روابط با خویشاوندان
تأليف:
قریب الله مطیع
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله وحده والصلاة والسلام على من لا نبي بعده وعلى آله وأصحابه الذين صدقوا وعده وبعد: به همه هویدا است که آئین مقدس اسلام، آئین اخلاق، احسان، مروت، شفقت، رحمت، عدالت، مساوات و کلیه فضیلتها و بلاخره خوشبختی دنیوی و اخروی بندهگان خداست، دساتیر و فرامین و الایش با هر عصر و زمانی هماهنگ و سازگار بوده، پیروزی و موفقیت پیروان خود را تأمین و تضمین نموده است.
اسلام عزیز پیروانش را به یکپارچگی، وعدم تفرقه امر مینماید چنانکه حضرت پیغمبر بزرگ اسلام ج فرمودند:
«مسلمان برادر مسلمان است، به وی خیانت نمیکند، دروغ نمیگوید، و او را خوار نمیکند، همه ارزشهای یک مسلمان بر مسلمان حرام است، آبرویش، مالش و خونش، آگاه باشید که تقوی اینجاست (درقلب). کافیست برای شخص از شر و بدی، که برادر مسلمانش را تحقیر کند» [۱] .
چنانکه از قطع رابطه و بریدن، عموم مسلمانان را منع نموده است. حضرت محمد ج میفرماید:
«برای مسلمان روا نیست که بیش از سه شبانه روز برادرش را ترک کند و آنکه بیش از سه شبانه روز ترک کند و بمیرد به دوزخ داخل میگردد» [۲].
در روایت دیگری آمده است که آنحضرت ج فرمودند:
«آنکه برادرش را یکسال ترک کند، این کار مثل ریختن خون اوست» [۳]. مراد از کلمۀ (برادر) درین حدیث هر مسلمانی است، پس قطع رابطه با خویشاوندان و اقارب را چه فکر میکنید؟!
متأسفانه دوری مسلمانان از فرامین و اوامر خدا و رسولش علیه الصلاة والسلام باعث حقیر شمردن بسیاری ازگناهان بزرگ شده است، قطع رابطه با اقارب برابر با پیمان شکی و فساد در روی زمین بوده عاقبت بدی را در پیش دارد. بسیاری از خانوادهها درین مورد سهلانگاری مینمایند. ماهها و سالها میگذرد ولی کینه و کدورتها از میان برداشته نمیشود، اگر سبب دوری و جدایی پرسیده شود شاید جواب بیمعنی و خنده آوری را بگویند.
در حقیقت اکثر مردم ضرورت به متوجه ساختن این خصلت بد که دامنگیر خانوادهها و خویشاوندان شده است، دارند. زیرا بسیاری از مسلمانان امروزی فریفتۀ عادات و کلتورغرب شدهاند، شاید مردی در یک محله با خویشاوندانش زندگی داشته باشد ولی از دیدن و خبرگیری آنان مستغنی است در حالیکه قادر به آن است.
این نامۀ کوتاه را برای برادران و خواهران مسلمان تقدیم میدارم تا دشمنی، عداوت، کینه و کدورت را کنار گذاشته راه دوستی، الفت، محبت و خودگذری را با همه و بالخصوص با اقارب پیش گیرند تا سعادت، خوشبختی و زندگی مملو از محبت و صمیمیت نصیبشان گردد.
با تقدیم احترام
قریب الله «مطیع»
مدینۀ منوره
۲۲ جمادی الآخره
سال ۱۴۲۵ هجری
[۱] روایت ترمذی, حدیث حسن. [۲] روایت ابوداود با شرط بخاری و مسلم. [۳] روایت ابوداود با اسناد صحیح.
خوانندۀ گرامی! خویشی و قرابت به دو نوع تقسیم میگردد:
۱- قرابت نسبی
۲- قرابت دینی و ایمانی
قرابت نسبی دو نوع است: نوعی از آنها میراث میبرند و نوعی نمیبرند. در قرابت نسبی بر بعضی نفقه لازم است و بر بعضی نفقه لازم نبوده بلکه از روی احسان و صله رحم صورت میگیرد.
اما قرابت دینی و ایمانی همانا برادری اسلامی است، که خداوند متعال فرموده است:
﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ١٠﴾ [الحجرات: ۱۰].
«همانا مومنان برادر یکدیگراند».
هر مسلمانی بر دیگر مسلمان حقوقی دارد که باید ادا گردد، پس وقتیکه قرابت نسبی و ایمانی با هم یکجا شود، دو حق با هم یکجا میشود: یکی خویشی و دیگر حق برادری دینی. و اگر قرابت نسبی در بین نبود، پس قرابت و حقوق ایمانی و اسلامی باقی میماند [۴].
[۴] شعب الإیمان: ۲۱۳.
دوری و بریدن با پدران، مادران، برادران، خواهران، پدر کلانها، مادر کلانها یا بالاتر از آنها، فرزندان و فرزندان آنها یا پایینتر از آنها، کاکاها، عمهها، ماماها و خالهها و فرزندان آنها، از گناهان بزرگ به شمار میرود.
چون رابطه و صله رحم با خویشاوندان مرتبه و مقام بلندی در نزد خداوند متعال دارد لذا خداوند آن را پیوست با نام خود در سورۀ النساء ذکر نموده است: ﴿وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ ٱلَّذِي تَسَآءَلُونَ بِهِۦ وَٱلۡأَرۡحَامَۚ إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ عَلَيۡكُمۡ رَقِيبٗا ١﴾ [النساء: ۱].
ترجمه: «و بترسید از ینکه پیوند خویشاوندی را گسیخته دارید (و صله رحم را نادیده گیرید)، زیرا که بیگمان خداوند سبحانه و تعالی مراقب شما است».
و در سورۀ الرعد قطع علاقه با خویشاوندان را پیوست با پیمان شکنی و فساد در روی زمین ذکر نموده است سپس آگاهی میدهد که سرانجام و عاقبت چنین مردمان اینست که مورد نفرین خداوند متعال قرار گرفته به سرنوشت بدی دچار خواهند شد، چنانکه خداوند متعال میفرماید:
﴿وَٱلَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهۡدَ ٱللَّهِ مِنۢ بَعۡدِ مِيثَٰقِهِۦ وَيَقۡطَعُونَ مَآ أَمَرَ ٱللَّهُ بِهِۦٓ أَن يُوصَلَ وَيُفۡسِدُونَ فِي ٱلۡأَرۡضِ أُوْلَٰٓئِكَ لَهُمُ ٱللَّعۡنَةُ وَلَهُمۡ سُوٓءُ ٱلدَّارِ٢٥﴾ [الرعد: ۲۵].
