1378

مشخصات کتاب

پرسش و پاسخ درباره‌ عاشورای حسینی




تأليف:

موالی غیور


مترجم:

بخش تألیف و ترجمه سایت عقیده

مقدمه

بسم الله الرحمن الرحيم

شکر و سپاس برای خداوند جهانیان و سلام و درود بر سرور پیامبران، حضرت محمد ج و بر خاندان پاک و مطهرش.

آنچه پیش روی دارید، متنی است زیبا و دلنشین، حاوی گفته‌های کوتاهی که من تنها به عنوان گردآورندای آن را از مهمترین کتاب‌ها و منابع نقل و جمع‌آوری کرده‌ام. کسی که دوستدار حقیقت است در قضاوت عجله نمی‌کند، به درستی حقیقت باارزش است و هر انسان عاقلی به دنبال آن است، هرکس در جستجوی حقیقت به سختی می‌افتد، پس از دست‌یافتن به آن به آسایش و راحتی می‌رسد و لذت آن را درک می‌کند.

آری، چنین است؛ حرکت و تلاش در راه جستجو و یافتن حقیقت سخت و دشوار است، اما چاره‌ای جز آن نیست، پیشوایان دینی بسیار تلاش کرده‌اند و وقتشان را برای بیان آداب و دستورهای دینی و کشف حقیقتِ آن به کار برده‌اند، تا جایی که سرور جوانان اهل بهشت حسینس جان و روحش را در راه پیروزی این دین و بیان آداب اسلام و حقیقتِ آن فدا کرد، ما نیز وظیفه داریم که در بیان حقایق و جستجوی آن‌ها تلاش کنیم.

این نوشته‌ها سؤال‌ و جواب‌های کوتاهی است در مورد روزهای عاشورا، و همچنین در مورد برخی مسائل مهم دیگر، مانند عزاداری، زیارت قبر و بردباری در هنگام رویارویی با مشکلات؛ زیرا انسان مؤمن کسی است که وقتی با سختی‌ها روبرو می‌شود, صبور و بردبار باشد؛ - همانطور که در قرآن آمده،- آیه: ﴿إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّآ إِلَيۡهِ رَٰجِعُونَ ١٥٦ «ما از آنِ الله هستیم و به سوی الله باز می‌گردیم». [بقره: ۱۵۶] بر زبان بیاورد.

پاسخ به این سؤال‌ها نیز از روایت‌هایی صحیح و مستند از پیشوایان دینی و دانشمندان از میان پیشینیان و بزرگان پس از آن‌ها آورده شده است, که بسیار مختصر آن را بیان کرده‌ام.

به خاطر بزرگی و مقام ویژۀ امامان و نیز برای خودداری از تقلید کورکورانه‌ای که باعث تضعیف ما شده و قرن‌ها در گمراهی‌های ناشی از آن زندگی کرده‌ایم و از این و آن تقلید محض کرده‌ایم، گویی که اصلاً خود عقل نداشته‌ایم, از آن‌ها روایاتی آورده‌ایم. با وجود آن که دین به علم و تلاش و کوشش دعوت می‌کند، مذهب امامی نیز به تلاش دعوت می‌کند و راه تلاش و زحمت، همیشه برای همگان باز است؛ اما ترس عجیبی در این میان هست که مانع تلاش روشن‌فکران می‌شود، چه برسد به مردم عادی، و ما جز تقلید و پیروی از مراجع راه دیگری نداریم... و اینک این شما و این پرتوهایی از سخنان امامان شیعۀ اثنی عشری.

در پایان مرا از دعای خیر خود بی‌نصیب نگردانید.

زمان رواج آداب و مراسم عاشورا

س: نظر شما دربارۀ مراسم عاشورا چیست و چه پاسخی دارید به کسانی که معتقدند مراسم عاشورا در زمان امامان وجود نداشته، بنابراین مشروعیت ندارد؟

ج: آیت‌الله العظمی جواد تبریزی، چنین به این سؤال پاسخ داده: شیعه‌ها در زمان ائمه÷ ـ به خاطر عدم امکان برگزاری ـ با تقیه زندگی می‌کردند و عدم وجود این مراسم در آن زمان‌ها دلیل بر عدم مشروعیت آن نیست. و اگر شیعه در زمان گذشته، مانند شیعه‌های امروزی زندگی می‌کردند، از لحاظ امکان آشکارا برگزارکردن مراسم, آن‌ها نیز مانند ما تمام این مراسم را برگزار می‌کردند، مثل نصب کردن پرچم‌های سیاه بر در حسینیه‌ها و خانه‌ها برای بیان غم و اندوه. (ضمیمۀ جزء دوم از مرآةالنجاه اثر آیت‌الله خویی، ص ۵۶۲ چ- ۱۴۱٧هـ).

