حمد و سپاس خداوندی که نعمت اسلام را بر بندگان خود ارزانی داشت و از میان آنان، بهترین و پاکترین را برای ابلاغ پیام آزادی و آزادگی برگزید؛ و درود و سلام پروردگار یکتا بر اهل بیت بزرگوار، صحابه کرام و تابعین گرانقدر پیامبرِ دوستی و رحمت.
دینی که امروز مفتخر به آن هستیم، ثمره مجاهدتها و از جان گذشتگیهایِ مردان خداست؛ آنانی که در راه حفظ و نشر پیام الهی، خالصانه مِهر حق در دل و مُهر نام پاکش بر لب داشتند و در راه صیانت از سخن خداوندِ سبحان و سنت پیامبر مهربان، جان و مال و عِرض بر کف نهادند و جز خشیت و خوف آفریدگار، ترسی به دل راه نداند.
آری، اسلام عزیز این گونه رشد کرد و بالید و بر بلندای آسمان بانگ یکتاپرستی و برابری سر داد. در این میان اما، دست تطاولِ دشمنان قسم خورده و جورِ عالمان مُتهتّک و جاهلان مُتنسّک، بر قامت رعنای دینِ حق نشست و شرک و غلوّ و گزافه و دروغ، چنان طوفانی بر پا کرد که چهره زیبای آیین حق، در پسِ دروغپردازیهای غوغا سالارانِ دین فروش در مُحاق افتاد. این روندِ دوری از حقایق دین و سنت حسنة رسولالله، به ویژه پس از روی کار آمدن پادشاهان صفوی در قرن نهم هجری و زمامداران جمهوری اسلامی در عصر حاضر، سیر صعودی گرفت؛ تا جایی که امروز، مساجد محل سینه زنی و عزاداری است و صدای قرآن بر نمیخیزد مگر بر مزار مردگان؛ روایات شاذّ و خودساخته، جایگزین سنت پیامبر شده است و مداحان جاهل و عوامفریب، تبدیل به فرهنگ ناطق دین شدهاند؛ تفسیر به رأی و روایات مجعول، مستمسکی شد برای جدایی انداختن بین شیعه و سنی؛ و دریغ که ندانستند از این تفرقه و خصومت، بهره و منفعت از آنِ کیست؟
آنچه امروز به نام تقریب مذاهب اسلامی در ایران سر میدهند، چیزی نیست مگر هیاهوی تبلیغاتی و گرد و خاک سیاسی که در سایهی پوششِ رسانهای گسترده، مقصودش جلب توجه سیاسی و ترسیم چهرهای مناسب از حکومت شیعی ایران در جهان است. نگاهی به عملکرد سردمداران و روحانیون و مراجع شیعة ایران، خود گویایِ این حقیقت است که تقریب مذاهب و دوستی و برادری دینی به شیوة زمامدارانِ ایران، خواب و خیالی بیش نیست و «دو صد گفته چون نیم کردار نیست».
در این میان، موحدان مسلمانی در ایران، از دل جامعه خرافه زدهی شیعهی امامیه برخاستند و کمر به بیداری جامعهی غفلت زده خود بر بستند؛ سراپا شور و شهامت شدند و قلم فرسودند و سخن دردادند و زنگار شرک را به صیقلِ توحید و سنت زدودند و بی پروا فریاد برآوردند که: برخیز تا یکسو نهیم این دلقِ ازرق فام را هر ساعت از ما قبلهای با بتپرستی میرود بر بادِ قلّاشی دهیم این شرکِ تقوا نام را توحید بر ما عرضه کن تا بشکنیم اصنام را حیدر علی قلمداران قمی – که از زمرة این بزرگواران بود- در کتاب ارزشمند شاهراه اتحاد، علت این تفرقه را در جهل مسلمین نسبت به کتاب خدا و سیره پیامبرش میدانست و کوشید تا با ریشهیابیِ دیگر علل جداییِ فرقههای اسلامی، گامی حقیقی و موثر در جهت تقریب مذاهب بردارد. تلاش و جدیّت دیگر علما و دلسوزان اسلام، همچون آیت الله سید ابوالفضل برقعی قمی، سید مصطفی حسینی طباطبایی، آیت الله شریعت سنگلجی، یوسف شعار و بسیاری دیگر از این مجاهدانِ راه حق، بدون شک، الگوییست برای حقپژوهان و جویندگانِ گوهر دین، تا با تأسی از شیوهی دینپژوهی و عیار سنجیِ مدعیان دینی و در سایهی آموزههای ناب قرآن و سنت، در جهت پژوهشهای یکتاپرستانه گامهای موثری بردارند و گمگشتگان را مدد رسانند تا ره به ساحلِ سلامت برند و از گرداب شرک و توهّم رهایی یابند.
