مسيحيت را بشناسيد
گرد آورنده:
قريب الله «مطيع»
الحمد لله رب العالمین والصلاة والسلام علی نبینا محمد ج وعلی سائر أنبیائه تسلیماً کثیراً.
أمابعد!
کشور عزیز ما از دیر زمانی مورد حملات وتجاوز دشمنان اسلام قرار دارد، این حملات گاهی از راه سلاح وگاهی از راه پخش ونشر افکار باطل و کفری صورت میگیرد، لیکن ملت دلیر و مسلمان ما با هر تجاوزی پنجه نرم کردهاند و دشمنان را به یاری خداوند متعال خوار و زبون از کشور خویش راندهاند، اغتشاش داخلی و عدم موجودیت حکومت مرکزی قوی اسلامی در کشور زمینه را به دشمنان مساعد ساخته است تا منافع و مصالح خود را تأمین نمایند و مردم بیچارهء ما را به طرف خویش بکشانند، همه دست به کاراند و فعالیت دارند، حتی کمونیستهای شکست خورده نیز دوباره جان گرفتهاند و میخواهند پوست بره را به تن نموده مردم را دوباره فریب دهند، چنانکه مسیحیان نیز با کمال زیرکی از فضای تیره استفاده مینمایند، مردم را از پرستش خدای یگانه به عبادت خدایان سه گانه میخواهند ببرند، طوریکه میگویند: (آب را تیره وگل آلود کن و ماهی بگیر). آنها خواهان همچو وضع در کشور ما و سایر کشورهای اسلامیاند، زیرا عدم موجودیت امن و آرامش و جنگهای پراگنده و عدم حکومت مرکزی قوی اسلامی به نفع آنها تمام میشود تا بنام کمک، همکاری، دلسوزی، و انسان دوستی و حقوق بشر، همچون افکار پوچ و خندهآور خویش را بر مردم تحمیل نمایند.
دعوتگران مسیحیت زیر پردههای مختلفی فعالیت دارند، و اگر همچو وضع فعلی که همه دست بسته و حیران مینگرند دوام کند شاید در آیندهء نزدیک - خدای نخواسته- کلیساهایی در نقاط مختلف کشور ما بنا شود.
مردم ما در راه دین و عقیدهء خویش قربانی دادهاند نباید این قربانیهای شان ضایع شود، نباید ثمرهء جهاد و فداکاری شان به دست بیگانگان بیفتد. امروز بر هر مسلمان لازم است تا در راه دفاع از دین و آئین مقدس خویش فعالیت نماید تا مسئولیت خود را در برابر دین و عقیدهء والای خویش ادا نموده باشد.
این رسالهء کوچک که در بارهء معتقدات و فعالیتهای مسیحیان در کشورهای اسلامی، بحث میکند گام کوتاهیست در راه مبارزه علیه این دشمنان زرنگ است که باید بشکل منظم و دسته جمعی دنبال شود، تا مردم غافل و بیخبر از دام این صیادان مکار نجات یابند.
تواضعهای دشمن مکر صیادی بود بیدل
که خم خم رفتن صیاد بهر قتل مرغان است
به امید پیروزی حق بر باطل.
قریب الله «مطیع»
مدینهی منوره ۲۳، صفر ۱۴۲۵هـ.
• تنصـیر: تنصیر یک حرکت دینی، سیاسی و استعماری است که بعد از شکست جنگهای صلیبی ظهور یافت، هدف این حرکت نشر و پخش دین نصرانیت (مسیحیت) میان امتهای مختلف جهان بویژه کشورهای جهان سوم یا عقب مانده بوده میخواهند مردمان آنها را زیر یوغ استعمار خویش در آورند [۱].
• تبشیر: تبشیر در زبان عربی مژده دادن را گویند، همچنان خبری که بر سیمای انسان تغییر وارد کند چه خوش و چه اندوهگین باشد تبشیر نامیده میشود ولی در نزد مسیحیان مراد از تبشیر هجوم و حملهء مسیحیت بر دیانتهای دیگر بوسیلهء دعوتگران شان خصوصاً حمله به اسلام را تبشیر مینامند [۲]. یا اینکه آگاه ساختن افراد و تودهها از خبر خوش مسیح که گویا او پروردگار آنها هست و عبادتش بر آنها لازم است [۳].
لازم به تذکر است که هدف از تنصیر و تبشیر یکی میباشد.
• مسیحیت: مسیح اسم÷ عیسی÷ است که پیروان وی خویش را مسیحیان مینامند. گفته میشود عیسی÷ رابخاطر مسیح مینامند که در روی زمین خیلی سیاحت نموده بود، و یا اینکه مسیح گویند چون او بر مریضی دست میکشید به امر خداوند متعال شفایاب میشد، یا اینکه هنگام بدنیا آمدنش با چربی مسح شده بود [۴]. و مسیحیان میگویند که عیسی÷ بخاطری مسیح نامیده میشد که وی برای خدمت و فدا نمودن جانش بدنیا پای گذاشت [۵].
• نصرانیت: اصطلاحی است که به پیروان عیسی÷ اطلاق گردیده است. حضرت عیسی÷ از طرف خداوند متعال فرستاده شد و بر او کتاب انجیل نازل گردید تا رسالت موسی÷ و کتابش را که تورات نام داشت تکمیل و به اتمام برساند. عیسی÷ بسوی بنی اسرائیل فرستاده شد تا به مکارم اخلاق و تهذیب وجدان و ضمیر امر نماید ولی با گذشت زمان کمی دست خوش تحریف و تبدیل گردید و اساس آن ناپدید شد. کتاب انجیل رفته رفته با عقاید شرکی و بتپرستی آمیخته شد و قداست و منزلت آسمانی که داشت از دست رفت [۶].
• استشراق (خاورشناسی): استتشراق (خاورشناسی) کلمه ای است که بر تحقیقات و بررسیهای علمای یهود و نصاری و دیگران که ساکنین غرباند، علوم، زبان، دین، تاریخ، تمدن، فرهنگ، و وضعیت اجتماعی مردمان شرق نشین (مسلمانان) را مورد بحث و بررسی و مطالعه قرار میدهند اطلاق میگردد.
استشراق زمانی آغاز شد که فاتحین و جهان گشایان اسلام به دروازههای اروپا رسیدند، در این زمان مسلمانان پیشتاز و یکه تاز جهان بودند.
اروپائیها که در جهل، نادانی، غفلت و عقب ماندگی بسر میبردند آغاز به بررسی و تحقیق نمودند تا بدانند چطور مسلمانان به این عظمت و پیشرفت دست یافتند؟ لذا بعضی از علمای کلیسا در صدد تحقیق و پژوهش شدند تا علوم و فرهنگ و زبان مردمان شرق (مسلمانان) را فرا گیرند تا پی به علت عظمت و ترقی و منزلت مسلمانان ببرند [۷].
و نیز پس از اینکه مسیحیان در جنگهای صلیبی که تقریباً دو صد سال دوام کرد نتواستند اسلام را از بین ببرند، در صدد آن شدند که یک تعداد از دانشمندان شان را وظیفه دهند تا اسلام را از داخل، مطالعه کرده با مکر و فریب، چهرهء حقیقی آن را مسخ کنند، که با این کار شان از یکسو اروپا را از قبول کردن اسلام حمایت کنند و از سوی دیگر، مسلمانان را نسبت به دین شان به شک بیاندازند تا راه برای مسیحی ساختن شان هموار گردد. و نیز کشورهای غربی هنگامیکه در صدد استعمار کشورهای اسلامی شدند بعضی از دانشمندان شان را گماشتند تا شرق اسلامی را مطالعه نمایند تا زمینهء استعمار آنها آسان گردد. و ملاحظه میگردد که یک نزدیکی و تعاون خاص میان این سه گانه شوم (تنصیر، استشراق و استعمار) موجود بوده و است، و استعمار گران، مستشرقین (خاورشناسان) و دعوتگران مسیحیت را کمک میکنند زیرا از آنها در پلانهای شوم استعماری شان استفاده مینمایند.
[۱] الموسوعة المیسرة صـ: ۱۵۹. [۲] التنصیر فی البلاد الإسلامیة صـ: ۱۵. [۳] التنصیر مفهومه وأهدافه صـ: ۴۰. [۴] المفردات للاصفهانی، صـ: ۴۶۸. [۵] قاموس کتاب مقدس صـ: ۸۶۰. [۶] الموسوعة المیسرة صـ: ۴۹۹. [۷] التنصیر فی البلاد الإسلامیة صـ: ۳۹.
خداوند متعال مسیح (عیسی)÷ را بسوی بنی اسرائیل فرستاد، دعوت او به توحید خالص و دین سهل و آسان و گوارا و پرستش خدای یگانه دور از هرگونه پیچیدگی و تعقید و تحریف و تأویل خارج از ذهن بود. اما اکنون دین مسیحیت به یک عقیدهء باطل و فلسفهء پیچیده تبدیل شده که پیروانش در آن گم گشتهاند و در مدح و ستایش مسیح آن چنان مبالغه کردند که او را از انسان بودن به مرز خدائی رسانیدند و گفتند: «مسیح پسر خدا است» و «خداوند فرزندی برای خود اختیار کرده» و «خدا همان مسیح پسر مریم است» -والعیاذ بالله-.
به این ترتیب از خدای واحد و صمد که نه کسی را زاده و نه از کسی زاده شده، خانوادهای به وجود آوردند که از سه عضو تشکیل شده که همگی خدا هستند! یعنی: رب، پسر و روح القدس (جبریل). و معتقداند که مریم -علیها السلام- مادر مسیح است لیکن او را نیز به درجهء تقدیس و پرستش رسانیدند و گفتند: «مریم مادر خدا است»، تا جائیکه در کلیساها مجسمهها و تصاویری از مریم -علیها السلام- نصب کردند که هنگام راز و نیاز در مقابلش گردن خم میکنند.
از همین جاست که پیامبر بزرگ اسلامج امتش را از افراط در ستایشش باز داشته چنانکه میفرماید: «مرا بیش از حد مدح و توصیف ننمائید چنانکه نصاری پسر مریم را بیش از حد مدح نمودند همانا من یک بنده هستم، پس بگوئید: بنده و فرستادهء خدا» [۸].
[۸] بخاری ومسلم.
۱- عقیدهء تثلیث یا خدایان سه گانه.
۲- صَلْب یا (به دار کشیده شده) و تقدیس آن و فدا شدن مسیح÷.
۳- محاسبهء مسیح با مردم در روز رستاخیز.
مسیحیان معتقد به پروردگار و خالق بزرگ میباشند زیرا آنها اهل کتاباند مگر عیسی÷ (پسر!) و روح قدس (جبریل) را با او شریک میگردانند. و در این مسأله اختلاف و تفاوت میان کلیساهای آنها وجود دارد که چگونه این معما را با یکدیگر ارتباط دهند، میگویند: جوهر و اصل سه گانه، و این قول را به وحدانیت در مثلثی و یا مثلث در وحدانیت تفسیر مینمایند [۹].
فرقهای از آنها معتقد بر آنند که مسیح÷ انسان محض است. و گروه دیگری میگوید: پدر و پسر و روح قدس سه اشکال مختلفیاند که خداوند خویش را در صورت آنها ترسیم نموده و به مردم آشکار کرده است. پس خداوند -به گمان آنها- ترکیب شده از سه اصل یا جوهر است: پدر، پسر و روح القدس؟ پسر (مسیح) از خداوند (پدر) بیرون آمده و در صورت روح القدس (جبریل) و در جسد مریم انتقال نمود و به شکل زنی ظاهر گردید سپس به شکل عیسی÷ از مریم بدنیا آمد.