علی حسینی فانی اصف‌هانی نیز چنین جوابی داده و گفته: همانا این کارها در زمان امامان مرسوم نبوده، در حالی که آن‌ها خود صاحب مصیبت‌اند و شایسته‌تراند به این که عزادار حسین باشند، و در احادیث نیز دستوری از جانب ائمه برای انجام این آیین‌ها نیامده است، این‌ها اموری است که شیعه آن را به وجود آورده و آن‌ها را مراسم مذهبی‌ نامیده‌اند، و روایت شده که هر بدعتی گمراهی است و هر گمراهیی، عاقبتش آتش خواهد بود.

فانی اصف‌هانی در جواب گفته است: جواب بسیار واضح و روشن است؛ چون هر چیز جدیدی بدعت نیست، بدعت ناپسند عبارت است از روا دانستن حکمی پیشنهادی که نه در دین بوده و نه جزو دین است. روایات بسیاری در نکوهش بدعت و بدعت‌گذار آمده است، که نشان دهندۀ‌ وجود قانون‌گذاری در دین است. بلکه مانند حکم عقل دربارۀ قانون‌گذاری از جانب کسی غیر از قانون‌گذار به عنوان این که قانونی خدایی و برگرفته از وحی آسمانی است، می‌باشد. اگر این طور نیست، پس شبه‌هایی که روایت‌هایی در دوری از آن‌ها نقل شده و حکم به کیفر به خاطر آن چه جایگاهی دارد؟ روشن و آشکار است که مراسم و آیین‌های عاشورا این چنین نبوده و این کاری است که امروزه به وجود آمده و کاری عمدی است, مانند ساختن شبیهی برای عاشورا، پس فقیه حق دارد، که در مورد جایز بودن آن آیین‌ها حکمی را صادر کند. به خاطر وجود گریه در آن که منظور من همان تعزیه است که باید وجه آشکاری داشته باشد، ما می‌بینیم که نوع عزاداری در میان ملت‌های مختلف متفاوت است و آن چه که در میان شیعیان رایج است, چیزی نیست که شرع از آن نهی کرده یا عقل آن را زشت شمرده باشد، و کسی که شک می‌کند باید مفهوم بدعت را بداند. سپس اگر بتواند آن را بر آنچه می‌خواهد تطبیق دهد. (مقتل الحسین، از مرتضی عیاد، ص ۱٩۲).

حسن مغنیه گفته است: در دورۀ بنی ‌بویه، در قرن چهارم هـ عزاداری عاشورا، آزاد گشت؛ یعنی عزاداری مراسم عاشورا تا این زمان شناسانده نشده, مگر توسط بویهی‌ها، پس چنان که شایسته بود در بغداد و عراق و همۀ خراسان، ماوراءالنهر و در تمام دنیا این عزاداری‌ها غم‌آلود ظاهر شد، چرا که پوشش سیاه تمام سرزمین‌ها را فرا گرفت، مردم چنان غمگین بودند گویی که با سخت‌ترین و تازه‌ترین مصیبت روبرو شده‌اند، چنین حالتی در زمان حمدانی‌ها در حلب و موصل و اطراف آن‌ها به وجود آمد. اما در زمان فاطمیان مراسم عاشورا به پیروی از مراسم بغداد برگزار می‌شد، و این مراسم خلاصه می‌شد به اصول ساده‌ای که در همۀ کشورهای اسلامی و عربی به ویژه در عراق، ایران، هند و سوریه و حجاز برگزار می‌شد. و عزاداری و نوحه‌خوانی وجود داشت و مردم گریه و زاری سر می‌دادند و به تدریج برپاداری مراسم عاشورای حسینی یکی از نمادهای خدمت به حق و اعلان حقیقت بود. (آداب المنابر، ص۱٩۲).

یعنی قبل از بویهی‌ها و فاطمی‌ها نشانه‌ای از خدمت به حقیقت و آشکار شدن آن نبود، تا این که آن‌ها آمدند و آن را چنان مقام و موقعیتی بخشیدند.

