نماز و طهارت
تأليف:
شيخ عبد العزيز بن باز
وشيخ محمد بن صالح العثيمين
مترجم:
اسحاق دبیری
بسم الله الرحمن الرحیم
از عبدالعزیز بن باز به همه کسانیکه دوست دارند همانند رسول کریم نماز را برپای دارند و به این سخن ایشان جامه عمل بپوشانند که فرمودند: «همانگونه که میبینید من نماز میخوانم، نماز بخوانید» [۱].
۱- انجام وضوی كامل (وضوی كامل بگيريد): و چگونگی آن بهمان صورت است که خداوند امر فرموده است:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا قُمۡتُمۡ إِلَى ٱلصَّلَوٰةِ فَٱغۡسِلُواْ وُجُوهَكُمۡ وَأَيۡدِيَكُمۡ إِلَى ٱلۡمَرَافِقِ وَٱمۡسَحُواْ بِرُءُوسِكُمۡ وَأَرۡجُلَكُمۡ إِلَى ٱلۡكَعۡبَيۡنِ﴾ [المائدة: ۶].
معنی: «ای کسانیکه که ایمان آوردهاید، چون خواهید برای نماز برخیزید، صورت و دستها را تا آرنج بشوئید، و سرخود را مسح کنید، و پاهای خود را تا قوزک (بجلک) بشوئید».
وحضرت رسول÷ فرمودند: «هیچ نمازی بدون طهارت قبول نمیشود» [۲].
۲- روی نمودن نمازگزار بسوی قبله: که همان کعبه است. در نتیجه نمازگزار در هر کجا که باشد با تمام بدنش بسوی قبله متوجه میگردد و انجام نماز مورد نظر را چه فرض باشد وچه نافله با قلبش نیت میکند، و این نیت را بر زبان نمیآورد. چون تلفظ نیت نماز غیر مشروع بوده، و هرگز نه حضرت رسول÷ و نه اصحاب ایشانش دست به انجام چنین عملی زدهاند.
سنت است که شخص، چه امام و چه منفرد، در مقابل خود سترهای [۳] گذاشته ودر پشت آن نماز بخواند.
۳- بر زبان راندن تکبیره الاحرام: که باید بگوید: «الله اکبر»، ونگاه خود را به محل سجود، یا سجده گاهش متمرکز سازد.
۴- آنگاه دستهای خود را تا مقابل شانههایش ویا گوشهایش بالا میبرد.
۵- سپس دو دست خود را برسینهاش میگذارد، وکیفیت آن بدین صورت است که کف دست راست را بر پشت دست چپ قرار میدهد. دلیل این عمل حدیثی است که از «وائل بن حجر» و «قبیصه بن هلب الطائی» ازپدرشب روایت شده است.
۶- سنت است که شخص دعای استفتاح [۴] را بخواند که به این صورت است:
«اللَّهُمَّ بَاعِدْ بَيْنِيْ وَبَيْنَ خَطَايَايَ كَمَا بَاعَدْتَ بَيْنَ الْـمَشْرِقِ وَالْـمَغْرِبِ، اللَّهُمَّ نَقِّنِيْ مِنْ خَطَايَايَ كَمَا يُنَقَّى الثَّوْبُ الأَبْيَضُ مِنَ الدَّنَسِ، اللَّهُمَّ اغْسِلْنِيْ مِنْ خَطَايَايَ بِالثَّلْجِ وَالْـمَاِء وَالْبَرَدِ».
واگر خواست میتواند بجای آن، این دعا را بخواند:
«سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَبِحَمْدِكَ، وَتَبَارَكَ اسْمُكَ، وَتَعَالَى جَدُّكَ، وَلاَ إِلَهَ غَيْرُكَ».
وآنگاه میگوید: «أعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ». وپس از آن سوره فاتحه را میخواند. چون حضرت رسول÷ فرمودند:
«نماز کسی که فاتحه الکتاب را نخواند، قبول نخواهد شد» [۵].
وپس از قرائت این سوره در نمازهای جهریه (نمازهائی که در آن إمام سورهها را به صدای بلند میخواند)، به صدای بلند «آمین» میگوید. وسپس قسمتی از قرآن را میخواند.
٧- با گفتن تکبیر ودر حالیکه دستهایش را تا مقابل شانههایش یا گوشهایش بالا آورده است به رکوع میرود. دراین حالت، سر و کمر در یک خط قرار گرفته، ودستها در حالیکه انگشتان آن از هم باز هستند بر زانو قرار میگیرند. و شخص در رکوع خود آرام گرفته، و میگوید: «سُبْحَانَ رَبِّيَ الْعَظِيْمِ». و بهتر است که این سخن را سه بار ویا بیشتر تکرار کند. و مستحب است که برآن بیافزاید: «سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ رَبَّنَا وَبِحَمْدِكَ اللَّهُمَّ اغْفِرْلِيْ».
۸- سپس چه شخص نمازگزار إمام، وچه منفرد باشد، در حالیکه دستهایش را تا مقابل شانهها یا گوشهایش بلند کرده است سر از رکوع بالا میآورد و میگوید: «سَمِعَ اللهُ لِمَنْ حَمِدَهُ». وپس از قیام میگوید: «رَبَّنَا وَلَكَ الْـحَمْدُ، حَمْداً كَثِيْراً طَيِّباً مُبَارَكاً فِيْهِ. مِلْءَ السَّمَوَاتِ، وَمِلْءَ الأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا، وَمِلْءَ مَا شِئْتَ مِنْ شَيْءٍ بَعْدُ».
و اگر بر آن، این دعا را بیافزاید نیز کار خوبی انجام داده است: «أَهْلَ الثَّنَاءِ وَالْـمَجْدِ، أَحَقُّ مَا قَالَ الْعَبْدُ، وَكُلُّنَا لَكَ عَبْدٌ اللَّهُمَّ لاَ مَانِعَ لِمَا أَعْطَيْتَ، وَلاَ مُعْطِيَ لِمَا مَنَعْتَ، وَلاَ يَنْفَعُ ذَا الْـجَدِّ مِنْكَ الْـجَدُّ». چون این دعا در بعضی از احادیث صحیح از حضرت رسول÷ به ثبوت رسیده است.
و اگر شخص نمازگزار مأموم باشد، پس از سر برآوردن از رکوع «رَبَّنَا وَلَكَ الْـحَمْدُ» را تا آخر آن بر زبان میراند.
٩- آنگاه تکبیر گفته و به سجده میرود. و در صورت امکان زانوهایش را قبل از دستهایش بر زمین میگذارد. و اگر انجام این عمل برای او با مشقت همراه بود، دستهایش را قبل از زانوان خود بر زمین مینهد. در حالت سجده، شکم انگشتان پا، وهمه انگشتان دو دست بسوی قبله وبر زمین قرار میگیرند، وبهم میچسپند. در این حالت هفت عضو بدن با زمین تماس دارند که از این قرارند:
پیشانی وبینی، دو دست، دو زانو، وشکم انگشتان دو پا و آنگاه میگوید «سُبْحَانَ رَبِّيَ الأَعْلَى»، واین جمله را سه بار ویا بیشتر تکرار میکند.
ومستحب است که برآن بیافزاید: «سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ رَبَّنَا وَبِحَمْدِكَ، اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيْ».
وهمچنین درحالت سجده، مستحب است که شخص بر دعا بیافزاید چون رسول خدا÷ میفرماید: «اما در رکوع، پس خداوند را به عظمت یاد کنید، واما در سجود، پس در دعا اجتهاد و کوشش کنید، چون نزدیک است که دعای شما مستجاب گردد» [۶].
وهمچنین در موضع دیگری فرمودند:
«نزدیکترین حالت بنده به پروردگارش، زمانی است که در حال سجده است. پس در دعاء اکثار ورزید» [٧]. (این دو حدیث را مسلم در صحیح خود روایت نموده است). ودر این حالت برای خود ودیگر مسلمانان خیر دنیا وآخرت را مسئلت میکند، حال چه این نماز فرض ویا نفل باشد. در حالت سجده شخص بازوانش را از پهلو، شکمش را از رانها، و رانها را از ساق پاهایش جدا کرده، وساعد دست را از زمین بلند میکند. چون حضرت رسول÷ میفرماید:
«در سجود خود معتدل باشید وهیچکدام از شما دستهایش را همانند سگان دراز نکند» [۸].
