415

مشخصات کتاب

حقيقت عاشورا




تأليف

محمد عوده رحيلي


ترجمه:

قريب الله مطيع

مقدمۀ مترجم

الحمدلله وحده والصلاة و السلام على من لانبي بعده و على آله وأصحابه الذين صدقوا وعده وبعد:

خداوند متعال می‌فرماید:﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱدۡخُلُواْ فِي ٱلسِّلۡمِ كَآفَّةٗ وَلَا تَتَّبِعُواْ خُطُوَٰتِ ٱلشَّيۡطَٰنِۚ إِنَّهُۥ لَكُمۡ عَدُوّٞ مُّبِينٞ ٢٠٨ فَإِن زَلَلۡتُم مِّنۢ بَعۡدِ مَا جَآءَتۡكُمُ ٱلۡبَيِّنَٰتُ فَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ٢٠٩. [البقرة : ۲۰۸- ۲۰۹]

ترجمه: «ای مومنان! همگی اسلام را به تمام و کمال بپذیرید و به صلح و آشتی در آیید، و از گامهای شیطان پیروی نکنید و به دنبال او راه نروید بی گمان او دشمن آشکار شما است و اگر بعد از آمدن دلائل واضح منحرف و دچار لغزش شدید و به دام شیطان افتادید بدانید که بی گمان خداوند توانا و حکیم است».

آیات فوق مؤمنان را به پیروی اوامر خداوند و فرمانبرداری احکام و قوانین شریعت محمدی امر می‌نماید چنانکه از پیروی گامهای شیطان و آنچه را پسندیده و زیبا جلوه میدهد منع نموده است.

اسلام دینی متکامل است که هیچگونه زیادت و کمی را پذیرا نیست زیرا خداوند دینش را به وسیلۀ حضرت محمد ص به اتمام رسانید، همه احکام و قوانین را به طور مکمل و مفصل به مردم بیان کرد، برای هیچ کسی جای نوآوری و تجدید در دین باقی نمانده است، و آنکه در اسلام چیزی را بوجود آورد که از آن نباشد و یا اصلی از اصولش بدان گواهی ندهد پس آن مردود بوده بدان توجه نمی شود. شیطان همیشه کوشیده است تا مسلمانان را از راه اصلی شان به کجراهه و گمراهی بکشاند، و مانند خود تعدادی را هلاک نماید، پس افسوس به کسانی‌که از راه خدا دور گشتند و از جادۀ حق منحرف شدند و به بیراهه رفتند.

خداوند می‌فرماید:﴿فَلۡيَحۡذَرِ ٱلَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنۡ أَمۡرِهِۦٓ أَن تُصِيبَهُمۡ فِتۡنَةٌ أَوۡ يُصِيبَهُمۡ عَذَابٌ أَلِيمٌ ٦٣. [النور: ۶۳] ترجمه: «آنان که بافرمان او مخالفت میکنند باید از این بترسند که بلائی گریبانگیر شان گردد. یا اینکه به عذاب در دناکی دچار شوند».

امروز مصائب گوناگونی که اعم از قحطی، ویرانی، کشتار، زلزله، ذلت و غیره گریبانگیر مسلمانان است سبب اساسی آن، دوری آنها از اوامر خداوند و رسولش است، هیچ روزی نیست که واقعۀ تلخی بر مسلمانان رخ ندهد، ولی بخود نمی آیند و متوجه نمی‌شوند!

متأسفانه شیطان توانسته است، سنت را بدعت، و بدعت را سنت به مردم جلوه دهد و تعدادی را بدنبال خود بکشاند.

عاشورا! روزی‌که با روزه گرفتن گناهان یکسال قبل محو می‌گردد ولی شیطان با حیله و نیرنگش توانست این‌روز را از خط سیر اصلی‌اش منحرف سازد. علاوه بر آن، آنها را مرتکب اعمال ناشایسته و بدعت در دین کند.

این رسالۀ کوچک بیانگر این حقیقت است، خواننده گرامی از لابلای آن در می‌یابد که عمل پیامبرمان ص و یارانش چه بود و شیطان با چه نیرنگی بعضی‌ها را به کجا برده است؟!

خوانندۀ گرانقدر! کتابی که اکنون به شما تقدیم می‌داریم حقیقت روز عاشورا را بیان می‌کند، مؤلف این کتاب برادر فاضل ما محمد عوده رحیلی است که خداوند به وی توفیق داد تا معلومات مفصلی در مورد روز عاشورا و آنچه به این روز ارتباط دارد (صوم عاشورا وما يرتبط بهذا اليوم) جمع آوری کند. از خداوند پاداش بزرگ برایش استدعا می‌کنیم.

بنده این کتاب را بطور مختصر به زبان فارسی ترجمه کردم تا آن عده از مسلمانان که از حقیقت روز عاشورا بی خبرند آگاه شوند همچنین راهی از راه‌های شیطان که بعضی از برادران و خواهران ما را به بیراهه برده است مسدود گردد. در اخیر از خداوند مسئلت دارم که این عمل را خالصانه برای رضای خویش بپذیرد و به ما اخلاص در عمل ارزانی فرماید و توفیقمان دهد که بندگان شایستۀ او باشیم و ما را از رفتن بدنبال شیطان و ظالمان و فاسقان بدور دارد. إنه سمیع مجیب.

قریب الله مطیع

مدینة منوره

۱۸ شوال ۱۴۲۴ هـ ق

روزه‌های نفلی«مستحب» در طول سال

علاوه بر ماه مبارک رمضان، گرفتن روزۀ نفلی که مسلمان را به خداوند نزدیک می‌کند، از پیامبر بزرگوارمان حضرت محمد ص ثابت است و امتش را نیز به آن ترغیب و تشویق نموده است چنان که آنحضرت ص فرموده است: «کسیکه یک روز، در راه خدا (بخاطر رضای خدا) روزه بگیرد، خداوند رویش را از آتش دوزخ به‌اندازۀ هفتاد سال دور نگه می‌دارد»[۱] .

و در حدیث قدسی از آن حضرت ص روایت است که خداوند می‌فرماید:

«هر عمل فرزند آدم برای خود اوست غیر از روزه که آن برای من است و من پاداش آن را می‌دهم»[۲] . به همین منظور پیامبر گرامی اسلام ص به روزه گرفتن بعضی از روزهای سال ترغیب نموده‌اند تا سبب کامیابی و پیروزی بندۀ مسلمان در آخرت گردد، این روزه‌ها از قرار ذیل می‌باشد:

۱- روزۀ داود (علیه السلام) افضل‌ترین روزۀ نفلی است، پیامبر ص به عبدالله ابن عمرو چنین توصیه می‌نماید: «یک روز، روزه بگیر و یک روز، نگیر، این روزۀ داود (علیه السلام) بوده است که افضل‌ترین روزه‌هاست»[۳] .

۲- روزۀ شش روز ماه شوال: از ابو ایوب س روایت است که رسول‌الله ص فرمود: «کسی که رمضان را روزه گرفته و به دنبال آن شش روز از شوال را نیز روزه بگیرد. مانند آن است که همیشه روزه‌دار باشد»[۴] .

۳- روزه گرفتن سه روز از هر ماه: از ابوذر س روایت است که پیامبر ص فرمود: «ای اباذر! هر گاه خواستی سه روز از هر ماه روزه بگیری، پس سیزدهم، چهاردهم، و پانزدهم را روزه بگیر»[۵] .

۴- روزۀ دوشنبه و پنجشنبه: از ابوهریره س روایت است که رسول خدا ص فرمود: «اعمال بندگان روز دوشنبه و پنجشنبه به خداوند عرضه می‌شود و من دوست دارم که عملم در حالیکه روزه‌دار هستم به خداوند عرضه شود»[۶] .

۵- روزۀ روز عرفه: روز عرفه روز نهم ماه ذی الحجه است که حجاج در عرفات به حضور خداوند می‌ایستند، که روز بسیار بزرگ و عظیمی است، گرفتن روزه درین روز خجسته، گناهان دو سال را پاک می‌نماید، پیامبر ص چنین می‌فرماید: «امیدوارم که خداوند (بخاطر روزه‌ی، روز عرفه) گناهان سال قبل و بعدش را ببخشد»[۷] .

۶- روزۀ ماه محرم: حضرت ابوهریره س روایت می‌کند که رسول‌الله ص فرمود: «بهترین روزه بعد از ماه رمضان، ماه محرم است، و بهترین نماز بعد از نماز‌های پنجگانه نماز شب است»[۸] .

زیرا ماه محرم نخستین ماه سال است بنابراین اگر با عمل نیک مانند روزه آغاز گردد، سال بهتر و پر از برکت خواهد بود.

۷- روزۀ ماه شعبان: ام المؤمنین عایشه ب می‌فرماید: «من ندیدم که رسول خدا ص در هیچ ماهی بیشتر از ماه شعبان روزه بگیرد زیرا که تمام ماه را روزه می‌گرفت»[۹] .

۸- روزۀ روز عاشورا که موضوع بحث ما خواهد بود، عاشورا روز دهم ماه محرم است که خداوند گناهان یکسال گذشته را برای روزه دار در این روز می‌بخشد، از ابی قتاده ط روایت است که آن حضرت ص فرموده است: «امیدوارم که خداوند روزۀ عاشورا را سبب کفارۀ گناهان سال گذشته قرار دهد»[۱۰] .

عاشورا در لغت

روز دهم ماه محرم را عاشورا گویند، زیرا عدد ده را در عربی عشر می‌گویند و این کلمه به چند لفظ مختلف در کتابهای لغت عربی ذکر شده است مانند عاشوراء - عشوراء - عاشورا - عشورا- عاشور بر وزن هارون[۱۱] در بعضی از کتاب‌های قاموس عربی، عاشورا روز نهم محرم را نیز گفته‌اند[۱۲] و علمای لغت در اصل کلمۀ عاشورا اختلاف دارند، بعضی می‌گویند عاشورا کلمۀ عربی است و بعضی دیگر عاشورا را کلمۀ عبرانی خوانده‌اند[۱۳] .

[۱] ـ بخاري ۲/۳۱۶. [۲] ـ مسلم ۲/۸۰۷. [۳] ـ بخاري ۲/۵۲. [۴] ـ مسلم ۲/۸۲۲. [۵] ـ ترمذي ۳/۱۲۵. [۶] ـ ترمذي ۳/۱۱۳. [۷] ـ مسلم ۲/۸۱۹. [۸] ـ مسلم ۲/۸۲۱. [۹] ـ بخاري ۲/۵۰. [۱۰] ـ مسلم ۲/۸۱۹. [۱۱] ـ المصباح المنير ص۱۵۶، دايرة المعارف بستاني ۱۱/۴۴. [۱۲] ـ لسان العرب ۴/۵۶۹، و القاموس المحيط ص ۵۶۵. [۱۳] ـ دائرة المعارف بستاني/۱۱/۴۴۵ والآثار الباقية از البيروني ص ۳۳۰.

سبب نامگذاری عاشورا به این اسم

در مورد نامگذاری این روز به نام عاشورا اقوال و روایات متعددی ذکر شده است بعضی می‌گویند که سبب نامگذاری عاشورا به این نام همانا دهم ماه محرم است و این قول واضح تر و نزدیکتر به دهم ماه محرم است، و گفته شده است که عاشورا روزی است که خداوند تعالی ده پیامبرش را با ده کرامت افتخار بخشیده است که از قرار ذیل است.

اول: در این روز، خداوند موسی ÷ را نصرت بخشید، در دریا راه را برایش باز نمود تا از چنگ فرعون نجات یافت و فرعون با لشکرش غرق گردید.

دوم: در این روز کشتی نوح ÷ با سلامتی در جودی استقرار یافت.

سوم: در این روز یونس ÷ از شکم نهنگ نجات یافت.

چهارم: در این روز خداوند توبۀ آدم ÷ را پذیرفت.

پنجم: در این روز یوسف ÷ از قعر چاه تاریک بیرون آورده شد.

ششم: در این روز عیسی÷ به دنیا آمد و در همین روز به آسمان برده شد.

هفتم: در این روز خداوند داود÷ را مورد عفو و بخشش خود قرار داد.

هشتم: در این روز ابراهیم ÷ چشم به جهان گشود.

نهم: در این روز چشمان یعقوب÷ دو باره روشن گردید و بینا شد.

دهم: در این روز گناهان گذشته و آیندۀ پیامبر بزرگ اسلام ص بخشیده شد[۱۴] .

در کتاب‌های تاریخ خصائص زیادی در مورد روز عاشورا ذکر شده است که ارتباطی به نامگذاری آن ندارد، و در مورد پیامبران باید گفت که خصائص و کرامات آنان بالاتر از این عدد است، و بعضی گفته‌اند که عاشورا بخاطر این، به این اسم نامگذاری شده است که خداوند امت محمد ص را به ده کرامات مشرف ساخته است که بطور مختصر آنرا بیان می‌داریم:

۱- ماه رجب که بر دیگر ماه‌ها فضیلت دارد.

۲- ماه شعبان که بر دیگر ماه‌ها فضیلت دارد.

۳- ماه مبارک رمضان که فضیلت آن بر همه آشکار است.

۴- شب قدر که بهتر از هزار ماه است.

۵- روز عید که روز پاداش دادن خداوند به بندگان است.

۶- روز‌های ده گانۀ (ذی الحجه) که روزهای ذکر خداوند است.

۷- روز عرفه که روزه گرفتن در این روز کفارۀ گناهان دو سال است.