پس آیت‌الله حسن شیرازی دوره‌هایی را که این مراسم طی کرده, از نظر می‌گذراند و – به گمان خودش- از ظلمی که مانع بیان و برگزاری مراسم و آیین‌های عاشورا توسط شیعیان بوده, شکایت کرده. همچنین می‌گوید: اما شیعیان هنگامی که در زیر سیطرۀ بنی‌امیه و بنی‌عباس بودند نمی‌توانستند به راحتی این‌ها را ابراز کنند و گاهی شرایط سخت بر آن‌ها حاکم بود وچون شرایط بر وفق مراد شد، شیوۀ ابراز آن‌ها نیز مختلف شد. (مراسم حسینی، آیت‌الله شیرازی، ص ٩٧ و ٩۸).

موضع‌گیری امامان در برابر مراسم حسینی

س: آیا از پیامبر ج و امامان علیهم السلام متنی دربارۀ آیین‌های عاشورا مانند سینه‌زنی، نوحه، پوشیدن لباس سیاه و انواع عزاداری‌های دیگر آمده است؟

ج: علامه محمد بن حسین بن بابویه قمی ملقب به صدوق به این سؤال پاسخ گفته, وی می‌گوید: از جمله فرموده‌های پیامبر یکی این است که: «نوحه از کارهای دوران جاهلیت است» (من لايحضره الفقيه ۴/۲٧۱-۲٧۲) که محمدباقر مجلسی آن را چنین روایت کرده: «نوحه از کارهای جاهلی است» (بحارالانوار، ۸۲/۱۰۳). گروهی از دانشمندان محقق از جمله نوری و بروجردی از پیامبر روایت کرده‌اند که فرمود: «دو صدا منفورند که خداوند آن‌ها را دوست ندارد، گریه‌کردن با صدای بلند هنگام بلا و سختی و بلند کردن صدا برای نوحه‌خوانی و مرثیه» (بحارالانوار ۸۲/۱۰۱).

از جملۀ این روایت‌ها، نوشته‌ای از طرف حضرت علی به رفاعه بن شداد است که در نهج‌البلاغه آمده و در آن گفته است که: «از زاری با صدای بلند و نوحه بر مرده در سرزمینی که بر آن قدرت دارید, بپرهیزید». (مستدرك الوسائل ۱/۱۴۴). و از فرموده‌های پیامبر است که: «من شما را از نوحه و گریه با صدای بلند نهی می‌کنم». (جامع أحاديث الشيعة ۳/۳٧۲).

همچنین جابر از پیامبر ج روایت کرده است که فرمود: «من شما را از نوحه و از دو صدای زشت نهی کردم؛ صدایی در هنگام لهو و لعب و آوازهای شیطانی, و نوحه هنگام رویارویی با مصیبت‌ها و سختی‌ها، و نیز خودزنی و پاره‌کردن یقه و وسوسۀ شیطان» (مستدرك الوسائل ۱/۱۴۵).

از علی÷ روایت شده که فرمود: «انجام دادن سه کار همانند کارهای دوران جاهلیت است و مردم تا روز قیامت از آن دست برنمی‌دارند: طالع‌بینی با ستارگان، بدگویی از گذشتگان، نوحه بر مرده» (بحارالانوار ۸۲/۱۰۱).

کلینی دوباره از جعفر صادق روایت کرده که می‌فرماید: «داد و فریاد بر مرده شایسته و درست نیست، اما مردم نمی‌دانند». (الكافي ۳/۳۲۶).

کلینی دوباره از جعفر صادق روایت کرده که می‌فرماید: «داد و فریاد بر مرده و پاره کردن لباس هنگام مصیبت شایسته نیست». (الكافي ۳/۲۲۵).

ملا باقر مجلسی از علی÷ روایت کرده که فرمود: «وقتی ابراهیم فرزند پیامبر فوت کردند به من فرمودند که او را غسل دهند و پیامبر خودشان او را کفن کردند و به من فرمود: ای علی، او را به بقیع ببر. سپس بر او نماز خواند. وقتی پیامبر فرزندش را در این حالت دید گریه کرد و مسلمانان نیز گریه می‌کردند. تا این که صدای مردان از صدای زنان بلندتر شد. پیامبر ج آن‌ها را به شدت نهی کرد و فرمود: «با چشم گریه کنیم و با قلب احساس ناراحتی و اندوه, و هر چیزی که خداوند را ناراحت می‌کند به کار نمی‌بریم و انجام نمی‌دهیم. ای ابراهیم! به راستی که ما به خاطر تو مصیبت‌زده شده‌ایم و بر تو اندوهناکیم...». (بحارالانوار ۸۲/۱۰۰ -۱۰۱).

پس برادر مسلمان! ببین که پیامبر چگونه از بلند شدن صدای گریه نهی کرده است. همچنین پیامبر از فریاد و ناله‌کردن هنگام مصیبت و نوحه‌کردن و گوش‌دادن به آن نهی کرده است.

