285

مشخصات کتاب

سه اصل بزرگ اسلام




تأليف

محمد تمیمی


ترجمه:

عبدالله حیدری

سخن مترجم

بنام خداوند بخشندة‌ دانا، مهربان توانا،‌ یکتای بی‌همتا، بنام آنکه از هر نیازی بین نیاز است و جز او همه نیازمند بارگاه کرم اویند، و بنام آنکه همگان را بنده و برده آفرید اما برای خودش نه برای بندگان و بردگانی امثالشان، بنابراین، بندگی کردن ما بندگان عاجز برای ذات پاک او کمال شرافت و افتخار ماست که بهترین پیامبران برگزیده‌اش را با این لقب افتخار می بخشد.

نام علمی که چگونه بندگی کردن را می‌آموزد توحید است، تمام پیامبران و کتابهای آسمانی یک مسؤلیت داشته‌اند و آن تحقق توحید بوده است، اولین مراحل توحید شناخت پروردگار و دیگر اصول اعتقادی است، مهمترین و پاک‌ترین و مقدس‌ترین کتاب توحید قرآن کریم است، سپس در تمام کتابهای حدیث کتاب یا باب مستقلی درباره توحید آمده است، تألیفات مستقلی که در این باره شده بی‌شمار است.

رساله کوچکی که در دست دارید متن مختصر و مهمی در این علم شریف است. این متن ارزشمند در قرن دوازدهم هجری قمری توسط یکی از علماء و دعوتگران اسلامی تهیه شده است.

چیزی که به اهمیت این کتابچه می‌افزاید این است که سه اصل مذکور همان سه پرسشی است که شب اول در قبر همه انسانها با آن روبرو هستند از جمله من و شما آیا شما آمادگی دارید؟ خداوند برای همه آسان بگرداند، آمین.

چند سال پیش فرصتی دست داد که آنرا در مرحله متوسط تدریس کنم،‌ از آنزمان تا کنون اهمیت آن در دلم بود و آرزو داشتم آنرا به فارسی برگردانم که اینک به لطف خداوند در دسترس شما عزیزان قرار دارد.

امیدوارم مؤلف و این برادر ناچیز‌تان را از دعای خیر فراموش نفرمائید. خداوند یار و نگهدارتان باد.

لازم به تذکر است که تیترها از سوی مترجم اضافه شده است.

دعاگو

عبدالله حیدری

۷/۳/۸۱ ش

بسم الله الرحمن الرحیم

خدایت رحمت کناد: بدان که آموختن چهار چیز بر ما واجب است:

اول: علم، که عبارت از شناخت خداوند و شناخت پیامبرش ص و شناخت دین اسلام با دلایل است.

دوم: به آن عمل کردن.

سوم: به‌سوى آن دعوت نمودن.

چهارم: صبر در برابر مشکلاتى که در این راه پیش خواهد آمد.

دلیل آنچه گفتیم: این فرموده خداوند متعال است که:

﴿وَٱلۡعَصۡرِ ١ إِنَّ ٱلۡإِنسَٰنَ لَفِي خُسۡرٍ ٢ إِلَّا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ وَتَوَاصَوۡاْ بِٱلۡحَقِّ وَتَوَاصَوۡاْ بِٱلصَّبۡرِ ٣.

«سوگند به روزگار، که بیگمان انسان در زیانکارى است، مگر کسانى‌که ایمان آورده‌اند، و کارهاى شایسته کرده‌اند، و همدیگر را به حق سفارش کرده‌اند و همدیگر را به شکیبائى سفارش کرده‌اند».

امام شافعى/ مى‌فرماید: «اگر خداوند جز این سوره هیچ برهان دیگرى بر مخلوقاتش فرود نمى‌آورد همین سوره براى آنان کافى بود».

امام بخارى/ در صحیح بخارى مى‌فرماید:

«بَابٌ: العِلْمُ قَبْلَ القَوْلِ وَالعَمَلِ». «این باب درباره آموختن علم قبل از گفتن و عمل کردن است».

زیرا خداوند متعال مى‌فرماید:

﴿فَٱعۡلَمۡ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا ٱللَّهُ وَٱسۡتَغۡفِرۡ لِذَنۢبِكَ [محمد:۱۹] .

«پس بدان که جز خدا هیچ معبود برحقى نیست و براى گناهانت طلب مغفرت کن».

مى‌بینیم که قبل از گفتن و عمل کردن به فرا گرفتن علم امر فرموده است.

پس خدایت رحمت کناد، بدان که آموختن مسائل سه‌گانه ذیل بر هر زن و مرد مسلمان واجب است:

مسأله اول: اینکه خداوند ما را آفریده و پرورش داده و روزى داده اما بیهوده نگذاشته است بلکه براى هدایت ما پیامبرى فرستاده است که هرکس از او پیروى کند داخل بهشت، و هرکس نافرمانى‌اش را کند وارد دوزخ خواهد شد. لذا خداوند متعال مى‌فرماید:

﴿إِنَّآ أَرۡسَلۡنَآ إِلَيۡكُمۡ رَسُولٗا شَٰهِدًا عَلَيۡكُمۡ كَمَآ أَرۡسَلۡنَآ إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ رَسُولٗا ١٥ فَعَصَىٰ فِرۡعَوۡنُ ٱلرَّسُولَ فَأَخَذۡنَٰهُ أَخۡذٗا وَبِيلٗا ١٦ [المزمل: ۱۵-۱۶] .

«ما به سوى شما پیامبرى فرستاده‌ایم که بر شما گواه است همچنانکه به سوى فرعون هم پیامبرى فرستادیم، اما فرعون از آن پیامبر نافرمانى کرد، لذا او را به گیر و دارى سخت فرو گرفتیم».

مسأله دوم: اینکه خداوند هرگز راضى نخواهد بود که بنده‌اى، هیچ احدى را با او در عبادتش شریک گرداند، نه فرشته مقرب و نه پیامبر مرسلى را، لذا مى‌فرماید: ﴿وَأَنَّ ٱلۡمَسَٰجِدَ لِلَّهِ فَلَا تَدۡعُواْ مَعَ ٱللَّهِ أَحَدٗا١٨ [الجن: ۱۸] .

«و اینکه همه مسجدها خاص خداوند است، پس با خداوند هیچ احدى را (به عنوان پرستش) مخوان».

مسأله سوم: اینکه کسى که خدا را به یگانگى بشناسد و از پیامبرش اطاعت کند هرگز براى او جائز نیست که با کسانى که با خدا و رسولش دشمن هستند دوستی بر قرار کند حتی اگر نزدیکترین خویشاوندانش باشند.