گروه دیگری میگویند: پسر مانند پدر، ازلی نبوده بلکه مخلوقی مانند سائر مخلوقات است از همین جاست که او پائینتر از پدر بوده تابع و منقاد اوامر وی میباشد.
گروه دیگری روح القدس را از این اصل سه گانه بیرون میآورند. انجمن نیقیه در سال ۳۲۵ میلادی و گردهمایی قسطنطینیه در سال ۳۸۱ میلادی تصویب نمودند که پسر و روح القدس در الوهیت با پدر مساویاند، و پسر در ازل از پدر زایده شده است و روح القدس از پدر صادر گردیده و تجلی یافته است.
و گردهمایی طلیطله در سال ۵۸۹ میلادی تصویب نمود که روح القدس از پسر بیرون آمده است.
به این ترتیب کلیساهای غربی و شرقی در این نقطه با هم اختلاف ورزیدند و تا حال ادامه دارد. چنانکه گروهی از آنها مریم -علیها السلام- را نیز مانند پسر به مرتبهء الوهیت رسانیدند [۱۰].
این بود عقیدۀ مسیحیت در مورد تثلیث که بطور مختصر آن را ذکر نمودیم.
از سخنان گذشته چنین بر میآید: وحدانیت خداوند تعالی امر حقیقی هست و سه گانه بودن (تثلیث) نیز حقیقت دارد. و هر یکی از آنها مشخصات و ممیزات خاصی خود را دارد که با دیگر فرق دارد، و در عین زمان، هر سه یک جوهر و اصل دارند و یک ذات هستند و درقدرت و ارجمندی با هم برابراند و در خلقت نیز از یکدیگر پیشی ندارند.
این نظریهء حیران کنندهای است!!
اگر انسان عاقل این عقاید را به صورت درست بیاندیشد در مییابد که آنها معتقد به سه ذاتاند و هر یک از خود مشخصات جداگانه دارد، و مسأله وحدانیت مجرد دعوی بوده که به صورت درست واضح نیست زیرا میگویند: سه اصل یک است مانند: ۱+ ۱+ ۱ = ۱ که هیچ عاقلی آن را قبول نمیکند.
خلاصهء مطلب این است که آنها سه خداوند دارند و زیر پوشش نام خدا آن را به مردم عرضه مینمایند و میگویند: ما خداوند یکتا را میپرستیم (خاک را به چشمان مردم میپاشند).
از همین جاست که قرآن کریم آنها را از این یاوه گوئیها منع نموده گمراهی آنان را بیان میدارد، خداوند میفرماید: ﴿يَٰٓأَهۡلَ ٱلۡكِتَٰبِ لَا تَغۡلُواْ فِي دِينِكُمۡ وَلَا تَقُولُواْ عَلَى ٱللَّهِ إِلَّا ٱلۡحَقَّۚ إِنَّمَا ٱلۡمَسِيحُ عِيسَى ٱبۡنُ مَرۡيَمَ رَسُولُ ٱللَّهِ وَكَلِمَتُهُۥٓ أَلۡقَىٰهَآ إِلَىٰ مَرۡيَمَ وَرُوحٞ مِّنۡهُۖ فََٔامِنُواْ بِٱللَّهِ وَرُسُلِهِۦۖ وَلَا تَقُولُواْ ثَلَٰثَةٌۚ ٱنتَهُواْ خَيۡرٗا لَّكُمۡۚ إِنَّمَا ٱللَّهُ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞۖ سُبۡحَٰنَهُۥٓ أَن يَكُونَ لَهُۥ وَلَدٞۘ لَّهُۥ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِي ٱلۡأَرۡضِۗ وَكَفَىٰ بِٱللَّهِ وَكِيلٗا ١٧١﴾ [النساء: ۱۷۱].
ترجمه: «ای اهل کتاب! در دین خود غلو مکنید، و در بارهء خدا جز حق مگوئید، بیگمان عیسی مسیح پسر مریم، فرستادهء خدا است، و او کلمهء خدا (یعنی پدیدهء فرمان: «کُنْ») است که خدا آن را به مریم رساند (و بدین وسیله عیسی را در شکم مریم پروراند) و او دارای روحی است که از سوی خدا (به کالبد مریم دمیده شده است). پس به خدا و پیامبرانش ایمان بیاورید و مگوئید که (خدا) سه تا است، (از این سخن پوچ) دست بردارید که به سود شما است. خدا یکی بیش نیست که او الله است محال است که فرزند داشته باشد و حال آنکه از آن اوست آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، و کافی است (که تنها) خدا مدبر (مخلوقات خود) باشد».
این عقیدهء پیچیده و گنگ که جواب قناعت بخش ندارد بسیاری از پیروان مسیحیت را در دو راهه قرار داده است. حالا بطور مثال قصهای از هزاران قصههای گرویدن مسیحیان به اسلام را خدمت تان ذکر میکنم: «راجین هولد شوارش که از کشور پولند و از خانوادهء مربوط به مذهب پروتستانت میباشد و حالا مشرف به اسلام گردیده است، حکایت میکند که من از کودکی علاقهء خاصی به مسائل دینی داشتم، و آغاز به مطالعه و خواندن عقیدهء کلیسا نمودم مگر آنچه را که آموختم باور کردنی و قناعت بخش نبود... زیرا نتوانستم مسألهء تثلیث (خدا یان سه گانه) را درست بفهمم و کلیسا نیز در این مورد جواب منطقی نداشت... و سوالهایی در ذهنم خطور میکرد که چطور مسیح÷ خود را پسر خدا مینامد در حالیکه در انجیل یوحنا سِفْر هفتم میگوید: «من نمیتوانم عملی را خودم انجام دهم...» و در سِفْر پنجم انجیل متی میگوید: «ای مردم! پروردگار تان را پرستش و اطاعت کنید...». و در این مورد با بعضی از علمای دینی مسیحیت مناقشه نمودم مگر کسی از آنها قادر به دادن جواب قناعت بخش نشد، سپس در پی کتابهای دین هندویی و بودایی و بعضی ادیان دیگر شدم ولی در هر کدام صدها خدا وجود داشت که دلم به هیچ کدامی از از این مذاهب آرام نمیگرفت، تا اینکه کتابی از اسلام بدستم رسید که معلومات کوتاهی در بارهء اسلام داشت ولی تصمیم گرفتم که تلاش به خرچ دهم و معلومات کافی در بارهء اسلام بدست آورم... همین بود که دوستان مسلمان یافتم و از آنها در مورد اسلام معلومات خواستم و آنها کتابهای زیادی را در دسترسم قرار دادند تا اینکه دلم آرام گرفت و گم شده ام را دریافتم» [۱۱].
این بود عقیدهء تثلیث یا خدایان سه گانه و یا خانوادهای که همهء شان خدا اند که هر خواننده ای را به شگفت میآورد.
[۹] الموسوعة المیسرة صـ: ۵۰۳. [۱۰] خصائص التصور الإسلامی صـ: ۳۱. [۱۱] لماذا اعتنقت الإسلام از فوزی الحلبی صـ: ۱۶.
علامهء صلیب، شعار مسیحیها بوده آن را مقدس میدانند، آنها اعتقاد دارند که مسیح÷ در دو چوب متقاطع به دار آویخته شد. اینکه چرا به دار آویخته شد چنین تعلیل میکنند: مسیح÷ بخاطر جبران و کفارهء گناه پدر انسانها (آدم÷)، هنگامیکه از درختیکه ممنوع قرار داده شده بود خورد، گناه این نا فرمانی به اولاد آدم منتقل گردید و خداوند بر همهء اولاد آدم خشمگین است، لذا واسطه و خلاص گری بکار است که گناهان را متحمل شود و خود را فدای همه نماید تا خداوند راضی گردد.
این مرد فدا کار عیسی÷ بود که خود را فدائی کرد و به دار آویخته شد [۱۲].
اینکه چه کسی او را بدار آویخت در کتابهای انجیل قصهء آن ذکر شده که ما بطور مختصر آن را ذکر میکنیم:
مسیحیها اعتقاد دارند که مسیح÷ را یهودیان به قتل رسانیدهاند زیرا به گمان یهود مسیح÷ به خداوند کافر شده است و یکی از پیروانش که یهوذا اسخریوطی نام داشت در مقابل مال، جای بود و باش او را به یهودیان افشاء نمود و همین بود که شب روز جمعه گرفتار گردید و به خانهء یکی از کاهنهای یهودی انتقال داده شد و بعد از تحقیق در محکمه حکم اعدام را بر او صادر نمودند، سپس به سوی مرکز ولایت رومانیها بردند و به دار آویختند، و شب هنگام او را از دار پائین کردند و در قبری گذاشتند. و بعد از گذشت دو روز، هنگامیکه بالای قبر آمدند، قبر را خالی یافتند، همین بود که بعد از چهل روز خداوند وی را به آسمان بلند کرد، مگر ذکر این قصه در کتابهای انجیل با اشکال مختلف بیان گردیده که اینجا گنجایش ذکر آن نیست [۱۳].
[۱۲] دراسات فی الأدیان صـ: ۳۰۴. [۱۳] دراسات فی الأدیان صـ: ۳۰۶.
قوم بنی اسرائیل به سبب داشتن عقیدۀ توحید درهر زمانی از سائر ملتهای معاصر خود ممتاز بودند اما به علت همسایگی و همنشینی با قبیلههای بتپرست مشرک و گذشت زمان طولانی از تعلیمات پیامبران، عقاید نادرست و عادات جاهلی به سوی آنها جریان پیداکرد. عیسی÷ آنان را به توحید خالص و رهائی از تمام آن چه که از عادات جاهلی و عقاید باطل بود فرا میخواند، چون ترک این همه بر یهودیان گران آمد، علیه او به پیکار بر خاستند و باکمان واحد به سویش تیر پرتاب مینمودند و او را آماج تهمتها و سخنان بیهودهء خود قرار میدادند و دشنامهای زشت و گستاخانه را در مورد او به کار میبردند، و مادرش -مریم بتول- را دشنام میدادند و طعنه میزدند. سپس تصمیم به قتلش گرفتند تا از او خلاصی یابند، پس موضوع را به حاکم رومی عرضه داشته و گفتند: او مرد شورشی و هرج و مرج طلب است که از دین ما برگشته، جوانان را فریفته و شیفتهء خود نموده، وجودش خطری برای حاکمیت است، چون در برابر نظام (حکومت) هیچ نرمشی نشان نمیدهد و مقید به قانون نیست، این سخنان پر از نیرنگ و زیرکی بود و رنگ سیاسی را به همراه داشت زیرا یهودیان خوب میدانستند که جنبۀ دینی حکام را تحریک نمیکند لذا سخنان خود را به سیاست آمیختند.
فرمانروایان بیگانۀ مشرک که سر گرم ادارۀ امور بودند حقیقت امر را نمیدانستند و از کینه ورزیهای یهود و دشمنی آنها با مسیح÷ را به آسانی درک نمیکردند، همین بود که بعد از پافشاری یهود ورفت و آمدهای مکرر آنان حکام وقت تصمیم گرفتند تا ازین قضیه خود را خلاص کنند.