کلینی از فضل بن میسر روایت کرده است: که ما نزد ابی عبدالله÷ بودیم که مردی پیش او آمد و از مصیبتی که برایش پیش آمده بود شکایت کرد. ابوعبدالله به او گفت: اگر صبر پیشه کنی به اجر و پاداشت می‌رسی و اگر بر مصیبت صبر نکنی قضا و قدر خداوند بر تو وارد می‌شود و تو مورد حمایت قرار نمی‌گیری (الكافي ۳/۲۲۵).

از جعفر صادق÷ روایت شده که فرمود: «صبر و بلا به سوی انسان با ایمان پیشی می‌گیرند، بلا بر سرش وارد می‌شود در حالی که او صبور است. بلا، مصیبت و بی‌تابی بر انسان ناسپاس پیشی می‌گیرد و بر او اثر می‌گذارد و هرگاه دچار مصیبت می‌شود، بسیار بی‌تابی می‌کند». (الذكري، ص ٧۱).

محمد بن مکی عاملی ملقب به شهید اول گفته است: «شیخ در المبسوط و ابن حمزه، نوحه و دعا را ممنوع کرده‌اند. و شیخ گفته که بر آن اجماع دارند». (الذكري ص٧۲، بحارالانوار ۸۲/۱۰٧).

شیخ ابوجعفر محمد بن حسن طوسی ملقب به شیخ طایفه نوحه را حرام کرده و ادعا کرده که در آن اجماع دارند؛ یعنی تا زمان طوسی شیعه همگی بر ممنوع بودن نوحه و داد و فریادی که هم اکنون در حسینیه‌ها هست نبوده و چنان که اشاره کردیم با شیوۀ درستِ امامان اهل بیت مخالفت دارد، اجماع داشته‌اند. آیت‌الله العظمی محمد حسینی شیرازی گفته است که: «شیخ در المبسوط و ابن حمزه مطلقاً نوحه را ممنوع کرده‌اند» (فقه ۱۵/۲۵۳).

شیرازی گفته است: «در کتاب جواهر سینه‌زنی و داد و فریاد کردن ممنوع شده است». (فقه ۱۵/۲۶۰).

باقر÷ می‌فرماید:‌ «از شدیدترین بی‌تابی‌ها فریاد با آه و ناله و زدن بر صورت وسینه و کندن موهای سر است, و کسی که نوحه سر دهد جانب صبر را رها کرده و به راه دیگری رفته است». (الكافي ۳/۲۲۲ - ۲۲۳)، وسائل شیعه (۲/٩۱۵)، بحارالانوار (۸۲/۸٩)).

از گفته‌های امام صادق÷ است که فرمود: «کسی که در هنگام مصیبت با حالت تضرع و اندوه دستش را به رانش می‌کوبد، پاداش مصیبتش از بین می‌رود». (۳/۲۲۵).

من می‌گویم: چه برسد به کسی که صورتش را در هنگام عزاداری می‌زند و در باب مخالفت با فرمودۀ پیامبر بر می‌آید و اجرش را ضایع می‌کند؟»

نیز پیامبر ج فرموده است: «کسی که صورتش را بزند و گریبانش را پاره کند از ما نیست». (مستدرك الوسائل ۱/۱۴۴).

دکتر محمد تیجانی سماوی آورده است که از محمد باقر صدر دربارۀ این سوال پرسیده و محمدباقر صدر به او جواب داده که این حدیثی صحیح است و در آن شکی نیست. (ثم اهتديت، ص ۵۸).

از یحیی بن خالد آمده است که گفت: «مردی نزد پیامبر ج آمد و گفت: انجام دادن چه کاری در هنگام مصیبت و بلا پاداش را ضایع می‌کند، پیامبر فرمود: مردی که دستانش را بر هم بکوبد. و صبر هنگام مصیبتی بزرگ اگر نسبت به آن راضی و صبور باشد، باعث می‌شود که خداوند نیز از او خشنود باشد و کسی که ناراحت است، ناراحتی نصیبش می‌شود. پیامبر ج فرمود: من ناخرسندم از کسی که موی سرش را می‌کند و صورتش را می‌زند و صدایش را در عزاداری بلند می‌کند». (جامع أحاديث الشيعه ۳/۴۸٩).

