گام نخست در یکتاپرستی در پرتو قرآن و سنت
تأليف:
شیخ محمد طیب انصاری
وَبِهِ نَستَعِينُ وَالصَّلاَةُ وَالسَّلامُ عَلَي نَبينَا مُحَمُّدٍ وَعَلَي آلهِ وَصَحبِهِ أَجمعين.
جواب: اول، علم است که عبارت از شناخت خدا شناخت پیامبر خدا و شناخت دین اسلام با دلایل مستند و صحیح است.
دوم، عمل به این علم است.
سوم، دعوت به سوی این علم و عمل به آن است.
چهارم، صبر و استقامت بر مشکلات و آزارهای راه دعوت اسلامی میباشد.
جواب: سخن خداوند متعال است:
﴿وَٱلۡعَصۡرِ ١ إِنَّ ٱلۡإِنسَٰنَ لَفِي خُسۡرٍ ٢ إِلَّا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ وَتَوَاصَوۡاْ بِٱلۡحَقِّ وَتَوَاصَوۡاْ بِٱلصَّبۡرِ ٣﴾ [العصر: ۱-۳].
یعنی: «سوگند به روزگار (زمانه)، براستی تمامی انسانها در زیان و تباهی و ورشکستگی هستند، مگر آنانی که ایمان آوردند (به یگانگی و وحدانیت و بیشریکی الله و به تمامی پیامبرانش و فرشتگانش و کتابهای آسمانیش و قوانینش و...) و عملی صالح و شایسته (در تناسب با این ایمان) انجام دادند، (و در مسیر این دعوت جهانی) یکدیگر را به پایداری در راه حق (شریعت محمدی) و بردباری، تحمل و صبر سفارش کردند. (میکنند)».
جواب: فرمود، اگر خداوند متعال به جز از این سوره بر بندگانش نازل نمیکرد، کفایتشان میکرد!.
جواب: علم قبل از آنهاست، زیرا پروردگار حکیم میفرماید:
﴿فَٱعۡلَمۡ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا ٱللَّهُ وَٱسۡتَغۡفِرۡ لِذَنۢبِكَ وَلِلۡمُؤۡمِنِينَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ﴾ [محمد: ۱۹].
یعنی: «بدان و آگاه باش که براستی هیچ معبود و حاکم و فریادرس و اجابت کنندة دعوات و قانونگذار و ..... بجز الله وجود ندارد، (نسبت به این عقیده، شناخت و معرفت دقیق حاصل کن) و برای گناهان خودت و تمامی مؤمنان به این عقیده استغفار کن و طلب بخشش بنمای».
(امام بخاری/ در این باره میگوید: خداوند قبل از قول و عمل دعوتش را با علم آغاز کرد.
جواب: اول، این است که خداوند متعال «تنها کسی است» که ما را خلق کرده وهموست که به ما روزی داده و میدهد و ما را به حال خودمان بیهوده و بیهدف رها نکرده و نمیکند بلکه پبامبری را به سوی ما (جهت راهنمایی و هدایت) فرستاده است، بنابراین هرکس از او اطاعت و فرمانبرداری کند وارد بهشت میگردد و چنانچه هرکس از فرامینش نافرمانی کرد و اطاعتش را نکند وارد جهنم میگردد.
جواب: سخن خداوند متعال است که میفرماید:
﴿إِنَّآ أَرۡسَلۡنَآ إِلَيۡكُمۡ رَسُولٗا شَٰهِدًا عَلَيۡكُمۡ كَمَآ أَرۡسَلۡنَآ إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ رَسُولٗا ١٥ فَعَصَىٰ فِرۡعَوۡنُ ٱلرَّسُولَ فَأَخَذۡنَٰهُ أَخۡذٗا وَبِيلٗا ١٦﴾ [مزمل: ۱۵-۱۶].
یعنی: «(ای اهل مکه! و ای تمامی انسانها در هر زمان و مکان و نژاد) ما پیامبری را به سوی شما فرستادهایم (برای همیشه) که بر شما گواه است، همانگونه که به سوی فرعون پیغمبری فرستادیم. فرعون با آن پیغمبر به مخالفت برخاست و ما هم او را به سختی فرو گرفتیم».
دوم، این است که خداوند متعال هرگز راضی نمیشود که در عبادتش کسی از فرشتگان مقرّب و پیامبران مرسل و امامان و اولیاء و بزرگان شریک گردند.
خداوند متعال میفرماید:
﴿وَأَنَّ ٱلۡمَسَٰجِدَ لِلَّهِ فَلَا تَدۡعُواْ مَعَ ٱللَّهِ أَحَدٗا ١٨﴾ [الجن: ۱۸].
جواب: یعنی: «(بدانید) همه مساجد خاص و ملک خداوند متعال است بنابراین حق ندارید بجز الله، احدی را بخوانید. (نه در رفتار روزمرهتان و نه در دعاها و عبادتهایتان)».
سوم، این است که بر هرکس که خداوند متعال را به یگانگی بپذیرد و از رسول خدا اطاعت کند جایز نیست که با دشمنان خدا و رسولش (آنانی که تسلیم برنامه الهی نیستند) هر چند که از نزدیکترین اقوامش باشند، موالات و دوستی کند.
جواب: خداوند متعال میفرماید:
﴿لَّا تَجِدُ قَوۡمٗا يُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ يُوَآدُّونَ مَنۡ حَآدَّ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَلَوۡ كَانُوٓاْ ءَابَآءَهُمۡ أَوۡ أَبۡنَآءَهُمۡ أَوۡ إِخۡوَٰنَهُمۡ أَوۡ عَشِيرَتَهُمۡۚ أُوْلَٰٓئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ ٱلۡإِيمَٰنَ وَأَيَّدَهُم بِرُوحٖ مِّنۡهُ﴾ [الـمجادلة: ۲۲].
یعنی: «مردمانی را نخواهی یافت که به خدا و روز قیامت ایمان داشته باشند، ولی کسانی را به دوستی و صمیمیت برگزینند که با خدا و پیغمبرش دشمنی ورزیده باشند، (از دستوراتشان سرپیچی کرده و مطابق هوی و هوسشان زندگی کرده یا از قوانین غیرخدا و دیگران پیروی کنند). هر چند که آنان پدران یا پسران یا برادران و یا قوم و قبیله ایشان باشند. چرا که مؤمنان را، خدا بر دلهایشان ایمان را رقم زده و ثبت گردانیده است و با نفخه ربانی خود یاریشان داده و تقویتشان کرده است».
جواب: این است که فقط و فقط خداوند یکتا و بیشریک را در حالی که تنها دین و عبادت را برای او خالص گردانیدهای، عبادت و پرستش کنی. و این را بدانی که پروردگار حکیم تمامی بشریت و مردم را به این روش دستور و فرمان داده است زیرا انسان را فقط بدین خاطر خلق کرده است.
جواب: خداوند کریم میفرماید:
﴿وَمَا خَلَقۡتُ ٱلۡجِنَّ وَٱلۡإِنسَ إِلَّا لِيَعۡبُدُونِ ٥٦﴾ [الذاریات: ۵۶].
یعنی: «جن و انس را خلق نکرده و نیافریدیم مگر آنکه تنها و تنها مرا عبادت کرده و پرستش نمایند. (در تمامی زندگی تسلیم برنامههای من باشند)».
جواب: در حالی که آنان را امر و نهی میکنم (و کاملاً و بدون هر گونه اعتراض و اظهار رأی تسلیم من هستند) مرا به یگانگی و وحدانیت (در ذات و صفات و اعمال) میشناسند.
جواب: توحید.
جواب: یگانه و بیشریک دانستن خداوند در عبادات و اثبات و تأیید صفاتی که خودش را بدان توصیف کرده و رسول کریمش ص بیان داشته است و منزه دانستن او از هر عیب و نقص و حادث شدن (پدید آمدن) و مشابهت با مخلوقاتش در ذات و صفات و أفعال.
جواب: شرک.
جواب: دیگری را بجز خداوند (یا به همراه او) خواندن «در دعاها و درخواستها و عبادتها» و یا اینکه در حالی که تنها اوست که تو را خلق کرده است در عبادات برایش شریک، هماورد و همتا قرار دهی.
جواب: سخن خداوند حکیم است که:
﴿وَٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ وَلَا تُشۡرِكُواْ بِهِۦ شَيۡٔٗا﴾ [النساء: ۳۱].
یعنی: «تنها و تنها الله را عبادت و پرستش کنید (در تمام برنامههایتان و امور زندگی و مرگتان و سیاستتان و اقتصادتان و... تسلیم برنامههای او باشید) و در هیچ چیز (عبادت، دین، سیاست، ذات و صفات و قوانین و برنامههایتان) کسی یا چیزی را برایش شریک قرار ندهید».
در آیه دیگر میفرماید:
﴿فَلَا تَجۡعَلُواْ لِلَّهِ أَندَادٗا﴾ [البقرة: ۲۲].
یعنی: «(هرگز) برای الله همتا و همگون و همانندهایی قرار ندهید (یعنی مبادا قوانین و روشهای عبادت و آداب زندگی و مرگ ..... دیگران را سرمشق خود قرار داده مقابل آن تسلیم شده و بدان گردن نهید به امید آنکه از حق منحرف نشدهاید!!!!)».
جواب: عبارت از شناخت دقیق پروردگارش، دینش و پیامبرش حضرت محمدص میباشد.
جواب: ربّ و پروردگار من همان الله است مرا و تمام جهانیان را با نعمتها و رحمتهایش پرورش داده است و تنها هموست که معبود من است و بجز او هرگز معبودی ندارم و نخواهم داشت.
جواب: سخن خداوند متعال است که میفرماید: ﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ﴾
یعنی: «حمد و ستایش مخصوص و خاص الله است که فقط همو پروردگار جهانیان میباشد».
بنابراین، هر چیزی بجز الله در مجموعه عالم (جهان) قرار میگیرد و ما هم زیر مجموعه و عضوی از این جهان هستیم.
جواب: پروردگارم را از روی آیات و مخلوقاتش که شامل شب، روز، خورشید، ماه، آسمانهای هفتگانه و هر آنچه که در آنهاست، شناختم.
جواب: سخن خداوند متعال است که
﴿وَمِنۡ ءَايَٰتِهِ ٱلَّيۡلُ وَٱلنَّهَارُ وَٱلشَّمۡسُ وَٱلۡقَمَرُۚ لَا تَسۡجُدُواْ لِلشَّمۡسِ وَلَا لِلۡقَمَرِ وَٱسۡجُدُواْۤ لِلَّهِۤ ٱلَّذِي خَلَقَهُنَّ إِن كُنتُمۡ إِيَّاهُ تَعۡبُدُونَ ٣٧﴾ [فصلت: ۳۷].
یعنی: «از نشانههای (خلقت و قدرت و ربوبیت) خدا، شب و روز و خورشید و ماه است بنابراین برای خورشید و ماه سجده نکنید، فقط برای خدائی که آنها را آفریده است، سجده کنید، اگر واقعاً او را عبادت و پرستش میکنید».
و همچنین
﴿إِنَّ رَبَّكُمُ ٱللَّهُ ٱلَّذِي خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٖ ثُمَّ ٱسۡتَوَىٰ عَلَى ٱلۡعَرۡشِۖ يُغۡشِي ٱلَّيۡلَ ٱلنَّهَارَ يَطۡلُبُهُۥ حَثِيثٗا وَٱلشَّمۡسَ وَٱلۡقَمَرَ وَٱلنُّجُومَ مُسَخَّرَٰتِۢ بِأَمۡرِهِۦٓۗ أَلَا لَهُ ٱلۡخَلۡقُ وَٱلۡأَمۡرُۗ تَبَارَكَ ٱللَّهُ رَبُّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ٥٤﴾ [الأعراف: ۵۴].
یعنی: «پروردگار شما خداوندی است که آسمانها و زمین را در شش دوره – روز – بیافرید، سپس به اداره جهان هستی پرداخت (توجه به سوی عرش – مرکز فرماندهیاش – نمود و بر آن استقرار یافت یا آن را خلق کرد) با (پرده تاریک) شب، روز را میپوشاند و شب شتابان به دنبال روز روان است. خورشید و ماه و ستارگان را بیافریده است و جملگی مسخر فرمان او هستند. آگاه باشید که تنها او میآفریند و تنها او فرمان میدهد. بزرگوار و جاویدان و دارای خیرات فراوان، خداوندی است پروردگار جهانیان است».
جواب: رب (پروردگار) تنها کسی است که سرور، آقا و مالک (صاحب اختیار) بوده همان که از عدم (هیچ) مخلوقات را به دایره هستی (وجود) وارد ساخت و تنها و تنها اوست که لایق و سزاوار و مستحق پرستش و عبادت است.
جواب: پروردگار جهانیان میفرماید:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ ٱعۡبُدُواْ رَبَّكُمُ ٱلَّذِي خَلَقَكُمۡ وَٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِكُمۡ لَعَلَّكُمۡ تَتَّقُونَ ٢١ ٱلَّذِي جَعَلَ لَكُمُ ٱلۡأَرۡضَ فِرَٰشٗا وَٱلسَّمَآءَ بِنَآءٗ وَأَنزَلَ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ فَأَخۡرَجَ بِهِۦ مِنَ ٱلثَّمَرَٰتِ رِزۡقٗا لَّكُمۡۖ فَلَا تَجۡعَلُواْ لِلَّهِ أَندَادٗا وَأَنتُمۡ تَعۡلَمُونَ ٢٢﴾ [البقرة: ۲۱-۲۲].
یعنی: «ای مردم! خدای خود را بپرستید، آنکه شما را و کسانی را آفریده است که پیش از شما بودهاند تا (خود را بدینوسیله پاک سازید و) راه پرهیزگاری گیرید. خدای شما کسی است که زمین را برایتان بگسترانید (و آن را در خور اقامت و سکونت کرد) و آسمان را (با تمام اجرام و ستارگان، بسان) کاخی بیافرید و از آسمان آب فرو فرستاد، و با آن، انواع (گیاهان و درختان و) ثمرات را بوجود آورد تا روزی شما گردند، پس شرکاء و همانندهایی برای خدا بوجود نیاورید، در حالیکه شما (از روی فطرت) میدانید. (که چنین کاری درست نیست) بنابراین خالق و آفریننده تمام این چیزها، تنها کسی است که سزاوار و شایسته و مستحق پرستش و عبادت است».