ترجمه: «و اما کسانیکه پیمان خدا را میشکنند که با ایشان بسته است و پیوندی را میگسلانند که خداوند متعال به حفظ و نگاهداشت آن دستور داده است و در روی زمین به فساد و تباهی میپردازند، نفرین بهرۀ ایشان است و پایان بد جهان (که دوزخ سوزان است) آز آنِ آنان است».
به دلیل آیات فوق بریدن با خویشاوندان گناه بزرگ و افترا میباشد [۵].
ابن حجر هیثمی کنارهگیری از خویشاوندان را از گناهان کبیره شمرده است و به آیات فوق و دیگر آیات،که گناه قطع کننده را بیان داشته است، استدلال نموده است [۶].
[۵] شعب الإیمان, صـ: ۲۱۵. [۶] زواجر: ۲ / ۱۲۳.
میتوان در نکات ذیل چگونگی قطع رابطه با خویشاوندان را بیان کرد:
۱- عدم کمک و همکاری با خویشاوندانیکه محتاج و تنگدست اند.
۲- سخن چینی و تفرقه افگنی میان آنان.
۳- عدم دید و بازدید و خبرگیری از آنان.
۴- اشتراک نکردن در خوشی و غم آنان، شاید سالها با هم همسایه باشند و لی روزی هم از حال یکدیگر نمیپرسند.
۵- تعلیم ندادن امور دینی که به آن احتیاج دارند، در حالیکه وی قادر به اینکار است.
۶- دعوت ندادن گمراه و مشرکِ آنها را به دین مقدس اسلام.
٧- تحقیرنمودن و اعلان بیزاری از آنها در مجالس عامه بخاطر فقیر بودن آنها یا به سبب دیگری.
۱- ندانستن عواقب بدیکه از کنارهگیری با خویشاوندان ببار میآید.
چنانکه ندانستن فضایل و خوبیهای که در دوستی و محبت میان اقارب است. اینهمه منجر به بریدن و ترک آنان میگردد.
۲- ضعف تقوی و پرهیزگاری نیز باعث قطع علاقه میان خویشاوندان میگردد زیرا شخص بیتقوا در مسایلی که خداوند متعال امر نموده است بیاعتنا بوده انتظار پاداش اخروی را نداشته ،از عواقب وخیم قطع رابطه با اقارب هراسی ندارد.
۳- کبر: بعضی مردمان اگر به منصب یا مقام بلندی دست یابند و یا ثروتمند و سرمایه دار گردند، خویش را بر اقارب و نزدیکانش بلند میشمارد، و گمان میکند که وی عالیقدر و محترم است، باید دیگران نزد وی بیایند و از حال و احوالش بپرسند.
۴- جدایی و دوری طویل المدت با اقارب از دوستی و محبت میان آنان کاسته، به تنهایی عادت میگیرند تا اینکه رفته رفته به بریدن و ترک یکدیگر منجر میشود.
۵- بعضی مردمان عادت دارند اگر کسی از اقارب ایشان بعد از مدت درازی به دیدنشان بیاید وی را ملامت نموده با سخنان سخت و نادرست از او پذیرایی میکند، این چنین کار باعث نفرت و انزجار جانب مقابل گردیده شاید در آینده از ترس سخنان زشتش به دیدنش نیاید. از اینجا قطع علاقه و جدایی میان خویشاوندان رخ میدهد.
۶- تکلف بیش از حد و بیمورد: بعضی بر آنست، اگر کسی از خویشاوندانش به دیدنش بیاید، در پذیرایی و استقبال آنان تکلف بیش از حد نموده، پول زیادی را به مصرف میرساند و خود را خساره مند مینماید شاید هم شخصی تنگدستی باشد، از اینجاست که خویشاوندانش از رفتن به خانه او کاسته البته به بیم اینکه او را مبادا در تنگناه و مخاطره اقتصادی واقع نسازند.
٧- بخیلی: بعضی مردم اگر خداوند متعال بر ایشان مال و ثروت را ارزانی نماید، از خویشاوندان و اقارب خویش در فرار شده کنارهگیری میکنند، زیرا اینچنین اشخاص در هراس هستند که مبادا کسی از اقارب ایشان چیزی از آنان بخواهد، به این ملحوظ جدایی و قطع رابطه میان ایشان ایجاد میگردد.
پس چه سودی است در ثروت دارایی که خویش و اقارب از آن مستفید نشوند؟
۸- بیتوجهی با مهمانان: بعضی مردم از خویشاوندان و مهمانانی که وارد منزلش میشوند استقبال درست ننموده با دل سردی و بیتوجهی با آنان صحبت میکنند، شاید به سخنان آنان گوش ندهند و از تشریف آوری آنها سپاسگذاری نکرده چنین وا نمود میکنند که آمدن آنها مورد پسند نبوده خسته کننده میباشد، اینکار باعث میگردد تا دوستان و اقارب از دیدنش صرف نظر کنند.
٩- زشتی و بد رفتاری بعضی از زنان: بعضی از خانوادهها دچار زنهای بد خلق و بیعاطفه میشوند، اینچنین زنها تحمل آن را ندارند تا کسی از اقارب و دوستان به دیدن آنها بیایند، اصلا نمیخواهند شوهرانشان کسی را به خانه دعوت دهند و یا رفت و آمدی در میان آنها باشد، و اگر کسی هم به خانه ایشان بیاید رویۀ خوب نمیکنند و بدینترتیب قطع رابطه میان اقارب صورت میگیرد. چنانکه بعضی از شوهران اختیار وصلاحیت امورخانه را به خانم ایشان میدهند تا وی تصمیم بگیرد که با کدام فامیل رفت و آمد و دوستی کنند و با کی قطع رابطه کنند، و شوهربدون داشتن کدام موقف درست تابع و منقاد زن شده برنامههای خانم را بدون در نظر داشت عواقب آن در ساحه عمل پیاده میکند که اینگونه تابع بودن به زن عواقب خوب نداشته احیاناً در بعضی خانوادهها باعث قطع رابطه شوهر با پدر و مادرش میگردد.