۱۰- آنگاه با گفتن تکبیر، سر از سجود بر میآورد ودر حالیکه پاها از زانو تا شدهاند پشت قدم چپش را بر زمین گذاشته وبر کف قدم چپ خود (قسمت گودی کف پا) مینشیند، وکف (شکم) انگشتان پای راست را بر زمین نصب میکند (در این حالت انگشتان پای راست به جلو تا میشوند). و دستهایش را برقسمت مشترک ران وزانوها گذاشته و میگوید: «رَبِّ اغْفِرْ لِيْ رَبِّ اغْفِرْ لِيْ، رَبِّ اغْفِرْ لِيْ. اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيْ وَارْحَمْنِيْ، وَارْزُقْنِيْ، وَعَافِنِيْ، وَاهْدِنِيْ، وَاجْبُرْنِيْ، وَارْفَعْنِيْ».
ودر این جلوس (که به جلسه میان دو سجده معروف است) به اطمینان میرسد. یعنی آنقدر که همه فقرات بدن به مکان اولیه خود بازگردند، واین اطمینان، به اطمینان در اعتدال پس از رکوع بسیار شبیه است. این مسئله به این دلیل است که حضرت رسول÷ اعتدال پس از رکوع، واعتدال میان دو سجده را کمی طول میدادند.
۱۱- با گفتن تکبیر دوباره به سجده میرود، وهمه اعمالی که درسجده اول انجام داده بود، انجام میدهد.
۱۲- آنگاه با گفتن تکبیر سر از سجده برمی آورد، وهمانند جلسه میان سجدتین، کمی درنگ کرده و جلوس خفیفی انجام میدهد. (این هیئت نشستن به جلسه استراحت معروف است) این جلسه برطبق صحیحترین قول از أقوال دوگانه علماء مستحب بوده وترک آن هیچ اشکالی نداشته ودعای مخصوصی نیز ندارد. آنگاه برای رکعت دوم برمیخیزد. و در انجام این عمل، برای برخاستن خود، دستهایش را بر زمین تکیه میدهد. وپس از آن سوره فاتحه و بدنبال آن، هرچه از قرآن که برایش میسر باشد میخواند، وسپس همه اعمال رکعت اول را انجام میدهد.
شخص ماموم (کسی که به اقتدای امام جماعت نماز میخواند) هرگز اجازه ندارد که در انجام حرکات نماز از امام پیشی بگیرد. چون رسول خداوند÷ امتش را از این عمل برحذر داشته است. وهمچنین همراهی امام در انجام حرکات نماز نیز مکروه است. وسنت اینگونه حکم میکند که شخص، حرکات نماز را بلافاصله پس از إمام، وپس از انقطاع صدای وی انجام دهد. چون حضرت رسول÷ میفرماید: «همانا قرار دادن امام برای این منظور است که به او اقتدا شود، پس عملی مخالف با او انجام ندهید. هنگامیکه او تکبیر گفت، شما تکبیر بگویید، وهنگامی که گفت: سمع الله لمن حمده، شما بگویید: ربنا ولك الحمد، وهنگامیکه به سجده رفت، شما به سجده بروید» [٩].
۱۳- درصورتی که نماز، همانند نماز صبح، جمعه وعیدین، دو رکعتی باشد، پس از برخاستن از سجده دوم، پشت قدم چپش را بر زمین گذاشته وبر کف آن مینشیند، وکف انگشتان پای راست را بر زمین نصب میکند. ودست راست را بر ران راست خود گذاشته وهمه انگشتان دست راستش را به جز سبابه مشت میکند، وبا انگشتان سبابه به نشانه توحید به جلو اشاره میکند.. درصورتیکه انگشت کوچک، وانگشت نزدیک به آن را گره نموده وبا انگشت شست وانگشت وسط خود حلقهای بسازد و با انگشت سبابه به جلو اشاره کند نیز کار درستی انجام داده است. چون این دو صفت، هر دو از حضرت رسول÷ به ثبت رسیده است. وبهتر است که هرگاهی یکی ازاین دو عمل را انجام دهد. و دست چپ خود را بر قسمت مشترک ران وزانوی چپ خود گذاشته ودعای تشهد را میخواند، که از این قرار است:
«التَّحِيَّاتُ ِللهِ، وَالصَّلَوَاتُ وَالطَّيِّبَاتُ، السَّلاَمُ عَلَيْكَ أَيُّهَا النَّبِيُّ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاَتُهُ، السَّلاَمُ عَلَيْنَا وَعَلَى عِبَادِ اللهِ الصَّالِحِيْنَ، أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللهُ، وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُوْلُهُ». وسپس میگوید:
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّدٍ، كَمَا صَلَّيْتَ عَلَى إِبْرَاهِيْمَ وَعَلى آلِ إِبْرَاهِيْمَ، إِنَّكَ حَمِيْدٌ مَجِيْدٌ، اللَّهُمَّ بَارِكْ عَلَى مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّدٍ، كَمَا بَارَكْتَ عَلَى إِبْرَاهِيْمَ وَعَلَى آلِ إِبْرَاهِيْمَ، إِنَّكَ حَمِيْدٌ مَجِيْدٌ». و ازچهار چیز به خداوند پناه برده و میگوید: «اللَّهُمَّ إِنِّيْ أَعُوْذُ بِكَ مِنْ عَذَابِ جَهَنَّمَ، وَمِنْ عَذَابِ الْقَبْرِ، وَمِنْ فِتْنَةِ الْـمَحْيَا وَالْـمَمَاتِ، وَمِنْ فِتْنَةِ الْـمَسِيْحِ الدَّجَّالِ».
وپس از آن، هرآنچه را که از خیر دنیا وآخرت بخواهد، ازخداوند مسئلت میکند، واگر برای پدر ومادرش ودیگر مسلمانان دعا کند، هیچ اشکالی ندارد. حال خواه این نماز نافله، ویا فرض باشد. وپس از آن به طرف راست وچپ خود سلام میدهد و میگوید: «السلام عليكم ورحمة الله. السلام عليكم ورحمة الله».
۱۴- اگر نماز همانند مغرب، سه رکعتی، ویا همانند ظهر، عصر وعشاء چهار رکعتی باشد، شخص دعای تشهد یاد شده را میخواند، وبر حضرت رسول÷ صلوات میفرستد، وآنگاه با تکیه دادن بر زانوانش بر میخیزد، ودستهایش را تا مقابل شانههایش بالا میآورد و میگوید: «الله اکبر».
و پس از آن همانگونه که گفته شد دستها را بر سینهاش میگذارد. و فقط سوره فاتحه را میخواند.
ودر صورتیکه در بعضی از اوقات در رکعت سوم وچهارم نماز ظهر، علاوه بر سوره فاتحه، قسمتی از قرآن را بخواند هیچ اشکالی ندارد. چون دلیل این عمل درحدیث أبی سعید – س – ازحضرت رسول÷ به ثبوت رسیده است. و آنگاه پس از رکعت سوم نماز مغرب، وپس از رکعت چهارم نمازهای ظهر، عصر، وعشاء دعای تشهد را خوانده، وبر رسول خدا÷ صلوات میفرستد، واز عذاب جهنم، عذاب قبر، و فتنه مسیح دجال به خداوند پناه میبرد. و همانگونه که گفته شد در دعاء إکثار میورزد.
اما حالت نشستن او در این مقام با حالت نشستن در انتهای نماز دورکعتی فرق دارد واز اینقرار است شکم انگشتان پای راست خود را بر زمین نصب میکند، وقدم چپ خود را از زیر ساق پای راستش میگذراند، ونشیمنگاه خود را بر زمین مینهد. این حالت نشستن، از حدیث «أبی حمید» نتیجه میشود. سپس به طرف راست وچپ خود سلام میدهد و میگوید: «السلام عليكم ورحمة الله. السلام عليكم ورحمة الله».
وپس از آن سه بار «أَسْتَغْفِرُ اللهَ» میگوید، وادامه میدهد: «اللَّهُمَّ أَنْتَ السَّلاَمُ وَمِنْكَ السَّلاَمُ، تَبَارَكْتَ يَا ذَا الْـجَلاَلِ وَالإِكْرَامِ. لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِيْكَ لَهُ، لَهُ الْـمُلْكُ وَلَهُ الْـحَمْدُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيْرٌ، اللَّهُمَّ لاَ مَانِعَ لِمَا أَعْطَيْتَ، وَلاَ مُعْطِيَ لِمَا مَنَعْتَ، وَلاَ يَنْفَعُ ذَا الْـجَدِّ مِنْكَ الْـجَدُّ. لاَ حَوْلَ وَلاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللهِ، لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللهُ، وَلاَ نَعْبُدُ إِلاَّ إِيَّاهُ، لَهُ النِّعْمَةُ وَلَهُ الْفَضْلُ وَلَهُ الثَّنَاءُ الْـحَسَنُ، لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللهُ مُخْلِصِيْنَ لَهُ الدِّيْنَ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُوْنَ».