جواب: عبادت، نهایت و اوج خضوع و فروتنی و خواری و نهایت و اوج محبت (دوستی و علاقه) و وابستگی به کسی است که این کارها را برایش انجام داده است، به عبارت دیگر اسمی جامع و شامل بر هر چیزی است که خداوند آن را دوست میدارد. بدانگونه که از آن اعمال و رفتار ظاهری و باطنی خشنود و راضی میگردد. (به بیانی دیگر عبادت، زندگی و رفتار و کرداری است که مورد رضایت الهی میباشد. یعنی از شروع خلقت فرد تا قیام قیامت).
جواب: فراوان است، از انواع آنها میتوان: اسلام، ایمان، احسان، دعا، خوف (ترس از خدا)، رجاء (امید به خدا)، توکل، رغبت، رهبت (میل و گریز)، خشوع، خشیت، انابت (روی آوردن به خدا)، استعانت (یاری و کمک خواستن)، استعاذه (پناه بردن و حمایت طلبیدن)، استغاثه (دادخواستن و درخواست عمیق و جدای و به فریاد رسیدن) و قربانی کردن حیوان و نذر را نام برد که خداوند به آنها فرمان داده و از انواع عبادت بر شمرده است که تمامی آنها تنها و تنها خاص و ویژه اللهأ میباشد. (و نه کسی دیگر، بنابراین چنانچه کسی در هریک از این امور غیر خدا را شریک گرداند از مسیر راستین عبادت خارج گردیده و به مقصود نخواهد رسید).
جواب: خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید:
﴿وَأَنَّ ٱلۡمَسَٰجِدَ لِلَّهِ فَلَا تَدۡعُواْ مَعَ ٱللَّهِ أَحَدٗا ١٨﴾ [الجن: ۱۸].
یعنی: «(این را بدانید و آگاه باشید) که همانا تمامی مساجد ویژه و خاص و در مالکیت الله است، بنابراین بجز الله حق ندارید کسی دیگر را بخوانید و پرستش کنید (و از او استعانت و یاری بطلبید».
و در آیة دیگر چنین میفرماید: ﴿وَقَضَىٰ رَبُّكَ أَلَّا تَعۡبُدُوٓاْ إِلَّآ إِيَّاهُ﴾ [الإسراء: ۲۳].
یعنی: «(ای انسان) پروردگارت چنین حکم کرده است (فرمان داده و واجب گردانیده) که نباید بجز او کسی دیگر را پرستش کنید و بخوانید و عبادت نمائید».
جواب: چنانچه کسی در یکی از موارد ذکر شده در انواع عبادت چیزی را به غیر الله نسبت بدهد، مشرک و کافر میگردد، هر چند که نماز بخواند و روزه بگیرد و حج برود و گمان کند که مسلمان است!!!!.
جواب: خداوند متعال میفرماید: ﴿وَمَن يَدۡعُ مَعَ ٱللَّهِ إِلَٰهًا ءَاخَرَ لَا بُرۡهَٰنَ لَهُۥ بِهِۦ فَإِنَّمَا حِسَابُهُۥ عِندَ رَبِّهِۦٓۚ إِنَّهُۥ لَا يُفۡلِحُ ٱلۡكَٰفِرُونَ ١١٧﴾ [المؤمنون: ۱۱۷].
یعنی: «هرکس که با خدا، معبود دیگری را به فریاد خواند مسلماً هیچ دلیلی بر حقانیت آن نخواهد داشت در حالیکه برهان و حجتی بر عملش ندارد، حساب او با خداست. قطعاً کافران رستگار نشده و به فلاح نمیرسند. (بلکه تنها مؤمنان - موحدین - رستگار میشوند».
جواب: خداوند «عزوجل» در قران پاکش میفرماید: ﴿وَقَالَ رَبُّكُمُ ٱدۡعُونِيٓ أَسۡتَجِبۡ لَكُمۡۚ إِنَّ ٱلَّذِينَ يَسۡتَكۡبِرُونَ عَنۡ عِبَادَتِي سَيَدۡخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ ٦٠﴾ [غافر: ۶۰].
یعنی: «پروردگارتان میگوید: مرا به فریاد و دعا بخوانید مرا به کمک بطلبید، رفع نیازمندیها و حل مشکلات خود را از من بخواهید تا استجابت کرده و بپذیرم، کسانی که خود را بزرگتر از آن میدانند که مرا به فریاد بخوانند – از عبادت من سرپیچی کرده و استکبار میورزند در حالی که خوار و پست و زبون و ذلیل میشوند وارد دوزخ – جهنم – خواهند شد».
در اینجا کلمة عبادت بمعنی «دعا» آمده است و از جانب دیگر رسول خداص میفرماید:
«الدُّعَاءُ مُخُّ العِبَادَة».
یعنی: «دعا مغز و عصاره و سر چشمه و فرماندهی و مرکز عبادت است». و در روایتی دیگر آمده است:
«الدُّعاءُ هُوَ العِبَادَة».
یعنی: «دعا قطعا عبادت میباشد».
جواب: خداوند متعال میفرماید: ﴿فَلَا تَخَافُوهُمۡ وَخَافُونِ إِن كُنتُم مُّؤۡمِنِينَ﴾ [آلعمران: ۱۷۵].
یعنی: «پس از آنان نترسید و فقط از من بترسید اگر مؤمنان (راستین) هستید».
جواب: خداوند کریم و حکیم میفرماید: ﴿فَمَن كَانَ يَرۡجُواْ لِقَآءَ رَبِّهِۦ فَلۡيَعۡمَلۡ عَمَلٗا صَٰلِحٗا وَلَا يُشۡرِكۡ بِعِبَادَةِ رَبِّهِۦٓ أَحَدَۢا﴾ [الکهف: ۱۱۰].
یعنی: «پس هرکس که امید دیدار و رسیدن (خواهان دیدار) خدای خویش «پروردگارش» را دارد باید کار شایسته کند و در عبادت و پرستش پروردگارش احدی (کسی) را شریک نسازد».
جواب: خداوند حکیم میفرماید:
﴿وَعَلَى ٱللَّهِ فَتَوَكَّلُوٓاْ إِن كُنتُم مُّؤۡمِنِينَ﴾ [المائدة: ۲۳].
یعنی: «فقط و فقط بر الله توکل کنید، اگر ایمان دارید».
﴿وَمَن يَتَوَكَّلۡ عَلَى ٱللَّهِ فَهُوَ حَسۡبُهُۥ﴾ [الطلاق: ۳].
یعنی: «و هرکس بر الله توکل کند (کارها و امورش را به او واگذار نماید) خداوند متعال خودش به تنهایی او را کافی خواهد بود و بسنده میکند».
جواب: خداوند متعال در کلام پاکش میفرماید: ﴿إِنَّهُمۡ كَانُواْ يُسَٰرِعُونَ فِي ٱلۡخَيۡرَٰتِ وَيَدۡعُونَنَا رَغَبٗا وَرَهَبٗاۖ وَكَانُواْ لَنَا خَٰشِعِينَ﴾ [الأنبیاء: ۹۰].
یعنی: «براستی که آنان (حضرت زکریا و همسرش و یا تمام انبیاء و صالحان) در انجام کارهای نیک و خیر بر یکدیگر سرعت میگرفتند (تا هرکس زودتر آن را انجام دهد) و در حالی که چیزی میخواستند یا از چیزی میترسیدند ما را به فریاد و ناله میخواندند (و در وقت نیازمندی و بینیازی، و بیماری و سلامت، و خوشی و ناخوشی، رو به آستانة ما میکردند) و میان خوف و رجاء میزیستند و همواره خاشع و خاضع ما بودند».
جواب: سخن پروردگار حکیم است که میفرماید: ﴿فَلَا تَخۡشَوۡهُمۡ وَٱخۡشَوۡنِ﴾ [المائدة: ۳].
یعنی: «پس از آنان (کافران و مشرکان) نترسید (و خوف و هراس به دل راه ندهید) و فقط از من (الله) بترسید».
جواب: خداوند رحمان «در برنامهاش برای انسانها» میفرماید: ﴿وَأَنِيبُوٓاْ إِلَىٰ رَبِّكُمۡ وَأَسۡلِمُواْ لَهُۥ﴾ [الزمر: ۳۴].
یعنی: «به سوی پروردگار خود برگردید (با ترک سیئات و انجام حسنات به سوی پروردگارتان تغییر مسیر دهید) و تنها تسلیم او شوید و خاضعانه و خاشعانه از اوامرش فرمانبرداری کنید».
جواب: ﴿قُلۡ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلنَّاسِ ١ مَلِكِ ٱلنَّاسِ ٢ إِلَٰهِ ٱلنَّاسِ ٣﴾ [الناس: ۱-۳].
یعنی: «بگو پناه میبرم به پروردگار مردمان به مالک مردمان به معبود بر حق مردمان».
جواب: خداوند حکیم میفرماید: ﴿إِذۡ تَسۡتَغِيثُونَ رَبَّكُمۡ فَٱسۡتَجَابَ لَكُمۡ أَنِّي مُمِدُّكُم بِأَلۡفٖ مِّنَ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةِ مُرۡدِفِينَ ٩﴾ [الأنفال: ۹].
یعنی: «ای مؤمنان، به یاد آورید» زمانی که در میدان کارزار بدر از شدت ناراحتی از پروردگار خود استغاثه و درخواست کمک و یاری مینمودید و او درخواست شما را پذیرفت «و گفت» من شما را با یک هزار فرشته کمک و یاری میدهم که این گروه هزار نفری گروههای متعدد دیگری را هم پشت سر دارند».
جواب: خداوند عزوجل میفرماید: ﴿قُلۡ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحۡيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ١٦٢﴾ [الأنعام: ۱۶۲].
یعنی: «بگو: نمازم و عبادتم و حجم و قربانیام و زیستنم و مردنم از آن خداست که پروردگار جهانیان است و این است که تنها خدا را پرستش میکنم و کارهای این جهان خود را در مسیر رضایت او قرار میدهم و بر بذل مال و جان در راه خداوند میکوشم و در این راه میمیرم، تا حیاتم، ذخیرۀ مماتم شود».
جواب: خداوند متعال میفرماید: ﴿يُوفُونَ بِٱلنَّذۡرِ وَيَخَافُونَ يَوۡمٗا كَانَ شَرُّهُۥ مُسۡتَطِيرٗا ٧﴾ [الإنسان: ۷].
یعنی: «به نذر خود وفا میکردند و از روزی میهراسیدند که شر و بلای آن گسترده و فراگیر است».
جواب: خداوند متعال میفرماید: ﴿ إِيَّاكَ نَعۡبُدُ وَإِيَّاكَ نَسۡتَعِينُ ٥﴾ [الفاتحة: ۵].
یعنی: «تنها و تنها تو را عبادت میکنم و فقط از تو کمک و یاری میجویم. همچنین از رسول خدا ج».
در روایت صحیح آمده است: «إِذَا استَعَنتَ فَاستَعِن بِاللهِ».
یعنی: «هر گاه یاری و کمک و استعانت خواستی فقط از الله، استعانت و یاری بخواه».
جواب: شناخت دین اسلام با دلایل و شواهد قاطع میباشد.
جواب: تسلیم و امتثال در برابر خداوند متعال با توحید و فرمانبرداری او به همراه طاعت و با بیزاری و نفرت از شرک و مشرکین (هوادار شرک) میباشد.
جواب: مراتب اسلام سه تا است:
۱- اسلام
۲- ایمان
۳- احسان و هر مرتبه خود نیز دارای ارکانی است.
جواب: پنج تا است:
۱- شهادت به یگانگی الله در توحید و عبودیت و الوهیت و اینکه محمدص فرستاده و پیامبر اوست.
«شهادةُ أن لا إِلهَ إِلا الله وَأَن مُحَمّداً رَسُولُ الله».
۲- برپاداشتن نماز.
۳- پرداخت وادای زکات
۴- روزه ماه مبارک رمضان
۵- حج خانه خدا «بیت الله الحرام»
جواب: خداوند رحمان میفرماید: ﴿شَهِدَ ٱللَّهُ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ وَٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ وَأُوْلُواْ ٱلۡعِلۡمِ قَآئِمَۢا بِٱلۡقِسۡطِۚ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡحَكِيمُ ١٨﴾ [آلعمران: ۱۸].
یعنی: «خداوند گواهی و شهادت میدهد که معبودی جز او نیست و اینکه (در کارهای آفریدگان خود) دادگری میکند و فرشتگان و صاحبان دانش گواهی میدهند. جز او معبودی نیست که هم توانا است و هم حکیم».
جواب: معنایش این است که هیچ معبود، فریادرس، قانونگذار، حاکم، سرور، اجابت کنندۀ بحق بجز الله یگانه و بیشریک وجود ندارد.
جواب: منظور نفی و طرد تمام و جمیع آنچه است که به گونهای از انواع عبادت بجز الله مورد عبادت قرار میگیرد.
جواب: منظور اثبات و تأیید هر گونه عبادت تنها برای خداوند متعال میباشد، خداوندی که یگانه بوده و هیچ شریکی در عبادتش ندارد، همانگونه که هیچ شریکی در (پادشاهی و فرمانروایی و قانونگذاری و فریاد رسی و اجابت کردنش) ندارد.
جواب: خداوند حکیم میفرماید: ﴿وَإِذۡ قَالَ إِبۡرَٰهِيمُ لِأَبِيهِ وَقَوۡمِهِۦٓ إِنَّنِي بَرَآءٞ مِّمَّا تَعۡبُدُونَ ٢٦ إِلَّا ٱلَّذِي فَطَرَنِي فَإِنَّهُۥ سَيَهۡدِينِ ٢٧ وَجَعَلَهَا كَلِمَةَۢ بَاقِيَةٗ فِي عَقِبِهِۦ لَعَلَّهُمۡ يَرۡجِعُونَ ٢٨﴾ [الزخرف: ۲۶-۲۸].
یعنی: «آن هنگامی که ابراهیم به پدر و قومش گفت: من از آنچه میپرستید بیزار و متنفرم، بجز آن کسی (معبودی) که مرا آفریده است (فقط الله را خواهم پرستید) زیرا تنها اوست که مرا (به راه مستقیم و راستین) هدایت و رهنمون خواهد ساخت، و «این چنین» ابراهیم توحید را بعنوان شعار یکتاپرستی در میان قوم خود باقی گذاشت تا اینکه شاید (بدان ایمان آورده) و (از پرستش معبودهای دروغین و باطل) باز گردند».