۱۰- فراموش کردن اقارب در محافل خوشی: بعضی از خانوادهها هرگاه پروگرامهای خوشی و یا محافل عروسی و یا مهمانیهای داشته باشند خویشاوندان، اقارب و دوستان خود را بوسیله کارت یا بذریعه تیلیفون و یا هم زبانی به محفلشان دعوت مینمایند، لکن احیانا در بعضی ازین موارد یگان دوست سهوا فراموش میشود، و اگر شخص فراموش شده مرد بیحوصله یا عصبانی یا بدگمان و یا ضعیف النفس باشد این فراموشی را تحقیر و بیاعتنایی به شخصیت خویش دانسته بلاخره این گمانها وی را به قطع روابط با اقارب میکشاند.
۱۱- حسد و بد خواهی: گاهی هم دیده میشود شخصی را که خداوند متعال ثروت، علم و دانایی، مقام و منزلت عالی عطا میفرماید، یا اینکه محبت و دوستیاش را در دلهای مردم جاه گزین میکند، و یا اینکه خدمتگار و دلسوز به خویش و اقارب میباشد بلا فاصله بعضی متشبثین با وی درِ عداوت و حسادت را باز نموده در پی مشکوک کردن شخصیت وی شده فضای صفا و صمیمیت را میان وی و دیگران مضطرب و آشفته میسازد.
۱۲- بی صبری و عدم تحمل با اقارب: بعضی مردم تحمل جزوی ترین مسأله را از اقارب خویش ندارند، آنان کوچکترین و اندکترین لغزش یا سهو و خطا یا ملامتی یکی از اقارب را وسیله و بهانهای برای قطع روابط گرفته مناسبات و علاقات خود با آنان را میگسلاند.
۱۳- مزاحهای خارج از چوکات و شوخیهای بیحد و بیجا: مزاح و شوخی بیمورد و بیجا پیامدهای بدی در دنبال دارد، شاید شخصی سخن توهین کننده را در مجلسی بگوید که بر شخص مخاطب تاثیر منفی نموده او را احساساتی نماید و سبب بغض و کینه میان آنان گرد، اکثرا اینچنین ناراحتیها در جمع شدن اقارب صورت میگیرد.
۱۴- واقع شدن طلاق وعکس العمل اقارب: طلاق نیز یکی از اسباب عمده واساسی کدورتها میان خانوادهها میباشد، که بیشتر سرچشمه آن امور کوچک خانوادگی و سوء تفاهم بین زوجین است که سبب قطع روابط خویشاوندان ذی ربط میگردد.
۱۵- شراکت میان خویشاوندان: شاید هم گاهگاهی بعضی از برادران یا اقارب و دوستان برنامههای تجارتی را میان هم طرح نموده بکار آغاز نمایند که معمولا در ابتدا اصول و شرائط مربوط به کار را بطور واضح بیان نمیکنند، زیرا گمانهای نیک و علاقات اجتماعی و قرابتی که میان آنها وجود دارد آنها را از ذکر شروط وا میدارد ایشان در ابتدا مسأله را عادی و سهل جلوه میدهند و هر کدام از طرفهای معامله از خود گذشت نشان میدهند، ولی هنگامیکه تجارت ایشان رونق و وسعت میگیرد، آهسته آهسته بدگمانیهای در بین پیدا میشود که بلاخره به مخالفت و دشمنی میانجامد، بیشتر این گونه پرابلمها میان شرکای پول دوست، مستبد الرای و بیتقوا وخدا ناترس واقع میشود، روی هم رفته جار و جنجالها اضافه شده روابط تیره و برهم میخورد و میان دوستان جدایی و قطع روابط صورت میگیرد و خصومتها روز بروز بیشتر شده و دعوایشان به محاکم میرسد و منفور و ملامت همه میشوند. خداوند متعال میفرماید: ﴿وَإِنَّ كَثِيرٗا مِّنَ ٱلۡخُلَطَآءِ لَيَبۡغِي بَعۡضُهُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٍ إِلَّا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ وَقَلِيلٞ مَّا هُمۡۗ...﴾ [ص: ۲۴].
ترجمه: «بسیاری از شریکان و آمیزگاران و کسانی که با یکدیگر سر و کار دارند، نسبت به همدیگر ستم روا میدارند، مگر آنانیکه واقعا مومنند و کارهای شایسته میکنند، ولی چنین کسانی هم بسیار کم و اندک هستند».
۱۶- نزدیکی خانههای خویشاوندان: گاهی هم نزدیکی منازل اقارب باعث نفرت و قطع رابطه میان آنان میگردد، از حضرت عمرس روایت است که وی فرموده است: (به مردمانی که با هم قرابت دارند بگویید تا با یکدیگر دید و بازدید نمایند ولی با هم همسایه نشوند) [٧].
اکثم بن صیفی میگوید: (خانههایتان را از هم دور سازید، محبت و الفتتان را با هم نزدیک نمایید) [۸].
نزدیکی خانههای خویشاوندان باعث مشکلات میگردد، مثلا کشمکشهای که میان فرزندانشان رخ میدهد، شاید جنجالها را میان خانوادهها بکشاند و هر خانواده فرزند خود را بیگناه معرفی میکند، از اینجا دشمنی وعداوت و قطع رابطه صورت میگیرد.
۱٧- تأخیر در تقسیم ترکه یا میراث: بعضی مردمان در مورد تقسیم میراث سهل انگاری نموده عواقب بد آن را در نظر نمیگیرند. هر قدر تقسیم میراث تأخیر گردد و دیر زمانی بر آن بگذرد، به همان پیمانه عداوت و آشفتگیها میان اقارب افزایش میآبد. دیده میشود شخصی حق خویش را مطالبه میکند تا وضع زندگی خود را خوبتر سازد، دیگری میمیرد و بازماندگانش در شناخت حقوقشان در مشکلات واقع میشوند، وکیلها نیز کوشش میکنند تا بهرهای ازاین حقوق را صاحب شوند. بدگمانیها نیز در اینچنین موارد پیدا میشود، امور برهم و درهم شده،اوضاع میان اقارب متشنج میگردد و سر انجام جای دوستی و محبت را دشمنی و عداوت گرفته، جدایی و کنارهگیریها پیدا میشود.