لذا خداوند متعال مى‌فرماید:

﴿لَّا تَجِدُ قَوۡمٗا يُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ يُوَآدُّونَ مَنۡ حَآدَّ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَلَوۡ كَانُوٓاْ ءَابَآءَهُمۡ أَوۡ أَبۡنَآءَهُمۡ أَوۡ إِخۡوَٰنَهُمۡ أَوۡ عَشِيرَتَهُمۡۚ أُوْلَٰٓئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ ٱلۡإِيمَٰنَ وَأَيَّدَهُم بِرُوحٖ مِّنۡهُۖ وَيُدۡخِلُهُمۡ جَنَّٰتٖ تَجۡرِي مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَاۚ رَضِيَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ وَرَضُواْ عَنۡهُۚ أُوْلَٰٓئِكَ حِزۡبُ ٱللَّهِۚ أَلَآ إِنَّ حِزۡبَ ٱللَّهِ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ ٢٢ [الـمجادلة: ۲۲] .

«قومى را که به خداوند و روز بازپسین ایمان داشته باشند نیابى‌که با کسانى که با خداوند و پیامبر او مخالفت مى‌ورزند دوستى کنند و لو آنکه پدرانشان یا فرزندانشان، یا برادرانشان یا خاندانشان باشند، اینانند که - خداوند - در دلهایشان - نقش - ایمان نگاشته است، و به فیضى از جانب خویش استوارشان داشته است، و - ایشانرا - به بوستانهایى در آورد که جویباران از فرودست آنها جارى است، جاودانه درآنند، هم خداوند از آنان خشنود، وهم آنان از او خشنودند، اینان لشکر خدایند، بدانید که لشکر خدا همانانند رستگاران».

خدایت به طاعتش راه بنماید: بدان که دین حنیف ابراهیمى این است که خدا را به یگانگى و با اخلاص و یکرنگى بپرستى این است آن هدفى که خداوند همه مردم را براى تحقق آن آفریده و بدان امر فرموده است، چنانکه مى‌فرماید:

﴿وَمَا خَلَقۡتُ ٱلۡجِنَّ وَٱلۡإِنسَ إِلَّا لِيَعۡبُدُونِ ٥٦ [الذاریات: ۵۶] .

«جن و انس را جز براى آنکه مرا بپرستند نیافریده‌ام».

معنى ﴿لِيَعۡبُدُونِ در آیه (يُوَحِّدُون) است، یعنى مرا به یکتایى بپرستند، بزرگترین و مهمترین چیزى که خداوند بدان امر فرموده توحید است، و توحید یعنى خدا را به یکتایى پرستیدن، و بزرگترین چیزى که از آن بازداشته شرک است، و شرک یعنى کس یا چیز دیگرى را با او به عنوان پرستش خواندن، لذا خداوند متعال مى‌فرماید:

﴿وَٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ وَلَا تُشۡرِكُواْ بِهِۦ شَيۡ‍ٔٗا [النساء: ۳۶] .

«و خدا را بپرستید و چیزى را با او شریک نکنید».

اگر از تو پرسیده شود: اصول سه‌گانه‌اى که شناخت آن بر هر انسانى واجب است چیست؟

بگو: ۱- شناخت پروردگار ۲- شناخت اسلام که دین پسندیده پروردگار است و ۳- شناخت پیامبرش حضرت محمد ص.

اصل اول: شناخت پروردگار با دلایل

اگر از تو پرسیده شود که پروردگارت کیست؟ بگو: پروردگارم ذاتى است که با نعمت‌هاى فراوانش مرا و سایر جهانیان را آفریده و پرورش داده است، او یگانه معبود من است که جز او هیچ معبودى ندارم، لذا خداوند متعال مى‌فرماید:

﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ

«هرگونه ثناء وستایشى ویژه پروردگار عالمیان است».

جز خود پروردگار هر صنف دیگرى در این جهان براى خودش عالمى است که من نیز جزوى از یک عالم هستم.

اگر از تو پرسیده شود: پروردگارت را چگونه شناختى؟

بگو: با آیات و مخلوقاتش، از جمله مى‌توان به شب و روز و خورشید و مهتاب به عنوان نمونه‌اى از آیات، و به آسمانها و زمین‌هاى هفتگانه و آنچه در آنها و در بین آنهاست به عنوان نمونه‌اى از مخلوقات خداى بزرگ اشاره کرد لذا خداوند متعال مى‌فرماید:

﴿وَمِنۡ ءَايَٰتِهِ ٱلَّيۡلُ وَٱلنَّهَارُ وَٱلشَّمۡسُ وَٱلۡقَمَرُۚ لَا تَسۡجُدُواْ لِلشَّمۡسِ وَلَا لِلۡقَمَرِ وَٱسۡجُدُواْۤ لِلَّهِۤ ٱلَّذِي خَلَقَهُنَّ إِن كُنتُمۡ إِيَّاهُ تَعۡبُدُونَ ٣٧ [فصلت: ۳۷] .

«و از نشانه‌هاى قدرت او شب و روز و خورشید و ماه است، خورشید و ماه را سجده نکنید، بلکه خداوند را که آنها را آفریده است سجده کنید».

و نیز مى‌فرماید:

﴿إِنَّ رَبَّكُمُ ٱللَّهُ ٱلَّذِي خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٖ ثُمَّ ٱسۡتَوَىٰ عَلَى ٱلۡعَرۡشِۖ يُغۡشِي ٱلَّيۡلَ ٱلنَّهَارَ يَطۡلُبُهُۥ حَثِيثٗا وَٱلشَّمۡسَ وَٱلۡقَمَرَ وَٱلنُّجُومَ مُسَخَّرَٰتِۢ بِأَمۡرِهِۦٓۗ أَلَا لَهُ ٱلۡخَلۡقُ وَٱلۡأَمۡرُۗ تَبَارَكَ ٱللَّهُ رَبُّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ٥٤ [الأعراف: ۵۴] .

«همانا پروردگار شما خداوند است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید، سپس بر عرش - چنانکه خود مى‌داند - قرار گرفت، شب را به روز - و روز را به شب - مى‌پوشاند، و خورشید و ماه و ستارگان را - آفرید - که رام شده فرمان اویند، بدانید که خلق و امر صرفا از آن اوست، با برکت است خدایى که پروردگار جهانیان است».