همچنین سخن پروردگار جهانیان است که: ﴿قُلۡ يَٰٓأَهۡلَ ٱلۡكِتَٰبِ تَعَالَوۡاْ إِلَىٰ كَلِمَةٖ سَوَآءِۢ بَيۡنَنَا وَبَيۡنَكُمۡ أَلَّا نَعۡبُدَ إِلَّا ٱللَّهَ وَلَا نُشۡرِكَ بِهِۦ شَيۡٔٗا وَلَا يَتَّخِذَ بَعۡضُنَا بَعۡضًا أَرۡبَابٗا مِّن دُونِ ٱللَّهِۚ فَإِن تَوَلَّوۡاْ فَقُولُواْ ٱشۡهَدُواْ بِأَنَّا مُسۡلِمُونَ ٦٤﴾ [آلعمران: ۶۴].
یعنی: «بگو: ای اهل کتاب، (پیروان ادیان آسمانی) بیائید به سوی سخن دادگرانهای (عادلانهای) که میان ما و شما مشترک این) که جز خداوند یگانه را نپرستیم، و چیزی را شریک او نکنیم، و برخی، برخی دیگر را، بجای خداوند یگانه، به جدائی (عبودیت) نپذیرد، پس هر گاه (از این دعوت)) روی بر گردانید (سر بر تابند) بگوئید: گواه باشید که منقاد و مطیع اوامر و نواهی خدا هستیم».
جواب: خداوند متعال میفرماید: ﴿لَقَدۡ جَآءَكُمۡ رَسُولٞ مِّنۡ أَنفُسِكُمۡ عَزِيزٌ عَلَيۡهِ مَا عَنِتُّمۡ حَرِيصٌ عَلَيۡكُم بِٱلۡمُؤۡمِنِينَ رَءُوفٞ رَّحِيمٞ ١٢٨﴾ [التوبة: ۱۲۸].
یعنی: «بیگمان پیغمبری «محمد نام» از خود شما (انسانها) به سویتان آمده است هر گونه درد و رنج و بلاء و مصیبتی که به شما برسد، بر او سخت گران میآید و به شما عشق میورزد و اصرار به هدایت شما دارد و نسبت به مؤمنان دارای محبت و لطف فراوان بوده و بسیار مهربان است».
«همچنین در جای دیگر از قرآن کریم آمده است: ﴿مُّحَمَّدٞ رَّسُولُ ٱللَّهِۚ وَٱلَّذِينَ مَعَهُۥٓ أَشِدَّآءُ عَلَى ٱلۡكُفَّارِ رُحَمَآءُ بَيۡنَهُمۡ﴾ [الفتح: ۲۹].
یعنی: «محمد ج فرستاده و رسول خدا است و کسانی که با او هستند (یاران و اصحابش) در برابر کافران تند و سر سخت و شدیدند (در عوض) نسبت به یکدیگر بسیار مهربان و دلسوزند».
جواب: اطاعت و فرمانبرداری از او (حضرت محمدص در آنچه که فرمان میدهد و تصدیق و تأیید آنچه که خبر داده است پرهیز و دوری و تنفر از آنچه که نهی فرموده است و در نهایت اینکه الله را عبادت و پرستش نکنیم مگر آنگونه که او ص فرمان دادهاست.
جواب سخن پروردگار حکیم است که
﴿وَمَآ أُمِرُوٓاْ إِلَّا لِيَعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مُخۡلِصِينَ لَهُ ٱلدِّينَ حُنَفَآءَ وَيُقِيمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَيُؤۡتُواْ ٱلزَّكَوٰةَۚ وَذَٰلِكَ دِينُ ٱلۡقَيِّمَةِ ٥﴾ [البینة: ۵].
یعنی: «در حالی که جز این به ایشان دستور داده نشده است که خدا را مخلصانه و در حالیکه دین (تمام برنامههای زندگی و پرستش را تنها برای او خالص کردانده و به سوی حقیقت و آئین راستین گرایش یافتهاند بپرستند و نماز را چنانکه باید بخوانند و زکات را (به تمام و کمال) بپردازند، و تنها این آئین، راستین و ارزشمند و استوار و پای برجاست و بس؟!».
جواب: خداوند متعال میفرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ كُتِبَ عَلَيۡكُمُ ٱلصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِكُمۡ لَعَلَّكُمۡ تَتَّقُونَ ١٨٣﴾ [البقرة: ۱۸۳].
یعنی: «ای کسانی که ایمان آوردهاید، بر شما روزه واجب شده است، همانگونه که بر کسانی که پیش از شما بودهاند واجب بوده است تا باشد که پرهیزگار و با تقوا گردید».
جواب: خداوند متعال میفرماید: ﴿وَلِلَّهِ عَلَى ٱلنَّاسِ حِجُّ ٱلۡبَيۡتِ مَنِ ٱسۡتَطَاعَ إِلَيۡهِ سَبِيلٗاۚ وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ ٱلۡعَٰلَمِينَ﴾ [آلعمران: ۹۷].
یعنی: «و حج این خانه (بیت الله – کعبه) واجب الهی است بر کسانی که توانائی (مالی و بدنی) برای رفتن بدانجا را دارند. و هرکس (حج خانه خدا را عمداً به جای نیاورد یا اصلاً حج را نپذیرد، و بدینوسیله) کفر ورزد (به خود زیان رسانده نه به خدا) چه خداوند از همۀ جهانیان بینیاز است....».
جواب: ایمان.
جواب: ایمان دارای هفتاد و چند شعبه است که برترین آن، سخن «لا اله الا الله» و کمترین آن «دور کردن هر آنچه که در راهها به عابرین آزار میرساند (مانند، سنگ، شیشه و....) میباشد و «حیاء» نیز شعبه – قسمتی – از ایمان است.
جواب: ایمان دارای شش رکن است: «أن تُؤمِنَ بِاللهِ وَمَلائِکَتِهِ وَکُتُبِهِ وَرُسُلَه واليومِ الآخِرِ وَتُؤمِنِ بالقَدَرِ خَيرِه و شَرِّهِ».
یعنی: «اینکه ایمان بیاوری به الله و فرشتگانش و کتابهایش و فرستادگانش – پیامبرانش – و روز آخرت و اینکه ایمان بیاوری به قدر – حکم و مشیت خداوند دربارۀ بندگانش از خیر و شرش».
جواب: سخن خداوند متعال است که: ﴿لَّيۡسَ ٱلۡبِرَّ أَن تُوَلُّواْ وُجُوهَكُمۡ قِبَلَ ٱلۡمَشۡرِقِ وَٱلۡمَغۡرِبِ وَلَٰكِنَّ ٱلۡبِرَّ مَنۡ ءَامَنَ بِٱللَّهِ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ وَٱلۡمَلَٰٓئِكَةِ وَٱلۡكِتَٰبِ وَٱلنَّبِيِّۧنَ﴾ [البقرة: ۱۷۷].
یعنی: «اینکه (به هنگام نماز) چهرههایتان را به جانب مشرق و مغرب کنید، نیکی (تنها همین) نیست (و یا ذاتاً رو کردن به خاور و باختر، نیکی به شمار نمیآید) . بلکه نیکی (کردار) کسی است که به خدا و روز واپسین و فرشتگان و کتاب (آسمانی) و پیغمبران ایمان آورده است».
جواب: خداوند متعال میفرماید: ﴿إِنَّا كُلَّ شَيۡءٍ خَلَقۡنَٰهُ بِقَدَرٖ ٤٩﴾ [القمر: ۴۹].
یعنی: «ما هر چیزی را به اندازۀ لازم و از روی حساب و نظام آفریدهایم».
جواب: آن «احسان» است که تنها دارای یک رکن است.
جواب: احسان این است که الله را چنان عبادت کنی که گویا او را میبینی (پس این را بدان) اگر تو نمیتوانی او را ببینی، او کاملاً و به دقت تو را میبیند.
﴿إِنَّ ٱللَّهَ مَعَ ٱلَّذِينَ ٱتَّقَواْ وَّٱلَّذِينَ هُم مُّحۡسِنُونَ ١٢٨﴾ [النحل: ۱۲۸].
جواب: یعنی: «بیگمان خدا (تایید و معونت و حفاظت و رعایت همه جانبهاش) همراه کسانی است که تقوی پیشه کنند و (با دوری از نواهی، خود را از خشم خدا بدور دارند، و یا تمام نیرو و قدرت) با کسانی است که نیکوکار – محسن – باشند و (با انجام اوامر الهی خویشتن را به الطاف ایزد نزدیک سازند)».
همچنین میفرماید: ﴿وَتَوَكَّلۡ عَلَى ٱلۡعَزِيزِ ٱلرَّحِيمِ ٢١٧ ٱلَّذِي يَرَىٰكَ حِينَ تَقُومُ ٢١٨ وَتَقَلُّبَكَ فِي ٱلسَّٰجِدِينَ ٢١٩ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡعَلِيمُ ٢٢٠﴾ [الشعراء: ۲۱۷-۲۲۰].
یعنی: «بر خدای چیره و مهربان توکل کن، آن خدایی که تو را میبیند آنگاه که (برای نماز تهجد) بر میخیزی و حرکت (قیام جماعت) سجده برندگان: چرا که او بس شنوا و آگاه است».
و نیز میفرماید: ﴿وَمَا تَكُونُ فِي شَأۡنٖ وَمَا تَتۡلُواْ مِنۡهُ مِن قُرۡءَانٖ وَلَا تَعۡمَلُونَ مِنۡ عَمَلٍ إِلَّا كُنَّا عَلَيۡكُمۡ شُهُودًا إِذۡ تُفِيضُونَ فِيهِ﴾ [یونس: ۶۱].
یعنی: «(ای پیامبر، تو به هیچ کاری نمیپردازی و چیزی از قرآن نمیخوانی، و «شما ای مؤمنان» هیچ کاری نمیکنید، مگر اینکه ما ناظر بر شما هستیم، در آن حال که شما بدان دست میزنید و سرگرم انجام آن میباشید».
جواب: حدیث صحیح و مشهور جبرئیل است که حضرت عمرس آن را بدینگونه روایت میکند:
«بَينَمَا نَحنُ جُلوسٌ عِندَ النَّبيص إِذ طَلَعَ عَلَينَا رَجُلٌ شَديدُ بَياضِ الثيابِ، شَديدُ سوادِ الشَعرِ، لا يُري عَلَيه أَثَرُ السَّفَرِ، وَلاَ يعرِفُهُ مِنَا أحدٌ فَجَلَسَ إِلي النَبِي ص وأسنَدَ رُکبَتَيه إِلي رُکبَتَيهِ، وَوَضَعَ کَفَّيهِ عَلَي فَخِذََيهِ وَقَالَ: يا مُحمَّدُ! أخبِرني عَنِ الإِسلاَمِ فَقالَ: أن تَشهَدَ أن لا إِلهَ إِلا اللهُ وَأنَّ مُحمَّداً رَسُولُ الله، وَتُقيمَ الصَّلاَةَ، وتُؤتَي الزکَاةَ، وََصُومَ رمضانَ وَتَحُجَّ البَيتَ إِن استَطَعتَ إِلَيه سَبيلاً، قَالَ: صَدَقتَ. فَعَجبنَا لَهُ يسألَهُ ويُصَدِّقُهُ، قَالَ: أخبِرنِي عَن الإيمَانِ، قَال: أَن تُؤمِنَ بِاللهِ ومَلاَئِکَتِهِ وَکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَاليومِ الآخِرِ وَبِالقَدر خَيرِه وَشَرِّهِ. قال: أخبِرنِي عَنِ الإِحسانِ، قال: أن تَعبُدَ اللهَ کَأَنَّك تراهُ، فإِن لَـم تکُن تَراهُ فَإِنَّه يراكَ. قال أخبرِني عَنِ السَّاعةِ؟ قَالَ: ما الـمَسؤلُ عَنُها بِأعلَمَ مِن السَّائِلِ قَالَ: أخبِرِني عَن أمَاراتِهَا، قَالَ: أن تَلِدَ الأمةُ رَبَّتَها، وَأن تَرَي الحُفَاةَ العُراةَ العَالةَ رِعَاءَ الشَاءِ يتَطاوَلُونَ في البُنَّيان. قَالَ: فَمَضَي فَلَبِثنا قَليلاً. فَقَال: يا عُمَرُ! أتَدري مَنِ السَّائِلُ؟ قُلتُ: اللهُ ورَسولُهُ أعلَمُ، قَالَ: هَذا جِبرِيلُ أتَاکُم يعَلِّمَکُم أمرَ دينِکُم». [رواه مسلم فی صحیحه].
یعنی: «ما نزد رسول خداص نشسته بودیم که ناگاه مردی که لباسهایش به شدت سفید و موهایش کاملاً مشکی بود و اصلاً آثاری از سفر (گرد و غبار و ژولیدهگی) بر او دیده نمیشد و هیچکس از ما هم او را نمیشناخت آشکار گردید پس (آمد) نزد پیامبرص نشست و زانوهایش را به زانوهای ایشانص چسباند و دستهایش را بر روی رانهایش گذاشت، سپس گفت: ای محمد، به من بگو اسلام چیست؟ حضرت فرمود: اینکه شهادت بدهی هیچ معبودی بجز الله نیست و محمد رسول خداست و نماز را بپای داری و زکات بدهی و ماه رمضان را روزه بگیری و اگر توانستی به حج بیت الله بروی». گفت: راست گفتی! شگفت زده شدیم، سوال میکند و آنگاه تأیید و تصدیق میکند. گفت: به من بگو ایمان چیست؟ حضرت فرمود: «اینکه به الله و فرشتگانش و کتابهایش و پیامبرانش و روز آخرت و قدر و خیر و شرش ایمان بیاوری». گفت: به من بگو احسان چیست؟ حضرت فرمود: «اینکه چنان خداوند را عبادت کنی که گویا او را میبینی. پس اگر نمیتوانی او را ببینی (این را بدان) که او تو را میبیند». گفت: به من بگو ساعه (قیامت) کی میآید؟ حضرت فرمود: «من آگاهتر از تو که سوال میکنی نیستم». گفت: به من بگو نشانههایش چیست؟ فرمود: «اینکه مادر، سرپرست و مربی خود را بزاید (یعنی پسرانش و دخترانش از دستوراتش سرپیچی کرده و به او دستور دهند) و اینکه انسانهای بیسروپست و برهنه (معنوی و مادی) را ببینی که به فرماندهی و امارت رسیدهاند بگونهای که در حکومت چپاول میکنند حضرت عمر میفرماید: او رفت و اندکی درنگ کردیم پس حضرت رسولص فرمود: ای عمر، آیا میدانی سوال کننده چه کسی بود؟ گفتم: خدا و رسولش آگاهترند. فرمود: این جبرئیل÷ بود که به نزدتان آمد تا امور دینتان را به شما بیاموزد».
