آسمان دنیا فرود میآید ( فرود آمدنیکه شایستۀ حال و کمال اوست و به هیچ یک از مخلوقاتش شبیه نیست)».
[۱۴] رواه مسلم ۱/۵۲۱ (٧۵۸) والبخاری ۳/۲٩(۱۱۴۵) والبغوی في شرح السنة ۴/۶۶ (٩۴۸).
ج۱۰: خداوند بالای عرش روی آسمان است خداوند میفرماید: ﴿ٱلرَّحۡمَٰنُ عَلَى ٱلۡعَرۡشِ ٱسۡتَوَىٰ ٥﴾ [طه: ۵]. «خدای رحمان بر عرش قرار گرفت». (چنان قرار گرفتنیکه شایان شان اوست.
پیامبر ج میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ كَتَبَ كِتَابًا...فَهْوَ عِنْدَهُ فَوْقَ الْعَرْشِ».
«همانا خداوند نوشتهای را نگاشت... پس آن نوشته را نزد خودش بالای عرش است».
ج۱۱: آری او با شنیدن و دیدن و علمش با ما است زیرا میفرماید: ﴿قَالَ لَا تَخَافَآۖ إِنَّنِي مَعَكُمَآ أَسۡمَعُ وَأَرَىٰ ٤٦﴾ [طه: ۴۶]. «گفت مترسید که من با شما هستم میشنوم و میبینم».
و پیامبر ج میفرماید: «إنَّكُمْ تَدْعُونَ سَمِيعًا قَرِيبًا وَهُوَ مَعَكُمْ» [۱۵]. «همانا شما خدای شنوا و نزدیکی را میخوانید که او ( به وسیلۀ علمش) با شماست».
[۱۵] رواه مسلم «بر خلاف تصور برخی از مردمکه میگویند ذات باری تعالی هرجا وجود دارد». مترجم.
ج۱۲: فائدۀ یگانهپرستی در آخرت عبارت از نجات از عذاب و هدایت در دنیا و آمرزش گناهان است خداوند میفرماید: ﴿ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَلَمۡ يَلۡبِسُوٓاْ إِيمَٰنَهُم بِظُلۡمٍ أُوْلَٰٓئِكَ لَهُمُ ٱلۡأَمۡنُ وَهُم مُّهۡتَدُونَ ٨٢﴾ [الأنعام: ۸۲]. «کسانیکه ایمان آوردند و ایمان خود را با ظلم (شرک) مخلوط نکردند امن از آن ایشان است و راه یافتگان هم ایشانند» [۱۶].
و پیامبر ج میفرماید: «حق بندگان بر خدا این است که کسیکه با او چیزی شریک نکرده عذاب ندهد».
[۱۶] فائدۀ دیگر یگانهپرستی این است که شخص موحد در جامعه توحید زیر بار ظلم نمیرود. و بیم و هراسی از طاغوتیان و بتهای زنده و مرده و آستانهها و قبرها ندارد و هرگز سر سجده به در دیگران نمیساید. موحد چه برپای ریزی زرش، چه فولاد هندی نهی برسرش، امید و هراسش نباشد زکس، بر این است بنیاد توحید و بس.
ج۱۳: شرائط قبولیت اعمال نزد خداوند عبارتند از سه چیز:
۱- ایمان آوردن به خدا و یگانگی او، خداوند میفرماید: ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ كَانَتۡ لَهُمۡ جَنَّٰتُ ٱلۡفِرۡدَوۡسِ نُزُلًا ١٠٧﴾ [الکهف: ۱۰٧]. «کسانیکه آیمان آورده و کارهای شایسته کردهاند منزلشان باغهای بهشت است».
پیامبر ج میفرماید: «قُلْ آمَنْتُ بِاللَّهِ ثُمَّ اسْتَقِمْ». «بگو ایمان آوردم به خدا و سپس استقامت کن».
۲- اخلاص: و آن عبارت از انجام عمل نیک باری رضای خدا بدون از شهرت و ریا کاری است، خداوند میفرماید: ﴿فَٱدۡعُواْ ٱللَّهَ مُخۡلِصِينَ لَهُ ٱلدِّينَ﴾ [غافر: ۱۴]. «پس عبادت کنید خدا را در حالیکه خالص کننده باشید عبادت را برای او».
۳- موافقت با آنچه پیامبر ج امر و نهی فرموده است خداوند میفرماید: ﴿وَمَآ ءَاتَىٰكُمُ ٱلرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَىٰكُمۡ عَنۡهُ فَٱنتَهُواْ﴾ [الحشر: ٧]. «و هر دستوریکه رسول به شما داد بگیرید و از هر گناهی شما را باز داشت باز بایستید».
و پیامبر ج میفرماید: «مَنْ عَمِلَ عَمَلاً لَيْسَ عَلَيْهِ أَمْرُنَا، فَهْوَ رَدٌّ» [۱٧]. «هر کس عملی انجام دهد که دین ما آن را تایید نکند مردود است».
[۱٧] رواه مسلم ۳/۱۳۴۴ (۱٧۱۸). (۱۸)
ج۱: بزرگترین گناه شرک ورزیدن با خداست به دلیل این قوم خداوند (از زبان لقمان÷) که میفرماید: ﴿يَٰبُنَيَّ لَا تُشۡرِكۡ بِٱللَّهِۖ إِنَّ ٱلشِّرۡكَ لَظُلۡمٌ عَظِيمٞ﴾ [لقمان: ۱۳]. «ای پسرک من به خدا شرک میار زیرا که شرک ظلمی است بسیار بزرگ».
هنگامیکه از پیامبر ج پرسیدند که بزرگترین گناه چیست؟ فرمود: «أَنْ تَجْعَلَ لِله نِدًّا وَهُوَ خَلَقَكَ» [۱۸].
«اینکه با خدا کسی را شریک کنی و حال آنکه او تو را آفریده است».
[۱۸] رواه البخاری ۱۳/۴٩۱ (٧۵۲۰) ومسلم ۱/٩۰ (۸۶).
ج۲: بزرگترین شرک عبادت و پرستش غیر خداوند است مانند خواندن غیر الله و استمداد از مردگان و یا از زندگان غائب، خداوند میفرماید: ﴿وَٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ وَلَا تُشۡرِكُواْ بِهِۦ شَيۡٔٗا﴾ [النساء: ۳۶]. «و بندگی نمائید خدا را و چیزی را با او شریک نورزید».
و پیامبر ج میفرماید: «منْ أَكْبَرِ الْكَبَائِرِ الشِّرْكُ بِاللَّهِ» [۱٩]. «از بزرگترین گناهان کبیره (یکی) شرک ورزیدن با خداوند است».
[۱٩] رواه البخاری.
ج۳: بله، وجود دارد زیرا خداوند میفرماید: ﴿وَمَا يُؤۡمِنُ أَكۡثَرُهُم بِٱللَّهِ إِلَّا وَهُم مُّشۡرِكُونَ ١٠٦﴾ [یوسف: ۱۰۶]. «بیشترشان به خدا ایمان نمیآروند مگر در همان حال مشرکند».
و پیامبر ج میفرماید: «لاَ تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّى تَلْحَقَ قَبَائِلُ مِنْ أُمَّتِى بِالْمُشْرِكِينَ وَحَتَّى يَعْبُدُوا الأَوْثَانَ» [۲۰]. «قیامت برپا نمیشود تا اینکه گروهی از امت من با مشرکین بپیوندند و بتها را بپرستند».
[۲۰] رواه الترمذی ۴/۴٩٩ (۲۲۱٩).