پروردگار همان معبود بر حق جهان است لذا مى‌فرماید:

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ ٱعۡبُدُواْ رَبَّكُمُ ٱلَّذِي خَلَقَكُمۡ وَٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِكُمۡ لَعَلَّكُمۡ تَتَّقُونَ ٢١ ٱلَّذِي جَعَلَ لَكُمُ ٱلۡأَرۡضَ فِرَٰشٗا وَٱلسَّمَآءَ بِنَآءٗ وَأَنزَلَ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ فَأَخۡرَجَ بِهِۦ مِنَ ٱلثَّمَرَٰتِ رِزۡقٗا لَّكُمۡۖ فَلَا تَجۡعَلُواْ لِلَّهِ أَندَادٗا وَأَنتُمۡ تَعۡلَمُونَ ٢٢ [البقرة: ۲۱-۲۲] .

«اى مردم، پروردگارتان را که شما و پشینیانتان را آفریده است بپرستید تا پرهیزگار شوید، آنکه زمین را - همچون- زیر انداز و آسمان را - همچون- سر پناه شما کرد، و از آسمان آبى فرو فرستاد، آنگاه بدان- انواع- میوه‌ها براى روزى شما برآورد، پس آگاهانه براى او همتا نیاورید».

ابن کثیر / مى‌فرماید:

«خالق و آفریدگار همه این مخلوقات یگانه ذاتى است که شایسته و مستحق پرستش است».

انواع عبادت‌هایى که خداوند دستور انجام آنرا صادر فرموده از قبیل (اسلام و) ایمان و احسان، خوف و رجاء، دعاء و توکل، شوق و حذر، خشوع و خشیت، انابت و استعانت، استعاذت و استغاثت ذبح و نذر و دیگر عبادت‌هایى که خداوند به آن امر فرموده همه ویژۀ پروردگار یکتا است. لذا خداوند متعال مى‌فرماید:

﴿وَأَنَّ ٱلۡمَسَٰجِدَ لِلَّهِ فَلَا تَدۡعُواْ مَعَ ٱللَّهِ أَحَدٗا ١٨ [الجن: ۱۸] .

«و اینکه همه مسجدها خاص خداوند است پس با خداوند هیچ‌کس را به عنوان پرستش مخوان».

پس کسى که این عبادت‌ها یا جزئى از آنرا براى غیر خدا انجام دهد مشرک و کافر است، لذا خداوند متعال مى‌فرماید:

﴿وَمَن يَدۡعُ مَعَ ٱللَّهِ إِلَٰهًا ءَاخَرَ لَا بُرۡهَٰنَ لَهُۥ بِهِۦ فَإِنَّمَا حِسَابُهُۥ عِندَ رَبِّهِۦٓۚ إِنَّهُۥ لَا يُفۡلِحُ ٱلۡكَٰفِرُونَ ١١٧ [المؤمنون: ۱۱۷] .

«و هرکس با خداوند خدایى دیگر بپرستد که در این کار حجتى ندارد، جز این نیست که حسابش با پروردگارش است، آرى کافران رستگار نمى شوند».

و در حدیث آمده است: «الدُّعَاءُ مُخُّ الْعِبَادَةِ» «دعاء مغز عبادت است».

لذا خداوند متعال مى‌فرماید:

﴿وَقَالَ رَبُّكُمُ ٱدۡعُونِيٓ أَسۡتَجِبۡ لَكُمۡۚ إِنَّ ٱلَّذِينَ يَسۡتَكۡبِرُونَ عَنۡ عِبَادَتِي سَيَدۡخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ ٦٠ [غافر: ۶۰] .

«و پروردگارتان گوید: مرا به دعا خوانید تا برایتان اجابت کنم، بیگمان کسانى که از عبادت من استکبار مى‌ورزند به زودى با خوارى وارد دوزخ خواهند شد».

دلیل خوف: این ارشاد الهی است:

﴿فَلَا تَخَافُوهُمۡ وَخَافُونِ إِن كُنتُم مُّؤۡمِنِينَ [آل‌عمران: ۱۷۵] .

«پس از آنان نترسید و از من بترسید اگر مؤمن هستید».

دلیل امید: این ارشاد بارى است:

﴿فَمَن كَانَ يَرۡجُواْ لِقَآءَ رَبِّهِۦ فَلۡيَعۡمَلۡ عَمَلٗا صَٰلِحٗا وَلَا يُشۡرِكۡ بِعِبَادَةِ رَبِّهِۦٓ أَحَدَۢا [الکهف: ۱۱۰] .

«حال هر آنکس که امید به لقاى پروردگارش بسته است، باید کار نیکو پیشه کند و در پرستش پروردگارش کسى را شریک نیاورد».

دلیل توکل: این فرموده باریتعالى است:

﴿وَعَلَى ٱللَّهِ فَتَوَكَّلُوٓاْ إِن كُنتُم مُّؤۡمِنِينَ [المائدة: ۲۳] .

«و بر خدا توکل کنید اگر مؤمن هستید».

﴿وَمَن يَتَوَكَّلۡ عَلَى ٱللَّهِ فَهُوَ حَسۡبُهُۥ [الطلاق: ۳] .

«پس هرکس بر خدا توکل کند همو وى را کافى است».

دلیل شوق و حذر و خشوع: این ارشاد بارى است:

﴿إِنَّهُمۡ كَانُواْ يُسَٰرِعُونَ فِي ٱلۡخَيۡرَٰتِ وَيَدۡعُونَنَا رَغَبٗا وَرَهَبٗاۖ وَكَانُواْ لَنَا خَٰشِعِينَ [الأنبیاء: ۹۰] .

«زیرا آنها در کارهاى خیر تعجیل می‌کردند و در حال بیم و امید ما را مى‌خواندند و همیشه به درگاه ما خاضع و خاشع بودند».

دلیل خشیت: این فرموده بارى است:

﴿فَلَا تَخۡشَوۡهُمۡ وَٱخۡشَوۡنِي [البقرة: ۱۵۰] .

«پس از آنان مترسید و از من بترسید».

و دلیل انابت: این ارشاد الهى است:

﴿وَأَنِيبُوٓاْ إِلَىٰ رَبِّكُمۡ وَأَسۡلِمُواْ لَهُۥ [الزمر: ۵۴] .

«به‌سوى پروردگارتان بازآیید و در برابر او تسلیم شوید».

در حدیث آمده است:

«وَإِذَا اسْتَعَنْتَ، فَاسْتَعِنْ بِاللهِ».

«و هرگاه یاری خواستى از خدا یارى بجوى».

دلیل استعاذت: این ارشاد بارى است:

﴿قُلۡ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلنَّاسِ ١ مَلِكِ ٱلنَّاسِ ٢... [سوره الناس] .

«بگو: به پروردگار مردم پناه مى‌برم. فرمانرواى مردم».