۸- روز عید اضحی یا روز قربانی که سبب نزدیکی به خداوند است.

۹- روز‌های جمعه که بهترین روزهای هفته است.

۱۰- روز عاشورا که روزه گرفتن درین روز کفارۀ گناهان یک سال قبل است[۱۵] .

امر به روزه گرفتن عاشورا

هنگامیکه پیامبر گرامی‌مان حضرت محمد ص در ماه ربیع الاول سال اول هجری به مدینۀ منوره هجرت کردند، و ماه محرم سال دوم هجری را در مدینه سپری نمودند، دیدند که یهود در روز عاشورا روزه می‌گیرند، زیرا پیامبرشان موسی÷ این روز را روزه می‌گرفت. آن حضرت ص یارانش را به روزه گرفتن این روز امر نمود. صبح روز دهم محرم بود که آن حضرت ص دستور دادند تا همگی این روز را روزه بگیرند در حالیکه بعضی از مردم مانند روزهای دیگر شروع به خوردن و نوشیدن کرده بودند، آن حضرت ص به قریه‌ها و دهکده‌های اطراف مدینه نیز اشخاصی فرستاد تا به مردم اطلاع دهند که روزه بگیرند و کسانی‌که در این روز شروع به خوردن و نوشیدن نموده بودند نیز از خوردن و نوشیدن امتناع ورزند و بقیۀ روز را روزه بگیرند، در این مورد احادیث زیادی روایت شده است که ما بطور نمونه به ذکر چندی اکتفا می‌کنیم:

۱- از سلمه بن اکوع ط روایت است که آنحضرت ص به مردی از قبیلۀ اسلم امر نمود تا به مردم اعلان نماید، کسی که تا حالا نخورده است روزه بگیرد زیرا امروز روز عاشورا است[۱۶] .

۲- از مجزأة بن زاهر از پدرش روایت است که پیامبرص به روزه گرفتن عاشورا امر نمود و فرمود: «کسی که روزه دار است پس روزه‌اش را تکمیل نماید و کسی‌که روزه دار نیست باقی روز را روزه بگیرد»[۱۷] .

۳- از بعجه بن عبدالله روایت است که وی از پدرش شنیده است که آن‌حضرت ص روزی به آنها فرمود: «امروز روز عاشورا است پس روزه بگیرید». شخصی از بنی عمرو بن عوف گفت: ای رسول خدا، من از نزد قومم آمدم در حالیکه بعضی از آنها روزه داشتند و بعضی دیگر نداشتند! پیامبر ص فرمود: «برو به قومت بگو: کسانی‌که روزه ندارند، روزه بگیرند و آنرا تکمیل نمایند»[۱۸] .

[۱۴] ـ عمدة القاري ۱۱/۱۱۷. [۱۵] ـ اللباب في الجمع بين السنة والكتاب ۱/۴۳۱. [۱۶] ـ بخاري ۲/۵۹. [۱۷] ـ طبراني ۱/۳۵۱ المعجم الأوسط. [۱۸] ـ مسند امام احمد ۶/۴۶۷.

منسوخ شدن روزۀ عاشورا

در ماه شعبان سال دوم هجری، خداوند روزۀ ماه مبارک رمضان را بر مسلمانان فرض گردانید، پیامبر ص یارانش را از روزۀ عاشورا منع نکرد و نه دوباره چنانکه در سال اول هجری امر نموده بود امر فرمود ولی به گرفتن روزۀ عاشورا تشویق و ترغیب می‌نمود زیرا پاداش و ثواب زیادی در آن نهفته است، پس اگر کسی روز عاشورا روزه بگیرد اجر و پاداش می‌گیرد و کسی که روزه نگیرد، ایرادی بر او نیست[۱۹] از پیامبر بزرگ اسلام حضرت محمد ص روایاتی نقل است که دلالت واضح به منسوخ بودن روزۀ عاشورا می‌نماید بنابراین گرفتن آن اختیاری است.

۱- از عایشه ب روایت است که فرمود: آن حضرت ص امر به روزۀ عاشورا نمود ولی هنگامی که روزۀ رمضان بر او فرض گردید فرمود: «هرکسی می‌خواهد، روز عاشورا روزه گیرد و هر کسی که نمی خواهد نگیرد»[۲۰] .

۲- از ابن عمر س روایت است که فرمود: روز عاشورا را در زمان جاهلیت روزه می‌گرفتیم، هنگامی که روزۀ ماه رمضان بر ما فرض گردید پیامبراکرم ص فرمود: «این روزی از روزهای خداوند است هر کس می‌خواهد روزه بگیرد و هر کس نمی خواهد آنرا ترک کند»[۲۱] .

[۱۹] ـ فقه السنة ۱/۴۳۳. [۲۰] ـ بخاري ۲/۵۸. [۲۱] ـ ابي داود ۲/۸۱۸.

تعیین روز عاشورا

در مورد تعیین روز عاشورا سه دیدگاه وجود دارد: عده‌ای گفته‌اند که روز عاشورا نهم محرم است، ولی اکثر علما بر این رأی هستند که روز دهم ماه محرم روز عاشوراست که این دیدگاه راجح و مستدل است و رأی دیگر، روز یازدهم ماه محرم را روز عاشورا می‌داند[۲۲] .

دلایل زیادی وجود دارد که روز دهم محرم روز عاشورا می‌باشد از جمله:

۱- از عایشه ب روایت است که پیامبر ص به روزه گرفتن روزۀ عاشورا در دهم محرم امرفرمود»[۲۳] .

۲- از ابن عباس ب روایت است که آن حضرت ص در روز دهم محرم امر به روزه گرفتن عاشورا نمودند»[۲۴] .

۳- از سعید بن مسیب و حسن بصری و عکرمه روایت است که فرموده‌اند: روز عاشورا دهم محرم است»[۲۵] .

خلاصۀ این مطلب: آنچه که میان علمای سلف و خلف مشهور و معروف است این است که عاشورا روز دهم ماه محرم می‌باشد»[۲۶] .

[۲۲] ـ عمدة القاري ۱۱/۱۱۷. [۲۳] ـ مجمع الزوايد ۳/۱۸۹. [۲۴] ـ ترمذي ۳/۱۱۹. [۲۵] ـ مصنف ابن ابي شيبه ۳/۵۹. [۲۶] ـ شرح مسلم از نووي ۸/۱۲.

حکم روزه گرفتن عاشورا

علما اتفاق دارند که روزۀ روز عاشورا سنت است.

در مورد این که آیا در ابتدای اسلام قبل از فرضیت رمضان روزۀ عاشورا واجب بود یا مستحب؟

دو قول مشهور از علما وجود دارد که صحیح ترین این دو قول این است که روزۀ عاشورا در ابتدای اسلام واجب بود و سپس حکم آن مستحب گردید، زیرا پیامبر ص بعد از فرضیت رمضان کسی را به گرفتن روزۀ عاشورا امر ننمود[۲۷] .

۱- از عایشه ب روایت است که آن حضرت ص به روزه گرفتن روزۀ عاشورا امر فرمودند. ولی هنگامی که روزۀ رمضان فرض گردید، بعضی در روز عاشورا روزه گرفتند و بعضی نگرفتند»[۲۸] .

۲- از سلمة بن اكوع س روایت است که پیامبر ص به مردی از قبیله اسلم دستور دادند تا به مردم قریه اش بگوید: کسی که غذا تناول نموده است باقی روز را روزه بگیرد و کسیکه چیزی نخورده است پس روزۀ خود را تکمیل نماید زیرا امروز روز عاشورا است»[۲۹] .

ملاعلی قاری رحمة الله عليه می‌گوید: این حدیث دلالت صریح بر واجب بودن روزۀ عاشورا قبل از فرضیت رمضان می‌نماید که بعداً منسوخ گردید و حکم سنت را بخود گرفت.

۳- در روایت ابو داود چنین ذکر است که نمایندگانی از اسلم نزد آن حضرت ص آمدند پیامبر ص از آنها پرسید:

«آیا این روز را روزه گرفتید؟» گفتند: نه، پیامبر ص فرمود: «بقیۀ روزتان را روزه بگیرید و قضایش را بجا آرید».

عینی رحمة الله عليه می‌گوید: این حدیث دلالت صریح بر فرضیت روزۀ عاشورا می‌نماید زیرا بجا آوردن قضا جز در واجبات در چیز دیگری نمی‌باشد[۳۰] .

ابن قیم رحمة الله علیه می‌گوید: پیامبر ص روز عاشورا را روزه می‌گرفت، و زمانیکه روزۀ رمضان فرض گردید آنرا ترک کرد. پس روزۀ عاشورا قبل از رمضان فرض بود سپس واجب بودنش منسوخ شد نه اینکه بگوییم مستحب بودنش منسوخ شد[۳۱] .

[۲۷] ـ مجموع فتاوى از ابن تيميه ۲۵/۳۱۱. [۲۸] ـ بخاري ۲/۲۸. [۲۹] ـ بخاري ۲/۵۹. [۳۰] ـ عمدة القاري ۱۱/۱۱۹. [۳۱] ـ زاد المعاد ۲/ ۷۱.

حکمت در روزۀ عاشورا

عبدالله بن عباس ب حکمت روزۀ روز عاشورا را چنین بیان می‌کند: زمانیکه پیامبرص به مدینه منوره هجرت نمود، یهود را دید که روز عاشورا روزه می‌گیرند حضرت (علیه السلام) از آنها پرسید: «این چه روزی است؟» گفتند: این روز نیکی است، روزیکه خداوند بنی اسرائیل را از چنگ دشمن نجات بخشید، لذا موسی ÷ این روز را روزه گرفت. آنحضرت ص فرمود:

«من از شما به موسی نزدیکترم». همین بود که این روز را روزه گرفت و امتش را به روزه گرفتن این روز خجسته امر فرمود[۳۲] .

پیامبر گرامی‌مان ص خویش را نزدیکتر و شایسته‌تر از دیگران به موسی ÷ و پیروی از وی می‌دانست. زیرا پیامبر ص و امتش با موسی÷ در اصول دین متفق اند و کتابش تورات را تصدیق می‌نمایند، ولی شما یهودیان از پیروی موسی÷ دست کشیدید و سرباز زدید و در کتابش تحریف و تغییر ایجاد نمودید، همچنین پیامبر÷ در رسالت با موسی÷ مشترک است و برادری دینی و نزدیکی آشکار میان ایشان وجود دارد زیرا در فرمانبرداری و پیروی اوامر خداوند با موسی ÷ نسبت به دیگران پیش قدم و پیشتاز است، به همین منظور خودش این روز را روزه گرفت و امتش را نیز به روزۀ عاشورا امر فرمود.

در همان وقت پیامبر ص دوست داشت تا با اهل کتاب موافقت و نزدیکی وجود داشته باشد خصوصاً در مسائلی که از طرف خداوند مأمور به مخالفت آنها نشده باشد، همچنین آنحضرت ص میخواست تا میان اهل کتاب و مسلمانان فضای محبت و الفت ایجاد گردد، اما هنگامی‌که عداوت، دشمنی و ضدیت آنها را در مقابل مسلمانان درک کرد، بعد از فتح مکه به مخالفت با آنها دستور داد[۳۳] .

پیامبرص آگاهی داد که خود و امتش مستحق‌تر و نزدیک‌تر به موسی÷ نسبت به یهودند، هنگامی‌که موسی ÷ شکر خداوند را بجا آورد و این روز را روزه گرفت پس ما باید به طریق اولی به ایشان اقتدا نمائیم و از ایشان پیروی کنیم، به ویژه اگر بگوییم: شریعت امت‌های قبلی برای ما شریعت است به شرط اینکه با شریعت ما تعارضی نداشته باشد. تعظیم نمودن پیامبر ص آنچه را که موسی÷ با عظمت شمرده است از نگاه پیروی شریعت موسی÷ نبوده بلکه از نگاه موافقت شریعت وی با شریعت محمد ص می‌باشد، یا اینکه پیامبر ص روزۀ عاشورا را بخاطر نجات یافتن موسی÷ از چنگ فرعون و شکر گذاری خداوند از این واقعۀ بزرگ روزه گرفت چنانکه آنحضرت ص هنگامیگه از قبول توبۀ داود÷ آگاه گردید به سجده افتاد و شکر خداوند را بجا آورد،[۳۴] روزه گرفتن آنحضرت ص در روز عاشورا اختیاری بود نه واجب و فرض[۳۵] .

ولی الله دهلوی می‌فرماید‍: راز و سرّ در مشروعیت روزۀ عاشورا اینست که چون خداوند موسی÷ را از فرعون و قومش نجات داد موسی ÷ بخاطر شکر گذاری خداوند این روز را روزه گرفت، به همین ترتیب این روز میان اهل کتاب و عرب سنتی بجا ماند، سپس پیامبر ص اینروز را مورد تأیید قرار داد.[۳۶] پس حکمت از گرفتن روزۀ عاشورا همانا شکر گذاری خداوند بخاطر نجات موسی ÷ از فرعون است، و هر که اینروز را روزه بگیرد واقعاً در شکر گذاری خداوند با موسی ÷ اشتراک نموده است و این اجر و پاداش بزرگ را غنیمت شمرده است[۳۷] .

[۳۲] ـ بخاري ۳/۵۸ . [۳۳] ـ زاد المعاد ۲/۷۰. [۳۴] ـ مرقاة المفاتيح ۴/۳۰۴. [۳۵] ـ شرح معاني الآثار۲/۷۵. [۳۶] ـ حجة الله البالغة ۲/۵۳۲. [۳۷] ـ حكمة التشريع و فلسفته از جرجاوي ۱/۲۱۲.