عصر روز جمعه بود و فردایش روز شنبه که یهودیان درین روز کار نمیکردند و روز تعطیل عمومی بود اما آنان بسیار حریص بودند تا حکم قبل از غروب آفتاب روز جمعه صادر گردد و روز شنبه را با خیال راحت استراحت نمایند، همین بود که حکم قتل او به وسیلۀ صلیب صادر گردید. بعد از صادر شدن حکم اعدام مسیح÷ عدهای از یهودیان و جوانان هیجان زده ای که آرزوی از بین بردن وی را داشتند، میخواستند هر چه زودتر به محل دار برسند، مسیح÷ که بسیار خسته و ناتوان شده توانائی تند رفتن را نداشت. درین شرایط، مأمور نگهبان مسیح به جوان اسرائیلی دستور داد تا چوبۀ دار را حمل کند، این جوان از دیگر دوستانش پرجوش و خروش تر و احساساتی تر و ابله تر بود و میخواست هرچه سریع تر این امر به پایان رسد، به این ترتیب جمعیت به دروازۀ محل چوبۀ دار رسیدند، نگهبانان محل چوبۀ دار پیش آمدند و دست جوان حامل صلیب را گرفتند، ناله و فریاد از هر سو بلند شد، آن جوان نیز فریاد میزد و مینالید که او بیگناه است ولی نگهبانان که از رومیان بودند زبانش را نمیفهمیدند و هیچ توجهی به این داد و فریاد نکردند آنها جوان را گرفته حکم را در مورد او اجرا کردند و یهودیان نیز از دور ناظر حادثه بودند، دنیا در تاریکی شب فرو رفته بود و آنها قطعاً یقین داشتند کسی که به صلیب کشیده شده مسیح است.
اما خداوند مسیح را از کید و مکر یهود رهانید و به سوی خود فرابرد [۱۴].
خداوند درین مورد خبر میدهد: ﴿وَبِكُفۡرِهِمۡ وَقَوۡلِهِمۡ عَلَىٰ مَرۡيَمَ بُهۡتَٰنًا عَظِيمٗا ١٥٦ وَقَوۡلِهِمۡ إِنَّا قَتَلۡنَا ٱلۡمَسِيحَ عِيسَى ٱبۡنَ مَرۡيَمَ رَسُولَ ٱللَّهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَٰكِن شُبِّهَ لَهُمۡۚ وَإِنَّ ٱلَّذِينَ ٱخۡتَلَفُواْ فِيهِ لَفِي شَكّٖ مِّنۡهُۚ مَا لَهُم بِهِۦ مِنۡ عِلۡمٍ إِلَّا ٱتِّبَاعَ ٱلظَّنِّۚ وَمَا قَتَلُوهُ يَقِينَۢا ١٥٧ بَل رَّفَعَهُ ٱللَّهُ إِلَيۡهِۚ وَكَانَ ٱللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمٗا ١٥٨﴾ [النساء: ۱۵۶ - ۱۵۸].
ترجمه: «و (خداوند بر آنان خشم گرفت) به سبب کفر ورزیدن شان ، و افترای بزرگی که بر مریم بستند. و میگفتند که: ما عیسی پسر مریم، پیغمبر خدا را کشتیم! در حالی که نه او را کشتند و نه بدار آویختند، و لیکن کار بر آنان مشتبه شد و کسانی که در بارۀ او اختلاف پیدا کردند (همگی) راجع به او در شک و گمانند و آگاهی بدان ندارند و تنها به گمان سخن میگویند، و یقیناً او را نکشتهاند (و قطعاً مقتول کس دیگری بوده است) بلکه خداوند او را در پیش خود به مرتبۀ والائی رساند و خداوند توانا و حکیم است».
[۱۴] برگرفته از کتاب پیامبران از دیدگاه قرآن صــ: ۲۳۰- ۲۳۷.
مسیحیان به این گمانند که عیسی÷ محاسبۀ مردمان را در روز قیامت بدست خواهد گرفت، بدلیل نامۀ دوم پاولز که به اهل کورنتوش فرستاده: «۵/۱۰» (حتماً همۀ ما در مقابل تخت مسیح حضور خواهیم یافت تا باهرکسی مطابق کارهای خیر یا شرش محاسبه صورت گیرد و پاداش آن را حاصل نماید).
ولی اعتقاد مسلمانان اینست که خداوند تعالی در روز قیامت خودش محاسبه و تصفیه حساب بابندگانش خواهد کرد و پیامبران همه گواهی بر امتهای شان خواهد بود [۱۵].
و لیکن اعتقاد مسیحیان جز خیال پروری نیست، زیرا عیسی÷ مانند سائر انبیاء در میدان حشر خواهد ایستاد، بلکه خداوند مسیح÷ را مورد باز پرس قرار خواهد داد، قرآن کریم این مشهد عظیم را چنین ترسیم میکند: ﴿وَإِذۡ قَالَ ٱللَّهُ يَٰعِيسَى ٱبۡنَ مَرۡيَمَ ءَأَنتَ قُلۡتَ لِلنَّاسِ ٱتَّخِذُونِي وَأُمِّيَ إِلَٰهَيۡنِ مِن دُونِ ٱللَّهِۖ قَالَ سُبۡحَٰنَكَ مَا يَكُونُ لِيٓ أَنۡ أَقُولَ مَا لَيۡسَ لِي بِحَقٍّۚ إِن كُنتُ قُلۡتُهُۥ فَقَدۡ عَلِمۡتَهُۥۚ تَعۡلَمُ مَا فِي نَفۡسِي وَلَآ أَعۡلَمُ مَا فِي نَفۡسِكَۚ إِنَّكَ أَنتَ عَلَّٰمُ ٱلۡغُيُوبِ ١١٦﴾ [المائدة: ۱۱۶].
ترجمه: «و (خاطر نشان ساز) آنگاه را که خداوند میگوید: ای عیسی پسر مریم! آیا تو به مردم گفته ای که جز الله، من و مادرم را هم دو خدای دیگر بدانید، عیسی میگوید: تو را منزه از آن میدانم که دارای شریک و انباز باشی، مرا نسزد که چیزی را بگویم که حق من نیست، اگر آن را گفته باشم بیگمان تو از آن آگاهی، تو از راز درون من هم با خبری و من از آنچه بر من پنهان میداری بیخبرم، زیرا تو دانندۀ رازهایی و به همهء اسرار غیب آگاهی» [۱۶].
[۱۵] دراسات فی الأدیان صـ:۳۳۳ [۱۶] تفسیر نور.
عبادات مختص به کلیسا هست و هر کسی در هر کجا نمیتواند عبادت کند. مابطور مختصر عباداتی را که مسیحییان انجام میدهد ذکر مینمائیم:
۱- غسل تعمید (Baptism): این عبادت قبل از وارد شدن در آیین مسیحیت انجام میگیرد تا از گناهان گذشته پاک گردد، در داخل کلیسا حوضی وجود دارد و در آنجا اطاق مخصوص غسل تعمید با افراد خاص موجود میباشند، و بعد انتهای غسل به او اجازۀ شرکت در عشای ربانی (غذای مقدس) داده میشود.
۲- عشاى ربانى (غذاى مقدس): پس از پذیرفتن آیین مسیحیت این مهمترین رسم عبادتى است که به عنوان یاد بود قربانى حضرت مسیح÷ انجام می گیرد، درین محفل سرودها خوانده مى شود، سپس حاضرین سر و صورت یکدیگر را مى بوسند و مبارک باد مى گویند، بعد از آن شراب و نان آورده مى شود و میان حاضرین تقسیم مى کنند، نان به جسم مسیح و شراب به خون مسیح تبدیل میشود، (اگرچه به ظاهر هیچ تغییرى پیدا نمیشود).
۳- نماز (حمد خوانى) در صبح و شام نماز دارند اما تعداد رکعات معلومى ندارد و نماز شان عبارت از دعاها، تسبیحات و سرودها میباشد، همچنین به جا آوردن نماز و روزه اختیارى است.
۴- روزه: روزهء مسیحیان امتناع از خوردن غذاى چرب و آنچه از حیوانات گرفته مى شود (مثل گوشت و شیر و....) و اکتفاء به خوردن حبوبات میباشد، و مدت روزه و کیفیت آن در فرقه هاى مختلف متفاوت است.
۵- اعتراف: خلوت با عالم دینى و اعتراف نمودن به آنچه مرتکب شده است، این اعتراف گناهان وى را مورد عفو قرار میدهد و عقوبتى بر وى لازم نمیگردد.
۶- سند مغفرت: این سند را هر که بخرد همه گناهان گذشته و آیندهاش مورد عفو قرار مى گیرد، این سندها قیمت هاى متفاوتى دارد شاید شخصى در بدل پرداخت پول بیشتر به کلیسا، صاحب چند متر جایداد در جنت گردد [۱۷].
[۱۷] الموسوعة المیسرة صـ: ۴۰۵.
کتابهای مسیحیان به دو دسته تقسیم میگردد:
• عهد قدیم: یعنی تورات که اصل و جوهر دیانت مسیحیت بشمار میرود.
• عهد جدید: عبارت از انجیلهای معتبر و موثوقی است که کلیساها در قرن سوم میلادی به آن اعتراف داشتند، قرار ذیل است:
۱- انجیل متی
۲- انجیل مرقص
۳- انجیل لوقا
۴- انجیل یوحنا
اولاً: انجیل متی: متی یکی از شاگردان دوازده نفری مسیح÷ بود که انجیل را به زبان عبرانی و سریانی تدوین نموده بود، و قدیمیترین نسخهء آن به زبان یونانی دریافت شده است، چنانکه اختلاف زیاد در مورد اینکه چه کسی انجیل را تدوین و ترجمه نموده است وجود دارد.
دوم: انجیل مرقص: نویسنده آن یوحنا نام دارد که از جمله هفتاد نفری است که مسیح÷ آنها را برای دعوت و نشر دین مسیحیت اختیار نموده بود، او مرد فعال در نشر دین مسیحیت بود خصوصاً در شمال افریقا و روم، و در سال ۶۲ میلادی به قتل رسید.
سوم: انجیل لوقا: او مرد طبیب و رسام و اصلاً یهودی بود، او یکی از همراهان پاولز در سفرها و اقامتش بود، و از شاگردان مسیح÷ بشمار نمیرود.
چهارم: انجیل یوحنا: او یکی از یاران ابن صیاد بود که مسیح÷ او را خیلی دوست میداشت، ولی بعضی میگویند که او شخصی مجهولی است که به تنهائی قایل به عقیدهء تثلیث و اله بودن عیسی÷ در ابتدای تاریخ مسیحیت بود.
به نظر میرسد که انجیلهای چهار گانه را مسیح÷ ننوشته و نویسندگان آن سویه و اهلیت آن را نداشتند تا علمای دین باشند، چنانکه شروط و اصول روایت که باید در مورد کتاب آسمانی وجود داشته باشد دیده نمیشود [۱۸].
علاوه بر این کتابها، بیست و دو نامهء دیگر وجود دارد که منسوب به پاولز و یعقوب و یوحنا و یهودا میباشد.
[۱۸] کنت نصرانیاً صـ: ۱۳- ۱۷ و دراسات فی الادیان صـ: ۱۹۱ ومابعده.
مسیح÷ مانند سایر پیامبران† با دین حق و عقیدهء ناب توحیدی از جانب خداوندأ به مردم فرستاده شد، دین آسمانی که یکتاپرستی و توحید در همه عباداتش آشکار بود، مگر امروز این دین بصورت کامل با اصل آن فرق دارد وکاملاً تحریف گردیده است.
اینکه چرا مسیحیت از خط سیر اصلیاش تخطی نموده عوامل زیادی دارد که مهمترین آن را خدمت تان یاد آور میشویم:
هر حرکت و نهضتی ضرورت به آرامش و امنیت دارد تا زیر سایهء آن جان بگیرد و به پیش رود و در مقابل اگر فضای نا آرام بالای این حرکات حاکم باشد، از بین رفته و متلاشی میگردد.