دلیل استغاثه: این فرموده خداوندى است:

﴿إِذۡ تَسۡتَغِيثُونَ رَبَّكُمۡ فَٱسۡتَجَابَ لَكُم [الأنفال: ۹] .

«هنگامى را به یاد آورید که به پروردگار تان استغاثه و زارى مى‌کردید و او دعاى شما را اجابت کرد».

دلیل ذبح: این ارشاد خداوندى است:

﴿قُلۡ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحۡيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ١٦٢ لَا شَرِيكَ لَهُۥۖ وَبِذَٰلِكَ أُمِرۡتُ وَأَنَا۠ أَوَّلُ ٱلۡمُسۡلِمِينَ ١٦٣ [الأنعام: ۱۶۲-۱۶۳] .

«بگو: نماز و نیایش من و زندگانى و مرگ من، براى خدا است که پروردگار جهانیان است».

در حدیث آمده است:

«لَعَنَ اللهُ مَنْ ذَبَحَ لِغَيْرِ اللهِ».

«خداوند لعنت کند کسى را که براى غیرخدا ذبح کند».

دلیل نذر: این فرموده خداوند متعال است:

﴿يُوفُونَ بِٱلنَّذۡرِ وَيَخَافُونَ يَوۡمٗا كَانَ شَرُّهُۥ مُسۡتَطِيرٗا٧ [الإنسان: ۷] .

«(آن بندگان نیکو) به نذر و عهد خود وفا مى‌کنند و از قهر خدا در روزى که شر سختیش همه اهل محشر را فرا گیرد مى‌ترسند».

اصل دوم: شناخت دین اسلام با دلایل

دین اسلام یعنى تسلیم شدن براى خدا که او را به یکتایى بپرستى، و از اوامرش پیروى کنى، و از شرک بیزارى جویی. و آن سه درجه دارد:

اسلام، و ایمان و احسان، که هر درجه‌اى از خودش ارکانى دارد.

درجه اول: اسلام است که پنج رکن دارد:

۱- گواهى دادن به اینکه جز خداى یگانه هیچ معبود برحقى نیست، و اینکه محمدص رسول خدا است.

۲- برپاداشتن نماز. ۳- دادن زکات. ۴- و روزه ماه مبارک رمضان. ۵- و حج بیت الله الحرام.

دلیل رکن اول: این فرموده خدوند متعال است:

﴿شَهِدَ ٱللَّهُ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ وَٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ وَأُوْلُواْ ٱلۡعِلۡمِ قَآئِمَۢا بِٱلۡقِسۡطِۚ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡحَكِيمُ ١٨ [آل‌عمران: ۱۸] .

«خداوند که در دادگرى استوار است و فرشتگان و عالمان - راستین - گواهى مى‌دهند که معبود بر حقى جز او نیست. آرى، جز او که پیروزمند فرزانه است معبود بر حقى نیست».

کلمه ﴿لَآ إِلَٰهَ همه آنچه را که جز خدا پرستیده مى‌شود نفى مى‌کند و (إِلاَّ اللهُ) هرگونه عبادتى را صرفا براى خداى یکتا و لاشریک ثابت مى‌کند. خدایى که در پرستش او هیچ شریکى نیست، کما اینکه در ملک او هیچ شریک و همتایى نیست. آنچه این مطلب را واضح و آشکار بیان مى‌کند این فرموده خداوند متعال است:

﴿وَإِذۡ قَالَ إِبۡرَٰهِيمُ لِأَبِيهِ وَقَوۡمِهِۦٓ إِنَّنِي بَرَآءٞ مِّمَّا تَعۡبُدُونَ ٢٦ إِلَّا ٱلَّذِي فَطَرَنِي فَإِنَّهُۥ سَيَهۡدِينِ ٢٧ [الزخرف: ۲۶-۲۷] .

«اى رسول ما، به یاد آور وقتى را که ابراهیم به پدر خود و قومش گفت: اى بت‌پرستان، من از معبودان شما سخت بیزارم جز آن خدایى را که مرا آفریده و البته مرا هدایت خواهد کرد نمى‌پرستم و این خداپرستى (و توحید) را در همه ذریت او تا قیامت کلمه باقى گردانید تا همه فرزندانش (به خداى یکتا) رجوع کنند».

و همچنین این ارشاد خداوند بزرگ:

﴿يَٰٓأَهۡلَ ٱلۡكِتَٰبِ تَعَالَوۡاْ إِلَىٰ كَلِمَةٖ سَوَآءِۢ بَيۡنَنَا وَبَيۡنَكُمۡ أَلَّا نَعۡبُدَ إِلَّا ٱللَّهَ وَلَا نُشۡرِكَ بِهِۦ شَيۡ‍ٔٗا وَلَا يَتَّخِذَ بَعۡضُنَا بَعۡضًا أَرۡبَابٗا مِّن دُونِ ٱللَّهِۚ فَإِن تَوَلَّوۡاْ فَقُولُواْ ٱشۡهَدُواْ بِأَنَّا مُسۡلِمُونَ ٦٤ [آل‌عمران: ۶۴] .

«بگو: اى اهل کتاب، بیایید تا بر سر سخنى که بین ما و شما یکسان است بایستیم که جز خداوند را نپرستیم و براى او هیچگونه شریکى نیاوریم و هیچ کسى از ما دیگرى را بجاى خداوند به خدایى برنگیرد، و اگر رویگردان شدند بگویید: شاهد باشید که ما فرمانبرداریم».

و دلیل گواهى دادن اینکه محمد ص رسول خدا است این ارشاد خداوندى است:

﴿لَقَدۡ جَآءَكُمۡ رَسُولٞ مِّنۡ أَنفُسِكُمۡ عَزِيزٌ عَلَيۡهِ مَا عَنِتُّمۡ حَرِيصٌ عَلَيۡكُم بِٱلۡمُؤۡمِنِينَ رَءُوفٞ رَّحِيمٞ ١٢٨ [التوبة: ۱۲۸] .

«به‌راستى که پیامبرى از میان خودتان به‌سوى شما آمده است که هر رنجى که شما مى‌برید براى او گران مى‌آید، سخت هواخواه شماست و به مؤمنان رؤوف و مهربان است».

معناى گواهى دادن به اینکه محمد(ص) رسول خداست این است که در هر آنچه ما را امر فرموده از ایشان اطاعت کنیم، و به هر آنچه خبر داده یقین و باور داشته باشیم، و از هر آنچه ما را بازداشته باز ایستیم، و اینکه پرستش خدا جز به روشى که ایشان بیان فرموده‌اند انجام نگیرد.