انواع روزۀ عاشورا

علما روزۀ روز عاشورا را به چهار نوع تقسیم نموده‌اند که از قرار ذیل می‌باشد[۳۸] :

نوع اول: روزه گرفتن نهم، دهم و یازدهم محرم.

نوع دوم: روزه گرفتن نهم و دهم محرم.

نوع سوم: روزه گرفتن نهم و دهم یا دهم با یازدهم محرم.

نوع چهارم: روزه گرفتن دهم محرم.

[۳۸] ـ مجلة البلادـ ابوتراب ظاهري عدد ۸۳۵۱ محرم ۱۴۰۷هـ صـ۵.

نوع اول روزه گرفتن نهم و دهم و یازدهم محرم

این نوع بهترین و افضل‌ترین انواع فوق بشمار می‌رود و دلیل افضلیت آن حدیث ابن عباس س است که آن حضرت ص فرمود: «روز عاشورا را روزه بگیرید و با یهود مخالفت نمایید، یک روز قبل و یک روز بعدش را نیز روزه بگیرید»[۳۹] .

فوایدی که در روزه گرفتن نهم و دهم و یازدهم محرم موجود است:

۱- پاداش روزۀ یکماهه برای روزه دار داده می‌شود زیرا یک نیکی در میزان خداوند برابر با ده نیکی است.

۲- روزه گرفتن در ماه محرم بهتر از هر ماهی بعد از رمضان است.

۳- با گرفتن روزۀ نهم و یازدهم همراه با دهم محرم، مخالفت با روزۀ یهود می‌باشد.

۴- گناهان یک سال قبل مورد عفو قرار می‌گیرد مشروط براینکه از گناهان کبیره اجتناب ورزیده شود[۴۰] .

[۳۹] شعب الإيمان از بيهقي ۳/۳۶۵. [۴۰] ـ بهجة الناظرين ص ۱۵۹.

نوع دوم: روزه گرفتن نهم و دهم محرم

در این مورد احادیث زیادی وارد است که بطور نمونه حدیثی را که امام مسلم از ابن عباس ب روایت کرده است ذکر می‌نمائیم: هنگامیکه پیامبر ص روز عاشورا را روزه گرفت و امتش را به روزه گرفتن این روز امر فرمود یاران آن‌حضرت ص فرمودند: ای رسول خدا این روز با عظمتی نزد یهود و نصاری است، آنحضرت ص فرمود: «هر گاه سال آینده این روز فرا رسید إن شاء الله روز نهم را نیز روزه خواهیم گرفت»[۴۱] .

و در روایت دیگری چنین آمده است: «اگر زنده بودیم با آنها مخالفت می‌ورزیم و روز نهم را روزه می‌گیریم»[۴۲] .

فواید روزه گرفتن نهم و دهم محرم:

۱- مخالفت با یهود، زیرا آنها تنها روز دهم محرم را روزه می‌گرفتند.

۲- احتیاط در روزۀ دهم محرم، ترس از ناقص بودن مهتاب و یا احتمال خطا نمودن در تعیین روز نهم محرم، که شاید روز دهم باشد.

۳- دوری از روزه گرفتن منفرد مانند روز جمعه که بعضی‌ها مکروه گفته‌اند[۴۳] . ابن عباس ب روز نهم و دهم را روزه می‌گرفت تا روز عاشورا را از دست ندهد[۴۴] .

[۴۱] ـ مسلم ۲/۷۹۸. [۴۲] ـ طبراني در معجم كبير ۱۱/۱۳۱. [۴۳] ـ مجموع از نووی ۶/۳۸۳. [۴۴] ـ لطائف الاخبار از ابن رجب صـ۴۹.

نوع سوم: روزه گرفتن نهم و دهم و یا دهم با یازدهم ماه محرم

دلیل این نوع حدیث ابن عباس ب است که آنحضرت ص در مورد روزۀ عاشورا فرموده است:

اینروز «عاشورا» را روزه بگیرید و یک روز قبلش و یا یک روز بعدش را نیز روزه بگیرید و با یهود مشابهت اختیار نکنید»[۴۵] . ابن همام می‌نویسد: گرفتن روزه عاشورا مستحب است همچنین روزه گرفتن یک روز قبل و یا یک روز بعدش نیز مستحب است، زیرا روزۀ منفرد عاشورا مکروه است چون مشابهت با یهود می‌باشد[۴۶] . روزه گرفتن نهم محرم از سه نگاه مطلوب است:

۱- احتیاط در روز عاشورا ۲- از روزهای دهۀ اول ماه محرم است ۳- و از روزهای ماه حرام بشمار می‌رود.

روزه گرفتن دهم محرم نیز ازسه نگاه مطلوب می‌باشد:

۱- اینکه روز عاشوراست ۲- از روزهای دهۀ اول ماه محرم است. ۳ - از جملۀ روز‌های ماه حرام می‌باشد.

و روزه گرفتن یازدهم محرم از دو نگاه مطلوب می‌باشد:

۱- احتیاط نمودن در روز عاشورا. ۲- از روزهای ماه حرام بشمار می‌رود[۴۷] .

[۴۵] ـ شرح معاني الآثار از طحاوي ۲/۷۸. [۴۶] ـ شرح فتح القدير ۲/۳۰۲ ومرقاة ۴/۲۸۸. [۴۷] ـ فتح العلام از جردانى ۳/۴۱۸.

نوع چهارم: روزه گرفتن دهم محرم به تنهائی

این مرتبه از پائین ترین مراتب روزۀ عاشورا می‌باشد و دلیل آن حدیث عایشه ب است که فرموده است: آنحضرت ص روز دهم محرم را به روزه گرفتن امر فرمود[۴۸] . بعضی از علماء روزه گرفتن دهم محرم را به تنهائی مکروه گفته‌اند، مگر حکم نمودن به کراهیت آن بطور قطعی درست نبوده زیرا پیامبرص در طول حیاتش عاشورا را بطور منفرد روزه می‌گرفت و در آخر آرزو داشت تا در سال آینده روز نهم را با دهم محرم روزه بگیرد[۴۹] .

[۴۸] ـ مجمع الزوايد از هيثمى ۳/۱۸۹. [۴۹] ـ حاشية ابن عابدين ۲/۳۷۵، معارف السنن از كشميری ۶/۱۱۲، الفتاوى الهندية ۱/۲۰۲.

فضیلت روز عاشورا

روز عاشورا روز مبارک، باعظمت و دارای فضیلت‌های بی شماری است که روزه گرفتن درین روزخجسته میان همه پیامبران پیشین معروف و مروج بوده است. نوح ÷ بخاطر بجا آوردن شکر خداوند که او را از قومش نجات داد این روز را روزه می‌گرفت. همچنین موسی÷ اینروز را روزه گرفته است تا شکر خداوند را بخاطر نجات یافتنش از فرعون و قومش بجا آورد، چنانکه یهود اینروز را روزه می‌گیرد و نصاری اینروز را باعظمت می‌شمارند، قریش نیز احترامی ویژه به این روز داشتند لذا پوشش کعبه در روز عاشورا صورت می‌گرفت و اینروز را روزه نیز می‌گرفتند، به همین منظور پیامبر بزرگ اسلام ص روز عاشورا را گرامی می‌داشت و در انتظار رسیدن اینروز میمون می‌بود. از ابن عباس ب روایت است که می‌فرماید: «من پیامبر خدا ص را ندیدم که روزه ای را بر دیگر روزه‌ها بهتر بشمارد و در جستجوی آن باشد، مگر روزۀ عاشورا و این ماه: یعنی ماه رمضان»[۵۰] .

به این معنی احادیث زیادی روایت شده است که همه دلالت بر فضیلت روزه گرفتن عاشورا بعد از ماه رمضان می‌کند، لذا آنحضرت ص به روزه گرفتن عاشورا مداومت می‌نمود، از حفصه ب روایت است که پیامبر ص چهار چیز را هیچگاه ترک نمی کرد: روزۀ عاشورا، روزۀ ده روز ذی الحجه، روزۀ سه روز از هرماه و دو رکعت نماز قبل از چاشت»[۵۱] .

روزۀ روز عاشورا گناهان سال گذشته را محو می‌کند چنانکه از أبی قتاده روایت است که از رسول خداص در مورد روزۀ عاشورا پرسیده شد آنحضرت ص در جواب فرمود: «گناهان سال گذشته را محو می‌کند»[۵۲] . و مراد از محوگناهان همانا گناهان صغیره است، اگر گناه صغیره نداشته باشد پس امید است از گناهان کبیره اش کاسته شود، اگر گناه کبیره نیز نداشت پس مرتبه و مقام این مؤمن ارتقا می‌یابد[۵۳] .

ملا علی قاری در مرقاة از امام حرمین نقل می‌کند که پاک کنندۀ گناهان صغیره است، و از قاضی عیاض نقل می‌کند که نظر اهل سنت درین مورد همانا صغائر است اما گناهان کبیره به توبه یا رحمت خداوندی محو می‌گردد[۵۴] .

اما آنچه بر سر زبانهای بعضی مردم در مورد فضیلت روز عاشورا می‌باشد دروغ و بهتان محض است مثلاً گفته‌اند: آدم ÷ در این روز آفریده شده است و در این روز داخل بهشت گردید، ودرین روز خداوند عرش، کرسی، آسمانها زمین، آفتاب، مهتاب، ستارگان و بهشت را آفریده است، و یا اینکه گفته‌اند درین روز ابراهیم÷ و عیسی÷ آفریده شده‌اند و یا اینکه ادریس ÷ بالا برده شد و یا به سلیمان ÷ پادشاهی زمین سپرده شد، و چشمان یعقوب÷ بینا گردید، و ایوب÷ از مرض شفا یافت و امثال اینها همه نادرست است، بعضی‌ها از پاداش نماز خواندن در این روز صحبت می‌کنند، یا از فراخی روزی و نفقه بر اهل و عیال و سرمه نمودن و عطرپاشیدن و حنا گذاشتن و پختن حبوبات در این روز صحبت می‌نمایند که همه ساختگی و افترا بوده و بر هیچ دلیلی استوار نیست.

ولی سوالی که اینجا مطرح می‌شود این است که از پیامبر ص در مورد روزۀ عرفه روایت شده است که گناهان دو سال را محو می‌کند چنانکه می‌فرماید: «امیدوارم که خداوند روزۀ روز عرفه را سبب محو شدن گناهان یک سال قبلش و یک سال بعدش قرار دهد و امیدوارم که خداوند روزۀ عاشورا را سبب کفارۀ گناهان سال گذشته قرار دهد»[۵۵] .

ظاهر این حدیث اینست که روز عرفه افضل و بهتر از روز عاشورا است. بعضی علما درین مورد چنین گفته‌اند: حکمت در فضیلت روز عرفه بر روز عاشورا آنست که عرفه روز محمدی است، یعنی روزه گرفتن این روز مختص به امت محمدص است و عاشورا روز موسوی است و پیامبرمان ص افضل ترین پیامبران (علیهم السلام) است لذا یک روزش محوکنندۀ گناهان دو سال می‌باشد[۵۶] .

روزۀ پیامبران علیهم السلام در عاشورا

پیامبران (علیهم السلام) و اقوام شان روزه می‌گرفتند، و به هر دیانتی که خداوند را به یگانگی پرستش می‌کردند با روزۀ فرضی آشنایی داشتند[۵۷] . ولی سنت و طریقۀ هر پیامبری در روزه گرفتن با دیگران فرق داشت، مثلاً نوح ÷ اکثر روزهای سال را روزه می‌گرفت عیسی÷ یک روز روزه می‌گرفت و دو روز یا چند روز بی روزه می‌بود[۵۸] . همچنین آدم÷ سه روز از هر ماه (۱۳-۱۴-۱۵) را روزه می‌گرفت[۵۹] . و داود ÷ یک روز روزه می‌گرفت و یک روز نمیگرفت که اینگونه روزه بهتر و محبوبتر در نزد خداوند است[۶۰] . و موسی÷ در یک سال چهل روز آنرا روزه می‌گرفت[۶۱] ، و پیامبر بزرگوار اسلام ص روزهای دوشنبه و پنجشنبه و روز‌های ۱۳-۱۴-۱۵ از هر ماه و نهم ذی الحجه و شش روز از شوال و عاشورا را روزه می‌گرفت.

پیامبرانی که روز عاشورا را روزه گرفته‌اند نوح ÷، موسی÷ ، و محمدصلی الله علیه و آله و سلم بوده‌اند و گمان می‌رود که عیسی÷ نیز این روز را روزه گرفته است زیرا بعضی از احکام شریعت موسی ÷ منسوخ نگردیده بود[۶۲] .

حالا به طور مختصر روزۀ پیامبران فوق الذکر را که روز عاشورا را روزه می‌گرفتند ذکر می‌نمائیم:

[۵۰] ـ بخاري ۲/۵۹. [۵۱] ـ سنن نسائي ۴/۲۲۰. [۵۲] ـ مسلم ۲/۸۱۹. [۵۳] ـ شرح مسلم از نووى ۸/۵۱. [۵۴] ـ مرقاة المفاتيح ۴/۲۹۱. [۵۵] ـ مسلم ۸/۵۱. [۵۶] ـ مغني المحتاج ۱/۴۴۶. [۵۷] ـ من نفحات رمضان ص۹۱ عكاظ عدد۵۵۲۳ـ ۱۴۰۱هـ. [۵۸] ـ حجة الله البالغة از دهلوى ۲/۵۴. [۵۹] ـ عمدة القاري از عينى ۱۰/ ۲۵۴. [۶۰] بخاري ۲/۵۲. [۶۱] ـ مقارنة الأديان ۳/۱۵۸. [۶۲] ـ فتح الباري ۴/۲۴۸.