ج۴: خواندن مردگان و غائبین شرک بزرگی است خداوند میفرماید: ﴿وَلَا تَدۡعُ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَا لَا يَنفَعُكَ وَلَا يَضُرُّكَۖ فَإِن فَعَلۡتَ فَإِنَّكَ إِذٗا مِّنَ ٱلظَّٰلِمِينَ ١٠٦﴾ [یونس: ۱۰۶]. «(و نیز مرا فرموده که) غیر از خدای یکتا هیچ یک از این خدایان باطل که به حال تو نفع و ضرری ندارند به خدایی مخوان وگرنه (مشرک شده) از ستمکارن خواهی بود».
و پیامبر ج میفرماید: «مَنْ مَاتَ وَهْوَ يَدْعُو مِنْ دُونِ اللَّهِ نِدًّا دَخَلَ النَّارَ» [۲۱]. «کسیکه بمیرد در حالیکه به غیر از خدا کس دیگری را (با او) شریک میخواند به دوزخ داخل میشود».
[۲۱] رواه البخاری .
ج۵: آری! دعا عبادت است خداوند میفرماید: ﴿قَالَ رَبُّكُمُ ٱدۡعُونِيٓ أَسۡتَجِبۡ لَكُمۡۚ إِنَّ ٱلَّذِينَ يَسۡتَكۡبِرُونَ عَنۡ عِبَادَتِي سَيَدۡخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ ٦٠﴾ [غافر: ۶۰]. «و پروردگارتان فرمود که مرا بخوانید تا اجابت کنم شما را به درستی کسانیکه از عبادت من استکبار میورزند به زدودی با ذلت داخل جهنم خواهند شد».
و پیامبر ج میفرماید: «الدُّعَاءَ هُوَ الْعِبَادَةُ» [۲۲]. «دعا عین عبادت است».
[۲۲] رواه الترمذی (۲٩۶٩) (۳۲۴٧ و ۳۳٧۲). و ابن ماجه ۳۸۲۸ و ابوداود (۱۴٧٩).
ج۶: نمیشنوند، خداوند میفرماید: ﴿إِنَّكَ لَا تُسۡمِعُ ٱلۡمَوۡتَىٰ﴾ [النمل: ۸۰]. «همانا توبۀ مردگان نمیشنوانی». و در جای دیگر میفرماید: ﴿وَمَآ أَنتَ بِمُسۡمِعٖ مَّن فِي ٱلۡقُبُورِ﴾ [فاطر: ۲۲]. «و نیستی تو شنوانندۀ کسانی را که در قبرها هستند».
ج٧: از آنها استعانت نمیطلبیم زیرا خداوند میفرماید: ﴿وَٱلَّذِينَ يَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ لَا يَخۡلُقُونَ شَيۡٔٗا وَهُمۡ يُخۡلَقُونَ ٢٠ أَمۡوَٰتٌ غَيۡرُ أَحۡيَآءٖۖ وَمَا يَشۡعُرُونَ أَيَّانَ يُبۡعَثُونَ ٢١﴾ [النحل: ۲۰-۲۱]. «و آنان را که غیر از خدا میخوانند چیزی را خلق نمیکنند و خود مخلوقاند، و اینها مرده و از حیات بیبهرهاند و هیچ حس و شعور ندارند که چه وقت برانگیخته میشوند».
و در جای دیگر میفرماید: ﴿إِذۡ تَسۡتَغِيثُونَ رَبَّكُمۡ فَٱسۡتَجَابَ لَكُمۡ﴾ [لقمان: ٩]. «یاد کن هنگامی را که استغاثه و زاری به پروردگار خود میکردید ( که شما را بر دشمن غلبه دهد) پس دعای شما را اجابت کرد». و پیامبرج میفرماید: «يَا حَىُّ يَا قَيُّومُ بِرَحْمَتِكَ أَسْتَغِيثُ» [۲۳]. «ای خدای حی و قیوم از رحمتت استعانت میطلبم».
[۲۳] رواه الترمذی ۵/۵۳٩ (۳۵۲۴).
ج۸ : جائز نیست، و دلیل قول خداوند است: ﴿إِيَّاكَ نَعۡبُدُ وَإِيَّاكَ نَسۡتَعِينُ ٥﴾ [الفاتحة: ۵]. «تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری میطلبیم». و پیامبر ج میفرماید: «إذا سألت فسأل الله وإذا استعنت فاستعن بالله» [۲۴]. «هرگاه چیزی میخواهی از خدا بخواه، و اگر یاری میجوئی از خدا بجوی».
[۲۴] رواه الترمذی ۴/۶۶٧ (۵۱۶) وأحمد (۲۶۶۴) والقصناعی ۱/۴۳۴ (٧۴۵).
ج٩: آری به آنچه دست رسی دارند زیرا خداوند میفرماید: ﴿وتَعَاوَنُواْ عَلَى ٱلۡبِرِّ وَٱلتَّقۡوَىٰ﴾ [المائدة: ۲]. «در نیکو کاری و تقوی با همدیگر همکاری کنید». و پیامبر ج میفرماید: «وَاللَّهُ فِي عَوْنِ الْعَبْدِ مَا كَانَ الْعَبْدُ فِي عَوْنِ أَخِيهِ» [۲۵]. «خداوند در صدد کمک بنده است تا لحظۀ که بنده در صدد کمک به برادرش باشد».
[۲۵] رواه مسلم ۴/۲۰٧۴ (۲۶٩٩) والبغوی في شرح السنة ۱/۲٧۳ (۱۲٧).
ج۱۰: نذر بغیر از خدا برای کس دیگر جائز نیست به دلیل این قول خداوند از زبان مادر مریم صدیقه سلام الله علیها) که میفرماید: ﴿رَبِّ إِنِّي نَذَرۡتُ لَكَ مَا فِي بَطۡنِي مُحَرَّرٗا﴾ [آلعمران: ۳۵]. «پروردگارا! من عهد کردهام فرزندیکه در شکم من است از فرزندی خود باری خدمت تو آزاد نمایم». و پیامبر ج میفرماید: «مَنْ نَذَرَ أَنْ يُطِيعَ اللَّهَ فَلْيُطِعْهُ وَمَنْ نَذَرَ أَنْ يَعْصِيَ اللَّهَ فَلَا يَعْصِهِ» [۲۶]. «اگر کسی نذر کند که اطاعت خدا را نماید پس باید اطاعت کند و اگر کسی نذر کند که نافرمانی خدا را بکند پس نافرمانیاش را نکند».
[۲۶] رواه البخاری ۱۱/۵۸۱(۶۶٩۶) والـموطأ ص:۲۴٩ في النذور والإيمان باب ما لا يجوز من النذور في معصية الله، والبغوی في شرح السنة ۱۰/۲۱ (۲۴۴۰).
ج۱۱: جائز نیست، و دلیل قول خداوند است: ﴿فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَٱنۡحَرۡ ٢﴾ [الکوثر: ۲]. «پس باری پروردگارت نماز بگذار و قربانی کن». و پیامبر ج میفرماید: «لَعَنَ اللَّهُ مَنْ ذَبَحَ لِغَيْرِ اللَّهِ» [۲٧]. «لعنت کند خداوند کسی را که برای غیر خدا قربانی کند».
[۲٧] رواه مسلم ۴/۱۵۶٧(۱٩٧۸) والبغوی ۱۱/۲۲۶ (۲٧۸۸).
ج۱۲: به جز کعبه چیز دیگری را طواف نمیکنیم زیرا خداوند میفرماید: ﴿وَلۡيَطَّوَّفُواْ بِٱلۡبَيۡتِ ٱلۡعَتِيقِ﴾ [الحج: ۲٩]. «و باید این خانۀ قدیم را طواف نمایند». و پیامبر ج میفرماید: «مَنْ طَافَ بِالْبَيْتِ سَبْعًا وَصَلَّى رَكْعَتَيْنِ كَانَ كَعِتْقِ رَقَبَةٍ» [۲۸]. «کسیکه خانۀ کعبه را هفت مرتبه طواف کند و دو رکعت نماز بگذارد برابر آزاد نمودن یک غلام است».