وپس از آن سی وسه بار «سبحان الله»، سی وسه بار «الحمدلله» وسی وسه بار «اللهاکبر» گفته و سپس یکبار میگوید: «لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِيْكَ لَهُ، لَهُ الْـمُلْكُ وَلَهُ الْـحَمْدُ، وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيْرٌ».
که روی هم رفته صدبار خواهد شد.
سپس «آية الکرسی»، ﴿قُلۡ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌ ١﴾ و ﴿قُلۡ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلۡفَلَقِ ١﴾ و ﴿قُلۡ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلنَّاسِ ١﴾ را پس از نمازها قرائت میکند. و مستحب است که پس از نمازهای صبح ومغرب، این سه سوره را هر کدام سه بار تکرار کند. چون در این مورد، از حضرت رسول÷ حدیث صحیح به ثبوت رسیده است. وهمچنین بدلیل ثبوت این ذکر ازحضرت رسول÷: «لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِيْكَ لَهُ، لَهُ الْـمُلْكُ وَلَهُ الْـحَمْدُ، وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيْرٌ».
مستحب است که پس از نمازهای صبح ومغرب، آن را ده بار تکرار کند.
ودر صورت اینکه شخص نماز گزار إمام باشد، پس از گفتن سه بار «أستغفر الله» وگفتن: «اللَّهُمَّ أَنْتَ السَّلاَمُ وَمِنْكَ السَّلاَمُ، تَبَارَكْتَ يَا ذَا الْـجَلاَلِ وَالإِكْرَامِ»، بسوی دیگر نمازگزاران برگشته، و روبروی آنان مینشیند، وپس از انجام این عمل دعاها و أذکار یاد شده دیگر را ادامه میدهد. دلیل این عمل نیز از أحادیث زیادی که حدیث عائشه –ل – در صحیح مسلم نیز یکی از آنها است، ازرسول خداوند÷ به ثبوت رسیده است. و باید دانست که همه این أذکار سنت بوده وهیچکدام فرض نمیباشند.
بر همه مسلمانان، چه زن وچه مرد درحال اقامت (مقیم بودن)، مستحب است که برخواندن دوازده رکعت نماز محافظت کنند، که عبارتند از: چهار رکعت نماز قبل از نماز ظهر، و دو رکعت بعد از آن، دو رکعت نماز بعد از نماز مغرب، دو رکعت پس از نماز عشاء، ودو رکعت قبل از نماز صبح. چون حضرت رسول÷ همواره در حالت مقیم بودن این نمازها را انجام میدادند، واین نمازها به «سنن رواتب» معروفند. ودر صحیح مسلم از «أم حبیبه» – ل – ازحضرت رسول÷ به ثبوت رسیده است که فرمودند: «کسی که در شبانه روزش صورت داوطلبانه (نافله) دوازده رکعت نماز بخواند، برای او خانهای در بهشت بنا خواهد شد» [۱۰].
وامام ترمذی درروایت خود از این حدیث، این نمازها را به سنن رواتب تفسیر کرده است.
اما درحالت سفر، حضرت رسول÷ نمازهای سنت ظهر، مغرب، وعشاء را رها نموده، وهمواره نمازهای سنت فجر ووتر را محافظت مینمودند. پس باید همواره ایشان÷ را الگوی اعمال خود دانسته واز ایشان تبعیت کنیم. وخداوند میفرماید:
﴿لَّقَدۡ كَانَ لَكُمۡ فِي رَسُولِ ٱللَّهِ أُسۡوَةٌ حَسَنَةٞ﴾ [الأحزاب: ۲۱] معنی: «همانا در رسول خدا برای شما الگوی نیکی است».
وحضرت رسول÷ فرمودند: «همانگونه که میبینید من نماز میخوانم، نماز بخوانید» [۱۱].
والله ولي التوفيق... وصلي الله وسلم علي نبينا محمد بن عبدالله وعلى آله وأصحابه وأتباعه بإحسان إلى يوم الدين.
[۱] «صَلَّوْا كَمَا رَأَيْتُمُونِي أُصَلِّي» روایت بخاری. [۲] «لاَ تُقْبَلُ صَلاَةٌ بِغَيْرِ طُهُور»روایت مسلم. [۳] ستره: هرچیز كه نمازگزار جلوی خود نهد تا مانع مرور دیگران از جلوی نماز وی گردد ستره مینامند، حداقل ارتفاع ستره یک وجب میباشد، و میتواند ستون، دیوار و امثال آن را ستره خود قرار دهد. [۴] دعای استفتاح دعائیست كه بعد از تكبیره الاحرام وقبل از خواندن سوره فاتحه در ركعت اول نماز خوانده میشود. [۵] «لاَ صَلاَةَ لِمَنْ لَمْ يَقْرَأْ بِفَاتِحَةِ الكِتَابِ» روایت بخاری ومسلم. [۶] «أَمَّا الرُّكُوعُ فَعَظِّمُوا فِيهِ الرَّبَّ، وَأَمَّا السُّجُودُ فَاجْتَهِدُوا فِي الدُّعَاءِ قَمِنٌ أَنْ يُسْتَجَابَ لَكُمْ» روایت نسائی. [٧] «أَقْرَبُ مَا يَكُونُ الْعَبْدُ مِنْ رَبِّهِ، وَهُوَ سَاجِدٌ، فَأَكْثِرُوا مِنَ الدُّعَاءَ» روایت مسلم. [۸] «اعْتَدِلُوا فِي السُّجُودِ، وَلاَ يَبْسُطْ أَحَدُكُمْ ذِرَاعَيْهِ انْبِسَاطَ الكَلْبِ» روایت بخاری ومسلم. [٩] «إِنَّمَا جُعِلَ الإِمَامُ لِيُؤْتَمَّ بِهِ، فَلاَ تَخْتَلِفُوا عَلَيْهِ، فَإِذَا كَبَرَ، فَكَّبرَوَا، وَإِذَا قَالَ: سَمِعَ اللَّـهُ لِمَنْ حَمِدَهُ، فَقُولُوا: رَبَّنَا لَكَ الحَمْدُ، فَإِذَا سَجَدَ فَاسْجُدُوا». (متفق علیه). [۱۰] «مَنْ صَلَّى اثْنَتَيْ عَشْرَةَ رَكْعَةً فِي يَوْمٍ وَلَيْلَةٍ، تَطَوُّعًا بُنِيَ الله لَهُ بَيْتَاً فِي الْـجَنَّةِ» (روایت مسلم). [۱۱] «صَلَّوْا كَمَا رَأَيْتُمُونِي أُصَلِّي» روایت بخاری.
از عبدالعزیز بن عبد الله بن باز به همه مسلمان، وفقهم الله لما فيه رضاه ونظمني وإياهم في سلك من خافه واتقاه. آمين.
السلام عليكم ورحمة الله وبركاته، أما بعد...
به من ابلاغ گردیده است که بسیاری از مردم در أدای نمازها در جماعت سستی نموده وسهل انگاری برخی از علما را بهانه این عمل خود قرار میدهند. لذا واجب خود دانستم که خطورت این امر عظیم را برای برادران خود بازگو کنم.
هرگز جایز نیست که مسلمانان در مورد امری که خداوند بزرگ در کتاب خود، ورسول بزرگوار او در سخنانش بدینگونه آن را پر شان وعظیم خواندهاند سستی وسهل انگاری نموده وآن را کوچک و بیارزش بپندارند. همانا الله جل شأنه در مواضع بسیاری از کتاب کریمش نماز را ذکر نموده، وبا بزرگ داشتن منزلت آن برمحافظت وانجام این نمازها درجماعت أمر کرده است. ونیز سستی وتنبلی در أدای آنان را از صفات منافقین برشمرده و میفرماید:
﴿حَٰفِظُواْ عَلَى ٱلصَّلَوَٰتِ وَٱلصَّلَوٰةِ ٱلۡوُسۡطَىٰ وَقُومُواْ لِلَّهِ قَٰنِتِينَ ٢٣٨﴾ [البقرة: ۲۳۸].
معنی: «برنمازها ونماز وسطی محافظت نموده وبرای خداوند به اطاعت قیام کنید».
درنتیجه هنگامیکه یک شخص در أدای جمعی این نمازها با برادران خود تخلف نموده وباز میماند چگونه میتواند به این قول خداوند عمل نموده، واز نمازهای مذکور محافظت کرده وآن را تعظیم کند؟ حال آنکه خداوند میفرماید:
﴿وَأَقِيمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتُواْ ٱلزَّكَوٰةَ وَٱرۡكَعُواْ مَعَ ٱلرَّٰكِعِينَ ٤٣﴾ [البقرة: ۴۳].