روزۀ نوح علیه السلام در روز عاشورا

نوح ÷ اولین پیامبری است که خداوند وی را بسوی قومش فرستاد، زیرا شرک و بت پرستی اولین بار در قوم نوح ÷ پدید آمده بود، نوح ÷ نهصد و پنجاه سال قوم خود را به یگانه پرستی و توحید دعوت نمود ولی جز چند فردی از قومش کسی به سخنانش گوش فرا نداد تا آنکه باعث قهر وغضب خداوند شد، خداوند نوح ÷ را امر فرمود تا کشتی بسازد و مؤمنان قومش را باخود سوار نماید، سپس خداوند باران شدیدی را فرود آورد و زمین نیز آب خود را بیرون نمود و همه جا را آب فراگرفت و در نتیجه همۀ کافران غرق گردیدند که از جمله زن نوح ÷ وپسرش نیز غرق گردیدند، خداوند مؤمنان را بخاطر پیروی و فرمانبرداری شان از فرستاده اش نجات داد[۶۳] . خداوند این قصه را در قرآن مجید چنین بیان می‌کند: ﴿فَكَذَّبُوهُ فَأَنجَيۡنَٰهُ وَٱلَّذِينَ مَعَهُۥ فِي ٱلۡفُلۡكِ وَأَغۡرَقۡنَا ٱلَّذِينَ كَذَّبُواْ بِ‍َٔايَٰتِنَآۚ إِنَّهُمۡ كَانُواْ قَوۡمًا عَمِينَ ٦٤. [الأعراف:۶۴]

ترجمه: «اما آنان او را تکذیب کردند، پس ما او را و کسانی را که باوی در کشتی بودند نجات دادیم و کسانی را که آیات ما را تکذیب نمودند، غرق کردیم، چرا که آنان مردمان نابینائی بودند «حق را نمی دیدند».

خداوند می‌فرماید: ﴿َأَنجَيۡنَٰهُ وَمَن مَّعَهُۥ فِي ٱلۡفُلۡكِ ٱلۡمَشۡحُونِ ١١٩ ثُمَّ أَغۡرَقۡنَا بَعۡدُ ٱلۡبَاقِينَ ١٢٠. [الشعراء:۱۱۹ ـ ۱۲۰]

ترجمه: «ما او و کسانی را که با او بودند در کشتی پر(از انسانها و حیوانهای گوناگون) نجات دادیم، سپس بقیه را غرق کردیم».

خداوند می‌فرماید: ﴿فَأَنجَيۡنَٰهُ وَأَصۡحَٰبَ ٱلسَّفِينَةِ وَجَعَلۡنَٰهَآ ءَايَةٗ لِّلۡعَٰلَمِينَ ١٥[العنكبوت:۱۵] .

ترجمه: «ما نوح و سرنشینان کشتی را (از امواج طوفان) نجات دادیم و کشتی را (داستان آنرا) پند و عبرتی برای جهانیان گردانیدیم».

خداوند روز نجات یافتن کشتی سواران را ذکر ننموده است مگر بعضی مفسران در تفسیر فرمودۀ خداوند ﴿وَٱسۡتَوَتۡ عَلَى ٱلۡجُودِيِّ [هود:۴۴] «وکشتی بر کوه جودی پهلو گرفت». می‌گویند: که استقرار یافتن کشتی برکوه جودی روز عاشورا بود، نوح ÷ اینروز را بخاطر بجا آوردن شکر خداوند روزه گرفت و همه کسانی را که در کشتی با او موجود بودند اعم از انسان‌ها و پرندگان و درندگان و چهارپایان امر نمود تا اینروز را روزه بگیرند شکر و سپاس خداوند را بجا آورند.

از ابو هریره س روایت است که آن حضرت ص روزی از نزد بعضی یهودیان می‌گذشت در حالیکه آنها روزه داشتند، پیامبر ص از آنها پرسید: «این چه روزی است که شما روزه گرفته اید؟» گفتند: این روزی است که خداوند موسی ÷ و بنی اسرائیل را از غرق شدن نجات داد و فرعون را غرق نمود، و این روزیست که کشتی بر جودی استقرار یافت، سپس نوح ÷ وموسی ÷ این روز را روزه گرفتند تا شکر خداوند را بجا آورند، پیامبر ص فرمود: «من نزدیک‌تر از شما به موسی هستم و اولی تر از شما به روزه گرفتن این روز هستم، سپس یاران خود را به روزه گرفتن این روز امر فرمود» .

[۶۳] ـ دعوت اسلامى ص۱۳۱.

روزۀ موسی علیه السلام در عاشورا

فرعون در کفر و سرکشی اش افراط نمود و نخواست به اوامر فرستادۀ خدا گردن نهد، و تصمیم گرفت تا موسی ÷ را به قتل رساند خداوند به موسی ÷ امرکرد که با قومش «بنی اسرائیل» مصر را ترک کرده شب هنگام به شکل مخفیانه بسوی سرزمین فلسطین حرکت نمایند هنگامیکه فرعون از بیرون رفتن موسی با بنی اسرائیل آگاه گردید، با لشکرش به تعقیب آنان پرداخت، موسی ÷ با همراهانش هنگام صبح به ساحل دریای سرخ رسیدند، فرعون نیز با لشکرش هنگامی که آفتاب بالا می‌آمد به این ساحل رسیدند بنی اسرائیل سخت احساس خطر کردند، چون در مقابلشان دریا و در پشت سرشان دشمن قرار داشت، آنها یقین داشتند که مرگ و هلاکت دامنگیر آنهاست در این وقت خداوند به موسی ÷ وحی کرد تا با عصای خود به دریا بزند موسی ÷ این کار را عملی کرد همین بود که دریا به قدرت و امر خداوند شکافته شد موسی÷ از میان دریا بالای زمین خشک، با همراهانش عبور نمودند، فرعون نیز در این موقع که دریا شکافته شده بود، رسید و با لشکرش داخل این راه خشک گردید تا موسی و بنی اسرائیل را نابود نماید، ولی آب دریا با هم یکجا شده، راه مسدود گردید و فرعون با لشکرش غرق شدند.

خداوند موسی÷ و همۀ همراهانش را از این هلاکت نجات داد.[۶۴]

قرآن کریم نجات یافتن موسی÷ با قومش، و غرق شدن فرعون و لشکرش را در آیاتی چنین تصویر می‌نماید: ﴿وَلَقَدۡ أَوۡحَيۡنَآ إِلَىٰ مُوسَىٰٓ أَنۡ أَسۡرِ بِعِبَادِي فَٱضۡرِبۡ لَهُمۡ طَرِيقٗا فِي ٱلۡبَحۡرِ يَبَسٗا لَّا تَخَٰفُ دَرَكٗا وَلَا تَخۡشَىٰ ٧٧ فَأَتۡبَعَهُمۡ فِرۡعَوۡنُ بِجُنُودِهِۦ فَغَشِيَهُم مِّنَ ٱلۡيَمِّ مَا غَشِيَهُمۡ ٧٨ وَأَضَلَّ فِرۡعَوۡنُ قَوۡمَهُۥ وَمَا هَدَىٰ ٧٩. [طه: ۷۷-۷۹]

ترجمه: «ما به موسی پیام دادیم که شبانه بندگانم را کوچ بده، و آنگاه راهی خشک برای آنان در این دریا بگشا (راهی که چون در آن گام بگذاری) نه از فرعونیان میترسی که به تو برسند و نه (ازغرق شدن) هراسی داری، فرعون با لشکریانش آنان را دنبال کردند، دریا آنان را بگونۀ شگفت انگیزی در میان امواج خود گرفت، فرعون قوم خود را گمراه ساخت و هدایت ننمود».

خداوند در سورۀ یونس می‌فرماید: ﴿وَجَٰوَزۡنَا بِبَنِيٓ إِسۡرَٰٓءِيلَ ٱلۡبَحۡرَ فَأَتۡبَعَهُمۡ فِرۡعَوۡنُ وَجُنُودُهُۥ بَغۡيٗا وَعَدۡوًاۖ حَتَّىٰٓ إِذَآ أَدۡرَكَهُ ٱلۡغَرَقُ قَالَ ءَامَنتُ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا ٱلَّذِيٓ ءَامَنَتۡ بِهِۦ بَنُوٓاْ إِسۡرَٰٓءِيلَ وَأَنَا۠ مِنَ ٱلۡمُسۡلِمِينَ ٩٠. [يونس ۹۰]

ترجمه: «بنی اسرائیل را از دریا عبور دادیم فرعون و لشکریانش برای ظلم وتعدی آنان را دنبال کردند و در پی ایشان راه افتادند، تا بدانجا که غرقاب فرعون را در خود پیچید گفت: ایمان دارم که خدائی وجود ندارد مگر آن خدائی که بنی اسرائیل بدو ایمان آورده‌اند و من از زمرۀ فرمانبرداران هستم».

خداوند در سورۀ شعرا چنین می‌فرماید:﴿فَأَوۡحَيۡنَآ إِلَىٰ مُوسَىٰٓ أَنِ ٱضۡرِب بِّعَصَاكَ ٱلۡبَحۡرَۖ فَٱنفَلَقَ فَكَانَ كُلُّ فِرۡقٖ كَٱلطَّوۡدِ ٱلۡعَظِيمِ ٦٣ وَأَزۡلَفۡنَا ثَمَّ ٱلۡأٓخَرِينَ ٦٤ وَأَنجَيۡنَا مُوسَىٰ وَمَن مَّعَهُۥٓ أَجۡمَعِينَ ٦٥ ثُمَّ أَغۡرَقۡنَا ٱلۡأٓخَرِينَ ٦٦. [الشعراء:۶۳ :۶۶]

ترجمه: «بدنبال آن به موسی پیام دادیم که عصای خود را به دریا بزن، دریا از هم شکافت و هر بخشی همچون کوه بزرگی گردید و در آنجا دیگران را (به موسی و قومش) نزدیک گردانیدیم، موسی و جملگی همراهان او را نجات دادیم سپس دیگران را غرق کردیم».

روزی که خداوند موسی ÷ و بنی اسرائیل را نجات داد، روز عاشورا بود، لذا موسی÷ و بنی اسرائیل اینروز را بخاطر شکر گذاری خداوند روزه گرفتند.

از ابن عباس ب روایت است زمانی‌که پیامبر ص به مدینۀ منوره هجرت نمود، یهودیان را دید که روز عاشورا روزه می‌گیرند، آنحضرت ص از آنها پرسید: «این چه روزی است که شما روزه میگیرید؟» گفتند: این روز با عظمتی است خداوند در این روز موسی ÷ وقومش را نجات داد وفرعون ولشکرش را غرق نمود، لذا موسی ÷ این روز را بخاطر شکر وسپاس خداوند روزه گرفت وما نیز این روز را روزه میگیریم، پیامبر ج فرمود: «پس ما نزدیک‌تر و شایسته‌تر از شما به موسی÷ هستیم». همین بود که پیامبر ص این روز را روزه گرفت و امر به روزه گرفتن آن نمود[۶۵] . ابن حجر رحمة الله عليه می‌گوید: نوح و موسی علیهما السلام در معجزۀ آب، مشترک هستند زیرا طوفان کشتی نوح را حمایت نمود، و دریا برای موسی÷ شکافته شد و هر دو با مردم مؤمن قومشان نجات یافتند، به همین منظور هردو بخاطر شکر گزاری خداوند اینروز را روزه گرفتند»[۶۶] .

[۶۴] ـ نبوت وانبياء از صابوني ص ۲۴۳. [۶۵] مسلم ۲/۷۹۶. [۶۶] ـ فتح الباري.

روزه گرفتن پیامبر گرامی مان ص در عاشورا

پیامبرص روز عاشورا را در مکه مکرمه قبل از هجرت و در مدینه منوره بعد از هجرت روزه می‌گرفت، این روز خجسته از نخستین روزگار شریعت محمدی منزلت و قداست و عظمت بس بزرگی داشت، پیامبر÷ در مکۀ معظمه قبل از هجرت اینروز را با روزه گرفتن زنده نگهداشته بود اگرچه دیگران را به آن امر ننموده بود، و این دلیل اصالت و نجابت در عبادت این روز است که آن حضرت ص به روزه گرفتن و شکرگذاری خداوند آن را سپری می‌نمود.

علما روزه گرفتن پیامبر ص در روز عاشورا را به چهار مراحل تقسیم نموده‌اند که از قرار ذیل است:

۱- در مکۀ مکرمه قبل از هجرت به مدینه منوره آن حضرت ص روز عاشورا را به تنهایی روزه می‌گرفت وکسی دیگر را به آن امر نکرد.

۲- در مدینۀ منوره بعد از هجرت نمودن و قبل از اینکه روزۀ رمضان فرض گردد یعنی در محرم سال دوم هجرت روز عاشورا را آن حضرت ص روزه گرفت و مسلمانان را نیز به روزه گرفتن آن امر فرمود.