[۲۸] رواه ابن ماجه ۲/٩۸۵ (۲٩۵۶) في الـمناسك باب فضل الطواف.
ج۱۳: سحر از اسباب کفر است، خداوند میفرماید: ﴿وَلَٰكِنَّ ٱلشَّيَٰطِينَ كَفَرُواْ يُعَلِّمُونَ ٱلنَّاسَ ٱلسِّحۡرَ﴾ [البقرة: ۱۰۲]. «و لیکن شیاطین کافر شدند که به مردم سحر میآموختند».
و پیامبر ج میفرماید: «إجْتَنِبُوا السَّبْعَ الْمُوبِقَاتِ الشِّرْكُ بِاللَّهِ وَالسِّحْرُ...» [۲٩]. «از هفت چیز مهلک پرهیز کنید (زیرا که اینها از گناهان کبیره هستند از آن جمله) شریک آوردن با خداوند و سحر کردن میباشد».
[۲٩] رواه مسلم (۸٩) والبخاری ۱۲/۱۸۱ (۸۶۵٧ ) والبغوی ۱/۸۶ (۴۵).
ج۱۴: آنها را تصدیق نمینمائیم به دلیل قول خداوند که میفرماید: ﴿قُل لَّا يَعۡلَمُ مَن فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ ٱلۡغَيۡبَ إِلَّا ٱللَّهُ﴾ [النمل: ۶۵]. «بگو در آسمانها و زمین جز خدای یکتا کسی غیب را نمیداند». و پیامبر ج فرمود: «مَنْ أَتَى عَرَّافًا أَوْ كَاهِنًا فَصَدَّقَهُ بِمَا يَقُولُ فَقَدْ كَفَرَ بِمَا أُنْزِلَ عَلَى مُحَمَّدٍ» [۳۰]. «کسیکه نزد کاهن و فالگویی بیاید و آنچه (او از اخبار غیبی) میگوید آن را تصدیق کند همانا به آنچه بر محمد فرود آمده کافر شده است».
[۳۰] رواه أحمد ۲/۴۲٩.
ج۱۵: جز خداوند هیچ کسی غیب نمیدادند مگر کسیکه خداوند از پیامبرانش را به ذریعۀ وحی مطلع گرداند زیرا خداوند میفرماید: ﴿عَٰلِمُ ٱلۡغَيۡبِ فَلَا يُظۡهِرُ عَلَىٰ غَيۡبِهِۦٓ أَحَدًا ٢٦ إِلَّا مَنِ ٱرۡتَضَىٰ مِن رَّسُولٖ﴾ [الجن: ۲۶-۲٧]. «(الله) دانای غیب است، و هیچکس را بر (اسرار) غیب خود آگاه نمیسازد. مگر رسولانیکه آنان را پسندیده (و برگزیده) است».
و پیامبر ج فرمود: «لاَ يَعْلَمُ الْغَيْبَ إِلاَّ الله» [۳۱]. «جز خداوند هیچکسی علم غیب نمیداند».
[۳۱] رواه الطبرانی.
ج۱۶: خیر آنها را نمیپوشیم به دلیل قول خداوند که میفرماید: ﴿وَإِن يَمۡسَسۡكَ ٱللَّهُ بِضُرّٖ فَلَا كَاشِفَ لَهُۥٓ إِلَّا هُوَ﴾ [الأنعام: ۱٧]. «اگر الله (بخواهد) زیانی به تو برساند، هیچ کس جز او نمیتواند آن را دفع کند».
و پیامبر ج میفرماید: «أَمَا إِنَّهَا لاَ تَزِيدُكَ إِلاَّ وَهْناً انْبِذْهَا عَنْكَ فَإِنَّكَ لَوْ مِتَّ وَهِي عَلَيْكَ مَا أَفْلَحْتَ أَبَداً» [۳۲]. «همانا این به جز سستی نفعی به تو نمیرساند این را از خود دور کن که اگر در این حالت بمیری هرگز کامیاب نخواهی شد».
[۳۲] رواه الحاكم ۴/۲۱۶ وصححه ووافقه الذهبی.
ج۱٧: خیز! مهره نمیبندیم به دلیل قول خداوند که میفرماید: ﴿وَإِن يَمۡسَسۡكَ ٱللَّهُ بِضُرّٖ فَلَا كَاشِفَ لَهُۥٓ إِلَّا هُوَ﴾ [الأنعام: ۱٧]. «و اگر خدا بخواهد به تو ضرری برساند بر طرف کنندهای جز او نیست». و پیامبر ج میفرماید: «مَنْ عَلَّقَ تَمِيمَةً فَقَدْ أَشْرَكَ» [۳۳]. «کسیکه بر خود تعویذ بیاویزد به درستیکه شرک ورزید».
[۳۳] حديث صحيح رواه احمد في مسنده ۴/۱۵۶.
عمل نمودن به قوانین مخالف اسلام در صورتی که معتقد به جواز آن باشد کفر است، زیرا خداوند میفرماید: ﴿وَمَن لَّمۡ يَحۡكُم بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡكَٰفِرُونَ﴾ [المائدة: ۴۴]. «و کسانیکه طبق آنچه خدا فرستاده حکم نکنند آنان همان کافرانند».
و پیامبر ج فرمود: «وَمَا لَمْ تَحْكُمْ أَئِمَّتُهُمْ بِكِتَابِ الله، وَيَتَخَيَّرُوا مِمَّا أَنْزَلَ الله إِلَّا جَعَلَ الله بَأْسَهُمْ بَيْنَهُمْ» [۳۴]. «و حکم نمیکنند پیشوایان آنها با کتاب خدا و امتیاز قائل نمیشوند در میان اوامر خدا مگر اینکه خداوند آنها را به جان هم میاندازد».
[۳۴] حسن رواه ابن ماجه ۲/۱۳۳۳، (۴۰۱٩) في الفتن، باب: العقوبات.
ج۱٩: هرگاه شیطان برای یکی از شما این سؤال را وسوسه کند لازم است که به خدا پناه جوید، خداوند میفرماید: ﴿وَإِمَّا يَنزَغَنَّكَ مِنَ ٱلشَّيۡطَٰنِ نَزۡغٞ فَٱسۡتَعِذۡ بِٱللَّهِۖ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡعَلِيمُ ٣٦﴾ [فصلت: ۳۶]. «و اگر از ناحیۀ شیطان به تو وسوسهای (رنج و فسادی) رسد به خدا پناه جوی (زیرا که) اوست (به دعای خلق) شنوا (و به احوال همه) داناست».
و پیامبر ج ما را تعلیم داد که وسوسۀ شیطان را چنین رد کرده و بگوئیم: «آمَنْتُ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ ﴿قُلۡ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌ ١ ٱللَّهُ ٱلصَّمَدُ ٢ لَمۡ يَلِدۡ وَلَمۡ يُولَدۡ ٣ وَلَمۡ يَكُن لَّهُۥ كُفُوًا أَحَدُۢ ٤﴾» [۳۵].
«به خدا و رسولش ایمان آوردم، خدا یکی است، خدا بینیاز است کسی از او متولد نشده و نه از مادری متولد شده و هیچ احدی همسر و همتای اونیست».
سپس سه مرتبه جانب چپ خود تُف کند و از شیطان به خدا پناه بجوید و این وسوسه را از دلش بیرون کند، به درستیکه این وسوسه از او دور خواهد شد.
[۳۵] رواه البخاری ومسلم وأحمد وأبو داود.