این روایت را امام مسلم/ در کتاب صحیحش آورده است.
جواب: شناخت پیامبر ما حضرت محمدص است.
او محمد پسر عبدالله پسر عبدالمطلب پسر هاشم از قریش است. قریش نیز از عرب و عرب از فرزندان اسماعیل پسر ابراهیم خلیل÷ میباشد.
جواب: شصت و سه سال که چهل سال آن قبل از نبوت بود و بیست و سه سال در دوران نبوت و رسالت گذشت. با آیه «اقرأ» نبی گردید و با سوره «مدثر» رسول گشت و سرزمینش مکه بود.
جواب: او را با بیم و بیزاری از شرک و دعوت به سوی توحید و یکتاپرستی برانگیخت.
جواب: خداوند متعال میفرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلۡمُدَّثِّرُ ١ قُمۡ فَأَنذِرۡ ٢ وَرَبَّكَ فَكَبِّرۡ ٣ وَثِيَابَكَ فَطَهِّرۡ ٤ وَٱلرُّجۡزَ فَٱهۡجُرۡ ٥ وَلَا تَمۡنُن تَسۡتَكۡثِرُ ٦ وَلِرَبِّكَ فَٱصۡبِرۡ ٧﴾ [المدثر: ۱-۷].
یعنی: «ای جامه بر سر کشیده (و در بستر خوابیده)، برخیز و (مردمان را از عذاب خداوند) بترسان و بیم بده، و تنها پروردگار خود را به بزرگی و کبریائی بستای (و تنها او را بزرگ بشمار)، و جامه خویش را پاکیزهدار (و خویشتن را از آلودگیها پاک گردان)، و از چیزهای کثیف و پلید دوری کن، بذل و بخشش برای این مکن که افزون طلبی کنی (بلکه برای رضای خدا احسان و صدقه و بذل و بخشش کن)، و برای (خشنودی و محض رضای) پروردگارت شکیبایی و صبر کن».
جواب: معنایش این است که: از شرک بترسان و بیم بده و به سوی توحید و یکتاپرستی دعوت کن.
جواب: معنی: «معنایش این است که پروردگارت را به بزرگی در توحید اگر کن و اعمالت و رفتارت را از شرک پاک گردان».
جواب: معنی: «معنایش این است که بتها و طاغوتها را ترک کرده و رها کن یعنی آنها و اهلش و پیروانش را ترک کن و از آنها و اهلش بیزاری بجوی».
جواب: ده سال متمادی به این دعوت تداوم بخشید سپس به سوی آسمان عروج کرد (معراج) و بر او (و امتش) نمازهای) پنجگانه فرض گردید تا بدانها پناه ببرد بعد از آن، جهت هجرت به مدینه منوره فرمان داده شد.
جواب: جابجایی از سرزمین شرک به سرزمین اسلام و سرزمین بدعت و انحراف به سرزمین سنت پیامبر میباشد.
جواب: حکم آن بر این امت (اسلام) فرض و واجب میباشد یعنی باید از سرزمین شرک به سرزمین اسلام هجرت کنند و از سرزمین بدعت و انحراف که اهلش را به سوی آن (بدعت) فرا میخواند به سرزمین (اسلام و) سنت هجرت کنند. و این حکم تا زمانی که خورشید از غرب طلوع کند (قیامت) باقی خواهد بود.
جواب: خداوند متعال میفرماید: ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ تَوَفَّىٰهُمُ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ ظَالِمِيٓ أَنفُسِهِمۡ قَالُواْ فِيمَ كُنتُمۡۖ قَالُواْ كُنَّا مُسۡتَضۡعَفِينَ فِي ٱلۡأَرۡضِۚ قَالُوٓاْ أَلَمۡ تَكُنۡ أَرۡضُ ٱللَّهِ وَٰسِعَةٗ فَتُهَاجِرُواْ فِيهَاۚ فَأُوْلَٰٓئِكَ مَأۡوَىٰهُمۡ جَهَنَّمُۖ وَسَآءَتۡ مَصِيرًا ٩٧ إِلَّا ٱلۡمُسۡتَضۡعَفِينَ مِنَ ٱلرِّجَالِ وَٱلنِّسَآءِ وَٱلۡوِلۡدَٰنِ لَا يَسۡتَطِيعُونَ حِيلَةٗ وَلَا يَهۡتَدُونَ سَبِيلٗا ٩٨ فَأُوْلَٰٓئِكَ عَسَى ٱللَّهُ أَن يَعۡفُوَ عَنۡهُمۡۚ وَكَانَ ٱللَّهُ عَفُوًّا غَفُورٗا ٩٩﴾ [النساء: ۹۷-۹۹].
یعنی: «بیگمان کسانی که فرشتگان (برای قبض روح در واپسین لحظات زندگی) به سراغشان میروند و (میبینند که به سبب ماندن با کفار در کفرستان و هجرت نکردن به سرزمین ایمان) برخود ستم کردهاند بدیشان میگویند: کجا بودهاید و به چه سرگرم بودهاید؟ (که اینک چنین بیدین و توشه مردهاید و بدبخت شدهاید؟ عذرخواهان) گویند: ما بیچارگانی در سرزمین (کفر) بودیم (و چنانکه باید از انجام دستورات دین ترسیدیم فرشتگان بدیشان) گویند: مگر زمین خدا وسیع نبود تا در آن (بتوانید بار سفر بندید و به جای دیگری) کوچ کنید؟ جایگاه آنان دوزخ است، و چه بد جایگاهی و چه بد سرانجامی! مگر بیچارهگانی از مردان و زنان و کودکانی که کاری از آنان ساخته نیست و راه چارهای نمیدانند. پس امید است که خداوند از آن در گذرد (چون قدرت هجرت نداشتند) و خداوند بسیار عفو کننده و آمرزنده است».
همچنین میفرماید: ﴿يَٰعِبَادِيَ ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِنَّ أَرۡضِي وَٰسِعَةٞ فَإِيَّٰيَ فَٱعۡبُدُونِ ٥٦﴾ [العنکبوت: ۵۶].
یعنی: «ای بندگان مؤمن من! زمین من فراخ و گسترده است (و اگر در جائی تحت فشار کفار و ستمگران بودید، میتوانید به نقاط دیگری مسافرت کنید) و تنها مرا بپرستید. (چرا که پرستش توحیدی، رمز آزادگی و سرافرازی است».
جواب: علت نزول آیۀ اول این بود که قومی از اهل مکه مسلمان شده بودند در حالی که از هجرت با رسول خداص سرباز زدند، بگونهای که تعدادی از آنان به فتنه افتادند به ناچار به همراه مشرکین در پیکار بدر حضور یافتند، لهذا خداوند عذر آنان را نپذیرفت و با عذاب جهنم مجازاتشان کرد! و علت نزول آیۀ دوم این بود که گروهی از مسلمانان، در مکه بودند که هجرت نکرده بودند پس خداوند آنان را به اسم ایمان ندا داد و به هجرت تشویقشان کرد.
جواب: رسول خداص میفرماید: «لاَ تَنقَطِعُ الهِجرَةُ حَتَّى تَنقَطِعَ التَّوبةُ ولاَ تَنقَطِعُ التوبةُ حَتى تَطلعَ الشَّمسُ مِن مَغرِبِها».
یعنی: «هجرت قطع نخواهد شد مگر آنکه زمان توبه به پایان برسد و توبه به آخر نمیرسد مگر آنکه که خورشید از مغرب طلوع کند».
جواب: سایر قوانین شریعت اسلام را فرمان دادند مانند: زکات، روزه، حج، اذان، جهاد و امثال آن.
جواب: ده سال تمام، سپس ایشانص در حالی که دینشان باقی بود رحلت کردند و این همان دینی است که هر چه خیر و رحمت در آن موجود بود ایشانص امتشان را بدان رهنمود ساختهاند و از هر چه شر و بدی در بین مردم بود بر حذرشان داشته است.
جواب: آن خیر، توحید و تمام آنچه که خداوند متعال دوست میدارد و از آن خشنود میگردد، است و آن شر، شرک و تمام آنچه که خداوند آن را ناپسند دانسته و مورد خشم و غضبش میگردد، میباشد.
جواب: خداوند، ایشانص را برای تمامی انسانها مبعوث گردانیده است و اطاعت از اوص را بر تمامی ثقلین (جن و انسان) فرض گردانیده است.
جواب: خداوند متعال میفرماید: ﴿قُلۡ يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ إِنِّي رَسُولُ ٱللَّهِ إِلَيۡكُمۡ جَمِيعًا﴾ [الأعراف: ۱۵۸].
یعنی: «بگو (ای پیامبر) که ای مردم، من رسول خدا هستم به سوی تمامی شما».
همچنین میفرماید: ﴿وَإِذۡ صَرَفۡنَآ إِلَيۡكَ نَفَرٗا مِّنَ ٱلۡجِنِّ يَسۡتَمِعُونَ ٱلۡقُرۡءَانَ﴾ [الأحقاف: ۲۹].
یعنی: «(ای پیغمبر خاطرنشان ساز) زمانی را که گروهی از جنّیان را به سوی تو روانه کردیم تا قرآن را بشنوند».
جواب: بله، خداوند دین را با ایشانص کامل گردانید بگونهای که دیگر نیازی به ایشان در امور دین بعد از رحلت مبارکشان نباشد. (یعنی دین اسلام در عهد رسول اللهص کامل گردیده و نیازی به نوآوری و بدعتهای گمراه کننده وجود ندارد).
جواب: خداوند متعال میفرماید: ﴿ٱلۡيَوۡمَ أَكۡمَلۡتُ لَكُمۡ دِينَكُمۡ وَأَتۡمَمۡتُ عَلَيۡكُمۡ نِعۡمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ ٱلۡإِسۡلَٰمَ دِينٗا ﴾ [المائدة: ۳].
یعنی: «امروز (احکام) دین شما را برایتان کامل کردم و (با عزت بخشیدن به شما و استوار داشتن گامهایتان) نعمت خود را بر شما تکمیل نمودم و اسلام را به عنوان آئین خدا پسند برای شما برگزیدم».
جواب: خداوند متعال میفرماید: ﴿إِنَّكَ مَيِّتٞ وَإِنَّهُم مَّيِّتُونَ ٣٠ ثُمَّ إِنَّكُمۡ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ عِندَ رَبِّكُمۡ تَخۡتَصِمُونَ ٣١﴾ [الزمر: ۳۰-۳۱].
یعنی: «ای محمد! (مرگ از مسائلی است که همۀ انسانها برابر و در آن یکسانند، و شتری است که بر در خانه همه کس میخوابد، لذا) تو هم میمیری و همه آنان هم میمیرند (و سرانجام نیک و خوش و جاوید از آن پرهیزگاران است) سپس شما روز قیامت نزد پروردگارتان به نزاع و کشمکش میپردازید».
جواب: بله، همه مردم بر انگیخته خواهند شد و خداوند متعال چنین میفرماید: ﴿مِنۡهَا خَلَقۡنَٰكُمۡ وَفِيهَا نُعِيدُكُمۡ وَمِنۡهَا نُخۡرِجُكُمۡ تَارَةً أُخۡرَىٰ ٥٥﴾ [طه: ۵۵].
یعنی: «ما شما را از زمین آفریدهایم و بدان باز میگردانیم و بار دیگر شما را از آن بیرون میآوریم برای حساب و کتاب و جزا و سزا».
همچنین میفرماید: ﴿وَٱللَّهُ أَنۢبَتَكُم مِّنَ ٱلۡأَرۡضِ نَبَاتٗا ١٧ ثُمَّ يُعِيدُكُمۡ فِيهَا وَيُخۡرِجُكُمۡ إِخۡرَاجٗا ١٨﴾ [نوح: ۱۷-۱۸].
یعنی: «خداست که شما را از زمین بگونهای شگفتی آفریده است. سپس شما را به همان زمین بر میگرداند و بعد شما را به گونه شگفتی (زنده میگرداند و) از زمین بیرون میآورد».
جواب: بله، بخاطر اعمال شان محاسبه خواهند شد و جزا خواهند دید، خداوند میفرماید: ﴿لِيَجۡزِيَ ٱلَّذِينَ أَسَٰٓـُٔواْ بِمَا عَمِلُواْ وَيَجۡزِيَ ٱلَّذِينَ أَحۡسَنُواْ بِٱلۡحُسۡنَى﴾ [النجم: ۳۱].
یعنی: «سرانجام خداوند بدکاران را در برابر کارهایی که میکنند کیفر میدهد، و نیکوکاران را در برابر کارهائی که میکنند به بهترین وجه پاداش عطاء میکند».
جواب: براساس آیات قرآن کافر میباشد.
﴿زَعَمَ ٱلَّذِينَ كَفَرُوٓاْ أَن لَّن يُبۡعَثُواْۚ قُلۡ بَلَىٰ وَرَبِّي لَتُبۡعَثُنَّ ثُمَّ لَتُنَبَّؤُنَّ بِمَا عَمِلۡتُمۡۚ وَذَٰلِكَ عَلَى ٱللَّهِ يَسِيرٞ ٧﴾ [التغابن: ۷].
یعنی: «کافران میپندارند که هرگز زنده و برانگیخته نخواهند گردید! بگو: چنین نیست که میپندارید، به پروردگارم سوگند زنده و برانگیخته خواهید شد، سپس از آن چیزهایی که میکردهاید با خبرتان خواهند کرد، و این کار برای خدا ساده و آسان است».
جواب: آنان را با این پیام که موحدان (اهل توحید) را به بهشت بشارت بدهند و مشرکان را با عذاب آتش جهنم بترسانند و بیم دهند، به سوی مردم گسیل داشت.
جواب: سخن پروردگار جهانیان است که: ﴿رُّسُلٗا مُّبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى ٱللَّهِ حُجَّةُۢ بَعۡدَ ٱلرُّسُلِ﴾ [النساء:۱۶۵].
یعنی: «ما پیغمبران را فرستادهایم (تا مؤمنان را به ثواب) مژده رسان، و (کافران به عقاب) بیم دهنده باشند، و بعد از آمدن پیغمبران حجت و دلیل بر خدا برای مردمان باقی نماند (و نگویید که اگر پیغمبری به سوی ما میفرستادی، ایمان میآوریم، و راه طاعت عبادت در پیش میگرفتیم). و خدا چیره و حکیم است (و تمامی کارهایش از روی قدرت و حکمت انجام میپذیرد)».