معنی: «ونماز را برپا داشته وزکات را بدهید، وبا رکوع کنندگان رکوع کنید».
این آیه کریمه نصی در وجوب نماز جماعت، و مشارکت نمازگزاران در انجام نمازها میباشد. واگر منظور از این نص، فقط وفقط إقامه نمازها بود، با وجود امر به إقامه نمازها در اول آیه، ختم این آیه با جمله ﴿وَٱرۡكَعُواْ مَعَ ٱلرَّٰكِعِينَ﴾ مناسبت ومعنایی نداشته وبسیار بیهوده جلوه میکرد. نیز خداوند میفرماید:
﴿وَإِذَا كُنتَ فِيهِمۡ فَأَقَمۡتَ لَهُمُ ٱلصَّلَوٰةَ فَلۡتَقُمۡ طَآئِفَةٞ مِّنۡهُم مَّعَكَ وَلۡيَأۡخُذُوٓاْ أَسۡلِحَتَهُمۡۖ فَإِذَا سَجَدُواْ فَلۡيَكُونُواْ مِن وَرَآئِكُمۡ وَلۡتَأۡتِ طَآئِفَةٌ أُخۡرَىٰ لَمۡ يُصَلُّواْ فَلۡيُصَلُّواْ مَعَكَ وَلۡيَأۡخُذُواْ حِذۡرَهُمۡ وَأَسۡلِحَتَهُمۡ﴾ [النساء: ۱۰۲].
معنی: «(اگر در هنگام جهاد) درمیان آنان بودی ونماز را برای آنان اقامه کردی، باید گروهی همراه با تو مسلح به نماز بایستند، وهنگامیکه این گروه نماز را تمام کردند، پشت شما قرار گرفته، و گروه دیگری که نماز نخواندهاند بیایند، و مسلح با تو نماز بخوانند، وبسیار مواظب باشند».
واگر قرار بود کسی از نماز جماعت معاف شود، سزاوار بود آنانکه در مقابل دشمن صف کشیده وبا خطر تهاجم دشمن روبرو هستند معاف شوند، پس چون آنها معاف نشدهاند این چنین استنباط میشود که ادای نماز جماعت از مهمترین واجبات است وجائز نیست کسی از آن تخلف نماید.
در صحیحین أبی هریرهس از رسول الله ج اینگونه نقل میکند که فرمودهاند:
«قصد کردم دستور اقامه نماز دهم. سپس شخصی را به امامت نمازگزاران بگمارم، آنگاه همراه با مردانی که هیمه وهیزم به همراه دارند، به سوی کسانی که در نماز حاضر نمیشوند بشتابم، و خانههای آنان را به آتش کشم» [۱۲].
ودر صحیح مسلم از عبد الله بن مسعودس روایت میشود که گفت:
«ما را میدیدی که به جز شخص بیمار، ومنافقی که نفاقش بر همگان آشکار بود، کس دیگری از نماز تخلف نمیورزید، وحتی شخص بیمار با راه رفتن در میان دو مرد، به آنان تکیه میداد تا در نماز حاضر گردد» [۱۳].
ونیز میگوید:
«براستی رسول خداوند ج، راه وروش رستگاری را به ما آموخت، وهمانا أدای نماز در مسجدی که در آن أذان گفته میشود، از راه و روشهای رستگاری است» [۱۴]. ونیز فرمود:
«کسی که دوست دارد فردا (روز قیامت) خداوند را با مسلمانی ملاقات کند، پس این نمازهائی که آنان را ندا میدهند، حفظ کند. چون براستی خداوند را رستگاری را بر نبی شما تشریح نموده است، واین نمازها از همان راههای رستگاری میباشند واگر شما نیز همانند این متخلف در خانههای خود نماز بخوانید، سنت نبی خود را ترک گفتهاید واگر سنت نبی خود را ترک کنید، گمراه خواهید شد. وهیچ مردی نباشد که در خانه خود وضوء گرفته، وآن را به خوبی انجام دهد، وآنگاه به مسجدی از این مساجد بیاید، مگر اینکه خداوند برای هر قدمی که بر میدارد برای او حسنهای نوشته، واو را یک درجه بالا برده، واز او سیئهای پاک میکند. وهمانا ما را میدیدی، که از این نمازها به جز منافقی که نفاق وی بر همه آشکار است، کس دیگری تخلف نمیورزید. و همانا مردی را میآورند، درحالیکه درمیان دو شخص دیگر تکیه داده، تا اینکه دردرون صف جای گیرد» [۱۵].
ونیز در صحیح مسلم از ابی هریرهس روایت میشود که میگوید: مردی نابینا به سوی رسول خدا آمده وگفت: «ای رسول خدا÷، من کسی را ندارم که مرا به مسجد بیاورد، پس آیا به من اجازه میدهی که در خانه خود نماز بخوانم؟» و رسول الله به او فرمودند: «آیا صدای أذان را میشنوی؟» مرد جواب داد: «آری». پس رسول خدا فرمودند: «آن ندا را اجابت کن».
واحادیثی که بر واجب بودن نماز جماعت، وجوب أدا نمودن آنان در مساجد دلالت دارند بسیارند. در نتیجه جهت پیروی از امر خداوند ورسولش، ودوری از آنچه خداوند ورسول او نهی نمودهاند، وهمچنین پرهیز از مشابهت با أهل نفاق که خداوند آنان را با صفاتی ناپسند یاد میکند، بر هر مسلمانی عنایت به این امر، مبادرت به سوی انجام آن، ووصیت نمودن دیگران یعنی فرزندان، خانواده، همسایگان، وسایر مسلمانان جهت برپا داشتن آن واجب است.
آری، از زشتترین صفاتی که خداوند در آیات منزله خود به منافقین نسبت میدهد، سستی وتنبلی آنان در أدای نمازاست، خداوند میفرماید:
﴿إِنَّ ٱلۡمُنَٰفِقِينَ يُخَٰدِعُونَ ٱللَّهَ وَهُوَ خَٰدِعُهُمۡ وَإِذَا قَامُوٓاْ إِلَى ٱلصَّلَوٰةِ قَامُواْ كُسَالَىٰ يُرَآءُونَ ٱلنَّاسَ وَلَا يَذۡكُرُونَ ٱللَّهَ إِلَّا قَلِيلٗا ١٤٢ مُّذَبۡذَبِينَ بَيۡنَ ذَٰلِكَ لَآ إِلَىٰ هَٰٓؤُلَآءِ وَلَآ إِلَىٰ هَٰٓؤُلَآءِۚ وَمَن يُضۡلِلِ ٱللَّهُ فَلَن تَجِدَ لَهُۥ سَبِيلٗا ١٤٣﴾ [النساء: ۱۴۲، ۱۴۳].
معنی: «همانا منافقین با خداوند مکر وحیله میکنند، وخداوند نیز با آنها مکر میکند، وچون به نماز آیند، از روی بیمیلی وبه حال کسالت نماز گزارند، به مردم ریا میکنند وبه جز اندکی ذکر خدا نمیکنند. دودل ومتردد باشند، نه به سوی مؤمنان یک دل میروند ونه به سوی کافران. وهر که را خداوند گمراه کند، هرگز نمیتوانی برای او، راهی به سوی هدایت یابی».
و نیز تخلف از أدای نمازها در جماعت، ازاسباب ترک کلی آنها میباشد. و بر همگان معلوم است که ترک نماز یعنی کفر، گمراهی، وخروج از دایره اسلام. چون حضرت رسول÷ میفرمایند:
«حدفاصل بین یک مرد، وکفر وشرک، ترک نماز است» [۱۶].
وهمچنین فرمودند:
«عهد میان ما وآنان نماز است، پس هر کسی آن را ترک کند، کافر شده است» [۱٧].
وآیات واحادیثی که در تعظیم شأن نماز، و واجب بودن محافظت برآن، واقامه آن برطبق شرع خداوند، و إخطار در مورد ترک آن آمدهاند، بسیار زیاد، وبرهمگان معلومند.
درنتیجه واجب هر مسلمانی است که جهت اطاعت از خداوند سبحان ورسول او÷ ودوری از غضب خداوند وعذاب دردناک او، از ادای آنان در وقت معلومش محافظت نموده، و این نمازها را بر طبق شرع خداوند، وهمراه با برادرانش ودر جماعت، و در مساجد خداوند برپا کند.