۱۸- مشغولیت بیش از حد در امور دنیوی: بعضیها آنقدر با دنیا دل میبندند و دنبال آن میروند که همه خویش و اقارب را به باد فراموشی میدهند و وقتی نمییابند تا از آنها خبری یا احوالی داشته باشند، اینچنین تشنگی به دنیا و مشغول شدن به آن، همه روابط دوستی و محبت میان اقارب را از بین میبرد.
[٧] بر الوالدین از امام الطرطوشی: صـ: ۱٧۱. [۸] عیون الأخبار ۳ / ۸۸.
قطع روابط با خویشاوندان اثرهای ناگواری در پی دارد که باید هر انسان عاقل و هوشیار متوجه آن باشد و از آن دوری بجوید، در نکات ذیل میتوان به این اثرهای منفی اشاره کرد:
۱- قطع کنندۀ اقارب مورد نفرین خداوند متعال قرار گرفته بر قلبش مهر نهاده میشود و گوشش از شنیدن حق عاجز میگردد، خداوند متعال درین مورد چنین میفرماید:
﴿فَهَلۡ عَسَيۡتُمۡ إِن تَوَلَّيۡتُمۡ أَن تُفۡسِدُواْ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَتُقَطِّعُوٓاْ أَرۡحَامَكُمۡ٢٢ أُوْلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ لَعَنَهُمُ ٱللَّهُ فَأَصَمَّهُمۡ وَأَعۡمَىٰٓ أَبۡصَٰرَهُمۡ٢٣﴾ [محمد: ۲۲ - ۲۳].
ترجمه: «آیا اگر (از قرآن و برنامه اسلام) روی گردان شوید جز این انتظار دارید که در زمین فساد کنید و پیوند خویشاوندی میان خویش را بگسلید؟ آنان کسانیاند که خداوند ایشان را نفرین و از رحمت خویش به دور داشته است لذا گوشهای شان را کر و چشمانشان را کور کرده است».
۲- به قطع کننده اقارب وعده داده شده است که اعمالش قبول نمیگردد. از ابو هریرهس روایت است که پیامبر ج فرمودند:
«اعمال بنی آدم در هر پنجشنبه، شب جمعه به حضور خداوند بزرگ و متعال پیش میشود و خداوند عمل قطع کنندۀ رحم را نمیپذیرد» [٩].
۳- رابطۀ قطع کنندۀ اقارب با خداوند متعال گسیخته از رضامندی خداوند محروم میشود. در حدیث قدسی خداوند متعال به زبان پیامبر گرانقدرش رحم را چنین مخاطب قرار داده است: «..آیا راضی نمیشوی که بپیوندم با کسی که به تو میپیوندد و بگسلم با کسی که از تو میگسلد و میبرد...»؟ [۱۰].
۴- قطع کننده خویش را در معرض دعای بد اقارب قرار میدهد، خصوصا اگر خویشاوندانش فقیر و تنگدست و خودش ثروتمند باشد، در این صورت وی از خیر بزرگ (دعای نیک اقارب) محروم شده بر عکس دعاهای بد آنها را در حق خود میپذیرد.
۵- شاید روزی بیاید که وی محتاج به خویشان و اقارب خود گردد، ولی آنها نظر به بد رفتاری و بیاعتنایی او در قبال شان، از وی دست بکشندو اعتنا و اهتمامی به وی قایل نشوند، زیرا پاداش انسان نظر به عملش داده میشود.
۶- قطع کننده در ابتدای امر وارد بهشت نمیشود، پیامبر ج میفرماید:
«برنده و قطع کننده به بهشت داخل نمیشود» [۱۱]. یعنی قطع کننده صله رحم.
٧- خداوند جزای قطع کننده را در دنیا بیدرنگ میدهد، البته جزای أخروی را نیز در پیش دارد، از پیامبر ج روایت است که فرمودهاند: «هیچ گناهی نزد خداوند سزاوار جزای عاجل دنیوی نیست مانند قطع کننده رحم و ستمگر، و در روز آخرت نیز مجازات مناسبی را به آنان آماده نموده است» [۱۲].
۸- قطع رابطه با اقارب باعث گسیخته شدن پیوند و رشتههای دوستی میان خانوادهها میشود.
٩- قطع رابطه با اقارب باعث قهر و غضب خداوند متعال و بندههای خداوند متعال میشود.
۱۰- و اخیرا بر بادی و ویرانی را بجا میگذارد.
[٩] مجمع الزوائد ۸ / ۱۵۱. [۱۰] بخاری و مسلم. [۱۱] بخاري و مسلم. [۱۲] نزد امام ترمذي ۲۵۱۱ و در سلسلة احاديث صحيحة الباني: ٩۱٧.
مراد از صله رحم دوستی و محبت، روابط و پیوند میان خویشاوندان است. این رابطه و دوستی نه تنها در رفت و آمد میان همدیگر بوده بلکه هنگام بوقوع پیوستن اختلافات باید به صلح و آشتی آنان مبادرت صورت گیرد و همه باید در پیوست نمودن این رشته کوشا باشند، با مردم نادار و تنگدست لطف و مهربانی بیشتر و همکاری همه جانبه صورت گیرد، دعوتهای آنان باید پذیرفته شود، در هر حالتی چه در بیچاره گی و یا توانمندی و ثروتمندی، یکسان با آنان بر خورد شود، در ایثار و فداکاری، احسان و صدقه، تقدیم هدیه یا تحفه قبل از دیگران باید خویشاوندان و اقارب مقدم تر و برتر شمرده شوند. این است معنای صله رحم یا رابطه با اقارب.
آیات و احادیثی زیادی در مورد صله رحم آمده است که همه بیانگر واجب بودن این پیوند بوده، مرتبۀ از مراتب ایمان محسوب شده است.
خداوند متعال میفرماید:
﴿وَٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ وَلَا تُشۡرِكُواْ بِهِۦ شَيۡٔٗاۖ وَبِٱلۡوَٰلِدَيۡنِ إِحۡسَٰنٗا وَبِذِي ٱلۡقُرۡبَىٰ وَٱلۡيَتَٰمَىٰ وَٱلۡمَسَٰكِينِ وَٱلۡجَارِ ذِي ٱلۡقُرۡبَىٰ وَٱلۡجَارِ ٱلۡجُنُبِ وَٱلصَّاحِبِ بِٱلۡجَنۢبِ وَٱبۡنِ ٱلسَّبِيلِ وَمَا مَلَكَتۡ أَيۡمَٰنُكُمۡۗ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُحِبُّ مَن كَانَ مُخۡتَالٗا فَخُورًا ٣٦﴾ [النساء:۳۶].