ج۲۰: شرک اکبر باعث ماندن دائمی انسان در دوزخ میشود خداوند میفرماید: ﴿إِنَّهُۥ مَن يُشۡرِكۡ بِٱللَّهِ فَقَدۡ حَرَّمَ ٱللَّهُ عَلَيۡهِ ٱلۡجَنَّةَ وَمَأۡوَىٰهُ ٱلنَّارُۖ وَمَا لِلظَّٰلِمِينَ مِنۡ أَنصَارٖ﴾ [المائدة: ٧۲]. «به درستی کسیکه شریک بیاورد با خدا، همانا خداوند جنت را بر او حرام گرداند و جایگاهش در آتش خواهد بود، و نیست هیچ یاری کنندهای سمتکاران را».
و پیامبر ج فرمود: «وَمَنْ لَقِي اللَّهَ يُشْرِكُ بِهِ دَخَلَ النَّارَ» [۳۶]. «کسیکه با خدا ملاقات کند در حالیکه به او شریک آورده به جنهم در خواهد آمد».
[۳۶] رواه مسلم۱/٩۴ (٩۳).
ج۲۱: هیچ عمل صالح با شرک فایده نمیدهد به دلیل قول خداوند که راجع به پیامبران خود فرمود: ﴿وَلَوۡ أَشۡرَكُواْ لَحَبِطَ عَنۡهُم مَّا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ﴾ [الأنعام: ۸۸]. «و اگر آنان شرک میکردند هر آئینه اعمالشان به باد میرفت».
و پیامبر ج فرمود: «قال الله تبارك وتعالى: أنا أغْنى الشُّركاء عن الشِّركِ، مَنْ عَمِل عَمَلا أشرك فيه مَعي غيري تركتهُ وشِرْكَهُ» [۳٧]. «خداوند میفرماید: من بینیازترین شرکاء از شرک هستم، کسیکه عملی انجام دهد و با من در آن عمل کس دیگری را شریک نماید، من او و عملش را رها خواهم ساخت». (یعنی آن را به جنهم میاندازم و از هیچ کس باکی ندارم). مترجم.
[۳٧] رواه مسلم ۴/۲۲۸٩ (۲٩۸۵) و ابن ماجه ۲/۱۴۰۵ (۴۲۰۲) والبغوی في شرح السنة ۱۴/۳۲۴ (۴۱۳۶) .
ج۱: شرک اصغر همان ریاءکاری است، خداوند میفرماید: ﴿فَمَن كَانَ يَرۡجُواْ لِقَآءَ رَبِّهِۦ فَلۡيَعۡمَلۡ عَمَلٗا صَٰلِحٗا وَلَا يُشۡرِكۡ بِعِبَادَةِ رَبِّهِۦٓ أَحَدَۢا﴾ [الکهف: ۱۱۰]. «و کسیکه امیدوار است به لقاء پرودگارش پس باید عمل شایسته انجام دهد و هیچ کسی را در عبادت پرودگارش شریک نکند».
و پیامبر ج فرمود: «إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَيْكُمُ الشِّرْكُ الأَصْغَرُ الرِّيَاءُ» [۳۸]. «همانا خطرناکترین چیزیکه از مبتلا شدن شما به آن حراس دارم شرک اصغر است». یعنی ریاء و از جملۀ کلمات شرک اصغر سخن مردی است که میگوید: اگر خدا و فلانی نبودند یا آنچه خدا و تو بخواهی (در این مورد) پیامبر ج فرمود: «لا تَقُولُوا مَا شَاءَ الله وَشَاءَ فُلانٌ، وَلَكِنْ قُولُوا : مَا شَاءَ الله ثُمَّ شَاءَ فُلانٌ» [۳٩]. «مگوئید آنچه خدا و فلانی بخواهد، بلکه بگوئید که آنچه خدا بخواهد و سپس فلانی اراده کند».
[۳۸] رواه أحمد ۵/۴۲۸ و ۴۲٩ وابن حبان فی صحیحه (۲۴٩٩). البغوی ۱۴/۳۲۴ (۴۱۳۵٩). [۳٩] صحيح رواه أبو داود (۴٩۸۰) وأحمد ۵/۳۸۴، ۳٩۴، ۳٩۸.
ج۲: سوگند خوردن به هیچ نام دیگری به غیر از نام خدا جائز نیست، خداوند میفرماید: ﴿قُلۡ بَلَىٰ وَرَبِّي لَتُبۡعَثُنَّ﴾ [التغابن: ٧]. «بگو، آری قسم به پروردگارم که هر آئینه برانگیخته خواهید شد». و پیامبر ج فرمود: «مَنْ حَلَفَ بِغَيْرِ الله فَقَدْ أَشْرَكَ» [۴۰]. «کسیکه بغیر خدا سوگند خورد همانا شرک ورزیده است». و ایضا پیامبر ج فرمود: «مَنْ كَانَ حَالِفًا فَلْيَحْلِفْ بِاللهِ أَوْ لِيَصْمُتْ» [۴۱]. «کسیکه میخواست سوگند بخورد باید به خدا سوگند خورد یا خاموش شود».
[۴۰] صحيح رواه أحمد ۵/۴۲۸، ۴۲٩. [۴۱] رواه البخاری ۱۱/۴۲۶، مسلم (۱۶۴۶) و أبوداود (۳۲۴٩) والترمذی (۱۵۳۴). النسائی ٧/۴،۵.
ج۱: توسل بر دو گونه است: ۱- توسل جائز و مطلوب ۲- توسل حرام.
توسل جائز و مطلوب همان توسل به اسماء و صفات خدا و اعمال صالح است خداوند میفرماید: ﴿وَلِلَّهِ ٱلۡأَسۡمَآءُ ٱلۡحُسۡنَىٰ فَٱدۡعُوهُ بِهَا﴾ [الأعراف: ۱۸]. «و برای خدا است نامهایی نیکو پس خدا را به آن نامها بخوانید».
و در جای دیگر میفرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَٱبۡتَغُوٓاْ إِلَيۡهِ ٱلۡوَسِيلَةَ﴾ [المائدة: ۳۵]. «ای مؤمنین از خدا بترسید و به سوی او توسل بجوئید».
و در تفسیر ابن کثیر به نقل از قتاده نوشته است، که به وسیلۀ اطاعت و فرمانبراداری و اعمالیکه خداوند را راضی میکند به او نزدیک شود.
و پیامبر ج فرمود: «أَسْأَلُكَ بِكُلِّ اسْمٍ هُوَ لَكَ» [۴۲]. «خداوندا! به هر اسمیکه از آن تو است از تو سؤال میکنم».
و پیامبر ج در پاسخ به سؤال صحابهای که همراهی پیامبر ج را در جنت خواسته بود فرمود: «أَعِنِّي عَلَى نَفْسِك بِكَثْرَةِ السُّجُودِ» [۴۳]. «مرا با کثرت سجده بر خویشتن یاری ده».
و توسل جستن به اینکه انسان بگوید پرودرگارم به دوستیکه من با تو دارم و دوستیکه تو با پیامبر و اولیاء داری گناهانم را معاف کن.
و مانند داستان اصحاب غار هنگامیکه (دهانۀ غار بر آنها بسته شد و) به اعمال صالح خود متوسل شدند پس خداوند (دهانۀ غار را به سبب اعمال صالحۀ شان گشود) و مشکلشان را حل کرد [۴۴].
توسل حرام: و آن عبارت از خواندن مردگان و طلب حاجات از آنهاست چنانکه در این زمان مشاهده میشود حالانکه این شرک بزرگی است از آنجائیکه خداوند میفرماید: ﴿وَلَا تَدۡعُ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَا لَا يَنفَعُكَ وَلَا يَضُرُّكَۖ فَإِن فَعَلۡتَ فَإِنَّكَ إِذٗا مِّنَ ٱلظَّٰلِمِينَ ١٠٦﴾ [یونس: ۱۰۶]. «(و نیز مرا امر فرموده که) غیر از خدای یکتا هیچ یک از این خدایان باطل که به حال تو نفع و ضرری ندارند به خدایی مخوان وگرنه (مشرک شده) از سمتکاران خواهی بود» [۴۵].