۳- بعد از فرض شدن روزۀ رمضان آنحضرت ص روز عاشورا را روزه گرفت ولی یاران خود را به آن امر نکرد، بلکه اختیار روزه گرفتن و یا نگرفتن را در این روز به آنها گذاشت، لذا بعضی از یاران پیامبر ص این روز را روزه نمی‌گرفتند.

۴- پیامبر ص در سال دهم هجری، و یک سال قبل از رحلتش از دنیا روز عاشورا را روزه گرفت و خواستار اضافه نمودن نهم و یازدهم ماه محرم با روز دهم گردید، تا با یهود مخالفت صورت گیرد، ولی آن حضرت ص روز نهم و یازدهم را با دهم نتوانست روزه بگیرد، چون به رفیق اعلی پیوست. عليه أفضل الصلوات والتسليمات[۶۷] .

روزه گرفتن صحابه و تابعین در روز عاشورا

صحابۀ کرام ش روز عاشورا را قبل از فرض شدن رمضان روزه می‌گرفتند چونکه پیامبر ص آنها را به روزه گرفتن اینروز ترغیب نموده بود ولی بعد از فرض شدن رمضان روزه گرفتن عاشورا اختیاری باقی ماند بعضی از صحابه این روز را روزه می‌گرفتند و بعضی از آنها روزه نمی گرفتند، آن عده از صحابه ش که این روز را روزه می‌گرفتند عبارتند از: ابوبکر صدیق، عمر فاروق، علی بن ابی طالب، عبدالرحمن بن عوف، ابو موسی اشعری، قیس ابن سعد، اشعث بن قیس، عبد الله بن عباس، معاویه بن ابی سفیان، شقیق بن سلمه ش أجمعین. و از تابعین ابن سیرین، ابن شهاب زهری، ابو اسحق سبیعی، علی بن حصین، سعید بن جبیر و طاوس رحمهم الله أجمعین این روز را روزه می‌گرفتند[۶۸] .

پیامبر ص و یارانش اهتمام خاصی به روزۀ عاشورا داشتند و مردم را به روزه گرفتن تشویق و ترغیب می‌نمودند، ابن مسیب می‌گوید: پیامبر ص، و ابوبکر و عمر ب به روزه گرفتن روز عاشورا امر می‌نمودند[۶۹] . حضرت عمر فارقس شخصی را نزد حارث بن هشام فرستاد تا اینروز را روزه بگیرد و خانواده اش را نیز به روزه گرفتن امر نماید[۷۰] .

چنانکه علی بن ابی طالب و ابو موسی اشعری ب به روز گرفتن روز عاشورا امر می‌نمودند، اسود بن یزید می‌گوید: هیچکس را مانند علی بن ابی طالب و ابو موسی ندیدیم که به روزه گرفتن عاشورا امر نماید[۷۱] ابو معاویه می‌گوید: از حضرت علیس شنیدم که در روز عاشورا اعلان می‌نمود: ای مردم اگر کسی چیزی خورده باشد پس باقیماندۀ روز را روزه بگیرد،۵ همچنین روایت است که علیس امر می‌فرمود تا روز نهم و یازدهم با روز دهم احتیاطاً روزه گرفته شود زیرا گناهان سال قبل را محو می‌کند، اگر کسی متوجه نبود و در طول روز یادش آمد پس باقیماندۀ روز را روزه بگیرد۶. به عایشه ب گفته شد که علیس به روزه گرفتن عاشورا امر می‌نماید! عایشه ب فرمود: علی از همه به سنت پیامبر ص داناتر است[۷۲] . روایات فوق و دیگر روایات دلالت به حرص این صحابی جلیل القدر به روزه گرفتن عاشورا می‌نماید.

بعضی از یاران پیامبر ص مانند عبدالله بن مسعود و عائذ مزنی و عبدالله ابن عمر ش أجمعین روزه گرفتن عاشورا را ترک نموده بودند ولی روایاتی وجود دارد که آنها اینروز را روزه می‌گرفتند، و علت و انگیزۀ روزه نگرفتن آنها اینست که نمی خواستند منزلت و مرتبۀ روزۀ عاشورا بلندتر از رمضان گردد لذا گاهی روزه می‌گرفتند و گاهی ترک می‌کردند تا به مردم بفهمانند که روزۀ عاشورا اختیاری و نفلی است[۷۳] .

روزه گرفتن قریش و اهل جاهلیت در روز عاشورا

روایات زیادی وجود دارد که دلالت واضح بر روزه گرفتن اهل جاهلیت بویژه قریش در روز عاشورا می‌کند، ابن قیم می‌گوید: روزۀ عاشورا از جمله شعائر دینی قریش محسوب می‌شد و اینروز را تعظیم می‌نمودند، در این روز کعبه را می‌پوشانیدند و روزه می‌گرفتند»[۷۴] .

از ام المؤمنین عایشه ب روایت است که فرمود: قریش در عهد جاهلیت، عاشورا را روزه می‌گرفتند. سپس پیامبر ص به روزه گرفتن آن امر فرمود تا آنکه روزۀ رمضان فرض گردید، پیامبر ص فرمود: «هر کس می‌خواهد روزه گیرد و هرکه می‌خواهد روزه نگیرد»[۷۵] .

امام نووی می‌فرماید: از مجموعۀ احادیث چنین فهمیده می‌شود که اهل جاهلیت، چه کفار قریش چه یهود و یا دیگران اینروز را روزه می‌گرفتند، تا اینکه اسلام به روزه گرفتن آن تأکید نمود، سپس سبکتر از تآکید اولی آن باقی ماند[۷۶] .

مگر چگونگی و سبب روزه گرفتن آنها واضح نیست که چرا این روز را روزه می‌گرفتند؟ و آیا از فجر تا غروب آفتاب از خوردن و نوشیدن امتناع می‌ورزیدند؟ یا اینکه از یک غروب تا غروب دیگر ادامه می‌یافت؟ والله اعلم

آیا روز زینت، روز عاشورا بود؟

خداوند در سوره طه می‌فرماید:﴿وَلَقَدۡ أَرَيۡنَٰهُ ءَايَٰتِنَا كُلَّهَا فَكَذَّبَ وَأَبَىٰ ٥٦ قَالَ أَجِئۡتَنَا لِتُخۡرِجَنَا مِنۡ أَرۡضِنَا بِسِحۡرِكَ يَٰمُوسَىٰ ٥٧ فَلَنَأۡتِيَنَّكَ بِسِحۡرٖ مِّثۡلِهِۦ فَٱجۡعَلۡ بَيۡنَنَا وَبَيۡنَكَ مَوۡعِدٗا لَّا نُخۡلِفُهُۥ نَحۡنُ وَلَآ أَنتَ مَكَانٗا سُوٗى ٥٨ قَالَ مَوۡعِدُكُمۡ يَوۡمُ ٱلزِّينَةِ وَأَن يُحۡشَرَ ٱلنَّاسُ ضُحٗى ٥٩. [طه: ۵۶- ۵۹]

ترجمه: «ما همۀ معجزات خود را به فرعون نشان دادیم، ولی او (همۀ آنها را) تکذیب کرد و سر پیچی نمود. (فرعون)گفت: ای موسی! آیا آمده ای که ما را با این جادوی خویش از سرزمین خودمان بیرون کنی؟ یقیناً ما هم جادوئی همسان جادوی تو را برای تو می‌آوریم موعد آن را معین کن، موعدی که ما و تو از آن تخلف نکنیم، و وعده گاه ما مکان صاف و مسطح و فاصلۀ آن نسبت به همگان یکسان باشد. (موسی) گفت: میعاد ما و شما روز جشنی است که در آن خود را می‌آرایند. باید مردم در چاشتگاه گرد آورده شوند (تا ماجرائی را ببینند که میان ما و شما می‌گذرد)».

خداوند متعال خواست تا صدق نبوت موسی ÷ را به فرعون ثابت نماید، لذا معجزه‌هایی چون عصا، ید بیضاء (وقتی موسی (علیه السلام) دستش را زیر بغلش می‌برد و بیرون می‌آورد همچون نور مطلق می‌درخشید)، قحطی، کمی در ثمرات، طوفان، ملخ، شپش، بقه (قورباغه)، خون، محو و ناپدید شدن اموال، گره شدن قلب‌ها، را پیاپی به موسی÷ عطا فرمود تا فرعون به خود آید و از استکبار و غرور و تکذیب دست کشد، ولی فرعون بخود نیامد و موسی÷ را متهم به جادوگری نمود، و خواست تا با جادو با وی مقابله نماید و به مردم بفهماند که موسی÷ جادوگری بیش نیست و از موسی خواست تا روز مقابله با جادوگران را تعیین نماید، موسی÷ گفت: وعدۀ ما روز زینت است، فرعون برای اینروز خود را کاملا آماده کرد و از هر سو جادوگران معروف و برجسته را خواست تا بر موسی غالب آیند، روز زینت فرا رسید و فرعون با جادوگرانش وارد میدان شدند، موسی از آنها خواست تا جادویشان را به نمایش بگذارند، جادوگران ریسمان‌ها و عصاهای خود را به میدان افکندند، در چشم موسی÷ چنین ظاهر شد که گویا مارها و اژدرها به حرکت آمده است، موسی÷ در دل ترسید ولی خداوند به وی اطمینان داد که تو برتر هستی و امر نمود تا عصای خود را بیفکند، عصای موسی÷ در میان بهت و شگفت همگان همۀ آنچه را که جادوگران افکنده بودند فرو برد، جادو گران همه به سجده افتادند و به خداوند و پیامبرش ایمان آوردند[۷۷] .

مفسرین بزرگ اسلام مانند ابن عباس، ابن عمر، سعید ابن جبیر، و ابوحیان این روز زینت را روز عاشورا گفته‌اند[۷۸] . از کریب بن سعد روایت است که عمر بن خطاب چنین فرمود: خداوند تبارک و تعالی در روز رستاخیز از هیچ روزه‌ای جز روزۀ رمضان و روز زینت یعنی روزۀ عاشورا شما را مورد باز پرس قرار نمی دهد[۷۹] .

عاشورا در عهد اموی‌ها و عباسی‌ها

به همین ترتیب مسلمانان روز عاشورا را روزه می‌گرفتند، تا اینکه عهد یزید بن معاویه فرا رسید و متأسفانه در سال ۶۱ هجری حضرت حسینس در کربلا به شهادت رسید، روز شهادت حسینس مصادف با روز دهم محرم سال۶۱ هجری بود. این حادثۀ دردناک پیامدهای مختلفی از خود بجا گذاشت.

بعضی اموی‌های (به ظاهر) سنی مذهب (اما در واقع ناصبی)، اینروز را روز فرخنده و عید شمردند، لذا لباس جدید می‌پوشیدند و سرمه می‌زدند و با مراسم و مهمانی‌ها اینروز را تجلیل می‌نمودند و شیرینی و غذا‌های خوب به مردم تقدیم می‌کردند.

اما پیروان علی بن ابی طالبس و فرزندانش اینروز را ماتم گرفتند، و بخاطر یاد بود شهادت حضرت حسین س اشک می‌ریختند و اظهار غم و اندوه می‌نمودند، از خوردن و نوشیدن چیزهای خوب امتناع می‌ورزیدند.

هنگامیکه حجاج بن یوسف در عهد عبدالملک، والی عراق تعیین گردید مردم را مجبور به پوشیدن لباس جدید، خوردن و نوشیدن غذا‌های خوب و اظهار خوشحالی و سرور نمود، به همین خاطر متأسفانه گاهی درگیریها و زد وخورد‌هایی میان سنی‌ها و شیعه‌ها رخ می‌داد[۸۰] .

روز عاشورا باید بخاطر اقتدا به پیامبر بزرگ اسلام ص و حصول اجر و ثواب روزه گرفته شود، نه بخاطر اظهار شادی و خوشحالی و یا غم و مصیبتی، چون روزۀ اینروز هیچ ارتباطی به خوشی و غم کسی ندارد.

بدین ترتیب روز عاشورا در همان عهد اموی‌ها و ابتدای عهد عباسی‌ها از سیر اصلی اش منحرف شده بود که متأسفانه باعث ایجاد تفرقه و زد و خورد‌های خونینی میان شیعه و اهل سنت می‌گردید[۸۱] .

عاشورا در عهد فاطمی‌ها

دولت فاطمی‌ها در سال ۳۵۸ هجری در مصر و مغرب عربی پا گرفت، این دولت شیعه مذهب توجه و اهتمام خاصی به روز عاشورا داشت تا بتواند مصالح سیاسی خود را از این راه تأمین نماید و مردم را بخود جلب کند، لذا اعلان می‌کردند که روز عاشورا روز عزاداری و نوحه سرایی و اظهار غم و ماتم است، شیعیان در زیر سایۀ این دولت توانستند نفس آرامی بکشند و مراسم مذهبی خویش را هر طوریکه می‌خواهند اجرا نمایند، فاطمی‌ها از سال ۳۶۲هجری تا زوال دولت شان در سال ۵۶۷ هجری مراسم عاشورا و غیره را تجلیل می‌نمودند، درین روز بازارها تعطیل می‌گردید و مردم لباس کهنه بتن می‌نمودند و به گریه و ناله و فغان می‌پرداختند، آنها به بازارها و خیابانها می‌آمدند، ظرفها را می‌شکستند، مشک‌های آب را پاره می‌نمودند، مردم را از صدقه و خیرات جز برای عزاداری منع می‌کردند و قاتلین حسینس را دشنام می‌دادند[۸۲] .