ترجمه: «تنها خداوند را عبادت کنید و هیچ چیزی را شریک او مکنید، و نیکی کنید به پدر و مادر، خویشاوندان، یتیمان، درماندگان و بیچارگان، همسایگان خویشاوند و همسایگان بیگانه، همراهان، مسافران و بنده گان و کنیزان، بیگمان خداوند کسی را دوست نمیدارد که خود خواه و خود ستا باشد».
چنانکه خداوند متعال میفرماید: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ يَأۡمُرُ بِٱلۡعَدۡلِ وَٱلۡإِحۡسَٰنِ وَإِيتَآيِٕ ذِي ٱلۡقُرۡبَىٰ وَيَنۡهَىٰ عَنِ ٱلۡفَحۡشَآءِ وَٱلۡمُنكَرِ وَٱلۡبَغۡيِۚ يَعِظُكُمۡ لَعَلَّكُمۡ تَذَكَّرُونَ٩٠﴾ [النحل: ٩۰].
ترجمه: «خداوند به انصاف و نیکوگاری و نیز بخشش به خویشاوندان دستور میدهد و از ارتکاب گناهان بزرگ و انجام کارهای نا شایسته و تجاوز و ستمگری نهی میکند، و خداوند اندرز میدهد تا اینکه پند گیرید».
همچنان خداوند متعال میفرماید: ﴿وَقَضَىٰ رَبُّكَ أَلَّا تَعۡبُدُوٓاْ إِلَّآ إِيَّاهُ وَبِٱلۡوَٰلِدَيۡنِ إِحۡسَٰنًاۚ إِمَّا يَبۡلُغَنَّ عِندَكَ ٱلۡكِبَرَ أَحَدُهُمَآ أَوۡ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُل لَّهُمَآ أُفّٖ وَلَا تَنۡهَرۡهُمَا وَقُل لَّهُمَا قَوۡلٗا كَرِيمٗا٢٣وَٱخۡفِضۡ لَهُمَا جَنَاحَ ٱلذُّلِّ مِنَ ٱلرَّحۡمَةِ وَقُل رَّبِّ ٱرۡحَمۡهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرٗا٢٤رَّبُّكُمۡ أَعۡلَمُ بِمَا فِي نُفُوسِكُمۡۚ إِن تَكُونُواْ صَٰلِحِينَ فَإِنَّهُۥ كَانَ لِلۡأَوَّٰبِينَ غَفُورٗا٢٥وَءَاتِ ذَا ٱلۡقُرۡبَىٰ حَقَّهُۥ وَٱلۡمِسۡكِينَ وَٱبۡنَ ٱلسَّبِيلِ وَلَا تُبَذِّرۡ تَبۡذِيرًا٢٦﴾ [الإسراء: ۲۳ - ۲۶].
ترجمه: «ای انسان- پروردگارت فرمان داده است که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکی کنید. هرگاه یکی از آن دو، و یا هر دوی ایشان نزد تو به سن پیری برسند (کمترین اهانتی همچون) أف به آنان مگو! و بر سر ایشان فریاد مزن و به نرمی و با سخنان محترمانه با آنان سخن بگو. وبال تواضع و مهربانی را برایشان فرود آور و بگو: پروردگارا! به ایشان مرحمت فرما، همانگونه که آنان در کوچکی مرا تربیت و بزرگ نمودند. پروردگارتان آگاه تر بدان چیزهای است که در ضمیرتان میگذرد، اگر افراد شایسته ای باشید پس هرآئینه وی هست رجوع کنندگان را آمرزنده، و به خویشاوندان حق آن را بده و به درویش و راه گذر- وا مانده- بپرداز و به هیچ وجه اصراف مکن».
و در جای دیگری خداوند متعال میفرماید:
﴿فََٔاتِ ذَا ٱلۡقُرۡبَىٰ حَقَّهُۥ وَٱلۡمِسۡكِينَ وَٱبۡنَ ٱلسَّبِيلِۚ ذَٰلِكَ خَيۡرٞ لِّلَّذِينَ يُرِيدُونَ وَجۡهَ ٱللَّهِۖ وَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ٣٨﴾ [الروم: ۳۸].
«پس حق نزدیکان- که نیکویی و صله رحم با آنان است- و حق مستمندان و واماندگان در راه را بده. این برای کسانی که ذات خدا را میجوند بهتر است و آنان قطعا رستگار اند».
اما احادیثی که دلالت صریح بر واجب بودن صلۀ رحم میکند قرار ذیل است:
۱- از جبیر بن مطعمس روایت است که حضرت پیامبر ج فرمود: «برنده و قطع کننده به بهشت داخل نمیگردد» [۱۳]. یعنی قطع کننده صلۀ رحم.
از حدیث فوق واضح میگردد که همچو جزای بزرگ جز در ترک واجب و یا ارتکاب حرام، در چیزی دیگری نیست.
۲- از ابو هریرهس روایت است که حضرت پیغمبر ج فرمود: «چون خداوند مخلوقات را بطور کامل آفرید، رحم برخاسته گفت: این مقام کسی است که از قطع رحم به تو پناه آورد. خداوند فرمود: بلی آیا راضی نمیشوی که بپیوندم با کسی که به تو میپیوندد و بگسلم با کسی که از تو میگسلد و میبرد؟ رحم گفت: آری. فرمود: پس برای تو محق است». سپس رسول الله ج فرمود: «هرگاه میخواهید بخوانید (یعنی آیه مبارکه را) ﴿فَهَلۡ عَسَيۡتُمۡ إِن تَوَلَّيۡتُمۡ أَن تُفۡسِدُواْ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَتُقَطِّعُوٓاْ أَرۡحَامَكُمۡ٢٢أُوْلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ لَعَنَهُمُ ٱللَّهُ فَأَصَمَّهُمۡ وَأَعۡمَىٰٓ أَبۡصَٰرَهُمۡ٢٣﴾ [محمد: ۲۲ - ۲۳].
«آیا اگر رو گردان شوید، جز این انتظار دارید که در زمین فساد کنید و پیوند خویشاوندی میان خویش را بگسلید؟ آنان کسانیاند که خداوند ایشان را نفرین و از رحمت خویش به دور داشته است لذا گوشهایشان را کر و چشمان شان را کور کرده است».