جواب: حضرت نوحص.
جواب: خداوند متعال میفرماید: ﴿إِنَّآ أَوۡحَيۡنَآ إِلَيۡكَ كَمَآ أَوۡحَيۡنَآ إِلَىٰ نُوحٖ وَٱلنَّبِيِّۧنَ مِنۢ بَعۡدِهِۦ﴾ [النساء: ۱۶۳].
یعنی: «ما به تو (ای پیغمبر، قرآن و شریعت را) وحی کردیم همانگونه که پیش از تو به نوح و به پیغمبران بعد از او وحی کردیم».
جواب: نه، هرگز چنین ملتی وجود نداشته که پیامبری به سویشان فرستاده نشده باشد. زیرا خداوند میفرماید: ﴿وَلَقَدۡ بَعَثۡنَا فِي كُلِّ أُمَّةٖ رَّسُولًا أَنِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ وَٱجۡتَنِبُواْ ٱلطَّٰغُوتَ﴾ [النحل: ۳۶].
یعنی: «ما به میان هر ملتی پیغمبری را فرستادهایم (و محتوای دعوت همه پیغمبران این بوده است) که خدا را تنها بپرستید و از طاغوت (شیطان، بتان، ستمگران و هرکس که از برنامۀ الهی طغیان کرده و سر پیچی کند) دوری کنید».
جواب: آن است که بنده از حد و مرزی که خداوند برایش معین نموده تجاوز و سرکشی کند حال فرق نمیکند که معبودی یا حاکمی یا تابعیت غیر از خدا را بپذیرد.
جواب: فراوان و بیشمارند که سر کردهها و رؤسای آنان پنج گروه میباشند:
۱- ابلیس (شیطان) که لعنت خدا بر او باد.
۲- هرکسی که مورد پرستش و اطاعت بیچون و چرا قرار گیرد و از این امر نیز خشنود باشد.
۳- هرکس مردم را به پرستش و اطاعت از خود فرا بخواند.
۴- هرکس که چیزی از علوم غیبی (امور غیب) را ادعا کند.
۵- هرکس به غیر از آنچه که خداوند نازل کرده حکم کند و فرمان دهد. (در حالیکه خداوند به ما فرمان داده و امر کرده است که به اینان کفر ورزیده و از ارتباط با آنان اجتناب و پرهیز نمائیم تا از گروه مسلمانان شویم).
جواب: خداوند متعال میفرماید: ﴿لَآ إِكۡرَاهَ فِي ٱلدِّينِۖ قَد تَّبَيَّنَ ٱلرُّشۡدُ مِنَ ٱلۡغَيِّۚ فَمَن يَكۡفُرۡ بِٱلطَّٰغُوتِ وَيُؤۡمِنۢ بِٱللَّهِ فَقَدِ ٱسۡتَمۡسَكَ بِٱلۡعُرۡوَةِ ٱلۡوُثۡقَىٰ لَا ٱنفِصَامَ لَهَاۗ وَٱللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ٢٥٦﴾ [البقرة: ۲۵۶].
یعنی: «اجبار و اکراهی در (قبول و پذیرش) دین نیست چرا که هدایت و کمال از گمراهی و ضلال مشخص شده است بنابراین کسی به طاغوت (شیطان و بتها و معبودهای پوشالی و هر موجودی که بر عقل بشورد و آن را از حق منصرف کند) کفر بورزد و به خدا ایمان بیاورد. به محکمترین دستاوزی در آویخته است. (و او را از سقوط و هلاکت میرهاند و) اصلاً گسستن ندارد. و خداوند شنوا و دانا است (و سخنان پنهان و آشکار مردمان را میشنود و از کردار کوچک و بزرگ همگان آگاهی دارد)».
همچنین باز میفرماید: ﴿قُلۡ يَٰٓأَهۡلَ ٱلۡكِتَٰبِ تَعَالَوۡاْ إِلَىٰ كَلِمَةٖ سَوَآءِۢ بَيۡنَنَا وَبَيۡنَكُمۡ أَلَّا نَعۡبُدَ إِلَّا ٱللَّهَ وَلَا نُشۡرِكَ بِهِۦ شَيۡٔٗا وَلَا يَتَّخِذَ بَعۡضُنَا بَعۡضًا أَرۡبَابٗا مِّن دُونِ ٱللَّهِۚ فَإِن تَوَلَّوۡاْ فَقُولُواْ ٱشۡهَدُواْ بِأَنَّا مُسۡلِمُونَ ٦٤﴾ [آلعمران: ۶۴].
یعنی: «بگو: ای اهل کتاب، بیائید به سوی سخن دادگرانهای که میان ما و شما مشترک است (و همه آن را بر زبان میرانیم، بیائید به آن عمل کنیم و آن این) که جز خداوند یگانه را نپرستیم، و چیزی را شریک او نکنیم، و برخی از ما برخی دیگر را، به جای خداوند یگانه به خدایی نپذیرد. پس هر گاه (از این دعوت) سر بر تابند. بگوئید: گواه باشید که ما تسلیم و مطیع محض (اوامر و نواهی خدا) هستیم».
این است همان معنای «لا اله الا الله» که در حدیث شریف آمده است:
«رأسُ الأمَرِ الإسلامُ وَعُمودُهُ الصَّلاة وذروةُ سَنَامِهِ الجِهَادُ في سَبِيل اللهِ».
یعنی: «رأس هر کاری اسلام است و ستون اسلام نماز میباشد و قله و کمال اسلام جهاد در راه الله است و خداوند از هرکس و هر چیز، آگاهتر و عالمتر است».
الحمدُ اللهِ الذي تَتِمُّ بِنَعمَتِهِ الصَالِحاتُ.
بسم الله الرحمن الرحیم
از خداوند بزرگوار آن صاحب عرش عظیم میخواهم که در دنیا و آخرت تو را سرپرستی کرده و تحت ولایتش و دوستیاش قرار دهد، و هر جا که هستی به تو برکت و خیر عطا نماید، و اینکه تو را از زمره و گروه کسانی قرار دهد که هرگاه چیزی نصیبشان میگردد سپاس و شکر کرده و هر گاه به مصیبتی و آزمایشی مبتلا میگردند، صبر و شکیبائی را پیشه خود میکنند. و هر گاه گناهی انجام میدهند بلافاصله استغفار و آمرزش میطلبند. بدان که این صفتهای سه گانه آخر رمز و کلید سعادت و خوشبختی میباشند.
بدان که خداوند تو را به اطاعت و فرمانبرداری از خودش رهنمود ساخته است. براستی که آیین حنیف در روش حضرت ابراهیم÷ این است که خداوند یگانه را به تنهائی در حالی که دین را برایش خالص گردانیدهای باید عبادت و پرستش کنی.
همانگونه که خداوند متعال میفرماید: ﴿وَمَا خَلَقۡتُ ٱلۡجِنَّ وَٱلۡإِنسَ إِلَّا لِيَعۡبُدُونِ ٥٦﴾ [الذاریات: ۵۶].
یعنی: «جن و انسان را خلق نکردم مگر آنکه مرا تنها عبادت کنند».
پس هر گه که دانستی خداوند تو را به جز برای عبادتش خلق نکرده پس بدان که عبادت هرگز عبادت نامیده نمیشود مگر در پرتو توحید [۱]. همانگونه که نماز، نماز نامیده نخواهد شد مگر با طهارت و پاکی. بنابراین هرگاه شرک در عبادت، نفوذ کند آن را فاسد میگرداند همانگونه که نواقص وضو طهارت و وضو را فاسد و باطل میگرداند.
چه زیبا خداوند متعال میفرماید:
﴿مَا كَانَ لِلۡمُشۡرِكِينَ أَن يَعۡمُرُواْ مَسَٰجِدَ ٱللَّهِ شَٰهِدِينَ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِم بِٱلۡكُفۡرِۚ أُوْلَٰٓئِكَ حَبِطَتۡ أَعۡمَٰلُهُمۡ وَفِي ٱلنَّارِ هُمۡ خَٰلِدُونَ ١٧﴾ [التوبة: ۱۷].
یعنی: «مشرکانی که به کفر خویش گواهی میدهند حق ندارند مساجد خدا را «با عبادت یا تعمیر و تنظیف و خدمت و ....) آباد کنند. آنان اعمالشان هدر و تباه است (و اجر و مزدی به کارهایشان تعلق نمیگیرد) و جاودانه در آتش دوزخ ماندگار میمانند».
حال که دانستی شرک هرگاه به عبادت راه یافته و به آن نفوذ کند، آن را فاسد گردانیده و اعمال را نابود ساخته و صاحبش را تا ابد جاودانه در آتش دوزخ ماندگار میکند، باید این را بدانی که شناخت شرک از مهمترین واجبات تو خواهد بود، شاید که الله تو را خالص و مخلص گرداند و از این دام مرگبار که همان شرک به خداست نجات دهد، و چه دقیق و زیبا پروردگار، خطرات شرک را بیان میکند: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَغۡفِرُ أَن يُشۡرَكَ بِهِۦ وَيَغۡفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِكَ لِمَن يَشَآءُ﴾ [النساء: ۱۱۶].
یعنی: «بیگمان خداوند شرک ورزیدن به خود را از کسی نمیآمرزد بلکه (گناه) پائینتر از آن را از هرکس که بخواهد و صلاح بداند میبخشد».
بنابراین واجب است که قواعد چهار گانهای را که خداوند در کتابش (قرآن) بیان داشته بشناسی.
[۱] ابن کثیر در تفسیرش میگوید: یعنی آنان را خلق کردم تا بدیشان در جهت عبادتم فرمان دهم نه اینکه احتیاجی به آنان داشته باشم، میگویم: شکی نیست که جهان بر حالت صالح و مناسبی در جهت عبادت خلق شده است و آماده و مستعد آن است که خداوند سبحان در آنان اندیشهها و عقولی را سوار گرداند و برایشان حواس ظاهری و باطنی و سایر توانائییها را قرار دهد.
شیخ محمد منیر دمشقی
اینکه بدانی کافرانی را که رسول خداص با آنان جنگید و مقاتله کرد، اقرار میکردند که الله تعالی تنها کسی است که خالق و پدید آورنده و روزی دهنده و رازق و تدبیر کننده جهان هستی است، اما این اقرار و اعتقاد آنان را مسلمان نگردانید، و در جماعت مسلمانان نیز وارد نساخت. (یعنی: بمجرد اعتقاد به این اصول «خلق، روزی دهندگی و تدبیر» کسی در مجموعه اسلام وارد نخواهد شد مگر آنکه الله را به تنهایی و خالص و بدون شریک در تمام صفاتش عبادت کند و خود را تابع و مطیع محض قوانین و شریعتش گرداند).
دلیل این مطلب سخن پروردگار حکیم است که میفرماید: ﴿قُلۡ مَن يَرۡزُقُكُم مِّنَ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِ أَمَّن يَمۡلِكُ ٱلسَّمۡعَ وَٱلۡأَبۡصَٰرَ وَمَن يُخۡرِجُ ٱلۡحَيَّ مِنَ ٱلۡمَيِّتِ وَيُخۡرِجُ ٱلۡمَيِّتَ مِنَ ٱلۡحَيِّ وَمَن يُدَبِّرُ ٱلۡأَمۡرَۚ فَسَيَقُولُونَ ٱللَّهُۚ فَقُلۡ أَفَلَا تَتَّقُونَ ٣١﴾ [یونس: ۳۱].
یعنی: «بگو چه کس از آسمان (به وسیله اشعه و باران) و از زمین (به وسیله فعل و انفعالات خاک و رویش گیاهان و درختان و میوۀ آنها) به شما روزی میرساند یا چه کسی بر گوش و چشمها توانا است (و آنها را میآفریند و به آنها نیروی شنوائی و بینائی میدهد)؟! یا چه کسی زنده را از مرده، مرده از زنده بیرون میآورد. (و حیات و ممات در دست اوست؟! یا چه کسی امور (جهان و جهانیان) را میگرداند (و کار ساز و کاردان است؟! (پاسخ خواهند داد خواهند گفت: آن خداست «حتماً الله است» (چرا که آفریدگار جهان و روزی رسان مردمان و مدبر کار و یار هستی، به اقرار وجدان بیدار، خداوند دادار است). پس بگو: آیا نمیترسید و پرهیزگار نمیشوید».
براستی آنان - مشرکین - میگویند: ما آنان (بتان، بزرگان، اولیاء و فرشتگان) را نمیخوانیم و به آنها روزی نمیآوریم مگر به امید آنکه سبب نزدیکی و شفاعت ما در نزد خداوند متعال گردند. و دلیل قربت و نزدیکی (دلیل آنکه خواند و دعای اولیاء بدین منظور که آنان را بر الله نزدیک گرداند شرک است) این سخن پروردگار بزرگ و حکیم است: ﴿أَلَا لِلَّهِ ٱلدِّينُ ٱلۡخَالِصُۚ وَٱلَّذِينَ ٱتَّخَذُواْ مِن دُونِهِۦٓ أَوۡلِيَآءَ مَا نَعۡبُدُهُمۡ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَآ إِلَى ٱللَّهِ زُلۡفَىٰٓ إِنَّ ٱللَّهَ يَحۡكُمُ بَيۡنَهُمۡ فِي مَا هُمۡ فِيهِ يَخۡتَلِفُونَۗ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَهۡدِي مَنۡ هُوَ كَٰذِبٞ كَفَّارٞ ٣﴾ [الزمر: ۳].
یعنی: «هان آگاه باش و بدان! تنها طاعت و عبادت خالصانه برای خداست و بس. کسانیکه جز خدا سرپرستان و یاوران دیگری بر میگیرند (و به آنان تقرب و توسل میجویند، میگویند): ما آنان را پرستش نمیکنیم مگر بدان خاطر که ما را به خداوند (الله) نزدیک گردانند. خداوند روز قیامت میان ایشان (و مومنان) درباره چیزی که در آن اختلاف دارند داوری خواهد کرد. خداوند دروغگوی کفر پیشه را (به سوی حق) هدایت و رهنمود نمیکند (و او را با وجود کذب و کفر به درک و فهم حقیقت نائل نمیگرداند)».