وهنگامیکه حق هویدا شده و دلائل آن ظاهر گشت، هیچکس اجازه ندارد که به بهانه قول این وآن، آن را زیر پا گذارد. چون خداوند میفرماید:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَأَطِيعُواْ ٱلرَّسُولَ وَأُوْلِي ٱلۡأَمۡرِ مِنكُمۡۖ فَإِن تَنَٰزَعۡتُمۡ فِي شَيۡءٖ فَرُدُّوهُ إِلَى ٱللَّهِ وَٱلرَّسُولِ إِن كُنتُمۡ تُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِۚ ذَٰلِكَ خَيۡرٞ وَأَحۡسَنُ تَأۡوِيلًا ٥٩﴾ [النساء: ۵٩].
معنی: «بایستی اگر در امری کارتان به گفتگو و نزاع کشد، به حکم خداوند ورسول باز گردید، اگر به خدا وروز قیامت ایمان دارید، این کار برای شما بهتر وخوش عاقبتتر خواهد بود».
وهمچنین میفرماید:
﴿فَلۡيَحۡذَرِ ٱلَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنۡ أَمۡرِهِۦٓ أَن تُصِيبَهُمۡ فِتۡنَةٌ أَوۡ يُصِيبَهُمۡ عَذَابٌ أَلِيمٌ ٦٣﴾ [النور:۶۳].
معنی: «پس کسانیکه از امر او مخالفت میکنند بایستی از اینکه فتنهای گریبانگیر آنها شود ویا دچار عذابی دردناک گردند بترسند».
وفواید ومصالح بسیار زیاد نماز جماعت بر هیچکس پنهان نیست، چون این نمازها باعث تعارف وتعاون مسلمانان بر نیکی وتقوا گشته، وسبب وصیت نمودن به حق، وصبر بر آن میگردد.
نماز جماعت باعث تشویق متخلف، تعلیم شخص نادان وجاهل، وبه خشم آوردن أهل نفاق، ودوری از راه آنان گشته، وشعائر خداوند را بین بندگانش آشکار ساخته، وهمراه با قول وعمل بسوی خداوند سبحان میخواند...
خداوند من وشما را در راه رضای خود، و صلاح أمر دنیا وآخرت موفق نموده، وما را از شرور نفس وزشتیهای کردارمان، وهمچنین مشابهت کفار ومنافقین، درپناه خود گیرد، إنه جواد کریم.
والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته، وصلى الله وسلم على نبينا محمد وآله وصحبه.
***
[۱۲] «لَقَدْ هَمَمْتُ أَنْ آمُرَ بِالصَّلَاةِ، فَتُقَامَ، ثُمَّ آمُرَ رَجُلًا أَنَّ يُصَلِّيَ بِالنَّاسِ، ثُمَّ أَنْطَلِقَ بِرِجَالٍ مَعَهُمْ حُزَمٌ مِنْ حَطَبٍ، إِلَى قَوْمٍ لَا يَشْهَدُونَ الصَّلَاةَ، فَأُحَرِّقَ عَلَيْهِمْ بُيُوتَهُمْ» (الحدیث) روایت بخاری ومسلم. [۱۳] «لَقَدْ رَأَيْتُنَا وَمَا يَتَخَلَّفُ عَنِ الصَّلَاةِ إِلَّا مُنَافِقٌ عُلِمَ نِفَاقُهُ، أَوْ مَرِيضٌ، إِنْ كَانَ الْـمَرِيضُ لَيَمْشِي بَيْنَ رَجُلَيْنِ حَتَّى يَأْتِيَ الصَّلَاةِ» روایت مسلم. [۱۴] «إِنْ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ عَلَّمَنَا سُنَنَ الْـهُدَى، وَإِنَّ مِنْ سُنَنَ الْـهُدَى الصَّلَاةَ فِي الْـمَسْجِدِ الَّذِي يُؤَذَّنُ فِيهِ» روایت مسلم. [۱۵] «مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَلْقَى اللهَ غَدًا مُسْلِمًا، فَلْيُحَافِظْ عَلَى هَذِهِ الصَّلَوَاتِ حَيْثُ يُنَادَى بِهِنَّ، فَإِنَّ اللهَ شَرَعَ لِنَبِيِّكُمْ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ سُنَنَ الْـهُدَى، وَإِنَّهُنَّ مَنْ سُنَنَ الْـهُدَى، وَلَوْ أَنَّكُمْ صَلَّيْتُمْ فِي بُيُوتِكُمْ كَمَا يُصَلِّي هَذَا الْـمُتَخَلِّفُ فِي بَيْتِهِ، لَتَرَكْتُمْ سُنَّةَ نَبِيِّكُمْ، وَلَوْ تَرَكْتُمْ سُنَّةَ نَبِيِّكُمْ لَضَلَلْتُمْ، وَمَا مِنْ رَجُلٍ يَتَطَهَّرُ فَيُحْسِنُ الطُّهُورَ، ثُمَّ يَعْمِدُ إِلَى مَسْجِدٍ مِنْ هَذِهِ الْـمَسَاجِدِ، إِلَّا كَتَبَ اللهُ لَهُ بِكُلِّ خَطْوَةٍ يَخْطُوهَا حَسَنَةً، وَيَرْفَعُهُ بِهَا دَرَجَةً، وَيَحُطُّ عَنْهُ بِهَا سَيِّئَةً، وَلَقَدْ رَأَيْتُنَا وَمَا يَتَخَلَّفُ عَنْهَا إِلَّا مُنَافِقٌ مَعْلُومُ النِّفَاقِ، وَلَقَدْ كَانَ الرَّجُلُ يُؤْتَى بِهِ يُهَادَى بَيْنَ الرَّجُلَيْنِ حَتَّى يُقَامَ فِي الصَّفِّ» روایت مسلم. [۱۶] «بَيْنَ الرَّجُلِ وَبَيْنَ الشِّرْكِ وَالْكُفْرِ تَرْكُ الصَّلَاةِ» روایت مسلم. [۱٧] «العَهْدُ الَّذِي بَيْنَنَا وَبَيْنَهُمُ الصَّلَاةُ، فَمَنْ تَرَكَهَا فَقَدْ كَفَرَ» (روایت امام أحمد).
الحمد لله رب العالمين والصلاة والسلام على خاتم النبيين وإمام المتقين وسيد الخلق أجمعين نبينا محمد وعلى آله وأصحابه أجمعين.
أما بعد...
بنده فقیر بدرگاه خداوند «محمد بن صالح العثیمین» میگوید:
آنچه در پیش روی شما است، رساله کوچکی است درباره وضوء، غسل، ونماز برحسب آنچه در کتاب خداوند وسنت رسول وی÷ آمده است.
وضوء، طهارت واجبی است از حدث اصغر، همانند إدرار، مدفوع، بادشکم، خواب عمیق، و خوردن گوشت شتر.
۱- شخص انجام وضوء را در قلب خود، وبدون بر زبان راندن آن نیت میکند. چون رسول خداوند÷ هرگز نه در وضوء، ونه در نماز، ونه در دیگر عبادات خود، نیت خویش را تلفظ ننموده وبر زبان نرانده است. ونیز به بیان دلیل که خداوند از امور قلبی همه مردم آگاه بوده، ودر نتیجه خبر دار نمودن او از امور قلبی دلیل وعلتی ندارد.
۲- نام خداوند را برزبان رانده و میگوید: «بسم الله».
۳- کف وپشت دست خود را سه بار میشوید.
۴- سه بار دهان وبینی خود را میشوید.
۵- صورت خود را در عرض از گوش تا گوش، ودر طول از محل روئیدن موی سر تا پائین ریش، سه بار میشوید.
۶- آنگاه ابتدای دست راست، وسپس دست چپ خود را از سر انگشتان تا آرنج، هرکدام سه بار میشوید.
٧- سرخود را یکبار مسح میکند. به این ترتیب که دو دست خود را خیس کرده، و آن را از جلوی سر تا پشت آن برموها کشیده، وبه همین حالت آنان را دوباره به جلوی سر بر میگرداند.
۸- سپس دوگوش خود را یکبار مسح میکند. به این ترتیب که سبابه خود را در راهها وشیارهای گوش گذرانده، وبا انگشت شست پشت گوش خود را پاک میکند.
٩- آنگاه دو پای خود را هر کدام سه بار از سر انگشتان، تا قوزک پا میشوید، که در این عمل، اول از پای راست شروع میکند، وسپس به پای چپ میپردازد.
غسل طهارت واجبی است از حدث اکبر، همانند جنابت وحیض.
۱- شخص انجام غسل را در قلب خود وبدون تلفظ آن نیت میکند.
۲- آنگاه نام خداوند را ذکر کرده، میگوید: «بسم الله».