۳- و در روایت بخاری آمده که خداوندأ فرمود: «کسی که به تو (یعنی رحم) میپیوندد، با او میپیوندم و از کسی که با تو ببرد از او میبرم و میگسلم».
۴- از عبدالله بن عمروب روایت است که آنحضرت ج فرمود: «صرف «پیوسته داشتن» پیوند قرابت کافی نیست، بلکه پیوند دهندۀ حقیقی کسی است که چون پیوند قرابتش قطع گردد آن را پیوسته بدارد» [۱۴].
۵- از عایشهل روایت است که رسول الله ج فرمود: «رحم (خویشاوندی) بر عرش معلق و آویزان بوده و میگوید: آنکه مرا پیوسته دارد خدا او را پیوسته دارد و آنکه مرا قطع میکند خدا او را قطع میکند» [۱۵].
۶- چنانکه آنحضرت ج فرمودهاند: «از خدا بترسید و صلۀ رحمهایتان را پیوسته دارید» [۱۶].
امام قرطبی در مورد صله رحم چنین میفرماید: «همۀ ملت اسلام بر واجب بودن صلۀ رحم و حرام بودن بریدن آن اتفاق دارند، چنانکه از پیغمبر خدا ج روایت است، هنگامیکه اسماء از آن حضرت پرسید که آیا با مادرم بپیوندم؟ فرمودند: (آری با مادرت بپیوند) در حالیکه مادرش کافر بود ولی آنحضرت ج بخاطر تأکید و ضرور بودن صله رحم وی را از پیوستن با مادر مشرکش منع نکرد» [۱٧].
[۱۳] بخاري و مسلم. [۱۴] نزد بخاری در ادب مفرد. [۱۵] بخاری و مسلم. [۱۶] جامع صحیح: ۱۰۸ (۱ / ۸۳) و سلسلة احادیث صحیحهی البانی: ۸۶٩. [۱٧] تفسیر قرطبی ۵ / ۱۲.
صلهی رحم یا رابطه با اقارب فضیلت و نتایج خوب دنیوی و أخروی را در بر دارد که آیات، احادیث و اقوال علماء و حکما گواه بر آن است.
ما بطور مختصر به چند آیت و حدیث رسول الله ج اشاره مینمایم، خدا کند درین روند اندرزی برای هوشمندان باشد:
از أبو أیوب رضی الله عنه روایت شده که مردی برای پیامبر ج گفت: از عملی با خبرم ساز که به بهشتم داخل کند. فرمودند: اینکه خدای را پرستیده و به او چیزی را شریک نیاوری و نماز را گزارده و زکات را داده و پیوند رحم را پیوسته داری) [۱۸].
[۱۸] بخاری و مسلم.
از أبو هریرهس روایت است که رسول الله ج فرمود: «آنکه به خداوند و روز آخرت ایمان دارد، باید مهمان خود را احترام کند و کسی که ایمان به خداوند متعال و روز رستاخیز دارد باید صله رحم را پیوسته دارد، و کسی که ایمان به خداوند و روز آخرت دارد باید سخن نیکو گوید و یا سکوت اختیار نماید» [۱٩].
[۱٩] بخاری و مسلم.
از ابو هریرهس روایت شده است که پیامبر خدا ج فرمود: «چون خداوند مخلوقات را بطور کامل آفرید، رحم برخاسته گفت: این مقام کسی است که از قطع رحم به تو پناه آورد. خداوند فرمود: بلی آیا راضی نمیشوی که بپیوندم با کسی که به تو میپیوندد و بگسلم با کسی که از تو میگسلد و میبرد؟ رحم گفت: آری، خداوند فرمود: پس برای تو محقق است» [۲۰].
[۲۰] بخاری و مسلم.
خداوند کسانی را که پیوند رحم را محکم و پیوسته نگهمیدارند تمجید و توصیف نموده میفرماید:
﴿وَٱلَّذِينَ يَصِلُونَ مَآ أَمَرَ ٱللَّهُ بِهِۦٓ أَن يُوصَلَ وَيَخۡشَوۡنَ رَبَّهُمۡ وَيَخَافُونَ سُوٓءَ ٱلۡحِسَابِ٢١﴾ [الرعد: ۲۱].
ترجمه: «و کسانی که بر قرار میدارند پیوندهای را که خدا به حفظ آنها دستور داده است و از پروردگارشان میترسند و از محاسبه بد هراسناک میباشند».
از أنسس روایت است که رسول خدا ج فرمود: «کسیکه دوست بدارد اینکه روزیاش فراخ گردیده و عمرش طولانی گردد، باید صله رحمش (روابط با نزدیکان) را پیوسته بدارد» [۲۱]. در ظاهر چنین تصور میشود که میان این عبارت (عمرش طولانی گردد)، و آیه مبارکه که خداوند متعال میفرماید:
﴿وَلِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٞۖ فَإِذَا جَآءَ أَجَلُهُمۡ لَا يَسۡتَأۡخِرُونَ سَاعَةٗ وَلَا يَسۡتَقۡدِمُونَ٣٤﴾ [الأعراف: ۳۴]. ترجمه: «و هنگامیکه زمان- أجل– آنان بسر رسد نه لحظهای تأخیر خواهند کرد و نه پیشی میگیرند».
تعارضی وجود دارد که پاسخ آن این است که زیادت عمر یا کنایه از برکت در عمر است به سبب توفیق یافتن به طاعت خدا و انجام کارهای که او را به خداوند نزدیک میسازد یا حقیقتا در عمر او افزوده میشود و آنهم نسبت به أجل معلق. بدون اینکه در أجل مطلق او تغییری رو دهد [۲۲].
[۲۱] بخاری و مسلم. [۲۲] شرح ریاض الصالحین ۱/ ۲٧۲.
چنانکه از پیامبر ج روایت است که فرمودند: «صدقه بر مسکین صدقه است و اگر برای خویشاوندان دهد هم صدقه است و هم صله رحم» [۲۳].
[۲۳] روایت امام ترمذی: ۶۶۵۸ و امام ابوداود: ۲۳۵۵.
از أبو هریرهس روایت است که پیامبر ج فرمود: «هیچ عملی نیکو مانند صله رحم نیست که پاداشش به زودی داده شود. و هیچ عملی بد مانند بریدن صله رحم و ستمگری نیست که کیفرش بیدرنگ داده شود» [۲۴].