و دلیل شفاعت (دلیل آنکه خواندن و دعای اولیاء و توسل جستن به آنان برای برطرف کردن نیازها و حل مشکلات و نجات از بلایا و برگزیدن آنان به عنوان شفیعانی در نزد خداوند، شرک است) این سخن خداوند متعال است که: ﴿وَيَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَا لَا يَضُرُّهُمۡ وَلَا يَنفَعُهُمۡ وَيَقُولُونَ هَٰٓؤُلَآءِ شُفَعَٰٓؤُنَا عِندَ ٱللَّهِۚ قُلۡ أَتُنَبُِّٔونَ ٱللَّهَ بِمَا لَا يَعۡلَمُ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَلَا فِي ٱلۡأَرۡضِۚ سُبۡحَٰنَهُۥ وَتَعَٰلَىٰ عَمَّا يُشۡرِكُونَ ١٨﴾ [یونس: ۱۸].
یعنی: «اینان (مشرکین) غیر از خدا، چیزهایی را میپرستند که نه بدیشان زیان میرسانند و نه سودی عائدشان میساند، و میگویند: اینها میانجیها و شفیعان ما در نزد خدایند (و در آخرت رستگارمان مینمایند!) بگو: آیا خدا را از وجود چیزهایی به نام بتان و شریکان خدا) با خبر میسازید که خداوند در آسمانها و زمین از آنها خبر و سراغی ندارد؟ (مگر شما بتها و اولیاء و بزرگان و فرشتگان را نماینده خدا نمیدانید؟ آیا ممکن است خدا اگر نمایندهای میداشت از وجود آن بیخبر میگشت، ولی شما از آن با خبر میشدید؟! خداوند منزه (از هر گونه شریکی) و فراتر از آن چیزهایی است که مشرکان شریک و همکار و واسطهشان میدانند».
شفاعت بر دو گونه است، شفاعت منفی و مشرکانه و شفاعت مثبت و موحدانه. شفاعت منفی و سلبی آن است که از غیر الله آنچه خواسته شود که کسی بجز خدا بر آن قادر و توانا نباشد و دلیلش هم آیه ۲۵۴ از سوره بقره است.
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَنفِقُواْ مِمَّا رَزَقۡنَٰكُم مِّن قَبۡلِ أَن يَأۡتِيَ يَوۡمٞ لَّا بَيۡعٞ فِيهِ وَلَا خُلَّةٞ وَلَا شَفَٰعَةٞۗ وَٱلۡكَٰفِرُونَ هُمُ ٱلظَّٰلِمُونَ ٢٥٤﴾[البقرة: ۲۵۴].
یعنی: «ای کسانی که ایمان آوردهاید (برخی) از آنچه بهرۀ شما کردهایم (در راه خدا) صرف و انفاق کنید، پیش از آنکه روزی فرا رسد که در آن نه داد و ستدی و نه دوستی و رفاقتی و نه میانجیگری و شفاعتی است، و کافران ستمگرند (و به خود و جامعه خویش ظلم میکنند، و نتیجه ظلم آنان در آن روز ظاهر خواهد شد)» [۲].
و شفاعت مثبت و ایجابی آن است که از خداوند متعال درخواست میگردد و در حالیکه شفاعت کننده نزد پروردگار مکرم و محترم میباشد و آن کسی که میخواهد در حقش شفاعت صورت گیرد خداوند از سخن و عملش راضی و خشنود میباشد تازه آن هم بعد از اذن و اجازه پروردگار صورت خواهد گرفت (و باید چنین گفت: خداوندا، شفاعت پیامبرت حضرت محمدص را نصیب من گردان نه اینکه مستقیماً از حضرت محمدص یا اولیاء یا دیگران درخواست کرد که این عمل شرک است البته این شفاعت بجز از خداوند یگانه درخواست نمیگردد زیرا آنان همه ملک و دارایی خداوند یگانه هستند پس هرکس که از غیر خدا طلب شفاعت کند مشرک میگردد و به آن جهتی حرکت کرده که با درخواستش منافات داشته و در نتیجه، مقصودش حاصل نخواهد شد. زیرا الله بجز از توحید خشنود نمیگردد و اجازه شفاعت نمیدهد مگر برای اهل توحید (موحدان) همچنانکه خداوند متعال میفرماید: ﴿مَن ذَا ٱلَّذِي يَشۡفَعُ عِندَهُۥٓ إِلَّا بِإِذۡنِهِۦ﴾ [البقرة: ۲۵۵].
یعنی: «کیست که در پیشگاه او شفاعت و میانجیگری کند مگر با اجازه او».
﴿وَلَا يَشۡفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ٱرۡتَضَىٰ﴾ [الأنبیاء: ۲۸].
یعنی: «و آنان هرگز برای کسی شفاعت نمیکنند مگر برای آن کسی که (بدانند) خدا از او خشنود است (و اجازه شفاعت او را داده است)».
﴿قُل لِّلَّهِ ٱلشَّفَٰعَةُ جَمِيعٗا﴾ [الزمر: ۴۴].
یعنی: «بگو هر گونه میانجیگری و شفاعت از آن خداست (و کسی نمیتواند کمترین میانجیگری بکند، مگر اینکه، کسی که برای او میانجیگری و شفاعت میشود مورد رضایت خدا بوده و به شخص میانجی هم اجازه این کار داده شود و شفاعت هم حسنه باشد)».
[۲] حافظ عماد الدین مشهور به ابن کثیر در تفسیر این آیه میگوید: خداوند متعال بندگانش را به انفاق در راهش – راه خبر – از آنچه که روزیشان داده است امر میکند تا ثواب و پاداش آن در نزد پروردگار و صاحب اختیار شان ذخیره گردانند و به این عمل در زندگی دنیا مبادرت بورزند قبل از آنکه روز قیامت، روزی که در آن نه معاملهای است و نه دوستی است و نه شفاعت و میانجیگری است فرا رسد. یعنی، جان، هیچ کس خریداری نمیشود و هیچ ثروتی هر چند که طلاها سراسر زمین را پر کند خرید نمیگردد و دوستی هیچ کس ثمر و بهرهای نمیرساند و نه اصل و نسبت و ریشههای فامیلیاش!. خداوند متعال میفرماید: ﴿فَإِذَا نُفِخَ فِي ٱلصُّورِ فَلَآ أَنسَابَ بَيۡنَهُمۡ يَوۡمَئِذٖ وَلَا يَتَسَآءَلُونَ ١٠١﴾ [المؤمنون: ۱۰۱]. و لا شفاعتی یعنی شفاعت، شفاعت کنندگان به آنان بهره و سودی نمیرساند، و اینکه خداوند میگوید: ﴿وَٱلۡكَٰفِرُونَ هُمُ ٱلظَّٰلِمُونَ﴾ [البقرة: ۲۵۴]. در اینجا الکافرون به عنوان مبتدا در خبر خودش که الظالمون است محصور گردیده یعنی به انحصار کشیده شده است یعنی هیچ ظالمی ظالمتر از آن کسی که خدا در روز قیامت او را کافر بنامد، نیست. ابن ابی حاتم از عطاء بن دینار روایت کرده است که گفت: شکر و سپاس خاص خدایی است که گفت: ﴿وَٱلۡكَٰفِرُونَ هُمُ ٱلظَّٰلِمُونَ﴾ و نگفت «والظالـمون هم الکافرون» و خداوند از هرکس عالمتر و آگاهتر است. محمد منیر دمشقی یعنی هیچکس جسارت و شهامت آن را ندارد که در پیشگاه الله برای کسی طلب شفاعت کند آن هم بخاطر عظمت و جبروت و کبریاییاش همچنانکه در حدیث شفاعت آمده است: «آتي تحت العرش فأخر ساجداً فيدعني ما شاء الله أن يدعني ثم يقال: ارفع رأسك وقل تسمع واشفع تشفع، قال: فيحد لي حداً فأدخلهم الجنة». یعنی: «در روز قیامت به طرف پایین عرش میروم و به سجده میافتم پس مرا رها میکند هر اندازه که خودش میخواهد رها کند سپس گفته میشود: سرت را بلند کن و بگو که پذیرفته و شنیده میشود و شفاعت کن که شفاعت تو پذیرفته میشود، فرمود: پس برای من حد و حدودی معین میشود که آنها را خدا وارد بهشت میگرداند خداوند از هر کس عالمتر و آگاهتر است». محمد منیر دمشقی
همانا رسول اکرمص در میان مردم مبعوث گردید که در عبادتهایشان به شیوههای گوناگون و متفاوتی عمل میکردند، گروهی از آنان فرشتگان را عبادت میکردند و گروهی دیگر پیامبران و صالحان را عبادت میکردند و گروه بعدی متوجه درختان و سنگها میشدند و برایشان تعظیم و تکریم مینمودند و دستهای هم مشغول پرستش خورشید و ماه بود. رسول اللهص با تمام این گروهها بدون آنکه بین شان فرقی بگذارد قتال کرد و جنگید و نابودشان ساخت. شاهد این ماجرا هم آیات قرآن کریم است.
﴿وَقَٰتِلُوهُمۡ حَتَّىٰ لَا تَكُونَ فِتۡنَةٞ وَيَكُونَ ٱلدِّينُ لِلَّهِ﴾ [البقرة: ۱۹۳].
یعنی: «و با آنان پیکار کنید تا فتنهای باقی نماند (و نیروئی نداشته باشند که با آن بتوانند شما را از دین تان برگردانند) و دین خالصانه از آن خدا گردد (تا مومنان جز از خدا نترسند و آزادانه و دستور آئین خویش زیست کنند)».
و تعظیم و پرستش خورشید و ماه و سایر ستارگان و اعتقاد به اینکه آنها دارای تأثیر و تصرفاتی در حوادث و اتفاقات این دنیای پست (زمین) هستند شرک میباشد. دلیل آن آیات قرآن مجید است.
﴿وَمِنۡ ءَايَٰتِهِ ٱلَّيۡلُ وَٱلنَّهَارُ وَٱلشَّمۡسُ وَٱلۡقَمَرُۚ لَا تَسۡجُدُواْ لِلشَّمۡسِ وَلَا لِلۡقَمَرِ وَٱسۡجُدُواْۤ لِلَّهِۤ ٱلَّذِي خَلَقَهُنَّ إِن كُنتُمۡ إِيَّاهُ تَعۡبُدُونَ ٣٧﴾ [فصلت: ۳۷].
یعنی: «از نشانههای (قدرت) خدا، شب و روز و خورشید و ماه است. برای خورشید و ماه سجده نکنید، برای خدائی که آنها را آفریده است سجده کنید، اگر واقعاً او را پرستش و عبادت میکنید».
ودلیل آنکه پرستش و عبادت فرشتگان شرک است، سخن خداوند متعال است که: ﴿وَلَا يَأۡمُرَكُمۡ أَن تَتَّخِذُواْ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةَ وَٱلنَّبِيِّۧنَ أَرۡبَابًا﴾ [آلعمران: ۸۰].
یعنی: «و (هیچکس از پیغمبران) به شما فرمان نمیدهد که فرشتگان و پیغمبران را به پرودگاری و ربوبیت خود گیرید».
دلیل آنکه پرستش و عبادت و خواندن انبیاء و رسولان در دعا شرک است، آیه ۱۱۶ سوره مائده میباشد: ﴿وَإِذۡ قَالَ ٱللَّهُ يَٰعِيسَى ٱبۡنَ مَرۡيَمَ ءَأَنتَ قُلۡتَ لِلنَّاسِ ٱتَّخِذُونِي وَأُمِّيَ إِلَٰهَيۡنِ مِن دُونِ ٱللَّهِۖ قَالَ سُبۡحَٰنَكَ مَا يَكُونُ لِيٓ أَنۡ أَقُولَ مَا لَيۡسَ لِي بِحَقٍّۚ إِن كُنتُ قُلۡتُهُۥ فَقَدۡ عَلِمۡتَهُۥۚ تَعۡلَمُ مَا فِي نَفۡسِي وَلَآ أَعۡلَمُ مَا فِي نَفۡسِكَۚ إِنَّكَ أَنتَ عَلَّٰمُ ٱلۡغُيُوبِ ١١٦﴾ [المائدة: ۱۱۶].
یعنی: ««و (خاطر نشان ساز) آنگاه را که خداوند میگوید: ای عیسی پسر مریم، آیا تو به مردم گفتهای که بجز الله، من و مادرم را هم دو خدای دیگر بدانید (و ما دو نفر را نیز پرستش کنید؟. عیسی میگوید: تو را از آن منزه میدانم که دارای شریک و انباز باشی. مرا نسزد که چیزی را بگویم (و بطلبم که وظیفه و) حق من نیست. اگر آن را گفته باشم بیگمان تو از آن آگاهی. تو (علاوه از ظاهر گفتار من) از راز درون من هم با خبری، ولی من (چون انسان بیش نیستم) از آنچه بر من پنهان میداری بیخبرم، زیرا تو دانندۀ رازها و نهانهائی (از اسرار و نوایای امور با خبری)» [۳].
دلیل آنکه پرستش اولیاء و صالحان در دعاها و استغاثهها (درخواست کمک از آنان) و توسل به آنان شرک به الله تعالی – منزه است از آنچه برایش شریک میگیرند – میباشد، آیه ۵۷ از سوره «إسراء» میباشد.
﴿أُوْلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ يَدۡعُونَ يَبۡتَغُونَ إِلَىٰ رَبِّهِمُ ٱلۡوَسِيلَةَ أَيُّهُمۡ أَقۡرَبُ وَيَرۡجُونَ رَحۡمَتَهُۥ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُۥٓ﴾ [الإسراء: ۵۷].
یعنی: «آن کسانی را که به فریاد میخوانند و (خدا گونههایشان میدانند) آنان که از همه مقربترند (به درگاه الله، همچون عیسی و عزیر و فرشتگان) برای تقرب به پروردگارشان وسیله میجویند (که طاعات و عبادات است) و به رحمت خدا امیدوار و از عذاب او هراسناکند».
دلیل آنکه تعظیم درختان و سنگها و قبور اولیاء و تبرک جستن به آنها و برایشان قربانی و نذر دادن تا حاجتها و نیازهایشان برطرف شده و مصیبتها و بلاهایشان دور گردد و اینکه با اعتکاف کنار آنها و پرستش و عبادت در آنجا تبرک میجویند و از پردها و خاکهایش تبرک و خیر میطلبند، شرک است، آیات ۱۹-۲۰ سوره نجم میباشد.
﴿أَفَرَءَيۡتُمُ ٱللَّٰتَ وَٱلۡعُزَّىٰ ١٩ وَمَنَوٰةَ ٱلثَّالِثَةَ ٱلۡأُخۡرَىٰٓ ٢٠﴾ [النجم: ۱۹-۲۰].