۳- آنگاه همانگونه که در مبحث وضوء گفته شد، وضوء کاملی میگیرد.
۴- سپس برسر خود مقداری آب ریخته و آن را خوب خیس میکند، وپس از اینکه سرخود را خیس کرد، بر آن سه بار آب میریزد.
۵- آنگاه بقیه بدن خود را میشوید.
تیمم، طهارت واجبی است با خاک که در صورت عدم دسترسی به آب، ویا بروز ضرر از استعمال آن، جای وضوء وغسل را میگیرد.
انجام تیمم را به جای غسل ویا وضوء در دل نیت میکند، وکف دستان خود را برزمین ویا دیواری که به زمین متصل است زده، وبا آن صورت وسپس کف وپشت دو دست خود را مسح میکند.
نماز، عبادتی است دارای اقوال وافعال که با تکبیر شروع شده، وبا تسلیم پایان میپذیرد.
بر شخص واجب است که در صورت اراده نماز، در صورت مبتلا بودن به حدث اصغر وضوء گرفته، ودر صورت مبتلا بودن به حدث اکبر غسل کند. ودر صورتی که آب در دسترس او نبوده و یا اینکه استفاده از آب باعث بروز ضرر گردد، به جای وضوء وغسل، تیمم میکند. شخص باید بدن، لباس، و مکان نماز خویش را از هرگونه نجاست پاک کند.
۱- شخص با تمام بدن خود وبدون انحراف والتفات، بسوی قبله میایستد.
۲- نمازی را که میخواهد بخواند، در قلب خود و بدون تلفظ آن نیت میکند.
۳- سپس میگوید: «الله اکبر»، که این سخن به «تکبیره الاحرام» معروف است، ودر هنگام گفتن آن دستهای خود را تا مقابل شانههایش بالا میآورد.
۴- آنگاه کف دست راست خویش را بر پشت کف دست چپ، وبرسینه میگذارد.
۵- پس از آن دعای استفتاح را میخواند که از این قرار است:
«اللَّهُمَّ بَاعِدْ بَيْنِيْ وَبَيْنَ خَطَايَايَ كَمَا بَاعَدْتَ بَيْنَ الْـمَشْرِقِ وَالْـمَغْرِبِ، اللَّهُمَّ نَقِّنِيْ مِنْ خَطَايَايَ كَمَا يُنَقَّى الثَّوْبُ الأَبْيَضُ مِنَ الدَّنَسِ، اللَّهُمَّ اغْسِلْنِيْ مِنْ خَطَايَايَ بِالثَّلْجِ وَالْـمَاِء وَالْبَرَدِ».
یا اینکه میگوید:
«سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَبِحَمْدِكَ، وَتَبَارَكَ اسْمُكَ، وَتَعَالَى جَدُّكَ، وَلاَ إِلَهَ غَيْرُكَ».
۶- سپس میگوید: «أعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ».
٧- آنگاه پس از گفتن: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ»، سوره فاتحه را قرائت میکند و میگوید:
﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ٢ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ ٣ مَٰلِكِ يَوۡمِ ٱلدِّينِ ٤ إِيَّاكَ نَعۡبُدُ وَإِيَّاكَ نَسۡتَعِينُ ٥ ٱهۡدِنَا ٱلصِّرَٰطَ ٱلۡمُسۡتَقِيمَ ٦ صِرَٰطَ ٱلَّذِينَ أَنۡعَمۡتَ عَلَيۡهِمۡ غَيۡرِ ٱلۡمَغۡضُوبِ عَلَيۡهِمۡ وَلَا ٱلضَّآلِّينَ ٧﴾. و پس از آن میگوید: «آمین»، یعنی: «خداوندا إجابت کن».
۸- سپس قسمتی از قرآن را میخواند. و در نماز صبح قرائتش را طولانی میکند.
٩- آنگاه جهت تعظیم خداوند کمر خم کرده وبا گفتن تکبیر به رکوع میرود، و هنگام گفتن تکبیر دستها را تا مقابل شانههایش بالا میآورد. سنت بر این است که شخص کمر خود را درحالت رکوع کاملا صاف نگه داشته وسر خود را در امتداد آن قرار دهد وکف دستان خود را بر روی زانویش بگذارد وانگشتان دستهایش را به یکدیگر نچسباند.
۱۰- و در رکوع خود سه بار میگوید: «سُبْحَانَ رَبِّيَ الْعَظِيْمِ». واگر این جمله را نیز به آن اضافه کند، بسیار نیکو است: «سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ رَبَّنَا وَبِحَمْدِكَ اللَّهُمَّ اغْفِرْلِيْ».
۱۱- پس از آن با گفتن: «سَمِعَ اللهُ لِمَنْ حَمِدَهُ»، سر از رکوع بر میدارد، ودستهای خود را تا مقابل شانههایش بالا میآورد. شخص مأموم (کسی که پشت سر إمام نماز میخواند) مأمور به گفتن این جمله نیست، وبه جای آن میگوید: «رَبَّنَا وَلَكَ الْـحَمْدُ».
۱۲- وپس از بالا آمدن از رکوع میگوید: «رَبَّنَا وَلَكَ الْـحَمْدُ، حَمْداً كَثِيْراً طَيِّباً مُبَارَكاً فِيْهِ. مِلْءَ السَّمَوَاتِ، وَمِلْءَ الأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا، وَمِلْءَ مَا شِئْتَ مِنْ شَيْءٍ بَعْدُ».
۱۳- سپس در مقام خشوع در مقابل خداوند به سجده اول میرود، و هنگام سجودش میگوید: «الله اکبر». در هنگام سجود هفت عضو بدن بر زمین قرار میگیرند که از این قرارند: پیشانی با بینی، کف دو دست، دو زانو، وشکم انگشتان دو پا. در این حالت بازوها از پهلو دور میشوند، وشخص نباید آرنج خود را بر زمین بچسباند. سر همه انگشتان دست و پا نیز بسوی قبله قرار میگیرند.
۱۴- در سجود خود سه بار میگوید: «سُبْحَانَ رَبِّيَ الأَعْلَى». واگر این ذکر را نیز به آن اضافه کند، کار خوبی انجام داده است: «سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ رَبَّنَا وَبِحَمْدِكَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيْ».
۱۵- آنگاه با گفتن «الله اکبر» سر خود را از سجود بر میدارد و مینشیند.
۱۶- این نشستن، به جلسه میان سجدتین معروف است وحالت آن نیز بدین گونه است: شخص پای چپ خود را از زانو تا میکند. و بر قدم پای چپش مینشیند. پای راست نیز از زانو تا میشود وشکم انگشتان پای راست بر زمین نصب میگردند. شخص دست راست خود را برآن قسمت از ران راست که به طرف زانو است گذاشته، و انگشت کوچک خود و انگشت کناری آن را مشت میکند، وبا انگشت شست وانگشت وسط حلقهای میسازد. آنگاه سبابه را نیز به جلو بلند کرده، وهنگام دعا آن را حرکت میدهد. دست چپ نیز بر آن قسمت از ران چپ که به طرف زانو است قرار میگیرد، که البته آن را مشت نمیکند.
۱٧- در این حالت نشستن میگوید: : «رَبِّ اغْفِرْ لِيْ وَارْحَمْنِيْ، وَاهْدِنِيْ، وَارْزُقْنِيْ، وَاجْبُرْنِيْ، وَعَافِنِيْ».
۱۸- آنگاه با گفتن: «الله اکبر»، خاشعانه به سجده دوم رفته، واعمالی را که در سجده اول انجام داده بود، اینجا نیز انجام میدهد.
۱٩- سپس با گفتن: «الله اکبر» برخاسته، ورکعت دوم را همانند رکعت اول بجای میآورد. فقط فرق آن این است که در رکعت دوم، دعای استفتاح خوانده نمیشود.
۲۰- آنگاه پس از انتهای رکعت دوم با گفتن: «الله اکبر» همانند جلسه میان دو سجده مینشیند.
۲۱- ودر این هیئت نشستن «تشهد» را که به این صورت است، میخواند:
«التَّحِيَّاتُ ِللهِ، وَالصَّلَوَاتُ وَالطَّيِّبَاتُ، السَّلاَمُ عَلَيْكَ أَيُّهَا النَّبِيُّ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاَتُهُ، السَّلاَمُ عَلَيْنَا وَعَلَى عِبَادِ اللهِ الصَّالِحِيْنَ، أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللهُ، وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُوْلُهُ».