عاشورا در عهد ایوبی‌ها

هنگامی‌که دولت ایوبی‌ها در سال ۵۶۷ هجری جانشین دولت فاطمی در مصر و شام گردید و پایه‌های دولت شان مستحکم شد، روز عاشورا را روز شادی و خوشحالی اعلان کردند و آنرا جشن می‌گرفتند، درین روز مردم انواع و اقسام غذاهای لذید و دلپذیر آماده می‌کردند و با کمال مهارت شیرینی‌های گوناگون آماده ساخته و به مردم و مهمانان تقدیم می‌نمودند، درین روز همه لباس جدید می‌پوشیدند، دست و پایشان را حنا و چشمانشان را سرمه می‌زدند، حتی وسائل خانه را تجدید می‌کردند، خلاصه کارهایی میشد که شیعیان را به خشم و غضب می‌آورد، اینگونه کارها باعث گردید که مردم خیال کنند ماتم و عزاداری در روز عاشورا از ویژگی شیعه و شادی و خوشحالی از ویژگی اهل سنت است[۸۳] .

عاشورا در عهد آل بویه

بغداد را آل بویه که شیعه علوی بودند در عهد خلافت عباسی‌ها زیر تصرف خود در آوردند، خلیفۀ عباسی نتوانست با حاکم بغداد معزالدوله دیلمی کنار بیاید و مانند سایر ولایات خلافت اسلامی وی را تابع خود سازد، معز الدوله در سال ۳۵۲ هجری در بغداد بدعت‌های زیادی را اختراع نمود، از جمله دستور صادر کرد که روز عاشورا، روز ماتم و عزاداری باشد، و همۀ مردم باید لباس غم بتن نمایند و بازارها بسته شود، خرید و فروش ممنوع گردد، رستورانها و هتلها نیز در روز عاشورا باید کارشان را متوقف سازند. وی دستور داد تا زن‌ها با گریه و فغان و موهای باز، و سر و روی خونین و گریبانهای پاره به خیابانها بیایند، شیعیان عراق از عهد معزالدوله تا امروز عاشورا را به همین ترتیب تجلیل می‌نمایند، و لباس سیاه بتن می‌نمایند[۸۴] .

ابن کثیر در البداية والنهاية می‌نویسد: شیعیان دولت آل بویه غلو و افراط زیادی نمودند، مثلاً در بغداد و دور و بر آن در روز عاشورا طبل‌ها به صدا در می‌آمد، در راهها و خیابانها خاکستر و کاه می‌ریختند، و بر مغازه‌ها چادرسیاه آویزان می‌گردید، مردم ماتم و عزاداری می‌کردند. اکثر آنها از نوشیدن آب در این روز امتناع می‌ورزیدند تا گویا با حسینس که تشنه به شهادت رسید، همدردی کرده باشند. زن‌ها با گریه و ناله به خیابان‌ها می‌آمدند وبه سر و صورت خود می‌زدند و گریبان پاره می‌کردند، و بدعت‌های زشت و شرم آوری در این روز اجرا می‌گردید[۸۵] .

ملاعلی قاری می‌نویسد: در سر زمین عجم، مانند: خراسان، عراق و ماوراءالنهر منکرات و اعمال زشتی از شیعه بجا مانده است، آنها در روز عاشورا لباس سیاه می‌پوشیدند. و به خیابان‌ها می‌آمدند، سر و صورت و سایر بدن خویش را مجروح می‌کردند و مدعی بودند که دوستان اهل بیت هستند، در حالیکه اهل بیت از آنها بیزارند[۸۶] .

چنانکه در سایر کشورها شیعیان در روز عاشورا محفل می‌گیرند، به طور مثال در عراق، ایران، هند، افغانستان، لبنان، سوریه، بحرین، کویت، و دیگر مناطق شیعه نشین با سیاه پوش کردن مساجد و بتن نمودن لباسهای سیاه تجلیل می‌گردد، آنها روز عاشورا را روز ماتم و عزا بر حضرت حسینس اعلام می‌دارند[۸۷] .

بدعت‌هایی که در عاشورا صورت می‌گیرد و باید از آن دوری جست

در این روز با عظمت و مبارک مردم بدعت‌هایی را اختراع نموده و مرتکب اعمال زشت و ناپسند می‌گشتند، شیخ الاسلام می‌نویسد: شیطان بعد از شهادت حضرت حسینس توانست دو بدعت طی آن ایجاد نماید: یکی بدعت ماتم و عزاداری و زدن به سر و صورت، و گریه و فغان و تشنگی کشیدن و مداحی و نوحه سرایی که طی آن بزرگان صدر اسلام مورد لعن و طعن قرار می‌گیرند، حتی کسانی‌که در جرم شهادت حضرت حسینس دست نداشتند مورد لعن و دشنام قرار می‌گیرند و قصه‌ها وحکایتهای کاذب و دروغینی را ساخته‌اند، این اعمال باعث گردید تا در میان مسلمانان اختلاف و تفرقه ایجاد گردد. ماتم گرفتن و عزاداری کردن و گریه و فغان بر مردگان باتفاق همۀ مسلمانان جایز نیست. و اینکه بر غم‌ها و مصیبتهای گذشته، ناله و فغان صورت گیرد از گناهان بزرگ بشمار می‌رود که خداوند و پیامبرش ص از آن منع نموده‌اند، همچنانکه بدعت شادی و سرور در روز عاشورا درست نیست و پیامبر ص و خلفای بعد از ایشان اینکار را سنت نگذاشته‌اند، پس اینروز نه روز شادی و سرور است و نه روز غم واندوه[۸۸] .

از دیگر بدعت‌ها در این روز پختن حبوبات و توزیع آن بر فقرا و مساکین است. و ادعا دارند که اینکار ثواب زیادی دارد، ولی تشخیص کارهایی که ثواب دارد دلیل قاطع که از پیامبر ص ثابت شده باشد می‌خواهد، لیکن دلیلی وجود ندارد پس این کار بدعت و گمراهی می‌باشد[۸۹] . و از دیگر بدعت‌های اختراع شده در این روز، پوشیدن لباس جدید، و خرج و خوراک خیلی خوب و خریدن ضروریات منزل و سرمه کشیدن و حنا کردن و غسل نمودن، دید و بازدیدها و زیارت مساجد و قبرستانها و آرامگاه‌ها، و دیگر بدعتهایی که نه پیامبر ص و نه خلفای راشدین و نه علمای بزرگ اسلام مانند امامان چهار مذهب اهل سنت و نه اوزاعی و ثوری و اسحق بن راهویه و لیث و غیره این اعمال را انجام داده و سنت گذاشته‌اند[۹۰] .

احادیثی که درین مورد ذکر است همه موضوع و ساختگی است[۹۱] .

همچنین تأخیر زکات تا روز عاشورا بدعت است بطور مثال زکات در ماه صفر یا ربیع الاول بر او واجب می‌گردد ولی آنرا تا روز عاشورا به تأخیر می‌اندازد، شاید قبل از عاشورا بمیرد یا مفلس گردد، در اینصورت زکات بر ذمۀ وی باقی می‌ماند و از این بدتر اینکه تأخیر در دادن حقوق دیگران ظلم محسوب می‌گردد. پیامبرص می‌فرماید: «درنگ نمودن غنی در ادای حقوق ظلم است»[۹۲] . از بدعت‌هایی که بعضی از زنان در این روز به آن اعتقاد دارند، حنا کردن است که گویا اگر کسی اینکار را نکرد حق عاشورا را ادا ننموده است، همچنین خریدن عنبر و چوب خوش بو و دود نمودن آن، که گویا اگر اینکار صورت نگیرد گناه بزرگی مرتکب شده‌اند. عجیب اینکه همین چوب را تا سال آینده نگه میدارند و در طول سال از آن استفاده می‌کنند و معتقدند که اگر دود و بوی خوش آن به زندانی برسد از زندان رها خواهد شد. همچنین اعتقاد دارند که این خوش بوئی علاج نظر و مرض است. چنین اعتقادی خطرناک است و دلیل قاطع و محکم می‌طلبد، اما دلیلی وجود ندارد و این گونه اعمال را زنها از خودشان اختراع نموده‌اند[۹۳] .

پیامبرگرامی‌مان ص ارتکاب هر گونه بدعت در دین خدا، و عمل نمودن به آن را به شدت منع نموده‌اند. و اینرا واضح کرده‌اند که خداوند را باید مطابق سنت و عملکرد پیامبرش ص عبادت کرد، و نه بر حسب گفته و اختراعات دیگران. چنانکه میفرمایند: «هرکس عملی انجام دهد که دین ما آنرا تأیید نکند مردود است»[۹۴] ‌.

ودر لفظ دیگری چنین روایت شده است: «هر کسی در این دین ما چیزی ایجاد کند که از آن نیست، مردود است»[۹۵] .

یعنی: هر کاری که مطابق سنت پیامبر ص نباشد مردود بوده و قابل قبول نیست.

پس بدعت‌هایی که ذکر شد در عهد پیامبر ص و یارانش و در عهد تابعین وجود نداشته، بلکه بعد از شهادت حضرت حسین س در سال ۶۱ هجری ظاهر گردید، و در سال‌های بعد خصوصاً در عهد دولت فاطمیان اشکال مختلفی بخود گرفت و در اکثر کشور‌های شیعه نشین مانند ایران، عراق و بعضی مناطق مصر و لبنان و هند و پاکستان و افغانستان بشکل عجیبی انتشار یافت.

عوامل اساسی انتشار این بدعت‌ها و امثال اینها بی خبری مسلمانان از دین، و سکوت و عدم انکار چنین اعمالی است، اگر هر مسلمانی به‌اندازۀ وسع و توان خودش اطرافیانش را آگاه می‌کرد هرگز به این حد نمی رسید و جامعۀ اسلامی، سالم باقی می‌ماند.

پیامبرص امتشان را از بدعت و نوآوری در دین بر حذر داشته‌اند چنانکه میفرماید: «از امور نو پیدا (در دین) بپرهیزید، زیرا هر امر نوپیدا بدعت و هر بدعتی گمراهی است»[۹۶] .

پس برادر و خواهر مسلمان! باید در راه از بین بردن بدعت‌ها کوشا باشیم، و در روز عاشورا به هر مسلمانی که آغشتۀ بدعت است دوستانه بفهمانیم که این اعمال نادرست است و او را تشویق به ترک آن کنیم تا همه مان در دنیا و آخرت رستگار گردیم.

ماتم در روز عاشورا

شیعیان در روز عاشورا ماتم و سوگواری اعلان می‌کنند، و لباس سیاه می‌پوشند و اظهار غم و اندوه می‌نمایند، در بعضی مناطق شیعه نشین مغازه‌ها بسته می‌شود، زنان و مردان به خیابان می‌آیند و خود را با زدن قمه و زنجیر زخمی می‌کنند و گریه و ناله و فریاد سر می‌دهند و با نوحه خوانی و با نثار کلمات زشت و لعن و نفرین گویا از قاتلین حضرت حسینس انتقام می‌گیرند خلاصه در این روز اعمالی صورت می‌گیرد که با عقل سلیم موافق نیست و بدعت‌هایی که مخالف شرع است و با روح و تعالیم اسلام سازگاری ندارد[۹۷] .

خداوندمتعال و پیامبربزرگوارمان ص به ما نفرموده‌اند که بر مرگ پیامبران پیشین ماتم و سوگواری نمائیم، پس چطور بر مرگ کسانی‌که مرتبۀ آنها پائین تر از انبیا است سوگواری می‌نماییم؟!

نه از پیامبر گرامی مان ص نقل شده و نه از مسلمانان صدر اسلام که آنها بر مصیبتی ماتم و عزا گرفته باشند.

شهادت حضرت حسینس هر مسلمانی را غمگین و ناراحت می‌کند زیرا ایشان نوۀ عزیز پیامبر ص و از سرداران بزرگ اسلام و از علمای صحابۀ کرام بود، وی مرد عابد، شجاع و سخاوتمندی بود، ولی باید پذیرفت آنچه را که برادران شیعۀ ما در روز عاشورا بخاطر شهادتش انجام میدهند نادرست است، و اکثر این کارها ساختگی است و جنبۀ نمایشی دارد و الا پدر ایشان علیس افضل و بهتر از او بود، چرا برای شهادتش ماتم نمی کنند؟! همچنین عثمانس در نزد اهل سنت از علیس بهتر است ولی در روز شهادتش کسی عزاداری نمی کند.

همچنین عمرس بهتر از عثمانس بود ولی برای شهادت ایشان کسی عزاداری نمی‌کند. همچنین ابوبکر صدیقس از عمرس بهتر بود ولی در روز وفاتش کسی عزاداری نمی کند، از همه برتر خود پیامبرگرامی اسلام ص که سردار جهانیان در دنیا و آخرت است خداوند روحش را مانند سائر انبیا (علیهم السلام) قبض کرد ولی هیچکس برای ایشان عزاداری نکرد[۹۸] .

بر هر مسلمانی واجب است که در وقت مصیبت از صبر و شکیبائی کار بگیرد و بگوید: ﴿إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّآ إِلَيۡهِ رَٰجِعُونَ. تا اینکه خداوند و پیامبرش از این عمل خشنود و راضی گردند. ﴿وَبَشِّرِ ٱلصَّٰبِرِينَ ١٥٥ ٱلَّذِينَ إِذَآ أَصَٰبَتۡهُم مُّصِيبَةٞ قَالُوٓاْ إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّآ إِلَيۡهِ رَٰجِعُونَ ١٥٦. [البقرة: ۱۵۵ـ ۱۵۶]

ترجمه: «و مژده بده به بردباران.کسانی که هر گاه بلائی به آنها برسد می‌گویند: ما از آن خدائیم و بسوی او باز می‌گردیم».