اما توسل به حرمت پیامبر ج مثل اینکه بگوئی: ای پروردگارم مرا به حرمت محمد ج شفا بده، این بدعت است زیرا که صحابۀ کرام رضوان الله علیهم چنین نکردهاند و حضرت عمرس هنگام خشکسالی بعد از وفات پیامبر ج به دعای عمویش حضرت عباسس زنده بود متوسل شد [۴۶] نه به پیامبر [۴٧]، پس از وفاتش، اینگونه توسل گاهی منجر به شرک میشود، و این هنگامیکه وسیلۀ جوینده معتقد به این باشد که خدایان به سفارش انسانی چون امیر و حاکم دارد زیرا که آن خدا را با مخلوق تشبیه داده است.
س۲: آیا دعا خواستن نیاز به واسط شدن انسانی دیگر دارد؟
ج۲: دعا خواستن نیاز به واسطه شدن انسانی دیگر ندارد زیار که خداوند میفرماید: ﴿وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ﴾ [البقرة: ۱۸۶]. «چون بندگانم از تو بپرسند از دوری و نزدیکی من، پس (به آنها بگو که) به راستی من نزدیکم».
و پیامبر ج فرمود: «إِنَّكُمْ تَدْعُونَ سَمِيعًا قَرِيبًا وَهْوَ مَعَكُمْ» [۴۸]. «همانا شما خدای شنوا و نزدیکی را میخوانید که او (به ذریعه علمش) با شماست» [۴٩].
[۴۲] صحيح رواه أحمد ۱/۴۵۲. [۴۳] رواه مسلم: ۱/۳۵۳ (۴۸٩). [۴۴] خلاصه اینکه عمل و فعل صالح خود را تقدیم نموده حل حوائج خود را از خداوند جویا باشد. (مترجم) [۴۵] بنابراین انسان عاقل نباید پیامبران، پیران، فرشتگان، جنات و اولیاء الله را بخواند زیرا ایشان هم مانند همه موجودات دیگر هیچ نفعی و ضروری نمیتوانند برسانند. (مترجم). [۴۶] حضرت عمرس هنگام خشکسالی به حضرت عباسس عموی پیامبر ج توسل جست و فرمود: «اللَّهُمَّ إِنَّا كُنَّا نَتَوَسَّلُ إِلَيْكَ بِنَبِيِّنَا فَتَسْقِينَا وَإِنَّا نَتَوَسَّلُ إِلَيْكَ بِعَمِّ نَبِيِّنَا فَاسْقِنَا». بخاری ۲/۴٩۴ (۱۰۱۰). «خداوندا! ما هنگام خشک سالی به پیامبرمان متوسل میشدیم و تو ما را سیراب میکردی اکنون (که پیامبر وفات نموده) به عموی پیامبرت (که زنده و در میان ما قرار دارد) متوسل میشویم، ما را سیراب کن». (مترجم). [۴٧] باری معلومات بیشتر در این مورد به رسالۀ علامه آلبانی حفظه الله «التوسل وأحکامه وأنواعه» مراجعه نمائید. [۴۸] رواه مسلم ۴/۲۰٧۶ (۲٧۰۴) والبخاری مع الفتح ٧/۴٧۰ (۴۲۰۵) والبغوی ۵/۶۶ (۱۲۸۳). [۴٩] ﴿ٱدۡعُونِيٓ أَسۡتَجِبۡ لَكُمۡ﴾، «مرا (به دعا و نیایش) بخوانید، تا (دعای) شما را اجابت کنم».
ج۳: آری طلب دعا فقط از اشخاص زنده جائز است نه مرده به دلیل قول خداوند در حالیکه پیامبر را مخاطب قرار داده فرمود: ﴿وَٱسۡتَغۡفِرۡ لِذَنۢبِكَ وَلِلۡمُؤۡمِنِينَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ﴾ [محمد: ۱٩]. «و طلب آمرزش نما برای گناهان خود و استغفار نما برای مردان و زنان مؤمن».
و در حدیث صحیحی مروی است: «أَنَّ رَجُلاً ضَرِيرَ الْبَصَرِ أَتَى النَّبِىَّ ج فَقَالَ: ادْعُ اللَّهَ أَنْ يُعَافِيَنِى» [۵۰]. «مرد نابینائی نزد پیامبر آمد و گفت: از خداوند دعا بخواه تا به من عافیت بخشد».
[۵۰] رواه الترمذی ۵/۵۶٩(۳۵٧۸).
ج۴: ماموریت پیامبر دعوت و تبلیغ مردم به سوی هدایت و کامیابی است، خداوند میفرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلرَّسُولُ بَلِّغۡ مَآ أُنزِلَ إِلَيۡكَ مِن رَّبِّكَ﴾ [المائدة: ۶٧]. «ای پیامبر! آنچه به سوی تو از جانب پروردگارت نازل شده (جهت هدایت و رشد انسانها به مردم) برسان». و پیامبر ج پس از اتمام رسالت در اجتماع حجة الوداع به صحابه فرمود: «ألا هل بلغت؟» [۵۱]. «آیا من پیغام رسالت را برای شما رساندم». (مترجم). صحابۀ کرام فرمودند: «نَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ بَلَّغْتَ» [۵۲]. «ما شهادت میدهیم که بیشک تو پیغام رسالت را ابلاغ کردی». سپس پیامبر ج فرمود: «اللَّهُمَّ اشْهَدْ» [۵۳]. «ای پروردگارا تو گواه باش».
[۵۱] رواه الترمذی ۳/۱۳۰۶(۱۶٧٩). [۵۲] رواه مسلم ۲/۸٩۰ (۱۲۱۸). [۵۳] رواه مسلم ۲/۸٩۰ (۱۲۱۸).
ج۵: شفاعت پیامبر را از خدا میطلبیم، خداوند میفرماید: ﴿قُل لِّلَّهِ ٱلشَّفَٰعَةُ جَمِيعٗا﴾ [الزمر: ۴۴]. «بگو شفاعت همهاش از آن خداست».
و پیامبر ج به صحابه چنین آموخت که بگوید: «اللَّهُمَّ شَفِّعْهُ فِيَّ» [۵۴]. «پروردگارا شفاعت او را دربارۀ من بپذیر».
و پیامبر ج فرمود: «إِنِّى اخْتَبَأْتُ دَعْوَتِي شَفَاعَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ مَنْ مَاتَ مِنْ أُمَّتِى لاَ يُشْرِكُ بِالله شَيْئًا» [۵۵]. «همانا من دعا (مستجاب) خودم را برای روز قیامت ذخیره نمودهام تا هرکس از امت من در حالی بمیرد که چیزی را با خدا شریک نکرده باشد برای او شفاعت کنم».
[۵۴] صحيح رواه الترمذی ۵/۵۶٩ (۳۵٧۸٩) وأحمد ۴/۱۳۸. [۵۵] رواه مسلم ۱/۱۸٩ (۱٩٩).
ج۶: آری از اشخاص زنده در امور دنیا شفاعت میطلبیم، خداوند میفرماید: ﴿مَّن يَشۡفَعۡ شَفَٰعَةً حَسَنَةٗ يَكُن لَّهُۥ نَصِيبٞ مِّنۡهَاۖ وَمَن يَشۡفَعۡ شَفَٰعَةٗ سَيِّئَةٗ يَكُن لَّهُۥ كِفۡلٞ مِّنۡهَا﴾ [النساء: ۸۵]. «کسیکه شفاعتی (= میانجی) نیک کند، نصیبی از آن برای او خواهد بود. و کسیکه شفاعت بدی کند؛ سهمی از آن خواهد داشت».