جعفر بن محمد از اجدادش روایت کرده است که فرمود: «پیامبر ج در حدیثی دربارۀ منهیات, از داد و فریاد کردن هنگام مصیبت، نوحه‌کردن و گوش‌دادن به آن و کندن سر و صورت نهی کرده است». (من لايحضره الفقيه: ۴/۳-۴).

محمد بن مکی عاملی گفته است: «زدن صورت، کندن پوست و مو، همگی حرام است», و همو در المبسوط گفته است: «این‌ها بی‌تابی و ناراحتی نسبت به تقدیر خداوند است». (في الذكري، ۱۵/۲۶۰).

شیرازی گفته: «زدن به چهره (هنگام مصیبت) و کندن موی حرام است». (الفقه ۱۵/ ۶۰۲).

دکتر محمد تیجانی سماوی به گریۀ پیامبر ج برای عمویش ابوطالب و حمزه و همسرش خدیجه اشاره می‌کند و می‌گوید: «پیامبر درتمامی این احوال آرام و با سوز می‌گریست... اما به شدت از خراشیدن صورت و پاره کردن گریبان هنگام ناراحتی نهی کرده است چه برسد به زدن بدن با زنجیر به طوری که خون جاری شود» (برگرفته از کتاب کل الحلول ص ‌۱۵۱).

سپس تیجانی از علی÷ یاد می‌کند که او بعد از وفات پیامبر کارهایی را که امروزه عوام شیعه انجام می‌دهند انجام نداد، حسن، حسین و سجادش نیز چنین کارهایی انجام نداده‌اند. تیجانی دربارۀ سجاد/ می‌گوید: «امام سجاد در فاجعه‌ای حضور داشت که هیچکس در آن نبود. یعنی در جایی که بقیه عوام شیعه نبودند. او با چشمان خودش حادثۀ کربلا را دید که در آنجا، پدر، عموهایش و برادرش همگی شهید شدند و مصیبت‌هایی را دید که کوه هم تاب تحمل آن را نداشت و چنین مصیبتی در تاریخ برای هیچ یک از امامان پیش نیامده, با این حال در هیچ تاریخی نیامده که او این چنین عزاداری‌هایی را راه انداخته یا پیروان و شیعیانش را به انجام آن سفارش کرده است». (كل الحلول، ص ۱۵۱).

تیجانی اضافه کرده است: «آنچه که بعضی از شیعیان در هنگام مصیبت‌ها انجام می‌دهند در دین وجود ندارد؛ اگرچه مجتهدان اجتهاد کنند و مفتیان به آن فتوا دهند تا برای آن اجر و پاداش فراوانی اعلام کنند، بلکه تنها عادت‌ها و آداب و احساساتی است که بر آن‌هایی که انجامش می‌دهند, طغیان می‌کند و با آن الفت می‌گیرد و اندک اندک به عنوان سنت قومی که فرزندان از پدرانشان در تقلید کورکورانه و بدون آگاهی آن را به کار می‌گیرند، درمی‌آید. حتی بعضی از عوام احساس می‌کنند که اگر خودشان را بزنند و خونشان جاری شود موجب نزدیکی آن‌ها به خداوند می‌شود و بعضی دیگر معتقدند که اگر این کار را انجام ندهد امام حسین را دوست ندارد». (كل الحلول، ص ۱۴۸).

تیجانی در ادامه می‌گوید: «از دیدن این مناظر که دل و جان را بر هم می‌زند و عقل سلیم از آن گریزان است, متنفرم. مثلاً این که مردی خودش را برهنه می‌کند و زنجیر به دستش می‌گیرد و با حرکات جنون‌آمیز خودش را می‌زند و با صدای بلند فریاد حسین حسین بر می‌آورد و نسبت به این کار آگاهی ندارد، عجیب این است که می‌بیند همان‌هایی که حالت عادی خود را از دست داده‌اند و گمان می‌کنید که اندوه سر تا پایشان را فرا گرفته است, لحظات کوتاهی پس از پایان عزاداری می‌خورند و می‌نوشند و می‌خندند و شوخی می‌کنند و به خوشگذرانی می‌پردازند. در واقع با پایان مراسم هر نوع عزایی پایان می‌پذیرد. شگفت‌انگیزتر این که بیشتر آن‌ها هیچ گونه پایبندیی به دین ندارند. برای همین است که به خودم اجازه می‌دهم که بارها به طور مستقیم از آن‌ها انتقاد کنم و به آن‌ها بگویم که آنچه انجام می‌دهند نسبت به قومی و تقلیدی کورکورانه‌ای بیش نیست». (كل الحلول، ص ۱۴٩).