مسیحیت از اولین روزگارش مورد هجوم دشمنان قرار گرفت، مسیح÷ از جانب یهودیان مراقبت و تعقیب میگردید، بلکه میکوشیدند تا وی را به قتل برسانند ولی خداوند او را نجات داد و به سوی خود فرا خواند.
بعد از بالا رفتن مسیح÷ شخصیتها و بزرگان این دین از جانب یهودیان به قتل رسیدند، این امر باعث شد تا پیروان مسیح÷ فرار نمایند و به هر گوشه و کنار پنهان گردند، از جانب دیگر حملات امپراطوران رومانی که در سالهای ۷۱ میلادی و ۱۳۵ میلادی بر مناطق شام صورت گرفت، مسیحیان هر چه بیشتر مظلوم و ستمدیده شدند، به این ترتیب دعوتگران و علمای مسیحیت نتوانستند به صورت درست و در فضای آرام عقیده و دعوت شان را به پیش ببرند و نشر نمایند، چنانکه نشر تعلیمات و افکار مخالف با عقیدهء اصیل مسیحیت و پخش کتابها و رسائل دروغینی که منسوب به دعوتگران اوائل مسیحیت بود، جایگزین عقیدهء توحید و ناب این دین گردید.
انجیلهایی که امروز در دسترس مسیحیان قرار دارد نسبت هیچکدامی از آنها به عیسی÷ درست نبوده و اثری از انجیل عیسی÷ در آنها دیده نمیشود، زیرا مسیحیان در تدوین و نوشتن انجیل بعد از بلند شدن عیسی÷ اعتنایی نکردند، و از اینجاست که بعد از گذشت مدت زمان طولانی انجیلهای مختلف نوشته و روی کار شد که نویسنده و مآخذی که به آن اتکاء کرده بود به صورت درست واضح و معلوم نیست.
و آنعده اشخاصیکه انجیلهای موجوده را نوشتهاند مردمان معصوم نبودند، لذا خطاهای زیادی که از فطرت انسانها است در آن رخ داد، پس چطور بالای چنین کتابهائیکه پر از خطاء و انحراف باشد میتوان اعتماد کرد؟!
پاولز یکی از سرسختترین دشمنان مسیح÷ و مرد متعصب یهودی بود که در محیط پر از شرک و بتپرستی مختلف در شهر طرسوس پرورش یافته بود.
پاولز کوشید تا به هر شکلی که شود خود را به مسیحیت و حواریها (شاگردان عیسی÷) نزدیک کند، ولی مورد قبول آنها قرار نمیگرفت زیرا از تعصب و عداوت شدیدی که علیه عیسی÷ و پیروانش داشت آگاه بودند، وی به واسطه و آشنائی شخصی از حواریها بنام (برناپا) توانست در ردیف مسیحیان قرار گیرد و بعد از مدتی کمی یکی از پیشتازان دعوت مسیحیت گردد.
او مرد فعالی بود و در مناطق مختلف برای دعوت میشتافت ولی نظر به نیرنگ، عداوت و تعصب شدیدی که در مقابل مسیحیت داشت توانست این دین را از خط سیر اصلیش منحرف سازد و عقاید و افکار شرکی و بتپرستی را به مردمان عرضه نماید.
نامههائیکه از پاولز بجا مانده است بیانگر آنست که با عقیدهء ناب مسیح÷ مخالف بوده است که بطور مختصر مهمترین نکات آن را خدمت تان عرض میداریم:
۱- ادعا نمودن پاولز بر اینکه مسیح÷ پسر خدا است: این مفکوره در سخنان و نامهء پاولز که بسوی غلاطیه فرستاد واضح میباشد، سپس این مفکوره میان پیروان دین مسیحیت و انجمنهای آنان مروج گردید تا اینکه یکی از مهمترین پایههای عقیدتی آنان باقی ماند [۱۹] ولی در انجیل متی و یوحنا روایات مغایر با این مفکوره وجود دارد مبنی بر اینکه مسیح÷ خویش را بنده و فرستادهء خداوندأ معرفی نموده است [۲۰].
۲- پاولز ادعا داشت که هدف از آمدن مسیح÷ به دار آویختن او است تا گناهان بنی آدم به این وسیله محو گردد، این مفکوره در نامه ای رومیه و نامهء که بسوی کورنثوس فرستاده بود واضح است [۲۱]. ولی در انجیل متی و مرقص خلاف این ادعا وجود دارد، اینکه مسیح÷ بخاطری فرستاده شده است تا مردم را به توبه و رجوع به خدا امر نماید [۲۲].
۳- پاولز ادعا داشت که مسیح÷ از طرف خدا بسوی همهء بنی آدم فرستاده شده است [۲۳] مگر این ادعا را انجیل متی رد نموده از قول مسیح÷ روایت میکند: «فرستاده نشدم مگر بسوی مردمان خرافاتی و گمراهان بنی اسرائیل» [۲۴] چنانکه قرآن کریم نیز رسالت عیسی÷ را مختص به بنی اسرائیل بیان داشته است [۲۵].
۴- پاولز شریعت موسی÷ را از میان برد و ادعا نمود که انسان تنها با ایمان نجات مییابد و ضرورت به عمل نیست [۲۶]، هنگامیکه پاولز اعلان کرد که شریعت و دعوت مسیح÷ برای همهء مردم است، یهودیان مخالفت شان را با این مفکوره اعلان داشتند. پاولز میدانست که وجود شریعت موسی÷ مانع دعوت وی میگردد لذا ابطال و الغای این شریعت را اعلان داشت، سپس دیگر شاگردان نیز با وی متفق شدند و همهء اعمال و اموریکه بر بنی اسرائیل واجب بود از میان بردند، بجز خودداری از زنا، خوردن گوشت حیوان خفه شده (حیوانکه بدون ذبح کشته شده باشد) و آنچه که برای بتها ذبح گردد به حکم اولیاش باقی ماند [۲۷].
ابطال نمودن شریعت موسی÷ مخالف اوامر و دستورات عیسی÷ بود، زیرا شریعت موسی÷ احکام و اوامر خداوند بود که انسان به وسیلهء آن به خداوند نزدیک میگردید سپس شریعت مسیح÷ با احکام و اوامر جدیدی نیامده بود بلکه دعوت مردم به فطرت سالم ، توبه واصلاح نفوس بود، و انجیل متی گواه بر نقض این عمل است [۲۸].
این بود خدمت بزرگ پاولز به مسیحیت که مانند خانهء بدون ستون آن را بجا گذاشت، پاولز و یا هر شخص دیگری این حق را نداشت تا با اوامر و احکام دین متکامل بازی نماید، بلکه این عمل کفر وخیانت بزرگ و جنایتی بیش نیست [۲۹].
۵- ابطال و الغای ختنه کردن: مسیح÷ ختنه گردید [۳۰] و به آن پابندی داشت زیرا در شریعت موسی÷ نزد یهود، در بارهء ختنه کردن ابراهیم÷ هنگامیکه خداوند متعال او را به ختنه امر کرد دلیل آشکاری در «سفر تکوین» وجود دارد [۳۱].
مگر پاولز مسألهء ختان را به شکل کلی از بین برد چنانکه در رومیه و نامهء او بسوی تیموشاوس ذکر است [۳۲].
اگر به دقت ملاحظه گردد، دیانت مسیحیت منحصر به سخنان پاولز است و از مسیح÷ جز نام چیز دیگری وجود ندارد [۳۳].
[۱۹] سفر اعمال الرسل عن بدایة دعوة بولس (۹/ ۲۰) و نامهء پولس بسوی غلاطیه (۴/ ۴). [۲۰] انجیل متی ۸/ ۲۰ و انجیل یوحنا ۸/ ۴۰. [۲۱] رومیه ۳/ ۲۳ و ۵/ ۶ و نامهء پاولز بسوی کورنثوس ۵/ ۲۱. [۲۲] انجیل متی ۹/ ۱۳ و انجیل مرقص ۱/ ۱۲. [۲۳] رومیه ۱۱/ ۱۳ و غلاطیه ۱/ ۱۵ و افسس ۳/ ۸. [۲۴] انجیل متی ۱۰/ ۵. [۲۵] آل عمران: ۴۹. [۲۶] رومیه ۲/ ۱۶. [۲۷] اعمال الرسل ۱۵/ ۲۸. [۲۸] انجیل متی ۵/ ۱۷. [۲۹] دراسات فی الأدیان صـ: ۳۵۸. [۳۰] انجیل لوقا ۲/ ۲۱. [۳۱] تکوین ۱۷/ ۱۱. [۳۲] رومیه ۲/ ۲۸ و نامهء پاولز به سوی تیموشاوس ۱/ ۱۵. [۳۳] دراسات فی الأدیان صـ: ۳۶۰.
مسیح÷ بسوی مردمان خرافاتی و گمراه بنی اسرائیل فرستاده شد وی همیشه به پیروانش تأکید میکرد تا در قریههای مجاوری که غیر از یهودیان زندگی دارند نروند [۳۴]، مگر بعد از گذشت زمان آنها اوامر مسیح÷ را نادیده گرفتند و به مردمان بتپرست روم و یونان و فارس وغیره رو آوردند. از اینجا واضح میگردد که باهم آمیختن و خلط شدن مسیحیان با مردمان بتپرست و عدم جهانی بودن دیانت مسیحیت، نه تنها نتوانست بر دیگر امتها غالباید بلکه رنگ بتپرستی را بخود گرفت و دین تحریف شده ای بیش باقی نماند [۳۵].
علمای ادیان و تاریخ معتقداند که مسیحیت رنگ و روش دیانتهای شرکی و بتپرست را بخود گرفت، لذا عقیدهء (تثلیث یا سه جوهری که همه خدااند) و عقیدهء (به دار کشیدن خدا بخاطر محو گناهان بنی آدم) وعقیدهء (خدا به شکل جسمی از زن پاکدامنی متولد گردید -والعیاذ بالله-) همهء این اعتقادات در دیانتهای ماقبل یهود و مسیحیان وجود داشت. این اعتقاد نزد هندوها، بودائیها، مصر قدیم، فارس، یونان، روم، آشوری ها، وینیقی ها، اسکندنوی ها، و تتارها، مردمان مکسیک و کانادا نیز رائج بود [۳۶].
چنانکه افکار و معتقدهای امپراطور روم (قسطنطین) تأثیر قوی بر دیانت مسیحیت نمود. قسطنطین که مرد بتپرست و در عین وقت بیخبر از دیانت مسیحیت بود، توانست مسیحیان را از ظلم وجور وستم یهودیان رومانی نجات دهد، ولی اختلافات مسیحیان وی را مجبور ساخت تا انجمنی را در سال ۳۲۵م تشکیل دهد، وی در این انجمن به نظریات مردمانی که به خدا بودن مسیح÷ معتقد بودند میلان داشت لذا افکار ومعتقدات شرکی تصویب گردید وهر کسی که مخالف آن بود به وسیلهء زور سلطان با وی معامله صورت میگرفت، حالا واضح شد که مسیحیت اعتقاد به سه خدا دارند و با زور سلطان منتشر گردیده است. چنانکه انجمنهای مسیحیت که در سالهای ما بعد تشکیل یافت، اساس دین مسیحیت را مطابق هوی و هوس شان گذاشتند وهر کسی با آنها مخالفت مینمود مورد تکفیر قرار میگرفت [۳۷].
[۳۴] انجیل متی ۱۰/ ۵. [۳۵] دراسات فی الأدیان صـ: ۳۶۰. [۳۶] مرجع سابق. [۳۷] دراسات فی الأدیان صـ: ۳۶۳.