و پیامبر ج فرمود: «اشْفَعُوا تُؤْجَرُوا» [۵۶]. «شفاعت کنید اجر داده میشوید».
[۵۶] رواه أبوداود (۵۱۰٩) والبخاری (۱۴۳۲ و ۶۰۲٧، ۶۰۲۸، ٧۴٧۶) ومسلم (۲۶۲٧) والترمذی (۲۸۱۱) والنسائی (۵/٧٧،٧۸) وأحمد ( ۴/۴۰۰، ۴۱۳).
ج٧: خیر! در تعریف آن حضرت ج افراط نمیکنیم خداوند میفرماید: ﴿قُلۡ إِنَّمَآ أَنَا۠ بَشَرٞ مِّثۡلُكُمۡ يُوحَىٰٓ إِلَيَّ أَنَّمَآ إِلَٰهُكُمۡ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞ﴾ [الکهف: ۱۱۰]. «بگو همانا من (نیز) انسان مانند شمایم (الا اینکه) به سوی من وحی میشود که فقط اله شما یک اله است».
و پیامبر ج فرمود: «لاَ تُطْرُونِي كَمَا أَطْرَتِ النَّصَارَى ابْنَ مَرْيَمَ، فَإِنَّمَا أَنَا عَبْدُهُ، فَقُولُوا عَبْدُ اللَّهِ وَرَسُولُهُ» [۵٧]. «مرا بیش از حد تعریف نکیند چنانکه نصاری عیسی بن مریم را بیش از حد ستودند، جز این نیست که من بندهای هستم، پس بگوئید بندۀ خدا و رسول او».
پس تعریف بیحد اهانت به ساحت مقدس پیامبر اسلام میباشد. (مترجم).
[۵٧] رواه البخاری ۶/۴٧۸ (۳۴۴۵) والبغوی۱۳/۲۴۶ (۳۶۸).
ج۱: جهاد راه خدا با مال، جان و زبان واجب است خداوند میفرماید: ﴿ٱنفِرُواْ خِفَافٗا وَثِقَالٗا وَجَٰهِدُواْ بِأَمۡوَٰلِكُمۡ وَأَنفُسِكُمۡ فِي سَبِيلِ ٱللَّه﴾ [التوبة: ۴۱]. «بیرون روید سبکبار و گرانبار و به مالها و جانهایتان در راه خدا جهاد کنید».
و پیامبر ج فرمود: «جَاهِدُوا الْمُشْرِكِينَ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ وَأَلْسِنَتِكُمْ» [۵۸]. «با مشرکین با مالها و جانها و زبانهایتان جهاد کنید».
[۵۸] رواه أبوداود ۳/۲۳ (۲۵۰۴) وأحمد ۳/۱۲۴ والنسائی (٧/۶) وابن حبان في صحيحه (۱۶۱۸) و الحاکم ۲/۸۱ والدارمی ۲/۲۱۳ فی الجهاد.
ج۲: ولاء عبارت از محبت و نصرت است خداوند میفرماید: ﴿وَٱلۡمُؤۡمِنُونَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتُ بَعۡضُهُمۡ أَوۡلِيَآءُ بَعۡضٖ﴾ [التوبة: ٧۱]. «مردان مؤمن و زنان با ایمان بعضی از ایشان دوستان بعض دیگرند».
و پیامبر ج میفرماید: «الْمُؤْمِنَ لِلْمُؤْمِنِ كَالْبُنْيَانِ يَشُدُّ بَعْضُهُ بَعْضًا». «مسلمانان برای مسلمان دیگر چون ساختمانی است که برخی از آن برخی دیگر را محکم میسازد».
ج۳: دوستی با کافران و یاری کردن آنها جائز نیست خداوند میفرماید: ﴿وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمۡ فَإِنَّهُۥ مِنۡهُمۡ﴾ [المائدة: ۵۱]. «و کسیکه از شما ایشان را دوست و یاور گیرد او از آنها است».
و پیامبر ج فرمود: «إنَّ آل بَني فُلاَن لَيْسُوا بِأولِيَائِي» [۵٩]. «خانوادۀ بنیفلان دوستان من نیستند».
[۵٩] صحيح رواه أحمد ۴/۲۰۳ والبخاری۱۰/۴۱٩ (۵٩٩۰) ومسلم ۱/٧(۲۱۵).
ج۴: هر مسلمان پرهیزگار ولی است، خداوند میفرماید: ﴿أَلَآ إِنَّ أَوۡلِيَآءَ ٱللَّهِ لَا خَوۡفٌ عَلَيۡهِمۡ وَلَا هُمۡ يَحۡزَنُونَ ٦٢ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَكَانُواْ يَتَّقُونَ ٦٣﴾ [یونس: ۶۲-۶۳]. «آگاه باشید! همانا دوستان الله، نه ترسی بر آنهاست، و نه آنها غمگین میشوند. (همان) کسانیکه ایمان آوردند، و پرهیزگاری میکردند».
و پیامبر ج میفرماید: «إنما ولي الله وصالح الـمؤمنين» [۶۰]. «همانا دوست من خدا و مؤمنان صالحاند».
[۶۰] صحيح رواه أحمد ۴/۲۰۳و البخاری۱۰/۴۱٩ (۵٩٩) و مسلم ۱/٩٧(۲۱۵).
ج۵: مسلمین از روی قرآن و سنت حکم میکنند خداوند میفرماید: ﴿وَأَنِ ٱحۡكُم بَيۡنَهُم بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ﴾ [المائدة: ۵٩]. «و حکم کن بین ایشان به آنچه خدا نازل فرموده است».
و پیامبر ج فرمود: «عَالِمَ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ، أَنْتَ تَحْكُمُ بَيْنَ عِبَادِكَ» [۶۱]. «دانای غیب و آشکار تو در میان بندگانت حکم میکنی».
[۶۱] رواه مسلم.
ج۱: خداوند قرآن را جهت عمل و سرچشمۀ هدایت و کامیابی در تمام ابعاد زندگی برای انسانها نازل کرد خداوند متعال میفرماید: ﴿ٱتَّبِعُواْ مَآ أُنزِلَ إِلَيۡكُم مِّن رَّبِّكُمۡ﴾ [الأعراف: ۳]. «آنچه از جانب پروردگارتان به شما نازل شده پیروی کنید».
و پیامبر ج میفرماید: «اقْرَءُوا الْقُرْآنَ واعلموا به وَلَا تَأْكُلُوا بِهِ» [۶۲]. «همانا قرآن را تلاوت کنید و به آن عمل نمائید و آن را وسیلۀ معاش قرار ندهید».
[۶۲] صحيح رواه احمد ۳/۴۲۸، ۴۴۴.
ج۲: عمل بر حدیث صحیح واجب است به دلیل اینکه خداوند میفرماید: ﴿وَمَآ ءَاتَىٰكُمُ ٱلرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَىٰكُمۡ عَنۡهُ فَٱنتَهُواْ﴾ [الحشر: ٧]. «آنچه را پیامبرص به شما دستور میدهد بگیرید و از آنچه شما را باز میدارد باز بایستید».
و پیامبر ج فرمود: «عَلَيْكُمْ بِسُنَّتِي وَسُنَّةِ الْخُلَفَاءِ الرَّاشِدِينَ الْمَهْدِيِّينَ تَمَسَّكُوا بِهَا» [۶۳]. «بر شما است که به سنت من و سنت خلفای راشدین که اسوۀ هدایتاند چنگ بزنید».
[۶۳] صحيح رواه احمد ۴/۱۲۶، ۱۲٧.