شیخ حسن مغنیه نیز چنین نظری دارد وی می‌گوید: «زدن به سر با خنجر و شمشیر و ریختن خون چیزهایی است که در اسلام نیامده و هیچ ربطی به اسلام ندارد و نص صریح و روشنی در مورد آن‌ها نیامده و تنها یک احساس با ارزشی است که به خاطر خون‌های پاکی که در کربلا ریخته شده در جان ایمانداران بروز می‌کند». (آداب المنابر، ص ۱۸۲).

پوشش سياه

س: حکم لباس سیاه در عاشورا چیست؟

ج: سوال شده که حکم گذاشتن کلاه سیاه بر سر در نماز چیست؟ امام جواب داده است: «با آن نماز نخوانید که پوشش اهل جهنم است». (من لايحضره الفقيه ۱/۱۶۲).

یاران امیرالمؤمنین علی÷ از او روایت کرده‌اند که فرمود: «لباس سیاه نپوشید چرا که لباس فرعون است». (من لا يحضره الفقيه ۱/۱۶۳).

از پیامبر ج روایت شده که گفت: «لباس سیاه جز برای سه مورد مکروه است: دستار، کفش و عبا». (من لايحضره الفقيه ۱/۱۶۳).

جبرئیل÷ با لباس سیاه و کمربندی که خنجر در لای آن بود نزد پیامبر آمد. پیامبر ج فرمود: این چه لباسی است؟ جبرئیل گفت: ای پیامبر خدا، لباس پسر عموی تو عباس است. ای محمد، وای بر پسر عمویت. پیامبر به سوی عباس رفت و گفت: ای عمو وای بر پسرت! چه لباسی است بر تن کرده؟ گفت: ای رسول خدا! چکار کنم؟ پیامبر در پاسخ فرمود: تو باید کاری کنی که او از تو الگو بگیرد. (من لايحضره الفقيه ۱/۱۶۳).

شرايط و مراسم زنان در روز عاشورا

س: زنان بیشترین کسانی هستند که گریه و نوحه می‌کنند، آیا این اجازه به آن‌ها داده شده است؟ لطفاً مستفیض بفرمایید.

ج: اخطارها و هشدارهایی در روایت مورد اشاره آمده و به طور مساوی هم شامل زنان می‌شود و هم شامل مردان. علاوه بر آن نکته‌هایی را یادآوری می‌کنیم که به ویژه در مورد زنان آمده است. تا زنان شیعه که در حسینیه‌ها برای عزاداری حضور می‌یابند، ملاحظه کنند و آن را به کار گیرند.

حضرت حسین÷ به خواهرش زینب هنگامی که عزاداری می‌کرد و سر و صورتش را می‌زد و گریبانش را پاره می‌کرد, گفت: «ای خواهرم! از خدا بترس و با آرامش الهی تسلی پیدا کن و بدان که تمام اهل زمین می‌میرند و آنچه در آسمان است نیز باقی نمی‌ماند و همه چیز از بین می‌رود مگر ذات پروردگار, که او مخلوقاتش را با قدرتش خلق کرده و آن‌ها را به سوی خود باز می‌گرداند و او خدای یکتاست. پدر و مادرم و برادرم از من بهترند. برای من و هر مسلمانی پیامبر الگو و نمونه‌ای والاست.» حسین اینگونه خواهرش را تسلیت می‌داد. سپس به او گفت: ای خواهرم من تو را قسم می‌دهم. پس قسمم را اجرا کن، هنگامی که کشته شدم، گریبانت را به خاطر من پاره نکن و سر و صورتت را نزن و بر من شیون و ناله سر نده». (این روایت را ابن طاووس در الملهوف، ص ۵۰ آورده و شیخ محمد حسین فضل الله در الندوه ۵/۲۰٩ ذکر کرده).

روایت دیگری آمده است که گفت: «ای خواهرانم، ای ام‌کلثوم، ای فاطمه، ای رباب! توجه کنید هنگامی که شهید شدم گریبانتان را پاره نکنید و صورتتان را نخراشید». (این روایت را عبدالرزاق موسوی در بیان کشتن حسین آورده (ص: ۲۱۸)).

و نیز در روایت دیگری آمده است که گفت: «ای خواهرم! پیش تو قسم می‌خورم و قسمم را اجرا کن، به خاطر من گریبانت را پاره نکن و صورتت را نخراش و هنگامی که من شهید شدم با صدای بلند و زاری مرا نخوان، که اگر این کار را بکنی من نابود می‌شوم». (استدراك الوسائل (۱/۱۴۴)، مظالم اهل بیت (ص ۲۶۴)، و نیز رجوع شود به کتاب: علی خط حسین (ص۱۱۶)، تظلم الزهراء (ص۱٩۰) و غیره).