بعد از اینکه امپراطور روم انجمن نیقیه را تشکیل داد مسیحیان به دو فرقهء بزرگ منقسم گردیدند. یکی فرقهء اریوسیه که آنها معتقد به بشر بودن و مخلوق بودن مسیح÷ بودند، وفرقهء دومی پاولزی بود که ادعا داشتند که مسیح÷ پسر خداوند متعال است. این فرقه به سه مذهب مختلف تقسیم شد که عبارتاند از: کاتولیک، ارتودکس و پروتستانت که بارزترین عقاید این سه گروه را خدمت تان ذکر میکنیم.
این فرقه پیروان پاپ در روم هستند و مهمترین معتقدات شان قرار ذیل است:
* طلاق را حرام قرار دادند حتی در حالت زنا.
این فرقه در اروپای غربی و امریکای جنوبی زندگی دارند.
این فرقه پیروان کلیسای شرقی در قسطنطینیه میباشند که مهمترین معتقدات شان قرار ذیل است:
• روح قدس تنها از پدر بیرون آمده است.
• طلاق را حرام قرار میدهند مگر در حالت زنا جائز میدانند.
• زیر یک پرچم یا رئیس جمع نمیشوند بلکه هر کلیسا خود مختار و مستقل است.
این فرقه در اروپای شرقی و روسیه منتشر است.
این فرقه منسوب به مارتن لوثر میباشد که در اوایل قرن ۱۶ میلادی در آلمان ظاهر گردید، وی میخواست تا اصلاحاتی را در کلیساها به وجود آورد. و مهمترین معتقدات این فرقه قرار ذیل است:
• سندهای مغفرت همه دروغ و افترا است و گناهان بجز از توبه و ندامت بخشیده نمیشود.
• هر کسی حق دارد و میتواند انجیل را بخواند و بفهمد بدون رجوع به کلیسا.
• آویختن تصاویر و مجسمهها در کلیسا حرام است، زیرا این کار از پدیدهء بتپرستان است.
• رهبانیت وگوشه نشینی ممنوع است.
• در مورد غذای مقدس (شکرانه) که بخاطر یاد بود از آویخته شدن مسیح÷ برپا میدارند و ادعای مسیحیان بر اینکه خوردن نان و نوشیدن شراب به خون و گوشت مسیح÷ مبدل میگردد، آنها این ادعا را انکار و تقبیح نمودند.
• کلیساها رئیس مشخصی ندارد تا پیروی تام از وی صورت گیرد.
این فرقه در آلمان و برطانیه و امریکای شمالی وجود دارد [۳۸].
علاوه بر این سه مذاهب وفرقهء بزرگ مسیحیت، فروعات دیگری نیز وجود دارد که به ذکر نامهای آن اکتفا میکنیم: فرقهء مارونی، فرقهء جزویت، فرقهء مورمون، فرقهء اپوس دی و فرقهء مونیه و غیره [۳۹].
[۳۸] دراسات فی الأدیان صـ: ۳۷۴- ۳۷۶ و الموسوعة المیسرة ۲/ ۵۸۳. [۳۹] الموسوعة المیسرة ۲/ ۲۶۲.
چنانکه واضح است رابطهء عقیدوی قویترین روابط میان انسانها به شمار میرود، از همین جاست که داعیان مسیحیت میکوشند تا مسلمانان را به خود جلب نمایند و دوستی و محبت خویش را در قلبهای شان جایگزین نمایند، این یک وسیلهء قوی و مؤثر برای تصرف و استعمار کشورها است که ضرورت به جنگهای خونین و پر مصرف ندارد، آنها درک نمودهاند که از این راه میتوانند ثروت ودارائی مسلمانان را به غارت ببرند، وحدت و یکپارچگی مسلمانان را از راه مردمان منحرف و سیاستمداران بیدین برهم زنند، در تعلیم و نصاب مدارس آنها مستقیماً مداخله نمایند تا روح دین دوستی و محبت با اسلام را ریشه کن نمایند، اینجاست که زمینه برای دعوتگران مسیحیت مهیا میگردد و به فعالیتهای شان هر چه بیشتر توسعه میبخشند.
ما بطور مختصر اهداف طویل مدت و کوتاه مدت دعوتگران مسیحیت را ذکر مینمائیم، خدا کند در راه جلوگیری از نشر و پخش این زهر خطرناک که میخواهند در پیکر سست و ضعیف امت اسلامی امروزی آن را ترزیق نمایند، مؤثر واقع گردد، و برادران مسلمانان ما آگاه باشند که دشمنان شان میخواهند زهر را با عسل یکجا نموده به آنان تقدیم نمایند.
این اهداف قرار ذیل میباشد:
• ممانعت از گرویدن مسیحیان به اسلام خصوصاً در کشورهای که اغلب مردم آن مسیحیاناند.
• ممانعت از داخل شدن دیگر امتها به اسلام، و ایستادن در مقابل نشر و پخش دین اسلام، تا مسیحیت جای آن را بگیرد و یا بر همان معتقدات میراثی باقی بمانند.
• بیرون کردن مسلمانان یا بعضی از آنها را از دین اسلام وکوشش در راه واژگون نمودن اسلام در قلبهای آنان و قطع رابطهء آنان با پروردگار شان. این از اهداف طویل المدت آنهاست.
• پاشیدن تخم شک وتردید در امور بنیادی و اساسی اسلام تا مردم متدین را در شک و اضطراب قرار دهند.
• وانمود کردن بر اینکه دین مسیحیت بهتر از هر دین دیگر است.
• می خواهند به دنیا وانمود کنند که رمز ترقی و پیشرفت غرب در چنگ زدن آنها به مسیحیت است، و رمز عقب ماندگی مسلمانان در مسلمان بودن و دین داری آنهاست، این منطق داعیان مسیحیت میباشد، لیکن مردمان بیدین و ملحد غرب معتقدند که رمز پیشرفت وترقی غرب در بریدن و دوری آنها از مسیحیت است، و سبب عقب ماندن کشورهای اسلامی همانا دین اسلام وپیروی از آن میباشد. البته این عقیدهء شان در بارهء مسیحیت درست است و واقعاً مسیحیت بطور تحریف شده ای که داعیان آن در قرون وسطی به مردم غرب پیش کرده بودند سبب عقب ماندگی غرب در آن زمان بود که وقتیکه آن را ترک کردند همین بود که به ترقی و پیشرفت دست یافتند زیرا دین آنها مخالف علم و حقایق علمی بود، و علمبرداران کلیسا در آن زمان، ساینس دانان بزرگ را بخاطر نظریات ساینسی شان که با تعلیمات کلیسا مخالف بود به بدترین وضع تعذیب و اذیت نموده به قتل رسانیدند، بر عکس مسیحیت، اسلام دین علم است و پیروانش را همیش برای آموختن علم تشویق و ترغیب نموده است و علماء و ساینس دانان در اسلام مقام بزرگی دارند وهرگز چنین نشده که حقایق ساینسی با تعلیمات اسلام و مصادر آن در تضاد باشد. لذا با جرأت میتوان گفت که یگانه سبب عقب ماندگی مسلمانان همانا دوری شان از دین اسلام و تعلیمات آن است.
• میخواهند مردم غرب و سفید پوست را بهتر از دیگر نژادها معرفی کنند تا زمینهء استعمار غرب بر دیگر امتها را آسان سازند و از دارائی و املاک آنها استفاده نمایند.
• میخواهند مسلمانان را از آداب و تعالیم دینی شان به سوی عادات و تقالید غرب بکشانند تا در همه احوال زندگی از آنان تقلید نمایند و زندگی خویش را مطابق کلتور و فرهنگ غربیها عیار نمایند، و از آداب و معاشرتی که اسلام مردم را به آن امر نموده است دور شوند [۴۰].
این بود اهداف داعیان مسیحیت در کشورهای جهان که بطور مختصر آن را خدمت خوانندگان تقدیم نمودیم.
حالا متن بیانیهء یکی از معروفترین دعوتگران مسیحیت را خدمت تان عرض میداریم که در کنفرانس دعوتگران مسیحیت در شهر بیت المقدس در سال ۱۹۳۵ م ایراد نموده بود. این شخص «صموئیل زویمر» نام دارد، وی مهمترین اهداف نشر مسیحیت را در کشورهای اسلامی بیان میدارد:
«برادران عزیز! کسانی را که خداوند بخاطر جهاد در راه مسیحیت و استعمار نمودن کشورهای اسلامی برگزیده است با توفیق و عنایت خود کامیاب و موفق گردانید.
شما وظیفه ای را که بدوش تان سپاریده شده بود با تمام اخلاص انجام دادید، و موفقیت بزرگ را حاصل نمودید.
اگرچه یقین کامل دارم که شما وظیفهء تان را با تمام مهارت انجام دادهاید لیکن بعضی از شما هدف بنیادی وظیفهاش را درست درک نکرده است.
من به شما اعتراف میکنم، آنعده مسلمانانی که به دین مسیحیت گرویدهاند مسلمانان راستین نبوده و از سه گروه خالی نیستند: یا اینکه خورد سال بودهاند که کسی از خانوادهاش اسلام را به وی نه آموخته است، یا اینکه مردیست که دیانتها را به باد مسخره گرفته است و تنها لقمهء نان را از این راه برابر میکند چون فقر و تنگدستی وی را به این کار واداشته است. و یا اینکه شخصی است که اهداف و اغراض شخصی خویش را از این راه بر آورده مینماید.
کشورهای مسیحی که شما را بخاطر دعوت به مسیحیت به کشورهای اسلامی گماشتهاند، خواهان مسیحی ساختن مسلمانان نیستند زیرا در این کار عزت، کرامت و هدایت آنهاست.
همانا وظیفهء شما بیرون آوردن مسلمانان از اسلام است تا رابطهء شان با خداوند قطع گردد، همچنان از اخلاق و فضایلی که ملتها بر آن اتکا دارند دور گردند، از اینجاست که شما پیشتازان فتوحات استعمار در کشورهای اسلامی هستید، یقیناً واجب تان را به صورت درست انجام داده اید، موفقیت تان را مبارکباد میگویم، چنانکه کشورهای مسیحی و عموم مسیحیان به شاهکاری هایتان مبارکباد میگویند.
برادران! بعد از گذشت ثلث قرن نزدهم تا امروز توانستیم بر همه برنامههای تعلیمی کشورهای مستقل اسلامی، وکشورهایی که تابع نفوذ مسیحیتاند، وکشورهائیکه دولت داران شان مسیحیاناند، قبضه نمائیم، در این کشورها کمین گاههای مسیحیت، کلیساها و انجمنهای را تشکیل دادیم و در مکاتبی که زیر نظارت و سرپرستی کشورهای اروپائی و امریکائی قرار دارند، نیز برنامههای چشمگیری را عملی نمودیم، حتی شخصیتهای بزرگ این دولتها را به دام خود کشانیدیم.
تقدیر وسپاس قبل از همه به شما بر میگردد سپس به کمک و همکاریهای توانگر و ثمربخش مختلفی که بزرگترین دست آوردهای بیمثیل تاریخی را ثبت نمودهاند.
شما با وسایل و امکانات دست داشتهء تان توانستهاید همهء عقل و هوش را در کشورهای اسلامی به خود جلب نموده در خط سیر خویش که قبلاً آن را آماده کرده بودید، قرار داده و بر آنان بقبولانید. شما نسلی را تربیه و آماده نمودید که از خدا دور گشتهاند و قادر نخواهند بود تا با خدا رابطهء خود را محکم نمایند، این نسل برای همیشه نمیخواهند با خدا رابطه داشته باشند.