تلاشهای خستگی ناپذیرِ این رادمردانِ عرصه یکتاپرستی، رسالتی را بر دوش دیگرانی میگذارد که شاهدِ گرفتاریهای دینیِ جامعه و جدایی مسلمانان از تعالیم حیاتبخش اسلام، به ویژه در ایران هستند.
لازم به ذکر است که اصلاحگرانی که امروز کتابهایشان را منتشر میکنیم در خلال تغییر مذهب شیعه امامی که در گذشته پیرو آن بودهاند، مرحلههای متعددی را پشت سر گذاشتهاند و باطل بودن عقاید شیعهی امامی را مانند امامت از دیدگاه شیعه، عصمت، رجعت و غیبت و اختلافاتی که میان صحابه رخ داده و غیره، را به صورتی تدریجی و در چند مرحله کشف کردهاند؛ به همین دلیل عجیب نیست که در تعدادی از کتابهایی که در ابتدای امر تألیف کردهاند برخی از اثرات و بازماندههای عقاید گذشته به چشم بخورد ولی کتابهای بعدی آنها از این عقاید غلو آمیز رها شده، بلکه کاملاً از آن پاک شده است، به هدف نزدیک شده و بلکه عقیدهی پاک اسلامی، توحیدی و بیآلایش را در آغوش کشیدهاند.
***
آنچه امروز در اختیار دارید، تلاشی در جهت نشر معارف دین و ادای احترام به مجاهدتهای خستگی ناپذیرِ مردانِ خداست. هدف از انتشار این مجموعه، این است که:
1- امکان تنظیم و نشرِ آثار موحدین، به صورت اینترنتی، الکترونیکی، لوح فشرده و چاپی مهیا شود، تا زمینه آشنایی جامعه با اندیشه و آراء توحیدی آنان فراهم و ارزشهای راستینِ دین، به نسلهای بعد منتقل گردد.
2- با معرفی آثار و اندیشههای این دانشمندان موحد، چراغی فرا راهِ پژوهشهای توحیدی و حقیقتجویانه قرار گیرد و الگویی شایسته به جامعه اندیشمندِ ایران معرفی شود.
3- جامعهی مقلد، روحانیگرا، مرجع محور و مداحدوستِ ایران را به تفکر در اندیشههای خود وادارد و ضمن جایگزین کردن فرهنگ تحقیق به جای تقلید، به آنان نشان دهد که چگونه از دلِ شیعهی غالیِ خرافی، مردانی برخاستند که با تکیه بر کلام خدا و سنت رسول، ره به روشناییِ توحید بردند.
4- با نشر آثار و افکارِ این موحدینِ پاکنهاد، ثمرهی پژوهشهای بیشائبهی آنان را از تیغ سانسور و مُحاق جهل و تعصبِ زمامدارانِ دین و فرهنگ ایران به در آورَد و با ترجمه این کتابها به دیگر زبانها، زمینه آشنایی امت بزگ اسلام در دیگر کشورها را با آرا و اندیشههای یکتاپرستانِ مسلمان در ایران فراهم کند.