[۲۴] روایت امام ترمذی: ۵۳٩۱ و امام بیهقی: ۱۰/ ۴۲.
از ابن عمرب روایت است که مردی نزد پیامبر ج آمد و گفت: ای رسول الله: من مرتکب گناه بزرگی شده ام آیا راه توبه است تا توبه کنم؟ آنحضرت ج فرمود: «آیا مادر داری؟» گفت: نه. فرمودند: «آیا خاله داری؟» گفت: بلی. فرمودند: «پس با او احسان و نیکی کن» [۲۵].
[۲۵] نزد امام ترمذی حدیث: ۱٩۰۵ و صحیح سنن ترمذی, حدیث: ۱۵۵۴.
اقاربش به وی دعای نیکو نموده محبت و دوستیاش در اعماق قلبهایشان جایگزین میگردد.
چون نفس انسانی به گونهای نهاده شده است که اگر کسی به وی چیزی عطا نماید ویا احسانی نماید وی را دوست میدارد. پس اگر انسان خویش و اقاربش را مورد لطف و عطای خود قرار دهد حتما با او دوستی مینماید و دعای نیک در حقش میکنند.
پیامبر ج میفرماید: «از نسبهایتان آگاه باشید تا پیوندهای خویشیتان را پیوسته دارید. زیرا پیوند رحم باعث دوستی میان اقارب، فراخی روزی و طول عمر میگردد» [۲۶].
[۲۶] نزد امام ترمذی: ۱٩٧٩ وإمام أحمد ۲ / ۳٧۴.
که دین اسلام به آن تأکید نموده است.
هیچ دینی مانند اسلام به پیوند و دوستی میان پیروانش عموما و خویش و اقاربش بصورت خاص امر ننموده و توجه به خرچ نداده است چنانکه اسلام خواهان روابط حسنه و وجود رشتههای ناگسستنی میان پیروان خود است.
گفتهاند: کسیکه با خویشش خوبی و وفا نکند با تو هرگز نخواهد کرد.
در جامعه عزتمند قدرتمند زنده گی میکنند و کسی جرأت نمیتواند با چشم بد بسوی آنان بنگردو همیشه با احترام و خوبی از آنان یاد میگردد. برعکس اگر خویشاوندان با هم اختلاف نموده و قطع علاقه کنند در انظار مردم و جامعه ضعیف ناتوان بیقدر و بیاهمیت میباشند و دشمن نیز با جرأت و بدون هراس آنها را مورد تاخت و تاز خود قرار میدهد.
بعضی آداب و روشهای است که باید بخاطر پایدار بودن روابط میان اقارب مراعات گردد. ما بطور مختصر خدمتتان این آداب را بیان میکنیم:
۱- انسان باید ثمره و عواقب خوب پیوسته داشتن با اقارب را درست درک کرده در پی تحکیم آن باشد.
چنانکه عواقب بد و ناگوار قطع رابطه با آنها را بداند که سر انجامش جز پریشانی و ندامت نخواهد بود.
۲- در مقابل بدی آنها خوبی نماید، برداشت و تحمل آزار و اذیت آنها را داشته باشد. به این ترتیب رشته دوستی پایدار باقی میماند. چنانکه گفتهاند: گذشت خصلت مردان است.
روایت است که شخصی نزد آنحضرت ج آمد و گفت: یا رسول الله! من اقاربی دارم که با آنها پیوستگی نموده و صله رحم را بجای میآورم ولی آنها با من قطع مراوده میکنند و من با آنها احسان و نیکی میکنم ولی آنها با من بدی میکنند و من در برابرشان از بردباری کار میگیرم در حالیکه آنها بر من خشم و تندی میورزند. آنحضرت ج فرمود: «اگر چنانکه گفتی باشی مثل آنست که خاکستر داغ را به آنها بخورانی (روی شان را مانند رنگ خاکستر کرده ای و سیه رویشان ساختهای). و همیشه همراه تو از طرف خداوند یاری و مددگاری بسر میبرد تا بر این روش و شیوه ادامه دهی» (روایت مسلم: ۲۵۵۸).
۳- پذیرفتن عذر آنها و عفو کردن لغزشهایشان چنانکه یوسف علیه السلام با برادران خود تعامل کرد آنچه را که در حق وی کرده بودند یاد آور شدند و معذرت خواستند و یوسف÷ با اخلاق عالی که داشت آنها را مورد عفو خود قرار داد و هرگز بر آنان خشم نکرد و گذشت کرد بلکه از خداوند خواستار عفو و مغفرت آنان شد.
۴- تواضع و شکسه نفسی محبت و دوستی را ایجاد میکند پس باید با همه از این راه پیش رفت و در قدم اول با خویشاوندان.
۵- چشم پوشی و نادیده گرفتن بدیها و عیبهای مردم از کردار و شیوههای بزرگان و راد مردان است. این روش الفت و دوستی را محکم و استوار نگه میدارد. چنانکه دلالت بر صفای سینه و فراخی آن میکند پس باید با اقارب قبل از دیگران از این راه پیش رفت.
۶- در مقابل خویشان و اقارب از سخاوت ایثار و فداکاری باید کار گرفت تا دوستی و محبت ناگستنی و محکم باقی بماند.
٧- انسان کوشا باشد تا منت خود را بر اقاربش نگذارد و از آنها مطالبۀ بالمثل نکند. خوبی و احسان نماید به دیدن مستمر آنان بپردازد. اگر توان تعاون و همکاری را با آنان داشت سستی و سهل انگاری نکند ولی انتظار نداشته باشد تا آنها نیز مانند خودش با وی رویه و رفتار نمایند شاید قادر به همچو کارها نباشند.
۸- شناخت خو و خواص و طبیعت و مزاج اقارب امر ضروری است تا با هرکه مطابق میل و مزاجش رفتار صورت گیرد. بعضی به یکبار زیارت کردن در طول سال راضی و قناعت میکند، (نظر به دوری محل سکونت) و بعضیها با تماس تلیفونی یا نامه خشنود میشوند، دیگری دوست دارد تا اقاربش بطور همیشه گی از وی احوالگیری کنند، پس باید بخاطر دوام و پایدار بودن روابط میان خویشاوندان با هرکه مطابق خواست و مزاجش برخورد صورت گیرد.
٩- از تکلف بیمورد اجتناب صورت گیرد تا اقارب بتوانند بدون هراس وارد منزل خویشان گردند، زیرا مردم انسانهای بیآلایش را دوست میدارند.