شما مسلمان را از اسلام بیرون آوردید ولی مشرف به مسیحیت ننمودید، به این ترتیب نسلی را آماده کردید که استعمار انتظار آن را داشت، نسلیکه در مقابل سختی مقاومت نداشته، بیپروا و راحت طلب و تنبل باشد، و اگر به مقام و مراتب بزرگ دست یابد بخاطر شهوت و عیش و عشرت خویش سخاوت و جوانمردی خواهد کرد. بدون شک مأموریت خویش را به صورت درست به پیش میبرید، از اینجاست که نتایج و دست آوردهای بزرگی را حاصل نمودیدکه ملت مسیحیت عموماً به شما تبریک عرض میدارند، چنانکه استعمار از شما راضی و خوشنود بوده، پس به پیش به سوی ادای رسالت و مأموریت مقدس تان، همانا به فضل و جهاد مبارک تان به مقام والائی دست یافتهاید و خداوند از شما راضی است» [۴۱].
با این گونه اهداف زشت و پست و وسایل بدتر از آن مسیحیان در لباس دلسوزی و انسان دوستی با فقراء و مساکین و ناداران داخل کشورهای اسلامی میگردند ولی خداوند از دین وبندگان مؤمنش دفاع میکند، خداوند متعال میفرماید:
﴿يُرِيدُونَ لِيُطۡفُِٔواْ نُورَ ٱللَّهِ بِأَفۡوَٰهِهِمۡ وَٱللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِۦ وَلَوۡ كَرِهَ ٱلۡكَٰفِرُونَ ٨﴾ [الصف:۸].
ترجمه: «میخواهند نور (آئین) خدا را با دهانهایشان خاموش گردانند، ولی خدا نور خود را کامل میگرداند، هرچند که کافران دوست نداشته باشند» [۴۲].
[۴۰] التنصیر: مفهومه وأهدافه ووسائله صـ: ۴۵- ۴۹ و التنصیر فی البلاد الإسلامیة صـ: ۱۶- ۱۸. [۴۱] دراسات فی الأدیان صـ: ۳۸۱- ۳۸۳. [۴۲] تفسیر نور.
قبل از اینکه با وسایل مسیحیان در دعوت شان آشنا شویم باید بدانیم که آنها در این زمینه از دو راه پیش میروند یکی وسایل آشکار و صریح و دیگری وسایل مخفی و دور از انظار عامه، چنانکه از وسایل عصری که جهانیان جدیداً با آن آشنا شدهاند استفاده مینمایند، و شاید وسایل عصری را بیشتر اهمیت دهند، دعوتگران مسیحیت همهء این راهها و وسایل را تجربه نمودهاند و نظر به شرائط مکان و زمان آن را تغییر میدهند.
وسایلی که صورت آشکار و علنی در راه گرائیدن مسلمانان به مسیحیت از آن استفاده میشود به دو دسته تقسیم میگردد:
• فراخواندن مسلمانان به مسیحیت از راه مناقشه و مناظرۀ علمی و یا مشکوک نمودن جانب مقابل در اعتقادش.
• جنگهای صلیبی و محاکم تفتیش و اختطاف کودکان و سرقت از راه بحرها، و از بین بردن مسلمانانیکه مانع دعوت آنها قرار میگیرند، اشغال و به استعمار کشاندن کشورهای اسلامی.
چنانکه مؤسسات و انجمنهای مسیحی متعددیکه بطور علنی و با همکاری کشورهای غربی تأسیس گردیده است، در این راه دست درکاراند. مؤسسات و انجمن هائیکه بخاطر دعوت مسیحیت انشاء و تأسیس شده است بیشتر از سی مؤسسهء رسمی است که از سالهای ۱۷۶۵ میلادی تا حال در کشورهای مختلف جهان مشغول دعوت به مسیحیتاند، که گنجایش ذکر آن در اینجا نیست، و اگر کسی معلومات مفصل در بارهء این مؤسسات و تاریخ تأسیس آن میخواهد به مراجع و مصادر این رساله مراجعه نماید.
اما وسایل مخفی و زیر پرده ای که در راه دعوت به مسیحیت و یا تأمین مصالح مسیحیان از آن استفاده مینمایند قرار آتی است:
که از جانب کشورهای غربی به کشورهای اسلامی اعزام میگردند، ومؤسسات و شرکتهای ساختمانی و تعلیمی رسمیی که مشغول کار و فعالیت در سرزمینهای اسلامیاند. دعوتگران مسیحیت از این فرصت استفاده میکنند وبه شکل غیر مستقیم مسلمانان را بسوی مسیحیت دعوت مینمایند و یا اقلاً محبت و دوستی غربیها را در دلهایشان جا میدهند.
مکتشفین جغرافیائی که از جانب دانشگاههای غربی به کشورهای اسلامی اعزام میگردند، دعوتگران مسیحی از این راه نیز استفاده مینمایند.
هیأتهای طبی که در ردیف مؤسسات کمکهای انسانی و علاج مردمان بینوا و تنگدست به کشورهای اسلامی فرستاده میشوند، آنها در قدم اول کلینکها و شفاخانهها را تأسیس مینمایند سپس به تدریج و بازرنگی دعوت به مسیحیت مینمایند.
مؤسسات غربی که جوانان مسلمان را حرفه یا صنعت میآموزند، مسیحیان زیر پوشش این نام دعوت خویش را به پیش میبرند.
هیأتهای تعلیمی اعزام شده بخاطر تأسیس دانشگاه یا فاکولتهها در کشورهای اسلامی، این مؤسسات علمی بخاطر شکار جوانان به دام مسیحیت و یا بخاطر تجسس به کشورهای اسلامی فرستاده میشوند. چنانکه جوانان ذکی و با استعداد را زیر تربیه و نظارت خویش قرار میدهند تا در آینده آنها را شخصیتهای بارز معرفی نمایند و اکثراً زمام امور و یا پستهای بلند به آنها سپرده میشود و در مقابلِ دین اسلام و مسلمانان از آنها استفاده صورت میگیرد.
این مؤسسات از راه کمک و همکاری با مردان و زنان و کودکان، لباس، مواد غذائی و خیمه و... را به مردمان تقدیم مینمایند و میگویند: این نعمت عیسی پسر مریم است که به شما ارزانی نموده است و یا بطور کنایه و یا غیر مستقیم که باعث برخورد یا افشای اسرار آنها نگردد، زهر خویش را میریزند.
دعوتگران مسیحیت درک کردهاند که زنها میتواند تأثیر مستقیم بالائی خانواده و فرزندان و همزیستان شان داشته باشند، لذا قبل از همه میکوشند تا زن را از دایرهء اخلاق و محیط اسلامی بیرون آرند، سپس در برهنه نمودن آنها میکوشند. آنها کورسهای مختلف و به نامهای مختلف در قریه جات و دهات و شهرها تشکیل میدهند.
کورسهای حرفوی که هرگز به زن تعلق ندارد تأسیس مینمایند و در بعضی جاهائیکه هدف شان بجا خورده است کورسهای رقص و موسیقی و هنر را ایجاد نمودهاند، اما در مورد حقوق زن و مساوی بودن آنها با مردان سخنانی است که همه روزه از طریق رسانههای جمعی پخش میگردد، میخواهند زن در امور سیاسی و فرهنگی نقش فعال داشته باشد، زیرا آنها به نتیجه رسیدهاند که زن شکاری مناسب و خوبی برای تطبیق و پخش اهداف مسیحیت است.
کارگران و متخصصین مسیحی که در امور طبی، ساینس و تکنالوجی، ودیگر حرفهها در کشورهای اسلامی کار میکنند آنها در راه دعوت به مسیحیت نیز نقش بارزی را بازی میکنند زیرا آنها میان تودهها و اقشار جامعه هستند و به تدریج مردمان ضعیف را به دام خویش میگیرند.
محصلان و شاگردانیکه بخاطر تعلیمات عالی به کشورهای غربی فرستاده میشوند، شکار خوبی برای دعوتگران مسیحیتاند، آنها برنامههای متنوع را برای محصلان خارجی مخصوصاً مسلمانها آماده مینمایند مانند دعوت و مهمانی به منازل مسیحیان و یا برنامههای فرهنگی یا اجتماعی در یکی از کلیساها یا میدانهای ورزشی مربوط به کلیساها.
همچنان در خارج از ساحۀ دانشگاهها دعوتگران میکوشند با آنها ارتباط بگیرند و به نام همکاری و یا دوستی این ارتباط را نگهمیدارند، تا آهسته آهسته بعضی افکار و معتقدات خویش را به آنها باز گو نمایند تا اینکه رفته رفته بحث و نقاش اینچنین مسایل شکل عادی را بخود بگیرد، جوانانیکه معلومات کافی از دین و آئین خویش ندارند زودتر منحرف میگردند. چنانکه جوانان بیبضاعت و تنگدست بعد از اینکه مبلغی را از طریق کلیساها و یا انجمنهای تعاونی بدست میآورند، در دام و زیر منت آنها گیر میمانند.
تبادلۀ کلتور میان کشورهای اسلامی و غربی از مهمترین وسایل دعوت به مسیحیت به شمار میرود، درین تبادلهها بهره و نصیب کشورهای اسلامی غالباً، تقدیم و پیشکش نمودن تقالید، کلتور و عنعنات مردمی از جمله رقص، موسیقی و لباسهای مردانه وزنانه و خوردنیهای وطنی، و صنایع دستی و غیره میباشد، و یا توزیع کردن بعضی از کتابها و رسالههای که طبیعت کشور و حالت مردم را بیان میکند میباشد، ولی نصیب و بهرۀ کشورهای بیگانۀ غربی عبارت از تأسیس مراکز فرهنگی دائمی، و گرد آوردن شخصیتهای ملی و فرهنگی این کشورها درین مراکز میباشد، و از لابلای این مراکز جوانان و افراد این کشور را به مسیحیت دعوت میدهند و یا اینکه آنها را به فرهنگ پوچ و بیمعنای خود مفتون میسازند.
وسایل و رسانههای خبری مانند رادیو، تلفزیون، سینما، تالارها و دیگر وسایل ارتباطی ونقل معلومات مانند انترنت همه در حملات مسیحیت بر کشورهای اسلامی سهم فعال دارند، که از جمله وسایل مخفی به شمار میروند لیکن وسایل معلوماتی وارتباط آشکار خیلی زیاد است که با زبانهای مختلف از طریق شبکهها و اقمار مصنوعی برای ساعتها پخش میگردد، اینچنین وسایل در نشر عقاید مسیحیت و غیره نقش مهم و سریع الوصول را دارا است.
چنانکه افلام و نمایشنامهها و سریالها و برنامههای فرهنگی و تعلیمی که در تلفزیون و کانالهای کشورهای اسلامی پخش میگردد، همه در نشر فرهنگ غرب، و اجرای شعائر دینی و مذهبی آنها و اصطلاحات و حرکات و تقالید مردمان غرب نقش فعال دارند، حتی در افلام کارتونی که اکثراً ساخت کشورهای غربی است، کوشیده شده تا تمدن و کلتور غرب در مغزهای کودکان مسلمان ریشه دواند.
کورسهای زبان انگلیسی و برنامههای رادیوئی که بخاطر تعلیم زبان انگلیسی آماده میشود، بطور واضح فرهنگ غرب را به جوانان مسلمان میآموزاند و حکایات وقصههای دوستی دختر و پسر یا پیک شراب و... را در آن درج میکنند تا همچو مسایل در نظر فرد مسلمان عادی گردد. هرگاه مردم را آمادۀ پذیرش کلتور خود نمودند به آسانی مسیحیت، کفر و الحاد را قبول خواهند کرد [۴۳].
[۴۳] برگرفته از کتاب التنصیر مفهومه وأهدافه ووسائله صـ ۵۷- ۹۴، و دراسات فی الأدیان صـ ۳۷۹ والتنصیر فی البلاد الإسلامیة صـ ۱۷- ۲۸.