و دلیل نماز و زکات و تفسیر درست توحید: در این آیه کریمه متبلور است:

﴿وَمَآ أُمِرُوٓاْ إِلَّا لِيَعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مُخۡلِصِينَ لَهُ ٱلدِّينَ حُنَفَآءَ وَيُقِيمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَيُؤۡتُواْ ٱلزَّكَوٰةَۚ وَذَٰلِكَ دِينُ ٱلۡقَيِّمَةِ ٥ [البینة: ۵] .

«جز این فرمان نیافته بودند که خداوند را بپرستند و پاکدینانه، دین خود را براى او خالص دارند و نماز را برپادارند، وزکات را بپردازند، و این دین استوار است».

دلیل روزه: این آیه کریمه است: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ كُتِبَ عَلَيۡكُمُ ٱلصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِكُمۡ لَعَلَّكُمۡ تَتَّقُونَ ١٨٣ [البقرة: ۱۸۳] .

«اى مؤمنان! بر شما روزه فرض گردیده همچنانکه بر کسانى که پیش از شما بودند فرض شده بود، تا که تقوا پیشه کنید».

و دلیل حج: این ارشاد الهى است: ﴿وَلِلَّهِ عَلَى ٱلنَّاسِ حِجُّ ٱلۡبَيۡتِ مَنِ ٱسۡتَطَاعَ إِلَيۡهِ سَبِيلٗاۚ وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ ٱلۡعَٰلَمِين [آل‌عمران: ۹۷] .

«و خداى را برمردم حج خانه‌ى کعبه فرض است البته بر هر کسى که توانایى رسیدن به آنجا را داشته باشد و هرکس که کفر (و انکار) ورزد (بداند که) خداوند از جهانیان بى‌نیاز است».

درجه دوم:

ایمان است که هفتاد و چند شاخه دارد که بلند‌ترین آن گفتن لاإله إلا الله و پایین‌ترین آن دورکردن اسباب اذیت از راه است، و حیاء شاخه‌اى از ایمان است.

ارکان آن شش تا است: اینکه به خدا و فرشتگان و کتابها و پیامبران الهى و همچنین به روز قیامت و تقدیر اعم از خوب و بد آن ایمان داشته باشى.

دلیل ارکان ششگانه مذکور، این ارشاد خداوندى است:

﴿لَّيۡسَ ٱلۡبِرَّ أَن تُوَلُّواْ وُجُوهَكُمۡ قِبَلَ ٱلۡمَشۡرِقِ وَٱلۡمَغۡرِبِ وَلَٰكِنَّ ٱلۡبِرَّ مَنۡ ءَامَنَ بِٱللَّهِ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ وَٱلۡمَلَٰٓئِكَةِ وَٱلۡكِتَٰبِ وَٱلنَّبِيِّ‍ۧنَ [البقرة: ۱۷۷] .

«نیکى آن نیست که رویتان را به‌سوى مشرق و مغرب آورید بلکه نیکى آن است که بنده به خداوند و روز بازپسین و فرشتگان وکتب آسمانى و پیغمبران ایمان داشته باشد».

و دلیل تقدیر: این ارشادخداوندى است:

﴿إِنَّا كُلَّ شَيۡءٍ خَلَقۡنَٰهُ بِقَدَرٖ ٤٩ [القمر: ۴۹] .

«ما هر چیزى را به اندازه آفریدیم».

درجه سوم:

احسان است که فقط یک رکن است، و آن اینکه خدا را طورى بپرستى که گویا او را مى‌بینى، چون اگر تو او را نمى‌بینى یقیناً او ترا مى‌بیند، بدلیل این فرموده خداوند که:

﴿إِنَّ ٱللَّهَ مَعَ ٱلَّذِينَ ٱتَّقَواْ وَّٱلَّذِينَ هُم مُّحۡسِنُونَ ١٢٨ [النحل: ۱۲۸]

«به درستیکه خداوند با پرهیزگاران ونیکو کاران است».

و این ارشاد الهى:

﴿وَتَوَكَّلۡ عَلَى ٱلۡعَزِيزِ ٱلرَّحِيمِ ٢١٧ ٱلَّذِي يَرَىٰكَ حِينَ تَقُومُ ٢١٨ وَتَقَلُّبَكَ فِي ٱلسَّٰجِدِينَ ٢١٩ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡعَلِيمُ ٢٢٠ [الشعراء: ۲۱۷-۲۲۰] .

«و بر (خداوند) پیروزمند مهربان توکل کن همان که تورا به هنگامى‌که (براى عبادت) برمى‌خیزى مى‌بیند و نیز تحولت را در (نماز از حالتى به حالت دیگر) میان نمازگذاران، چرا که او شنواى دانا است».

و همچنین این فرموده خداوند بزرگ:

﴿وَمَا تَكُونُ فِي شَأۡنٖ وَمَا تَتۡلُواْ مِنۡهُ مِن قُرۡءَانٖ وَلَا تَعۡمَلُونَ مِنۡ عَمَلٍ إِلَّا كُنَّا عَلَيۡكُمۡ شُهُودًا إِذۡ تُفِيضُونَ فِيهِ [یونس: ۶۱] .

«ای رسول ما (بدان که تو) در هیچ حالی نباشى و هیچ آیه‌ای از قرآن تلاوت نکنى و به هیچ عملى تو و امتت وارد نشوید مگر آنکه ما همان لحظه شمارا مشاهده مى‌کنیم».

و دلیل از سنت: حدیث مشهور جبریل است که از عمر بن خطاب س نقل شده که فرمودند:

«بَيْنَمـا نَحْنُ جُلُوسٌ عِنْدَ رَسُول الله ج ذَاتَ يَومٍ، إذْ طَلَعَ عَلَينا رَجُلٌ شَديدُ بَياضِ الثِّيابِ، شَديدُ سَوَادِ الشَّعْرِ، لا يُرَى عَلَيهِ أثَرُ السَّفَرِ، وَلا يَعْرِفُهُ مِنَّا أحَدٌ، حَتَّى جَلَسَ إِلَى النَّبيّ ج، فَأَسْنَدَ رُكْبَتَيهِ إِلَى رُكْبتَيهِ، وَوَضعَ كَفَّيهِ عَلَى فَخِذَيهِ، وَقالَ: يَا مُحَمَّدُ، أخْبرني عَنِ الإسلامِ، فَقَالَ رَسُول الله ج: الإسلامُ: أنْ تَشْهدَ أنْ لا إلهَ إلاَّ اللهوأنَّ مُحمَّداً رسولُ الله، وتُقيمَ الصَّلاةَ، وَتُؤتِيَ الزَّكَاةَ، وَتَصومَ رَمَضَانَ، وَتَحُجَّ البَيتَ إن اسْتَطَعْتَ إِلَيْهِ سَبيلاً . قَالَ: صَدَقْتَ . فَعَجِبْنَا لَهُ يَسْأَلُهُ وَيُصَدِّقهُ ! قَالَ: فَأَخْبرنِي عَنِ الإِيمَـانِ . قَالَ: أنْ تُؤمِنَ باللهِ، وَمَلائِكَتِهِ، وَكُتُبهِ، وَرُسُلِهِ، وَاليَوْمِ الآخِر، وتُؤْمِنَ بالقَدَرِ خَيرِهِ وَشَرِّهِ. قَالَ: صَدقت. قَالَ: فأَخْبرني عَنِ الإحْسَانِ . قَالَ: أنْ تَعْبُدَ اللهَ كَأنَّكَ تَرَاهُ فإنْ لَـمْ تَكُنْ تَرَاهُ فإنَّهُ يَرَاكَ. قَالَ: فَأَخْبِرني عَنِ السَّاعَةِ. قَالَ: مَا المَسْؤُولُ عَنْهَا بأعْلَمَ مِنَ السَّائِلِ. قَالَ: فأخبِرني عَنْ أمَاراتِهَا . قَالَ: أنْ تَلِدَ الأَمَةُ رَبَّتَهَا، وأنْ ترَى الـحُفَاةَ العُرَاةَ العَالَةَ رِعَاءَ الشَّاءِ يَتَطَاوَلُونَ في البُنْيَانِ. ثُمَّ انْطَلقَ فَلَبِثْتُ مَلِيّاً، ثُمَّ قَالَ: يَا عُمَرُ، أَتَدْري مَنِ السَّائِلُ؟ قُلْتُ: اللهُ ورسُولُهُ أعْلَمُ . قَالَ: إنَّهُ جِبْريلُ أَتَاكُمْ يعْلِّمُكُمْ أمْرَ دِينكُمْ».

«در حالى‌که ما خدمت پیامبرج نشسته بودیم ناگهان مردى بر ما ظاهر شد که لباسهایش به شدت سفید و موهایش شدیداً سیاه بود، هیچ نشانه‌اى از آثار سفر بر او دیده نمى‌شد و نه هم کسى از ما او را مى‌شناخت، جلو پیامبرج همچنانکه پیامبر نشسته بودند دو زانو نشست و زانوهایش را به زانوهاىج چسپاند و دستهایش را بر رانهایش گذاشت و گفت: اى محمد، از اسلام مرا خبر ده. فرمودند: اینکه گواهى دهى که هیچ معبود بر حقى جز خداى یگانه وجود ندارد و اینکه محمد فرستاده خداست، و نماز را برپادارى و زکات بپردازى و ماه رمضان را روزه بگیرى و اگر توانایى داشتى حج خانه خدا کنى. گفت: راست گفتى، تعجب کردیم که چگونه هم از ایشان مى‌پرسد و هم تصدیق مى‌کند، گفت: از ایمان مرا خبر ده؟ فرمودند: اینکه به خدا و فرشتگان و کتابها و رسولانش و به روز قیامت و به تقدیر أعم از خیر و شر آن ایمان و باور داشته باشى، گفت: از احسان مرا خبر ده. فرمودند: اینکه خدا را طورى بپرستى که گویا او را مى‌بینى چون اگر تو او را نمى‌بینى او قطعا ترا مى‌بیند، گفت: از قیامت مرا خبر ده. فرمودند: در این باره سؤال‌شونده از سؤال‌کننده بیشتر نمى‌داند، گفت: از نشانی‌هاى آن مرا خبر ده، فرمودند: اینکه کنیز ارباب خودش را بزاید، و اینکه ببینى چوپانان تنگدست با پاى لخت و عریان در ساختمانها بر یکدیگر فخر مى‌ورزند. راوى مى‌گوید: آنگاه راهش را کشید و رفت، ما اندکى درنگ کردیم آنگاه حضرت فرمودند: اى عمر! آیا مى‌دانید سؤال کننده کى بود؟ گفتیم: خدا و رسولش داناترند، فرمودند: این جبریل بود که آمد تا امر دینتان را به شما بیاموزاند».

اصل سوم: شناخت پیامبرمان حضرت محمدج است

ایشان محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب بن هاشم هستند که هاشم از قریش و قریشى‌ها عرب و از نسل حضرت اسماعیل فرزند حضرت ابراهیم خلیل – عليه وعلى نبينا أفضل الصلاة وأتم التسليم – هستند، ایشان شصت و سه سال عمر کردند، که چهل سال آن پیش از بعثت و بیست و سه سال دیگر زندگى بعثت بود، ایشان پیامبر و رسول بودند، با ﴿ٱقۡرَأۡنبوت و با ﴿ٱلۡمُدَّثِّرُ رسالت به ایشان ابلاغ شد، که در آن زمان در مکه تشریف داشتند، خداوند ایشان را فرستاد تا که مردم را از شرک باز داشته و به سوى توحید و یکتاپرستى بخواند، بدلیل این ارشاد خداوندى که:

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلۡمُدَّثِّرُ ١ قُمۡ فَأَنذِرۡ ٢ وَرَبَّكَ فَكَبِّرۡ ٣ وَثِيَابَكَ فَطَهِّرۡ ٤ وَٱلرُّجۡزَ فَٱهۡجُرۡ ٥ وَلَا تَمۡنُن تَسۡتَكۡثِرُ ٦ وَلِرَبِّكَ فَٱصۡبِرۡ ٧ [المدثر: ۱-۷] .

«اى مرد جامه برخود پچیده! برخیز و هشدار ده و پروردگارت را تکبیر گوى و دامنت را پاکیزه بدار و از آلایش - شرک – بپرهیز و بخششى مکن که پاداش بزرگتر بخواهى و در راه پروردگارت شکیبایى کن».

معناى: ﴿قُمۡ فَأَنذِرۡ یعنى از شرک بترسان و به سوى توحید فراخوان، و ﴿وَرَبَّكَ فَكَبِّرۡ یعنى باتوحید ویکتا پرستى او را تعظیم کن و بزرگ بدار و ﴿وَثِيَابَكَ فَطَهِّرۡ یعنى اعمال خویش را از شرک پاک گردان، ﴿وَٱلرُّجۡزَ فَٱهۡجُرۡ رجز یعنى بتها، و ترک بتها یعنى بیزارى از بتها و بت پرستان.