۱۰- از خشمگین شدن و سرزنش بیش از حد در مقابل خویشاوندانیکه مرتکب اشتباهی شدهاند اجتناب شود، تا مانع دید وادیدشان نگردد.
۱۱- از بحث و نقاش بیفایده و بینتیجه با اقارب خود داری به عمل آید چون هرکه میخواهد تا بر جانب مقابل غالب آید، از اینجاست که کدورتها و عداوت میان اقارب بروز میکند.
۱۲- هیچ اجتماعی نیست که در آن ناراحتی و یا آزرده گی صورت نگیرد پس بر همه لازم است در اصلاح ذات البین بشتابند، خصوصا مردمانی که مورد پسند همه خویشاوندان است در رفع آزرده گیها میان اقارب کوشش نمایند و شیطان را نگذارند تا از تیره گی استفاده نموده اختلاف را شعله ور نماید و دامنه آن را به هر خانه و کاشانه بکشاند.
۱۳- در برنامههای خوشی و مهمانیها باید قبلا نام نویسی صورت گیرد تا مبادا کسی از اقارب از قید قلم باقی نماند، و اگر هر خانواده ای نامها و عناوین و شمارههای تلیفونی اقارب را نزد خویش داشته باشند تا در وقت ضرورت به آن رجوع نمایند کار خوب خواهد بود. احیانا اگر کسی از اقارب را در این چنین برنامههای خوش و نشستها فراموش کرد پس بلا درنگ برای معذرت خواهی وی بشتابند و به هر شکلی که امکان دارد رضایت وی را حاصل نمایند.
۱۴- در مورد تقسیم میراث باید عجله نمایند تا هرکه قسمت و نصیب خویشرا صاحب شود و راهی برای مخاصمه و مطالبۀ ناحق باقی نماند و همچنان روابط میان اقارب آشفته و خلل پذیر نشود.
۱۵- اگر خویشاوندان در تجارت و یا هر برنامۀ دیگری مشترکا کار نمودند باید قبل از همه شروط و قرار داد را بطور واضح و صریح بنویسند و از راه ایثار و فداکاری، مشورت و امانت به پیش روند و هرکه مال شریک خود را مال خود بشمارد، و از لغزشهای یکدیگر چشم پوشی نمایند. باید هر خورد و بزرگ برنامۀ کار خود را بنویسند و از صراحت در مورد کار بگیرند.
۱۶- همه باید بدانند که دشمنی با اقارب بلا و آفت بزرگی است، درین چنین دشمنیها طرف غالب شکست خورده و منهزم بوده و سودمندش زیانکار خواهد بود.
۱٧- خانوادهها باید با اقاربشان نشستهای نوبتی داشته باشند. این نشستها ماهانه یا سالانه صورت گیرد تا الفت، وصلت، محبت و دوستی پایدار باقی بماند و بهتر است یکی از بزرگان را مسؤل تدویر این نشستها تعین کنند تا در وقت معینه آن را به اجرا در آورد.
۱۸- صندوق تعاونی اقارب: درین صندوق همه اقارب شرکت نموده هر شخص یا خانواده نظر به توان خود مبلغی بپردازد، وشخصی امانتکار را مسؤل آن صندون تعین کنند، و در وقت نیاز و ضرورت بعد از برسی مشکل، از این صندوق استفاده شود.
۱٩- خویشاوندان باید مجلس مشورتی داشته باشند که متشکل از بزرگان و مردمان با سنجش و با تدبیر و بردباری باشد تا در وقت وقوع مشکل یا مصیبتی معزله را به طور مناسب حل و فصل بتوانند. همچنان از حدوث مشکلات مستقبلی جلوگیری نمایند.
۲۰- در مزاح و شوخی میان خویشاوندان میانه روی بهتر است و کسیکه تحمل مزاح را ندارد نباید با وی شوخی و مزاح صورت گیرد.
۲۱- انسان باید بداند که اقاربش پارچه و پود اوست که بدون آنها نمیتوان زنده گی کرد و از آنها جدا شده نمیتواند، عزت آنها عزت اوست، ذلت و خواری آنها ذلت و خواری اوست. و این را نیز بداند که پیوند داشتن با اقارب عبادت است و از این راه به خداوند متعال قربت حاصل مینماید، چنانکه خداوند متعال و پیامبرش مسلمانان را به آن امر و توصیه نمودهاند. و اگر کسی بخاطر ننگ و غیرت جاهلی، تعصب و نژاد پرستی با خویشانش الفت و محبت میکند باید بداند که از راه حق منحرف شده است و در نزد خداوند متعال بهره ای از این پیوستن ندارد.
و آخردعوانا أن الحمد لله رب العالمين
۱- تفسیر قرطبی از امام قرطبى
۲- تفسیر نور از دکتور مصطفى خرم دل
۳- صحیح امام بخارى با شرح فتح البارى
۴- صحیح امام مسلم با شرح نووى
۵- ادب مفرد از امام بخارى
۶- سنن ترمذى
٧- سنن ابو داود
۸- سنن بیهقى
٩- مسند امام أحمد
۱۰- شعب الإیمان از بیهقى
۱۱- شرح ریاض الصالحین از امام نووى
۱۲- زواجر از ابن حجر هیثمى
۱۳- برالوالدین از امام طرطوشى
۱۴- عیون الأخبار از ابن قتیبه
۱۵- مجمع الزوائد و منبع الفوائد از نورالدین هیثمى
۱۶- غذاء الألباب از بلبانى
۱٧- سلسله احادیث صحیحه از البانى
۱۸- قطیعة الرحم از محمد بن ابراهیم الحمد
۱٩- صلة الرحم از أم حفص عبیر بنت محمد شویحى
۲۰- الأخلاق الإسلامیة از عبدالرحمن میدانى
۲۱- ادب نبوى از خولى
۲۲- برالولدین و صلة الأرحام از صاغرجى
۲۳- أدب دنیا و دین از ماوردى
۲۴- إحیاء علوم الدین از امام غزالی
۲۵- حقوق دعت إلیها الفطرة از ابن عثیمین
۲۶- بهجة المجالس از ابن عبد البر
۲٧- لسان عرب از ابن منظور
۲۸- مجموع فتاوى از شیخ الإسلام ابن تیمیه
۲٩- روضة العقلاء از ابن حبان بستی
۳۰- مزهر از إمام سیوطی