بر هر مسلمان لازم است تا در نشر و پخش دین اسلام به اندازۀ وسع خود سهم بگیرد، زیرا اسلام دینی است که به همه بشریت به واسطۀ پیامبر بزرگ اسلام حضرت محمد ج فرستاده شده است، هر چند قرآن کریم با دلایل و براهین واضح و آشکار فرود آمده است ولی با آن هم به وسایل، راه و روشی که مناسب و مطابق هر اجتماع باشد، ضرورت دارد.
چنانکه در رویاروئی و افشا نمودن حملات مسیحیت بر کشورهای اسلامی هر مسلمان ملزم به کار، فعالیت، دفاع از دین، و بر ملا ساختن برنامههای آنان میباشد.
ما بطور مختصر راههای مقابله با دعوتگران مسیحیت را خدمت خوانندگان گرامی تقدیم میداریم، خدا کند درین راه گامی مؤثری باشد.
۱- مسلمانان باید به آئین اسلام و آداب آن چنگ بزنند تا الگو و نمونهای از اخلاق و آداب اسلامی گردند، ودیگران را گرویدۀ آئین خود گردانند.
۲- نصاب و برنامههای تعلیمی در همهء مراحل آن باید موافق و موازی با احکام شریعت اسلامی باشد تا نسل آ گاه به دین ببار آید.
۳- همهء عوامل و اسباب اختلاف و تفرقه میان مسلمانان برداشته شود و اینکار تنها در وحدت زیر پرچم اسلام و تطبیق قانون قرآن صورت خواهد گرفت.
۴- حکومتهای کشورهای اسلامی باید به سوی عملی نمودن احکام و قوانین اسلامی حرکت نمایند و قوانین وضعی و خود ساختهء بیگانگان را از میان بردارند.
۵- باید فعالیت و کار در زمینۀ نشر کتابها و تألیفات اسلامی صورت گیرد تا اسلام به شکل درست و حقیقیاش به مردم معرفی گردد، زیرا اسلام دینی است که عقل را مخاطب قرار میدهد، و اگر مسأله ای و مشکلی پیش آید باید در پرتو آیات قرآنی و سنت مطهر پیامبرج حل گردد و راهی برای مسیحیت باقی نماند تا در حل معضلههای ما مداخله نمایند.
۶- باید دعوتگران ماهر و برجسته به کشورهای بیگانه فرستاده شوند تا آئین اسلام را بطور درست به آنها پیش نمایند.
۷- انجمن ها، مؤسسات، مراکز و اتحادیههای مختلف تأسیس گردد تا روشهای دعوتگران مسیحیت و مستشرقین (خاورشناسان)، توطئه و دسیسهها و پلانهای آنها را خنثی نمایند.
۸- دولتهای اسلامی در مورد شفاخانه ها، کلینک ها، کورسها و مراکز کلتوری و ورزشی بیگانگان تجدید نظر نمایند، زیرا اینها از وسایل مهم دعوتگران مسیحیت بشمار میرود.
۹- نشر و پخش اخبار وحکایات اشخاصیکه به اسلام مشرف میگردند، چه مسیحی یا کس دیگری، بویژه آنعده دعوتگران شان که به اسلام میگرایند [۴۴].
[۴۴] التنصیر فی البلاد الإسلامیة صــ۹۸- ۱۰۶، و سایت العالم الاسلامی (وسایل اخوان مسلمین برضد مسیحیت) والتنصیر و مفهومه.. صــ: ۱۳۵- ۱۴۰.
مسیح÷ پسر مریم بدون پدر به دنیا آمده، این یک حادثهء عجیب و شگفت انگیزی است! مگر شگفت انگیز تر از آفریدن آدم÷ نیست، هنگامیکه خداوند وی را بدون پدر و مادر آفرید.خداوند میفرماید: ﴿إِنَّ مَثَلَ عِيسَىٰ عِندَ ٱللَّهِ كَمَثَلِ ءَادَمَۖ خَلَقَهُۥ مِن تُرَابٖ ثُمَّ قَالَ لَهُۥ كُن فَيَكُونُ ٥٩﴾ [آل عمران: ۵۹].
ترجمه: «مسألهء (آفرینش) عیسی برای خدا، همچو مسألهء (آفرینش) آدم است که او را از خاک بیآفرید، سپس به او گفت: پدید آی! و (بیدرنک) پدید آمد» [۴۵].
قرآن کریم یگانه منبع و مصدری است که قصۀ ولادت عیسی÷ را با اسلوب زیبا و معجز بیان داشته است. خداوند در سورۀ مریم چنین میفرماید:
﴿وَٱذۡكُرۡ فِي ٱلۡكِتَٰبِ مَرۡيَمَ إِذِ ٱنتَبَذَتۡ مِنۡ أَهۡلِهَا مَكَانٗا شَرۡقِيّٗا ١٦ فَٱتَّخَذَتۡ مِن دُونِهِمۡ حِجَابٗا فَأَرۡسَلۡنَآ إِلَيۡهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرٗا سَوِيّٗا ١٧ قَالَتۡ إِنِّيٓ أَعُوذُ بِٱلرَّحۡمَٰنِ مِنكَ إِن كُنتَ تَقِيّٗا ١٨ قَالَ إِنَّمَآ أَنَا۠ رَسُولُ رَبِّكِ لِأَهَبَ لَكِ غُلَٰمٗا زَكِيّٗا ١٩ قَالَتۡ أَنَّىٰ يَكُونُ لِي غُلَٰمٞ وَلَمۡ يَمۡسَسۡنِي بَشَرٞ وَلَمۡ أَكُ بَغِيّٗا ٢٠ قَالَ كَذَٰلِكِ قَالَ رَبُّكِ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٞۖ وَلِنَجۡعَلَهُۥٓ ءَايَةٗ لِّلنَّاسِ وَرَحۡمَةٗ مِّنَّاۚ وَكَانَ أَمۡرٗا مَّقۡضِيّٗا ٢١ ۞فَحَمَلَتۡهُ فَٱنتَبَذَتۡ بِهِۦ مَكَانٗا قَصِيّٗا ٢٢ فَأَجَآءَهَا ٱلۡمَخَاضُ إِلَىٰ جِذۡعِ ٱلنَّخۡلَةِ قَالَتۡ يَٰلَيۡتَنِي مِتُّ قَبۡلَ هَٰذَا وَكُنتُ نَسۡيٗا مَّنسِيّٗا ٢٣ فَنَادَىٰهَا مِن تَحۡتِهَآ أَلَّا تَحۡزَنِي قَدۡ جَعَلَ رَبُّكِ تَحۡتَكِ سَرِيّٗا ٢٤ وَهُزِّيٓ إِلَيۡكِ بِجِذۡعِ ٱلنَّخۡلَةِ تُسَٰقِطۡ عَلَيۡكِ رُطَبٗا جَنِيّٗا ٢٥ فَكُلِي وَٱشۡرَبِي وَقَرِّي عَيۡنٗاۖ فَإِمَّا تَرَيِنَّ مِنَ ٱلۡبَشَرِ أَحَدٗا فَقُولِيٓ إِنِّي نَذَرۡتُ لِلرَّحۡمَٰنِ صَوۡمٗا فَلَنۡ أُكَلِّمَ ٱلۡيَوۡمَ إِنسِيّٗا ٢٦ فَأَتَتۡ بِهِۦ قَوۡمَهَا تَحۡمِلُهُۥۖ قَالُواْ يَٰمَرۡيَمُ لَقَدۡ جِئۡتِ شَيۡٔٗا فَرِيّٗا ٢٧ يَٰٓأُخۡتَ هَٰرُونَ مَا كَانَ أَبُوكِ ٱمۡرَأَ سَوۡءٖ وَمَا كَانَتۡ أُمُّكِ بَغِيّٗا ٢٨ فَأَشَارَتۡ إِلَيۡهِۖ قَالُواْ كَيۡفَ نُكَلِّمُ مَن كَانَ فِي ٱلۡمَهۡدِ صَبِيّٗا ٢٩ قَالَ إِنِّي عَبۡدُ ٱللَّهِ ءَاتَىٰنِيَ ٱلۡكِتَٰبَ وَجَعَلَنِي نَبِيّٗا ٣٠ وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيۡنَ مَا كُنتُ وَأَوۡصَٰنِي بِٱلصَّلَوٰةِ وَٱلزَّكَوٰةِ مَا دُمۡتُ حَيّٗا ٣١ وَبَرَّۢا بِوَٰلِدَتِي وَلَمۡ يَجۡعَلۡنِي جَبَّارٗا شَقِيّٗا ٣٢ وَٱلسَّلَٰمُ عَلَيَّ يَوۡمَ وُلِدتُّ وَيَوۡمَ أَمُوتُ وَيَوۡمَ أُبۡعَثُ حَيّٗا ٣٣ ذَٰلِكَ عِيسَى ٱبۡنُ مَرۡيَمَۖ قَوۡلَ ٱلۡحَقِّ ٱلَّذِي فِيهِ يَمۡتَرُونَ ٣٤ مَا كَانَ لِلَّهِ أَن يَتَّخِذَ مِن وَلَدٖۖ سُبۡحَٰنَهُۥٓۚ إِذَا قَضَىٰٓ أَمۡرٗا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُۥ كُن فَيَكُونُ ٣٥﴾ [مریم: ۱۶ - ۳۵].
«ای پیامبر! در کتاب از مریم سخن بگو: آن هنگام که در ناحیهء شرقی (بیت المقدس برای فراغت عبادت) از خانوادهاش کناره گرفت. و پرده ای میان خود و ایشان افگند، ما جبریل (فرشتهء) خود را به سوی او فرستادیم و جبریل در شکل انسان خوش قیافهای بر مریم ظاهر شد. (مریم لرزان و هراسان) گفت: من از تو، به خدای مهربان پناه میبرم. اگر پرهیزگار هستی (بترس که من به او پناه بردم و او یار بیکسان است) (جبریل) گفت: (مترس) پروردگارت مرا فرستاده است تا به تو پسر پاکیزه ای ببخشم. (مریم) گفت: چگونه پسری خواهم داشت، در حالی که انسانی (از راه حلال) با من نزدیکی نکرده است، و زنا کار هم نبوده ام؟ (جبریل) گفت: همانگونه است (که بیان داشتی اما) پروردگارت گفته است این (کار، دادن فرزند بدون پدر) برای من آسان است، بخاطر آن است که (میخواهیم) او را معجزه ای برای مردمان کنیم، و رحمتی از سوی خود سازیم. دیگر کار انجام یافته است. (ارادهء خداوند تحقق یافت و مریم) باردار شد و با جنین خود (عیسی) در مکان دوردستی گوشه گرفت. درد زائیدن او را به کنار تنهء خرما کشاند، گفت: کاش! پیش از این مرده بودم و چیز فراموش شده ای بودم. (جبریل) از پائین او، وی را صدا زد، غمگین مباش. پروردگارت پائین (تر از تو) چشمه ای پدید آورده است (و روانش کرده است). تنهء خرما را بجنبان و بتکان، تا خرمای نورس دست چینی بر تو فروبارد. پس بخور و بیاشام و چشم را روشن دار، و هرگاه کسی را دیدی بگو: که من برای خدای مهربان روزه (سکوت و خودداری از گفتار) نذر کردهام، و به همین دلیل امروز با انسانی سخن نمیگویم. مریم او را در آغوش گرفت و پیش اقوام و خویشاوندان خود برد. آنان گفتند: ای مریم! عجب کار زشتی کرده ای! ای خواهر هارون! نه پدر تو مردی بدی بود، و نه مادرت زن بدکاره ای! (مریم) اشاره به او (نوزادش) کرد. گفتند: ما چگونه با کودکی که در گهواره است سخن بگوئیم؟ (هنگامیکه عیسی سخن ایشان را شنید) گفت: من بندهء خدایم، برای من کتاب (آسمانی انجیل) را خواهد فرستاد و مرا پیغمبر خواهد کرد. و مرا ــ در هر کجا که باشم ــ شخص پر برکت و سودمندی مینماید. و مرا به نماز خواندن و زکات دادن ــ تا وقتیکه زنده باشم ــ سفارش میفرماید. و به نیکی و نیکرفتاری در حق مادرم و مرا زور گو و بد رفتار نمیسازد. و سلام (خدا) بر من است (در سراسر زندگی) آن روز که متولد شدهام، و آن روز که میمیرم، و آن روز که زنده و بر انگیخته میشوم! این است عیسی پسر مریم، این سخن راستین در بارهء او است، سخن راستینی که در آن شک و تردید میکنند. سزاوار خداوند نیست که فرزندی داشته باشد. او منزه است، هرگاه ارادهء پدید آوردن چیزی و انجام کاری کند، تنها کافی است راجع بدان بگوید: بشو! و میشود» [۴۶].