ما چگونه به فرمودۀ حسین÷ می‌نگریم؟

صدوق و دیگران از عمربن مقدام روایت کرده‌اند که گفت: «از ابو حسن و ابا جعفر شنیدم که آن‌ها این گفتۀ خداوند عزّ وجل را تکرار می‌کردند و می‌گفتند: ﴿وَلَا يَعۡصِينَكَ فِي مَعۡرُوفٖ [ممتحنه: ۱۲] (در آنچه که معروف و پسندیده است از تو سرپیچی نکنند) پیامبر اسلام ج به دخترش فاطمه گفت: «اگر من مردم سر و صورتت را نزن و صدایت را بلند نکن و بر من نوحه نخوان». سپس پیامبر ج فرمود: این همان کار پسندیده‌ای است که خداوند فرموده: «در آنچه که معروف و پسندیده است از تو سرپیچی نکنند». (معاني الاخبار (ص: ۳٩۰)، وسائل شیعه (۲/٩۱۵-٩۱۶)، و شیخ محمد حسین فضل الله در الندوه (۵/٧۲) آن را آورده است).

ابی عبدالله نیز این فرمودۀ خداوند را تکرار کرده و گفته است: «کار معروف و پسندیده برای زنان آن است که گریبانشان را پاره نکنند و صورتشان را نزنند و صدایشان را بلند نکنند و بر قبرها ننشینند». (تفسير نور الثقلين ۵/۳۰۸).

از ابو سعید روایت شده که گفت: «پیامبر نوحه‌گر را لعنت کرده است». (مستدرك الوسائل (۱/۱۴۴)، البحار (۸۲/٩۳)).

هنگامی که علی÷ گریه زنان بر شهیدان جنگ صفین را شنید و شرحبیل شامی از سرشناسان قومش بود, پیشش آمد. علی÷ گفت: «آیا آن‌چنان که می‌شنوم صدای بلند از زنان شماست؟ چرا آن‌ها را از این گریه و ناله نهی نمی‌کنید؟». (جامع أحادیث شیعه ۳/۳۸٧؛ نیز نگاه کنید به البحار (۸۲/۸٩)).

از ابی عبدالله روایت شده که گفت: «کسی که نعمتی از طرف خداوند به او داده شده و آواز و سرود نامناسبی با آن سر دهد و نیز کسی که مصیبتی بر او وارد شده است و در هنگام مصیبت بی‌تابی و نوحه کند, کفر ورزیده است. (در روایت دیگری) عملش پوچ و بیهوده است». (وسائل الشیعه ۱۲/٩۰).

جعفر بن محمد از زبان پدرش وصیت پیامبر ج به علی÷ را بیان کرده و گفته است: «ای علی کسی که از زنش اطاعت کند خداوند او را در آتش می‌اندازد. علی پرسید: چه اطاعتی؟ پیامبر فرمود: این که به او اجازه دهد در عزاداری و عروسی شرکت کند، نوحه برپا کند و لباس نازک بپوشد». (وسائل الشیعه ۱/۳٧۶).

صدوق و دیگران از جعفر بن محمد و او از پدرش, از علی÷ روایت کرده که فرمود: «رسول الله ج فرمود: چهار چیز در میان امت من وجود دارد که تا روز قیامت از بین نمی‌رود: فخرفروشی، مال و منال، طعنه زدن و بدگویی نسبت به گذشتگان و طالع بینی به وسیلۀ ستارگان و نوحه و عزا. و همچنین پیامبر فرمود: نوحه‌گر اگر قبل از مردنش توبه نکند در روز قیامت لباس و عبایی از رنگ سیاه بر تن دارد». (الخصال، ص: ۲۲۶).

جعفر بن محمد هنگام مرگ وصیت کرد و گفت: «زنان نباید صورتشان را بزنند و گریبانشان را پاره کنند، هر زنی که درنوحه یقه‌اش را پاره کند در جهنم سختیهایی در انتظارش خواهد بود که هرچه او بیشتر این کار را انجام دهد، بیشتر خواهد شد.» (بحارالأنوار ۸۳/۱۰۱).

علی÷ می‌فرماید: «پیامبر ج از زنان تعهد گرفت که نوحه نکنند و در مصیبت و سختی صورتشان را نخراشند و با مردان خلوت نکنند». (بحارالانوار۸۲/۱۰۱).