***
تردیدی نیست که دستیابی به جامعهای عاری از خرافه و بدعت و رسیدن به مدینهی فاضلهای که آرامش در جوار رضایت حضرت حق را به همراه دارد، مگر با پیروی از آموزههای اصیل و ناب قرآن و سنت پاکِ پیامبرِ مهر و رحمتص مقدور نخواهد بود. هدف غاییِ دست اندر کارانِ مجموعهی موحدین، آن است که با معرفی آثار این بزرگانِ جهادِ علمی، الگوی مناسبی برای دینپژوهان و جویندگانِ راه حق فراهم آورند، تا شناخت و بهرهگیری از فضایل دینی و علمیِ این عزیزان، بستر مناسبی برای رشد و تقویتِ جامعه توحیدی و قرآنی در ایران و نیل به رضایت خالق و سعادتِ مخلوق باشد.
باشد که خداوند، این مختصر را وسیله علوّ درجات آن عزیزان قرار دهد و بر گناهان ما، قلمِ عفو کشد.
سپاس خداوند بزرگی را که نعمت بندگیاش را بر ما عرضه کرد و درود و سلام خداوند بر پاکترین خلق خدا و آخرین فرستاده پروردگار - محمد مصطفی- و خاندان و اصحاب پاک نهادش.
مسلمانان در طول قرنهای گذشته، به برکت و موهبت اسلام عزیز و پیروی از کلام گهربار رسول خدا، در دانش اندوزی و علم آموزی، گوی سبقت از دیگران ربودند، چنان که در پایان خلافت عباسی، دانشمندان مسلمان، سرآمد دوران خود شدند و نیمهی دوم قرنِ دوم هجری قمری، بیتالحکمه، كه در دورة خلافت هارونالرشید عباسی در بغداد تأسیس شده بود، به بزرگترین نهاد آموزشی و پژوهشی جهان تبدیل شد و به دلیل فعالیتهای فرهنگی و علمیاش در عرصههای مختلف تألیف، ترجمه، استنساخ و پژوهش در دانشهای گوناگون پزشكی، انسانی و مهندسی، هنوز به عنوان نماد تمدن اسلامی شناخته میشود.
بدون شک، چنین توانمندی و شکوهی همچون خاری در چشم، دشمنان اسلام را میآزُرد؛ پس بر آن شدند تا با ایجاد زمینههای اختلاف و تفرقه افکنی در میان مسلمین، این شکوه و عظمت را، که ناشی از اتحاد و یکدلی و برادری میان آنان بود، از بین ببرند و تفرقه را طوفانی بلا خیز کنند، تا چشمها را بر زیبایی حق ببندد و خورشیدِ دین را در پسِ ابرهای بدعت و خرافه پنهان کنند و چنان که شیخ سعدی میگوید: حقیقت، سرایی است آراسته نبینی که هر جا که برخاست گرد هوا و هوس، گرد برخاسته نبیند نظر، گرچه بیناست مرد تلاشهای برنامهریزی شده و بلند مدتِ مغرضانِ اسلام برای بستن چشمِ مسلمانان به حقیقتِ دین، سستی و کاهلی مسلمین در فراگیری و نشر معارف دین و دوری جستن آنان از سنت ناب و هدایتگر رسول خدا، منجر به بروز چنان شکاف و اختلاف عمیقی در امت اسلام شد که تبعات شوم آن، امروز نیز دامنگیر آنان است.