پیامبرگرامی ص می‌فرماید: «هیچ بنده‌ای نیست که به مصیبتی گرفتار شود و بگوید: ﴿إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّآ إِلَيۡهِ رَٰجِعُونَ. یعنی: «همانا ما از اوییم و بسوی او باز گردانندگانیم». خدایا! مرا در مصیبتم مزد داده و برایم از او عوض بهتری بده. مگر اینکه خداوند او را در مصیبتش مزد داده و عوض بهتری برای او می‌دهد، ام سلمه می‌فرماید: ابو سلمه (شوهرش) وفات یافت چنانکه رسول الله ص مرا امرکرده بود گفتم. خداوند عوضی نیکوتر از او، یعنی رسول الله ص را به من داد[۹۹] .

در کتاب جلاء العیون از ملا باقر مجلسی قول حسین بن علی ب چنین آمده است: «ای خواهر! اگر باشمیشر ظالمان کشته شدم و از این دنیا رحلت کردم پس گریبانت را پاره مکن، و رویت را مخراش، وموهایت را نکش و فغان و ناله مکن»[۱۰۰] .

پس به سر و صورت زدن و گریبان پاره نمودن و دعاهای زمان جاهلیت، همه حرام و نا مشروع است و پیامبر ص از چنین اعمالی اظهار بیزاری نموده است چنانکه می‌فرماید: «آنکه بر رویش زده و گریبان پاره کند و دعاهای جاهلیت را بخواند از ما نیست»[۱۰۱] .

روایاتی از کتب شیعه

۱-«صُومُوا الْعَاشُورَاءَ- هَكَذَا- التَّاسِعَ وَالْعَاشِرَ فَإِنَّهُ يُكَفِّرُ ذُنُوبَ سَنَةٍ»[۱۰۲] .

از امام صادق و ایشان از پدرش امام باقر علیهما السلام روایت می‌کند که علی (علیه السلام) فرمود:‌ «در عاشورا روزه بگیرید، نهم و دهم زیرا که گناه یک سال را می‌بخشد».

۲- «صَامَ رَسُولُ اللهِ ص يَومَ عَاشُورَاءَ»[۱۰۳] .

از ابوالحسن روایت است که فرمود: «رسول الله ص روز عاشورا روزه گرفتند».

۳- «صُومُوا يَوْمَ عَاشُورَاءَ التَّاسِعَ وَالْعَاشِرَ احْتِيَاطًا، فَإِنَّهُ كَفَّارَةُ السَّنَةِ الَّتِي قَبْلَهُ، فَإِنْ لَمْ يَعْلَمْ بِهِ أَحَدُكُمْ حَتَّى يَأْكُلَ، فَلْيُتِمَّ صَوْمَهُ»[۱۰۴] .

از علی (علیه السلام) روایت است که فرمود: «نهم و دهم عاشورا احتیاطًا روزه بگیرید، زیرا که این کفارۀ گناهان سال گذشته است اگر کسی یادش نبود و خورد هر وقت یادش آمد از همان لحظه روزه اش را تکمیل کند».

۴- «إِذَا رَأَيْتَ هِلَالَ الْمُحَرَّمِ، فَاعْدُدْ فَإِذَا أَصَبْتَ مِنْ تَاسِعَةٍ فَأَصْبِحْ صَائِمًا. قُلْتُ: (أي الراوي): كَذَلِكَ كَانَ يَصُومُ مُحَمَّدٌ صَلَى اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ؟ قَالَ: نَعَمْ»[۱۰۵] .

از ابن عباس ب روایت است که فرمود: «هر گاه ماه محرم شروع شد، بشمار، به روز نهم که رسیدی روزه بدار- راوی می‌گوید: گفتم: آیا حضرت محمد ص در چنین روز، روزه می‌گرفتند؟ فرمودند: بله».

۵- «اِسْتَوَتْ السَّفِينَةُ يَوْمَ عَاشُورَاءَ عَلَى الْجُودِيِّ فَأَمَرَ نُوحٌ مَنْ مَعَهُ مِنَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ بِصَوْمِهِ، وَهُوَ الْيَومُ الَّذِيْ تَابَ اللهُ فِيْهِ عَلَى آدمَ عَلَيْهِ السَّلامُ»[۱۰۶] .

از امام صادق (علیه السلام) روایت است که فرمود: «هنگامی که کشتی نوح (علیه السلام) در روز عاشورا بر جودی استقرار یافت نوح (علیه السلام) به همۀ انسانها و جنهایی که در کشتی بودند دستور داد که در آن روز (عاشورا) روزه بگیرند و این همان روزی است که خداوند توبۀ آدم (علیه السلام) را پذیرفت».

۶- از الفاظ رسول الله ص که بهتر از آن نمی توان یافت این است: «النِّيَاحَةُ مِنْ أَعْمَالِ الْجَاهِلِيَّةِ»[۱۰۷] . و در روایت محمد باقر مجلسی با لفظ: «النِّيَاحَةُ مِنْ الْجَاهِلِيَّةِ» آمده است.

یعنی: «نوحه کردن از اعمال جاهلیت است یا نوحه کردن از جاهلیت است»[۱۰۸] .

۷- رسول گرامی ص می‌فرمایند: «صَوْتَانِ مَلْعُونَانِ يُبْغِضُهُمَا اللهُ: إِعْوَالٌ عِنْدَ مُصِيْبَةٍ وَصَوْتٌ عِنْدَ نَغْمَةٍ، يَعْنِي النوحَ والْغِنَاءَ»[۱۰۹] .

یعنی: «دو صدا ملعون است و خداوند آن دو صدا را ناپسند می‌دارد: یکی داد و فریاد در هنگام مصیبت و دیگری صدای نغمه؛ یعنی: نوحه کردن و موسیقی».

۸- امیر المؤمنین علی (علیه السلام) در نامه شان به رفاعه بن شداد می‌نویسد: «إِيَّاكَ وَالنَّوحَ عَلَى الْمَيِّتِ بَبَلَدٍ يَكُونُ لَكَ بِهِ سُلْطَانٌ»[۱۱۰] .

یعنی: «مبادا در جایی که قدرت داری بر مرده ای نوحه خوانی کنی».

۹- جابر س از پیامبر ص روایت می‌کند که فرمودند: «من شما را از نوحه کردن و از دو صدای احمقانه و فاجرانه نهی کردم، یکی صدای موسیقی که ساز شیطان است و صدایی که در هنگام مصیبت بلند می‌شود که صورت خراش می‌دهند و گریبان پاره می‌کنند، و ناله و فغان می‌کشند»[۱۱۱] . «وَصَوْتٍ عِنْدَ مُصِيبَةٍ، خَمْشِ وُجُوهٍ، وَشَقِّ جُيُوبٍ وَرَنَّةِ شَيْطَانٍ».

۱۰- امام صادق (علیه السلام) می‌فرماید: «لاَ يَصْلُحُ الصِّيَاحُ عَلَى الْمَيِّتِ وَلاَيَنْبَغِيْ وَلَكِنَّ النَّاسَ لاَ يَعْرِفُونَ»[۱۱۲] .

یعنی: «شیون کشیدن بر مرده درست و شایسته نیست ولی مردم نمی‌دانند».

۱۱- فضل بن میسر می‌گوید:‌ خدمت امام صادق (علیه السلام) بودیم که شخصی آمد و از غم و مصیبتی که به او رسیده بود شکوه کرد، امام فرمود: «أَمَا إِنَّكَ إِنْ تَصْبِرَ تُؤْجَرَ، وَإِلّا تَصْبِرُ يَمْضِيْ عَلَيكَ قَدَرُ اللَّهِ الَّذِيْ قَدَّرَ عَلَيكَ وَأَنْتَ مَأْزُوْرٌ»[۱۱۳] .

یعنی: «اگر صبر کنی پاداش داده می‌شوی و اگر صبر نکنی باز هم آنچه تقدیر خداوند باشد بر تو جاری می‌شود، اما در این صورت گنهکار خواهی شد».

۱۲- رسول الله ص فرمودند: «أَنَا بَرِيْءٌ مِمَّنْ حَلَقَ وَصَلَقَ وَرَفَعَ صَوْتَهُ»[۱۱۴] .

یعنی: «من بیزارم از کسی که (بخاطر مصیبت) مویش را بتراشد و صدایش را بلند کند».

۱۳- از امام صادق (علیه السلام) روایت است که و پیامبر ص از فریاد کشیدن در هنگام مصیبت و از نوحه کردن و نوحه شنیدن و به صورت زدن نهی کرده‌اند.

«نَهَی عَنْ الرَّنَّةِ عِنْدَ الْمُصِيْبَةِ وَنَهَی عَنْ النَّيَاحَةِ وَالْاِسْتِمَاعِ إِلَيْهَا ونَهَی عَنْ تَصْفِيْقِ الْوَجْهِ»[۱۱۵] .

۱۴- از امام صادق یا باقر علیهما السلام پرسیده شد که نماز با کلاه سیاه چگونه است؟ فرمودند: «با آن نماز نخوان،‌ زیرا که رنگ سیاه لباس اهل دوزخ است». «لَا تُصَلِّ فِيْهَا فَإِنَّهَا لِبَاسُ أَهْلِ النَّارِ»[۱۱۶] .

۱۵- از امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) روایت شده که فرمودند: «لَا تَلْبِسُوا السَّوَادَ فَإِنَّهَا لِبَاسُ فِرْعَوْنَ». یعنی: «سیاه نپوشید که لباس فرعون است»[۱۱۷] .

۱۶- در روایت دیگری آمده است که فرمود: «خواهرم! ای أم کلثوم! ای فاطمه! ای رباب! مواظب باشید اگر من شهید شدم برای من گریبان پاره نکنید و صورت نخراشید»[۱۱۸] .

۱۷- و در روایت دیگری آمده است که فرمود: «خواهرم!‌ قسمت می‌دهم، قسمم را نشکن، هر گاه شهید شدم هرگز برای من گریبان پاره نکن و صورت نخراش و واویلا نکن».

«يا أُختاه! إِنِّيْ أَقْسَمْتُ عَلَيْكِ ، فَأَبِرِّيْ قَسَمِي. لاَ تَشُقِّي عَلَيَّ جَيْبًا، وَلاَ تَخْمِشِيْ عَلَيَّ وَجْهًا، وَلاَ تَدْعِيْ عَلَيَّ بِالْوَيْلِ وَالثُّبُورِ إِذَا أَنَا هَلَكْتُ»[۱۱۹] .

از امام صادق (علیه السلام) در تفسیر آیۀ کریمه ﴿وَلَا يَعۡصِينَكَ فِي مَعۡرُوفٖ [الممتحنة: ١٢] نقل شده که فرمود: «اَلْمَعْرُوفُ أَنْ لَا يَشْقُقْنَ جَيْبًا وَلَا يُلَطِّمْنَ وَجَهًا وَلَا يَدْعُونَ وَيْلاً وَلَا يَقُمْنَ عِنْدَ قَبْرٍ».

یعنی: «معروف این است که زنان گریبان پاره نکنند و به سر و صورت نزنند و واویلا نکنند و در کنار قبر قیام نکنند»[۱۲۰] .

۱۸- از ابوسعید س روایت است که رسول الله ص زن نوحه گر و گوش کنندۀ نوحه را لعنت کرده است. «لَعَنَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ النَّائِحَةَ وَالْمُسْتَمِعَةَ»[۱۲۱] .