ج۳: قرآن ما را از حدیث بینیاز نمیکند خداوند میفرماید: ﴿وَأَنزَلۡنَآ إِلَيۡكَ ٱلذِّكۡرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيۡهِمۡ﴾ [النحل: ۴۴]. «و این قرآن را به تو نازل کردیم تا برای مردم آنچه را به ایشان نازل شده بیان کنی».
و پیامبر ج فرمود: «أَلاَ إِنِّى أُوتِيتُ الْقُرْآنَ وَمِثْلَهُ مَعَهُ» [۶۴]. «آگاه باشید که به من قرآن و همان اندازۀ دیگر به آن از دستورات و احکام خداوندی داده شده است».
[۶۴] صحيح رواه أبو داود ۵/۱۰ (۴۶۰۴) والبغوی ۱/۲۰۱.
ج۴: هیچ قولی را بر قول خدا و پیامبرش مقدم نمیداریم، به دلیل اینکه خداوند میفرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تُقَدِّمُواْ بَيۡنَ يَدَيِ ٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ﴾ [الحجرات: ۱]. «ای مؤمنان (در حکم کردن) بر خدا و رسول او تقدم مجوئید».
و پیامبر ج فرمود: «لاَ طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ فِى مَعْصِيَةِ الْخَالِقِ» [۶۵]. «در جائیکه نافرمانی خالق لازم آید از مخلوق اطاعت نکنید».
و حضرت عبدالله بن عباسب میفرماید: «أخشى أن تنزل عليكم حجارة من السماء، أقول لكم: قال رسول الله ج وتقولون، قال: أبوبكر وعمر!!». «میترسم اینکه از آسمان بر شما سنگ فرود آید (زیرا که) من به شما میگویم پیامبر (چنین) میفرماید: و شما میگوئید که ابوبکر و عمر (چنین) میگویند». یعنی به جای استدلال از اقوال پیامبر ج از اقوال حضرت ابوبکر و عمرب استدلال میکنید در حالیکه اینها با آنکه اسوه و ستارگان هدایتاند، اما از پیامبر پائینتر قرار دارند. (مترجم).
[۶۵] صحيح رواه أبوداود وأحمد ۴/۴۲۴ و ۴۳۶، ۵/۶۶ و ۶٧ والبزار (۱۶۱۳ و ۱۶۱۴) و ۱۶۱۵،۱۶۱۶وعبدالرزاق (۲۰٧۰۰) والطبراني فی الأوسط (۲۱٩) مجمع البحرين والكبير (۳۱۵٩) و (۳۱۵٩) و القصناعی ۲/۵۵(۸٧۳) والطیالسی (۸۵۶) وأسناده صحيح وصححه الحاكم ۲/۴۴۳ ووافقه الذهبي.
ج۵: به قرآن و سنت صحیح پیامبر برمیگردیم زیرا خداوند میفرماید: ﴿فَإِن تَنَٰزَعۡتُمۡ فِي شَيۡءٖ فَرُدُّوهُ إِلَى ٱللَّهِ وَٱلرَّسُولِ إِن كُنتُمۡ تُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِۚ ذَٰلِكَ خَيۡرٞ وَأَحۡسَنُ تَأۡوِيلًا﴾ [النساء: ۵٩]. «و اگر در چیزی اختلاف کردید، آن را به الله و پیامبر باز گردانید؛ اگر به الله و روز قیامت ایمان دارید، این بهتر و خوش فرجامتر است».
و پیامبر ج فرمود: «عَلَيْكُمْ بِسُنَّتِي وَسُنَّةِ الْخُلَفَاءِ الرَّاشِدِينَ الْمَهْدِيِّينَ تَمَسَّكُوا بِهَا» [۶۶]. «بر شما است که به سنت من و سنت خلفای راشدین که اسوۀ هدایتاند چنگ بزیند».
[۶۶] صحيح رواه أحمد ۴/۱۲۶، ۱۲٧.
ج۶: خدا و پیامبر ج را با اطاعت و پیروی از اوامرشان دوست میداریم، خداوند میفرماید: ﴿قُلۡ إِن كُنتُمۡ تُحِبُّونَ ٱللَّهَ فَٱتَّبِعُونِي يُحۡبِبۡكُمُ ٱللَّهُ وَيَغۡفِرۡ لَكُمۡ ذُنُوبَكُمۡۚ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِيمٞ ٣١﴾ [آلعمران: ۳۱]. ۱.
و پیامبر ج میفرماید: «لاَ يُؤْمِنُ أَحَدُكُمْ حَتَّى أَكُونَ أَحَبَّ إِلَيْهِ مِنْ وَالِدِهِ وَوَلَدِهِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ» [۶٧]. «هیچ یکی از شما ایماندار نمیشود تا اینکه من در نزد او از پدر و مادرش و همه مردم محبوبتر نباشم».
[۶٧] رواه البخاری ۱/۵۸(۱۵).
ج٧: عمل را ترک نمیکنیم به دلیل قول خداوند که میفرماید: ﴿فَأَمَّا مَنۡ أَعۡطَىٰ وَٱتَّقَىٰ ٥ وَصَدَّقَ بِٱلۡحُسۡنَىٰ ٦ فَسَنُيَسِّرُهُۥ لِلۡيُسۡرَىٰ ٧﴾ [اللیل: ۵-٧]. «پس کسیکه ( در راه خدا مال) داد و (از خدا همواره) ترسید و نیکی (اسلام) را تصدیق کرد، به زودی راه آسانی را برایش میسر خواهیم کرد».
و پیامبر ج فرمود: «اعْمَلُوا فَكُلٌّ مُيَسَّرٌ لِمَا خُلِقَ لَه» [۶۸]. «عمل کنید هر کسی برای هر کاریکه پیدا شده برایش آسان خواهد شد (یعنی ما آسان میکنیم)».
[۶۸] رواه ابن ابيعاصم في السنة (۱٧۳) و (۴۱۸) والحاکم ۲/۳ القصناعی ۱/۳٩۳ (۶٧۴).
ج۱: در دین بدعت حسنه نیست به دلیل اینکه خداوند میفرماید: ﴿ٱلۡيَوۡمَ أَكۡمَلۡتُ لَكُمۡ دِينَكُمۡ وَأَتۡمَمۡتُ عَلَيۡكُمۡ نِعۡمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ ٱلۡإِسۡلَٰمَ دِينٗا﴾ [المائدة: ۳]. «امروز برای شما دینتان را کامل نمودم و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را به عنوان کاملترین دین برای شما پسندیدم».
و پیامبر ج فرمود: «وَكُلَّ بِدْعَةٍ ضَلاَلَةٌ وَكُلَّ ضَلاَلَةٍ فِى النَّارِ» [۶٩]. «هر بدعتی گمراهی است و هر گمراهی در جهنم است».
[۶٩] صحيح، رواه أحمد ۳/۳۱۰ و ۳٧۱، ۴/۱۲۶ و ۱۲٧.
ج۲: بدعت در دین عبارت از کم و زیاد کردن در دین است خداوند در حالیکه مشرکین را رد میکند میفرماید: ﴿أَمۡ لَهُمۡ شُرَكَٰٓؤُاْ شَرَعُواْ لَهُم مِّنَ ٱلدِّينِ مَا لَمۡ يَأۡذَنۢ بِهِ ٱللَّهُ﴾ [الشوری: ۲۱]. «آیا برای مشرکان شریکانی هست که برای ایشان دین آوردند آنچه که خدا به آن اجازه نداده».
و پیامبر ج میفرماید: «مَنْ أَحْدَثَ فِي أَمْرِنَا مَا لَيْسَ مِنْهُ فَهُوَ رَدٌّ» [٧۰]. «کسیکه پدید آورد در این دین ما چیز را که در دین نیست پس آن ( عمل) مردود است».