به موازات تلاشهای خصمانه دشمنانِ پیامبر خدا ص برای به انحراف کشیدن آموزههای اسلام و وارد کردن بدعتهای گوناگون در دین، مؤمنینی پاکنهاد و دلسوز، این خطر را دریافتند و در جهادی مستمر برای احیای اسلام و سنت نبوی، به پا خاستند و با شجاعتی کمنظیر، قلم در دست گرفتند و در دلِ شیعیان خرافهپرست، به اشاعه فرهنگ و اعتقادات اصیل اسلام پرداختند؛ فریاد توحید سر دادند و خواب دینفروشان و بدعتگذاران را آشفته نمودند. این موحدینِ حقیقتجو، به تأسی از پیامبر شریف اسلام، حقیقت را فدای مصلحت نکردند و در این راه، جان را تحفة بارگاه حق تعالی نمودند، و به راستی: ﴿أَلَآ إِنَّ أَوۡلِيَآءَ ٱللَّهِ لَا خَوۡفٌ عَلَيۡهِمۡ وَلَا هُمۡ يَحۡزَنُونَ ٦٢﴾ [يونس: ٦٢].
آنچه در این مجموعه آمده است، جرعهایست از دریای معرفت الهی و گزیدهایست از آثار موحدین خداجویی که در آغاز از طایفه شیعیان بودند، نور خدا در دلشان تابیدن گرفت و توحید را سرلوحه حیات با برکتشان قرار دادند. این افراد، که همگی از علما و نویسندگان و محققین طراز اول جهان تشیع در ایران بوده و هستند، در سیر تحول فکری (و بالطبع، در آثارشان) حرکتی گام به گام داشتند؛ به این معنا که نگرششان به مسایل مختلف اعتقادی، به یکباره متحول نشده است؛ بلکه با گذشت زمان، مطالعات گسترده و تعامل با دیگر همفکرانشان، به مسیری نو گام نهادهاند. لذا، ممکن است برخی از اظهار نظرها یا نتیجه گیریها در آثار این افراد، که در این مجموعه آمده است، کاملا منطبق با رویکردهای دینی و اعتقادی اهل سنت و جماعت نباشد؛ با این وجود، به دلیل اهمیت این آثار در هدایت شیعیان ایران و دیگر اقوام پارسی زبان، به انتشار آن اقدام نمودیم. همچنین، دیدگاهها و مواضع فکری مطرح شده در این کتابها، الزاماً دیدگاههای ناشر و دست اندرکاران انتشار این مجموعه نیست، اما بیتردید، نفحهای است از نفحات حق و نوری است از جانب پرودگار برای هدایت آنانی که به دور از تعصبات و گمانه زنیهای تاریخی، فرقهای و مذهبی، جویای حقیقت هستند.
نکته قابل تأمل این است که برای آگاهی از دیدگاههای این افراد نمیتوان تنها به مطالعه یک جلد از آثارشان بسنده کرد؛ بلکه نیاز است که زندگی آنان به طور کامل مطالعه گردد، تا چگونگی انقلاب فکریشان و انگیزهها و عوامل آن کاملاً شناخته شود. برای مثال، آیت الله سید ابوالفضل برقعی قمی، کتابی دارد با عنوان درسی از ولایت که آن را در اوایل دوران تکامل فکریاش به رشته تحریر درآورده است. او در این کتاب به بحث درباره ائمه و ادعای شیعه درباره ولایت و امامتِ بلافصلِ ایشان پس از پیامبر خدا پرداخته است. او عدد ائمه را دوازده نفر دانسته و بر وجود و حیات محمد بن حسن عسگری، به عنوان دوازدهمین امام، صحّه گذاشته و آن را پذیرفته است. اما چند سال بعد، کتابی با نام تحقیق علمی در احادیث مهدی مینویسد و نتایج پژوهشهایش را در اختیار خواننده قرار میدهد، که حاکی از جعلی و دروغ بودن تمام احادیث، اخبار و گزارههای تاریخی مرتبط با ولادت و وجود امام زمان است. از این مثال و موارد مشابه دیگر، چنین برمیآید که اطلاع از حوادث و رویدادهای زندگی موحدین و مطالعه مجموعه آثار آنان، با در نظر گرفتن تقدم و تأخر نگارش آنها، بهترین راه برای آگاهی از سیر تحول اندیشه و آثار ایشان است.