برگرفته از کتاب

عاشورا در میزان عقل و دین

نوشتۀ استاد زین العابدین ابراهیمی

[۶۷] ـ شرقاوي، ازهر، ج۱ سال ۴۴محرم۱۳۹۲صـ۲۹. [۶۸] ـ التبصرة از ابن جوزى ۲/۸. [۶۹] ـ كنزالعمال ۸/۶۵۸. [۷۰] ـ موطأ ۱/۲۹۹. [۷۱] ـ مصنف عبدالرزاق ۴/۲۸۷. ۵ ـ تهذيب الآثار ص ۳۸۹. [۷۲] تهذيب الآثار ص ۳۹۰. [۷۳] مصدر سابق و عمده القاري ۱۰/۵۶. [۷۴] زاد المعاد ۲/ ۷۰. [۷۵] بخاري ومسلم باب صوم عاشورا. [۷۶] شرح مسلم ۸/۹. [۷۷] ـ قصص انبياء از ابن كثير ۲/۴۲. [۷۸] ـ بحر محيط ۶/۲۵۰. [۷۹] ـ كنزالعمال ۸/۶۵۵. [۸۰] لواء الإسلام- حسن السندوبي عدد۵ سال ۱۳۶۸هـ . [۸۱] ـ الأزهرـ محمد رجب بيومي عدد۱سال ۱۳۸۱هـ . [۸۲] ـ ظهور خلافةالفاطميين وسقوطها ص۳۲۰. [۸۳] ـ المواعظ والاعتبار ۲/۳۸۵. [۸۴] ـ النجوم الظاهرة ۳/۳۳۴،الأزهر ۱/۳۳محرم ۱۳۸۱ ص ۷۵. [۸۵] ـ البداية والنهاية ۸/۲۰۴. [۸۶] ـ اسرار مرفوعه ص ۴۷۵. [۸۷] ـ ازهر، بيومي ۱/۳۳ محرم۱۳۸۱ ص۷۸. [۸۸] ـ منهاج سنت ۲/۳۲۲، مجموع فتاوى۲۵/۳۱۰ وكشاف القناع ۲/۳۹۶. [۸۹] ـ دين خالص از سبكي ۸/۴۱۷. [۹۰] ـ فتاوي شيخ الاسلام ۲۵/۳۱۲. [۹۱] ـ سفر سعادت ص۱۶۷. [۹۲] ـ متفق عليه. [۹۳] ـ مدخل از ابن حاج ۱/۳۹۱. [۹۴] ـ متفق عليه. [۹۵] ـ متفق عليه. [۹۶] ـ سنن ابي داود ۴/۲۰۱ـ صححه الألباني ۳/۸۷۱، صحيح سنن ابي داود. [۹۷] ـ منبر الإسلام دكتر علي واحدي وافي عدد ۱/ سال ۲۲محرم ۱۳۸۴هـ ق . [۹۸] البداية والنهاية ۸/۲۰۵. [۹۹] ـ مسلم كتاب جنائز. [۱۰۰] ـ جلاء العيون از مجلسي ۱/۳۸۲. [۱۰۱] بخاري ۱/۳۹۸. [۱۰۲] تهذيب الأحكام ۴/۲۹۹ ، الاستبصار ۲/۱۳۴. [۱۰۳] تهذيب الأحكام۴/۲۹. [۱۰۴] مستدرك الوسائل ۱-۵۹۴. [۱۰۵] إقبال الأعمال ص۵۵۴ وسائل الشيعة ۷/۳۴۷. [۱۰۶] مستدرك الوسائل ۱/۵۹۴. [۱۰۷] من لايحضره الفقيه ۴/۲۷۱-۲۷۲ . [۱۰۸] بحارالأنوار ۸۲/۱۰۳ . [۱۰۹] بحارالأنوار ۸۲/۱۰. [۱۱۰] مستدرك الوسائل ۱/۱۴۴. [۱۱۱] مستدرك الوسائل ۱/۱۴۵. [۱۱۲] الكافي ۳/۲۶۶. [۱۱۳] الكافي۳/۲۲۵. [۱۱۴] جامع الأحاديث الشيعة ۳/۴۸۹. [۱۱۵] من لايحضره الفقيه ۴/۴۰۳. [۱۱۶] من لايحضره الفقيه۱/۱۶۳. [۱۱۷] من لايحضره الفقيه ۱/۱۶۳. [۱۱۸] مقتل الحسين ص۲۱۸ از عبدالرزاق الموسوي. [۱۱۹] مستدرك الوسائل ۱/۱۴۴، مظالم أهل البيت۲۶۴، على خطى الحسين ۱۱۶، تظلم الزهراء ۱۹۰. [۱۲۰] تفسير نور الثقلين ۵/۳۰۸. [۱۲۱] مستدرك الوسائل ۱/۱۴۴، بحار الأنوار۸۲/۹۳.

مراجع

۱ـ قرآن كريم

۲ـ اتعاظ الحنفاء بأخبار الأئمة الفاطميين الخلفاء؛ از تقي الدين أحمد بن علي بن عبد القادر، أبو العباس الحسيني العبيدي، المقريزي؛ القاهرة ۱۳۸۷هـ.

۳ـ الآثار الباقية عن القرون الخالية؛ از ابو ريحان محمد الخوارزمي البيروني؛ بيروت.

۴ـ الفخري في الآداب السلطانية والدول الإسلامية؛ از حمد بن علي بن طباطبا، معروف به ابن الطقطقي؛ دار بيروت۱۴۰۰ هـ.

۵- البحر المحيط؛ از أبوحيان الأندلسي، دارالفكر بيروت ۱۴۰۳هـ .

۶- البداية والنهاية؛ از ابوالفداء الحافظ ابن كثير، دار الكتب العلمية بيروت ۱۴۰۸هـ .

۷ ـ بلوغ الأماني من أسرار الفتح الرباني بترتيب مسند أحمد الشيباني، از أحمد عبد الرحمن البنا الساعاتي، القاهرة، مطبعة الفتح الرباني، ۱۳۷۵.

۸ ـ بهجة الناظرين فيما يصلح الدنيا والدين، از شيخ عبدالله بن جار الله آل جار الله، دار الطيبة، الرياض، ۱۴۰۶ هـ.

۹- تاريخ الخلفاء، از جلال الدين سيوطی، مطبعة السعادة بمصر ۱۳۷۱.

۱۰- تاريخ الطبري، از ابوجعفر بن جرير الطبري، دار المعارف، القاهرة ۱۳۸۷.

۱۱ـ تاريخ يعقوبي، چاپ لندن.

۱۲- التبصرة، از ابن الجوزي، القاهرة، ۱۳۹۰هـ، تحقيق د/ مصطفي عبدالواحد.

۱۳ـ تفسير القرطبي- الجامع لأحكام القرآن، دار الكتاب العربي- بيروت ۱۳۹۸هـ .

۱۴- تنبيه الغافلين عن أعمال الجاهلين، از ابوزكريا ابن أحمد النحاس، دارالكتب العلمية، بيروت ۱۴۰۷هـ.

۱۵- تهذيب الآثار، از امام ابوجعفر طبري، جامعة الإمام، الرياض، تحقيق: محمود محمد شاكر.

۱۶- جلاء العيون، از ملا باقر مجلسى – بيروت.

۱۷- حاشية رد المختار علي الدر المختار، از ابن عابدين، محمد أمين بن عمر بن عبد العزيز عابدين الدمشقي الحنفي، مكتبة الحلبي ۱۳۸۶هـ .

۱۸- حاشية الجمل على شرح المنهج، از شيخ الإسلام زكريا الأنصاري، المكتبة الكبرى، القاهرة.

۱۹- حجة الله البالغة، از شاه ولي الله الدهلوي، دارالكتب الحديث، القاهرة.

۲۰- حكمة التشريع وفلسفته، علي أحمد الجرجاوي، القاهرة، المطبعة اليوسفية، ۱۳۵۰هـ .

۲۱- دائرة المعارف، از البستاني، تهران.

۲۲- الدر المنثور في التفسير بالمأثور، از جلال الدين السيوطي، دار الفكر، بيروت، ۱۴۰۳هـ .

۲۳- الدعوة الإسلامية، دكتر أحمد غلوش، دار الكتاب المصري، القاهرة.

۲۴- الدين الخالص، از محمود خطاب السبكي، القاهرة، ۱۳۹۴هـ .

۲۵- زاد المعاد، از ابن قيم الجوزية، مؤسسة الرسالة، بيروت، ۱۴۰۶هـ .

۲۶- سفر السعادة، از ابوطاهر الفيروزآبادي، مكتبة علي صبيح، القاهرة، ۱۳۷۶هـ.

۲۷ - سنن أبي داود، دار الحديث، حمص، ۱۳۸۹هـ .

۲۸- سنن الترمذي، مكتبة الحلبي، القاهرة، ۱۳۸۸هـ تحقيق فؤاد عبدالباقي.

۲۹- السنن الكبرى، از البيهقي، حيدر آباد الدكن الهند، ۱۳۵۲هـ .

۳۰- سنن النسائي بشرح السيوطي، دار البشائر الإسلامية، بيروت، ۱۴۰۶ هـ.

۳۱- سير أعلام النبلاء، از الذهبي، مؤسسة الرسالة، بيروت، ۱۴۰۲هـ .

۳۲- شرح فتح القدير از ابن الهمام، دار الفكر بيروت ۱۳۹۷هـ .

۳۳- شرح معاني الآثار از الطحاوي، مطبعة الأنوار المحمدية، القاهرة.

۳۴ - صحيح البخاري بشرح ابن حجر العسقلاني (فتح الباري)، المكتبة السلفية، القاهرة.

۳۵- صحيح سنن أبي داود، از ناصر الدين الألباني، مكتبة التربية العربي لدول الخليج، الرياض ۱۴۰۹هـ.

۳۶ - صحيح مسلم بشرح النووي، دار الفكر، بيروت ۱۴۰۱هـ.

۳۷- ظهور خلافة الفاطميين وسقوطها بمصر، دارالمعارف بمصر ۱۹۷۶- هـ .

۳۸- عمدة القاري بشرح صحيح البخاري، از بدرالدين العيني، دار الفكر بيروت ۱۳۹۹هـ

۳۹- عون المعبود شرح سنن أبي داود، از العظيم آبادي، المكتبة السلفية، المدينة المنورة.

۴۰- فقه السنة از سيد سابق، دار الكتاب العربي، بيروت.

۴۱- الفتاوى الهندية في مذهب الإمام الأعظم أبي حنيفة النعمان، لجنة علماء برئاسة نظام الدين البلخي، دارالمعرفة، بيروت ۱۳۹۳هـ.

۴۲- فتح العلام بشرح مرشد الأنام، از محمد عبد الله الجرداني، مكتبة الشباب المسلم، حلب.

۴۳ - القاموس المحيط، از الفيروز آبادي، مؤسسة الرسالة بيروت ۱۴۰۷هـ.

۴۴- قصص الأنبياء، از ابن كثير، دار الكتب الحديث، القاهرة.

۴۵- الكامل في التاريخ از ابن الأثير الشيباني، دار بيروت ۱۳۸۵هـ .

۴۶- كشاف القناع عن متن الإقناع، از البهوتي، مطبعة الحكومة، مكة مكرمة ۱۳۹۴هـ .

۴۷- كنز العمال في سنن الأقوال والأفعال از البرهان فوري الهندي، مكتبة التراث الإسلامي، حلب ۱۳۹۱هـ .

۴۸- اللباب في الجمع بين السنة والكتاب، از أبومحمد المنبجي، دار الشروق، جدة، ۱۴۰۳هـ .

۴۹- لسان العرب، از ابن منظور، بيروت.

۵۰- لطائف المعارف فيما لمواسم العام من الوظائف، از ابن رجب الحنبلي، دار إحياء الكتب العربية، القاهرة، ۱۳۴۲هـ .

۵۱- مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، از نور الدين الهيثمي، دار الكتاب العربي بيروت ۱۴۰۲هـ.

۵۲- المجموع شرح المهذب از ابوزكريا النووي، دار الفكر، بيروت.

۵۳- مجموع فتاوى شيخ الإسلام ابن تيمية، مكتبة المعارف، الرباط المغرب.

۵۴- المدخل لابن الحاج، دار الفكر بيروت ۱۳۹۷ هـ .

۵۵- مرقاة المفاتيح شرح مشكاة المصابيح، از ملا علي القاري، دارالكتاب الإسلامي، القاهرة.

۵۶- المسند، از امام احمد بن حنبل، دار المعارف القاهرة، ۱۳۷۴هـ تحقيق أحمد شاكر.

۵۷- المصباح المنير، از أحمد الفيومي، مكتبة لبنان، بيروت ۱۹۸۷هـ .

۵۸- المصنف في الأحاديث والآثار از ابوبكر ابن أبي شيبة، مطبعة العلوم الشرقية، حيدر آباد الهند ۱۲۸۸هـ .

۵۹- المصنف، از عبد الرزاق الصنعاني، منشورات المجلس الأعلى، ۱۳۹۱هـ .

۶۰- معارف السنن شرح سنن الترمذي از محمد يوسف الحسيني، مطبعة القادر برنتنك سنتر، كراچي ۱۳۹۰هـ .

۶۱- المعجم الأوسط، از ابوالقاسم أحمد الطبراني، مكتبة المعارف الرياض.

۶۲- مغني المحتاج از الشربيني، دار الكتاب المصري، القاهرة.

۶۳- مقارنة الأديان، از لدكتور أحمد شلبي، مكتبة النهضة المصرية القاهرة ۱۹۸۳.

۶۴- منهاج السنة، از شيخ الاسلام ابن تيمية، مكتبة الرياض الحديثة الرياض.

۶۵- المواعظ والاعتبار از المقريزي، مطبعة النيل بمصر ۱۳۲۴هـ .

۶۶- الموطأ از امام مالك ابن أنس، دارإحياء الكتب العربية، القاهرة ۱۳۷۴ هـ .

۶۷- النبوة والانبياء، از محمد علي الصابوني، دار القلم دمشق ۱۴۰۹هـ .

۶۸- النجوم الزاهرة في ملوك مصر والقاهرة، از يوسف بن تغري بردي بن عبد الله الظاهري الحنفي، أبو المحاسن، جمال الدين دارالكتاب اللبناني بيروت ۱۴۰۰ هـ .

۶۹- وفيات الأعيان وأنباء أبناء الزمان، از ابن خلكان، دار صادر بيروت.

۷۰- تفسير نور، از دكتور مصطفى خرم دل.

جراید و مجلات

۱- الأزهر: محرم ۱۳۸۱ و محرم ۱۳۹۲- محرم ۱۳۸۷- محرم ۱۳۵۸.

۲- البلاد: عدد ۸۳۵۱ – ۳/ ۱/ ۱۴۰۷ هـ .

۳- عكاظ: عدد ۵۵۲۳- ۱۳/ ۹/ ۱۴۰۱ هـ.

۴- لواء الإسلام: ربيع الآخر ۱۳۷۰ هـ عدد۸ .

۵- منبر الإسلام: محرم ۱۳۸۴ عدد ۱ .