ده سال تمام به همین منوال مردم را بسوى توحید مى‌خواندند، پس از ده سال ایشان به معراج یعنى آسمان فراخوانده شدند و نماز‌هاى پنج‌گانه فرض گردید، سه سال در مکه نماز خواندند، و سپس مأمور گردیدند که به مدینه هجرت کنند هجرت از سرزمین شرک به سرزمین اسلام منتقل شدن است.

هجرت بر این امت فرض است که از سرزمین شرک به سرزمین اسلام کوچ کنند و این فریضه تا قیامت ادامه دارد[۱] .

به دلیل: این فرموده خداوند:

﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ تَوَفَّىٰهُمُ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ ظَالِمِيٓ أَنفُسِهِمۡ قَالُواْ فِيمَ كُنتُمۡۖ قَالُواْ كُنَّا مُسۡتَضۡعَفِينَ فِي ٱلۡأَرۡضِۚ قَالُوٓاْ أَلَمۡ تَكُنۡ أَرۡضُ ٱللَّهِ وَٰسِعَةٗ فَتُهَاجِرُواْ فِيهَاۚ فَأُوْلَٰٓئِكَ مَأۡوَىٰهُمۡ جَهَنَّمُۖ وَسَآءَتۡ مَصِيرًا ٩٧ إِلَّا ٱلۡمُسۡتَضۡعَفِينَ مِنَ ٱلرِّجَالِ وَٱلنِّسَآءِ وَٱلۡوِلۡدَٰنِ لَا يَسۡتَطِيعُونَ حِيلَةٗ وَلَا يَهۡتَدُونَ سَبِيلٗا ٩٨ فَأُوْلَٰٓئِكَ عَسَى ٱللَّهُ أَن يَعۡفُوَ عَنۡهُمۡۚ وَكَانَ ٱللَّهُ عَفُوًّا غَفُورٗا ٩ [النساء: ۹۷-۹۸] .

«کسانى که فرشتگان جانشان را مى‌گیرند، درحالیکه آنان برخود ستم روا داشته‌اند، به ایشان گویند: در چه حال بودید؟ گویند: ما در سرزمین خود مستضعف بودیم. گویند: آیا سرزمین خداوند فراخ نبود که بتوانید در آن -به هر کجا که خواهید- هجرت کنید؟ سرا و سرانجام اینان جهنم است و بد سرانجامى است مگر مردان و زنان و کودکان مستضعفى که نمى‌توانند چاره‌اى بیندیشند و راه به جایى نمى‌برند، اینان را باشد که خداوند ببخشاید، و خداوند بخشاینده آمرزگار است».

وبه دلیل: این ارشاد خداوندى:

﴿يَٰعِبَادِيَ ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِنَّ أَرۡضِي وَٰسِعَةٞ فَإِيَّٰيَ فَٱعۡبُدُونِ ٥٦ [العنکبوت: ۵۶] .

«اى بندگان من که ایمان آورده اید! بدانید که زمین من گسترده است پس فقط مرا بپرستید».

امام بغوی / مى‌فرماید:

«سبب نزول این آیه مسلمانانى هستند که در مکه بودند و هنوز هجرت نکرده بودند خداوند آنانرا اهل ایمان خطاب فرمود».

و دلیل بر هجرت از سنت نبوى: این فرموده پیامبر اکرم ص است که:

«لا تَنْقَطِعُ الْهِجْرَةُ حَتَّى تَنْقَطِعَ التَّوْبَةُ، وَلا تَنْقَطِعُ التَّوْبَةُ حَتَّى تَطْلُعَ الشَّمْسُ مِنْ مَغْرِبِهَا».

«هجرت قطع نمى‌شود تا زمانیکه توبه قطع شود و توبه قطع نمى‌شود تا اینکه خورشید از مغرب طلوع کند».

هنگامى که پیامبر ص در مدینه مستقر گردیدند به بقیۀ احکام اسلام نیز مأموریت یافتند، مثل زکات و روزه و حج و اذان و جهاد و امر به معروف و نهى از منکر و احکام دیگر.

ده سال در این راستا جانفشانى کردند تا اینکه وفات نمودند - صلوات الله وسلامه عليه- اما دین ایشان قائم و دائم خواهد بود خلاصه‌اش این است که هیچ خیرى نبوده مگر اینکه امت را بدان راهنمایى فرموده و هیچ شرّى نبوده مگر اینکه امت را از آن برحذر داشته است، بزرگترین خیرى که مردم را بدان راهنمایى فرموده اول توحید است و بعد هر آنچه که خداوند آن را دوست دارد و مى‌پسندد، و بدترین شرى که امت را از آن برحذر داشته اول شرک است و بعد هرآنچه که خداوند آنرا ناپسند مى‌دارد، خداوند ایشان را به سوى همه انسانها و جنات فرستاده و اطاعت ایشان را بر همگان فرض گردانیده است.

دلیلش: این ارشاد خداوندى است:

﴿قُلۡ يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ إِنِّي رَسُولُ ٱللَّهِ إِلَيۡكُمۡ جَمِيعًا [الأعراف: ۱۵۸] .

«بگو: اى مردم، بدرستیکه من فرستاده خدا به سوى همه شما هستم».

و خداوند دین را بوسیله ایشان تکمیل فرموده چنانکه مى‌فرماید:

﴿ٱلۡيَوۡمَ أَكۡمَلۡتُ لَكُمۡ دِينَكُمۡ وَأَتۡمَمۡتُ عَلَيۡكُمۡ نِعۡمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ ٱلۡإِسۡلَٰمَ دِينٗا [المائدة: ۳] .

«امروز دین شما را برایتان به کمال رساندم و نعمتم را بر شما تمام کردم و دین اسلام را براى شما پسندیدم».

دلیل وفات حضرتش: این ارشاد خداوند است:

﴿إِنَّكَ مَيِّتٞ وَإِنَّهُم مَّيِّتُونَ ٣٠ ثُمَّ إِنَّكُمۡ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ عِندَ رَبِّكُمۡ تَخۡتَصِمُونَ ٣١ [الزمر:۳۰] .

«- اى رسول عزیز ما- شخص تو و همه خلق البته به مرگ از دنیا خواهید رفت آنگاه روز قیامت همه در پیشگاه عدل پروردگار خویش دادخواهى مى‌کنید».

بطور قطع انسانها پس از مردن برانگیخته خواهند شد.

به دلیل اینکه: خداوند متعال مى‌فرماید:

﴿مِنۡهَا خَلَقۡنَٰكُمۡ وَفِيهَا نُعِيدُكُمۡ وَمِنۡهَا نُخۡرِجُكُمۡ تَارَةً أُخۡرَىٰ ٥٥ [طه: ۵۵] .