امید است آثار این بزرگواران و تلاشهای متولیان نشر آنها، زمینهای برای بازگشت به مسیر امن الهی و عبادت خالصانه خالق باشد. تا اینکه خداوند بزرگ، این مختصر را موجب بخشش گناهان و لغزشهای ما قرار دهد و روح آن عزیزان را در جوار مهر و بخشش خود گیرد.
الحمد لله ربّ العالمین والصلاة والسلام علی أشرف خلقه أجمعین وعلی آله الطیبین الطاهرین وعلی صحبه الغرّ المیامین ومن تبعهم إلى یوم الدین؛
خواننـدهی گرامی، کتـابی که پیش رو دارید، نقدِ کتاب «المراجعات» سید عبدالحسین شرفالدین موسوی است که توسط آیت الله علامه سید ابوالفضل برقعی به نگارش درآمده است.
کتاب (المراجعات) از جمله کتابهایی است که در نظر شیعه بسیار مهم و مورد توجه بوده و تا به حال به چندین زبان، ترجمه و در چند صد هزار نسخه چاپ شده است، به طوری که از جمله کتابهای معتبر شیعه به شمار میآید.
به نظر من علت این توجه و اهتمام، آن است که کتب اربعه([1]) و دیگر کتابهای روایی آکنده از روایاتیست که مذهب شیعهی دوازده امامی را مشوّه و آلوده ساخته است. بدین صورت که آن روایات حاوی مطالبی هستند که عرق شرم بر پیشانی انسان مینشاند و ممکن نیست که گزارشهای وارد شده در آن کتابها، عقاید دینی اهل بیت باشد. اما کتاب «المراجعات» و دیگر کتابهای تبلیغی، آن عقاید و خرافات و غلوّ و افسانهسراییها را پنهان میکنند. و مؤلف کتاب حاضر- برقعی/- مقدار اندکی از یکی از کتب اربعه، یعنی کافی کلینی را نقل و نقد کرده است.
خوانندهی عزیز! از جمله حقایق روشن و آشکار این است که بسیاری از راویان شیعه در زمرهی ضعفاء، کذّابان، مجهولان و ناشناختهها هستند و با این حال، علمای شیعه از آنان حدیث روایت کردهاند، که در این باره شیخ حرّ عاملی میگوید: «افراد مورد اعتماد و برجستهای مانند اصحاب اجماع و امثال ایشان، از ضعفاء، کذّابان و مجهولانی روایت میکنند که احوالشان را میدانند، اما با این وجود، از آنان حدیث نقل کرده، به حدیثشان عمل نموده و به صحّت و درستی آن نیز گواهی میدهند!!»[2]. سید مرتضی این حقیقت را با کلامی روشن در رسائل خویش توضیح میدهد: «بهراستی که بخش بسیار بزرگ و عمدهی فقه شیعی، استناد مدارکش به اشخاصی است که مذهب واقفی دارند، خواه از راویان اصلی باشند یا فرعی، از دیگری روایت کنند یا از ایشان روایت شود؛ در هر صورت سند آنها یا به راویانی از غُلات، خطّابیه، مجسمه و حلولیها مانند فلان و فلان میرسد و یا به یک راوی قمی که اهل جبر و تشبیه است؛ چرا که تمام راویان قمی- به جز ابوجعفربن بابویه- تا دیروز جزو مشبّهه و مجبّره بودند و کتابها و تألیفاتشان شاهد و گویای این امر است. پس ای کاش میدانستم کدام روایت، از اینکه راوی اصلی یا فرعیاش واقفی یا غالی یا قمی اهل جبر و تشبیه باشد، خالص و در امان است! و لازمهی دانستن حقیقت میان ما و ایشان، تفتیش و جست و جوست؛ پس چنانچه خبر یکی از ایشان از این آلودگیها پاک بود، راوی آن کسی نیست جز یک مقلد خالص که بدون هیچ دلیل و برهانی به مذهب خویش معتقد است؛ و در نظر شیعه هرکس این گونه باشد، وی جاهل به خدای تعالی است که نمیتواند عادل باشد و ممکن نیست که اخبار او در شریعت مقبول قرار گیرد»([3]) .