[۴۵] تفسیر نور. [۴۶] تفسیر نور.
ایمان به پیامبران رکنی از ارکان ایمان بشمار میرود، اگر مسلمانی ایمان به همهء پیامبران† مانند ایمانش به محمد ج نداشته باشد مسلمان محسوب نمیشود و اگر به یکی از پیامبران کافر شود و یا سخن بد یا زشتی را به آنها نسبت دهد از دایرهء اسلام خارج گردیده مرتد است، کسی که به یک پیامبر کافر گردد چنانکه به همهء آنها کافر گردیده باشد، مسلمان ایمان به همهء رسالات آسمانی دارد، خداوند میفرماید:
﴿ءَامَنَ ٱلرَّسُولُ بِمَآ أُنزِلَ إِلَيۡهِ مِن رَّبِّهِۦ وَٱلۡمُؤۡمِنُونَۚ كُلٌّ ءَامَنَ بِٱللَّهِ وَمَلَٰٓئِكَتِهِۦ وَكُتُبِهِۦ وَرُسُلِهِۦ لَا نُفَرِّقُ بَيۡنَ أَحَدٖ مِّن رُّسُلِهِۦۚ وَقَالُواْ سَمِعۡنَا وَأَطَعۡنَاۖ غُفۡرَانَكَ رَبَّنَا وَإِلَيۡكَ ٱلۡمَصِيرُ ٢٨٥﴾ [البقرة: ۲۸۵].
ترجمه: «ایمان آورد پیغمبر بچیزی که نازل شده بوی از طرف پروردگارش و مؤمنان نیز (ایمان آوردند)، همگی به خدا و فرشتگان او و کتابهای وی و پیامبرانش ایمان داشته (و میگویند) میان هیچیک از پیغمبران او فرق نمیگذاریم».
علامه یوسف قرضاوی میگوید: «اگر یهود زیر پرچم موسی÷ نزد ما بیایند ما مسلمانان زیر پرچم موسی و عیسی و محمد† در مقابل آنها میایستیم، الحمد لله ما مسلمانان در برابر هیچ کتاب آسمانی و یا پیامبری کینه و دشمنی نداریم ما چنانکه پیامبر مان محمدج فرموده است: (ما نزدیکترین مردمان به عیسی پسر مریم هستیم)، محبت و دوستی عیسی÷ و مادر با عفتش در اعماق قلبهای ما جا دارد، این محبت ما مسلمانان، در برابر همهء پیامبران است، پس آیا پیروان آنها همچو محبت و دوستی و احترام در مقابل پیامبر مان محمد ج دارند؟» [۴۷].
[۴۷] التصور الإسلامی للمسیح د. عبد المعطی الدالاتی و سایت اسلام.
برناردشو میگوید: «پیروان محمد در مورد مسیح÷ از ادب فراوانی برخوردار هستند» [۴۸].
دیگری بنام م. کویت چنین میگوید: «غربیها در فضای عداوت و دشمنی در مقابل اسلام بزرگ شدهاند، بر عکس، مسلمانان محبت و دوستی فراوانی در برابر مسیح÷ و کتابش انجیل دارند».
ارسکین چایلدرز بریطانی میگوید: «روابط مسلمانان با دیگران از روزگار اول اسلام با هم مساوی و برابر نبود، زیرا اسلام به همه دیانتهای آسمانی اعتراف دارد و ایمان داشتن به پیامبران پیشین را جزو اساسی اعتقاد خود میدانند، اما اهل دیانتهای دیگر، اسلام را به رسمیت نشناختند و معترف نشدند و روزی هم با آنها از راه دوستی و مسالمت پیش نرفتند».
دیگری بنام رینیه دیکارت در یکی از مقاله هایش میگوید: «مسلمانان به رسالت عیسوی و محمدی عمل میکنند، ولی ما به رسالت دومی (اسلام) عمل ننمودیم، اگر انصافانه قضاوت میکردیم، حتماً در پهلوی آنها یکجا با هم قرار میگرفتیم، زیرا رسالت مسلمانان سازگار و هم آهنگ با هر زمانی و مکانی است».
استاد محمد غریب مسلمان میگوید: «اگر مسیحیان اسلام را میفهمیدند و مشرف به آن میشدند مسیح÷ را بیشتر از قبل مورد احترام و عزت قرار میدادند» [۴۹].
[۴۸] مرجع سابق. [۴۹] التصور الإسلامی للمسیح رسایت الإسلام، و برگرفته از کتاب «ربحت محمداً ولم أخسر المسیح».
در اخیر به سه نکتهء مهم اشاره مینمائیم:
اول: جنگ و مبارزه میان مسلمانان و کافران تا فرود آمدن عیسی÷ از آسمان ادامه خواهد یافت، عیسی÷ بعد از فرود آمدنش دجال و خنزیر را نابود خواهد کرد، سپس صلیب را میشکند و مطابق احکام و قوانین شریعت محمد ج حکم خواهد کرد [۵۰].
پیشرفت و بالادستی کافران در سلاحهای جنگی، ساینس و تکنالوژی و اقتصاد و فرهنگ بر مسلمانان، بسندهء خاموش شدن شعلههای دشمنی و عداوت آنها در مقابل مسلمانان نخواهد بود، تا اینکه آنها را از دین شان بیرون آرند، خداوند میفرماید: ﴿وَلَن تَرۡضَىٰ عَنكَ ٱلۡيَهُودُ وَلَا ٱلنَّصَٰرَىٰ حَتَّىٰ تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمۡۗ...﴾ [البقرة: ۱۲۰]. ترجمه: «یهودیان و مسیحیان هرگز از تو خوشنود نخواهد شد، مگر اینکه از آئین ایشان پیروی کنی».
دوم: بر همهء مسلمانان لازم است تا در دفاع از دین شان و مقاومت در مقابل تجاوز گران و کافران با امکانات دست داشتهء شان سهم گیرند. خداوند میفرماید: ﴿وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا ٱسۡتَطَعۡتُم مِّن قُوَّةٖ...﴾ [الأنفال: ۶۰].
ترجمه: «برای (مبارزه با) آنان تا آنجا که میتوانید نیروی (مادی و معنوی) آماده سازید».
سوم: موفقیت و پیروزی از آنِ مسلمانان خواهد شد، ولی مشروط بر اینکه به خداوند رجوع کنند و از اوامر و نواهی خداوند متعال پیروی تمام نمایند شاید مبارزه میان اهل حق و باطل طول بکشد ولی در نهایت پیروزی از اهل حق است هر چند کافران افکار پوچ و بیاساس شان را ا ز راه کانالهای فضائی، انترنت، گسیل دعوتگران و از راههای مختلف، پخش نمایند و در این راه هزینههای هنگفتی را بمصرف برسانند، لیکن جایی را نخواهد گرفت [۵۱]، خداوندأ میفرماید:
﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ يُنفِقُونَ أَمۡوَٰلَهُمۡ لِيَصُدُّواْ عَن سَبِيلِ ٱللَّهِۚ فَسَيُنفِقُونَهَا ثُمَّ تَكُونُ عَلَيۡهِمۡ حَسۡرَةٗ ثُمَّ يُغۡلَبُونَۗ وَٱلَّذِينَ كَفَرُوٓاْ إِلَىٰ جَهَنَّمَ يُحۡشَرُونَ ٣٦﴾ [الأنفال: ۳۶].
ترجمه: «کافران اموال خود را خرچ میکنند تا (مردمان را) از راه خدا باز دارند. آنان اموالشان را خرچ خواهند کرد، اما بعداً مایهء حسرت و ندامت ایشان خواهد گشت و شکست هم خواهند خورد. بیگمان کافران همگی به سوی دوزخ رانده میگردند و در آن گرد آورده میشوند) [۵۲]. مسیحیان از عقیدهء گنگ و بیمفهومی که دارند خسته شدهاند تا جائیکه در این اواخر در بعضی از شهرهای انگلستان کلیساها به فروش رسید که خوشبختانه خریداران کلیساها مسلمانان بودند و در بدل آن مساجد بزرگی را بنا نمودند.
وصلی الله علی نبینا وعلی آله وصحبه أجمعین.
[۵۰] به صحیح بخاری و مسلم باب نزول عیسی÷ مراجعه شود. [۵۱] مجلهء البیان سال ۱۵ــ عدد ۱۵۴ جمادی الآخر ۱۴۲۱هـ صـ: ابراهیم العقیل. [۵۲] تفسیر نور.
۱- تفسیر نور از دکتور مصطفی خرم دل، چاپ ایران، تهران، نشر احسان ۱۳۷۹هـ- ش.
۲- التنصیر فی البلاد الإسلامیة، تألیف دکتور محمد ناصر الشثری، دار الحبیب، الریاض.
۳- خصائص التصور الإسلامی، سید قطب، دار الشروق، بیروت ۱۴۱۵هـ.
۴- التنصیر مفهومه وأهدافه ووسائله وسبل مواجهته، علی ابراهیم الحمد النملة، مکتبة التوبة، الریاض ۱۴۱۹هـ.
۵- دراسات فی الأدیان الیهودیة والنصرانیة، دکتور سعود عبد العزیز الخلف، أضواء السلف، الریاض ۱۴۲۲هـ.
۶- الموسوعة المیسرة فی الأدیان والمذاهب المعاصرة، چاپ الندوة العالمیة للشباب الإسلامی، الریاض- ۱۴۰۹هـ.
۷- الموسوعة المیسرة فی الأدیان والمذاهب والأحزاب المعاصرة، الدکتور مانع حماد الجهنی، چاپ دار الندوة للطباعة والنشر والتوزیع، ۱۴۲۰هـ.
۸- کنت نصرانیاً وأسلمت، إعداد محیی الدین عبد الحمید، المطابع المجموعة الإعلامیة ۱۴۱۴هـ.
۹- پیامبران از دیدگاه قرآن تألیف استاد ابو الحسن الندوی ترجمهي محمد بهاؤ الدین حسینی، انتشارات تازه نگار ۱۳۷۸هـ.
۱۰- لماذا اعتنقت الإسلام، استاد فوزی الحلبی، دار المسلم للنشر والتوزیع، الریاض ۱۴۲۲هـ.
۱۱- مجله البیان، السنة ۱۵ــ العدد ۱۵۴ــ جمادی الآخرة ۱۴۲۱هـ.
۱۲- سایت الإسلام.