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّدٍ، كَمَا صَلَّيْتَ عَلَى إِبْرَاهِيْمَ وَعَلى آلِ إِبْرَاهِيْمَ، إِنَّكَ حَمِيْدٌ مَجِيْدٌ، اللَّهُمَّ بَارِكْ عَلَى مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّدٍ، كَمَا بَارَكْتَ عَلَى إِبْرَاهِيْمَ وَعَلَى آلِ إِبْرَاهِيْمَ، إِنَّكَ حَمِيْدٌ مَجِيْدٌ».
«اللَّهُمَّ إِنِّيْ أَعُوْذُ بِكَ مِنْ عَذَابِ جَهَنَّمَ، وَمِنْ عَذَابِ الْقَبْرِ، وَمِنْ فِتْنَةِ الْـمَحْيَا وَالْـمَمَاتِ، وَمِنْ فِتْنَةِ الْـمَسِيْحِ الدَّجَّالِ».
و پروردگارش را به هر آنچه از خیر دنیا وآخرت که بخواهد دعا میکند.
۲۲- آنگاه بطرف راست خود سلام فرستاده و میگوید: «السلام عليكم ورحمة الله». وهمچنین بطرف چپ خویش این سلام را میفرستد.
۲۳- واگر نماز سه رکعتی ویا چهار رکعتی بود. در انتهای تشهد یعنی: «...أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللهُ، وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُوْلُهُ». دعا را قطع میکند.
۲۴- آنگاه با گفتن «الله اکبر» برخاسته وقائم میشود، ودر این هنگام دستهایش را تا مقابل شانههایش بالا میبرد.
۲۵- سپس بقیه نماز را همانند رکعت دوم بجای میآورد. أما در قرائت خود فقط سوره فاتحه را خوانده وبدان اکتفا میکند.
۲۶- سپس بحالت «تورک» مینشیند. یعنی پای راست خود را تا کرده، وکف انگشتان پای راست را بر زمین میگذارد، وقدم چپش را از زیر ساق پای راست گذرانیده، ونشیمنگاه خود را بر زمین میگذارد، وهمانند تشهد اول دستهای خود را بر رانهایش میگذارد.
۲٧- ودر این حالت نشستن تشهد را به صورت کامل قرائت میکند.
۲۸- آنگاه بطرف راستش سلام میفرستد و میگوید:
«السلام عليكم ورحمة الله»، وسپس به همین صورت به طرف چپ خود سلام میفرستد.
۱- ملتفت شدن به این طرف و آن طرف، با سر ویا چشم در نماز مکروه میباشد. اما نظرانداختن به آسمان حرام است.
۲- انجام حرکتهای غیر ضروری در نماز کراهت دارد.
۳- به همراه داشتن شیئ که انسان را در نماز بخود مشغول کند، همانند چیزی که وزن داشته ویا رنگارنگ باشد، که در این صورت شخص را به خود جلب میکند.
۴- «تخصر» یا گذاشتن دستها بر روی خاصره یا تهیگاه.
۱- سخن گفتن از روی عمد، حتی اگر مقدار آن کم باشد.
۲- منحرف شدن از قبله با تمامی بدن.
۳- خروج باد از مقعد شخص، وهر آن چیزی که باعث انجام وضوء ویا غسل میگردد.
۴- انجام حرکات زیاد ومتوالی وغیر ضروری.
۵- خنده در نماز، حتی، اگر بسیار کم باشد.
۶- اضافه کردن رکوع، سجود، قیام، ویا نشستنی به حرکات نماز به صورت عمد.
٧- سبقت گرفتن از إمام در انجام حرکات نماز به صورت عمد.
۱- در صورتی که شخص در نماز دچار سهو شده واشتباها رکوع، سجود، قیام ویا نشستنی بر آن بیافزاید، پس از سلام دادن دوبار سجده نموده و دوباره سلام میدهد.
مثلا: اگر شخص مشغول أدای نماز ظهر بود، و برای رکعت پنجم برخاست، وسپس به او این مسئله گوشزد شده ویا خود او متوجه آن شد، بدون گفتن تکبیر مینشیند، وتشهد أخیر را به پایان میبرد و سلام میدهد. آنگاه دوبار سجده سهو نموده و دوباره سلام میدهد.
وهمچنین اگر تا پس از سلام دادن به این اشتباه خود آگاه نشد نیز به همان صورت دوبار سجده سهو کرده و دوباره سلام میدهد.
۲- اگر قبل از إتمام نمازش سلام بدهد، واین أمر در مدتی نزدیک ونه چندان طولانی یعنی به اندازهای که بتواند بقیه نمازش را به آن بیافزاید به او گوشزد شده، ویا خودش متوجه آن گردد، آنچه از نمازش را که باقی مانده است به پایان برده، سجده سهو نموده، و سپس سلام میدهد.
مثلا: اگر شخص به أدای نماز ظهر مشغول بود، ودر نتیجه سهو در انتهای رکعت سوم سلام داد، و این اشتباه به او گوشزد شده، ویا خودش متوجه آن گردید، باید برخاسته ورکعت چهارم را به جای آورد، وپس از انتهای تشهد دوبار سجده سهو نموده، و پس از آن سلام دهد. واگر پس از گذشت مدتی طولانی این اشتباه را بیاد آورد، باید همه نمازش را از اول بخواند.
۳- در صورتی که شخص تشهد اول ویا دیگر واجبات نماز را فراموش کند، قبل از سلام دو بار سجده سهو میکند، ونمازش درست است. ودر صورتی که یکی از این واجبات فراموش شده را قبل از انتقال از محل آن وورود به حرکت بعدی بیاد آورد، آن را انجام میدهد، وبر او هیچ اشکالی وارد نیست. ودر صورتی که این واجب فراموش شده را پس از انتقال از محل آن وقبل از رسیدن به حرکت بعدی بیاد آورد، به حرکت قبلی برگشته و آن را انجام میدهد.
مثلا: در صورتی که شخص، انجام تشهد اول را فراموش کند، ولی قبل از قیام آن را بیاد آورد، پس تشهدش را میخواند وبقیه نماز را به صورت طبیعی آن ادامه میدهد، وهیچ امری بر او نیست و در صورتی که انجام تشهد را فراموش کرده و برای قیام برخیزد، اما قبل از قائم شدن کامل بدن آن را بیاد آورد، برگشته وتشهد را میخواند وبقیه نماز را ادامه میدهد. اما أهل علم عقیده دارند که این شخص باید قبل از سلام، دوبار سجده سهو کند. و این مسئله به این خاطر است که قیام ناقصی به نماز او اضافه شده است. والله أعلم.
۴- در صورتی که شخص مشکوک باشد که آیا دو رکعت از نماز را به جای آورده، و یا اینکه سه رکعت آن را انجام داده است، وهیچکدام ازاین دو احتمال نزد او بر دیگری برتری نداشته باشد، پس باید شک خود را به یقین تبدیل کند. بدین صورت که همواره بر عدد کمتر یقین میکند، وآنگاه در انتهای نماز وقبل از سلام دوباره سجده سهو میکند.
مثلا: اگر شخص مشغول أدای نماز ظهر باشد، ودر رکعت دوم خود شک کند، یعنی اینکه نداند که هم اکنون در رکعت دوم است یا رکعت سوم، و هیچ کدام ازاین دو احتمال در ذهنش بر دیگری برتری نیابد، باید به عدد کمتر که همان رکعت دوم است یقین کرده وبقیه نماز را برا ین مبنا ادامه دهد. و در انتهای نماز وقبل از سلام دوبار سجده سهو کند.
۵- اگر شخص در تعداد رکعاتی که ادا کرده است مشکوک باشد، ونداند که مثلا دو رکعت را ادا کرده است، ویا اینکه سه رکعت را به انجام رسانیده است، اما یکی از این دو احتمال را بر دیگری برتری دهد، آنگاه است که باید بر احتمال أرجح یقین کند. خواه این احتمال عدد کمتر باشد، یا بیشتر. وپس از سلام دوبار سجده سهو نموده ودوباره سلام میدهد.
در رکعت دوم خود مشکوک شد که آیا این رکعت، رکعت دوم است یا سوم، اما نزد او این احتمال که این رکعت، رکعت سوم است، بر احتمال دیگر ارجحیت داشت، در نتیجه بر این احتمال دیگر أرجحیتی رکعت سوم یقین نموده و بقیه نمازش را برهمین مبنا ادامه میدهد. آنگاه پس از سلام دوبار سجده سهو نموده و دوباره سلام میدهد.
ودر صورتی که پس از اتمام نماز مشکوک شد، به این شک هیچ توجهی نمیکند، مگر اینکه در مورد اشتباهی یقین حاصل کند. واگر این شخص فردی بود کثیرالشک (کسی که زیاد شک میکند)، پس نباید به این شک خود وقعهای نهاده وبرای آن ارزشی قائل گردد. چون این شک از روی وسواس است.