این است حقیقت راویان و روایات! بدین خاطر میبینیم که کتب شیعه پُر از خرافات است و افزون بر آن، علمای شیعه هم چندان توجهی به این کتابها نکرده و برای تهذیب و پاکسازی آنها اقدامی به عمل نمیآورند. دکتر عبدالله فیّاض شیعی در این باره میگوید: «شایان ذکر است که همانند اقدامات عاجلی که محدثان اهل سنت به اجرا گذاشتند و حاصل آن، پیدایش صحاح ستّهی معروف است، توسط شیعهی امامیه برای تهذیب و پاکسازی تمام عیارِ کتابهای حدیث به انجام نرسید، که فقدان این پاکسازی و تهذیبِ کتب حدیث، دو نتیجهی خطیر و ناگوار برای شیعه به بار آورد: اول) باقی ماندن احادیث ضعیف در کنار احادیث معتبر در برخی مجموعههای حدیثی ایشان؛ دوم) سرایت احادیث غُلات شیعه به برخی کتب حدیثی شیعیان. اما ائمهی شیعهی امامیه و علمای ایشان متوجه خطرهای مذکور شده و کوشیدند که آنها را در نطفه خفه کنند، ولی در نتیجهی عدم اقدام همه جانبه و کافی در مورد کتب حدیث، به موفقیت چندانی دست نیافتند»([4]).
نیز عالم شیعی هاشم معروف الحسینی میگـوید: «در پی بررسی و تحقیـق در احادیثِ پخش شده در مجموعههای حدیثی چون کافی کلینی و وافی ملا محسن فیض، دریافتیم که غُلات و کینهجویان نسبت به ائمهی هُدی(ع)، هیچ بابی از ابواب فقه نیست که ایشان به قصد فاسد کردن احادیث ائمه و ضربه زدن به شهرت و نام آن حضرات، وارد آن نشده و دخالت نکرده باشند! نیز در پی آن به سراغ قرآن کریم رفتهاند تا اندیشههای مسموم و دسیسههای خود را در مفاهیم آن بدمند. زیرا قرآن تنها کلامی است که- برخلاف کلامهای دیگر- زمینه و تحمّل برداشتها و وجوه معانی گوناگون را دارد. بدین ترتیب، صدها آیه از قرآن را مطابق رأی و نظر خویش تفسیر نموده و آنها را به دروغ و بهتان و به قصد گمراه کردن مردم، به ائمهی هدی نسبت دادند و دراین مسیر، کسانی چون علی بن حسّان و عمویش عبدالرحمن بن کثیر و علی بن أبیحمزهی بطائنی کتابهایی در تفسیر تألیف نمودند که تماماً تحریف بود و موجب گمراهی و فساد عقل، که با اسلوبِ، بلاغت و اهداف قرآن، سازگاری و همبستگی نداشت»([5]).
از این رو، چنین به نظر رسید که گریز از واقعیت این کتب و پناه بردن به کتـابهای دیگری چون «المراجعات»، «شبهای پیشاور» و«ثمّ اهتدیتُ» تنها و بهترین راه برای زیبا جلوه دادن چهرهی مذهب امامیهی اثناعشری است!
اینک به کتاب «المراجعات» باز میگردم و میگویم: گـروهی از علمـا و پژوهشگران، کتابهایی در نقد و ردّ آن نگاشتهاند که از جملهی آنهاست:
البیّنات في الرّدّ علی أباطیل المراجعات، اثر محمود الزعبی؛
الحجج الدامغات لنقض کتاب المراجعات، اثر أبو مریم الأعظمی([6])؛
المراجعات المفتراة على شيخ الأزهر البشري، الفرية الكبرى، اثر دکتر علی احمد السالوس؛
السياط اللاذعات في كشف كذب وتدليس صاحب المراجعات، اثر عبدالله عبشان الغامدی([7]) و... .