«از آن (خاک) شمارا آفریده‌ایم و به آن بازتان مى‌گردانیم و باردیگر از آن بیرونتان مى‌آوریم».

و نیز مى‌فرماید:

﴿وَٱللَّهُ أَنۢبَتَكُم مِّنَ ٱلۡأَرۡضِ نَبَاتٗا ١٧ ثُمَّ يُعِيدُكُمۡ فِيهَا وَيُخۡرِجُكُمۡ إِخۡرَاجٗا ١٨ [نوح: ۱۷-۱۸] .

«وخداوند شمارا مانند گیاهى از زمین رویاند سپس شما را به آن باز مى‌گرداند و به بیرون آوردنی شما را بیرون میآورد. و آنگاه پس از برانگیخته شدن و مطابق آنچه عمل کرده‌اند پاداش داده خواهند شد».

لذا خداوند متعال مى‌فرماید:

﴿وَلِلَّهِ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِي ٱلۡأَرۡضِ لِيَجۡزِيَ ٱلَّذِينَ أَسَٰٓـُٔواْ بِمَا عَمِلُواْ وَيَجۡزِيَ ٱلَّذِينَ أَحۡسَنُواْ بِٱلۡحُسۡنَى ٣١ [النجم: ۳۱] .

«و آنچه در آسمانها و زمین است از آن خداوند است، تا سرانجام بدکرداران را بر وفق کار و کردارشان جزا دهد و نیکو کاران را به پاداش نیکو (بهشت) جزا دهد».

کسى‌که منکر برانگیخته شدن بعد از مرگ باشد کافر است.

به دلیل اینکه: خداوند متعال مى‌فرماید:

﴿زَعَمَ ٱلَّذِينَ كَفَرُوٓاْ أَن لَّن يُبۡعَثُواْۚ قُلۡ بَلَىٰ وَرَبِّي لَتُبۡعَثُنَّ ثُمَّ لَتُنَبَّؤُنَّ بِمَا عَمِلۡتُمۡۚ وَذَٰلِكَ عَلَى ٱللَّهِ يَسِيرٞ ٧ [التغابن: ۷] .

«کافران پنداشته‌اند که هرگز برانگیخته نمى‌شوند، بگو آرى سوگند به پروردگارم که برانگیخته خواهید شد سپس از (حقیقت) آنچه کرده اید آگاهتان کنند و این بر خداوند آسان است».

خداوند متعال همه پیامبران را مبعوث فرموده است تا آنکه مژده‌دهنده و بیم‌دهنده باشند.

به دلیل اینکه مى‌فرماید:

﴿رُّسُلٗا مُّبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى ٱللَّهِ حُجَّةُۢ بَعۡدَ ٱلرُّسُلِ [النساء: ۱۶۴] .

«پیامبرانى - فرستادیم -که مژده دهنده و بیم دهنده‌اند، تا آنکه براى مردم - پس از آمدن پیامبر- هیچ عذر و بهانه‌اى نماند».

اولین پیامبر حضرت نوح÷ و آخرین آنان حضرت محمدص است که ایشان خاتم پیامبران هستند.

دلیل اینکه: حضرت نوح÷ اولین پیامبر است این ارشاد خداوندى است:

﴿إِنَّآ أَوۡحَيۡنَآ إِلَيۡكَ كَمَآ أَوۡحَيۡنَآ إِلَىٰ نُوحٖ وَٱلنَّبِيِّ‍ۧنَ مِنۢ بَعۡدِهِۦ [النساء: ۱۶۳] .

«ما به تو وحى فرستادیم همچنانکه به نوح و پیامبران بعد از او وحى فرستادیم».

از نوح ÷ محمد ص هر پیامبرى که بسوى هر قوم و أمتى فرستاده شده آنان را به پرستش خداى یکتا فراخوانده وازپرستش طاغوت باز داشته است.

به دلیل: اینکه خداوند مى‌فرماید:

﴿وَلَقَدۡ بَعَثۡنَا فِي كُلِّ أُمَّةٖ رَّسُولًا أَنِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ وَٱجۡتَنِبُواْ ٱلطَّٰغُوت [النحل: ۳۶] .

«و به راستى که درمیان هر امت پیامبرى برانگیختیم (تا بگویند) که خداوند را بپرستید و از طاغوت پرهیز کنید».

خداوند بر همه بندگان ایمان به خدا و کفر به طاغوت را واجب گردانیده است.

ابن قیم / مى‌فرماید: (معنى الطاغوت ما تجاوز به العبد حدّه من معبود أو متبوع أو مطاع).

«معناى طاغوت این است که بنده در پرستش معبود یا اتباع متبوع یا اطاعت مطاعى از حد مجاز بگذرد».

طاغوت‌ها زیادند که در رأس همه پنج تا قرار دارد:

۱- ابلیس ملعون ۲- کسى که پرستیده شود و او از این عمل راضى باشد ۳- کسى که مردم را به پرستش خودش ترغیب کند ۴- کسى که دانستن جزئى از علم غیب را مدعى باشد. ۵- و کسى که خلاف حکم خداوند حکم کند (حکم به غیر ما أنزل الله کند).

لذا خداوند متعال مى‌فرماید:

﴿لَآ إِكۡرَاهَ فِي ٱلدِّينِۖ قَد تَّبَيَّنَ ٱلرُّشۡدُ مِنَ ٱلۡغَيِّۚ فَمَن يَكۡفُرۡ بِٱلطَّٰغُوتِ وَيُؤۡمِنۢ بِٱللَّهِ فَقَدِ ٱسۡتَمۡسَكَ بِٱلۡعُرۡوَةِ ٱلۡوُثۡقَىٰ لَا ٱنفِصَامَ لَهَاۗ وَٱللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ٢٥٦ [البقرة: ۲۵۶] .

«در کار دین اکراه روا نیست چرا که راه از بیراهه به روشنى آشکار شده است پس هرکس که به طاغوت کفر ورزد و به خداوند ایمان آورد به راستى که به دستاویز استوارى دست زده است که گسستى ندارد و خداوند شنواى داناست».

و معناى لاإله إلا الله همین است، در حدیث است که: «رَأْسُ الأَمْرِ: الإِسْلامُ، وَعَمُودُهُ الصَّلاةُ، وَذِرْوَةُ سَنَامِهِ الْـجِهَادُ فِي سَبِيلِ الله».

«در رأس همه امور اسلام قرار دارد، ستون آن نماز و قله افتخارات آن جهاد فی سبیل‌الله است».

والله أعلم.

[۱] حديث «لا هجرة بعد الفتح». تفاصیلی دارد. (مترجم).