والله أعلم، وصلى الله وسلم على نبينا محمد وآله وصحبه
۱- شخص بیمار باید عمل طهارت را با آب انجام دهد. در نتیجه برای رفع حدث أصغر وضوء گرفته، و جهت رفع حدث أکبر غسل میکند.
۲- واگر بعلت عجز، ویا ترس از بیشتر شدن بیماری، ویا خوف از کندی بهبودی نمیتوانست با آب طهارت بگیرد، پس باید تیمم کند.
۳- کیفیت تیمم به این صورت است که با کف دستهای خود بر زمین طاهر یکبار ضربه زده، وبا آن همه صورت خود را مسح کند، وسپس کف و پشت دستهایش را با یکدیگر مسح کند.
۴- اگر شخص از طهارت خودش عاجز بود، پس باید شخص دیگری او را وضوء و یا تیمم دهد.
۵- اگر در قسمتهائی از اعضای طهارت زخم و جرح وجود داشت، آن را با آب میشوید. واگر شستن با آب باعث وخامت زخم شود، باید دست خود را با آب ترکرده، وبا آن روی زخم مسح کند. واگر مسح کردن نیز باعث عفونت زخم میشد، پس باید تیمم کند.
۶- اگر در بعضی از اعضای طهارت شکستگی وجود داشت، ومحل این شکستگی با گچ ویا پارچه پوشیده شده بود، باید به جای شستن این اماکن، آن را با آب مسح کند، وهیچ احتیاجی به تیمم نیست. چون مسح جای شستن را میگیرد.
٧- شخص میتواند بر دیوار ویا هرچیز طاهر دیگری که بر آن گرد نشسته است تیمم کند. واگر دیوار بوسیله چیزی همانند رنگ که از جنس زمین نیست پوشیده شده باشد، نمیتوان بر آن تیمم کرد، مگر اینکه برآن گرد نشسته باشد.
۸- اگر تیمم گرفتن بر زمین، دیوار، ویا هر چیز دیگری که بر آن گرد نشسته است غیرممکن بود، میتوان خاک را در ظرف ویا دستمالی نگهداری کرده، وبا آن تیمم نمود.
٩- در صورتی که شخص برای أدای نماز تیمم نموده وتا نماز بعدی بر این طهارت باقی بماند، میتواند به همین تیمم اکتفا نموده ونماز بعدی را نیز به همین تیمم أدا کند، واحتیاجی به تیمم دوباره ندارد. چون او هنوز بر طهارت خود باقی بوده، واین طهارت باطل نشده است.
۱۰- برشخص بیمار واجب است که بدن خود را از نجاست طاهر کند. واگر بر انجام طهارت توانائی نداشت، به همان حالت نماز میخواند ونمازش صحیح بوده واحتیاجی به اعاده آن نیست.
۱۱- برمریض واجب است که با لباسی طاهر نماز بخواند. ودر صورت نجاست لباسش باید آن را شسته و یا با لباس طاهری عوض کند. واگر این أمر نیز امکان نداشت به همان حالت نماز میخواند، و نماز او صحیح بوده واحتیاجی به إعاده آن نیست.
۱۲- شخص بیمار باید در مکان طاهری نماز بخواند. ودر صورت نجاست این مکان یا شیئ باید آنجا را شسته، ویا آن شیئ را با شیئ طاهر دیگری عوض کند. یا اینکه باید بر آن، دستمال، ویاشیئ طاهر دیگری فرش کرد. واگر این امور امکان نداشت، به همان صورت نماز میخواند، ونماز او هیچ اشکالی ندارد، واحتیاجی به إعاده نماز نیست.
۱۳- شخص بیمار نمیتواند به دلیل عجز از طهارت، نماز خود را از وقت محدد آن عقب بیاندازد. بلکه بقدر امکان طهارت گرفته و نماز را در وقت خود أدا میکند. حتی اگر در بدن، لباس، ومکان نمازش نجاستی باشد که قادر به زودودن آن نیست.
۱- بر شخص بیمار واجب است که نماز فریضه را ایستاده بخواند. حتی اگر که در این حالت کج شده وبر دیوار، عصا، ویا هر چیز دیگری تکیه زند.
۲- پس در صورتی که نتواند به صورت ایستاده نماز را أدا کند، میتواند بنشیند. وبهتر است که در این حالت در هنگام قیام ورکوع چهار زانو بنشیند.
۳- واگر نماز خواندن به صورت نشسته نیز برایش امکان نداشت، به پهلو ورو به قبله نماز میخواند، که در این صورت بهتر است که بر پهلوی راست خود بخوابد. واگر نتوانست روبه قبله نماز بخواند، به هرجهتی که میتواند نماز گزارده، ونمازش صحیح است وهیچ احتیاجی به اعاده آن نیست.
۴- واگر نماز گزاردن به پهلو نیز برای او غیر ممکن بود، به کمر خوابیده، پاهای خود را متوجه قبله میکند. وبهتر است که در این حالت، سرخود را کمی بلند کند، تا نگاهش متوجه قبله باشد. واگر برای او امکان نداشت که پاهایش را متوجه قبله کند، به هر حالتی که هست نماز گزارده، و نمازش صحیح است، وهیچ احتیاجی به اعاده ندارد.
۵- بر بیمار واجب است که در نماز خود، رکوع و سجود کند. و در صورت عدم توانائی، این اعمال را با حرکت واشاره سرش انجام میدهد، که در حالت سجود، سرخود را پائینتر از حالت رکوع قرار میدهد. واگر شخص میتوانست رکوع کند واز سجود عاجز بود، در هنگام رکوع، رکوع خود را انجام داده، ودر هنگام سجود با سر خود به سجود اشاره میکند، ودر صورتیکه شخص میتوانست به سجود برود، اما از رکوع عاجز بود، در هنگام سجود، سجده کرده، ودر هنگام رکوع با سر خود به رکوع اشاره میکند.
۶- واگر اشاره کردن به سر نیز در هنگام رکوع و سجود برایش غیر ممکن بود، با چشمان خود به این اعمال اشاره میکند. پس برای رکوع کمی چشمان خود را بر هم گذاشته، وبرای سجود چشمان خود را بیشتر میبندد. واما اشاره کردن با انگشتان دست در هنگام سجود و رکوع که برخی از بیماران آن را انجام میدهند، هرگز صحیح نبوده، ودر کتاب وسنت هیچ اصل ونشانی از آن نمیشناسیم. و أهل علم نیز بدان اشارهای نکردهاند.
٧- واگر اشاره کردن به سر وچشم نیز برای بیمار امکان نداشت، به قلب خود نماز میخواند. در نتیجه تکبیر گفته و آیات را قرائت میکند، وسجود، رکوع، قیام وقعود (نشستن) را به قلب خود نیت میکند. «ولكل امريء ما نوى».
۸- بر شخص بیمار واجب است که همه نمازها را در اوقات محدد خود بخواند، وهمه واجبات آن را تا حد استطاعت انجام دهد. واگر به جای آوردن نمازها در وقت مکتوب آن برایش با مشقت همراه بود، میتواند بین نمازهای ظهر وعصر، وهم چنین مغرب و عشاء جمع بسته و این نمازها را به صورت جمع بخواند. در نتیجه این نمازها یا بصورت «جمع تقدیم» خوانده میشوند، یعنی نماز عصر را پس از نماز ظهر و در وقت نماز ظهر، ونماز عشاء را پس از نماز مغرب، ودر وقت نماز مغرب أدا میکند. ویا اینکه این نمازها را بصورت «جمع تأخیر» میخواند. یعنی نماز ظهر را قبل از نماز عصر، ودر وقت نماز عصر، ونماز مغرب را قبل از نماز عشاء، ودر وقت نماز عشاء به جای میآورد. وباید شخص ببیند که کدامیک از این حالات جمع برای او راحتتر میباشد.
اما نماز صبح را نمیتوان به صورت جمع با نمازهای دیگر خواند.
٩- در صورتیکه شخص بیمار مسافر بوده وبرای معالجه به دیار دیگری غیر از شهر خود مسافرت کرده باشد، باید نمازهای چهار رکعتی را به صورت «قصر» بخواند. یعنی نمازهای ظهر، عصر، و عشاء را به جای چهار رکعت، دو رکعت أدا میکند، تا اینکه به شهر خود باز گردد. حال خواه این سفر طولانی ویا کوتاه باشد.
والله الموفق
نوشته فقیر إلی الله
محمد الصالح العثیمین