رزوۀ عاشورا

س: آیا از امامان چیزی در مورد روزۀ عاشورا روایت شده است؟

ج: ابی‌عبدالله از پدرش علی÷ روایت کرده که فرمود: «روز عاشورا را روزه بگیرید، روز نهم و دهم؛ چرا که این روزه کفارۀ گناهان یک سال است». (تهذيب الاحكام (۴/۲٩٩)، استبصار (۲/۱۳۴)).

از ابوحسن÷ روایت شده که فرمود: «پیامبر ج در روز عاشورا روزه می‌گرفت». (تهذيب الاحكام ۴/۲٩).

جعفر از پدرش÷ روایت کرده که فرمود: «روزۀ عاشورا کفارۀ یک سال می‌باشد». (تهذيب الأحكام ۴/۳۰۰).

از صادق÷ روایت شده که می‌فرماید: «کسی که بتواند ماه محرم روزه بگیرد، از هر زشتی و بدی دور می‌شود». (وسائل الشيعة ٧/۳۴٧).

از پیامبر ج روایت شده که فرمود: «برترین نماز بعد از نمازهای واجب، نماز شب می‌باشد و برترین روزه بعد از روزۀ رمضان، روزۀ ماه محرم است». (جامع أحاديث شيعه ٩/۴٧۴).

امام علی÷ می‌فرماید: «در عاشورا، روزهای نهم و دهم برای احتیاط روزه بگیرید که آن کفارۀ یک سال می‌باشد و اگر کسی ندانسته چیزی بخورد و بقیۀ رزوه‌اش را تمام بکند قبول است». (مستدرك الوسائل ۱/۵٩۴).

از عباسس روایت شده که فرمود: «اگر هلال محرم را دیدید روزها را بشمارید تا به روز نهم می‌رسد، بعد روزه بگیرید. پرسیدند آیا پیامبر چنین روزه می‌گرفت؟ گفت: بله». (إقبال الأعمال ص: ۵۵۴، وسائل الشيعة ٧/۳۴٧).

از رضی‌الدین ابو قاسم علی بن موسی بن جعفر بن طاووس روایت شده که گفت: «روایات بسیاری در مورد تشویق و دعوت به روزه گرفتن در محرم آمده است». (اقبال الاعمال ص: ۵۵۸).

نوری طبرسی از جعفر بن محمد÷ روایت کرده که می‌فرماید: «کشتی نوح÷ در روز عاشورا بر خشکی قرار گرفت و نوح به انسان و جن که همراه او بودند گفت: روزه بگیرند، همچنین عاشورا روزی است که خداوند توبۀ آدم را قبول کرد و او را بخشید». (مستدرك الوسائل ۱/۵٩۴).

موضع‌گیری امامان در برابر ساختن بنا بر قبرها

س: بعضی از محققین نهی از ساختن بنابر قبرها را به امامان نسبت داده‌اند، نظر شما در این مورد چیست؟

ج: بله، پیامبر و همچنین بعد از ایشان امامان از ساختن بنا بر قبر نهی کرده‌اند، مثلاً از ابی عبدالله÷ روایت شده که گفت: «پیامبر ج از نماز خواندن بر قبر، نشستن بر آن و ساختن بنا بر قبر نهی کرده است».(مستدرك الوسائل ۲/۸۶٩).

از پیامبر ج روایت شده: «که او از تزیین و گچ‌کاری و ساختن بنا بر قبرها و همچنین نشستن بر آن نهی کرده ». (مستدرك الوسائل ۱/۱۲٧).

بنابراین، امامان این سفارش را از همدیگر نقل کرده‌اند، مثلاً از صادق روایت کرده‌اند که گفت: «خوردن مال حرام در هفت مورد است: رشوه در قضاوت، مزد کار ناروا، دادن اجر و پاداش به کاهن و پیشگو، ارزشگذاری برای سگ و ساختن بنا بر قبرها». (مستدرك الوسائل ۱/۱۲٧).

از علی بن جعفر روایت شده که فرمود: «از ابو الحسن دربارۀ ساخت و ساز بر قبر و نشستن بر آن سوال کردم که آیا درست است؟ وی در جواب گفت: بنا ساختن بر قبر و نشستن بر آن و آراستن و تزیین آن درست نیست». (وسائل الشيعة (۲/۸۶٩)، جامع أحاديث شيعه ۳/۴۴۴).

***

از خداوند می‌خواهم که از این کار هم به نویسنده و هم خواننده بهره‌ای برسد و ما را به راه راست هدایت کند.

و سخن آخر حمد و سپاس برای خداوند، پروردگار جهانیان