یعنی: «آیا چنین میبینید (و اینگونه معتقدید) که لات و عزی و منات، سومین بت دیگر (معبود شما و دختران خدایند و دارای قدرت و عظمت میباشند» [۴].
ابو واقد لیثیس روایت میکند که: (روزی) به همراه پیامبر اکرمص به سمت حنین خارج شدیم و ما در آن روز به عهد جاهلیت و کفر نزدیک بودیم (تازه مسلمان شده بودیم). مشرکین درخت سدری (کناری) داشتند که سلاحهایشان را بدان میآویختند که به آن «ذات انواط» میگفتند.
ما نیز از کنار آن درخت سدر عبور کردیم، پس گفتیم: ای رسول خدا، برای ما هم ذات انواطی مانند آنچه که مشرکین دارند، قرار بده، رسول خداص فرمود: الله اکبر براستی که این قانون جاری در جوامع است، سوگند به کسی که جانم در دست اوست آنچه که شما گفتید همانند آن است که بنی اسرائیل به حضرت موسی÷ گفتند:
﴿ٱجۡعَل لَّنَآ إِلَٰهٗا كَمَا لَهُمۡ ءَالِهَةٞۚ قَالَ إِنَّكُمۡ قَوۡمٞ تَجۡهَلُونَ﴾ [الأعراف: ۱۳۸].
یعنی: «قرار بده برای ما خدائی همانگونه که آنها خدایانی دارند، گفت: براستی که شما قومی جاهل و نادان هستید. بله، حتماً شما بر همان قوانین و آداب سوار خواهید شد. یعنی: (رفتار) نصاری و یهود را تقلید خواهید کرد» [۵].
(رواه الترمذی).
[۳] امام بخاری با سندش از عبدالله درباره آیه: ﴿أُولَئِكَ الَّذِينَ﴾ نقل میکند: که گروهی از جنیان بودند که پرستش میشدند پس اسلام آوردند. و همچنین از او نقل شده است گفت: درباره گروهی از عربها نازل گردید که تعدادی جن را پرستش میکردند پس جنها ایمان آورده و مسلمان شدند ولی انسانهایی که آنان را عبادت میکردند از اسلام شان خبردار نشدند سپس این آیه نازل شد. و الله اعلم.
[۴] خداوند متعال این مطلب را میگوید تا مشرکین را در عبادتهایشان بکوبد و خرد نماید که چگونه بتا و هیکلها و هماوردانی را عبادت و پرستش میکردند و برایشان خانههایی برتر از کعبهای که ابراهیم خلیل÷ بنا کرده بود، میساختند.
«اللاَّتَ»: صخره نقش داری در طائف بود که برایش خانهای در طائف ساخته بودند که دارای پردهها و حیاط و صحن بزرگ بود و خدمتکارانی در آنجا خدمت میکردند، این بارگاه نزد اهل طائف بسیار محترم و بزرگ بود که آنان از طائفه ثقیف و توابع آن بودند که بعد از قریش، به خاطر آن به دشمنانشان از قبایل عرب افتخار میکردند.
«الْعُزَّى»: درختی بود که برایش بارگاه و پرده دارانی مقرر کرده بودند مکانش در سرزمین نخله بین مکه و طائف بود و قریش آن را بزرگ میداشت و احترام میکرد. بدین سبب بود که ابوسفیان در غزوه احد گفت: ما عزی داریم و شما عزی ندارید. پس رسول خداص به اصحابش فرمود: «بگویید: الله مولی و یاور ماست و شما و مولی و یاوری ندارید».
«مَنَاةَ»: (صخرهای قشنگ) در سرزمین مشلل در قریهای بین مکه و مدینه بود که قبیله خزاعه و اوس و خزوج در عصر جاهلی آن را بزرگ داشته و احترام میکردند و جهت مراسم حج از آنجا به سوی کعبه حرکت میکردند، پس پیامبر اکرمص گروهی از اصحابش را برای ویران ساختن آن فرستاد «خالد بن ولید – سیف الله» را به سوی مشرکین آنجا گسیل داشت و او نیز آن را نابود ساخت در حالی که این سرود را میخواند.
يا عُزّ کفر أنكَ لا سُبحانَكَ
إِنَّي رَأَيتُ الله قَد أهانَكَ
یعنی: ای عزی ما تو را تکفیر کرده و قبول نداریم و هرگز تو را به پاکی و تنزیه نمیستائیم، من خود دیدم که چگونه الله تو را خوار و ذلیل کرد». و رسول خداص مغیره بن شعبه و ابوسفیان صخر بن حرب را به سوی لات اعزام کرد پس نابودش ساختند و در محل آنجا مسجدی برای اهل طائف بنا کردند.
و همچنین حضرتص ابوسفیان صخر بن حرب را به سوی منات فرستادند پس آن را نیز نابود ساخت (گفته شده است که آن را حضرت علیس نابود ساخته است). بنابراین، پیامبر اکرمص دین حق و اخلاص در عبودیت و یگانه دانستن معبود بر حق، بطلان عادتهای زشت و ناپسند و بطلان هر آنچه را که بگونهای به شرک آلوده بود را آورد و به همین گونه اصحاب کرام و بزرگوارش عمل میکردند و از ایشانص بعد از رحلت تبعیت کردند تا آنکه اوضاع آشفته و درهم شد و خشک و تر بهم سوختند و شیاطین و انحرافات باطل بر اندیشهها و تفکرات بسیاری از مسلمین یورش بردند، و پرستش و عبادت بتان را تجدید کردند و این بار با بنایی جدید و نمایی فریبنده و بویژه در دوران معاصر که عصر جهل مرکب و تصاویر افسونگر است به گونهای که مصیبت و انحراف پر آوازه و بزرگ شده و عمومیت یافته آن هم درست در زمان که علم و اندیشمندان همه سکوت کرده و لب فرو بستند مگر آنانی که خداوند بدیشان همت و اراده دادهاست. ﴿إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّآ إِلَيۡهِ رَٰجِعُونَ﴾. شیخ محمد منیر دمشقی
[۵] این حدیث را امام ترمذی تخریج کرده و صحیح قرارش داده است مشرکین در آنجا سلاحهایشان را به عنوان تبرک و بزرگداشت آویزان میکردند لهذا صحابه تازه مسلمان گمان میکردند این امر نزد خداوند متعال محبوب و پسندیده است و قصدشان از این سخن تقرب به سوی خداوند سبحان بود زیرا آنان دقیقتر و حساستر از آن بودند که قصد مخالفت با رسول اللهص را داشته باشند. باقیمانده حدیث با شرحش در کتاب توحید ذکر شده است تحت عنوان حقوق خدا بر بندگانش. جهت درک و آگاهی بیشتر به آنجا مراجعه نمائید. و الله اعلم
شیخ محمد منیر دمشقی
این است که مشرکان عصر ما شرکشان بسیار شدیدتر و بدتر از دوران جاهلیت (عصر اولیه) میباشد زیرا مشرکان عصر جاهلی در هنگام رفاه و آسایش تن به شرک و بت پرستی و تعظیم طاغوتیان میدادند ولی در هنگام سختی و شدت خالصانه به سوی الله بیشریک روی آورده و لباس راستین توحید بر تن میکردند اما مشرکان زمان ما در شدت و سختی و رفاه و آسایش دائماً در شرک و انحراف بسر میبرند.
خداوند متعال در این باره میفرماید: ﴿فَإِذَا رَكِبُواْ فِي ٱلۡفُلۡكِ دَعَوُاْ ٱللَّهَ مُخۡلِصِينَ لَهُ ٱلدِّينَ فَلَمَّا نَجَّىٰهُمۡ إِلَى ٱلۡبَرِّ إِذَا هُمۡ يُشۡرِكُونَ ٦٥﴾ [العنکبوت: ۶۵].
یعنی: «هنگامی که مشرکان سوار بر کشتی میشوند (و ترس و نگرانی بر آنان غلبه میکند) خالصانه و صادقانه خدای بیشریک را به فریاد میخوانند (و خدایان دیگر را فراموش می کنند) سپس هنگامی که خداوند آنان را نجات داد و سالم به خشکی رساند، باز ایشان شرک میورزند (برای خداوند یگانه و متعال، شریکانی میگیرند)».
بنابراین، بسیاری از کسانی را که به عنوان اولیاء و ضریح مشایخ و سادات بزرگ داشته و پرستش و عبادت میکنند میبینیم که در شرکشان اخلاص داشته و آنان را با تمام وجود در دعاهایشان میخوانند و در حالت سختی و شدت و آسایش نیز از بارگاهشان استغاثه کرده و امداد میطلبند، بلکه گروهی از آنان در حالتی که سختی و بلا و مصیبت شدت میگیرد شرکشان بیشتر شده و گمراهتر میگردند بر خلاف مشرکین اولیه که فقط در حالت رفاه و شادمانی برای الله شریکانی قرار میدادند و در سختی و مصیبتها دعاها و زاریهایشان و خشوع و تضرع شان را فقط برای الله خالص میگردانیدند همانگونه که قرآن کریم به این امر گواهی میدهد. متأسفانه مشرکان عصر ما (عصر ترقی و پیشرفت و علم – عصر کامپیوتر) در رفاه و سختی، دائماً اولیاء – بزرگان و امامان – را میخوانند در هر زمان از آنان طلب کمک و استغاثه و فریاد رسی دارند!!!.
ولا حَولَ وَلا قُوّة إِلا باللهِ العَلِي العظيمِ.
و تنها الله است که حق میگوید و تنها اوست که به راه مستقیم هدایت میکند.
﴿قُلۡ أَفَرَءَيۡتُم مَّا تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ إِنۡ أَرَادَنِيَ ٱللَّهُ بِضُرٍّ هَلۡ هُنَّ كَٰشِفَٰتُ ضُرِّهِۦٓ أَوۡ أَرَادَنِي بِرَحۡمَةٍ هَلۡ هُنَّ مُمۡسِكَٰتُ رَحۡمَتِهِۦۚ قُلۡ حَسۡبِيَ ٱللَّهُۖ عَلَيۡهِ يَتَوَكَّلُ ٱلۡمُتَوَكِّلُونَ﴾ [الزمر: ۳۸].
یعنی: «بگو: آیا چیزهائی را که بجز خدا به فریاد میخوانید چنین میبینید، که اگر خدا بخواهد زیان و گزندی به من برساند، آنها بتوانند آن زیان و گزند خداوندی را برطرف سازند؟ و یا اگر خدا بخواهد لطف و مرحمتی در حق من روا دارد آنها بتوانند جلوی لطف و مرحمتش را بگیرند و آن را باز دارند؟ بگو: خدا مرا بس است. توکل کنندگان تنها بر او تکیه و توکل میکنند و بس».
﴿أَمَّن يُجِيبُ ٱلۡمُضۡطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكۡشِفُ ٱلسُّوٓءَ وَيَجۡعَلُكُمۡ خُلَفَآءَ ٱلۡأَرۡضِۗ أَءِلَٰهٞ مَّعَ ٱللَّهِۚ قَلِيلٗا مَّا تَذَكَّرُونَ ٦٢﴾ [النمل: ۶۲].
یعنی: «(آیا بتها بهترند) یا کسی که به فریاد درمانده میرسد و بلا و گرفتاری را برطرف میکند هر گاه او را به کمک بطلبد، و شما (انسانها) را (بر قانون حیات دائماً بطور متناوب) جانشنین (یکدیگر در) زمین میسازد (و هر دم اقوامی را بر این کره خاکی مسلط و مستقر میگردان، حال با توجه بدین (امور) آیا معبودی با خدا همراه است؟ واقعاً شما بسیار کم اندرز و پند میگیرید».
﴿وَٱلَّذِينَ تَدۡعُونَ مِن دُونِهِۦ مَا يَمۡلِكُونَ مِن قِطۡمِيرٍ ١٣ إِن تَدۡعُوهُمۡ لَا يَسۡمَعُواْ دُعَآءَكُمۡ وَلَوۡ سَمِعُواْ مَا ٱسۡتَجَابُواْ لَكُمۡۖ وَيَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ يَكۡفُرُونَ بِشِرۡكِكُمۡۚ وَلَا يُنَبِّئُكَ مِثۡلُ خَبِيرٖ ١٤﴾ [فاطر: ۱۳-۱۴].
یعنی: «و بجز او کسانی که به فریاد میخوانید (و پرستش و عبادت میکنید) حتی مالکیت و حاکمیت پوسته نازک خرمائی را ندارند. اگر آنها را (برای حل مشکلات و رفع گرفتاریهای خود) به فریاد بخوانید، صدای شما را نمیشنوند و بفرض اگر هم بشنوند، توانائی پاسخگویی به شما را ندارند و (گذشته از این) در روز قیامت انبازگری و شرکورزی شما را رد میکنند. (و میگویند: شما ما را پرستش نکردهاید و بیخود میگوئید) و هیچ کس همچون (خداوند) آگاه از احوال آخرت به گونه قطعی و یقینی، از چنین مطالبی) تو را با خبر نمیسازد».
﴿وَمَنۡ أَضَلُّ مِمَّن يَدۡعُواْ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَن لَّا يَسۡتَجِيبُ لَهُۥٓ إِلَىٰ يَوۡمِ ٱلۡقِيَٰمَةِ وَهُمۡ عَن دُعَآئِهِمۡ غَٰفِلُونَ ٥ وَإِذَا حُشِرَ ٱلنَّاسُ كَانُواْ لَهُمۡ أَعۡدَآءٗ وَكَانُواْ بِعِبَادَتِهِمۡ كَٰفِرِينَ ٦﴾ [الأحقاف: ۵-۶].
یعنی: «چه کسی گمراهتر از کسی است که افرادی را بفریاد بخواند و پرستش و عبادت کند که (اگر) تا روز قیامت (هم ایشان را بفریاد بخواند و پرستش کند) پاسخش نمیگویند؟ نه تنها پاسخش را نمیدهند، بلکه سخنانش را هم نمیشوند) و اصلاً آنان از پرستشگران و بفریاد خواهندگان غافل و بیخبرند و زمانی که مردمان (در قیامت) گرد آورده میشوند. چنین پرستش شدگان و بفریاد خواسته شدگانی، دشمنان پرستشگران و بفریاد خواهندگان میگردند (و ازایشان بیزاری میجویند) و عبادت ایشان را (نفی میکنند و نمیپذیرند...) و تنها خداوند است که توفیق دهنده است و همچنین اوست که به راه مستقیم هدایت میکند و هیچ نیرو و قدرتی بجز الله وجود ندارد».