[٧۰] رواه البخاری ۵/۲۲۱ ومسلم (۱٧۱۸) (۱۸) وأحمد ۶/۲٧۰.
ج۳: آری در اسلام سنت حسنه هست زیرا پیامبر ج میفرماید: «مَنْ سَنَّ فِى الإِسْلاَمِ سُنَّةً حَسَنَةً فَلَهُ أَجْرُهَا وَأَجْرُ مَنْ عَمِلَ بِهَا بَعْدَهُ مِنْ غَيْرِ أَنْ يَنْقُصَ مِنْ أُجُورِهِمْ شَىْءٌ...» [٧۱]. «کسیکه در اسلام روش نیکویی را اساس گذارد برای اوست اجز آن و اجر کسیکه بعد از او آن کار را انجام دهد، بدون اینکه از اجر ایشان چیزی کم شود...».
[٧۱] رواه مسلم ۲/٧۰۵ (۱۰۱٧) والنسائی ۵/٧۵ و ٧٧ في الزكاة باب التحريض علی الصدقة والبغوی ۶/۱۶۰ و ۱۶۱(۱۶۶۱).
ج۴: مسلمانان هنگامی یاری خواهند شد که به سوی قرآن، و سنت پیامبر اسلام ج برگردند و به اشاعت توحید و یکتاپرستی خداوند بپردازند و از شرک و مظاهر آن پرهیز کرده تا جائیکه قدرت و توانایی دارند برای نبرد با دشمنان اسلام آمادگی بگیرند، خداوند میفرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِن تَنصُرُواْ ٱللَّهَ يَنصُرۡكُمۡ وَيُثَبِّتۡ أَقۡدَامَكُمۡ ٧﴾ [محمد: ٧]. «ای مؤمنان اگر دین خدا را یاری کنید خداوند شما را یاری میکند و قدمهایتان را (در مقابل دشمنانتان) ثابت نگه میدارد».
و در جای دیگر میفرماید: ﴿وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ مِنكُمۡ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ لَيَسۡتَخۡلِفَنَّهُمۡ فِي ٱلۡأَرۡضِ كَمَا ٱسۡتَخۡلَفَ ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِهِمۡ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمۡ دِينَهُمُ ٱلَّذِي ٱرۡتَضَىٰ لَهُمۡ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّنۢ بَعۡدِ خَوۡفِهِمۡ أَمۡنٗاۚ يَعۡبُدُونَنِي لَا يُشۡرِكُونَ بِي شَيۡٔٗا﴾ [النور: ۵۵]. «خدا به کسانیکه از شما ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند وعده کرده که هر آینه آنها را در زمین حاکم گرداند همچنانکه حاکم گردانید کسانی را که قبل از ایشان بودند، و هر آینه ثابت گرداند برای آنها دینشان را (همان) به آنها امنیت دهد (تا که) مرا عبادت کنید و چیزی را با من شریک نکنند».
پیامبر اسلام ج فرمودند هرگاه بندهای را غم و اندوهی لاحق گردید با کلمات زیر خداوند را بخواند خداوند غم و اندوهش را به راحت و خوشدلی تبدیل خواهد نمود، دعا اینست:
«اللَّهُمَّ إِنِّى عَبْدُكَ وَابْنُ عَبْدِكَ وَابْنُ أَمَتِكَ نَاصِيَتِى بِيَدِكَ مَاضٍ فِىَّ حُكْمُكَ عَدْلٌ فِي قَضَاؤُكَ أَسْأَلُكَ بِكُلِّ إسْمٍ هُوَ لَكَ سَمَّيْتَ بِهِ نَفْسَكَ أَوْ عَلَّمْتَهُ أَحَداً مِنْ خَلْقِكَ أَوْ أَنْزَلْتَهُ فِى كِتَابِكَ أَوِ اسْتَأْثَرْتَ بِهِ فِى عِلْمِ الْغَيْبِ عِنْدَكَ أَنْ تَجْعَلَ الْقُرْآنَ رَبِيعَ قَلْبِى وَنُورَ صَدْرِى وَجَلاَءَ حُزْنِى وَذَهَابَ هَمِّى. إِلاَّ أَذْهَبَ الله هَمَّهُ وَحُزْنَهُ وَأَبْدَلَهُ مَكَانَهُ فَرَجاً» [٧۲].
«بار الها! من غلام و پسر غلام و پسر کنیز توام، اختیارم در دست تو است، حکم تو دربارۀ من اجر است، قضاوت تو دربارۀ من عین عدالت است، به تمام اسمهایت از تو سؤال میکنم، اسمهایی که خود را به آن مسمی کردهای یا در کتاب خود نازل فرمودهای، یا یکی از مخلوقاتت را آموختهای یا که در لوح محفوظ نزد خودت محفوظ داشتهای (از تو میخواهم) که قرآن را بهار دلم و نور سینهام و از بین برندۀ غم و اندوهم قرار دهی».
عَبدُالرب سید زاده
۱۵/۱۲/۱۴۱۲ﻫ.
[٧۲] صحيح رواه أحمد ۱/۴۵۲.
شهید این نامه را جهت کسب اجازه از والد محترم و خود برای جهاد که در آن خواستار دعا از والدش برای شهادت است، نوشته بود، که در نتیجه خداوند ارمان آن ابر مجاهد را که همه شوق شهادت بود در راه خود پذیرفته مورخه ۲۰/۲/۱۴۱۳ﻫ به درجۀ شهادت نایل فرمود.
بسم الله الرحمن الرحیم
۲۴/۲/۱۴۱۲ﻫ
به خدمت پدر بزرگوار و نور چشمم!
السلام عليكم ورحمة الله وبركاته
ضمن تقدیم سلام امیدوارم که همیشه در ظل خداوند لایزال و رب ذوالجلال باشید شکر الحمدلله بنده سلامت هستم و سلامتی شمایان را از خداوند کریم رحمی خواسته و خواستگارم باری پدرجان معذرت میخواهم که در زندگی برای شما خدمتیکه حق شما بود نتوانستم انجام بدهم پدر جان الحمدلله برادرانم مولوی و مدرس و بعضی محصل هستند از خداوند امیدارم اونها را در راه خود توفیق بیشتر عنایت بفرماید و در اهداف دین موفق و مؤید بگرداند پدر عزیزم چنان علمی خدا نصیبم نکرد که بتوانم هادی ملت باشم پدرجان بنده هیچ جائی برای اصلاح نفس بهتر از میدان جهاد ندیدم و الآن به توفیق خداوند به اجازت شما بنده قدمی در میدان جهاد و خاص برای اعلای کلمۀ الله برداشتهام پدر مهربانم از شما التماس دارمکه دعا کنید خداوند متعالی بنده را در راه خود شهادت نصیب بفرماید تا که فردا روز قیامت در میدان محشر به درگاه خداوند نزد هجده ۱۸ هزار مخلوق جوابگوی خطایای خود باشم چونکه من بندۀ گناهگاری هستم و آخرین التماس بنده این است که حق خود را از بنده معاف بفرماید و دعاء کنید بنده را خداوند موفق بگرداند آمین یا اله العالمین. دیگر عرض ندارم به جز سلامتی شمایان از طرف بنده مولوی محمد انور صاحب و مولوی تاج محمد صاحب مولوی عبدالقادر صاحب و عبدالحکیم صاحب محمد مکی صاحب محمد مدنی صاحب همه را یک به یک سلام عرض دارم و از طرف بنده مادرانم را و تمام خواهرانم یک به یک سلام عرض دارم.
من جانب:
فقیر الى الله عبدالرب غفر الله ذنوبه وستر عیوبه.
۲۴/۱/۱۴۱۲ﻫ.