محققان مذکور با بیانی روشن، حقیقت این مراجعات را توضیح دادهاند که آیا این نوشتهها حقیقت دارد یا دروغ و افترا بر شیخ دانشگاه الأزهر است؟!
اما کتـاب حاضر، از آن جهت متمایز است که نویسندهاش مردی است که در مذهب شیعهی اثنیعشری به درجهی اجتهاد نایل گشته است. وی سپس در مذهب خویش کندوکاو کرد و حقیقت آن را شناخت و به دور از تعصب، آن را به صورت علمی در بوتهی نقد گذارد. هدف او از این کتاب و کتابهای دیگرش، نصیحت و خیرخواهی پیروان این مذهب بود تا بدانند که حقیقت مذهب اهل بیت (رضوان الله علیهم) از خرافه و غلوّ و افسانهسرایی به دور است!
کتاب حاضر، ابتدا با ماشینی قدیمی، اما خوانا، در 31 صفحه تایپ شده بود و اشتباهات لغوی و چاپی فراوان در آن به چشم میخورد. علت آن به نظر بنده این بوده که حروفنگار آن عربی را خوب نمیدانسته است، وگرنه برقعی -رحمه الله- عالم به زبان عربی بود، چرا که یکی از آثار وی شرح اَلفیّهی ابن مالک است. پس بعید مینماید که چنین اشتباهاتی از او سر زده باشد!
شایان ذکر آنکه این کتاب ناقص است، زیرا مؤلف -رحمهالله- در پایان آن یادآوری میکند که این کتاب، مبحث دومی هم دارد؛ اما هنگامی که بنده دربارهی آن تحقیق نمودم چیزی نیافتم! پس احتمالاً یا آن گم شده یا پیش از آنکه آن را تکمیل کند، مؤلف از دنیا رفته است.
متن کتاب را تا حدودی اعرابگذاری کردم؛ اشتباهات املایی و چاپی را با دقت در حفظ متن به صورت اصلی، اصلاح نمودم؛ آنچه که در متن کتاب در میان دو قلاّب [ ] آمده، از بنده است، خواه عنوان مطلب باشد یا در وسط متن؛
آیات قرآنی را که مؤلف شاهد آورده بود، استخراج و شمارهگذاری نمودم؛
احادیث و روایات مطرح شده در کتاب را از منابع آنها استخراج و آدرس آنها را ذکر کردم؛
بر برخی موضوعات تعلیق زده و در پاورقی درج نمودم؛
تهیهی فهرست منابع و مآخذ؛
تهیهی فهرست مطالب.
عبدالله سلمان
20/11/1429ق
18/11/2008م
[1]- کتب اربعة قدیم عبارتند از: کافی کلینی، منلایحضرهالفقیه شیخ صدوق، تهذیب و استبصار شیخ طوسی. فیض کاشانی میگوید: امروز مدارک احکام شرعی بر این اصول اربعه استوار است که از سوی نویسندگانشان گواهی به صحت شدهاند. (الوافي، 1/11). اما کتب اربعة جدید عبارتند از: الوافی ملا محسن فیضکاشانی، بحارالأنوار مجلسی، وسائل الشیعه شیخ حرّعاملی و مستدرک الوسائل میرزای نوری طبرسی. [2]- وسائل الشیعه، 2/206. [3]- رسائل سید مرتضی، 3/310-311. [4]- الإجازات العلمیة عندالمسلمین، ص98. [5]- الموضوعات في الآثار والأخبار، ص253. [6]- اين كتاب با نام «پاسخهای کوبنده به کتاب مراجعات» به فارسی ترجمه شده، و از سایت کتابخانه قلم (www.qalamlib.com) قابل دریافت است. [7]- اين كتاب با نام «کشف دروغها و فریبهای نگارندهی المراجعات» به فارسی ترجمه شده، و از سایت کتابخانه قلم (www.qalamlib.com) قابل دریافت است.