بسم الله الرحمن الرحیم
اما بعد... من اعتقاد دارم که الله تنها معبود و قانونگذار و فریادرس و اجابت کننده دعاها و روزی دهنده و... است و هیچ معبودی بجز او نیست و او تک و تنها و بینیاز میباشد در حالی که تمامی موجودات به آن نیازمندند نه میزاید و نه از کسی زاده شده است و هیچ هماورد و همتایی ندارد. و اینکه هیچ کس به جز او سزاوار نیست چیزی از اقسام عبادت در حقش صورت گیرد... و هرکس که چیزی از انواع عبادت را در حق غیر الله انجام دهد پس او کافر و مشرک است.
و عبادت اسم جامع و شاملی است که در بر دارنده هر آنچه است که خداوند متعال دوستش میدارد و از آن خشنود میگردد حال فرقی نمیکند از گفتار باشد یا کردار، مانند: ارکان پنجگانه اسلام، دعا و رجاء و خوف توکل، رغبت و رهبت [۶] استعانه [۷]، استغاثه [۸] و ذبح [۹] و نذر و سایر اقسام عبادت. همانا خداوند سبحان به هر آنچه که خودش را توصیف کرده موصوف میباشد و به همانچه که خود را نامیده، نامیده میشود و هر آنچه که رسولشص از صفات علیا به عنوان وصفی حقیقی نه مجازی توصیفش کرده و از اسماء حسنی نامیده است، موصوف میباشد. مانند استقرارش بر عرشش یعنی به ذاتش بر آن علو یافته و قرار گرفتن بدون هرگونه کیفیت و هرگونه تشبیه و یا تمثیلی همانگونه که خداوند متعال میفرماید:
﴿ٱلرَّحۡمَٰنُ عَلَى ٱلۡعَرۡشِ ٱسۡتَوَىٰ ٥﴾ [طه: ۵].
براستی که او متکلم است با کلامی قدیم که تک تک کلماتش حادث است همانگونه که از سلف نقل شده است آنها میگویند که الله همیشه متکلم و هر گاه خواسته تکلم کرده است. از نمونههای کلامش قرآن است که الفاظی است که بر حضرت محمدص در جهت تعبد و تسلیم نسبت به آن و اعجاز نازل گردیده است، همان کلماتی که جبرئیل÷ بدون واسطه از خداوند متعال شنید و با همان حروف و معانی همانطور که از الله - عزوجل – شنیده بود بر حضرت محمدص نازل کرد و این عبارات قرآن نه ساخته و پرداخته جبرئیل است و نه حضرت محمدص و نه در آن تصرفی کردهاند. بله آن کلام خداست و خداوند سبحان با حرف و صوت تکلم میکند همانگونه که حضرت موسی÷ را که به کنار آن درخت آمده بود، ندا داد و صدا زد: ﴿إِنِّيٓ أَنَا۠ رَبُّكَ فَٱخۡلَعۡ نَعۡلَيۡكَ إِنَّكَ بِٱلۡوَادِ ٱلۡمُقَدَّسِ طُوٗى ١٢﴾ [طه: ۱۲].
یعنی: «بدون شک من پروردگار تو میباشم، کفشهایت را از پایت بیرون بیاور، چرا که در سرزمین پاک و مبارک (طوی) هستی».
و بندگانش را با صدایی که از دور چنان شنیده میشود که گویا نزدیک است صدا زده و ندا میدهد.
«أنا الـمَلِکُ، أنا الدّيانُ».
و همانند همین حالت پیامبران و فرشتگانش و هرکس از بندگانش را که بخواهد مورد خطاب قرار میدهد یا از کتابهایش بر آنان فرو میفرستد و یا از تک تک کلمات غیر ازلیاش بر آنان نازل میکند. اما این کلام، مخلوق نیست زیرا از صفاتش بوده و صفات او همگی غیر مخلوق میباشد.
همانا خداوند سبحان دوست میدارد و خشنود میگردد ناپسند میدارد، فرود میآید، زنده میکند، میمیراند، ناراض میگردد، و از توبه بندهاش بسیار شادمان و خوشحال میگردد.
خداوند سبحان را مومنان در روز قیامت با چشمانشان میبینند همانگونه که آیات و احادیث صحیح بر این امر دلالت میکنند. و تمام اینها از صفات اوست صفاتی که هیچ صفتی شبیه آنها نیست و حقیقی بوده و مجازی نمیباشد همانگونه که کتاب و سنت آن را ثابت میگرداند.
﴿قُلۡ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌ ١ ٱللَّهُ ٱلصَّمَدُ ٢ لَمۡ يَلِدۡ وَلَمۡ يُولَدۡ ٣ وَلَمۡ يَكُن لَّهُۥ كُفُوًا أَحَدُۢ ٤﴾ [الإخلاص: ۱-۴].
اینها همان است که به آن اعتقاد داریم و تسلیم محض و بیاعتراض آن میباشیم، و بدون هرگونه کیفیت و هرگونه تشبیه و تمثیل و تعطیل (استراحت کردن برای خدا یا رها کردن بندگان) خداوند را به اسماء و صفاتش میشناسیم.
﴿لَيۡسَ كَمِثۡلِهِۦ شَيۡءٞۖ وَهُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡبَصِيرُ﴾ [الشوری: ۱۱].
یعنی: «هیچ چیز شبیه او نیست و فقط اوست که بسیار شنوا (پذیرنده طاعت و مناجات) و بسیار بینا و آگاه است».
و شهادت میدهم که محمدص بنده و رسولش به سوی تمامی ثقلین - جن و انس میباشد. و اینکه او رسالتش را به خوبی و کامل به پایان رسانید و امانت (دعوت) را اداء کرد و امتش را نصیحت کرد و تا هنگامی که خداوند دین را کامل گردانید در راه خدا جهاد کرد تا آنکه فرمود: ﴿ٱلۡيَوۡمَ أَكۡمَلۡتُ لَكُمۡ دِينَكُمۡ وَأَتۡمَمۡتُ عَلَيۡكُمۡ نِعۡمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ ٱلۡإِسۡلَٰمَ دِينٗا﴾ [المائدة: ۳].
یعنی: «امروز (احکام) دین شما را برایتان کامل کردم و (با عزت بخشیدن به شما و استوار داشتن گامهایتان) نعمت خود را بر شما تکمیل نمودم و اسلام را به عنوان آئین خدا پسند برای شما برگزیدم».
سپس پروردگارش را برگزید به رفیق اعلی – دوست برتر و بزرگترش، الله – ملحق گردید و دنیا و اهلش را رها کرد.
و اینکه هیچکس ایمان نمیآورد مگر آنکه هوای نفس و آرزوها و امیال و اعتقادهایش را مطابق و تابع آنچه بکند که رسول اللهص آورده است. تا آنجا که رسولص از جان (خودش)، فرزند و تمام مردم محبوبتر و عزیزتر میباشد.
معنای محبت رسول اللهص اطاعت از فرامین او و تصدیق آنچه خبر میدهد و پرهیز و تنفر از آنچه که نهی میکند، میباشد. اینکه محب (دوستدار) اوص خداوند متعال را عبادت نکند مگر آنگونه که حضرتص در شریعت بیان داشته است. و نه اینکه در حقش غلو و زیاده روی کرده بگونهای که رضای پروردگار در آن نیست. و مبادا منزلت و مقام حضرت رسولص را از آنچه که خداوند تعیین کرده در دعاها و استغاثهها (کمک طلبیدن و داد خواستن) بالاتر ببرد زیرا رسول رحمتص فرموده است.
«الدُّعَا هَو العِبادَهُ».
یعنی: «دعا خود عبادت است».
و همچنین حضرتص میفرماید:
«إِنَّهُ لاَ يُستَغاثُ بي وَإنَّما يُستَغاثُ باللهِ عَزَّوَجَل».
یعنی: «به نزد من زنده یا مرده استغاثه نمیشود فقط و فقط به بارگاه الله عزوجل استغاثه و دادخواهی میشود. «در اموری که نیاز به امدادهای غیبی و نیروهای مافوق مادی میباشد».
استغاثه به رسول اللهص شرک به خداوند متعال محسوب میشود تا چه رسد به اولیاء و مدعیان علوم شهودی و مشایخ و...!!!.
وابستگی به غیر خداوند متعال در جلب خیر و دفع شر، چه مستقلاً و چه با واسطه شرک است. (یعنی: وابستگی قلب به اولیاء و جنیان با توکل کردن و پناه بردن و التجاء به آنان و توبههای روحانی با انواع خیرات و صدقات و قربانی دادنها برای آنان در جهت برآوردن حاجتها و نیازها و بر طرف نمودن مصیبتها و بلایا، شرک به خداوند متعال محسوب میگردد حال فرق نمیکند به نام طلسم یا توسل و یا... باشد همه این موارد شرک محض و گمراهی آشکاری است. زیرا خداوند، کتابی نفرستاد و پیامبری را مبعوث نگردانید مگر برای بطلان و نابودی و قطع ریشههای این شرک و گمراهی و پاک گرداندن قلبها و ضمیرها از آن!.
«وَلا حَولَ ولا قُوَّةَ إِلاَ باللهِ».
و اعتقاد داریم که فرشتگان و کتابهای آسمانی از جانب الله حق هستند و پیامبران همگی حقند، برانگیخته شدن بعد از مرگ حق است.
بهشت (جنت) حق است.
جهنم (دوزخ) حق است.
ایمان داریم، میزان (ترازوی اعمال در قیامت) نیز حق است و همچنین حوض پیامبر ماص حق است، بگونهای که هرکس از آن بنوشد هرگز تشنه نمیگردد و از هرگونه تغییر و تبدیل در امان میباشد.
به قدر (آنچه خداوند تدبیر کرده است) و خیر و شرش ایمان میآوریم و معتقدیم شفاعت پیامبر ما حضرت محمدص و تمام پیامبران÷ و صالحان حق است. ولی بعد از اجازه و اذن خدا برای شفاعت کننده و رضایت و خشنودیش از آن کسی میخواهد در حقش شفاعت شود.
خداوند متعال میفرماید: ﴿مَن ذَا ٱلَّذِي يَشۡفَعُ عِندَهُۥٓ إِلَّا بِإِذۡنِهِ﴾ [البقرة: ۲۵۵].
یعنی :«چه کسی میتواند در برابرش (خداوند) شفاعت و میانجیگری کند؟ مگر با اجازه و اذن پروردگار».
و باز میفرماید: ﴿وَلَا يَشۡفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ٱرۡتَضَىٰ﴾ [الأنبیاء: ۲۸].
یعنی: «نمیتوانند در حق کسی شفاعت و میانجیگری کنند مگر آن کسی که خداوند از او راضی و خشنود گردید» [۱۰].
پیامبر ماص اولین کسی است که شفاعت میکند و اولین کسی است که به او اجازه شفاعت داده میشود. ایشان در شفاعاتی خاص و منحصر گردیدهاند که دیگران در آن شرکت ندارند. اول آن شفاعت در آنچه که بدان حکم داده شده است که این همان «مقام محمودی» است که انبیاء و رسولان غبطهاش را میخورند.
و از انواع این شفاعت در اخراج و بیرون آوردن کسانی است که وارد دوزخ گردیدهاند. و از این انواع شفاعت، روانه کردن آنان به سوی بهشت است بعد از آنکه پاک گردیده و آراسته و مهذب شدند.
و اعتقاد داریم بهترین قرنها (زمانها) قرنی (زمانی) است که گروهی از مؤمنان که همان اصحاب رسول اللهص هستند که بدور ایشان جمع شدند سپس عصر تابعین (کسانی که به نیکی از آنان (صحابه) پیروی میکردند) میباشد، همانگونه کهص میفرماید:
«خَيرُ القُروُنِ قَرني، ثُمَّ الَّذينَ يَلُونَهُم، ثُمَّ الَّذينَ يَلُونَهُم».
یعنی: «بهترین زمانها، زمان من است سپس کسانی که بعد از آنان میآیند (عصر تابعین) سپس باز کسانی که بعد آنان میآیند».
و اعتقاد داریم، بهترین کلام و سخن، کلام خداوند متعال است و بهترین هدایت، هدایت حضرت محمدص میباشد. و بدترین و شرترین کارها نوآوری و بدعت در شریعت است و هر بدعتی در دین گمراهی و ضلالت است.
اگر ترس از طولانی شدن مطلب نبود برای هر کلام از این مسائل دلایلی از کتاب و سنت رسول الله÷ و اجماع سلف صالح میآوریم.
از خداوند متعال خواهانیم که ما را به راه مستقیمش در تمام گفتارها و کردارها (اعمال) هدایت و رهنمود سازد و ما را از انحراف و گمراهیای فتنهها چه آشکار و چه نهان حفظ کرده و نگهداری کند و بالاخره ما را بر آئین اسلام بمیراند.
صلى الله على نبينا محمد وآله وصحبه وسلم
شیخ محمد طیب بن اسحاق انصاری
مدینه منوره سال ۱۳۵۸ هجری قمری
> متوفی در سال ۷/۳/۱۶۹۳ هجری قمری
امید است این رساله نصیحت و یاد آوری برای خودش و برادران مسلمانش باشد.
رحمه الله علیه
الحمدُ لله الَّذِي تَتِمُّ بِنَعمته الصالِحَاتُ.
[۶] میل و علاقه بیم و هراس داشتن. [۷] کمک و یاری خواستن. [۸] داد خواستن. [۹] قربانی کردن حیوانات. [۱۰] صحیح آن است که شفاعت در بیرون آوردن کسی که بخاطر گناهش وارد جهنم میشود ویژه و خاص رسول کریمص نیست، بلکه شفاعت مشترکی است که از احادیث وارده از ایشانص فهمیده میشود. تنها آن چیزی که رسول اکرمص به آن اختصاص یافتهاند، شفاعت عظمى است که سبب ورود اهل جنت میشود همانگونه که حدیث صحیح بدان تصریح دارد. و همچنین شفاعت در تخفیف و کم کردن عذاب عمویش ابوطالب از خصوصیتهای شفاعت حضرتص میباشد تنها خداوند است که توفیق میدهد. این مطلب، گفتار عبدالعزیز بن عبد الله بن باز رئیس عام اداره افتاء و پژوهشهای علمی و دعوت و ارشاد میباشد. عفا الله عنه ووفقه لکل خير.